فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱۰٬۴۱۰ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۸
۱۱۸-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی انتقادی مدل های آسایش حرارتی در آپارتمان های میان مرتبه شهر تهران می پردازد و بر شکاف بین استانداردهای نظری و تجربه واقعی ساکنان تمرکز دارد. آسایش حرارتی یکی از عوامل کلیدی در طراحی ساختمان های مسکونی است که تأثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی ساکنان دارد. در تهران، که شرایط آب وهوایی متنوع است و ساختمان ها اغلب دارای کیفیت پایین ساخت هستند، دستیابی به آسایش حرارتی چالش های خاصی را ایجاد می کند. هدف این مطالعه، ارزیابی نواقص شاخص های استاندارد، به ویژه شاخص میانگین رأی پیش بینی شده (PMV) که مبنای استانداردهای ملی ایران است، و تطابق آن ها با رفتارهای تطبیقی و شرایط محلی است. این مطالعه به دنبال ارائه رهنمودهای رفتاری-پاسخ گو برای بهبود آسایش حرارتی در شرایط خاص تهران است. روش پژوهش: این پژوهش از رویکرد ترکیبی موازی هم گرا استفاده کرده که شامل جمع آوری داده های کمی و کیفی است. داده های کمی از طریق اندازه گیری های محیطی شامل دما، رطوبت، سرعت هوا و دمای میانگین تابشی (MRT) در فصول مختلف جمع آوری شده است. داده های کیفی از طریق نظرسنجی از 112 ساکن آپارتمان های میان مرتبه با توان آماری 95/0، به دست آمده است. این نظرسنجی ها به بررسی رفتارهای تطبیقی ساکنان در برابر تغییرات دمایی و ترجیحات آن ها در استفاده از سیستم های گرمایش و سرمایش پرداخته است. یافته ها: یافته ها نشان داد که شاخص PMV تنها در 17 درصد موارد توانست آسایش حرارتی را به درستی پیش بینی کند که نشان دهنده محدودیت های جدی این مدل در شرایط اقلیمی تهران است. اختلافات بین دمای میانگین تابشی (MRT) و دمای حباب خشک به ویژه در تابستان موجب افزایش نارضایتی حرارتی شده است. دماهای خنثی ترجیح داده شده توسط ساکنان در تابستان 55/20 درجه و در زمستان 86/23 درجه سانتی گراد بوده است. نتیجه گیری: این مطالعه بر ناکارآمدی مدل های ایستای آسایش حرارتی مانند PMV در شرایط خاص تهران تأکید می کند و نیاز به استانداردهای تطبیقی را برجسته می سازد. استانداردهایی که به رفتارهای ساکنان و شرایط محلی پاسخ گو باشند، می توانند آسایش حرارتی و پایداری را بهبود بخشند.
سنجش میزان سرمایه اجتماعی و اثرگذاری آن در ارتقاء فرصت های اقتصادی کارآفرینی گردشگری (مطالعه موردی: روستاهای محور سلطانیه- غارکتله خور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر کارآفرینی گردشگری می باشد که وجود آن بخصوص در مناطق روستایی می تواند اثرات زیادی را بر افزایش مشاغل و کسب و کارهای مرتبط با گردشگری داشته باشد. هدف پژوهش: بنابراین هدف پژوهش حاضر سنجش میزان سرمایه اجتماعی و اثرگذاری آن در ارتقاء فرصت های اقتصادی کارآفرینی گردشگری در 11 روستای واقع در محور ارتباطی سلطانیه به غار کتله خور می باشد. روش شناسی تحقیق: نوع تحقیق کاربردی، روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی و جهت گردآوری داده ها از روشهای اسنادی و میدانی بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش جمعیت روستایی ساکن در 11 روستای واقع در محور ارتباطی سلطانیه به کتله خور می باشد که مطابق فرمول کوکران تعداد 322 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری نظیر tتک نمونه ای، رگرسیون، مدل رتبه بندی پرومتی و تحلیل مسیر بهره گرفته شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: روستاهای مورد مطالعه در شهرستان خدابنده استان زنجان واقع شده اند که این شهرستان در جنوب غرب استان قرار دارد که کوهستانی ترین و مرتفع ترین منطقه این استان می باشد. همچنین این شهرستان بیشترین جمعیت روستایی استان را به خود اختصاص داده است. یافته ها: نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که میزان شاخص های سرمایه اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه بالاتر از مطلوبیت عددی (3) به دست آمده است و در این ارتباط شاخص مشارکت با میانگین 47/3 بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. نتایج حاصل از رگرسیون هم نشان از ضریب همبستگی خوب بین متغیرهاست و شاخص شبکه با بتای (365/0) درصد بالاترین اثرگذاری را بر فرصت های اقتصادی کارآفرینی گردشگری داشته است. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل مسیر، مشارکت با محاسبه تاثیر کلی (مستقیم و غیرمستقیم) بیشترین تاثیر را بر فرصت های اقتصادی کارآفرینی گردشگری داشته است. همچنین نتایج حاصل از مدل رتبه بندی پرومتی نشان داد که روستای زواجر به لحاظ سرمایه اجتماعی رتبه اول و روستای دلایرسفلی رتبه آخر را به دست آورده است. نتایج: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش، مولفه های سرمایه اجتماعی می توانند موجب ارتقاء فرصت های اقتصادی کارآفرینی گردشگری در منطقه مورد مطالعه شوند.
