فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۴٬۲۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تأثیر رسانه های اجتماعی را بر شکل گیری اعتماد و وفاداری به برند در جامعة برند بررسی کرده است. جامعة آماری این پژوهش 400 نفر از گروه های دانشجویی، متشکل از دانشجویان دوره های کارشناسی ارشد و دکتری از دانشگاه مازندران است که در شبکة اجتماعی اینستاگرام عضو هستند. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی- همبستگی است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی بررسی شده و آزمون فرضیه ها با مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان دهندة تأثیر مثبت و معنادار هویت فردی و هویت اجتماعی بر جوامع برند در شبکه های اجتماعی است؛ همچنین جوامع برند در شبکه های اجتماعی بر اشتراکات جامعة برند تأثیر مثبت و معناداری داشته است. دربارة تأثیر مشترکات جامعة برند بر تعامل اجتماعی و استفاده از برند تنها رابطة میان تعهد اجتماعی و تعامل اجتماعی معنادار نبوده است. تعامل اجتماعی و استفاده از برند نیز بر اعتماد برند تأثیر دارد. در نهایت تأثیر مثبت و معنادار اعتماد برند بر وفاداری به برند تأیید شده است.
بررسی مدل رشد مقید به ترازپرداخت ها در ایران طی دوره (1357-93)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر، اعتبار مدل رشد مقید به ترازپرداخت ها را در ایران طی دوره (93-1357) مورد بررسی قرار می دهد. کشش درآمدی تقاضای واردات با استفاده از روش همگرایی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی در بلند مدت برآورد شده است. متوسط نرخ های رشد مقید به ترازپرداخت ها، متوسط نرخ های رشد واقعی، متوسط نرخ های رشد صادرات غیرنفتی واقعی و متوسط نرخ های رشد صادرات نفتی واقعی برای دوره های ده ساله که با یکدیگر هم پوشی دارند، محاسبه گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از این است که اگر دوره مورد بررسی به دو دوره تقسیم شود: در دوره اول، متوسط نرخ های رشد مقید به ترازپرداخت ها از متوسط نرخ های رشد واقعی بیشتر شده است که این می تواند ناشی از بیشتر بودن متوسط نرخ های رشد صادرات غیرنفتی واقعی از متوسط نرخ های رشد صادرات نفتی واقعی باشد. در دوره دوم، متوسط نرخ های رشد مقید به ترازپرداخت ها و متوسط نرخ های رشد واقعی کاهش یافته و در برخی از دهه ها منفی شده است. این می تواند در نتیجه کمتر شدن متوسط نرخ های رشد صادرات غیرنفتی واقعی از متوسط نرخ های رشد صادرات نفتی واقعی باشد. در دوره دوم، تفاضل متوسط نرخ های رشد مقید به ترازپرداخت ها و متوسط نرخ های رشد واقعی نسبتاً کمتر شده و این دو نرخ به هم نزدیک شده اند. این امر، اعتبار مدل مذکور را تأیید می نماید. توجه به این مدل می تواند در سیاست های اقتصادی از جمله سیاست های اقتصاد مقاومتی بر رشد اقتصادی پایدار و برون رفت از وضعیت رکود مؤثر باشد. نتایج تحقیق با یافته های مطالعه خاساونه و دیگران سازگار است.
