فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱۰٬۴۱۰ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۹
110 - 124
حوزههای تخصصی:
امروزه حمل ونقل به عنوان یکی از مهم ترین عناصر ساختاری بر توسعه شهرها اثرگذار بوده و متقابلا از آن تاثیر می پذیرد و عدم توجه به سیستم حمل و نقل مناسب در بسیاری از شهرها به ویژه در کشورهای درحال توسعه چشم انداز ناپایداری را برای این شهرها رقم زده است. توسعه شهری در اکثر شهرهای ایران و از جمله شهر زنجان ناشی از مدیریت و برنامه ریزی شهری نابخردانه روندی را طی می کند که برآیند آن چیزی جز ناپایداری حیات این شهرها نخواهد بود. بنابراین بایستگی پژوهش در زمینه بکارگیری رویکرد توسعه حمل ونقل محور در شهرهای ایران بیش ازپیش مطرح شده است. براین اساس پژوهش حاضر با ماهیت کاربردی و روش توصیفی - تحلیلی با هدف بررسی امکان سنجی توسعه حمل و نقل محور (TOD) در نواحی شهر زنجان انجام شده است. پس از بررسی ادبیات جهانی موضوع، استخراج اصول TOD، انجام مطالعات میدانی و اسناد و نقشه های به-دست آمده ویژگی های محدوده مورد مطالعه شناسایی شد و سپس با توجه به اصول TOD و ویژگی های محدوده مورد مطالعه، 4 معیار و 16 زیرمعیار به عنوان معیارهای پژوهش در جهت ارزیابی قابلیت نواحی شهر زنجان برای توسعه حمل و نقل محور انتخاب شد و پس از تهیه پرسشنامه از متخصصان و مدیران شهری خواسته شد تا براساس مقایسه زوجی اولویت ها را مشخص سازند. نتایج حاصل از تلفیق معیارها و زیرمعیارها و اولویت بندی به روش AHP نشان می دهد که معیار حمل ونقل و ترافیک و معیار کالبدی از جمله معیارهای با اهمیت بالا در ارزیابی قابلیت نواحی شهر زنجان برای توسعه حمل و نقل محور هستند و درنهایت امکان سنجی با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در نرم افزار ArcGIS انجام شد و یافته ها حاکی از آن است که نواحی 1-3، 2-3، ۱-۲، 4-4 نسبت به سایر نواحی قابلیت بالایی در راستای توسعه حمل ونقل محور برخوردار می باشند، که پیشنهاد می شود به عنوان نواحی پایلوت برای اجرای توسعه حمل ونقل محور در شهر زنجان مورد توجه قرار گیرند.
بازآفرینی رویداد مدار در بازپیوند استخوانبندی شهرهای تاریخی (موردپژوهی: ساختار هم پیوند شیراز تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال نهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
171 - 193
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری، در پی یابش و بازتبلور بُن مایه تکوین ساحت کارکردی و کالبدی شهر است. بازآفرینی مبتنی بر رویداد، با کاوش، فهرست نگاری، تثبیت، احیاء و روزآمد نمودن رویدادهای مبتنی بر فرهنگ و پیشینه آئینی، رهیافتی همه شمول را بنیان می نهد که به تداوم حیات محتوایی و ارتقاء کیفیت کالبدی می انجامد. روند تاریخی تکوین ساختار فضایی شهر شیراز، همواره بر نوعی قلمروگرایی آئینی-مذهبی استوار بوده، که در آن بستر کالبدی به عنوان متغیر مستقل، میزبان متغیر وابسته طیف رویدادها با ماهیت های گوناگون بوده است. بازشناسی ساختار فضایی و استخوان بندی آئینی شهر، به همراه بازخوانی پیشینه آئین مبنایی که در شرایط امروز با فهرستی از رویدادهای فرهنگی مکمّل همراهی خواهند نمود، بازآفرینی استخوان بندی آئینی شهر و ترمیم گُسست های کالبدی-فضایی به واسطه تداوم و تحکیم غنای تاریخی-محتوایی را هدف قرار می دهد. تدوین و ارائه راهکارهای مرتبط با این فرایند، هدفی است که در پژوهش حاضر مورد توجه قرارگرفته است. تدوین چارچوب مفهومی پژوهش از طریق جمع بست مطالعات پیشین به انجام رسیده و نقش تاریخی قلمروهمگانی و پیوستار مکان های آئینی در استخوانبندی رویدادمبنای شهر، بازخوانی شده است. سپس با کاربست مدل راهبرد استراتژیک SOAR و ماتریس ANSOFF فهرستی از راهبردهای مرتبط با رویدادمداری استوار بر زمینه تاریخی-فرهنگی تدوین شده است. دستاورد تحلیل و ارزیابی شرایط دوگانه بستر و محتوا، شامل پس نگشتی بر ساختار هم پیوند شیراز تاریخی و رویدادهای آئینی-مذهبی جاری در ساختار، منتج به مجموعه ای از راهبردها گردیده، و متعاقباً سیاست های متناسب برای دستیابی به اهداف بازآفرینی رویدادمدار را پیشنهاد شده است.
