فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱۰٬۴۱۰ مورد.
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۶)
131 - 153
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یک عنصر تعیین کننده در سازمان اجتماعی فضا، در شکل گیری هویت فردی، روابط اجتماعی و اهداف جمعی افراد نقش موثری دارد. امروزه شهرهای ایران با فقر مسکن درابعاد اقتصادی، کالبدی و اجتماعی روبرو هستند که هریک از این ابعاد نیز دارای شاخص های متفاوتی با هم می باشند. در مناطقی که گروه های کم درآمد و اقشار آسیب پذیر جامعه ساکن هستند وضعیت نامناسب است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی می باشد. جهت تنظیم مبانی نظری منابع اسنادی مورد مطالعه قرار گرفت و داده های خام پژوهش از بلوک های آماری شهر بیجار در دو سال 1385 و 1395 مرکز آمار ایران استخراج شده است. با روش تحلیل عاملی در محیط نرم افزار SPSS برای دوره 1385، ده شاخص به 2 عامل و برای دوره 1395، شش شاخص به دو عامل تقسیم شده اند. همچنین با تولید نقشه پهنه بندی از طریق GIS مشخص شد که که پهنه های فقر مسکن در دوره 1385 در قسمت های مرکزی محله بلوار، قسمت جنوب غربی محله بادامستان و فرحی و قسمت جنوبی شهر محله سراب را شامل می شود و در دوره 1395 در بیشتر نواحی شهر از جمله: محله الماسیه، قسمت شرقی محله یارمجه و جنوب شرقی ریگ سیاه را شامل می شود. در مقابل پهنه های رفاه مسکن در سال 1385 قسمت های شرقی محله یارمجه، شمال شرقی محله تخت سفلی و تخت علیا، قسمت غربی محله مهدیه و شمال غربی محله حلوایی را شامل می شود و در سال 1395 که در قسمت های شمال شرقی محله تخت سفلی و تخت علیا و شمال غربی محله حلوایی مشاهده می شود. با توجه به درصد تغییرات طی 10 سال می توان نتیجه گرفت که وضعیت مسکن بهبود نیافته است.
ارزیابی خطر زمین لغزش و مواجهه سکونتگاه های روستایی با آن در حوضه بازفت استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۸
۱۳۱-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
هدف: افزایش مخاطرات طبیعی و خسارت های ناشی از آن ها به ویژه با گسترش پراکندگی انسان در اقصی نقاط کره زمین، توجه به این مهم را به یک ضرورت بین المللی تبدیل کرده است. ازجمله این مخاطرات که معمولاً سکونتگاه های نواحی کوهستانی و به ویژه روستاها را تحت تأثیر قرار می دهد، زمین لغزش است. شناخت نواحی مستعد و پیش بینی آن در برنامه ها و تلاش برای تعیین، معرفی و لحاظ نمودن محدوده های در معرض خطر، لازمه برنامه ریزی و مدیریت سرزمین است و می تواند بخش عمده ای از تهدید این مخاطره را کاهش دهد. بنابراین هدف این پژوهش ارزیابی وضعیت زمین لغزش در حوضه بازفت با استفاده از مدل AHP و کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است. روش پژوهش: نوع پژوهش کاربردی و رویکرد حاکم بر آن تحلیلی و کمی است. جهت ارزیابی خطر، شاخص های شیب، جهت شیب، زمین شناسی، گسل، کاربری اراضی، دما و بارش، فاصله از جاده، آبراهه و همچنین فاصله از سکونتگاه ها مورداستفاده قرار گرفت. به منظور ارزیابی خطر زمین لغزش ابتدا ساختار سلسله مراتب معیارها و زیرمعیارها ترسیم شد. پس از تهیه نقشه های موردنظر، بر اساس فرایند (AHP)، وزن هر یک از معیارها محاسبه شده است. لایه های عوامل با استفاده از منابع مختلف مانند نقشه توپوگرافی1:50000، نقشه زمین شناسی 1:100000 و تصاویر ماهواره ای لندست در محیط ArcGIS تهیه شده است. یافته ها: پهنه بندی حوضه ازلحاظ حساسیت به زمین لغزش در پنج کلاس از حساسیت «خیلی کم» تا «خیلی زیاد» در نقشه نهایی ممیزی شد. بیشترین حساسیت ها در بخش جنوبی، مرکزی و شمال شرقی حوضه دیده می شود. نتیجه گیری: به لحاظ وسعت 15/10 درصد حوضه با خطر «حساسیت خیلی زیاد»، 24/22 درصد «حساسیت زیاد»، 27 درصد «حساسیت متوسط»، 61/27 درصد «حساسیت کم» و تنها 13 درصد «حساسیت خیلی کم» است. همچنین نتایج نشان داد از تعداد 219 سکونتگاه مستقر در حوضه، حدود 23 درصد در محدوده «بسیار پرخطر» و فقط 19 درصد در محدوده با «خطر بسیار پایین» قرار دارند؛ که این تهدیدی جدی برای ساکنان تلقی می شود و اتخاذ تمهیداتی مرتبط با شرایط هرکدام از آن ها ضروری است.