بررسی تأثیر استفاده از تأییدکننده های مشهور در تبلیغات بر نگرش مصرف کنندگان نسبت به تبلیغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از شخصیت های مشهور برای تأییدکردن محصولات و خدمات در تلویزیون، رادیو، بیلبوردها و کمپین های تبلیغاتی مجله ها رو به افزایش است. در دنیای امروز استفاده از این اشخاص در تبلیغات، بخشی از هزینه های سازمان ها را برای پیش برد فروش محصولات آنها، به خود اختصاص داده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر استفاده از تأییدکننده های مشهور در تبلیغات بر نگرش مصرف کنندگان نسبت به تبلیغ است. در این پژوهش تأثیر ویژگی هایی از تأییدکننده های مشهور از قبیل جذابیت فیزیکی و ظاهری، تخصص، تناسب با محصول و قابلیت اعتماد، بر نگرش مصرف کنندگان نسبت به تبلیغ بررسی شده است. پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش گردآوری دادة توصیفی-پیمایشی و از نوع همبستگی است. تمام مصرف کنندگان محصولات در شهر بوشهر، جامعة آماری پژوهش را تشکیل می دهند که برای آن محصولات از تأییدکننده های مشهور در تبلیغات استفاده می شود. حجم نمونه، 384 نفر پیش بینی شده که بدین منظور از روش نمونه گیری دردسترس استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری (روش حداقل مربعات جزئی) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ابعاد و ویژگی های تأییدکنندگان مشهور از قبیل جذابیت ظاهری، قابل اعتمادبودن و تخصص بر نگرش مصرف کنندگان نسبت به تبلیغ تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ ولی تأثیر مثبت و معنادار ویژگی تناسب بین فرد مشهور و محصول تبلیغ شده بر نگرش مصرف کننده نسبت به تبلیغ تأیید نمی شود.
اندازه گیری ارزش ویژة برند دانشگاه ها و مؤسسه های آموزش عالی (مطالعة موردی: دانشکده های مدیریت شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر رقابتی و پیچیده کنونی که رشد سریع مؤسسه های آموزش عالی و محوشدن مرزبندی های جهانی را سبب شده است، شناساندن برند یک دانشگاه به ذی نفعانش اهمیت ویژه ای می یابد. بنابراین، ایجاد تمایز و خلق برند قدرتمند دانشگاهی در فضای رقابتی آموزش عالی، ضروری است. با توجه به اهمیت این موضوع، بحث اندازه گیری ارزش ویژة برند دانشکده های مدیریت شهر تهران برمبنای مدل پینار و همکاران در این پژوهش به کار رفته است. داده های لازم در این پژوهش به کمک 372 پرسشنامه از دانشجویان 6 دانشکدة مدیریت دانشگاه های دولتی شهر تهران شامل تربیت مدرس، تهران، صنعتی شریف، شهید بهشتی، خوارزمی و علامه طباطبایی که براساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند، جمع آوری شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که برای ایجاد یک برند قدرتمند دانشگاهی برخی از ابعاد ارزش ویژة برند از اهمیت بیشتری نسبت به دیگر ابعاد برخوردارند که از میان، ابعاد اصلی ارزش ویژة برند برای یک دانشکدة مدیریت، احساسات برند مهم ترین بعد شناسایی شده است و پس از آن به ترتیب کیفیت ادراک شده، وفاداری برند، آگاهی برند و شهرت دانشکده قرار دارند. همچنین از میان ابعاد پشتیبان شناسایی شده برای ارزش ویژة برند یک دانشکدة مدیریت، تسهیلات فیزیکی دارای بیشترین اهمیت بوده و دیگر ابعاد به ترتیب اهمیت شامل خدمات کتابخانه ای، زندگی دانشجویی و کارراهه دانشجویان است. یافته های این پژوهش فرصتی برای توسعه دانش کاربردی با هدف اندازه گیری ارزش ویژة برند دانشکده های مدیریت به خصوص در ایران را فراهم آورده و به این گونه دانشکده ها، در شناخت سنجه های مناسب برای ارزش ویژة برند خود و نیز در تعیین اقدامات ضروری برای توسعة برند یاری می رساند.
تدوین الگوی جایگذاری نام تجاری با رویکرد مبتنی بر نظریة داده بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگذاری نام تجاری به گنجاندن شناسه های نام تجاری در رسانه های جمعیِ دیداری و نوشتاری اعم از فیلم های سینمایی، شبکه های خبری، مجله ها، روزنامه ها، برنامه های تلویزیونی، بازی ها و سایر رسانه ها اشاره دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر جایگذاری نام تجاری انجام شده است. محققان در این فرایند با مطالعة مقالات معتبر در حوزة جایگذاری برند و با استفاده از رویکرد نظریه پردازی داده بنیان به تحلیل کیفی موضوع و ارائة مدل پرداخته اند. داده ها به کمک نرم افزار کیفی MAXQDA تجزیه و تحلیل شده است. مدل پارادایمی استخراج شده نشان می دهد که با توجه به روند پژوهش، شرایط زمینه ای (همخوانی محصول در برنامه) همراه با شرایط مداخله گر (غالب بودن جایگذاری نام تجاری)، جایگذاری را بر ذهن مخاطب اثربخش تر می کند و در این میان راهبردهای نگرش مخاطب و موقعیت عاطفی و شناختی او عواملی هستند که این روند را تسریع می بخشند. این فرایند پیامدهایی نظیر تسخیر مخاطب و افزایش درآمد را برای شرکت های تولیدی و تجاری در پی دارد.