ارائه الگو پراکنش سکونتگاه های روستایی در محدوده های جنگلی؛ مطالعه موردی: میراث جهانی هورامان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۸
۶۲-۴۷
حوزههای تخصصی:
هدف: جنگل ها، ریه های زمین، نقشی بی بدیل در حیات کره خاکی ایفا می کنند و حفاظت از آن ها، موضوعی حیاتی است که در نشست گلاسکو در سال 2021 موردبحث و بررسی قرار گرفت. در این میان، پراکندگی سکونتگاه های روستایی در دل جنگل ها، تعادلی ظریف بین نیازهای انسانی و حفظ این اکوسیستم های ارزشمند ایجاد می کند. منطقه هورامان به دلیل دارا بودن جنگل های ارزشمند، در چهل و چهارمین جلسه کمیته میراث جهانی یونسکو در سال 2020 به فهرست آثار ملی افزوده شد اما جنگل های آن مدام در حال نابودی هستند. بنابراین باتوجه به اهمیت منطقه، پژوهش حاضر با هدف ارائه یک الگوی کارآمد برای پراکنش 267 سکونتگاه روستایی واقع در جنگل های هورامان انجام شده است. روش پژوهش: این پژوهش به بررسی شاخص های مؤثر بر پراکندگی با استفاده از مرور مبانی نظری در چهار معیار مرفولوژی زمین، دسترسی، اقلیم و تولیدات استخراج شده می پردازد و برای مدل سازی و تحلیل از مدل AHP و نرم افزار GIS استفاده کرده است. یافته ها: بعد از تشکیل ساختار سلسله مراتبی و دسته بندی شاخص ها، در میان شاخص ها و معیارهای تعیین شده، شاخص های بخش تولیدات، نقشی کلیدی در ارزیابی وضعیت پراکنش سکونتگاه های روستایی واقع در جنگل ایفا می کنند. این شاخص ها که به دو دسته تولیدات بخش حیوانی و کشاورزی تقسیم می شوند، اطلاعات جامعی را در خصوص میزان تولید، تنوع محصولات، بهره وری و وابستگی به منابع طبیعی ارائه می دهند؛ از سوی دیگر، معیار دسترسی به عنوان عاملی اساسی در پراکنش مؤثرند که شامل شاخص های فاصله تا رودخانه، سایر روستاها و شهر و ... است. بعد از بررسی و سنجش وضع موجود و تهیه نقشه وزنی، مکان یابی سکونتگاه ها انجام گرفت و الگوی نهایی با در نظر گرفتن چهار سیاست اصلی ارائه شد که شامل: ممنوعیت سکونت در روستاهای با ریسک بالا برای جنگل، جابه جایی سکونتگاه های آسیب زننده به جنگل به مکان های مناسب تر، ادغام چندین سکونتگاه کوچک برای تمرکز خدمات و کاهش تخریب جنگل و تثبیت سکونتگاه های موجود در وضع فعلی با رعایت شروطی مانند عدم توسعه در جهت منتهی به جنگل، ویلاسازی و حفظ تعادل با محیط زیست. نتیجه گیری: این الگو با هدف بهبود ماهیت سکونتگاه های روستایی و ارتقای کیفیت زندگی ساکنین، ضمن حفاظت از جنگل ها در برابر تخریب، جنگل زدایی و سایر مخاطرات، به دنبال توسعه پایدار منطقه هورامان است.
سنجش مؤلفه های ارتقای امنیت محیطی در مجموعه های مسکونی مبتنی بر راهبردهای (CPTED)؛ مطالعه موردی: مجموعه مسکونی منازل توسعه نیشکر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۸۷
۷۰-۵۷
حوزههای تخصصی:
هدف : رشد شتابان شهرنشینی در چند دهه اخیر در ایران، موجب شکل گیری مجموعه های مسکونی انبوهی در شهرها شده است. از یک سو مجموعه های مسکونی امکانات بیشتر و بهتری را برای ساکنان فراهم کرده و از سویی دیگر، تا زمانی که به فضای خصوصی و زندگی شخصی ساکنان آنها آسیب وارد نشود، زندگی جمعی را بر زندگی فردی ترجیح می دهند. امنیت محیطی یکی از عوامل مهم ارتقاء کیفیت زندگی در مجموعه های مسکونی است. راهبردهای CPTED (پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی) با تأکید بر طراحی محیطی، به افزایش احساس امنیت و کاهش جرم در محیط های شهری منجر می شوند. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان امنیت در مجموعه مسکونی منازل نیشکر شهر اهواز انجام شده است. روش پژوهش : این پژوهش از نوع کیفی و ترکیبی از روش های توصیفی - تحلیلی، پیمایشی و مورد کاوی می باشد. چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای مطالعه منابع معتبر کتابخانه ای، گردآوری و تحلیل شده است. ابزار گردآوری داده ها از تکنیک پرسشنامه و مصاحبه روایی، بر اساس نظریه ها و همچنین بررسی های میدانی پژوهشگران انجام پذیرفته است. یافته ها: از 124 نفر از ساکنان این مجموعه مسکونی از طریق پرسشنامه پرسش به عمل آمد. پرسشنامه بر اساس استخراج اصول و شاخص های راهبردهای CPTED (نظارت، قلمروگرایی، کنترل دسترسی، پشتیبانی از فعالیت ها و ترس از جرم، تعمیر و نگهداری محیط و امنیت فیزیکی) تدوین گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS21 و آزمون T تک متغیره و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. نتیجه گیری: نتایج حاصله، نشان داد که به ترتیب مؤلفه های نظارت، پشتیبانی از فعالیت ها و ترس از جرم، مدیریت و نگهداری محیط و کنترل دسترسی به عنوان عوامل مهم امنیت در مجموعه مسکونی توسعه نیشکر اهواز می باشند و بین این عوامل رابطه معناداری وجود داشته که بر هم تأثیر مستقیم دارند.