تبیین کارایی پیوند آب، انرژی و غذا در مزارع برنج شهرستان ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین مدل بهبود کارایی پیوند آب، انرژی و غذا در سطح مزارع برنج شهرستان ساری انجام گرفته است. روش پژوهش: این تحقیق نوعی مطالعه پیمایشی بود که بر اساس رویکرد کمی انجام شد و از نظر هدف در گروه مطالعات کاربردی قرار می گیرد. جامعه آماری تحقیق شامل 25590 نفر از شالیکاران شهرستان ساری بود. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G-Power معادل 170 نفر برآورد شد. نمونه گیری به روش طبقه ای چندمرحله ای با انتساب متناسب انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان و پایایی ابزار تحقیق با شاخص آلفای کرونباخ انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل پوششی داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته های این مطالعه نشان داد که به طور کلی، شاخص کارایی پیوند در میان واحدهای مورد مطالعه 198/0 است که حاکی از وضعیت بسیار نامناسب کارایی پیوند آب، انرژی و غذا در فرآیند تولید محصول برنج است. بر اساس این شاخص، وضعیت کارایی پیوند در میان 70 درصد از واحدهای مورد مطالعه در حد بسیار نامناسب بوده است. همچنین واحدهای دارای مقیاس کوچک تر از کارایی پیوند پایین تری برخوردار هستند. به عبارت دیگر بین شاخص کارایی پیوند با اندازه واحد بهره برداری همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که شاخص کارایی پیوند آب، انرژی و غذا در میان واحدهای مورد مطالعه از وضعیت بسیار نامناسب برخوردار است. این بدان مفهوم است که فرآیند تولید محصول برنج در استان مازندران از نظر مصرف آب و انرژی وضعیت نامطلوبی دارد. به عبارت دیگر میزان تولید محصول در ازای مقدار آب و انرژی مصرفی در حد نامطلوب بود، هدر رفت منابع آب و انرژی در این نظام تولید بالا بوده و نیازمند بهینه سازی است. برای بهینه سازی مصرف منابع آب و انرژی با هدف بهبود شاخص کارایی پیوند می بایست میزان مصرف آب و انرژی کاهش یابد، بدون آنکه به تولید محصول و در نتیجه آن امنیت غذایی آسیبی وارد گردد. در این خصوص توجه به تفاوت های منطقه ای و الگوی کشت مناسب منطقه در شرق، غرب و مرکز و ضرورت پهنه بندی کشاورزی منطقه از نظر نوع اقلیم و شرایط آب و هوایی در استان حائز اهمیت است. در همین خصوص، پیگیری برنامه ریزی ترویجی- آموزشی برای بهبود عملیات مدیریت مزرعه با معرفی مزارع نمونه و کارا به سایر افراد از طریق مزارع نمایشی، سایت الگویی و مدرسه مزرعه کشاورز، پیشنهاد می شود.
ارزیابی اثرات اجرای طرح های هادی روستایی در نواحی روستایی جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین هدف ارزیابی طرح هادی فراهم ساختن ابزار مدیریت لازم برای نظارت، کنترل، جهت دهی و بهبود کارایی آن هاست که بر اساس آن بتوان تجدید حیات و هدایت روستا را به لحاظ ابعاد اجتماعی-اقتصادی و کالبدی فراهم آورد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی اثرات اجرای طرح های هادی بر روستاهای جنوب شرقی ایران است که به عنوان نمونه بخش مرکزی شهرستان زاهدان انتخاب شد. داده ها به دو صورت اسنادی و میدانی گرداوری شد. جامعه آماری تحقیق، پنج روستای بخش مرکزی شهرستان زاهدان که طرح هادی روستایی در آن اجراشده است که 2623 نفر می باشند که در فرمول کوکران، تعداد نمونه ها 335 به دست آمد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T-test تک نمونه ای و کروسکال والیس بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد اثرات اجرای طرح هادی با میانگین 52/2 در همه ابعاد، در روستاهای منطقه؛ پایین تر از حد متوسط (3) بوده است. یعنی نتایج اجرای طرح هادی روستایی در مؤلفه اقتصادی با میانگین 71/2، اجتماعی 54/2 و کالبدی 31/2 خیلی کم و پایین تر از حد متوسط می باشد. همچنین نتایج آزمون کروسکال والیس با آماره 101/50 نشان داد؛ اثرات اجرای طرح هادی روستایی در روستاهای موردمطالعه یکسان نیست و تفاوت معناداری با هم دارند. بیشترین اثرات اجرای طرح هادی در بین روستاهای موردمطالعه مربوط به روستایی سفیدآباد و کمترین رضایت مربوط به روستای شه مرادآباد می باشد. در نهایت مشخص شد اجرای طرح هادی تأثیر چندانی در وضعیت اقتصادی-اجتماعی و کالبدی روستاها نداشته است.
تحلیل رابطه متغیرهای زمینه ای و تحرک اجتماعی بین نسلی مهاجرین افغانستانی در شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث مهاجرت و تحرک اجتماعی افراد در مقیاس اجتماعی کشور میزبان و مسائل مربوط به آن از اهمیت زیادی در برنامه ریزی شهری برخوردار است و از آن جهت مهم است که نابرابری های ساختاری جامعه بدون مطالعه تحرک اجتماعی شناخته نخواهد شد و یکی از مسائلی که مهاجران با آن مواجه هستند تحرک اجتماعی بین نسلی می باشد، هدف پژوهش حاضر ارزیابی رابطه متغیرهای زمینه ای و تحرک اجتماعی بین نسلی مهاجرین افغانستانی در شهر کاشان است. روش پژوهش- توصیفی تحلیلی می باشد، حجم نمونه با استفاده از نرم افزار SAMPLE POWER با سطح اطمینان 95 درصد و خطای احتمالی 5 درصد 150 نفر نمونه از جمعیت 20 هزارنفری مهاجران افغانستانی شهر کاشان محاسبه گردید. تجزیه وتحلیل توصیفی و استنباطی داده ها و مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده گردید. نتایج نشان داد بین متغیرهای زمینه ای و شاخص های تحرک بین نسلی مهاجران افغانستانی در شهر کاشان 84/0 رابطه معناداری وجود دارد. از بین متغیرهای زمینه ای عامل تحصیلات بیشترین بار عاملی را با وزن 60/0 و در میان شاخص های تحرک بین نسلی عامل سرمایه فرهنگی نهادینه شده بیشترین بار عاملی را با وزن 98/0 و عامل های سرمایه فرهنگی تجسم یافته و عینیت یافته به صورت مشترک با بار عاملی 84/0 می باشند و عامل های اعتماد اجتماعی و تقدیرگرایی نیز با بارهای عاملی 30/0 و 24/0 در مرتبه های بعدی قرارگرفته اند. بنابراین پس از تحلیل جزئی تر یافته ها مشخص گردید که جهت ارتقاء تحرک اجتماعی مهاجرین افغانستانی نقش تحصیلات و افزایش سرمایه فرهنگی می تواند موثر باشد.