مطالعه راهکارهای پیشنهادی موسسه حقوقی آمریکا و موسسه حقوقی مکس پلانک آلمان در تعیین قانون حاکم بر نقض همزمان علائم تجاری در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصل بر سرزمینی بودن حمایت از علائم تجاری است. مطابق با این اصل علامت تجاری تحت حمایت قانونی سرزمین محل ثبت است. با این حال با پیشرفت تکنولوژی و حدوث اشکال جدید آن از جمله فضای مجازی بعلت بی معنا بودن سرزمین در این فضا، مساله تعیین قانون حاکم بر نقض علائم تجاری با چالش مواجه شده است به خصوص در نقض هایی که به صورت همزمان با یک کلیک ناقض در چندین کشور و یا حتی در سطح جهان واقع می شود راهکاری در کنوانسیون های بین المللی و یا قوانین موضوعه کشورهای جهان ارائه نشده است. در این موارد موسسه حقوقی آمریکا و موسسه حقوقی مکس پلانک آلمان ضمن حمایت از اصل سرزمینی بودن حمایت از علائم تجاری در مساله نقض همزمان علائم تجاری در فضای مجازی قانون کشور با نزدیکترین ارتباط و قانون کشوری که فعل اساسی نقض یا آثار اساسی و مهم نقض در آن کشور واقع شده و یا تجارت آن متاثر شده است پیشنهاد می دهند.
«تأملی بر کاستی های مقررات ایران در خصوص احراز قیمت شکنی (دامپینگ) در مقایسه با موافقتنامه ضد دامپینگ سازمان تجارت جهانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بازاریابی و فنون آن و شیوه های حذف رقبا در عرصه تجارت، توجهات زیادی را به خود معطوف نموده است. در این میان، یکی از فنون بازاریابی، استفاده از قیمت گذاری تهاجمی می باشد که در این روش از قیمت گذاری، بنگاه مهاجم، با عرضه محصولات خود به قیمت نازل تر نسبت به ارزش عادی، سهم بیشتری برای خود در بازار تحصیل نموده و ضربه ی احیاناً سنگینی به بنگاه یا بنگاه های رقیب وارد می کند. در یک تقسیم بندی کلی، قیمت گذاری تهاجمی ممکن است به صورت داخلی یا بین المللی انجام گردد که نوع اخیر آن تحت عنوان دامپینگ شناخته می شود. مهم ترین مقررات موجود در نظام حقوقی ایران در خصوص دامپینگ، «تصویب نامه در مورد پیشبینی تدابیر و اقدامهای حفاظتی، جبرانی و ضد دامپینگ برای حمایت از تولیدکنندگان داخلی» مصوب سال 1386 است. از آنجا که تا کنون تصویب نامه ی مزبور، مورد نقد و تحلیل پژوهشگران حقوقی کشورمان قرار نگرفته، این مطالعه، تحلیل تطبیقی تصویب نامه ایران با موافقت نامه ضد دامپینگ سازمان تجارت جهانی را هدف خود قرار داد تا از این طریق، کاستی های تصویب نامه ایران در زمینه احراز دامپینگ در مقایسه با سند مزبور مورد شناسایی قرار گیرد. مقاله حاضر نشان می دهد که مقررات ایران در زمینه احراز دامپینگ با کمبودهای جدی مواجه است که طبعاً راه حل رفع آن ها اصلاح مقررات موجود جهت نیل به وضع مطلوب می باشد.
