فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
پیوند معنایی میان حکایت اصلی و حکایت های فرعی در قلعه ذات صور مثنوی
حوزههای تخصصی:
مولانا در مثنوی از اسلوب خاصّ قصّه گویی استفاده کرده است. او در این شیوه، حکایت های بسیاری را در دل یک حکایت بزرگ گنجانده و مثل ها و حکایتواره های بسیاری را با داستان اصلی خود همراه کرده است. آیا او فکر معیّنی را دنبال می کرده است، یا آوردن حکایت ها فقط بر اثر عملکرد زنجیرهٔ تداعی و بدون جهت گیری روشنی صورت گرفته است؟ به عبارت دیگر، آیا میان حکایت اصلی و حکایت های فرعی، ارتباط معنوی روشنی وجود دارد؟ در این مقاله ضمن بررسی داستان دژ هوش ربا یا قلعهٔ ذات صور در دفتر ششم مثنوی، کوشیده ایم ارتباط معنایی میان حکایت اصلی و حکایت های فرعی روشن شود. در این تحلیل از روش تجزیهٔ متن به واحدهای معنایی کوچک تر و کشف رابطهٔ واحدهای معنایی جزئی با معنای اصلی، مطابق روش های نقد ساختاری گرمیا ـ منتقد فرانسوی ـ استفاده شده است.
تحلیل ظرفیت های تمثیلی حکایات مربوط به پیامبر اکرم (ص) در مثنوی مولانا
حوزههای تخصصی:
"زبان ادبی، یکی از گونه های زبانی است که از ساحت تجربی و معنایی ویژه ای سخن می گوید؛ زیرا تنها در قلمرو متون معنایی و روابط کنایی و نمادینی زبان می توان ادبی اشیا را کشف کرد. آنچه حلاوت کلام ادیبانه به شمار می آید از همین لایه های زیرین و ژرف معنایی و احساسی ناشی می شود که در زبان بازتاب یافته است. یکی از دست مایه ها و ابزار کارآمد کلام ادیبانه که ظرفیتی گسترده در بیان نمادین تصاویر و مفاهیم دارد، «تمثیل» است که با بسامدی در خور توجه در مثنوی مولوی نمود یافته است. البته ساختار قصه های مثنوی به روشنی معلوم می دارد گوینده مفهوم نهفته و درونی آنها را مد نظر دارد؛ ترتیب عناصر و توالی حوادث و عبارات در حکایات تمثیلی مثنوی به گونه ای است که در اکثر موارد به دلیل هم سویی میان هنرمند و هنرپذیر، مخاطب را به مفاهیم نهفته در بطن حکایات راه می نماید. این جستار در پی پاسخ گفتن به دو سوال بنیادین است:
1. مفهوم دقیق تمثیل و ادبیات تمثیلی و حوزه های کاربردی این شگرد ادبی چیست؟
2. نحوه بهره گیری مولانا از ظرفیت های تمثیلی حکایات مربوط به پیامبر اکرم (ص) به چه صورتی بوده است؟
ملاک انتخاب حکایات نیز، برجستگی تمثیل در این گونه حکایات بوده است.
"
درنگی در مستعار طنز: غضنفر ریش سفید
حوزههای تخصصی:
شش شهرآشوب بازیافته از قرن دهم
حوزههای تخصصی:
مدیحه های سعدی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ستایش یا مدیحه سرایی های سعدی نسبت به ممدوحان که همانا شاهان و حاکمان هستند، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و جایگاه سعدی به عنوان یک شاعر ناصح و مادح مورد ارزیابی قرار گرفته است. به باور نویسنده، سعدی اگر به مدحی پرداخته همچون واعظی عمل نموده که برای تأثیر نصیحت های تلخ در کام مخاطبان، از حکایات و تمثیل های طنزآمیز برای شیرین ساختن آن بهره می جوید. سعدی میانه رویی وارسته و مزیّن به خوی انسانی و برکنار از تملّق و چاپلوسی است.