اثرات متاورس بر بازاریابی گردشگری روستایی در بخش طرقیه شهرستان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، استفاده از رهیافت متاورس به عنوان یکی از راهبردهای کلیدی در توسعه بازاریابی گردشگری، مورد توجه بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته است و نتایج مثبتی در توسعه مناطق روستایی به همراه داشته است. لذا در تحقیق حاضر، هدف اصلی شناسایی اثرگذاری متاورس بر بازاریابی گردشگری روستایی است. این پژوهش از نظر روش شناسی، توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف، از نوع کاربردی است. جامعه نمونه تحقیق شامل افراد ساکن در روستاهای گردشگر پذیر در بخش طرقبه(شهرستان بینالود) است که با استفاده از فرمول کوکران و با خطای 1/0 و به روش تصادفی انتخاب شده اند. برای تحلیل یافته ها از نرم افزار spss و مدل تصمیم گیری چند معیاره MARCOS استفاده شده است. در تحقیق حاضر متغیر اثرگذاری متاورس بر توسعه گردشگری روستایی با استفاده از 38 مؤلفه مورد مطالعه قرار گرفته است. بررسی یافته های توصیفی نشان داد که کمترین میانگین متعلق به گویه تاثیر متاورس در زمینه همکاری دولت برای راه اندازی بازاریابی گردشگری روستایی با میانگین 267/2 و بیشترین میانگین نیز متعلق به گویه تاثیر متاورس بر درآمد زایی محصولات گردشگری روستایی با میانگین 35/4 است. همچنین نتایج تحلیل عاملی نشان داد که مهمترین اثرات متاورس بر بازاریابی گردشگری روستایی شامل « اطلاع رسانی و آگاهی» با 23/17 درصد واریانس تبیین شده است. نتیجه آزمون تی تک نمونه ای نیز نشان داد که موثرترین بعد اثرگذاری متاورس در بازاریابی گردشگری روستاهای مورد مطالعه رونق فروش محصولات با میانگین 78/3 است. نتایج رتبه بندی مدل های تصمیم گیری چندمعیاره تکنیک آنتروپی و Marcos برای روستاهای موردمطالعه نشان داد که قوی ترین اثرگذاری متاورس در بازاریابی گردشگری روستایی متعلق به روستای ازغد می باشد. بنابراین پیشنهاد روش مقاله این است که حل مشکل آنتن دهی تلفن همراه و دسترسی عموم کاربران به اینترنت نسل سوم یا Web3مورد توجه قرار گیرد و آن را در برنامه های توسعه روستایی قرار دهند.
واکاوی تغییرات کاربری اراضی در سکونتگاه های روستایی منطقه کلان شهری تهران، مطالعه موردی: شهرستان شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
127 - 148
حوزههای تخصصی:
یکی از فعال ترین پدیده ها روی زمین تغییر کاربری اراضی است. مقاله پیش با رهیافت پراگماتیسم و مطالعات میدانی مبتنی بر روش های مشارکتی و با نگاه تبیینی-اکتشافی به دنبال بررسی و شناخت تغییر کاربری اراضی سکونتگاه های روستایی ناحیه شهریار در طی دوره زمانی 10 ساله (1400-1390) و همچنین شناخت عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر ایجاد چنین تغییری است. در راستای هدف مدنظر، پردازش تصاویر ماهواره ای نشان می دهد در سال 1390، اراضی انسان ساخت 65/9502 هکتار (23 درصد) از کل مساحت شهرستان را به خود اختصاص داده است. در سال های 1395 و 1400 نیز به ترتیب 14/10358 هکتار (26 درصد) و 90/11093 هکتار (27 درصد) از اراضی متعلق به کاربری انسان ساخت است. مساحت اراضی زراعی از 88/5531 هکتار (13 درصد) در سال 1390 به 91/4347 هکتار (10 درصد) در سال 1395 کاهش یافته است. البته این روند نزولی تا سال 1400 نیز ادامه دارد. علاوه بر همه این ها کاربری اراضی سایر در بازه زمانی 1400-1390، کاهش داشته است. نتایج حاصل از تحقیقات میدانی نشان داد که ضعف تعاملات سازمانی، مجاورت فضایی با کلان شهر، بحران در مدیریت منابع آب، رشد سوداگری زمین و بهره وری پایین بخش کشاورزی به عنوان عوامل درونی و توسعه مدیریت فضایی چندمرکزی، رانت قدرت در نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی، اقتصاد نفت محور، توسعه اقتصاد صنعتی، خزش کلان شهری، پس زدگی جمعیتی کلان شهر تهران و پایین بودن ظرفیت نهادی به عنوان عوامل بیرونی بر تغییر کاربری اراضی منطقه مؤثر هستند. در این خصوص پیشنهادهایی برای جلوگیری یا کند کردن روند حاضر ارائه شده است
مطالعۀ تطبیقی رویکردهای فضایی به عدالت در نظریه های سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت فضایی، نقش مهمی در توزیع متوازن امکانات در مقیاس های مختلف جغرافیایی دارد. این مفهوم، از چنان اهمیتی برخوردار است که نادیده انگاشتن آن، باعث گسترش تبعیض و نابه سامانی در سطوح مختلف ناحیه ای و ملی می شود. با توجه به اهمیت نظری و کاربردی عدالت فضایی، پژوهش حاضر که ماهیت بنیادی دارد با روش شناسی توصیفی-تحلیلی، مصادیق و رویکردهای فضایی به عدالت در نظریه های مارکسیسم، نوفایده گرایی و نیز نظریه های جان راولز را بررسی کرده است. نتایج نشان داد که مارکس، مفهوم عدالت فردی را در تقابل با هدف غایی طبقه پرولتاریا می داند. هدف ها و مبانی سرمایه داری با عدالت فضایی-اجتماعی سازگار نیست و عناصری چون محرومیت و استثمار از بایسته های بازار هستند و اساساً امکان تحقق عدالت فضایی را منتفی می سازند. نوفایده گرایی، با اتکا بر مفاهیم حس و تعلق مکانی، مفهوم عدالت را به رویکردهای فضایی نزدیک تر کرده است. نوفایده گرایان با تاکید بر اینکه مردمی که در یک مکان زندگی می کنند و از نظر تاریخی و فرهنگی، رابطه طبیعی با مکان زندگی خود برقرار کرده اند، فضا را به عنوان مفهومی راهبردی برای مصادیق عدالت به رسمیت می شناسند. همچنین، جان راولز با پیوند مفهوم عدالت به انصاف، نوعی رویکرد فضایی به عدالت دارد. این دیدگاه، نشان داد که هدف غایی عدالت، بسترسازی برای نهادهای سرزمینی در اداره واحدهای فضایی-سیاسی به شیوه دموکراتیک است.