مجموعه عوامل موثر در خلاقیت (مزیت های رقابتی و ظرفیت های موجود) در راستای دستیابی به برندینگ شهری (مطالعه موردی: شهر دامغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
79 - 92
حوزههای تخصصی:
در رویکردی نوین به شهر، شهر خلاق به عنوان یک روش راهبردی در عرصه تفکر، برنامه ریزی و اجرای طرح های شهری مطرح شده است. با توجه به تغییرات بسیار عمیقی که در محیط شهر در حال وقوع است، خلاقیت شهری، یک عامل حیاتی در حل بسیاری از مسایل شهر به شمار می رود. در این راستا، هدف پژوهش حاضر؛ شناخت مجموعه عوامل موثر در خلاقیت (مزیت های رقابتی و ظرفیت های موجود) در راستای دستیابی به برندینگ شهری شهر دامغان می باشد. رویکرد حاکم بر فضای تحقیق کیفی و نوع تحقیق کاربردی است و بر حسب نحوه اجرا از نوع پیمایشی (مشاهده و مصاحبه) می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل (کلیه مدیران ارشد شهرداری، اعضای هیئت علمی گروه جغرافیا، هنر و شهرسازی، شورا های شهر و افراد دارای تجربه در حوزه مدیریت شهری) می باشند که با استفاده از روش دلفی 17 نفر به عنوان حجم نمونه، انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش گرند تئوری (نظریه داده بنیاد)، استفاده شده است. از نتایج مصاحبه با افراد متخصص و کارشناس جهت بررسی ظرفیت های موجود و مزیت های رقابتی با استفاده از روش تئوری زمینه ای، 42 مفهوم و 7 مقولهی (تصویرسازی، تدوین سند و برنامه راهبردی و جامع، شناسایی ارزشمند بودن مزایای رقابتی و ظرفیت های موجود، توسعه زیرساخت ها، نوآوری، باززنده سازی شهری، مدیریت یکپارچه شهری)، استخراج شد. از نتایج مصاحبه با افراد متخصص و کارشناس جهت بررسی ظرفیت های موجود و مزیت های رقابتی با استفاده از روش تئوری زمینه ای، 42 مفهوم و 7 مقولهی (تصویرسازی، تدوین سند و برنامه راهبردی و جامع، شناسایی ارزشمند بودن مزایای رقابتی و ظرفیت های موجود، توسعه زیرساخت ها، نوآوری، باززنده سازی شهری، مدیریت یکپارچه شهری)، استخراج شد.
روستا شهرها و نقش آن ها در پایداری سکونتگاه های پیرامونی (مورد مطالعه: شهر توحید)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
روستا شهرها، از موفق ترین نمونه های سکونتگاهی هستند که تأثیر بسزایی در راستای رفع ناموزونی های منطقه ای و نابرابری های ناحیه ای دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی و سنجش نقش شهر کوچک توحید در توسعه ی پایدار سکونتگاه های ناحیه ای است، این پژوهش از نظر هدف کاربردی - نظری و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی و از مطالعات اسنادی، کتابخانه ای و پیمایشی استفاده گردیده است. جامعه آماری پژوهش برابر با (374) نفر تعیین و برآورد شده است. برای انتخاب نمونه های آماری از روش نمونه گیری تصادفی ساده و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون T تَک نمونه ای و آزمون فریدمن با نرم افزار SPSS و تحلیل تراکم جمعیتی (Kernel density) از نرم افزار ARC GIS استفاده شده است. نتایج تحلیل آزمون های آماری جهت بررسی تأثیر و نقش شهر کوچک توحید در ابعاد پایداری سکونتگاه های حوزه نفوذ نشان داد که بعد مدیریتی با (34/3) دارای بالاترین امتیاز و شاخص های اجتماعی – فرهنگی با (61/2 ) دارای کمترین امتیاز می باشد. یافته های پژوهش نشان از ارتباط مستقیم و معنادار بین ابعاد توسعه می باشد. در نهایت نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد، مؤلفه های چهارگانه مورد مطالعه با سطح معناداری کمتر از 05/0، بر تقویت شهر توحید در راستای تقویت توسعه ناحیه ای اثرگذار می باشند. بر اساس تحلیل فضایی (تراکم جمعیتی) به عمل آمده بین عوامل جغرافیایی از قبیل دوری و نزدیکی و میزان رابطه با شهر رابطه ی معناداری وجود دارد. یعنی روستاهایی که در فاصله نزدیک تری از شهر واقع شده اند رابطه بیشتری با شهر داشته درنتیجه تمرکز جمعیت در آن ها بیشتر و پایداری آن ها بیشتر و برعکس نیز صادق است. باید گفت شهرهای کوچک مخصوصاً در ارتباط با سکونتگاه های پیرامونی، تأثیرات عمدتاً مثبت و بعضاً منفی مختلفی را در ابعاد گوناگون بر نواحی پیرامونی بر جای می گذارند که در این پژوهش به آن پرداخته شده است.