مدل سازی فضایی گاوداری های صنعتی در مناطق روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های اقتصادی و صنایع اغلب در مناطق خاصی تمرکز می یابند. صنایع مرتبط با فعالیت های کشاورزی به خصوص صنایع دامی نیز از چنین الگویی پیروی می کنند. شناسایی الگوهای فضایی گاوداری های صنعتی و نیروهایی که موجب استقرار آنها در مناطق خاص می شود از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا می تواند نقش مهمی در طراحی برنامه های آمایشی با هدف توزیع بهینه صنایع دامی متناسب با توانمندی های مناطق داشته باشد. این پژوهش با هدف مدل سازی توزیع فضایی گاوداری های صنعتی و تعیین کننده های اصلی آن در سطح استان های ایران انجام شده است. داده های پژوهش مربوط به تعداد گاوداری های فعال به تفکیک استان ها و مستخرج از نتایج آمارگیری، از گاوداری های صنعتی کشور در سال های 1392، 1395و 1398 می باشد. از رگرسیون وزنی جغرافیایی پواسن(GWPR) برای مدل سازی روابط بین توزیع فضایی گاوداری های صنعتی و تعیین کننده ها استفاده شد. نتایج نشان می دهد که توزیع فضایی و زمانی گاوداری های صنعتی در دوره های مورد بررسی تغییرپذیری فضایی و زمانی کمی دارند. به طورکلی، گاوداری های صنعتی فعال عمدتاً در مناطق مرکزی، جنوب(استان فارس) و شمال شرق تمرکز یافته اند، این الگو در طی دوره های مورد بررسی تقریباً ثابت بوده است اما در سال 1398 تاحدودی مناطق شمال غربی نیز بدان افزوده شده است. نتایج مدل نشان می دهد که 84 درصد از انحراف تبیین شده مربوط به متغیرهای مورد بررسی(درصد تولید جو، درصد تولید علوفه، میانگین ارتقاع، تولید ناخالص داخلی، متوسط دما، متوسط بارش، تراکم شبکه راه و درصد جمعیت) است. نتایج ضرایب محلی مدل GWPR نشان داد که مقادیر آن در سراسر فضا یکسان نیست و باتوجه به شرایط محلی تغییر می کند. همچنین مدل GWPR عملکرد بهتری در مقایسه با مدل GPR دارد.
مقیاس بندی مجدد دولت و حاکمیت شهری بنگاه مدار در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقیاس بندی مجدد دولت از سیاستهای بازتوزیعی به سیاستهای آزادسازی اقتصادی همزمان با دوران سازندگی، گواه روشنی بر ضعف برنامه ریزی است ،چراکه برنامه ریزی در انطباق با نیازهای جدید برآمده از شهری شدن سریع با شکست مواجه گردید. در این مقیاس جدید، تحمیل فضای سیاستها و ایدئولوژی برنامه ریزی از سوی دولت، حاکمیت شهری کارآفرین (بنگاه مدار) مبتنی بر حفظ و تقویت رانت بوده و آنها را به سود خود تغییر می دهد. هدف این مقاله بررسی تأثیر آزادسازی اقتصادی بر سیاست شهری کلانشهر تهران از نقطه نظر اقتصاد سیاسی است. نتایج نشان داد تحولات چند دهه ی اخیر را می توان به تغییرِ جهت از مدیریت گرایی شهری به مدیریت بنگاه داری تفسیر کرد؛ در پرتو فرآیند ملی زدایی و آزادسازی اقتصادی، موقعیت بهتری برای صنعت زدایی، خصولتی شدن و رانتجویی و ترویج نوعی کاسبکارسالاری در سیاست شهری از طریق مشارکت های بخش دولتی - خصوصی ایجاد شده که در آن سیاست ورزی شهری به رقابتی پر تب وتاب برای جذب سرمایه تقلیل داده شده ، چرا که اولویت به نرخ رشد اقتصادی و منافع تجاری اقلیتی محدود داده می شود.
تحلیل و ارزیابی زمینه های کالایی شدن مسکن در بازار مسکن ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مسکن مهم ترین دارایی خانوار به شمار می رود و کالایی اساسی و بدون جانشین است که با توجه به قیمت آن، سهم قابل توجهی از درامد خانوار را به خود اختصاص می دهد و صاحبان آن به منظور عدم پذیرش ریسک ها بالاتر در سایر بازارهای مالی به نگهداری از آن مبادرت می ورزند. بنابراین مسکن کالایی مصرفی و سرمایه ای به شمار می آید که قابل حذف از سبد هزینه ی خانوار ها نیست. تبدیل شدن مسکن به کالای سرمایه ای به جای کالای مصرفی یکی از مشکلات حوزه مسکن در حال حاضر است که این سؤال را به ذهن متبادر می سازد که چرا مسکن در ایران کالای سرمایه ای شده است؟ پاسخ به این سؤال هدف اصلی است که در این نوشتار دنبال می گردد. برای رسیدن به پاسخ این سؤال، مطالعه ی اسنادی اساس قرار گرفته است و با تحلیل و توصیف مطالب موجود است درخصوص کالایی شدن مسکن کشور ایران به عنوان جامعه ی آماری پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجایی که قیمت مسکن و عمده متغیرهای در نظر گرفته شده، درونزا می باشند، لذا در این پژوهش از الگوی خود توضیح برداری(VAR) مورد استفاده قرار گرفته است. بررسی ها نشان می دهد که؛ ماتریس ضرایب همبستگی بین متغیرها مثبت می باشد اما با نرخ ارز و نرخ سود بانکی رابطه منفی دارد و بالاترین ضریب همبستگی با قیمت مسکن را تولید ناخالص داخلی دارد. همچنین رابطه علی و معلولی بین متغیرها نشان می دهد که قیمت مسکن با متغیرهای سهام(S)، نرخ سودبانکی(R)، تابع اعتبارات بخشی(CRE) و تابع تولید ناخالص داخلی(GDP) رابطه علی و معلولی متقابل دارند و با متغیرهای نرخ ارز (EX)و قیمت سکه(G) رابطه علی و معلولی روشنی دیده نمی شود و همچنین با متغیرهای هزینه ساخت(C)، حجم نقدینگی(M) و نرح تورم(INF) رابطه یک سویه دارند که نشان می دهد متغیرهای مورد بررسی در قیمت مسکن و تبدیل آن به کالای سرمایه ای تاثیر گذارند و با مدیریت هر یک از این شاخص ها می توان مسکن را به کالای مصرفی تبدیل نمود.