اثر اعتبار و درگیری تصویر مقصد شهرهای تاریخی بر شعف گردشگران و طنین برند شهر گردشگری، مطالعه موردی: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری تاریخی، از عناصر اساسی توسعه اقتصادی در جوامع محلی است. مؤلفه های زیادی وجود دارد که می تواند در موفقیت این نوع گردشگری تأثیرگذار باشد، اما هرگونه اقدام یا استراتژی انجام شده باید ارتباط تنگاتنگی با تأمین شعف گردشگر داشته باشد. نظر به تأثیر تحولات و بحران های کنونی از جمله کووید 19، زیان های سنگینی بر پیکره صنعت گردشگری وارد گردیده است و گرایش ها بیشتر به سمت بسترها و فضاهای مجازی است و با توجه به ویژگی اطلاعات محوری این صنعت، مقاله حاضر به بررسی رابطه تصویر مقصد به عنوان متغیری مرکزی با متغیرهای اصالت درک شده، درگیری و قابلیت اعتبار منبع از یک سو و قصد بازدید و قصد توصیه و شعف و طنین از سوی دیگر، برای مناطق تاریخی پرداخته و با بررسی متون، به ارائه مدل مفهومی و فرضیاتی بر اساس آن می پردازد. مطالعات نشان داده است که تصویر مقصد، یکی از عوامل اصلی جذب گردشگران و تأثیرگذار در شهرهای تاریخی است. نتایج به وجود تأثیر و رابطه مستقیم متغیرهای اصالت درک شده، قابلیت اعتبار منبع، و درگیری با ابعاد دوگانه تصویر شناختی و عاطفی و تصویر کلی تصویر مقصد و نهایتاً به شعف و طنین گردشگران اشاره دارد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که تصویر شناختی و تصویر عاطفی بر تصویر مقصد اثرگذار است. نتایج پژوهش نشان داد که تصویر مقصد بر قصد بازدید و قصد توصیه تأثیرگذار می باشد. در واقع افراد که از مقصدی که به کشور مبدأ یا منطقه خود نزدیک تر هستند و احساس نزدیکی با مردم محلی و هنجارهای آن ها دارند و یا از طریق انبوه اطلاعاتی که به واسطه رسانه ها و دوستان یا اقوام، به دست می آورند، به آن مقاصد سفر می کنند. یافته های پژوهش نشان داد که خلق تصاویر مثبت از مقصد ناشی از تعامل مثبت با جامعه محلی می باشد
شناسایی تهدیدات در حاکمیت شهرهای هوشمند با رویکرد TOE (نمونه موردی شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به جایگاه شهر مشهد در هوشمند سازی، ریسک ها و تهدیدات کلاسیک نمی توانند به عنوان تنها مخاطره در آن باشند و به دلیل ارتباط متقابل شبکه های مختلف شهری اختلال در یک بخش از سیستم همه بخش ها را متأثر می کند که این امر می تواند حاکمیت شهر را دشوار و مستعد دست کاری کند. هر چه پیچیدگی در شهرها افزایش می یابد لزوم توجه به مسائل مدیریت ریسک نیز زیاد می شود. پژوهش حاضر باهدف کاربردی و ماهیتی توصیفی -تحلیلی به شناسایی تهدیدات و ریسک های با میزان تأثیر و احتمال وقوع بالا در شهرداری مشهد پرداخته است. در این پژوهش با توجه به رویکرد مطالعه، بعد فناوری دارای 14 شاخص و 49 متغیر، بعد سازمان شامل 14 شاخص و 43 متغیر، بعد محیط زیست نیز متشکل از 10 شاخص و 41 متغیر مرتبط با ریسک ها می باشند. ابزار مورداستفاده برای جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جامعه آماری[1] تحقیق 55 نفر از متخصصان و کارشناسان در حوزه موردمطالعه بر اساس دسترسی پذیری در شهرداری کلان شهر مشهد است. داده های گردآوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و با نرم افزار آموس مورد ارزیابی و تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر بر اساس رویکرد موردمطالعه نشان داد که مهم ترین ریسک ها و تهدیدهای فراروی حاکمیت شهری هوشمند در شهرداری مشهد از بین سه بعد موردمطالعه مرتبط با بعد سازمانی است. همچنین در بعد فناوری بیشترین میزان بار عاملی مربوط به تهدیدات، از جنبه میزان تأثیر و احتمال وقوع مرتبط باهوش مصنوعی (79/0)، نرم افزار (768/0)، حسگرها (767/0)، امنیت سایبری (761/0) و ابر داده ها (719/0) هست. ازلحاظ سازمانی نیز تراکنش الکترونیک (820/0)، محرمانگی (760/0)، ارتباط الکترونیک (753/0) و صحت اطلاعات (752/0) بالاترین درصد رادارند. در بین شاخص های ریسک بررسی شده برای محیط زیست شهری نیز اماکن عمومی (798/0)، انرژی (795/0)، ایمنی شهری (760/0) و آب و فاضلاب (684/0) دارای بیشترین تهدیدات در شهرداری مشهد می باشند.