بهبود مدیریت درآمد در صنعت هتلداری با بهره گیری از شبکة عصبی مصنوعی در تعیین پارامتر احتمالی یک مدل رزرو مازاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از مدل های مدیریت درآمد در صنایع مختلف رو به افزایش است. این افزایش در بهبود عملکرد و سودآوری این مدل ها در کسب و کارها ریشه دارد. یکی از کسب و کارهای پراهمیت در این حوزه، صنعت هتلداری است که دارای فرایند رزرو و متغیرهای تصادفی ناشی از آن است. مدل کلاسیک رزرو مازاد، یک مدل مرسوم در مدیریت درآمد تلقی می شود که تلاش می کند بین تعداد مشتریان حاضر در سرویس مورد نظر و تعداد مشتریان غایب (No-Show) تعادل ایجاد کند. این مدل فرصتی ایجاد خواهد کرد تا بتوان با مطالعة توابعی که توزیع حضور مشتریان را به صورت احتمالی بیان می کنند، تعدادی مشتری مازاد را به سیستم اضافه کرد و عملاً از نبود مشتریان غایب نیز درآمد کسب کنند. در این پژوهش، با به کار بستن شبکة عصبی مصنوعی با عنوان ابزاری در تخمین تعداد مشتریان غایب، تابع احتمال دوجمله ای که در مدل رزرو مازاد به کار رفته، بهبود داده شده و پارامتر احتمالی آن به طور دقیق تری برآورد شده است. این امر ناشی از برازشی است که شبکة عصبی پرسپترون یک یا چندلایه در زمینة شاخص های مؤثر در حاضرشدن یا نشدن مشتریان ایجاد خواهدکرد. بنابراین، این توانایی ایجاد خواهد شد که مدلی پویا را برای هر بار فروش و رزرو مشتریان در بنگاه ایجاد کنیم که پارامتر احتمال حضور یا غیبت مشتریان با در نظر گرفتن شاخص های تأثیرگذار برآورده شود.
مدل سازی معادلات ساختاری رابطة بین ادراک از ابعاد عدالت و عواطف مثبت و منفی مشتری با رفتار های شهروندی و بدکارکرد مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مدل سازی معادلات ساختاری رابطة بین ادراک از ابعاد عدالت و عواطف مثبت و منفی مشتری با رفتار شهروندی و بدکارکرد مشتری در بین دانش آموزان دورة متوسطه و پیش دانشگاهی شهر گلپایگان اجرا شده است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، 306 دانش آموز به شیوة تصادفی متناسب با حجم برای پاسخگویی به مقیاس ها انتخاب شدند. ابزار های پژوهش شامل مقیاس های عدالت توزیعی با سه گویه از بلاجیت، هیل، تکس (1997)، عدالت رویه ای با سه گویه از ماکسام و نت میر (2002) و ورهیس و برادی (2005)، عدالت تعاملی با سه گویه از کوری- اسد و پالسل (2004)، عواطف مثبت و منفی با شش گویه از ایزارد (1991) و واتسون و کلارک و تلگن (1988)، رفتار شهروندی با هفت گویه از بتنکورت (1997)، رفتار بدکارکرد با هشت گویه از لی و آلن (2002) است. داده های حاصل از مقیاس ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شده است. یافته های حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که ضریب همبستگی بین عدالت توزیعی، رویه ای، تعاملی با عواطف مثبت و منفی (01/0p≤ )، عدالت کل و عواطف مثبت و منفی مشتری با رفتار شهروندی و رفتار بدکارکرد مشتری (05/0p≤ ) معنی دار بوده است. مدل معادلات ساختاری نقش میانجی عواطف مثبت و منفی مشتری را در رابطة بین عدالت توزیعی، رویه ای و تعاملی با رفتار شهروندی و رفتار بد کارکرد مشتری تأیید می کند. نتایج نشان می دهد که ادراک از عدالت باعث بروز عواطف و به تبع آن رفتار شهروندی مشتری و رفتار بدکارکرد دانش آموزان (مشتریان) می شود.
