فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
87 - 106
حوزههای تخصصی:
برخی از آثار ادبی، علیرغم ظاهر ساده و حجم کم، به قدری پر محتوا بوده و درونمایه قوی دارند که در معادلات فلسفی بزرگ ترین فیلسوفان دوره معاصر نیز می گنجند. نمایش قوی تر اثر یوهان استریندبرگ از این قاعده مستثنی نیست. هدف اصلی این مقاله پس از بازتعریف ابهام، فراتر از تعریف امپسونی و استعاره، گسترده تر از معنای دریدایی آن، با تکیه بر فرایند ناگزیر فراخواندن، فروهشتن و انتساب، کشف چگونگی اعمال قدرت نویسنده، و نقش او در خلق اثر- که خود خوانشی از دنیای پیرامون اثر است- و همچنین شیوه اعمال قدرت خواننده در درک و تفسیر متن- که خود بازنویسی اثر از دیدگاهی متفاوت است- می باشد و در این راه چهارچوبی کلی را که فوکو در بررسی قدرت و گفتمان ارائه نموده است، مبنای کار قرار می دهد. پس از یافتن ارتباط ابهام و استعاره با یکدیگر، به کشف نقش این دو در اعمال قدرت یا جلوگیری از آن و در نهایت رابطه این مفاهیم با ادبیات، خلق و خوانش این اثر ادبی پرداخته می شود. پاسخ به این سوال که ابهام و استعاره چه نقشی در تولید و اعمال قدرت یا جلوگیری از آن دارند هدف اصلی این کار پژوهشی است. در دنیای متن، همچون دنیای فرامتن، عرصه ابهام و استعاره سازی و در نتیجه میدان جنگ اراده ها، غرایز، منافع و استعاره های گوناگون و جنگ استعاره ها گاهی با روش های مسالمت آمیز به نوعی صلح یا آتش بس موقت می انجامند امّا در صورتی که چنین روش هایی به نتیجه نرسند، تنها خشونت برهنه زور می تواند استعاره ای را به نفع استعاره ای دیگر ناحق و باطل جلوه دهد. با توجه به اینکه روش تحقیق در این مقاله کیفی است، خوانش جزءبه جزء متن، گزینش برخی کلمات و اجزای تشکیل دهنده متن بر اساس رویکردی که در پیش گرفته شده است و توصیف کیفی داده ها عمده ی فعالیت ها را در پیاده کردن چهارچوب نظری تحقیق بر روی متن ادبی مورد مطالعه تشکیل می دهد.
بررسی منشأ زائوم ها در غزلیات شمس با تکیه بر آرای کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
147 - 160
حوزههای تخصصی:
در مطالعه و بررسی غزلیات شمس با ابیاتی مواجه می شویم که موسیقیایی، امّا فاقد معنایی خاص هستند. عبارات این ابیات که در برخی از پژوهش ها، با نگرشی فرمالیستی، زائوم یا فراخرد نامیده شده اند، بحث ها و چالش های فراوانی در میان پژوهشگران برانگیخته اند. دریافت پاسخ این پرسش که منشأ روان شناختی سرایش چنین ابیاتی چیست و ریشه در چه رویدادهایی در زندگی مولانا دارد، یکی از مباحثِ دارای اهمیّت و ضرورت ویژه است. در پژوهش پیش رو با رویکرد تحلیلی توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و به ویژه با بهره گیری از اندیشه های روان شناختی کارل گوستاو یونگ به بررسی این ابیات خواهیم پرداخت. بدنه اصلی مقاله را بررسی روان شناسانه ابیاتی از مولانا تشکیل می دهد که می تواند مصداقی از زائوم باشد. برآیند این پژوهش، کشف پیوند تنگاتنگی است که در میانه این زائوم ها با نمود کهن الگوی دیونیسوسی وجود دارد و از رویدادهای تراژیک زندگی مولانا سرچشمه می گیرد؛ رویدادهایی که بر شکل گیری اشعار فاقد معنا امّا موسیقیایی غزلیات شمس، تأثیر مستقیم گذاشته است. بر این اساس، ابیات زائوم گونه مولانا، ریشه در ضمیر ناخوداگاه جمعی شاعر دارد و حاصل تجلی کهن الگوی دیونیسوسی وی در پی رویدادی تراژیک، یعنی دوری دفعی از شمس تبریزی است.