تحلیل وضعیت اکوسیستم کارآفرینی روستایی استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اکوسیستم کارآفرینی روستایی برای توسعه کارآفرینی و اشتغالزایی در مناطق روستایی حیاتی است. با استفاده از اهرم کارآفرینی در مناطق روستایی، می توان اقتصاد روستایی پویا و نوآور ایجاد کرد. استان البرز با وجود داشتن شرایط مناسب اقلیمی، جغرافیایی، ارتباطی و دسترسی مناسب، اما طی سالیان اخیر در زمینه توسعه اقتصادی نواحی روستایی شرایط نامناسبی مانند؛ افزایش نرخ بیکاری، پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی و اختلاف درآمد خانوارهای روستایی و شهری دارد. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر تحلیل وضعیت اکوسیستم کارآفرینی روستایی در استان البرز است. روش پژوهش: این پژوهش درچهارچوب روش شناسی کمی انجام شده است. گردآوری داده ها با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی صورت گرفته که در بخش میدانی ابزار اصلی پرسشنامه بوده است. جامعه آماری شامل روستاهای استان البرز بوده که از بین آن ها تعداد 33 روستا به عنوان نمونه انتخاب شده و بر اساس فرمول کوکران تعداد 380 نفر به عنوان نمونه برای تکمیل پرسش نامه انتخاب شده اند. جهت تحلیل داده ها از آزمون های آماری کای اسکوئر، t تک نمونه ای، آزمون آنووا، دانکن و درون یابی کریجینگ استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که اکوسیستم کارآفرینی روستایی استان البرز دارای وضعیت نامناسبی است، به طوریکه از بین 10 گروه شاخص های اصلی شامل؛ شاخص های کسب و کار، شاخص های مالی، شاخص های آموزشی، شاخص های سرمایه انسانی، شاخص های حمایتی، شاخص های بازار و مشتریان، شاخص های اجتماعی، شاخص های فرهنگی، شاخص های زیرساختی و شاخص های نوآوری، تحقیق و توسعه که مورد بررسی قرار گرفته است، صرفاً دو گروه دارای وضعیت مناسب و هشت گروه دیگر دارای وضعیت نامناسب بوده اند. همچنین پراکندگی جغرافیایی وضعیت اکوسیستم کارآفرینی روستایی در سطح استان متفاوت است. نتیجه گیری: وجود زیرساخت های سخت افزاری مانند دسترسی به راه های ارتباطی و مراکز شهری به تنهایی برای توسعه اکوسیستم کارآفرینی کافی نمی باشد بلکه لازم است در کنار آن توسعه زیرساخت های نرم افزایی مانند امور مالی، آموزش، انواع حمایت ها، سرمایه انسانی و اجتماعی و تحقیق و توسعه نیز مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی اقتصادی آموزش های ترویجی در دهستان های شهرستان آستارا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه آموزش های ترویجی و کسب مهارت نقش مهم و اساسی در توسعه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جوامع ایفاد می نماید. با توجه به آموزش های ترویجی می توان به توسعه پایدار در روستا دست یافت و آن را تقویت نمود. لذا، هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثربخشی ابعاد اقتصادی آموزش های ترویجی در نقاط روستایی می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی، ماهیت و روش آن توصیفی-تحلیلی و برای گردآوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی استفاده شده است. قلمرو مکانی پژوهش سکونتگاه های روستایی شهرستان آستارا می باشد که طبق سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1395 دارای 28443 نفر جمعیت روستایی است. برای انتخاب نمونه آماری از فرمول کوکران و با 50 درصد احتمال وجود صفت در جامعه آمار استفاده شده که در نهایت 375 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. با استفاده از فرمول کوکران میزان پایایی پرسشنامه مقدار 93/0 بدست آمد که مقدار قابل قبول را نشان می دهد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها نشان داد، دهستان لوندویل با نمره نهایی 261/0 و دهستان چلوند با نمره نهایی 260/0 در وضعیت بهتری از نظر میزان تاثیر آموزش های ترویجی بر توسعه روستایی در بعد اقتصادی داشته و دهستان حیران در رتبه آخر قرار گرفته است. همچنین مهمترین عواملی که در زمینه اثربخشی ابعاد اقتصادی آموزش های ترویجی تأثیرگذار می باشند عبارتند از؛ 1) آموزش متنوع سازی اقتصاد روستایی و 2) برگزاری کلاس های ترویجی و بهبود و نوین سازی شیوه های تولیدی کشاورزی. در بین عامل های شناسایی شده عامل اول (آموزش متنوع سازی اقتصاد روستایی) با مقدار ویژه 90/4 و درصد واریانس 83/28 بیشترین تأثیر را در اثربخشی آموزش های ترویجی در بعد اقتصادی و تحقق توسعه پایدار روستایی داشته است
تحلیل جایگاه برنامه ریزی مشارکت پذیر مردمی در چشم انداز سازی توسعه روستایی (مطالعه موردی: روستاهای دهستان آبگرم شهرستان سرعین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: غفلت از تبیین تحولات روستایی و برآیند آن بر چشم انداز روستایی، روند توسعه پذیری روستایی را با مسائل و مشکلات جدی مواجه می نماید. هدف: هدف از پژوهش حاضر تحلیل جایگاه برنامه ریزی مشارکت پذیر مردمی در چشم انداز سازی توسعه روستایی بر مبنای قابلیت ها و ظرفیت های موجود توسعه آتی به ویژه از منظر مشارکت روستاییان و خواست آنان بر اساس وضعیت موجود در دهستان آبگرم شهرستان سرعین است. هدف: هدف این پژوهش تحلیل میزان تاب آوری منطقه شرق گیلان در برابر زلزله و بررسی تبعات مختلف جلوگیری از آسیب پذیری سکونتگاه ها است. روش شناسی تحقیق: روش مطالعه در این پژوهش که بر پژوهش موردی استوار است، توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری آن نیز ساکنین دهستان آبگرم در شهرستان سرعین است و اطلاعات آن بر مبنای مطالعات میدانی و کتابخانه ای به دست آمده است. پنج شاخص اصلی مسائل توسعه، آماده بودن بستر مشارکت، نقش مدیریت روستایی در توسعه روستایی، ظرفیت پذیری مشارکت روستاییان در مدیریت و توسعه روستایی و همچنین اندازسازی توسعه روستایی با گویه های مختلف، محوریت سنجش موضوع این پایان نامه از میان ساکنین 384 نفر از ساکنین دهستان و مدیریت مجموعه بر اساس مدل کوکران بوده است. استفاده از مدل تحلیلی SWOT و همچنین نرم افزار SPSS و آزمون های آماری متناسب با آن، زمینه های اصلی تحلیل این نوشتار است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش شامل ساکنین دهستان آبگرم در شهرستان سرعین می باشد. یافته ها: یافته های این مطالعه در حوزه پژوهش میدانی نشان می دهد که سه چشم انداز دهستانی توریستی، پایدار، سالم، ایمن، زیبا و با آسایش، دهستانی با هویت و فرهنگی، مشارکت جو و جذاب برای گردشگران و در نهایت دهستانی کشاورزی و دامدار مدار به عنوان چشم اندازهای اصلی توسعه روستایی مورد توجه قرار گرفتند. نتایج: مطابق با نتایج تحقیق می توان گفت که مشارکت دادن روستاییان می تواند به عنوان فرآیندی است که از طریق آن تهیدستان و محرومان سازماندهی می شوند تا بتوانند از طریق این سازماندهی به تلاش های توسعه ای مبادرت ورزند و اگر بتوان اقشار مختلف روستایی را در ایجاد عرصه و سازمان دهی مطلوب به خوبی راهنمایی و هدایت کرد، این عرصه و سازمان ها برای روستاییان به ابزاری برای بیان خواسته هایشان بدل می گردد که از این طریق می توانند به خواسته های منطقی خود دست پیدا کنند که در نهایت بهبود و ارتقای سطح مشارکت روستاییان؛ بهبود وضعیت اقتصادی و درآمدی و توسعه و پایداری روستایی ایجاد می شود.