سنجش افتراقات فضایی تحقق حق به مشارکت و اختصاص دهی شهر به خود در پرتو اندیشه حق به شهر در شهر هچیرود- شهرستان چالوس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شهر فضایی برای تحقق آمال کسانی است که دیار خود را ترک گفته و به امید یافتن زندگی بهتر، به آن وارد می شوند. دست یازیدن به اهدافی که شهروندان در پی آن هستند به عنوان حق آنها در شهر و تحت عناوین مختلفی قلمداد می گردد که حق به شهر یکی از مشهورترین آنهاست. بررسی ها نشان می دهد که حق به شهر در همه شهرها (با هر میزان وسعت و جمعیت) و نیز در هر منطقه و ناحیه از شهر به صورت یکسان نبوده و افراد مختلف ساکن در شهرهای مختلف و یا نواحی مختلف شهری، شرایط متفاوتی را تجربه می کنند. پژوهش حاضر به دنبال افتراقات فضایی تحقق حق به مشارکت شهروندان و حق اختصاص دهی شهر به خود در پرتو اندیشه حق به شهر در شهر هچیرود از توابع شهرستان چالوس به عنوان شهری کوچک و در عین حال متشکل از ده محله مختلف می باشد تا میزان دستیابی به مفاهیم مذکور را تبیین نماید. این تحقیق از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی _تحلیلی و پیمایشی است. روش جمع آوری داده ها به دو صورت کتابخانه ای و میدانی است. هم چنین ابزار گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته (آلفای کرونباخ این پرسشنامه برابر 0.911 است که نشان از پایایی درونی عالی داشته) و مصاحبه از شهروندان شهر هچیرود است.جامعه آماری پژوهش شهروندان این شهر (طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1395 برابر 10398) و نمونه آماری، بر اساس فرمول کوکران شامل 370 نفر از شهروندان شهر هچیرود است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون دو جمله ای صورت پذیرفته و همچنین، در راستای ترسیم نقشه ها از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که محلات مرکزی، جنوبی و شرقی شهر هچیرود به دلیل دسترسی بهتر به مراکز اداری، فضاهای عمومی و خدماتی شهر، تنوع بیشتر مراکز خدماتی، کیفیت بالاتر معابر و نزدیکی به مراکز حمل و نقل عمومی از شرایط بهتری نسبت به سایر محله ها برخوردار هستند.
بررسی و ارزیابی عوامل مؤثر بر بهبود توسعه خدمات گردشگری در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش یافتن راهبردهایی برای توسعه خدمات گردشگری در شهر شیراز می باشد که به روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی است. برای گردآوری داده ها از دو روش میدانی مبتنی بر پرسشنامه و کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 4 گروه گردشگران (نمونه: بر اساس فرمول کوکران 372)، کارشناسان و متخصصان حرفه گردشگری (نمونه: شیوه سرشماری)، متولیان به شیوه سرشماری، مردم بومی شهر شیراز (نمونه: بر اساس فرمول کوکران 352) می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از روش های آماری تحلیل عاملی استفاده شده است و همچنین در فاز دوم پژوهش جهت تدوین استراتژی های توسعه شهر، از روش AHP و تکنیک SWOT استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد از سه گروه جوامع (گردشگران، کارشناسان، متولیان) دیدگاه اقتصادی را به عنوان تأثیرگذارترین عامل در توسعه خدمات گردشگری دانستند و فقط مردم بومی عامل اجتماعی – فرهنگی را به عنوان با اهمیت ترین عامل در توسعه خدمات گردشگری برشمردند و عامل اقتصادی را به عنوان عامل دوم تأثیرگذار مدنظر قرار دادند. بدین ترتیب با توجه به تحلیل صورت گرفته از همه جوامع مورد بررسی، مشخص شد که عامل اقتصادی به عنوان تأثیرگذارترین عامل در توسعه خدمات گردشگری در شهر شیراز می باشد همچنین نتایج نشان داد که راهبردی تهاجمی مبتنی بر (رشد و توسعه) در جهت کم کردن نقاط ضعف داخلی و پرهیز از تهدیدات ناشی از محیط خارجی برای توسعه خدمات گردشگری در شهر شیراز اتخاذ شود.
سنجش کیفیت معنایی نمای مجتمع های تجاری بر اساس خوانش ادراکات ذهنی مخاطبان (بانوان) آشنا و ناآشنا با محیط با کاربست نظریه زمینه ای (مطالعه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
114 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر یافتن ادراک ذهنی مخاطبان آشنا و ناآشنا درباره کیفیت معناشناختی نماهای معماری مجتمع های تجاری و بررسی تفاوت کیفیت ادراک ذهنی مخاطبان تحت تأثیر خاطرات و ذهنیات از نمای ابنیه تجاری شهر قزوین است. روش تحقیق آمیخته ای از روش های توصیفی تحلیلی و نظریه زمینه ای است. گردآوری داده ها با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته از کاربران و ناظران این نماها و از میان عموم مردم صورت گرفته است. جامعه نمونه به صورت تصادفی منظم در دو دسته شهروندان قزوینی (مخاطبان آشنا) و مخاطبان ناآشنا با مجتمع های مورد بررسی انتخاب شدند. مخاطبان ناآشنا از بین ساکنان دو شهر رشت و تهران انتخاب شدند. علت انتخاب این دو شهر، یافتن تفاوت های احتمالی در پاسخ های این دو گروه بنابر تفاوت مقیاس شهر، انتظارات و پیش زمینه های ساکنان این دو شهر بود. ابنیه تجاری مورد سؤال شامل تمامی 13 مجتمع تجاری شهر قزوین است. نتایج تحقیق نشان می دهد ادراک ذهنی مخاطبان آشنا و ناآشنا درباره کیفیت معناشناختی نماهای معماری مجتمع های تجاری شهر قزوین دارای تفاوت ها و شباهت های معناداری است. تفاوت ها عمدتاً به جنبه های عاطفی و پس ازآن، کارکردی مربوط است و شباهت ها در ادراکات ذهنی به ویژگی های شکلی- کالبدی نماها ارتباط دارد. درنهایت در میان زیربخشهای کیفیات معنایی، اگرچه کیفیات عاطفی در تعدیل نگرش منفی و ادراک ذهنی نامطلوب از نماهای تجاری برای مخاطبان آشنا مؤثر بوده اما کیفیات کالبدی و پس ازآن کارکردی، عوامل مهم تر و عام تر در ادراک ذهنی مطلوب برای مخاطبان آشنا و ناآشنا است که پیامد آن کیفیات عاطفی مطلوب خواهد بود.