تحول و کارکرد اسطوره و حماسه در کتاب های تاریخی عهد مغول و ایلخانی (با تکیه بر تاریخ جهانگشای جوینی، جامع التورایخ رشیدالدین فضل الله و تاریخ وصاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۷
99 - 130
حوزههای تخصصی:
شرایط سیاسی و اجتماعی عهد مغول ایلخانی با حضور گسترده اساطیر و حماسه های ایرانی در کتاب های تاریخی این عهد پیوند دارد. اهداف متفاوت مورخان سبب تحول در کارکرد اسطوره و حماسه شده است. ازاین رو بررسی تحول در کاربرد اسطوره و حماسه در این منابع و شناخت ظرفیت های آن ضروری است. نتایج پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، به شرح ذیل است: الف) جوینی با الهام از شاهنامه، در پی خلق حماسه ای منثور بوده و برای تحقق اندیشه های مغول ستیزانه و ایران گرایانه خویش از شخصیت ها و فضای حماسی بهره برده است. او با زیرکی به تشبیه خوارزمشاهیان به ایرانیان و مغولان به تورانیان، تاریخ را بر مبنای حماسه تأویل کرده و به بازآفرینی نبردهای حماسی ایرانیان پرداخته است؛ ب)رشیدالدین فضل الله جایگاه بسزایی در آشنایی بیگانگان با مفاهیم و اندیشه های ایران شهری دارد. او در پی بسترسازی برای بازآفرینی اندیشه های سیاسی ایران باستان از جمله شاه و ایران شهر است؛ ج) وصاف با بیان شیوه حکمرانی شاهان اساطیری و تاریخی ایران درصدد فرهنگ پذیری و کاهش بدخویی مغولان و ایلخانان است تا از آنان شاهانی با آیین ایرانی تربیت کند. همچنین، وصاف اسطوره و حماسه را برای تفاخر به هنر نویسندگی خویش به خدمت گرفته است.
اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
17 - 38
حوزههای تخصصی:
اخلاق حرفه ای را از شعبه های جدید اخلاق است که با مبانی ارزشی و اعتقادی، ارتباط نزدیکی دارد. هر شغل و حرفه ای متناسب با خود، مسئولیت های اخلاقی خاصی ایجاد می کند و اخلاق حرفه ای با توجه به راهکارهای سالم سازی ارتباطات این زمینه نقش مهمی دارد. این مقاله با هدف بررسی اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده است. روضه-العقول از جمله کتب نثر فارسی و تحریر دیگری از مرزبان نامه است که محمد بن غازی ملطیوی در قرن ششم به رشته تحریر درآورده است. یکی از موضوعاتی که در این کتاب به روشنی تبیین شده جایگاه و اهمیت لشکر و نیروهای لشکری در حکومت و بین طبقات مختلف جامعه است که می توان اخلاق حرفه ای این قشر از جامعه آن روزگار را از آن استخراج کرد. پرسش های اصلی این تحقیق این است که؛ لشکر و لشکریان در روضه العقول چه جایگاهی دارند و به کدامیک از مولفه های اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول اشاره شده است؟ یافته های این پژوهش حاکی از آن است که صلح-طلبی و پیشی نگرفتن در جنگ، داشتن تعهد و تخصص، صبر و استقامت و تحمل شدائد، رعایت سلسله مراتب و اطاعت از مافوق، آگاهی و آمادگی در برابر دشمن، یاریگری، وفاداری، شجاعت، پرهیز از شبیخون زدن و پرهیز از غارت از جمله اصولی است که در اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول مورد توجه قرار گرفته است.
جلوه های شاهنامه در ادبیات پایداری و هویت ملی افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
167 - 205
حوزههای تخصصی:
شاهنامه، از دیرباز به عنوان یک اثر ادبی بزرگ و حماسی، نقش مهمی در حفظ و تقویت هویت ملی و فرهنگی مردم افغانستان داشته است و به همین دلیل از منابع اصیل و ارزشمند در اشاعه روحیه مبارزه و استواری در مقابل اشغالگران در کشور افغانستان به شمار می رود. این اثر ادبی، با تأکید بر مفاهیمی چون خردورزی، دادگری، شجاعت، وفاداری و جوانمردی همواره توانسته است به عنوان راهنمای قدرتمندی برای ارتقای فرهنگ این سرزمین عمل کند. در این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای مضمونی نشان داده می شود که شاعران و نویسندگان افغانستان چگونه از طریق الهام گیری از شاهنامه توانسته اند ارزش های ملی و اندیشه های پایداری خویش را حفظ کنند و رواج دهند. جامعه آماری این پژوهش، شعرمعاصر افغانستان و شاعران حوزه پایداری ست. نتایج واکاوی در این آثار روایت می کند که تأثیرپذیری از شاهنامه به عنوان بنیانی فرهنگی، نه تنها به حفظ و تقویت هویت ملی و فرهنگی افغانستان کمک کرده، بلکه نقش بسزایی در تقویت ارزش های انسانی، اخلاقی و پایداری در برابر اشغال و ستمگری داشته است. روایت نگاری ملهم از مفاهیم قهرمانی شاهنامه و شاهنامه خوانی در فرهنگ افغانستان، بازگوکننده توجه مردم به طور عینی و عملی به شاهنامه است. تأمل در نمونه های شعری متعدد شاعران پایداری افغانستان، حاکی از تأثیر شخصیت ها، مکان ها، اسطوره ها و دیگر عناصر هویتی شاهنامه بر شعر آنان است و نشان می دهد که اسطوره های شاهنامه، در این آثار، به دلیل کنشگری و ایجاد روحیه حماسی و قهرمانی و باورمندی هویتی، زنده و پویا هستند.