تجربه ی جریان بازآفرینی فرهنگ مبنا در محله سنگ سیاه، الگویی برای احیاء بافت های تاریخی (مطالعه موردی: محله سنگ سیاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بافت تاریخی هر شهر نه تنها گنجینه ماندگار فرهنگی و هنری آن شهر است، بلکه بخش مهمی از ماهیت آن شهر را در دل خود دارد؛ می توان گفت که حفاظت از این بافت در اصل حفاظت از ماهیت شهر است. در نتیجه تاکنون روش های گوناگونی جهت حفظ و نگهداری این بافت ها ارائه شده است. هدف: هدف از این پژوهش تبیین چگونگی مداخله جریان بازآفرینی فرهنگ مبنا در بافت های ناکارآمد شهری و ارائه الگویی جهت حفاظت پویا از بافت های تاریخی با بهره گیری از دیدگاه های این تفکر است. در این راستا، نه تنها به بررسی رویکردهای موجود در بازآفرینی پرداخته شده، بلکه با تحقیق در مورد یکی از بازآفرینی های موفق در بافت تاریخی شیراز (محله ی سنگ سیاه) الگویی تلفیقی با نگرش فرهنگ مبنا ارائه شده است. روش شناسی تحقیق: برای رسیدن به این هدف از روش های میدانی و کتابخانه ای استفاده شده است که مهم ترین آنها مطالعه ی اسناد بالادستی، مشاهده در محل و انجام مصاحبه با 17 نفر از افراد دخیل در بازآفرینی محله سنگ سیاه بود. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، محله تاریخی سنگ سیاه در شهر شیراز است. یافته ها: الگوی به دست آمده شامل ده مرحله است که جوانب اجتماعی، اقتصادی و کالبدی را پوشش می دهد. این مدل نه تنها در نظریه تمام جوانب را پوشش داده، بلکه در عمل نیز کارایی خود را ثابت کرده و به دلیل ماهیت منطعف خود این امکان را فراهم می کند که در سایر شهرها و بافت های تاریخی نیز مورد استفاده قرار گیرد. نتایج: نتیجه این پژوهش را می توان در دو مورد خلاصه کرد. یکی بررسی جوانب بازآفرینی فرهنگ مبنا با هدف کاربری کردن این رویکرد و نجات آن از نگرشی صرفا شعاری در برنامه ریزی شهری. و دیگری ارائه الگویی جهت اجرای روند بازآفرینی فرهنگ مبنا در محلات شهری با رویکردی منعطف و دربرگیرنده ابعاد مختلف.
بازآفرینی بافت فرسوده شهری با رویکرد حکمروایی خوب (مطالعه موردی: بافت فرسوده شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در کشورمان، بخش قابل توجهی از بافت قدیمی شهرها که غالبا هسته ی اولیه و اصلی آن هارا تشکیل می دهند در روند شتاب آلود شهرنشینی و برنامه های توسعه شهری مورد بی توجهی قرار گرفته و به بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری تبدیل شده اند موضوع مورد بررسی این پژوهش بازآفرینی بافت فرسوده شهر ساری با رویکرد حکمروایی خوب شهری است و در آن تلاش شده است به این سوال پاسخ داده شود که شهر ساری به لحاظ شاخص های حکمروایی خوب شهری چگونه است و چگونه می توان با استفاده از این رویکرد به بازآفرینی بافت فرسوده شهری اقدام نمود. هدف: هدف این پژوهش،بازآفرینی بافت های فرسوده شهر ساری با رویکرد حکمروایی خوب است. روش شناسی تحقیق: ترکیبی از روش های کتابخانه ای و میدانی است. در روش کتابخانه ای از ابزارهایی نظیر، مقاله ها، آمارنامه ها، جداول آماری و ...استفاده شده است و در روش میدانی از مشاهده مستقیم، و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. این اطلاعات وارد نرم افزار SPSS شده و به وسیله آزمون های آماری ( توصیفی- استنباطی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین با استفاده از نرم افزارSmart PLS مدل معادلات ساختاری پژوهش تنظیم گردید. قلمروجغرافیایی پژوهش: شهرساری مرکز استان مازندران و شهرستان ساری است. این شهر با جمعیتی حدود 347 هزار نفر در میان 30 مرکز استان در رتبه بیست و سوم کشوری جای گرفته است (مرکز آمار ایران،1395). شهر ساری دارای چهار منطقه (بافت قدیم، منطقه یک، منطقه دو، منطقه سه) می باشد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد بیش از 50 درصد فراوانی پاسخ ها به وضعیت شاخص های حکمروایی خوب و بازآفرینی پایین تر از حد متوسط بوده که حاکی از وضعیت نامطلوب این شاخص ها در بافت فرسوده شهر ساری می باشد. نتایج: نتایج نشان می دهد بین حکمروایی خوب و بازآفرینی بافت فرسوده در شهر ساری رابطه معناداری وجود دارد و سه شاخص عدالت گرایی، قانون گرایی و اجما ع گرایی بیشترین تاثیر را بر بازآفرینی بافت فرسوده شهرساری داشتند.