کاربست آمیخته بازاریابی در کاخ موزه های تهران مطالعه موردی: مجموعه های فرهنگی تاریخی سعدآباد، نیاوران و کاخ گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر به تعیین میزان کاربست آمیخته بازاریابی در کاخ موزه های تهران (گلستان، سعدآباد و نیاوران) پرداخته است. روش پژوهش:پژوهش حاضر پیمایشی-تحلیلی است و جامعه آماری آن از بازدیدکنندگان و کارکنان کاخ موزه های بررسی شده انتخاب شدند. تعداد 386 نفر بازدیدکننده و 102 نفر از کارکنان در کاخ موزه های سعدآباد، نیاوران و کاخ گلستان براساس نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته است. یافته ها:با توجه به یافته ها، میانگین کاربست آمیخته بازاریابی از دیدگاه بازدیدکنندگان کاخ موزه ها 59/113، و از دیدگاه کارکنان 76/125 بود که هر دو میانگین از حد متوسط بالاتر است. از بین هفت مؤلفه آمیخته بازاریابی ازلحاظ میزان کاربست از دیدگاه بازدیدکنندگان و کارکنان، مؤلفه شواهد فیزیکی (به ترتیب با میانگین های 99/31 و 47/32) به طور معنا داری بیش از سایر مؤلفه هاست و مؤلفه فرآیند (به ترتیب با میانگین های 42/6 و 36/7) کمترین میانگین را دارد. نتیجه گیری:کاربست آمیخته بازاریابی با توجه به بالاتربودن میانگین های به دست آمده از حد متوسط، شرایط مطلوبی را نشان می دهد. با توجه به غنای بی بدیل گنجینه های موزه ای ایران و اهمیت این مجموعه ها در شناساندن پیشینه تاریخی کشور، این یافته ها نکات امیدبخشی دربردارد که آینده مناسبی را برای ترویج آشنایی و بازدید گردشگران داخلی و خارجی از نقاط دیدنی ایران ترسیم می کند.
تحلیل حقوقی بیانیه ریسک در قراردادهای آتی بورس کالای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی و اجرای ضوابط حقوق تعهدات همواره میسور نبوده و در مواردی به سبب تفاوت مبانی و یا دشواری در تمییز ریشه تعهد، نمی توان به سادگی قضاوت کرد که آیا مسؤولیت (قراردادی یا مدنی) محقق شده یا خیر؟ از جمله مصادیق مشتبه در این زمینه، شناسایی مسؤولیت ناشی از بیانیه ریسک در قراردادهای آتی است. وجه این دشواری آنجاست که اولاً؛ نظم معاملات در بورس و اوراق بهادار لزوماً قواعد عمومی قراردادها در حقوق مدنی را برنمی تابد. ثانیاً؛ شکل گرایی در معاملات بورسی، ضوابط ویژه ای را اقتضاء خواهد داشت که منجر به تشریفاتی شده که علی رغم مصلحت بازار، در مواردی از عدالت و یا انصاف فاصله می گیرد. نوشتار حاضر با امعان نظر به ریسک بالا در قراردادهای آتی، در مقام تحلیل حقوقی مفاد بیانیه ریسک برآمده و ضمن بررسی این مهم از قالب شرط عدم مسؤولیت، ماهیت، مبانی و مسؤولیت ناشی از التزام به مفاد آن را ارزیابی می کند. نهایتاً، در مقام پاسخ به این پرسش که خوانش حقوقی ناشی از بیانیه مورد بحث چیست، پیش فرض اولیه آن است که فارغ از ابتنای قرارداد آتی بر ریسک فراوان و متشکل بودن بورس کالا، وجود اوصاف حرفه ای در این تشکل خودانتظام، اقتضای تعدیل مسؤولیت ناشی از التزام به بیانیه ریسک در قراردادهای آتی دارد و نمی توان با تمسک به پذیرش ریسک توسط مشتری، ضوابط حقوقی و حرفه ای را نادیده گرفت.