نقش شوک قیمتی بنزین و کرایه بر واکنش رفتاری مسافران کلان شهر تهران در استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی (مترو، بی آر تی و اتوبوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
134 - 147
حوزههای تخصصی:
حمل ونقل عمومی به عنوان یک کالای عمومی بسیار مهم، اثرات بسیار گسترده ای بر اقتصاد، اجتماع و محیط زیست شهری به جای می گذارد. وقوع شوک ها و تغییرات پدیدآمده در سیستم اقتصادی یک شهر یا کشور می تواند رفتار مسافران برای انتخاب هر یک از انواع وسایل حمل ونقل عمومی شهری را تحت تأثیر قرار دهد. توانایی پیش بینی نوسانات سیستم حمل ونقل عمومی شهری بر اثر شوک های درونی و بیرونی سیستم حمل ونقل عمومی، از اساسی ترین نیازها برای سیاست گذاری مناسب سیستم حمل ونقل عمومی در پاسخ گویی به نوسانات ناگهانی تقاضای حمل ونقل عمومی در ایران و به ویژه کلان شهر تهران است. بر همین اساس، هدف این مطالعه بررسی نقش شوک قیمتی بنزین و کرایه بر واکنش رفتاری مسافران کلان شهر تهران در استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی (مترو، بی .آر .تی و اتوبوس) طی دوره زمانی 1387-1398 با استفاده از داده های ماهانه و به روش خودرگرسیون برداری جامع (GVAR) بوده است. نتایج این پژوهش نشان داد با وقوع شوک مثبت در قیمت بنزین، مسافران مترو، بی .آر .تی و اتوبوس افزایش خواهد یافت. همچنین وقوع شوک مثبت در قیمت کرایه مترو، مسافران بی .آر .تی و اتوبوس را کاهش می دهد و با وقوع تکانه مثبت در قیمت کرایه بی .آر .تی، مسافران مترو افزایش و تقاضای بی .آر .تی و اتوبوس با شیب کم افزایش می یابد. در نهایت، وقوع تکانه مثبت در قیمت کرایه اتوبوس، افزایش مسافران مترو و بی .آر .تی را به دنبال دارد.
تحلیل چند بعدی از شاخص های شهر هوشمند در دوره همه گیری کووید 19؛ مورد مطالعه: شهر مشهد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
به طورکلی شهرهای هوشمند برای بهبود زندگی شهری به فناوری اطلاعات و ارتباطات متکی هستند که مفاهیم شهر هوشمند به عنوان تلاش برای بهبود عملکرد شهری و تمایل به ارائه راهکارها و راه حل ها برای مشکلات شهری به منظور ارائه کیفیت بالاتر زندگی انسان شناخته می شود. همان طور که در دوران کووید-19 شاهد آن بودیم دولت ها برای کارآمدتر کردن فاصله اجتماعی در سراسر جهان به یک قرنطینه اجباری شهری روی آورده اند. در این شرایط تحرکات جسمانی محدود و فعالیت های روزمره به صورت منظم از طریق دورکاری انجام می شد که به اهمیت هوشمند سازی شهری می توان پی برد. در این پژوهش به تحقق شهر هوشمند با زیرساخت های دولت الکترونیک و مجازی و هوشمند شدن خدمات دولت با کاربست مؤلفه اصلی پویایی هوشمند، اقتصاد هوشمند، محیط هوشمند، حکمروایی هوشمند و مردم هوشمند در دوران شیوع کووید-19 در شهر مشهد پرداخته شد. این پژوهش، ازنظر روش جز پژوهش های کمی- کیفی، به لحاظ هدف جز پژوهش های کاربردی و به لحاظ ماهیت، توصیفی و تحلیلی است. به منظور ایجاد پایگاهی از عوامل اولیه موجود درباره عوامل مؤثر بر شهر هوشمند از تکنیک پویش محیطی و بررسی پیشینه ادبیات استفاده شده است. برای گردآوری اطلاعات از روش اسنادی و پیمایشی استفاده شده که از روش پرسشنامه بهره گرفته است. نتایج نشان داد که مؤلفه های مردم هوشمند، حکمروایی هوشمند و اقتصاد هوشمند دارای بیشترین همبستگی با مفهوم شهر هوشمند را داشته اند. درواقع با ارتقای مؤلفه های نامبرده مفهوم شهر هوشمند تا حد زیادی محقق می شود. درنهایت می توان گفت تأثیرگذارترین مؤلفه مردم هوشمند می باشد و با توجه به نتایج به دست آمده از آزمون های آماری شیوع بیماری کووید-19 در شهر مشهد باعث افزایش مؤلفه مردم، حکمروایی و اقتصاد هوشمند شده است.