آسیب شناسی مدیریت شهری شهر سنندج با رویکرد حکمروایی خوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصری که شاهد رشد شتابان و پیچیده تر شدن شهرها و گسترش بحران های شهری هستیم، اعمال حاکمیت و مدیریت به صورت یک سویه توسط حکومت برای مدیریت جامعه شهری، دیگر مطلوب و جواب گو نیست، لذا کاربست راهبردهای تعاملی با جلب همکاری و مشارکت شهروندان و نهادهای مدنی، بیش ازپیش ضرورت یافته اند. یکی از این کاربست های پیشنهادی الگوی حکمروایی خوب شهری می باشد. این الگو از سوی اغلب سازمان های بین المللی برای اداره شهروندمدارانه شهرهای جهان پیشنهاد شده است. این پژوهش با پی بردن به نیاز شهر سنندج به به کارگیری الگوی حکمروایی خوب شهری در این شهر، اقدام به بررسی وضعیت شاخص های حکمروایی خوب شهری در شهر سنندج نموده است. همچنین به این موضوع پرداخته شده است که عملکرد مدیریت شهری در نواحی مختلف بر اساس الگوی حکمروایی خوب به چه میزان از هم متفاوت می باشند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی می باشد. اطلاعات موردنیاز این پژوهش با استفاده از مطالعه کتابخانه ای و روش پرسشنامه ای به دست آمده است و برای تحلیل داده ها از آزمون های تی استیودنت، آنوا و توکی استفاده شده است. نتایج این پژوهش بیانگر وضعیت ضعیف شاخص های حکمروایی خوب شهری در شهر سنندج می باشد. با این حال وضعیت شاخص مشارکت نسبت به سایر شاخص ها در جایگاه بهتری قرار دارد و شاخص قانونمندی بصورت نسبی در وضعیت نامناسبی قرار گرفته است. همچنین تفاوت معنی داری بین عملکرد مدیریت شهری شهر سنندج در نواحی مختلف مشاهده شده است. بدین معنی که نواحی پیرامونی شهر و همچنین نواحی بخش شمالی شهر دارای جایگاه مطلوبی نمی باشند. در حالی که نواحی بخش جنوبی شهر دارای شرایط نسبتاً مناسبی می باشند.
ارائه الگویی برای کاربست شهرسازی وکالتی جهت توسعه پایدار شهرهای کوچک نمونه موردی : شهرهای کوچک شمال استان همدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق بر آن است تا با روشن ساختن ظرفیت های شهرسازی وکالتی در توسعه پایدارشهرهای کوچک، به پی یافتن پاسخ این پرسش بپردازد که مؤلفه های شهرسازی وکالتی در توسعه پایدار شهرهای کوچک کدامند؟ تا برای ارائه راهکارهای اجرایی بهره ببرد. پژوهش حاضر جزء پژوهش های کاربردی و اکتشافی – تبیینی با روش ترکیبی(کیفی-کمی) است. در بخش کیفی از طریق مصاحبه با خبرگان شامل اساتید دانشگاهی و مسئولان اجرایی شهرهای کوچک شمال استان همدان و با استفاده از استراتژی پدیدارشناسی و تاکتیک تحلیل محتوای مصاحبه(تحلیل تم) و نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA 2020 و نرم افزار iMindMap 9 مؤلفه های شهرسازی وکالتی در شهرهای کوچک و نمودار شبکه مضامین ارائه شد. در بخش کمی تحقیق توصیفی و از نوع زمینه یابی است و جهت سنجش نسبت روایی محتوایی و انجام مراحل تکنیک دلفی از آزمون های T تک نمونه ای و ضریب کندال تحت نرم افزار کمی SPSS نسخه 26 استفاده شد و جهت سنجش مطلوبیت برازش الگوی کمی پژوهش از روش تحلیل عاملی تأییدی به کمک آزمون های روایی همگن بودن، روایی همگرا و واگرا و آزمون پایایی ترکیبی و ضریب آلفای کرونباخ تحت نرم افزار PLS نسخه 3 انجام شد. نمونه آماری بر مبنای اشباع نظری و تئوریکی بر اساس کدهای استخراجی از مصاحبه با پنل خبرگان و 384 نفر از شهروندان و شهرهای کوچک شمال استان همدان که شامل شهرهای کبودرآهنگ، رزن و دمق انتخاب شد. در پژوهش انجام شده شهرسازی وکالتی با 7 مولفه مالی، مسئولیت پذیری، مشارکتی، توانمندسازی، عدالت، تصمیم سازی و آموزشی معرفی شدند. در بین ابعاد شهرسازی وکالتی، بیشترین میانگین با مقدار 65/3 مربوط به ابعاد مسئولیت پذیری و آموزشی بوده و کمترین میانگین با مقدار 42/3، مربوط به بعد تصمیم سازی بود که در بین نظر عموم مردم با نخبگان و مسئولین تفاوت معنی داری در مولفه های موثر شهرسازی وکالتی، وجود نداشت. باتوجه به نتایج به دست آمده الگوی شهرسازی وکالتی در توسعه پایدار شهرهای کوچک از برازش مطلوبی برخوردار بودند تا با استفاده از این الگوها راهکارهای اجرایی برای کاربست شهرسازی وکالتی جهت توسعه پایدار شهرهای کوچک ارائه شود.
Exposition of the Socio-Economic Impacts of Tourism Development on Local Communities in Rural Areas (Case Study: Baft County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Rural tourism has various effects on the economic and social aspects of rural households. Considering the significant impact of tourism on the economic and social development of local communities, this research aims to investigate the economic and social effects of rural tourism in Baft County.Design/methodology/approach- The statistical population consists of 2512 households in the rural of Baft Township, out of which 333 households were selected through simple random sampling based on Cochran's; formula. The primary tool for data collection was a questionnaire, the validity of which was examined through content and structural validity, and its reliability was assessed using composite reliability and Cronbach's; alpha (α = 0.90). Data analysis was performed using SPSS and LISREL software. To examine the fit of the measurement model of economic and social effects on rural tourism; the collected data were analyzed using LISREL software and second-order confirmatory factor analysis.Findings- The research findings indicate that the most significant impact is on the economic dimension, including employment and income, investment, and satisfaction. Moreover, the most prominent effects in the social dimension include social participation, protection of intangible heritage, sense of place, heritage and tradition preservation, tourist satisfaction, education and awareness, and ultimately, cultural elevation. The research findings also revealed that the absolute fit indices (AGFI = 0.91, GFI = 0.94), comparative fit indices (NNFI = 0.92, CFI = 0.95), and parsimonious fit indices (RMSEA = 0.054, X2/df = 2.63) confirm the excellent fit of the measurement model of economic and social effects on rural tourism with the observed data. Furthermore, the structural equation modelling results indicate that the most signicant impacts are in the economic dimension of employment and income and the social dimension of social participation.