برنامه ریزی راهبردی توسعه صنعت گردشگری با رویکرد تحلیلی اثرات متقاطع و اهداف- بازیگران (پژوهش موردی: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
289 - 304
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از پژوهش حاضر، تدوین برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری پایدار با رویکرد آینده پژوهی در شهر یاسوج است. جامعه آماری پژوهش، کلیه مدیران، کارشناسان و افراد متخصص استان در زمینه گردشگری و آینده پژوهی؛ روش و طرح نمونه برداری، نمونه برداری هدفمند خواهد؛ و نمونه آماری پژوهش متشکل از 25 خبره و کارشناس در حوزه مرتبط با گردشگری و طبیعت گردی خواهد بود. گردآوری داده ها و اطلاعات موردنیاز در این پژوهش، ترکیبی از روش های مختلف ازجمله روش دلفی (پنل خبرگان) و طوفان فکری (انگیزش ذهنی ) و تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات موردنیاز بر اساس روش ساختاری و آینده پژوهی (شامل نرم افزار میک مک (MICMAC) و مکتور (MACTOR) می باشد.نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که از 55 شاخص شناسایی شده جهت بررسی و نقش آن ها در توسعه صنعت گردشگری پایدار شهر یاسوج، 15 شاخص به عنوان شالوده و مبنای اصلی و کلیدی جهت توسعه پایدار گردشگری شهر یاسوج استخراج گردید. لذا این پیشران های پیوندی که نشان دهنده توان تأثیرگذاری آن ها بر کل سیستم است شامل توسعه طبیعت گردی با وزن عددی (84/8)، اعتبارات بخش گردشگری و میراث فرهنگی (91/9)، توسعه ثبات سیاسی و امنیتی کشو (66/5)، همسایگان جنوبی خلیج فارس (65/2)، شهرک سلامت (7/3)، برند سازی (72/6)، تجارب عاطفی گردشگران (شادی، ع شق و غ افلگیری) (01/3)، اکو موزه (54/6)، بخش خصوصی (90/4)، احداث بازارچه های محلی (90/6)، نماسازی و سیما سازی بدنه های شهری (20/9)، طراحی مسیرهای گردشگری (14/2)، توسعه زیرساخت ها و فناوری های اینترنت محور (54/6)، شبکه حمل ونقل منطقه ای (37/6) و طرح جامع گردشگری (14/8) است. همچنین جهت بررسی میزان تأثیرگذاری بازیگران و بررسی ارتباط همگرایی و واگرایی آن ها زمینه برای بهبود و توسعه صنعت گردشگری شهر یاسوج، 13 بازیگر در سطوح استانی و 4 بازیگر در سطوح کلان و 2 بازیگر در مقیاس بینابین شناسایی گردید که نتایج حاصل از همگرایی پیشران ها و بازیگران کلیدی مؤثر جهت توسعه و بهبود گردشگری پایدار شهر یاسوج بر اساس رویکرد مکتور بنا نشان می دهد که از بین 19 سازمان و نهاد مورد هدف و درگیر با سازوکار با گردشگری پایدار شهر یاسوج، 4 بخش استانداری، برنامه ریزی و بودجه، شهرداری، میراث فرهنگی، گردشگری - صنایع دستی و بخش خصوصی بیشترین تأثیر را جهت امور و پیشبرد
چارچوب مفهومی برای تحلیل هوشمندی در فضاهای عمومی سکونتگاه های غیررسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 25
حوزههای تخصصی:
مفاهیم هوشمندی و غیر رسمیت به عنوان دو مفهوم و عملکرد متضاد در مباحث شهری به نظر می رسند. بااین حال، ممکن است مفاهیم مذکور بیش از تفاوت، به یکدیگر شبیه باشند. به عنوان مثال، توسعه سکونتگاه های غیررسمی و فضاهای عمومی در آن ها از الگوهای خودسازمان دهی و روزانه پیروی می کند، و این مشابه آن چیزی است که در توسعه های هوشمند نیز یافت می شود. هوشمندی در سیر تکامل خود در نسل سوم تعاریف و مؤلفه ها به سر می برد که تأکید بیشتری را علاوه بر فناوری و رفاه (موجود در نسل اول و دوم) بر دغدغه های اجتماعی می گذارد که به نظر می رسد شباهت هایی با شیوه زندگی در سکونتگاه های غیررسمی دارد. بنابراین، هدف این پژوهش، در نظر گرفتن فرصت مفهوم سازی مجددِ هوشمندی از طریق ارجاع به فضاهای عمومی در سکونتگاه های غیررسمی بر مبنای رویکرد تفسیری و با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار می باشد که گردآوری داده ها نیز مبتنی بر روش کتابخانه ای و مطالعه اسنادی است. نتایج حاکی از آن است که مفهوم هوشمندی در فضاهای عمومی سکونتگاه های غیررسمی با مؤلفه های انعطاف پذیری، تکثر اجتماعی و قومی، کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری، تحرک و پویایی (پیشروی آرام)، شفافیت، مشارکت، سرمایه اجتماعی، انسجام و وحدت اجتماعی، جوامع محلی فعال، عملکرد پایین به بالا، آگاهی جمعی، اعتماد اجتماعی، سامانه ها و شبکه های حمایتگر، قدرت اجتماعی و حس تعلق بازشناسی می گردد.
اثرگذاری جریان های فضایی روستایی- شهری بر تحولات فضایی سکونتگاه های پیراشهری (مورد مطالعه: شهرستان دماوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کم توجهی به جریان های دوسویه روستایی شهری بویژه در کشورهایی درحال توسعه همچون ایران در درون نواحی و مناطق جغرافیایی موجب بروز بی توازنی و شکاف ژرف در تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی و شهری در ابعاد اجتماعی اقتصادی، محیطی اکولوژیک، و کالبدی زیربنایی خواهد شد. هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی و واکاوی اثرگذاری جریان های فضایی روستایی - شهری بر تحولات فضایی سکونتگاه های پیراشهری است. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نگاه روش روش توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. بعلاوه، برای جمع آوری داده های میدانی در ارتباط با شاخص ها، گویه ها و سنجه های مؤلفه اثرگذار متغیر مستقل (جریان های روستایی- شهری) و متغیرهای اثرپذیر (تحولات فضایی سکونتگاه های پیراشهری) از روش پیمایش میدانی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش 83 روستای شهرستان دماوند برمبنای سرشماری سال 1395 مرکز آمار ایران است. با توجه به همگنی ناحیه مورد مطالعه، امکانات و محدودیت تحقیق در گام اول، با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی و تصادفی ساده تعداد 29 روستا به عنوان نمونه تصادفی براساس قضیه حد مرکزی انتخاب شدند. در گام دوم، برای برآورد حجم نمونه از فرمول محاسبه حجم نمونه کوکران بهره گرفته شد. قلمروجغرافیایی پژوهش: مطالعه حاضر که در زمینه جریان های دوسویه روستایی شهری می باشد، در شهرستان دماوند انجام شده است. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد جریان های روستایی- شهری در سکونتگاه های روستایی ناحیه مورد مطالعه با تحول ابعاد و اندازه جمعیت روستاها، کاربری زمین، مسکن، و سرمایه گذاری روستاها در تحولات فضایی سکونتگاه های پیراشهری اثرگذار است. نتایج: پیوندهای روستایی شهری از ظرفیت های اجتماعی اقتصادی و کالبدی زیربنایی برخوردار است که باعث ایجاد جریان های فضایی همچون جریان کالاو خدمات، مردم، فناوری و اطلاعات، سرمایه، پسماند بین شهر و روستا شود.. در مجموع میان جریان های فضایی همچون جریان مردم، کالا، خدمات، سرمایه گذاری، و اطلاعات بر ابعاد تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی رابطه مثبت و معنی داری مشاهده شد.