تبیین الگوی مناسب کاربردی جهت ارزیابی عملکرد و ارتقاء کارایی شهرهای جدید (مطالعه موردی: شهرهای جدید تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ایجاد شهرهای جدید با توجه به اهداف ایجاد و عملکردهای خاصی که داشته اند،گاه تبدیل به یک قطب جمعیتی شده و گاه آن قدر ضعیف عمل کرده اند که انسان تمایلی به زندگی در آن ها ندارد. هدف از پژوهش حاضر تبیین الگوی مناسب کاربردی جهت ارزیابی عملکرد و ارتقاء کارایی شهرهای جدید هشتگرد، اندیشه، پردیس، پرند می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف (نوع استفاده) یک تحقیق کاربردی است. از نظر روش انجام دادن تحقیق به طور کلی، این تحقیق یک تحقیق توصیفی- تحلیلی است. روش شناسی: جامعه آماری مورد پژوهش شامل کلیه ساکنین شهرهای پردیس، پرند، اندیشه و هشتگرد می باشند که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 383 نفر برای هر 4 شهر به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه 17 شاخصه(حمل و نقل، مخابرات، آب، فاضلاب، برق، مسکن، اجتماعی، تجهیزات عمومی شهر، آموزشی، اقتصادی، مدیریتی، رودخانه و مسیل، فضای سبز، بهداشت و درمان، مدیریت پسماند، انرژی و تأسیسات گاز) است. برای بررسی روایی پرسشنامه از نظر 5 نفر از متخصصین حوزه برنامه ریزی شهری استفاده شده و روایی آن چندین بار مورد بررسی قرار گرفت و همچنین از روایی سازه ای بر اساس تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. برای بررسی پایایی نیز از آلفای کرونباخ بهره گرفته شد که مقدار آن 83/0 و در وضعیت مطلوبی است. در قسمت تحلیل داده ها به کمک نرم افزارهای spss22 و Amos به بررسی سؤالات تحقیق با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری پرداخته شد. یافته ها: نتایج بیانگر آن است که عملکرد شهرهای مختلف در زمینه ها و خدمات مختلف به گونه ای بوده است که شهر هشتگرد در رتبه نخست، اندیشه در رتبه دوم، پردیس در رتبه سوم و پرند در رتبه آخر قرار دارد بر این اساس عملکرد شهرهای پیرامونی شهر تهران هیچ کدام بالاتر از 65/0 نبوده است و دو شهر پرند و پردیس حتی زیر 50/0 بوده اند که این نشان از ضعف در این زمینه می باشد.
تحلیلی بر پایداری اجتماعی در رابطه تعاملی شهروندان و مدیریت شهری با استفاده از روش تحلیل عاملی (نمونه موردی: شهروندان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایداری اجتماعی متاثر از مؤلفه های اجتماعی و نهادی، شامل شاخص های متنوعی از توسعه شهری پایدار است. یکی از این مؤلفه ها، ایجاد رابطه تعاملی شهروندان و نهاد اجتماعی در جامعه مدنی است. مدیریت شهری به عنوان یک نهاد عمومی، می تواند نهادهای تسهیلگر و واسط میان شهروندان و دولت باشد. به نظر می رسد برای تحقق پایداری اجتماعی به ایجاد رابطه تعاملی میان شهروندان و مدیریت شهری نیاز باشد. این مقاله با هدف تدوین مدل ساختاری بر اساس آزمون شاخص های اجتماعی و با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی، مدل پنج شاخصه ای را برای سنجش این رابطه تعاملی پیشنهاد می دهد. در شهر اصفهان با پیشینه تحقق طرح های فرهنگی، میزان آگاهی و مطالبه گری اجتماعی در شهروندان قابل توجه است. به همین منظور 1806 نفر از شهروندان از تمام محلات شهر اصفهان انتخاب شده و برای بررسی این شبه نظریه از آنان سوال پرسیده شده است. بر این اساس عوامل تاثیرگذار در پنج شاخص با ضرایب همبستگی، برای تحقق پایداری اجتماعی وجود دارد. به منظور تایید یا رد شبه نظریه مطرح شده، یک مدل عاملی در نرم افزار آموس ترسیم و شبه نظریه از طریق پرسشنامه آزمون شد. نتایج نشان داد، مقدار CMIN/DF برابر 13/3 مقدار CFI برابر 94/0 مقدار RMSEA برابر 03/0 که همگی دلالت بر تایید مدل ساختاری این مقاله دارند. نتایج نشان داد که شاخص های؛ مشارکت اجتماعی، آگاهی اجتماعی، اعتماد اجتماعی، رضایتمندی اجتماعی و مطالبه گری اجتماعی برای ایجاد رابطه تعاملی بین شهروندان و مدیریت شهری اثرگذار هستند و می توانند به عنوان ابزاری برای تقویت پایداری اجتماعی در این رابطه تعاملی استفاده شود.