ارزیابی محیطی برنامه های توسعه روستایی سازمان بسیج سازندگی جهت تدوین ماتریس راهبردی برتر: کاربرد روش ترکیبی ANP-TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی محیطی برنامه های توسعه روستایی سازمان بسیج سازندگی جهت تدوین ماتریس راهبردی برتر اجرا شد. روش پژوهش: پژوهش از روش ترکیبی (کیفی-کمی) بهره برده و برای گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه در بخش کیفی و پرسشنامه در بخش کمی استفاده شد. با توجه به هدف پژوهش، جامعه آماری متشکل از دوگروه کارشناسان بود. جهت ارزیابی محیطی برنامه های توسعه روستایی از سه گروه کارشناسان سازمان های توسعه روستایی، کارشناسان سازمان بسیج سازندگی و مطلعان روستایی (شوراها و دهیاران)، هر گروه 30 تَن و برای تدوین ماتریس راهبردی برتر، از 8 خبره توسعه روستایی نظرخواهی شد. برای ارزیابی محیطی از تکنیک سوات (SWOT) و برای تدوین ماتریس راهبردی برتر از روش ترکیبی TOPSIS-ANP در محیط نرم افزار Super Decision استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که نقاط قوت برنامه های توسعه روستایی بسیج بر نقاط ضعف برتری داشته اما با تهدیدهایی نیز روبروست. ماتریس راهبردی برتر نیز نشان داد که از بین 10 راهبرد استخراج شده از تحلیل محیطی، "هماهنگی بسیج سازندگی با سایر متولیان توسعه روستایی در تدوین برنامه ها و کاهش دوباره کاریها" به عنوان راهبرد برتر مشخص شد. راهبردهای "همفکری و برگزاری نشست های منظم با رهبران محلی جهت اجرا و ارزیابی برنامه های توسعه روستایی" و "همکاری با سمن ها و نهادهای مذهبی جهت بسیج نیروهای مردمی و منابع مالی به سمت پروژه های اشتغال زایی" نیز در دو رتبه بعدی اهمیت قرار گرفتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، ضرورت گسترش شبکه همکاری و همفکری با سایر متولیان توسعه روستایی و پیروی از یک الگوی توسعه روستایی جامع و هدفمند، به منظور بهبود برنامه های توسعه روستایی بسیج سازندگی پیشنهاد می شود.
بررسی اثرات جهانی شدن بر تغییر سبک زندگی فرهنگی روستاییان، مطالعه موردی: روستاهای دهستان لیلان جنوبی شهرستان ملکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
167 - 181
حوزههای تخصصی:
درک و شناخت فضاهای روستایی بدون بررسی نیروهای شکل دهنده به فضاهای روستایی که در ارتباط با فرآیندهای جهانی شدن و مبتنی بر مجموعه عوامل پیچیده ای که روستا در آن ساخت یافته، ممکن نخواهد بود. زیرا درک و آگاهی از تأثیر فرآیند جهانی شدن بر فضاهای روستایی، تصویر متفاوت و متنوعی را ارئه می دهد که تحقیق حاضر سعی داشت جنبه تغییر سبک زندگی فرهنگی ساکنین را در نواحی روستایی مورد مطالعه، بررسی کند. تحقیق برمبنای هدف کاربردی و از حیث امکان کنترل متغیرها، از نوع تحقیقات شبه تجربی بود، زیرا با توجه به پس رویدادی بودن تحقیق امکان کنترل متغیرها به نحو کامل وجود ندارد. در بخش کمی تحقیق با مطالعه ادبیات نظری و تحقیقات گذشته، متغیرها و ابعاد تحقیق در 4 بعد کلی مشخص گردید. مدل گرایی، تغییر زبان، مصرف گرایی و احساس تعلق که تفسیر آن در کلیّت تغییر سبک زندگی فرهنگی در نواحی روستایی دهستان لیلان جنوبی، مورد توجه بود. نواحی روستایی مورد مطالعه تغییرات عمیقی را در محیط های روستایی از جنبه های مختلف نسبت به گذشته احساس می کنند که این تغییرات با اثرات جهانی شدن ارتباط معنی داری داشته و بیشترین تغییرات و اثرات جهانی شدن بر روی مؤلفه های مدل گرایی و تغییر زبان و گویش محلی ساکنین بوده است. به طور کلی، تغییرات سبک زندگی فرهنگی در میان ساکنین روستایی درآمیختگی و بینابینی و گذار از سنت گذشته به مدرنیته قرار دارد. دلیل آن نیز، تغییر در بخش هایی از سبک زندگی در میان ساکنین است. تحقیق توجه و حفظ ارزش های روستایی را در کنار تغییرات سبک زندگی فرهنگی در نواحی روستایی مورد مطالعه را بیان می دارد.
ارزیابی مدل های سنجش قابلیتهای کشاورز ی(مدل اکولوژیکی ومدل مبتنی برآمایش سرزمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
183 - 197
حوزههای تخصصی:
اهمیت بخش کشاورزی به عنوان یکی از ارکان اصلی اقتصاد یک کشور تاحدی است که در سند چشم انداز وظیفه بسیار سنگین امنیت غذایی و کمک در حفظ محیط زیست بعهده بخش کشاورزی گذاشته شده است.باتوجه به اینکه برای سنجش قابلیتهای کشاورزی کمتربه معیارهای انسانی توجه شده است وتحقیقات انجام شده بیشتر عوامل طبیعی را برای سنجش قابلیتهای کشاورزی در نظر گرفته اند،در این تحقیق سعی بر سنجش قابلیتهای کشاورزی با دو مدل اکولوژیکی که عبارت است از: سنجش قابلیتهای کشاورزی فقط با معیار های طبیعی ومدل مبتنی برآمایش سرزمین که یک دید جامع تر دارد وعلاوه بر معیارهای طبیعی، معیار های انسانی را نیز در نظر میگیرد.روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای ومراجعه به موسسات مختلف میباشد، ازنظر ماهیت کاربردی، روش از نظر هدف توصیفی- تحلیلی: پتانسیل کشاورزی استان ک.ب براساس معیار های مدل مخدوم ،عوامل طبیعی همچون: شیب ،جهت ،میزان آب، باران، اقلیم،عمق، بافت، حاصلخیزی، زهکشی خاک بااستفاده ازمدل توان اکولوژیکی مورد ارزیابی قرار گرفته ودر مرحله بعد قابلیت کشاورزی استان ک.ب، براساس مدل آمایش سرزمین: معیارهای طبیعی: درصد شیب، جهت شیب، خاک(عمق، بافت، حاصلخیزی، فرسایش، زهکشی )، میزان آب، باران و آب وهوا و معیارهای انسانی: راههای دسترسی، جمعیت، بیکاری، فقر، و مناطق روستایی بعد از ارزیابی معیارها توسط بیست متخصص در این زمینه، معیارها بعد از صحت سنجی در محیط (SPSS) ومیانگینگیری با استفاده از AHP))وزندهی شده. ودر محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی با هم ترکیب شده. بااستفاده ازنرم افزار اردس وباتطبیق دادن نقشه های ساخته شده بادر نظر گرفتن وضع موجود، مشاهدات میدانی وگوگل ارث، نتایج حاکی از این است که سنجش قابلیتهای کشاورزی استان ک.ب براساس مدل آمایش سرزمین ( که عدد 87.62با توجه به 400نقطه ای که مشخص شده بدست آمده ) به نتایج واقع بینانه تری نسبت به مدل اکولوژیکی ( که عدد73.58با توجه به 400نقطه ای که مشخص شده بدست آمده )منجر میشود.