شروه، قهس و لالایی های کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات شفاهی سرزمین کهگیلویه و بویراحمد بسیار غنی است. یکی از ترانه های آن شَروه نام دارد که زنان (و اخیراً مردان) با آوازی حزن آلود آن را می خوانند. حزن موجود در این شعار شیرین و ملایم و مطبوع است و انسان را به تعمق وا می دارد. موضوع شروه ها بیشتر بیان غربت، غم و اندوه، رشادت و حماسه، یاد جوانی و شکایت از روزگار است که به شکل های مختلف نمود پیدا می کند؛ گاهی به صورت دو بیت، گاهی چند مصراع و نیم مصراع و گاهی هم تمام مضمون شروه با ایجاز در یک بیت خلاصه می شود.
قهس یا مقوم آوازهای شادی بخشی است که با مضامینی مثل اوصاف طبیعت، هجران و احساسات عاشقانه کاربرد دارد و از روی شادی و دلخوشی خوانده می شود. لالایی های بویراحمدی با آهنگی نرم و بیانی ساده خوانده می شوند و محتوا و مضمون آن ها با دیگر لالایی های ایران مشترک است. در این مقاله سعی براین است تا ضمن بررسی شروه در کهگیلویه و بویراحمد و نیز مقایسه آن با شروه دیگر مناطق، به بررسی محتوای قهس و لالایی در این منطقه پرداخته شود.
ساختار روایت خسرو و شیرین نظامی (برپایه نظریه معناشناسانه گریماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نشانه- معناشناسی گریماس، در پی شناخت مراحل تولید تا دریافت معنا، ژرف ساخت روایت در قالب فرایندها و الگوهای گفتمانی متنوع مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. از آن جا که بررسی و شناخت سازوکارهای تولید معنا در روایت منظومه های غنایی امری ضروری به نظر می رسد؛ بر همین اساس، در مقاله ی حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی و تجزیه و تحلیل ویژگی های نشانه معناشناسی و راهکارهای تولید معنا در روایت «خسرو و شیرین» نظامی، بر پایه ی نظریه ی معناشناسانه ی گریماس پرداخته ایم. هدف از این مقاله روشن ساختن این مسئله است که تا چه اندازه نظریه ی گریماس که به باور او جهان شمول و قابل انعطاف با سایر متون است، با ساختار منظومه های غنایی هم خوانی دارد و دیگر این که چگونه نیروی حسی عاطفی با تأثیر بر عامل معنایی، باعث تولید معنا می شود؟ پس از تجزیه و تحلیل مشخص شد که در این روایت، معنا در قالب شوش و کنش هر دو تحقق می پذیرد و در مسیر تولید معنا، از نظم حاکم در بعضی از الگوهای مطرح شده ی گریماس پیروی نمی کند و در این مسیر، با چالش هایی مواجه است که عامل زمان در کنار برش زمانی و عامل انتظار، نقش تعیین کننده ای در تحقق و تولید معانی به چالش کشیده شده ی روایت ایفا می کنند.