طراحی فضاهای عمومی شهری با رویکرد مناسب سازی و دسترس پذیری ایمن برای معلولین جسمی - حرکتی (نمونه موردی: محدوده بلوار قائم شهر سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
6 - 23
حوزههای تخصصی:
دستیابی به رشد و ترقی یک جامعه مستلزم ایجاد فرصت های برابر و نیز چگونگی به کارگیری استعدادها و توانایی های موجود در آن می باشد. یکی از این فرصت ها امکان حضور معلولان همانند دیگر افراد در جامعه می باشد؛ بی تردید افراد معلول براساس تساوی حقوق شهروندی نیازمند حضور در فضاهای عمومی شهری و برقراری تعاملات اجتماعی می باشند؛ لذا در پژوهش حاضر سعی بر آن شده است تا با توجه به اهمیت موضوع، به طراحی و مناسب سازی این دسته از فضاها در یکی از مهم ترین بلوار شهر سمنان (محدوده بلوار قائم) جهت رفع مشکلات، ارتقاء حضور و قابلیت دسترسی ایمن معلولین به این فضاها که هدف این تحقیق می باشد، پرداخته شود. بنابراین پس از مطالعات کتابخانه ای، به بررسی و تحلیل وضع موجود با انجام برداشت میدانی، توزیع پرسشنامه و بهره گرفتن از تکنیک های SWOT و QSPM پرداخته شده است. با توجه به تحلیل و بررسی های انجام شده، مشکلات اصلی در این محور: عدم تسهیل در عبور و مرور پیاده و سواره، عدم سهولت دسترسی و بهره مندی مناسب از اماکن عمومی، فضاها و تمهیدات ویژه گذران اوقات فراغت می باشد. در ادامه، جهت رفع مشکلات، راهبردها و راهکارهای اجرایی ارائه شده است. نتیجه به دست آمده از این مقاله نشان می دهد با اجرای راهکارهایی همچون مناسب سازی پیاده روها، خیابان ها، ساختمان های عمومی، عناصر مبلمان شهری، بازنگری و مناسب سازی محور مطالعاتی براساس شاخص های طراحی و ضوابط شهرسازی، می توان به ارتقاء حضور شهروندان به ویژه معلولین جسمی- حرکتی کمک کرد.
تحلیلی بر عوامل اثرگذار بر پیاده سازی الگوی شراکت عمومی - خصوصی در توسعه مناطق کلانشهری، مورد مطالعه: کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
47 - 63
حوزههای تخصصی:
محدودیت منابع بودجه ای و ظرفیت های اقتصادی مدیریت های مناطق کلانشهری برای تأمین منابع پروژه های بزرگ فرهنگی، فنی و اقتصادی مدیریت مناطق کلانشهری را بر آن داشته تا تمامی تلاش خود را در بهره گیری از مشارکت فعال بخش خصوصی و ایجاد فضای رقابتی مناسب برای فعالیت آنها و به طور کلی تمرکززدایی از تصمیم گیری گرفته تا مدیریت بهره برداری را بکار بندند که این تلاش ها در قالب روش های مختلفی چون مشارکت های عمومی - خصوصی متبلور شده و موجب تسریع در روند توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیرساختی شده است. این پژوهش از نظر روش و ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده و از حیث هدف پژوهش در دسته پژوهشات کاربردی قرار دارد. در این پژوهش از روش کتابخانه ای و پیمایشی استفاده شده است. در تحلیل و بررسی متغیرها از آزمون های میانگین، معادلات ساختاری و رگرسیون استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق، 100 نفر از مدیران سازمان ها و بخش خصوصی در شهرداری تهران می باشند. در این تحقیق برای انتخاب نمونه های حاضر از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که از بین 4 متغیری که اثرگذاری آنها بر متغیر ppp مورد بررسی قرار گرفته، متغیر نظارت کمترین مقدار آماره را به خود اختصاص داده است و چون کمتر از مقدار آماره استاندارد 96/1 هستند، لذا اثرگذاری این متغیر آخری معنی دار نیست. اما مابقی متغیرها معنی دار هستند و بیشترین مقدار آماره را به خود اختصاص داده اند. واژه های کلیدی: مشارکت عمومی و خوصی، کلانشهر، توسعه یافتگی، تهران. واژه های کلیدی: مشارکت عمومی و خوصی، کلانشهر، توسعه یافتگی، تهران. واژه های کلیدی: مشارکت عمومی و خوصی، کلانشهر، توسعه یافتگی، تهران. واژه های کلیدی: مشارکت عمومی و خوصی، کلانشهر، توسعه یافتگی، تهران. واژه های کلیدی: مشارکت عمومی و خوصی، کلانشهر، توسعه یافتگی، تهران.
تحلیل تغییرات دسترسی به خدمات بیمارستانی شهر زنجان با استفاده از روش اندازه گیری دسترسی مکانی بالقوه در فاصله زمانی 1385- 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت سلامت در سطح جامعه، دسترسی مکانی بالقوه به بیمارستانها موضوع این تحقیق است. بدین منظور میزان دسترسی به بیمارستانهای شهر زنجان در سطح بلوک با سه روش حوزه پوشش شناور دو مرحله ای، حوزه پوشش شناور دو مرحله ای بهبود یافته و حوزه پوشش شناور سه مرحله ای در دو مقطع زمانی 1385 و 1395 مورد بررسی قرار گرفته است. مبنای این سه روش، عرضه و تقاضا و در روش سوم عرضه و تقاضا به علاوه رقابت بین تسهیلات می باشد. از سوی دیگر از آنجا که ماهیت دسترسی به صورت اصولی بر مبنای شبکه خیابانها تعریف میشود، محاسبات دسترسی متکی بر تحلیل شبکه بوده است و از این رو تحلیلها با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی به انجام رسیده است. نتایج کار نشانگر اختلاف دسترسی بلوک ها و در نتیجه نابرابری فضایی در سطح شهر در هر دو مقطع مورد بررسی است. همچنین میزان دسترسی در مقایسه دو مقطع نیز متفاوت بوده، به طوری که دسترسی به بیمارستان های شهر در هر سه روش در سال 95 بیشتر از سال 85 بوده است. تفاوتهای مورد انتظاری نیز بین نتایج سه روش دیده میشود به این صورت که به دلیل اعمال رقابت بین مراکز خدماترسان، مقادیر دسترسی حاصل از روش سوم کمتر از دو روش دیگر میباشد. با توجه به نتایج تحقیق، علیرغم بهبود کلی وضعیت شهر از نظر دسترسی به بیمارستان، شاهد نابرابری دسترسی به تسهیلات بیمارستانی در سطح شهر هستیم. راهکار کاهش این نابرابریها، ساخت بیمارستانهای جدید در نواحی مواجه با کمبود یا توسعه شبکه دسترسی این نواحی است.