بارقه های کلام مغلوب در آثار حلاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
171 - 188
حوزههای تخصصی:
حسین بن منصور حلاج، از عارفان مجذوب قرن سوم هجری است که زبان را ظرف بیان احوال شورانگیز و هیجان های تند عاطفی خویش قرار داده و در جای جای آثارش پیوسته از ذات مشاهده و دیدن الله و تجلّی صفات و ذات خداوند در عالم سخن می گوید. از آنجا که او بیشتر تحت تأثیر احساسات و هیجانات روحی و باطنی خویش بوده و بخش اعظم آثارش از شمار شطحیات و متون ساخت شکن به شمار می آید، در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی، ویژگی های کلام مغلوب از حیث ساخت و محتوا در مجموعه آثار وی مورد بررسی قرار گرفته و تلاش شده به این سؤال اصلی پاسخ داده شود که چه عوامل و عناصری در مغلوب بودن کلام وی مؤثر بوده است؟ به دلیل غلبه هیجان های عاطفی، عمده ترین ویژگی های یک متن مغلوب از قبیل: ابهام، تأویل پذیری، مشاهده، دریافت وحی و الهام در آثار وی دیده می شود. همچنین زبان، تخیل و تصاویر در آن متناسب با تجربه های ناب عرفانی، کاملاً جنبه شخصی یافته و حلاج برای بیان احوال خویش که فراتر از سطح ادراک عادی و تجربه های معمولی است، به قطب استعاری زبان متوسل شده است و به مدد تشبیه، استعاره و رمز، ناب ترین تجربه های شخصی و شهودی خویش را تجسم بخشیده و مفاهیم عرفانی و دریافت های درونی برگرفته از عالم قدسی خود را از طریق تصاویر حسی و ملموس به تصویر کشیده است.
حسین بن منصور حلاج، از عارفان مجذوب قرن سوم هجری است که زبان را ظرف بیان احوال شورانگیز و هیجان های تند عاطفی خویش قرار داده و در جای جای آثارش پیوسته از ذات مشاهده و دیدن الله و تجلّی صفات و ذات خداوند در عالم سخن می گوید. از آنجا که او بیشتر تحت تأثیر احساسات و هیجانات روحی و باطنی خویش بوده و بخش اعظم آثارش از شمار شطحیات و متون ساخت شکن به شمار می آید، در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی، ویژگی های کلام مغلوب از حیث ساخت و محتوا در مجموعه آثار وی مورد بررسی قرار گرفته و تلاش شده به این سؤال اصلی پاسخ داده شود که چه عوامل و عناصری در مغلوب بودن کلام وی مؤثر بوده است؟ به دلیل غلبه هیجان های عاطفی، عمده ترین ویژگی های یک متن مغلوب از قبیل: ابهام، تأویل پذیری، مشاهده، دریافت وحی و الهام در آثار وی دیده می شود. همچنین زبان، تخیل و تصاویر در آن متناسب با تجربه های ناب عرفانی، کاملاً جنبه شخصی یافته و حلاج برای بیان احوال خویش که فراتر از سطح ادراک عادی و تجربه های معمولی است، به قطب استعاری زبان متوسل شده است و به مدد تشبیه، استعاره و رمز، ناب ترین تجربه های شخصی و شهودی خویش را تجسم بخشیده و مفاهیم عرفانی و دریافت های درونی برگرفته از عالم قدسی خود را از طریق تصاویر حسی و ملموس به تصویر کشیده است.
الگوهای فرهنگی نام گذاری افراد در بین اقوام مغول بر اساس متون ادبی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقوام مغول با پیروی از الگوی فرهنگی خود نام های متنوعی را برای افراد برمی گزیدند. با هجوم و فرمانروایی بلندمدت مغولان، در ایران، نام های مغولی در متون فارسی آن دوره و حتی پس از آن منعکس شده است. در مواردی ادیبان و تاریخ نگاران ایرانی، معانی نام ها و دلیل نام گذاری های متنوع را ضبط کرده و به داستان ها و روایت های مربوط به آن ها پرداخته اند. از آنجا که پژوهش دقیق و جامعی درباره الگوی نام گذاری مغول و بازتاب آن در متون ادبی و تاریخی، مشاهده نشده است پژوهش در این مورد، اهمیت و ضرورت دارد.