رویکرد حق به شهر و تغییرات کاربری زمین شهری راهی به سوی شهر پایدار و عادلانه، مطالعه موردی:کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری زمین شهری در کلانشهرهای جهان سوم با مدیریت و برنامه ریزی ناموفق به نفع مالکان و توسعه گران در حال اتفاق است و منجر به ناپایداری و ناعادلانه شدن فضای شهری شده است. مطالعات موجود بیشتر به نمایش فضایی تغییرات، علل، پیش ران ها و فرایندها و ساختارهای این تغییرات پرداخته و کمتر این مطالعات با رویکرد تجویزگرایانه به راه حلی برای عادلانه و پایدار شدن این تغییرات پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر ارائه مدل تجویزی مبتنی بر رویکرد حق به شهر برای تغییرات کاربری زمین شهری در کلانشهرهای جهان سوم (مطالعه موردی:کلانشهر تهران) است که بتواند در طرح ها و برنامه های شهری به صورت تجویزی، راه حلی برای آثار منفی تغییرات کاربری زمین شهری ارائه دهد. در این پژوهش مبتنی بر راهبرد کیفی، از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و برای گردآوری داده ها از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. در ارائه مدل تجویزی از تحلیل محتوای کیفی استفاده شده و تجویزهای مناسب از این رویکرد برای هرکدام از عوامل موثر بر تغییرات کاربری زمین شهری استخراج شده و با روش تحلیل تماتیک مدل تجویزی ارائه شده است. مدل تجویزی ارائه شده نشان می دهد که تجویزهای منبعث از رویکرد حق به شهر برای عوامل و شاخص های موثر بر تغییرات کاربری زمین می تواند از آثار کالایی شدن فضا کم کرده و شرایط را برای زایاشدن فضا مناسب تر کند و طی این فرایندها شهر به اجتماعی شدن فضا و افزایش قدرت اقتصادی بخش عمومی نزدیک تر می شود. تحقق این دو نتیجه شرایط را برای ایجاد شهری عادلانه و پایدار محیا می گرداند. مدل تجویزی ارائه شده با سیستم استنتاج فازی اعتبارسنجی شده که متخصصان اذعان داشتند که این مدل از لحاظ معیارهای مورد مطالعه از سطح قابل قبولی برخوردار است.
تحلیل محرک های کلیدی اثرگذار بر مشارکت شهروندان در حفاظت از محیط زیست شهری با رویکرد آینده پژوهی (مطالعه موردی: شهرکرد)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مشارکت شهروندی یکی از عوامل اساسی در موفقیت طرح های شهری است وسیله ای است برای دستیابی به اهداف توسعه انسانی و یک ارزش مستقل در توسعه جوامع شهری به حساب می آید. میزان مشارکت شهروندان بستگی به عوامل و متغیرهای گوناگونی ازجمله بنیان های اجتماعی، آگاهی شهروندی، رضایت شهروندان و ... دارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی محرک های اثرگذار بر مشارکت شهروندان در حفاظت از محیط زیست شهری در شهرکرد است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و ازنظر روش شناسی توصیفی_تحلیلی است به نحوی که ابتدا با روش دلفی عوامل شناسایی و پس از اعتبار بخشی آن توسط کارشناسان در قالب پرسشنامه میک مک مورد ارزیابی قرارگرفته است و برای این کار از روش های اعتبارسنجی در تطبیق داده ها با رویکرد آینده پژوهی توسط خبرگان و کارشناسان شهری کمک گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که از بین شاخص های ۲۳ گانه، توجه به فرهنگ سازی و افزایش آگاهی شهروندان در حفظ محیط زیست (رضایت عمومی جامعه، افزایش آگاهی های عمومی، کاهش تضادهای بین رشد اقتصادی و امنیت زیست محیطی، انتشار فرهنگ حفظ محیط زیست و...) و توجه به موضوع مشورت و مشارکت شهروندان در حفظ محیط زیست (اطلاع رسانی به مردم، استقبال شهرداری از مشارکت، ارائه پیشنهادها و نظرات به مدیران شهری، مدنظر قرارداد افکار عمومی و...) به عنوان محرک کلیدی در اولویت قرار گرفت و پس از آن برخورداری از دانش محیط زیستی، اطلاع از مفهوم توسعه پایدار، حقوق محیط زیست، مکان یابی صنایع و استاندارهای زیست محیطی، افزایش آگاهی های محیط زیستی شهروندان از طریق رسانه ها (آگاهی از وظایف و حقوق خود در قبال محیط زیست، آگاهی از وظایف و حقوق محیط زیست، ارتقای کیفیت محیطی، تقویت اخلاق زیست محیطی و...) و توجه به موضوع حفاظت و استفاده پایدار از منابع در شهرها (کاهش مداخلات انسانی مخرب، حفظ منافع نسل های آینده، آسیب شناسی برنامه های توسعه و...) می تواند بستری مناسب برای ارتقای مشارکت شهروندان در حفاظت از محیط زیست شهری شهرکرد فراهم نماید.