بخش بندی بازار رویدادهای ویژة فرهنگی بر مبنای انگیزه های بازدیدکنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت رویدادهای ویژه شامل جشنواره ها، کنفرانس ها، نمایشگاه ها و گردهمایی ها به سرعت در حال توسعه است؛ این صنعت نقش مهمی در توسعة گردشگری و فعالیت های وابسته به آن دارد. توسعة رویدادهای ویژه از جنبه های مختلف از جمله بهبود کیفیت زندگی جامعة محلی و تأثیرگذاری در توسعة پایدار منطقه، مهم است. با توجه به اهمیت بخش بندی بازار که ابزار مهمی برای شناسایی و درک ویژگی های هر بخش از بازار براساس انگیزه های آنهاست، این پژوهش با هدف بخش بندی بازار رویدادی فرهنگی تدوین شده است. تحلیل عاملی عوامل انگیزشی روی نمونة 287 عددی انجام شده و 6 عامل مهم را مشخص کرده است. همچنین تحلیل خوشه ای به روش سلسله مراتبی و k-means سه خوشة اصلی شامل «طرفداران جامعة محلی، فرهنگ و خانواده»، «علاقه مندان گِل غلتان و حامیان میراث فرهنگی» و «جستجوگران تازگی و فرهنگ برای تعامل» را بخش های اصلی بازار جشنوارة گِل غلتان مشخص کرده است. خوشه ها از نظر ویژگی های جمعیت شناختی (جنسیت، سن، تحصیلات و وضعیت تأهل)، روانشناختی (رضایت) و رفتاری، ناهمگون بوده و تفاوت معنادار داشته اند. وجود این تفاوت ها بیانگر ضرورت انتخاب راهکارهای بازاریابی متنوع و متناسب با هر بخش از بازار است.
تحلیل ترجیحات مصرف کنندگان در خرید کالای داخلی یا خارجی، با مدل سازی عامل بنیان (ABM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل ترجیحات افراد در خرید کالای داخلی یا خارجی در نظام های پیچیدة اجتماعی است. بدین منظور، از روش شبیه سازی عامل بنیان استفاده شده است. در این روش، مصرف کنندگان در جایگاه عامل تعریف شده اند؛ سپس رفتار مصرفیِ هر عامل به صورت یک تابع براساس مفهوم آمیختة بازاریابی تعریف شده است. همچنین متغیر نفوذ اجتماعی، عاملی که ساختار شبکة پیوست ترجیحی(PA) را به وجود می آورد، در نظر گرفته شده است. جامعة آماری این پژوهش، خریداران یخچال در یک ماه گذشته است. با روش نمونه گیری دردسترس، داده ها از 110 نمونه گردآوری شد. داده ها با پرسشنامه و ماتریس مقایسات زوجی گردآوری شدند. شبیه سازی در نرم افزار نت لوگو، تمایل به ترجیح کالای خارجی به کالای داخلی را نشان می دهد. بررسی سناریوهای مختلف، نشان می دهد که ترجیح کالای داخلی مصرف کنندگانِ شبکه، بیش از آنکه از توزیع و ترویج تأثیر بپذیرد، از ویژگی و قیمت آن تأثیر می پذیرد.
تأثیر عملکرد برند بر رقابت پذیری برند با تبیین نقش فرصت طلبی فناورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع رقابت پذیری برند از آن دسته مباحثی است که طی سال های اخیر به شدت مورد توجه پژوهشگران و محققان اقتصادی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مطالعه و بررسی تأثیر عملکرد برند بر رقابت پذیری برند از طریق نقش میانجی فرصت طلبی فناورانه در میان مدیران و کارشناسان بازاریابی 36 شرکت صادرکننده برتر محصولات صنایع غذایی انجام پذیرفته است. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد سنتوز ویجانده و همکاران (2013)، وولا و همکاران(2012) و ایکسیانگمینگ و هایمی (2011) بوده که برای روایی آن از روایی صوری و همچنین برای پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که مقدار کلی آن برابر با 856/0 می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری برای بررسی فرضیه ها و تأیید مدل مفهومی تحقیق استفاده شده است. نتایج مدل آماری نشان می دهد، مدل پیشنهادی برازنده داده ها می باشد و عملکرد برند تأثیر مثبت معناداری بر رقابت پذیری برند دارد، این در حالی است که فرصت طلبی فناورانه در رابطه فوق نقش میانجی دارد.