در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی اجرا و داده های آن، بر مبنای متون ادبی و با استناد به متون تاریخی، به شیوه کتابخانه ای، گردآوری شده ، نام ها و الگوهای نام گذاری افراد در متون، شناسایی و بررسی شده است. در این متون، الگوهای نام گذاری متفاوتی با توجه به طبیعت، وضعیت جسمانی، رویدادها و ... وجود دارد و نام گذاری با رسومی نیز همراه بوده و نام ها در مواردی بنا به دلایلی تغییر کرده اند.
تحلیل گفتمان انتقادی تبلور آزادی در اشعار خلیل الله خلیلی و احمد شوقی بر اساس نظریل فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
73 - 107
حوزههای تخصصی:
آزادی، تحفه ای الهی است و حس آزادی و آزادی خواهی در ضمیر بشر نهفته است. خلیل الله خلیلی و احمد شوقی دو شاعر برجسته ادبیات فارسی و عربی در طول زندگی خود، متحمل مرارت های زیادی شده اند. آن دو برای آزادی میهن خود با سلاح شعر به مقابله با استعمارگران برخاسته و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکرده اند. این پژوهش قصد دارد تبلور آزادی را در اشعار این دو شاعر به گونه توصیفی–تحلیلی و از منظر تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و با استفاده از داده های مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی بررسی نماید و به کاربرد واژگان، ساختارهای دستوری، بیان بافت موقعیتی، مشارکان، گفتمان های موجود، بینامتنیت و ایدئولوژی پنهان بپردازد. یافته های این پژوهش حاکی از آنست که دو شاعر برای بیان هدف خویش، با پرهیز از پیچید گی های کلامی از واژگانی ساده و روشن بهره برده اند. گفتمان های فعال در این اشعار، گفتمان میهنی، مبارزان و شهیدان، زنانه و متقابل است. واژگان و تعابیر به کار رفته در این اشعار، دارای بار ایدئولوژیک است. دو شاعر از این طریق سعی کرده اند در راستای بصیرت افزایی هموطنان، بیداری جامعه، تقویت حس مبارزه با استعمارگران در بین مردم و بیان اهمیت و جایگاه آزادی گام های اثرگذاری بردارند. گفتمان اشعار دو شاعر، بیان کننده تلاش آن دو برای سهیم شدن در مبارزه با استعمار است.
علل درج بن مایه رزم در منظومه های غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رزم از بن مایه های اصلی در منظومه های غنایی ادبیات فارسی است که گاه فضای اثر را به آثار حماسی نزدیک می سازد. هدف این مقاله بررسی این بن مایه در منظومه های غنایی است. بر این اساس، نویسندگان با روش توصیفی تحلیلی و با بررسی بیست منظومه غنایی از قرن پنجم تا قرن هشتم به دنبال پاسخ دادن به این سؤالات بوده اند که انگیزه کاربرد بن مایه رزمی در آثار غنایی چیست و رزم در آثار غنایی چه تفاوتی با دیگر انواع به خصوص حماسی دارد و سیر کاربرد آن چگونه بوده است؟ این مقاله نشان می دهد که از اولین منظومه های غنایی فارسی، شاعران به این بن مایه توجه داشته اند و در مجموع در هجده منظومه بن مایه رزم دیده می شود. رزم در دو کاربرد تزئینی و بنیادین در این منظومه ها تکرار می شود. دلایلی چون: شکوهمندساختن عشق، تأثیرپذیری از آثار حماسی، رقابت با فردوسی، اختصاص عشق به طبقه دربار، افزودن شاخ و برگ و مهیج ساختن داستان، آزمون اثبات شایستگی عاشق و اجرای مرحله ای از آیین تشرف به منظور مشرف شدن به همسری از علل کاربرد این بن مایه محسوب می شود. انگیزه های شخصی رزم، از مهم ترین خصوصیات کاربرد این بن مایه در متون غنایی است که برحسب آن عشق عامل وقوع جنگ قرار گرفته است.
پیشینه مکتوب مثل ها در زبان تبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶۰
235 - 276
حوزههای تخصصی:
مثل های مکتوب تبری اغلب به صورت مفرد در کتاب های تاریخ محلی ثبت شده اند و همگی به وقایع و حوادث تاریخی و حواشی جنگ و نبردهای تبرستان یا مازندران اشاره دارند. این موارد در تقسیم بندی مثل ها در دسته امثال با ریشه های تاریخی قرار می گیرند. زمان، مکان و اشخاص در این کهنه مثل ها معلوم و معیّن هستند. با اینکه این مثل ها در زمان خود و حتی تا سده های بعد نیز در میان مردم منطقه رایج بودند، اما هیچ کدام به شیوه نوشته شده به زمان معاصر نرسیدند و فقط در همان کتاب های تاریخی به ذکر مثل بودنشان اشاره شده است. درخصوص مثل های مکتوب تبری/ مازندرانی پیشینه مناسبی تاکنون نوشته نشده است. این موضوع در مدخل دانشنامه ها و مقدمه کتاب ها و مقاله های منتشرشده نیز مشهود است. اغلب کتاب های معاصر هم که به مثل های مازندرانی پرداخته اند از سر ذوق و میهن دوستی نوشته شده اند؛ بنابراین علی رغم اهمیت این گونه آثار منتشرشده این کاستی در همه آن ها مشاهده می شود. با توجه به شناخت نسبی از اهم آثار منتشرشده تاریخی و معاصر اکنون این گفتار سرآغازی بر رفع این کاستی است. روش پژوهش با توجه به ماهیت تاریخی مقاله به صورت توصیفی و روش گرد آوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است.