آسیب شناسی طرح های توسعه ی شهری بوشهر از منظر حق به شهر با تأکید بر ضوابط تفکیک اراضی مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح های شهری، ابزاری جهت حل مشکلات توسعه شهرنشینی می باشد که از برنامه چهارم عمرانی در دستور کار قرار گرفت و با گذشت چند دهه از اجرای این طرح ها در ایران، به دلیل کاستی ها، موفقیت در زمینه ساماندهی مشکلات شهری دارای ابهام است. شناخت سطحی از زمینه و عدم رعایت نظریه حق به شهر لوفور و بی توجهی به اثرات ضابطه ای نادرست بر فضای عمومی شهری از جمله معایب این طرح ها است. این پژوهش به تبیین رابطه ی آن ها با نظریه حق به شهر لوفور در شهر بوشهر پرداخته است. روش پژوهش، کاربردی است. شیوه گردآوری اطلاعات، بررسی اسناد کتابخانه ای و برداشت های میدانی است. شهر بوشهر مرکز استان بوشهر است که طبق سرشماری سال 1395، جمعیت این شهر 223 هزار نفر است و قلمروی جغرافیایی است. در پژوهش حاضر از طریق شبیه سازی ضوابط طرح تفصیلی شهر بوشهر، مؤلفه هایی همچون سیما و منظر شهری، توده گذاری و نحوه ی استقرار ابنیه، سبزینگی، محصوریت، پدافند غیرعامل و ایجاد ظرفیت تخلفات ساختمانی از منظر نظریه حق به شهر لوفور بررسی شده است. نتایج حاکی از آن است که ضوابط شهر بوشهر باعث ایجاد تعادل و انضباط فضایی و کالبدی نخواهد شد و با عدم مشارکت شهروندان در زمان تهیه طرح و بدون توجه به اثرات آن بر فضای عمومی در نقطه مقابل نظریه حق به شهر لوفور سیر می کند و مشکلاتی همچون کاهش سبزینگی محلات، محصوریت زیاد در کوچه های کم عرض، تأثیر بر جدایی گزینی و توده گذاری بی نظم و نامناسب، زمینه ساز تخلفات گسترده ساختمانی و بروز موانع در پدافند غیرعامل را در پی دارد.
توسعه گردشگری و معیشت پایدار روستایی مطالعه موردی استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تجریه بسیاری از کشورهای توسعه یافته نشان می دهد که توسعه گردشگری یک نیاز اساسی برای توسعه ملی و باید با درجه بالایی از اولویت آنرا در نظر گرفت. بر این اساس، در ایران نیز دولت در سال های اخیر توجه بیشتری به توسعه صنعت گردشگری نموده است. همچنین با توجه به پتانسیل های بالقوه و کم نظیرمناطق روستایی توجه به این بخش می تواند در راستای توانمند سازی مناطق روستایی و توسعه این مناطق کمک نماید. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر گردشگری بر معیشت پایدار روستایی استان کردستان با مقایسه ی دو گروه روستاهای گردشگری و غیر گردشگری است. روش پژوهش: از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده های مورد نیاز استفاده شده است و 203 نفر سرپرست خانوار از روستاهای گردشگری و 147نفر سرپرست خانوار از روستاهای غیر گردشگری به شیوه تصادفی انتخاب شده و تجزیه و تحلیل بر روی آنها صورت گرفت. برای اطمینان از پایایی ابزار تحقیق، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. بر این اساس قابلیت اعتماد پرسشنامه با ضریب 0.82 درصد بسیار مناسب بوده است. یافته ها: نتایج آزمون t مستقل نشان داد که میانگین سرمایه های انسانی واجتماعی و کل سرمایه ها در روستاهای گردشگری از روستاهای غیر گردشگری بیشتر است. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان داد که در روستاهای گردشگری فعالیت هایی مانند باغداری ، زراعت ، فروش غذاهای محلی ، فروش صنایع دستی، اجاره منزل، فروش تولیدات لبنی محلی و فروش لباس محلی به ترتیب راهبرد معیشتی اهمیت بیشتری داشته است. در حالی که روستاهای گروه دوم، به ترتیب فعالیت های باغداری، زراعت، فروش تولیدات لبنی محلی ، دامداری ، کارگری اهمیت بیشتری داشته است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین روستاهای گردشگری و غیرگردشگری از لحاظ سرمایه های انسانی، اجتماعی، فیزیکی، طبیعی، مالی و کل سرمایه ها، تفاوت معنی داری وجود دارد. میانگین سرمایه انسانی، اجتماعی و کل سرمایه ها (دارایی های معیشتی) در روستاهای گردشگری بیشتر از روستاهای غیرگردشگری بود. شماره ی مقاله: ۶
تغییرات نهادی در جغرافیای اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر، پاسخ به این پرسش بوده که بازیگران چگونه می توانند نهادی را تغییر دهند که عقلانیت و اقدام آن بازیگران مقید به همان نهادی است که در پی تغییر آنند. روش پژوهش: در این مقاله در جستجوی تغییرات نهادی در جغرافیای اقتصادی، با استفاده از کلمات کلیدی سیستم نهادی، عمل انسانی، تعییرات نهادی، ماندگاری نهادی و کنکاش در منابع دانشگاهی داخلی و خارجی، مقالات و کتاب های مرتبط با موضوع جمع آوری و مطالب مرتبط فیش برداری شد. آنگاه، اطلاعات جمع آوری شده در راستای هدف تحقیق، به روش "مرور روایتی" تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری شده است. یافته ها: عمل اقتصادی ویژگی اتمی ندارد بلکه رابطه ای است. اولویت های فردی، هنجارها، ارزش ها، روحیات، سلیقه ها، سبک ها، نیازها و اهداف از آنجا پدیدار می شود و از طریق تعامل اجتماعی و تعامل اقتصادی با یکدیگر ترکیب می شوند. بازیگران اقتصادی، انسان های ایزوله ای نیستند که نسخه رفتاری اتمی را اجرا می کنند، بلکه بازیگران اقتصادی در یک محیط اجتماعی جای دارند که معانی را از طریق تعامل مکرر شکل می دهند. چنین مفهومی از عمل رابطه ای دارای سه پیامد است: الف، متنی بودن، که به عمل واقع شده و عمل بازتاب پذیر و عمل تحول گرا مرتبط است؛ ب، وابسته به مسیر، که امری نهادینه سازی و نقش آفرینی است؛ و ج، مشروط بودن، که باسرنوشت، نکات تاریخی انعطاف ها و عمل هدفمند به سوی تغییرات نهادی همراه است. نتیجه گیری: تناقض بین قید شکل گیری و عقلانیت کنش بازیگران از نهادها، و تغییرات نهادی توسط بازیگران، می تواند از طریق عمل اجتماعی که به طور اساسی از نظر ماهیت واکنشی و متنی است، حل شود. کنش اجتماعی به عنوان اجرای نسخه های نهادی قابل درک نیست، بلکه به صورت تعامل بازتاب پذیر، در زمینه های مکانی-زمانی خاص آشکار می شود. هنگامی که بازیگران منافع خاص و مزایای فردی را با نهادهای بالقوه جدید مرتبط ببینند، در حمایت از توسعه و پذیرش آنها اقدام می کنند