تدوین معیارهای اخلاقی - رفتاری نیروهای بازاریابی و فروش؛ مکان مطالعه: شرکت پخش قاسم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معیارهای اخلاقی و رفتاری، مجموعه ای از ارزش های حرفه ای و یا خطوط انضباطی در سازمان است. هدف این مقاله، تدوین این معیارها برای نیروی فروش شرکت قاسم ایران است. این پژوهش به لحاظ نتیجه، کاربردی و از نظر هدف، توصیفی است. برای رسیدن به هدف این پژوهش، مصاحبه هایی با 23 نفر از خبرگان شرکت قاسم ایران و افراد صاحب نظر در صنعت پخش انجام گرفت و با استفاده از روش تحلیل محتوا، این مصاحبه ها تحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل محتوای مصاحبه ها نشان دهندة آن است که در زمینة گفتار به رعایت ادب گفتاری و گشاده رویی، در زمینة رفتار به داشتن صداقت، درستکاری، مراجعة مرتب به مشتری، شناخت مشتری و آشنایی با محصولات سازمان و رقیبان و در زمینة پوشش به آراستگی ظاهری نیروی فروش در شرکت قاسم ایران، توجه و تأکید بیشتری می شود.
عوامل تاثیرگذار در فرآیند خرید
حوزههای تخصصی:
تحولات پیچیده و پر شتاب جهانی در عرصه های علم- فناوری- ارزشها و معیارها بسیاری از سازمانهای موفق جهانی را بر آن داشته است تا اهداف و روشهای خود را در جهت شناخت هر چه بیشتر مشتریان هدایت کنند. در این مقاله سعی شده است که عوامل موثر بر تصمیم گیری خرید مصرف کننده مورد بررسی قرار گیرد. ابتدا فرایند تصمیم گیری خرید مورد توجه قرار گرفته است و آنگاه انواع تصمیمات خرید و عوامل تعیین کننده در این تصمیم گیری مورد بحث و توجه قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مصرف کننده برای رفع حوایج خود ناچار به خرید است و خرید او مستلزم شناخت و ارزیابی گزینه های موجود در دسترس اوست و مصرف کننده با توجه به این مسایل نسبت به خرید اقدام می کند که این خرید ممکن است تحت تأثیر شرایط مختلف قرار گیرد. اولین شناختها درباره مارکها و گزینه های مختلف خرید از خانواده در رفتار مصرف کننده شکل می گیرد و کم کم با در معرض قرار گرفتن محرکهای محیطی و خارجی تغییر شکل می یابد و تحت تأثیر گروههایی که عضو آنهاست و یا درکی که از پیرامون خود می کند و باتوجه به طبقه اجتماعی که در آن زندگی می کند و سبک زندگی که برای خود برگزیده است تغییر می یابد.
نگاهی پدیدارشناختی به راهکار تقویت دلبستگی به برند در طبقات محصول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلبستگی به برند، از چالش های مدیران بازاریابی برای ایجاد و حفظ پیوندی قوی و ماندگار با برند است. بنابراین، هدف این پژوهش، شناسایی راهکاری واقع گرایانه برای ایجاد و تقویت دلبستگی به برند و کسب پیامدهای مطلوب ناشی از آن در طبقات کالای تندمصرف و بادوام است. با اجرای دو پیش آزمونِ تعیین محصول و برند، کفش ورزشی با برند آدیداس و بستنی با برند کاله انتخاب شده اند؛ برندهایی که مخاطبان بیشترین استفاده از آنها را تجربه کرده اند . با اجرای روش پدیدارشناسی و انجام پانزده مصاحبة عمقی براساس روش نمونه گیری هدفمند چندگانه (شدت وگلوله برفی)، داده ها جمع آوری شده اند. در مرحلة تحلیل از طریق فرایند مقایسة مستمر داده ها و کدگذاری باز، محوری و انتخابیو همچنین تحلیل محتوای رابطه ای، مفاهیم، مقوله ها و مضمون ها سازمان دهی شده اند. درنهایت، اعضای مشارکت کننده اعتبار نتایج را که یک فرایند کنترلی است بررسی کرده اند. یافته ها نشان می دهند که متناسب سازی هدیة نقدی با پیام آگهی تبلیغاتی در سطح تفسیر بسیار و قدرت استدلال زیاد و در مقابل هدیة غیر نقدی با پیام آگهی تبلیغاتی در سطح تفسیر پایین و قدرت استدلال زیاد، باعث تقویت دلبستگی به برند و کسب پیامدهایی نظیر اعتماد به برند، رضایت از برند، تعهد به برند و وفاداری به برند می شود. این نتایج در هر دوطبقة کالای تندمصرف و بادوام مشابه بوده که نشان دهندة این است که دلبستگی به برند مستقل از طبقة محصول و براساس برنامه های ارتباطات بازاریابی شکل می گیرد.