تجلیّات تمثیلی بر شخصیّت های انسانی و غیرانسانی در اشعار فارسی علّامه اقبال لاهوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شعر اقبال لاهوری تمثیلی نمادین از راهنمایی و نوعی ادب تعلیمی با اسلوبی تازه به منظور نشر تربیت و پراکندن معرفت است. و همچنین اقبال، شاعری صاحب درد است و می خواهد که چشم و گوش و قلب مردم را با این تمثیل های نمادین با حقایق آشنایی جانی بیابد. در این تابلوی کم نظیر از بعد تمثیلی با اهداف تفکر تمثیلی و شخصیت های انسانی درجه ی اوّل و دوّم در اشعار فارسی وی. و بیان تمثیلی و نمادین شخصیّت های غیرانسانی در اشعار فارسی وی با مفهوم ساده تر به مخاطب و با ضرورت و اهمیّت این پژوهش افقی نو و با روش گردآوری به صورت توصیفی، تحلیلی بر اشعار وی و همچنین با توجه به سؤالات و فرضیه های پژوهش از بُعد تمثیلی شخصیت های انسانی درجه ی اوّل در اشعار وی اُسوه ها، الگوها و قهرمانان تمثیل های اشعارش حضرات اولیاء، افراد و اشخاص مقدّس و مورد اعتقاد اسلام و به ویژه مسلمانان شبه قارّه هندوستان می باشند در رأس آن حضرات و اُسوه ها، حضرت پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(ع) و امام حسین(ع) یا به قول ایشان پنج تن پاک قرار دارند. و در درجه ی دوّم از بُعد تمثیلی در اشعار اقبال لاهوری اولیاء خدا سیدعلی هجویری غزنوی، شیخ میان میرولی و مولانا جلال الدین رومی است. و شخصیت های غیرانسانی از بُعد تمثیلی جنبه ی تمثیل نمادین نظیر شیر، شهباز، مرغ خانگی، استر، پروانه و کرمک شب تاب و عقاب وجود دارد که هریک برای ما پیامی نماد خوبی، و با گفتارها، رفتارها، و اخلاقیّات آنها تأثیرات شگرفی بر رفتار انسان داشته تداعی می شود.
ساختار های تمثیلی و انواع آن در کلیله و دمنه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با عنوان ساختار های تمثیلی در کلیله و دمنه ، به تبیین این موضوع با محوریت نقش سازنده ی تشبیه در ساختار روایی حکایتهای تمثیلی و متن کلیله و دمنه پرداخته می شود . استفاده از تمثیل ، به عنوان ویژگی سبکی این کتاب شمرده میشود. محقق با بررسی متن کتاب کلیله و دمنه انواع تمثیل و ساخت های گوناگون آن ،که در خدمت تمثیل بوده اند را برشمرده است . این تحقیق با هدف برجسته سازی و مشخص کردن کاربرد تمثیل در کتاب کلیله و دمنه انجام شد و اهمیت آن در این است که تمثیل جایگاه ویژه ای در متن کتاب کلیله و دمنه دارد که در مقایسه با سایر صور خیال و عناصر ادبی کمتر مورد توجه بوده است . تصویر سازی و ایجاد هنر های زبانی که به خلق جملات بی مانند و ایجاد روابط خاص میان واژه ها می انجامد از این ویژگی هاست . در این پژوهش محقق دریافت ساخت های گوناگون از تمثیل و حکایت تمثیلی در این متن به چشم می خورد . چهار نوع ساختار تمثیلی درکتاب کلیه و دمنه می توان یافت. پس از بررسی و فیش برداری از منابع دست اول و کد گذاری فیش ها پژوهشگر به تحلیل داده ها اقدام خواهد کرد . این پژوهش به شیوه ی توصیفی و تحلیلی انجام شده است .