تحلیل الگوی فضایی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر زلزله؛ مطالعه موردی: سکونتگاه های روستایی واقع در منطقه کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۸
۹۰-۷۷
حوزههای تخصصی:
هدف: منطقه کلان شهری تهران به عنوان یکی از مناطق با ریسک بالای مخاطره زلزله شناخته می شود. انباشت و فشردگی کالبدی و همچنین تراکم بالای جمعیت در این منطقه باعث افزایش نگرانی ها در مورد خسارات و آسیب های ناشی از زلزله احتمالی در این منطقه شده است. تاکنون ابعاد مختلف موضوع آسیب پذیری در برابر مخاطره زلزله در سطح محلات و مناطق شهری واقع در منطقه کلان شهری تهران موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است؛ اما آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی این منطقه چندان موردتوجه قرار نگرفته است. به دلیل وجود این خلأ علمی و اجرایی، هدف پژوهش حاضر تحلیل الگوی فضایی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی واقع در منطقه کلان شهری تهران است. روش پژوهش: این پژوهش در چهارچوب روش شناسی کمی انجام شده و جزء تحقیقات کاربردی به حساب می آید. جامعه آماری تحقیق شامل 1082 سکونتگاه روستایی دارای سکنه در دو استان تهران و البرز است. از بین آن ها، تعداد 914 روستا که دارای داده های آماری قابل دسترس بوده اند موردمطالعه قرار گرفته اند. گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و عمدتاً با استفاده از آمارنامه های مرکز آمار ایران انجام شده است. جهت تحلیل داده ها از سیستم استنباط فازی، روش درون یابی کریجینگ و تحلیل لکه های داغ استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد، تمام سکونتگاه های روستایی واقع در منطقه کلان شهری تهران دارای پتانسیل بالای آسیب پذیری در برابر مخاطره زلزله هستند. همچنین، الگوی فضایی آن نشان دهنده سطح بالای آسیب پذیری سکونتگاه های واقع در محدوده های پیرامونی نسبت به محدوده های مرکزی منطقه کلان شهری تهران است. نتیجه گیری: تفاوت بین پهنه های مختلف در محدوده منطقه کلان شهری تهران به لحاظ پتانسیل آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر مخاطره زلزله تحت تأثیر پویایی های فضایی هم به لحاظ فرایندهای طبیعی و هم به لحاظ ساختارهای اجتماعی-اقتصادی و تعاملات بین این دو است. به طوری که سکونتگاه های روستایی واقع در مرکز به لحاظ برخورداری و میزان دسترسی به زیرساخت های موردنیاز دارای شرایط مساعدتری هستند و سکونتگاه های دور از مرکز دارای دسترسی و برخورداری کمتری هستند.
تحلیل فضایی شاخص های روستای هوشمند در سکونتگاه های پیراشهری (مطالعه موردی: روستاهای پیرامون کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم روستای هوشمند با هدف ارائه سیاست گذاری از پایین به بالا برطرف کردن چالش های پیش روی توسعه روستا را هدف خود قرار داده است. هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی شاخص های رهیافت روستای هوشمند در سکونتگاه های روستایی پیراشهری کلان شهر تهران در شهرستان اسلامشهر است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی و جامعه آماری تحقیق حاضر شامل دو گروه می باشد جامعه آماری گروه اول شامل روستاهای دوازده گانه انتخاب شده در شهرستان اسلامشهر دارای 34574 نفر جمعیت در قالب 10340 خانوار است که بیش از 95 درصد از جمعیت روستایی شهرستان را شامل می گردد.، برای تعیین حجم نمونه مورد پرسشگری در روستاها از فرمول کوکران استفاده شده است در این فرمول برای بهره گیری از سطح اطمینان 95 درصد، حجم نمونه برابر 260نمونه روستایی تعیین گردیده است و به روش تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفتند. گروه دوم شامل 30 نفر از کارشناسان، متخصصان و استادان دانشگاهی و مسئولان اجرایی شناسایی شده در حوزه روستایی است. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از نرم افزارهای AHP,ARAS و آزمون Tتک نمونه ای در نرم افزارSPSS استفاده شده است . نتایج تحقیق مؤید آن است که از میان شاخص های روستای هوشمند شاخص گردشگری هوشمند و انرژی هوشمند به ترتیب با میزان آماره 265/9 و 996/8 مهم ترین شاخص های روستای هوشمند در سطح روستاهای موردمطالعه بوده اند. شاخص انرژی هوشمند با میانگین33/3 در رتبه اول را و شاخص گردشگری هوشمند با آماره 31/3 در رتبه دوم اثرگذاری در شکل گیری رهیافت روستای هوشمند در منطقه موردمطالعه را به خود اختصاص داده است. درنهایت نتایج روش تصمیم گیری چندمعیاره ARAS نشان می دهد به لحاظ برخورداری از شاخص های روستای هوشمند روستای نظام آباد و فیروز بهرام به ترتیب در رتبه اول و دوم و روستای ایرین در رتبه آخر ازنظر هوشمند سازی قرارگرفته است.