بررسی اثرات مذاکرات تجاری بر رشد اقتصادی کشورهای ملحق شده به سازمان جهانی تجارت: رویکرد پانل دیتای پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده عضویت در سازمان جهانی تجارت (WTO) یکی از مهم ترین چالش های اقتصاد ایران، بعد از رفع تحریم های بین المللی، محسوب می شود. براین اساس، تحقیق در مورد آثار بالقوه فرایند مذاکرات و عضویت در آن سازمان روی رشد اقتصادی کشور ضرورت اساسی دارد. هدف از این پژوهش بررسی آثار بالقوه الحاق به WTO بر رشد اقتصادی ایران از طریق برآورد و تحلیل رابطه بین فرایند مذاکرات الحاق؛ و عضویت کامل در WTO با رشد اقتصادی، بر اساس تجربه کشورهای ملحق شده به آن سازمان می باشد. در این پژوهش، با استفاده از داده های تلفیقی 179 کشور طی سال های 1980 تا 2015، مدل رشد اقتصادی درونزا را با استفاده از روش پانل دیتای پویا، با رویکرد متغیرهای ابزاری (Panel GMM)، برآورد کرده ایم. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که، رابطه مثبت و معنی داری بین رشد اقتصادی و فرایند مذاکرات الحاق و عضویت در WTO وجود دارد. از این رو می توان گفت که، اثرات الحاق به سازمان جهانی تجارت به دوره پس از عضویت کامل محدود نبوده، بلکه فرایند مذاکرات الحاق نیز - به دلیل اصلاحات الزامی که در این فرایند روی سیاست ها و نهادهای اقتصادی روی می دهد – رشد اقتصادی کشورهای ملحق شونده را تحت تاثیر قرار می دهد.
کاربست نظریة گسترش نوآوری در بازاریابی خدمات مالی؛ مطالعة موردی: بورس اوراق بهادار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازاریابی خدمات مالی در دهة اخیر در ایران فراگیر شده است. هدف این نوع بازاریابی جلب توجه مخاطبان به سرمایه گذاری در انواع بازارهای مالی است. یکی از این بازارها، بورس اوراق بهادار است. جذب هرچه بیشتر سرمایه گذاران در بورس به رونق اقتصاد و مولِّدشدن سرمایه ها کمک می کند. بنابراین، همواره تلاش مدیران ارشد بازار سرمایه، یافتن روش هایی برای ورود سرمایه گذاران جدید بوده است. در این پژوهش بورس اوراق بهادار یک نوآوری تلقی شده و تلاش شده است تا براساس پنج ویژگی نظریة نوآوری قصد سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار ارزیابی شود. داده های حاصل از 170 پرسشنامه 21 سؤالی و به شیوه خودگزارشی در شهر تهران گردآوری شد. نتایج معادلات ساختاری نشان می دهد که تنها دو بُعد مزیت نسبی درک شده ( γ12=0.8;p<0.01 ) و مشاهده پذیری ( γ14=0.21;p<0.1 ) بر قصد سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار اثر مثبت دارند و سه متغیر پیچیدگی درک شده، سازگاری درک شده و آزمون پذیری اثرگذار نیستند