تصویر مرگ در مرثیه های سیدرضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار موتیف تشبیه مرگ که از صورتهای شعری فربه و پربسامد مرثیه های سیدرضی است بررسی شده است. پس از اشاراتی اجمالی به اهمیت تشبیه در قلمرو بلاغت و تبیین نقش آن در حوزه ادب غنایی، به ویژه مرثیه که از گونه های پر کاربرد دیوان این شاعر است، به احصا و استخراج نمونه هایی از این نوع تشبیه ها پرداخته ایم و آن گاه آنها را از منظرهای مختلفی کاویده و طبقه بندی نموده و میزان ابتکار و خلاقیت شاعر و ارزش و نوع عاطفه آنها را نشان داده ایم و در نهایت اشاره شده که برخورد شاعر با مساله مرگ به دلیل بهره مندی از جهان بینی خاص تا حدودی متفاوت از دیگر شاعران هم عصر وی است
جهانگردی و سفرنامه نویسی در اسلام و ایران
حوزههای تخصصی:
از کهن ترین روزگاران‘شناسایی تمام نقاط جهان‘مورد توجه دانشمندان بوده‘ به طوری که بخش مهمی از عمر خود را مصروف این مهم داشته اند و چه بسا عدم امکانات آن روز باعث شده است که جهانگردان جان خود را برسر این کار از دست بدهند. گروهی برآنند که نخستین پیشگامان نهضت اکتشاف جغرافیایی رومیان بوده اند که از میان آنها نامدارانی چون بلیناس یونانی الاصل رومی وطن و بطلیموس یونانی‘منجم وعالم جغرافیا برخاسته اند. پس از ظهوراسلام به لحاظ تشویقی که دین مبین اسلام در این باره دارد‘دانشمندان بزرگی چون ابومعشربلخی صاحب کتاب ((المدخل فی علم النجوم)) اصطخری نویسنده کتاب (( مسالک و الممالک)) ‘المقدسی سیاح و جغرافی نویس‘ومؤلف کتاب ((احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم)) شریف ادریسی صاحب کتاب((نزهت المشتاق)) به این موضوع مهم همت گماشتند. ابوریحان بیرونی‘صاحب کتاب مشهور((تحقیق ماللهند)) ناصر خسرو قبادیانی‘نویسنده کتاب((سفرنامه))‘ابن بطوطه‘صاحب((رحلةتحفه النظار و غرایب الامصار)) به سبب اهمیتی که موضوع جهانگردی و سفرنامه نویسی دارد در این راه کمر همت بربسته اند که حاصل این سفرها آثار گرانبهایی است که مورد توجه و مراجعه پژوهشگران است . در دوره قاجاریه ‘ سفرنامه هایی از قبیل:(( تحفه العالم)) نوشته میرعبدالطیف شوشتری‘((سفرنامه مکه)) اثر سیف الدوله سلطان محمد نوه فتحعلی شاه‘(( مناسک حج)) اثر میرزا محمد حسین فراهانی و... به رشته تحریر درآمده است . رواج سفرنامه نویسی سبب آمد که ناصرالدین شاه قاجار در طول حدود 50 سال سلطنت خود‘ شرح سفرهای خود را به عنوان ((سفرنامة عراق عجم)) گردآورد این سفرنامه‘شرح مسافرت 97 روزه اوست که با اسب و کالسکه انجام گرفته است.
تحلیل محتوایی و ساختاری مقامات حمیدی و گلستان سعدی و واکاوی ریشه های آن دو در ادب عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقامه نویسی در نثر فارسی، نخستین بار با مقامات قاضی حمیدالدّین بلخی در قرن ششم و به تقلید از اسلوب نگارش مقامه نویسی عربی، پدید آمد. این کتاب که در همان عصر مؤلّف با اقبال و توجّه فراوان روبه رو شد، از سوی مترسّلان و نثرنویسان بسیاری مستقیم و غیرمستقیم نیز مورد تقلید قرار گرفت. چنین به نظر می رسد که سعدی، نیز با تألیف «گلستان» که نثر آن از نظر نوع انشا و اسلوب نگارش به مقامه شباهت دارد، در نگارش اثر خود از جهاتی به این اثر ادبی نظر داشته و از آن متأثّر بوده است؛ خصوصاً وجود تشابهات بسیار در دو سطح زبانی و ادبی در حکایت «جدال سعدی با مدّعی» و مقامة «فی الشّیب والشّباب» از مقامات حمیدی، ای ن فرض یه را ق وّت می بخشد که سعدی در این حکایت از نظر ساختار کلّی و شیوة داستان پردازی، سبک نگارش و ویژگی های زبانی و ادبی، بسیار به مقامة قاضی حمیدالدّین نزدیک شده است که هر دو نویسنده نیز در موارد مشترکی تحت تأثیر مقامات عربی بوده اند. در این جستار، بر آنیم تا با بررسی وجوه تشابه در این دو مقامه، علاوه بر نشان دادن تأثیرپذیری سعدی از قاضی حمیدالدّین بلخی، میزان تأثیرپذیری آن دو را از مقامات عربی، به ویژه مقامات حریری، نیز مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