تبیین مدل برندسازی شهری در راستای توسعه گردشگری؛ نمونه مورد مطالعه: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
3 - 14
حوزههای تخصصی:
برندسازی شهری به عنوان روشی برای افزایش جاذبه شهر مطرح است که با شکل دهی یا تغییر تصاویر ذهنی مخاطبان، موجب تمایز شهرها می شود. هدف مقاله حاضر ارائه مدلی است تا برندسازی شهری در راستای توسعه گردشگری را تسهیل کند. در این پژوهش، شهر یزد به عنوان محدوده مطالعاتی مد نظر قرار گرفته است. روش پژوهش حاضر، کیفی بوده و تلاش دارد تا با استفاده از راهبرد داده بنیاد، مدل گفته شده را از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با حرفه مندان، دانشگاهیان و نخبگان استخراج کند. مصاحبه شوندگان با تکنیک ارجاعی زنجیره ای (گلوله برفی) انتخاب شدند و در نمونه دوازدهم، اشباع نظری تا حدودی شکل گرفت، اما روند پژوهش تا مصاحبه چهاردهم ادامه یافت. نتایج پژوهش بیان می کند که «لزوم رقابت شهرها در عرصه جهانی»، «مشکلات اقتصادی و لزوم توجه به گردشگری و برندسازی شهری» و «پتانسیل بالای شهر یزد برای توسعه گردشگری و برندسازی شهری» از شرایط علی تحقیق بوده و لزوم بررسی موضوع را آشکار می سازد. همچنین این پژوهش نشان می دهد با مجموعه راهکارهایی از جمله «تشکیل کارگروه ویژه برندسازی در شهر یزد»، «جلب مشارکت نهادهای مردمی در تدوین و اجرای طرح های برندسازی»، «آموزش به مدیران و کارمندان برای اجرای هرچه بهتر طرح های برندسازی شهری»، «برگزاری جشن ها و رویدادهای ملی و بین المللی به منظور توسعه برند» و «توسعه زیرساخت های گردشگری» می توان توسعه گردشگری را از طریق برندسازی در شهر یزد دنبال کرد که پیامدهایی همچون «تأمین درآمد پایدار برای مجموعه مدیریت شهری یزد»، «تقویت هویت منحصر به فرد شهر یزد»، «کاهش مهاجرت»، «افزایش رضایتمندی گردشگران داخلی و خارجی شهر یزد»، «جهانی شدن»، «توسعه سرمایه اجتماعی»، «دستیابی به رشد اقتصادی» و «دستیابی به مدیریت شهری یکپارچه» را در پی خواهد داشت.
A Study of Factors Affecting the Drought Resilience of Farmers in Pakdasht County, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The consequences of drought and the damages inflicted on the rural community, which are major challenges confronting rural communities to achieve sustainable development, mirror the poor resilience of farmers against this risk. Therefore, the main issue of the current research is to explore the factors affecting Pakdasht farmers' drought resilience. Design/Method/Approach: This paper adopts a descriptive-analytical research method. The data collection is based on library study analysis and field surveys. The main data collection instrument is a questionnaire completed by the subjects (n=381 farmers). Data analysis was conducted using SPSS software as well as t-test, regression, analysis of variance, the COCOSO technique and the COPELAND technique. Finding- The t-test was used to investigate the drought resilience status of villagers. The socio-cultural, psychological, and economic components, except for those related to the extent of damages, environmental factors and institutional performance, and the scale of civil and physical development in the region under study, were in a balanced and favorable condition, but the items of the institutional framework, institutional relations, and technological level and infrastructure were not desirable. The correlation between researches indices in the region is 0.747, meaning that mentioned indices can explain 74% of the variances. The result of the ANOVA test suggested that the villages of Pakdasht County were not significantly different in terms of the psychological index (Sig=0.085) of resilience. Informed by the findings of the COCOSO technique, the farmers of Filestan village are more drought-resistant than the farmers in other villages. Greater participation of people, diversity of economic activities, appropriate physical and civil development, technological advancement and more suitable infrastructure are some of the factors that contribute to the higher resilience of farmers in this village. According to Copeland’s method, the variables of education and awareness as well as the diversity of economic activities of the farmer's household ranked high in terms of importance. Originality/value- The results of this research can help organizations in charge of handling drought in the villages of Pakdasht to gain deeper insights into the existing conditions so that they can enhance the resilience of farmers during drought using the presented solutions. It also allows officials to diversify economic activities and promote complementary businesses as effectively as possible.