جلوه های تشبیه تمثیل دنیا در نسخه خطی مجلس آرای محمّد محسن شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
100 - 131
حوزههای تخصصی:
تمثیل که یکی از روش های بیان غیر مستقیم معانی و اندیشه های شاعر و نویسنده است که کلام را ادبی و بر تاثیر سخن در مخاطب می افزاید و سخن را مؤثرتر می کند. نماد و تمثیل در ادبیّات کلاسیک فارسی به ویژه ادب عرفانی، علاوه بر شعر در متون نثر رایج بوده است. نویسنده به شیوه توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای درصدد آن است تا جلوه های تشبیه و تمثیل دنیا در «مجلس آرا» مورد بررسی قرار دهد. مجلس آرا از متون تعلیمی و از نوع اخلاقی-روایی قرن یازدهم هجری است که محمّد محسن شیرازی در چهل حدیث و مجلس به رشته تحریر درآورده است. این اثر به عنوان یکی از آثار ادبی مهم، حاوی تصاویر و عباراتی است که با بهره گیری از تشبیه و تمثیل، مفاهیم عرفانی و اخلاقی را به خواننده منتقل می کند. ابتدا به تعریف و توضیح تشبیه و تمثیل پرداخته شده و سپس مثال هایی از این نسخه خطی ارائه و تحلیل گردیده است. در بخش تحلیل، نحوه استفاده نویسنده از این ابزارهای ادبی برای توصیف دنیا و انتقال پیام های اخلاقی مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین مقایسه ای بین کاربرد تشبیه و تمثیل در این اثر انجام شده و تأثیر هر یک بر خواننده تحلیل شده است. در نهایت، نتایج نشان می دهد که تشبیه و تمثیل در «مجلس آرا» نقش بسزایی در تعمیق مفاهیم و ارتقاء کیفیّت ادبی اثر دارند و به مخاطب کمک می کنند تا به درک بهتری از موضوعات پیچیده و معنوی دست یابد. این مطالعه می تواند؛ زمینه ساز تحقیقات بیشتر در زمینه ادبیّات کلاسیک و تحلیل های ادبی مشابه باشد
تمثل در غزلیات شمس با تکیه بر 200 غزل نخست(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شاعران و نویسندگان برای بیان غیرمستقیم مفاهیم از شگردهای مختلفی استفاده می کنند. یکی از این روش ها تمثیل است. مولوی از برجسته ترین قله های ادبیات عرفانی، در آثار خود از تمثیل به بهترین شکل برای بیان اندیشه های عرفانی، شرح و تفسیر آیات و احادیث و توضیح و تبیین اصطلاحات و اندیشه های عرفانی استفاده کرده است. غزلیات مولوی با اینکه مثل سایر آثارش جنبه تعلیمی ندارد؛ اما متأثر از شیوه بیان او در استفاده از تمثیل است. در این پژوهش برآنیم تا با بررسی 200 غزل آغازین دیوان غزلیات مولوی به این پرسش پاسخ دهیم که آیا مولوی در غزلیات خود از تمثیل استفاده کرده است؟ هدف پژوهش این است که میزان و نحوه استفاده مولوی از انواع تمثیل در غزلیات را مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است و با ابزار کتابخانه ای و فیش برداری از منابع و اسناد مکتوب انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مولوی در غزلیات نیز از تمثیل برای بیان اندیشه های خود استفاده کرده است. تمثیل های به کار گرفته شده در غزلیات، هم شامل تمثیل های فشرده و کوتاه است و هم تمثیل های روایی. موضوع تمثیل ها نیز تعلیم مسائل حکمی، اخلاقی و عرفانی است و در آنها انسان را به ترک آلایش های جسمانی و توجه به احوال نفسانی فرامی خواند.
تحلیل گفتمان وطن در شعر علی محمود طه و عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
179 - 196
حوزههای تخصصی:
در تحلیل گفتمان با ارزیابی سطوح گوناگون متن، امکان دستیابی به برداشتی جدید و عمیق از متن فراهم شده و تعاملات زبان با ساختارهای فکری- اجتماعی کشف می گردد. پژوهش حاضر در تلاش است تا با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، نظام گفتمانی دو تن از شاعران مشهور عرصه وطن سرایی در ادبیات عربی و فارسی را مورد بررسی و تحلیل تطبیقی قرار دهد. علی محمود طه (1949-1901م) شاعر معاصر مصر و عارف قزوینی (1933-1882م) شاعر معاصر ایران، دو شاعر هم عصر عرب و ایرانی هستند که در بیان و طرح اندیشه های ملی و مضامین مرتبط با وطن از جایگاهی درخور توجه برخوردارند. پرسش اصلی پژوهش این است که میزان کارآیی تحلیل گفتمان مدار در شعر پایداری علی محمود طه و عارف قزوینی تا چه حد است؟ یافته های پژوهش نشان از آن دارد که در اشعار هر دو شاعر از واژگان و بندهای خاصی در جهت برجسته سازی هویت ملی استفاده شده است که همه این ها در راستای تأکید بر وطن دوستی، دلتنگی برای وطن و حمیت ملی قرار دارد. این نتیجه نشان دهنده نزدیکی اندیشگانی دو شاعر و جهت گیری مشابه آن ها نسبت به کارایی وطن گرایی به عنوان ابزاری ارزشمند در راستای ایستادگی و مقاومت است.
تحلیل نگرش زندگی به مثابه فرصت از منظر عطّار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
102 - 122
حوزههای تخصصی:
آدمی به اختیار خود پا به هستی نگذاشته تا به اراده خود نیز از اینجا رخت بربندد. با اندکی تسامح، تنها اختیاری که در اختیار وی قرار داده شده، فاصله تولد تا مرگ است که از آن به زندگی/عمر تعبیر می گردد. البته برخی این اختیار را در اثر عواملی نادیده می انگارند و برخی نیز که عمدتاً بینش الهی دارند این مجال را «فرصتی» می دانند که باید به درستی درک شود؛ زیرا با اتکا به این رویکرد هم زندگی این جهانی را می توان سامان داد هم زندگی آن جهانی را. اینان معتقدند این زندگی، اندک است و زودگذر، و زندگی دیگر بسیار است و دائمی؛ پس باید بهترین بهره را از آن یافت. این شیوه از زیستن، دارای مؤلفه هایی چون زیستِ آگاهانه، زیست اینجایی، اندیشه آنجایی، بهره مندی از زندگی به قدر ضرورت و کفایت، عدم وابستگی و دلبستگی، اراده معطوف به غیر/خویش و هزینه کردِ زندگی در امور شایسته می باشد. آدمی با تکیه بر این مؤلفه ها، زندگی کیفی را تجربه خواهد کرد. اساس این نوع زندگی بر «کیفیت» و «چگونگی» است. به این معنا که طول عمر آدمی مهم نیست، بلکه نوع زیست او اهمیت دارد. آنچه باعث می شود تا نوع انسان ها از این نگاه به زندگی غافل شوند، دو عاملِ تربیت نکردن نفس و عدم توجه به مقوله مرگ است. از این منظر تاکنون به آثار عطار توجه نشده. روش تحقیق، کتابخانه ای و تحلیل محتواست.
باور به نظام احسن در راستای ایجاد معنای زندگی هدفمند، در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
137 - 159
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مشترک در مباحث دینی، فلسفی و روانشناختی معنای زندگی است. درک معنای زندگی و تنظیم حیات مادّی و غیرمادّی بر آن اساس، زندگی انسان را ارزش مند و هدف دار می سازد و فقدان آن امید و سرزندگی را از انسان می ستاند. شاعران که نخبگان فکری به شمار می روند، با شناخت درست از این مسأله، خود و مخاطبان را به فهم معنای زندگی و رفتار متناسب با آن دعوت می کنند. تحقیق پیش رو به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه ی کتاب خانه ای تنظیم شده در صدد آن است که نگاه ناصرخسرو، باباطاهر، نظامی و عطّار را به موضوع فوق الذکر واکاوی کند و دریابد که این شاعران چه راهکارهایی را برای معنادار کردن زندگی بر اساس اعتقاد به نظام احسن و جاری بودن حکمت خدا در تمامی وقایع هستی دارند؟ نتایج پژوهش نشان می دهد هر چهار شاعر خداوند را مدبّر و حکیم علی الاطلاق می دانند که کار عبث و لغو نمی نکند و با خوش بینی به حوادث خوشایند و ناخوشایند می نگرند و سر تسلیم فرو می آورند و شرور و رنج های نظام آفرینش را مغایر با اصل توحید نمی دانند. در این نگرش خیریّت تمام امور را باور دارند و لب به اعتراض نمی گشایند.