نقش و کارکرد بن مایه های توصیفی در منظومة ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم نقد ادبی پرداختن به بن مایه های ادبیات داستانی است. بن مایه ها را از جهت اهمّیت و نقشی که در داستآن ها اعم از منظوم یا منثور دارند می توان به دو دستة بن مایه های ایستا و بن مایه های پویا تقسیم بندی کرد. توصیف ها در عین حال که انواع مختلفی را در بر می گیرند (توصیف بیانی از داستان است که راوی با نظرگاه خود به ترسیم محیط، اشیاء، سیمای ظاهری و باطنی شخصیّت ها می پردازد)، از بن مایه های ایستا به حساب می آیند و از این جهت که کنش و رویداد محسوب نمی شوند، در برابر بن مایه های روایی که در سیر علّی و معلولی قرار می گیرند، قابل حذف اند. امّا این بدین معنا نیست که بتوان اهمّیت درجة دومی را برای این نوع از بن مایه ها در برابر بن مایه های پویا قائل شد و از کارکردهای گوناگون آن ها (بیان حقیقت واقع، توضیح، تفخیم، جداسازی بخش های روایی، القاء گذر زمان، تزئین، تأثیر عاطفی، تمهید ساز، تعلیق، آگاهی دهندگی و ...) غافل ماند. مطالعه در حیطة روابطِ بن مایه های پویا و ایستا، روایت و توصیف، نقش و کارکردهای توصیف را در ادبیات داستانی بهتر تبیین می نماید، خصوصاً این که در بادی امر ظاهراً توصیف از ارزش ثانویه برخوردار است. در این مقال با توجه به منظومة عاشقانة ویس و رامین ِفخرالدین اسعد گرگانی، به مهم ترین کارکردهای توصیف پرداخته شده است.
بررسی ساختاری نماد در ادبیات عاشورایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوگینه(تراژدی) شهادت امام حسین(ع) و یارانش در محرم سال 61 هجری صورت پذیرفت. نپذیرفتن بیعت با یزید، بهانه ای شد تا مخالفان اهل بیت، این کار شنیع را انجام دهند. این واقعة تلخ، در بدو امر، موجی از اندوه را در شهرهای مهمی چون مکه، مدینه و کوفه به وجود آورد که به تدریج دامنة آن وسیع و تمام کشورهای اسلامی را در برگرفت؛ به طوری که زنده نگاه داشتن این تراژدی وارد فرهنگ مسلمانان و به ویژه شیعیان گردید. شیعیان سراسر جهان در طول تاریخ برای حفظ و زنده نگاه داشتن این واقعة حزین، در عزاداری خود از نمادهایی استفاده کردند که با گذشت زمان در قالب آئین های ویژه در محرم و صفر برگزار می گردد. تنوّع و فراوانی این نمادها، گویای تأثیر عمیقی است که فاجعة عاشورا در فرهنگ شیعیان از خود به جای گذارده است. این نمادها در فرهنگ های مختلف کشورهای اسلامی، اسامی متفاوتی دارند. علل و چگونگی به کارگیری نمادهای عزاداری در کشورهای مختلف اسلامی، به ویژه آسیب شناسی این نمادها از حیث تأثیر منفی که بر اصل هدف امام حسین(ع) از قیام خود گذاشته است، موضوع اصلی این مقاله است. در این نوشتار به جایگاه نمادین عناصر مادّی و غیرمادّی این نهضت معنوی اشاره می شود. بنیاد مقاله بر پایة پژوهش توصیفی-کتابخانه ای استوار است. ضمن معرفی نمادهای عاشورایی، به آفت هایی که سبب وهن و یا انحراف سوگواره های مذهبی می گردد، نیز اشاره می شود و در پایان و در قالب نتیجه گیری، پیش نهادهایی ارایه می گردد.