تحلیل رویکرد نظری روان شناسی شهری با تأکید بر شهر استرس زا، مورد مطالعه: شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی شاخص های استرس زا و بررسی وضعیت این شاخص ها در حوزه های اقتصادی، خانوادگی، محیطی، اجتماعی و فرهنگی، شخصی و فردی، امنیت شهری و کالبد شهری در نواحی شهر یاسوج از دید شهروندان است. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی بوده است. جامعه آماری پژوهش، شامل کل شهروندان شهر یاسوج (114000 نفر) بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری خوشه ای و تصادفی بوده است. همچنین اخذ داده های موردنیاز به صورت پیمایشی و با استفاده از تنظیم و تکمیل پرسش نامه در بین شهروندان انجام گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که در بین نواحی شهر یاسوج از نظر شاخص های استرس زا ، ناحیه 1 دارای بهترین و ناحیه 4 دارای بدترین وضعیت هستند همچنین، شاخص اقتصادی و شاخص های خانوادگی بیشترین تأثیرگذاری را در افزایش استرس شهروندان شهر یاسوج و حوزه زیست محیطی و کمترین تأثیرگذاری را در استرس شهروندان شهر یاسوج داشتند. در بین شاخص های استرس زا در شهر یاسوج، پیدا کردن شغل مناسب برای اعضای خانواده، کمبود و گرانی مسکن، ارتباطات فامیلی، مشکلات مربوط به ازدواج و بالا بودن اجاره خانه، تأثیرگذارترین متغیرهای استرس زا بوده اند. همچنین در بین شاخص های استرس زا، شاخص حوزه محیطی و شاخص خانوادگی، تاثیر و قدرت تبیین بیشتری نسبت به بقیه شاخص های بررسی شده در پیش بینی افزایش استرس شهروندان شهر یاسوج دارند. همچنین نوآوری پژوهش حاضر، استفاده از تکنیک WASPAS در شناسایی و ارزیابی شاخص های استرس زا در بین شهروندان شهر یاسوج است.
واکاوی و طبقه بندی مسائل دیپلماسی شهری در مشهد الرضا (علیه السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
107 - 128
حوزههای تخصصی:
با گسترش فرایندهای جهانی شدن، افول ایده تمرکزگرایی و کم رنگ شدن نقش دولت-ملت ها در مناسبات بین المللی، نقش دولت محلی و شهرها در سامان بخشی به حکمرانی و پیشبرد دیپلماسی پررنگ شده و عرصه دیپلماسی شهری به منظور تأمین منافع شهر و شهروندان در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... گسترش یافته است. برهمین اساس توجه به پیشبرد دیپلماسی شهری در ایران در راستای تأمین و تضمین منافع شهری و ملی از طریق رشد و گسترش تبادلات میان فرهنگی و اقتصادی ضرورتی انکارناپذیر است. نظر به موقعیت فرهنگی تاریخی و جغرافیای شهر مشهد به عنوان دومین کلان شهر ایران، پژوهش حاضر شناسایی و طبقه بندی مسائل دیپلماسی شهری در این شهر را با مطالعات اسنادی و روش مصاحبه کیفی با متخصصان حوزه دیپلماسی شهری مورد توجه قرار داد. مطالعه داده ها حکایت از این داشت که شهر مشهد فاقد دیپلماسی خلاق و پیشرو در عرصه تعاملات بین المللی است. برهمین اساس به منظور تدقیق مسائل، با بهره گیری از روش تحلیل مضمون سازماندهی، تنظیم و مقوله بندی داده ها در قالب 15 مضمون اصلی در نسبت با کدهای استخراج شده، صورت گرفت و درنهایت این مضامین در قالب 4 کلان مسئله «اختلال شناختی، معرفتی نسبت به ظرفیت های خود و دیگری»، «حکمرانی تمرکزگرای محافظه کارانه»، «نابسامانی اقتصاد سیاسی شهر» و «محدودیت های بین المللی» طبقه بندی شدند؛ کلان مسائلی که ازجمله عوامل اصلی در عدم شکل گیری برند و تصویر متمایز و ارزش آفرین شهر مشهد هستند و درنهایت منجر به عدم برخورداری از دیپلماسی شهری خلاق و پیشرو می شوند.
بررسی سناریوهای محتمل ظهور جهانشهراسلامی با رویکرد آینده نگاری (نمونه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
129 - 156
حوزههای تخصصی:
شهر اصفهان با توجه به سوابق تاریخی و توانایی های طبیعی و سیاسی و اقتصادی و موقعیت راهبردی آن در کشور و منطقه خاورمیانه، از نظر نگارندگان بیش از کلان شهرهای کشور، قابلیت تبدیل شدن به جهانشهر اسلامی را دارد؛ اما با توجه به چالش های اقتصادی و سیاسی در سال های اخیر، به ویژه تحریم ها و رکودهای اقتصادی اخیر، این فرصت ها را با مخاطراتی مواجه کرده است که در این تحقیق سناریوهایی محتمل (طلایی، ایستا و فاجعه) را به عنوان جهانشهر اسلامی بررسی می کند. پژوهش مورد نظر از لحاظ هدف، کاربردی و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی-تحلیلی است و از تکنیک پویش محیطی و دلفی برای شناسایی متغیر ها و شاخص ها استفاده شده است. براساس منابع به دست آمده و نظر کارشناسان از متغیر شهر جهانی و شهر اسلامی، 51 متغیر به منظور شناسایی شهر جهانی اسلامی به دست آمد. متغیرهای شناسایی شده براساس سطح تأثیرگذاری دسته بندی و در نرم افزار میک مک درجهت محاسبات ماتریس تحلیل اثرات متقاطع جای گذاری شد. براین اساس، 16 متغیر شامل میزان رشد تولید ناخالص داخلی، پویایی بازار شهری، تنوع و رقابت پذیری قیمت کالاها، میزبانی شرکت های بزرگ بین المللی (500 شرکت برتر جهانی)، میزان جمعیت شهری، تعداد پروازهای مستقیم بین المللی، تعداد هتل های بزرگ، تعداد بازدیدکنندگان خارجی، تنوع تولید انرژی، ظرفیت جاذبه سایت های گردشگری، واقع شدن در مسیرهای اصلی حمل ونقلی، دخالت کم دولت در بازار و انجام امور نظارتی بر بازار، استقرار بانک های بین المللی، وجود بورس های بین المللی، تعداد دانشگاه های برتر و میزان سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) به عنوان پیشران های کلیدی مؤثر بر تبدیل اصفهان به یک شهر جهانی به دست آمدند. از تحلیل این 16 متغیر، 3 سناریو برای 10 سال آینده جهانشهر اصفهان پیش بینی شد.