ریخت شناسی تحلیلی آیین نمایشی بومی «بازار مدینه»، در فرهنگ سوگواری زنان بوشهر با رویکرد انسان شناسی تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۵۵
195 - 233
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، مطالعه تحلیلی و ریشه شناختی حضور زنان بوشهر در آیین نمایشی «بازار مدینه» با رویکرد تفسیری براساس نظریه انسان شناسی کلیفورد گیرتز است. در فرهنگ مذهبی بوشهر، زنان با مشارکت مردان، هرساله در بیستمین روز از ماه صفر، آیین نمایشی «بازار مدینه» را با شیوه ای تأمل برانگیز به شکل یک نمایش میدانی برگزار می کند. در این مقاله آیین نمایشی مذهبی «بازار مدینه» با تأکید بر انسان شناسی تفسیری مبتنی بر شناخت نمادهای فرهنگی، در دو ساحتِ اساسی: 1)تفسیر نمادهای فرهنگی مذهبی در آیینِ نمایشی «بازار مدینه»؛ 2)واکاوی تأثیر حضور زنان در آیین نمایشی «بازار مدینه» از رهگذر دانش تأویل و تفسیر در انسان شناسی نمادین بررسی شده است. روش پژوهش، میدانی (مشاهده مشارکتی و مصاحبه) و نیز با بهره گیری از منابع کتابخانه ای بوده است. اطّلاعات گردآوری شده، به شیوه توصیفی و تحلیلی و براساس نظریه تفسیرگرایی کلیفورد گیرتز تحلیل محتوای کیفی شده و به پرسش های بنیادینی مانندِ عناصر کلیدی در آیین نمایشی «بازار مدینه»، جایگاه زنان در نظام باورهای اعتقادی و خاستگاه تاریخی و فرهنگی این آیین نمایشی در فرهنگ سوگواری در بوشهر پاسخ داده است. یافته ها حکایت از آن دارد که زنان در بوشهر، شبیه خوانِ نقش زنان اهل بیت(ع) هستند و حضورشان بر سه نکته در نظام نمادین دینی دلالت دارد: 1)جان پنداری؛ 2)انسجام بخشی جمعی؛ و 3) بازآفرینی باورهای دینی.
از پراپ تا پساپراپ: رویکرد نشانه معناشناسی به قصه های عامیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۵۶
43 - 73
حوزههای تخصصی:
این مقاله رویکرد نشانه معناشناسی را به مثابه رویکردی پساپراپی به قصه های عامیانه از رهگذر تحلیل قصه «حاجی لُواس» بررسی و تبیین می کند. برخلاف رویکرد پراپ که فقط به عناصر ثابت و متغیر و خویشکاری سی و یک گانه شخصیت ها و هفت حوزه کنش اشاره می کند، در رویکرد نشانه معناشناسی که عمدتاً از گرماس-۲ ریشه می گیرد و دیگر رویکردها ازجمله شمایلی نشانه ای و برسازه ای را نیز شامل می شود، بررسی از سطح عناصر صوری صرف فراتر می رود، و معناها و مفاهیم پس پشت عناصر را نیز دربرمی گیرد. از این حیث، مربع معنایی با نحو بنیادی در سطح ژرف ساخت متون روایی سر و کار دارد که در قالب نحو روایی در سطح روساخت متجلی می شود. ژرف ساخت و روساخت، در نحو گفتمانی بروز می یابند و نحو گفتمانی، ساختارهای گفتمان روایت را برمی سازد که به معنای گفتمانی منجر می شود. معنای گفتمانی نیز همان است که گرماس دوم می کوشد ضمن پذیرش نقایص نشانه شناسی ساختارنگر گرماس اول، چنان که خود آن را به «نقصان معنا» تعبیر می کند، آن را از رهگذر نشانه معناشناسی ایجاد کند. این مقاله، می کوشد به شیوه تحلیلی و تبیینی به این پرسش پاسخ دهد که ویژگی های متمایز رویکرد نشانه معناشناسی در بررسی قصه های عامیانه کدام است و چه وجه تمایزی از رویکرد صرفاً توصیفی و ساختارنگر پراپی دارد.
بررسی تقابل های دوگانه مکان وکارکردهای معنایی آن در شعر ناجی علّوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
67 - 86
حوزههای تخصصی:
هنرسازه که تحت تأثیر تأملات روانشناسانه است، به منظور بیان مقاصد و احساساتشان مدد می جویند. ناجی علّوش شاعر غربت نشین فلسطینی با به کارگیری ساختار تقابل گونه مکانی توانست شبکه ای از معانی و مفاهیم مورد نظر خویش را به مخاطب القا کند و در پَس همه این جفت واژگان مکانی دغدغه های روانی، سیاسی و اجتماعی اش نهفته است که گویای عواطف و عقاید اوست. از این رو، پژوهش حاضر می کوشد با استفاده از شیوه توصیفی–تحلیلی به بررسی برجسته ترین مکان های تقابلی در شعر این شاعر معاصر بپردازد تا بتواند به درک درستی از رابطه معنایی میان دو مفهوم متضاد مکانی که نقش بارزی در زیبایی و انسجام متن دارند، دست یابد. یافته های پژوهش بیانگر این است که دوگانه های مکانی نقش مهمی در انتقال احساسات درونی شاعر نسبت به دو مکان متفاوت و تبادل اندیشه و تفکرش داشته است. مهم ترین مکانی های تقابلی به کاررفته عبارتند از: تقابل ارتباط با جدایی، تقابل مکان عربی با مکان غربی-استعماری، تقابل وطن با تبعید و حسّ غربت، تقابل اینجا با آنجا. و این تقابل های دوگانه به ذهن خواننده مفهوم هویت، استعمارستیزی، دغدغه مند بودن شاعر نسبت به وطن خویش و وطن عربی، تبیین احساس درونی اش از اغتراب مکانی را تداعی می کند.