گردشگری سالمندی راهکاری برای ارتقاء تندرستی سالمندان، بررسی الگوی گردشگری سالمندان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشور ایران طی دهه های آتی با روند پیری جمعیت مواجه خواهد شد. گردشگری سالمندی باهدف پیشگیری و درمان، رویکرد جدیدی است که در ساختارهای تأمین و ارتقاء سطح سلامت و بهداشت سالمندان موردتوجه ویژه سیاست گذاران واقع شده است. این پژوهش باهدف بررسی الگوی گردشگری سالمندان، به منظور ارتقاء سطح سلامت و تندرستی آنان، در استان خراسان رضوی که یکی از مناطق گردشگر پذیر برای سالمندان در ایران است، تدوین شده است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی- پیمایشی است. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تحلیل های توصیفی و استنباطی در محیط نرم افزار SPSS انجام شد و به منظور تعیین رابطه بین متغیرها از آزمون های کای اسکوئر، آزمون رگرسیون دو متغیره و ضریب اتا و آزمون یومن ویتنی در محیط این نرم افزار بهره گیری شد. جامعه آماری پژوهش شامل گردشگران درون استانی سالمند بالاتر از 60 سالی است که در سال 1399 به شهرستان های استان خراسان رضوی سفرکرده اند. نتایج نشان داد؛ الگوهای گردشگری معیار اصلی بخش بندی بازار گردشگران سالمند است و توسعه گردشگری داخلی، به ویژه از نوع گردشگری آرام ، ارائه خدمات ویژه سالمندان در مکان های گردشگری، طراحی دهکده های تفریحی و سلامت با امکانات ویژه برای سالمندان و برنامه ریزی تورهای ارزان قیمت ویژه سالمندان از طریق فعال سازی شبکه های ارتباطی مرتبط و عضویت سالمندان در آن ها می تواند گردشگری سالمندی را به ابزاری برای ارتقاء سطح سلامت سالمندان تبدیل کند
ارزیابی تأثیرات بهره برداری از معادن بر شاخص های اقتصادی و پایداری جمعیت روستایی مطالعه موردی: دهستان بوغداکندی- شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: معادن یکی از منابع محیطی است که اولین و مهمترین نمود آن تأثیرات اقتصادی بوده و اثرات دیگر بدنبال آن حاصل می گردد و اگر بدرستی مورد توجه و ارزیابی قرار گیرد سبب شکل گیری زنجیره های ارزش افزوده در سایر بخش های اقتصادی و ایجاد زمینه ی دستیابی به اهداف توسعه پایدار می گردد. بدین جهت هدف از تحقیق حاضر شناخت اثرات بهره برداری از معادن بر شاخص های اقتصادی و پایداری جمعیت روستایی دهستان بوغداکندی می باشد. روش پژوهش: نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی بوده و برای گردآوری اطلاعات و داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی شامل مشاهده (علنی و فردی)، مصاحبه (منظم) و پرسشنامه (بسته و طیفی) استفاده شده است. روایی صوری پرسشنامه از دیدگاه متخصصان بررسی شد و پایایی متغیرها از طریق ضریب آلفا ی کرونباخ به میزان (0.802) محاسبه گردید. جامعه ی آماری تحقیق خانوارهای دهستان بوغداکندی است. طبق سرشماری سال 1395 مجموع خانوارهای ساکن در این روستاها 2227 خانوار است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه لازم جهت تکمیل پرسشنامه 314 مورد محاسبه شد. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون های آماری به صورت توصیفی (میانگین، توزیع فراوانی و انحراف معیار) و استنباطی (t تک نمونه ای، پیرسون، کروسکال والیس) انجام شده است. یافته ها: نتایج تحقیق نشان از وجود رابطه معنادار میان بهره برداری از معادن و شاخص های اقتصادی دهستان داشته بگونه ای که میانگین عددی در شاخص های اشتغال (3.229)، شاخص درآمد (3.132)، منابع طبیعی (3.393)، رفاه (3.431)، در سطح متوسط و شاخص پایداری جمعیت (2.763-) سرمایه (2.742-) در سطح پایینتر از متوسط قرار داشته است. نتیجه گیری: سالنامه های آماری در سال های (1395-1385) روند کاهشی جمعیت تمامی روستاهای مورد مطالعه بجز روستای سعیدکندی که نرخ رشد (0.9) درصد را تجربه کرده است، نشان می دهد. بنابراین بهره برداری از منابع معدنی در منطقه اثرات مثبتی بر پایداری جمعیت نداشته است.
نقش مهاجرت معکوس در توسعه اقتصادی، مورد مطالعه: روستاهای شهرستان نطنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد کسب وکار یکی از زمینه هایی است که قادر است نواحی روستایی را از ناتوانی خارج کند. پیش نیاز محقق شدن این مهم، شناخت مراکز دارای امتیاز و اولویت در سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات می باشد. این پژوهش با هدف شناسایی نقش مهاجرت معکوس در توسعه اقتصادی روستاهای دهستان های شهرستان نطنز از استان اصفهان انجام شد. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش توصیفی و تحلیلی است. نمونه ها مطابق با فرمول کوکران به تعداد ۳۸۱ نفر از ۲۴ روستا انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مطالعات میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شدند. برای تعیین پایایی و روایی ابزار پژوهش از روش ضریب آلفای کرونباخ و روش اعتبار محتوا استفاده شد. داده ها با بهره گرفتن از آزمون T تک نمونه ای و T تست و آزمون تحلیل عاملی در محیط نرم افزار SPSS انجام شد. 6 بعد (شاخص) و ۴۷ متغیر به عنوان نقش مهاجرت معکوس در توسعه اقتصادی روستاهای شهرستان نطنز شناسایی و در چارچوب پرسشنامه موردسنجش قرار گرفت. اعتماد و اطمینان پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ ۹۴۸/۰ تأیید شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد عوامل مختلفی در مهاجرت معکوس نقش داشته است که از بین آن ها بعد سرمایه گذاری با مقدار ویژه ۳.۴۴ و درصد واریانس تبیین شده ۴۲.۲۰۷ بالاترین و بعد درآمد با مقدار ویژه ۱.۴۰۳ و درصد واریانس تبیین شده ۳.۷۰۵ کمترین تأثیر را در بین ابعاد داشته است. درمجموع ابعاد عوامل مؤثر در مهاجرت معکوس ۷۱.۶۸۲ درصد از مجموع واریانس مهاجرت را توصیف و تبیین کرده است.