بررسی کارکرد هجو در شعر حطیئه و انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع سنّتی رایج در ادبیّات منظوم غنایی، هجویه سرایی است. این گونة ادبی، بخش قابل توجّهی از آثار شاعران پارسی و عرب را به خود اختصاص داده است و سهم مهمّی در ورود به دنیای ذهنی شعرا و شناختن اندیشه ها، عواطف و رویکردهای آن ها دارد؛ ضمن این که می تواند مخاطب را با شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دوران شاعر نیز آشنا کند. بر این اساس و با توجّه به همین اهمّیّت، پژوهش حاضر بر آن است با استفاده از شیوة توصیفی- تحلیلی، بارزترین کارکردهای هجو و زمینه های آن را در اشعار دو شاعر مهمّ هجویه سرا بررسی کند و به پرنمودترین شباهت های موضوعی شعر آن ها از این منظر بپردازد. یکی از این دو شاعر، حطیئه شاعر پرآوازة عرب در عصر جاهلی است و دیگری انوری ابیوردی، شاعر بزرگ قرن ششم در ایران. بارزترین انگیزه های هجویه سرایی نزد این دو شاعر را، باید در زمینه ها و عواطف شخصی جست و جو کرد؛ امّا دلایل انوری گاه اجتماعی تر می شوند. نقش نیاز های مادّی در هجوسرایی هر دو شاعر تعیین کننده است؛ امّا نداشتن اعتماد به نفس و احساس انزجار نسبت به دیگران، برای حطیئه اساسی تر است. حطیئه اغلب صریح تر، مفصّل تر و بی پرواتر هجو می کند. هر دو شاعر از صور خیال مدد می گیرند؛ امّا شعر انوری معمولاً تصویری تر و به خصوص نمادین تر است. انوری از عناصر طنزآفرین نیز بیشتر استفاده می کند.
یادگار زریران، نمونه ای از هنر شاعری ایرانیان در دوره میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر گونه بررسی علمی درباره روند تحولات شعر ایران نیازمند توجه به پیشینه باستانی آن، از جمله آثاری است که از دوره میانه بازمانده است. در میان این آثار، یادگار زریران به دلیل احتوا بر ویژگی های شاعرانه و حماسی منحصربه فرد خود شایسته توجه ویژه ای است. یادگار زریران منظومه ای شاعرانه به زبان فارسی میانه و بازمانده ارزشمندی از میراث پارتی است که گوشه ای از هنر شاعری ایرانیان را در دوره میانه آشکار می کند. سنجش یادگار زریران با اشعار فارسی پس از اسلام، از جمله شاهنامه، از همانندی برخی صنایع ادبی و فنون بلاغت میان دو دوره حکایت می کند. شگردها و فنون ادبیِ به کار رفته در آثاری چون یادگار زریران متعلق به ادبیات شفاهی پیش از اسلام است که در دوره های بعدی نیز شکوهمند و پرتوان ادامه یافته است؛ چنان که بسیاری از ویژگی های شعر حماسی دوره های بعدی در این رساله دیده می شود. در این مقاله کوشش می شود مصادیق این سخن در سنجش با شاهنامه بازنموده شود؛ مواردی چون روایت داستان، اغراق، تکرار و استفاده از صفت های شاعرانه حماسی. برخی موارد سنت هایی است که به گذشته های بسیار دور مردم ایران بازمی گردد که به آن ها اشاره خواهد شد. در پایان نیز به صور خیالی که در این اثر به کار رفته است، مانند تشبیه، استعاره و کنایه، پرداخته می شود.
عناصر فولکلور آذربایجان در دیوان ترکی استاد شهریار
حوزههای تخصصی:
راوندی انتحال یا اقتباس؟
مقدمه ای بر بوطیقای شعر غنایی
حوزههای تخصصی: