فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۱۰۷ مورد.
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۴)
۱۰۱-۸۵
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سالهای اخیر موضوع کارآفرینی و نوآوری در نظام سلامت ایران مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، این مطالعه با هدف تدوین شاخصهای سنجش توسعه کارآفرینی در دانشگاه های علوم پزشکی ایران انجام شد.. روش ها: در این پژوهش، با استفاده از مرور متون، مصاحبه های نیمه ساختاریافته، پانل خبرگان و فن دلفی شاخصهای اندازه گیری توسعه کارآفرینی طراحی شده است. شرکت کنندگان در مصاحبه ها شامل 24 نفر از افراد صاحبنظر و مدیران ارشد نظام سلامت و دانشگاه های علوم پزشکی ایران در زمینه کارآفرینی در نظام سلامت، افراد صاحب نظر و خبره در سایر بخش ها از جمله دانشکده های دانشگاه های وزارت علوم و تحقیقات و سایر افراد و صاحب نظران برحسب مورد از بخش های مختلف بودند که به روش نمونه گیری هدفمند در سال 1401 انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها، از روش تحلیل درون مایه به صورت دستی استفاده شد. یافته ها: در مرور متون، 14 مطالعه بررسی و 82 شاخص کارآفرینی شناسایی شد. در نهایت، 50 شاخص کارآفرینی در شش حیطه اصلی شامل زیرساخت ها و ظرفیت های توسعه کارآفرینی (16 شاخص)، تحقیقات (9 شاخص)، آموزش(7 شاخص)، مدیریت و ساختار (2 شاخص)، سرمایه گذاری و بسترسازی در کارآفرینی دانشگاهی (7 شاخص) و بهره وری و نتایج کارآفرینی دانشگاهی (9 شاخص) شناسایی شدند. نتیجه گیری: شاخص های سنجش کارآفرینی در دانشگاه های علوم پزشکی ایران تدوین گردید که می توانند در اندازه گیری و برنامه ریزی برای ارتقای وضعیت کارآفرینی در دانشگاه های علوم پزشکی مورد استفاده قرار گیرند.
موانع و راهکارهای ارتقای مدیران زن در سازمان های بهداشتی و درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
حدود 5/49 درصد جمعیت ایران در سال 1400 زن بودند. با وجود این، تفاوت زیادی بین اشتغال مردان و زنان در بازار کار وجود دارد. نرخ مشارکت اقتصادی مردان و زنان به ترتیب 63 و 11 درصد در سال 1400 بود. [1] فقط ۵/۵ درصد از زنان مدیران عالی، ۳/۹ درصد مدیران میانی و ۲۳ درصد مدیران پایه در سال ۱۳۹۸ بودند. سهم زنان از گروه عمده شغلی قانونگذاران، مقامات عالی رتبه و مدیران در کشور ۵/۲۰ درصد در سال ۱۳۹۸ بود. [2]زنان حدود 7/60 درصد کارکنان وزارت بهداشت را در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند. [1]ولیکن، حضور آنها در پست های ارشد سازمان های بهداشتی و درمانی محدود است. در حالی که یک مسیر راهه شغلی خطی، نردبانی و سریع برای ارتقای شغلی مردان وجود دارد (پدیده پله برقی شیشه ای)، زنان با موانع ادراکی و سازمانی نامرئی زیادی برای جابجایی در پست های مدیریت همتراز (پدیده دیوار شیشه ای) یا ارتقا به سطوح بالای سازمانی (پدیده سقف شیشه ای) مواجه هستند. [3] موانع فردی، خانوادگی، سازمانی و اجتماعی بر سر راه ارتقای شغلی زنان به سطوح ارشد سازمان ها وجود دارد. احساساتی بودن، اعتماد به نفس و انعطاف پذیری پایین، تمایل به انجام عالی کارها و ترس از پذیرش مسئولیت، مانع پیشرفت زنان در مسیر راهه شغلی آن ها می شود. تعارض کار- خانواده از موانع اصلی زنان برای دستیابی به مشاغل مدیریتی بالای سازمان است. زنان به دلیل داشتن مسئولیت بیشتر کار در خانه، تمایل کمتری به پذیرش مسئولیت های مدیریتی دارند. همچنین، همسران مدیران زن به دلایلی مانند استقلال بیشتر اجتماعی و اقتصادی زن، آگاهی زن نسبت به حقوق خود و در نتیجه، تغییر رفتار و عدم اطاعت از همسر و امکان درگیری خانواده با مسائل کاری زن، ممکن است با ارتقای شغلی آن ها موافقت نکنند. علاوه براین، والدین در خانواده به نوعی در برنامه های توانمندسازی خود، بین فرزندان پسر و دختر تبعیض قائل می شوند. آنها برای پسران نقش های فعالی برای حضور در جامعه تعیین می کنند، ولیکن، ترجیح می دهند که فعالیت های دختران محدود به محیط خانه شود که منجر به کاهش اعتماد به نفس دختران می شود. تبعیض سازمانی مثل حقوق و دستمزد نابرابر، دسترسی نابرابر به منابع سازمانی، مشارکت نابرابر در تصمیم گیری ها، دسترسی محدود به شبکه های ارتباطی و فرصت نابرابر برای ارتقای شغلی از عوامل سازمانی محدودکننده زنان برای مشاغل مدیریت ارشد سازمان است. در نهایت، باورهای ذهنی و کلیشه های سنتی جنسیتی غلط در جامعه مثل «زن موجود ضعیفی است.»، «زن نباید تهاجمی رفتار کند»، «جای زن در خانه است.»، «زن احساساتی است و نمی توان روی قضاوت او حساب کرد.»، «زن نباید به مرد دستور دهد»، «مرد نباید از زن دستور بگیرد» و «مدیریت امور سازمان را نمی توان به زن سپرد.»، موجب کاهش حضور زنان در مشاغل مدیریتی می شود. [4] حضور مدیران زن و مرد در تیم مدیریت سازمان موجب ارتقای عملکرد و بهره وری سازمان می شود. بنابراین، مداخلاتی باید در سطوح مختلف بکار گرفته شود. در سطح خانواده باید تبعیض بین پسر و دختر کاهش یابد و دختران طوری تربیت شوند تا اعتماد به نفس، پشتکار، عزم راسخ و سخت کوشی را تجربه کنند. اعضای خانواده نظیر همسر، فرزند و والدین باید از مدیران زن حمایت کنند و وظایف ایشان در محیط خانه را کم کنند تا وظایف پست های رهبری ارشد سازمان را انجام دهند. مدیران ارشد باید فرصت های بیشتری برای توانمندسازی کارکنان و مدیران زن فراهم کنند. افزایش تعداد زنان در هیات مدیره سازمان های بهداشتی و درمانی، آموزش و ارتقای دانش و مهارت های مدیریت و رهبری آن ها، تعیین مربیانی برای آموزش و مشاوره مدیران زن، تعیین معیارهای علمی و عینی ارتقای شغلی مستقل از جنسیت و ایجاد فرصت های ارتقای شغلی برابر برای زنان ضروری است. برابری جنسیتی باید در مدارس و دانشگاه ها آموزش داده شود تا نگرش عموم مردم در این زمینه تغییر یابد. ریشه کنی تبعیض جنسیتی از نظام سلامت نیازمند تعهد و تلاش سیاستگذاران و مدیران ارشد حکومت و دولت است. سیاستگذاران نظام سلامت با توجه به حضور زیاد کارکنان زن در سازمان های بهداشتی درمانی، باید سهمیه ای برای مدیران زن این سازمان ها تعیین کنند و سیاست ها، استراتژی ها و برنامه هایی برای افزایش برابری جنسیتی، جلوگیری از تبعیض علیه زنان و افزایش حضور آنها در سطوح ارشد سازمان ها تدوین و اجرا کنند.
طراحی نقشه بهبود فرایند ارایه خدمات سونوگرافی در یک بیمارستان نظامی با استفاده از نقشه جریان ارزش(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقشه برداری جریان ارزش از مهم ترین و پرکاربردترین ابزارهای تفکر ناب است که از آن به منظور شناسایی فعالیت های غیرارزش افزا و بهبود فرایند ارائه خدمات استفاده می شود. این مطالعه با هدف طراحی نقشه بهبود فرایند ارایه خدمات سونوگرافی در یک بیمارستان نظامی با استفاده از نقشه جریان ارزش انجام شد. روش ها: پژوهش حاضر مطالعه ترکیبی (کمی - کیفی) بر اساس رویکرد ناب است که در سال 1401 در یک بیمارستان نظامی انجام شد. در مرحله کمی، با استفاده از روش نمونه گیری آسان تعداد 100 نمونه انتخاب شد و از طریق روش مشاهده، زمان انجام سونوگرافی از ورود بیمار تا اتمام فرایند اندازه گیری و بر اساس آن نقشه فعلی ارزش ترسیم شد. سپس در مرحله کیفی، با استفاده از روش بحث گروهی متمرکز و با مشارکت 7 نفر از خبرگان انواع اتلاف و علل ریشه ای و راهکارهای آنها تعیین و بر اساس آن، نقشه آینده جریان ارزش با نرم افزار Edraw max 7 ترسیم گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که به طور متوسط در انجام سونوگرافی،42/6 دقیقه صرف زمان انتظار و 30/6 دقیقه صرف زمان چرخه اصلی فرایند ارائه خدمت م ی شود و به طور متوسط، زمان کل انجام هر سونوگرافی، 73/3 دقیقه است. بیشترین اتلاف در فرایند سونوگرافی مربوط به اتلاف ناشی از تصحیح است که مواردی همچون مخدوش بودن دستور سونوگرافی، ثبت ناقص دستور سونوگرافی، اشتباه در تدوین نوع و عضو سونوگرافی از طرف پزشک ارجاع دهنده است. در نهایت، امکان ارسال نسخه جهت اخذ نوبت و دریافت جواب از طریق نرم افزارهای موجود (واتساپ و غیره)، زمان بندی دقیق و نوبت دهی در حد ظرفیت، آموزش پزشکان درمانگاه به منظور انجام نسخه نویسی و تقویت زیرساختهای فناوری اطلاعات بهعنوان برخی از راهکارهای اصلی معرفی شدند. نتیجه گیری: زمان انتظار زیاد بین فعالیت ها و زیرفرایندهای ارائه خدمات سونوگرافی، عامل اصلی اتلاف زمان بیمار است و درصد بیشتر زمان حضور بیمار صرف زمان انتظار می شود. بنابراین، لازم است با اقدامات مدیریتی از قبیل مدیریت صف و سیستم های نوبت دهی و به کارگیری فناوری های جدید از زمان انتظار بیمار کاسته شود.
مقایسه هزینه صورتحساب اعمال جراحی گلوبال زایمان (طبیعی، سزارین) با تعرفه مصوب شورای عالی بیمه: یک مطالعه توصیفی-تحلیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پرداخت به روش گلوبال یکی از روش های پرداخت به بیمارستان ها است. در برخی از اعمال جراحی گلوبال، هزینه صورت حساب کمتر و در برخی دیگر بیشتر از تعرفه مصوب گلوبال است؛ این مسئله زیان مالی برای سازمان های بیمه گر و بیمارستان ها به همراه دارد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی هزینه صورت حساب پرونده های گلوبال زایمان است. روش ها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی در سال 1400 انجام شده است. در این پژوهش، هزینه صورت حساب کلیه پرونده های زایمان (طبیعی و سزارین) بیمه سلامت در سه بیمارستان تخصصی زایمان استان تهران (الف، ب و ج) با تعرفه گلوبال مصوب مقایسه شده است. داده های مورد نیاز از داشبوردهای سازمان بیمه سلامت استخراج و در نرم افزار اکسل جمع آوری شده اند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSSنسخه20 انجام گرفته است. یافته ها: در این مطالعه، 3742 پرونده زایمان بررسی شده اند که 35 درصد آن ها زایمان طبیعی و 65 درصد سزارین بوده اند. نتایج نشان داد که هم در زایمان طبیعی و هم در سزارین، هزینه صورت حساب در بیمارستان الف بالاتر از تعرفه مصوب است؛ در حالی که در دو بیمارستان دیگر کمتر از تعرفه مصوب بود. همچنین، تعداد روزهای بستری واقعی سزارین در هر سه بیمارستان کمتر از تعرفه مصوب بود. نتیجه گیری: محاسبه هزینه صورت حساب پرونده های زایمان به روش گلوبال برای بیمارستان الف فاقد توجیه اقتصادی است؛ لذا بهتر است این بیمارستان تمرکز بیشتری بر مدیریت هزینه های خود داشته باشد. علاوه بر این، تعرفه مصوب تخت-روز گلوبال در زایمان طبیعی و سزارین بیش از تعداد روزهای بستری واقعی بیماران بود؛ بنابراین این موضوع نیازمند بازنگری شورای عالی بیمه است.
دلایل و عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در ارائه کنندگان و دریافت کنندگان خدمات سلامت: مرور دامنه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افراد مختلف گاهی از جستجو یا استفاده از اطلاعات سلامت اجتناب می کنند. مطالعه حاضر با هدف تعیین دلایل و عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در دریافتکنندگان و ارائه کنندگان خدمات سلامت انجام شده است. روش ها: در این مرور دامنه ای پایگاه های اطلاعاتی کاکرین، اسکاپوس، وب آو ساینس، پابمد، ام بیس و لیستا جستجو شد. در مجموع تعداد 1901 مطالعه بازیابی شد که پس از حذف موارد تکراری و غربالگری، در نهایت 30 مطالعه برای ورود به مرور انتخاب شد. داده های استخراج شده بر اساس اهداف مرور دسته بندی و به صورت روایتی و در قالب جدول گزارش گردید. یافته ها: دلایل اجتناب از اطلاعات سلامت در دریافت کنندگان خدمات سلامت شامل دلایل مرتبط با اطلاعات، دلایل مرتبط با نظام سلامت، و دلایل روان شناختی بودند. عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در دریافت کنندگان خدمات سلامت نیز عبارت بودند از: عوامل روان شناختی، عوامل جمعیت شناختی، عوامل مرتبط با نظام سلامت و عوامل مرتبط با اطلاعات. همچنین، دلایل اجتناب از اطلاعات سلامت در ارائه کنندگان خدمات سلامت، دلایل مرتبط با اطلاعات و دلایل مرتبط با نظام سلامت بودند. عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در ارائهکنندگان خدمات سلامت نیز شامل عوامل مرتبط با اطلاعات، عوامل مرتبط با نظام سلامت و عوامل روان شناختی بودند. نتیجه گیری: در این پژوهش، دلایل و عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در بین دریافت کنندگان خدمات سلامت و ارائه دهندگان این خدمات دسته بندی شد. شناخت این دلایل و عوامل می تواند سازوکاری در اختیار سیاست گذاران سلامت و کتابداران و اطلاع رسانان پزشکی قرار دهد تا خدمات اطلاع رسانی سلامت را برای اجتناب کنندگان اطلاعات سلامت به گونه ای مناسب طراحی و برنامه ریزی کنند و موجب بهبود روند اطلاع رسانی سلامت شوند.
مقایسه شاخص های استنادی و دگرسنجی مقالات در حوزه اعتیاد به مواد مخدر افیونی با استفاده از ابزار پلام ایکس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تحلیل استنادی یکی از روش های ارزیابی تولیدات علمی است که از دیرباز مورد توجه بوده است. با توجه به محدودیت های تحلیل استنادی و گسترش رسانه های اجتماعی و اهمیت آنها در اشاعه یافته های پژوهشی، ضروری است به شاخص های جدید، که دگرسنجی نام دارند، در کنار شاخص های سنتی، برای ارزیابی پژوهش توجه شود؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت مقالات حوزه اعتیاد به مواد مخدر افیونی براساس شاخص های کتا بسنجی و دگرسنجی و همچنین تعیین رابطه عملکرد استنادی و دگرسنجی مقاله های این حوزه است. روش ها: پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است که با استفاده از روش های کتاب سنجی و دگرسنجی انجام شده است. جامعه پژوهش شامل 16803 عنوان مقاله در حوزه اعتیاد به مواد مخدر افیونی، نمایه شده در پایگاه اسکوپوس از ابتدا تا انتهای سال2022 است. برای گردآوری داده ها از پایگاه اسکوپوس و ابزار پلام ایکس، و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای اکسل و اس پی اس اس استفاده شده است. یافته ها: از میان مقالات مطالعه حاضر، در مجموع 80/6 درصد مقالات استناد دریافت کرده اند و 95 درصد این تولیدات حداقل یک مرتبه در یکی از رسانه های اجتماعی مورد توجه قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان داد به لحاظ آماری، رابطه معنادار و مثبتی میان شمار استنادها و تمام دگرسنجه های مقالات شامل استفاده، کسب، اشاره، رسانه های اجتماعی، و استناد وجود دارد. نتیجه گیری: وجود همبستگی مثبت بین شاخص استنادی و دگرسنجی در مقالات حوزه اعتیاد به مواد مخدر افیونی، نشان دهنده تأثیر مثبت رسانه های اجتماعی بر میزان استناد به مقالات علمی است؛ بنابراین پژوهشگران حوزه اعتیاد به مواد مخدر افیونی نیز به منظور دریافت استناد می توانند از رسانه های اجتم اعی بهره مند شوند و آثار خود را در رسانه های اجتماعی گوناگون به اشتراک بگذارند.
سطح آگاهی، میزان استفاده و چالش های ارائه دهندگان مراقبت سلامت در رابطه با مداخلات الکترونیک سلامت روان برای افراد مبتلا به اختلال افسردگی شدید: مطالعه موردی در شهر بغداد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
۱۲۵-۱۱۰
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درسال های اخیر، استفاده از سلامت روان الکترونیک به دلیل راحتی و سهولت دسترسی برای افراد جویای کمک در زمینه سلامت روان، به طور چشمگیری گسترش یافته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نگرش و میزان استفاده ارائه-دهندگان مراقبت سلامت از مداخلات الکترونیک سلامت روان (Electronic Mental Health Interventions (EMHIs)) در درمان اختلال افسردگی شدید (Major Depressive Disorder (MDD)) بود. روش ها: این مطالعه توصیفی در سال 2022 در بغداد انجام شد. جامعه پژوهش شامل پزشکان خانواده، متخصصان روانشناس و مراقبین سلامت شاغل در مراکز درمانی بود. این مراکز با روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای شامل دو بخش بود؛ در بخش اول اطلاعات جمعیت شناختی و در بخش دوم میزان آگاهی، استفاده و چالش های اتخاذ مداخلات الکترونیک سنجیده شد. پایایی پرسشنامه با اجرای آن بر گروهی 10 نفره از کارشناسان ارشد روانشناسی ارزیابی شد. اطمینان از روایی محتوایی پرسشنامه نیز با گروهی متشکل از دو پزشک عمومی و پنج روانشناس حاصل گردید. برای تحلیل داده ها از روش اسپیرمن، تاو-کندال و مربع کای استفاده شد. یافته ها: 384 نفر در پژوهش شرکت کردند. از این میان، تنها 10 درصد از شرکت کنندگان در زمینه EMHIs آموزش دیده و سایرین هرگز از آن استفاده نکرده بودند. بیشتر شرکت کنندگان این راهبرد ها را در حوزه های آموزش روان شناختی (26/18درصد) و همتایاری با تابلوهای بحث آنلاین (18/70 درصد) به کار می گرفتند. نتیجه گیری: به طور کلی، ارائه دهندگان مراقبت درک و استفاده محدودی از EMHIs داشتند. بنابراین، توسعه برنامه درسی بالینی در سلامت روان الکترونیک و آموزش مداوم برای متخصصان مراقبت های سلامت از جمله پزشکان عمومی ضروری به نظر می رسد.
تاثیر استفاده از پورتال های بیمار در آموزش به بیمار: مرور نظام مند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش به بیماران از طریق پورتال نقش مهمی در بهبود پیامدهای سلامت آنان دارد. بنابراین، هدف از این مرور نظام مند بررسی تاثیر استفاده از پورتال های بیمار در آموزش به بیمار می باشد. روش ها: این مرور نظام مند با جستجوی کلید واژه ها در عنوان، چکیده و کلید واژه های مطالعات در پایگاه داده های علمی معتبر Embase، Web of Science،Scopus، PubMed در تاریخ 4 مارس 2024 بدون محدودیت زمانی انجام شد. از دستورالعمل موارد گزارش ترجیحی برای مرورهای نظام مند و فراتحلیل برای بررسی مقالات استفاده شد. روش تحلیل داده ها به صورت کیفی بود، به این صورت که ابتدا بر اساس مولفه های یکسان طبق چک لیست استاندارد، داده ها استخراج و به صورت کیفی مطالعات سنتز و نتایج ارائه شد. یافته ها: یازده مطالعه دارای معیارهای ورود وارد این بررسی شد. مداخلات آموزشی شناسایی شده در این بررسی بر روی چهار جنبه مختلف از جمله خودمدیریتی، خودمراقبتی، بهبود دانش و مدیریت بیماری متمرکز شده اند. رویکردهای آموزشی در پورتال در هفت دسته مختلف پیام متنی، پیام تصویری، پیام ویدئویی، پست الکترونیک، سوالات متداول، پیوند به منابع آموزشی و ویدیوهای یوتیوب طبقه بندی شد. پیام های متنی رایج ترین رویکرد آموزشی مورد استفاده برای ارائه مطالب آموزشی از طریق پورتال بود. یافته های مطالعات نشان می دهد مداخلات آموزشی از طریق پورتال باعث بهبود کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، افزایش مهارت های سواد سلامت الکترونیک، بهبود دانش، تسهیل ارتباط با ارائه دهندگان مراقبت های سلامت و افزایش دانش بیمار از طریق ارائه توصیه های خودمراقبتی می شود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که نظرات بیماران در خصوص پورتال حاکی از برداشت مثبت آن ها از پورتال بیمار است. بیماران از منابع آموزشی پورتال استفاده می کنند وآن ها را مفید می دانند. پورتال ها می توانند به بیماران کمک کنند تا توصیه های پیچیده درمانی راه درک کرده و به آن پایبند باشند.
مقایسه ابعاد چابکی آموزشی در فضای حضوری و مجازی مبتنی بر دیدگاه دانشجویان علوم پزشکی؛ تجربه یک تغییر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۲)
۱۷۱-۱۴۶
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چابکی سازمانی، توانایی سازمان در پاسخ سریع به شرایط نامطمئن و غیرقابل پیش بینی محیط پیرامونی است. در دوران پاندمی کووید-۱۹ دانشجویان، شیوه های متنوعی از خدمات آموزشی مجازی را تجربه کردند. پژوهش حاضر باهدف مقایسه چابکی آموزشی در دو شیوه حضوری و مجازی از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شده است. روش ها: روش پژوهش، توصیفی پیمایشی بر روی 372 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در سال 1401 انجام شد که هم آموزش مجازی و هم حضوری را تجربه کرده بودند و به شیوه طبقه ای تصادفی از دانشکده های مختلف انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته در مقیاس لیکرت پنج گزینه ای بود که به شیوه الکترونیکی به ایمیل دانشجویان ارسال شد. در تحلیل داده ها از آزمون تی زوجی، تی گروه های مستقل، ANOVA و همبستگی پیرسون استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS 24 تحلیل شد. یافته ها: چابکی در مولفه های پاسخگویی (P<0/001)، یکپارچکی(P<0/001)، شایستگی (P<0/001)، در وضعیت حضوری به طور معناداری بیش از وضعیت مجازی گزارش شد، اما در مؤلفه انعطاف پذیری(P<0/001) و سرعت (P<0/001)، نمره محیط مجازی در حد معناداری بیش از حضوری بود. در مجموع میانگین کل چابکی آموزشی در دو محیط با هم تفاوت معناداری نداشت (P<0/225). همه مولفه های چابکی آموزشی با هم و با نمره کل همبستگی بالایی داشتند(P<0/001). نتیجه گیری: به نظر می رسد هر یک از محیط های حضوری و مجازی بخشی از مولفه های چابکی آموزشی را تقویت می کنند. ازاین رو استفاده ترکیبی از هر دو شیوه حضوری و مجازی می تواند در ارتقای سطح چابکی سازمان بسیار مؤثرتر باشد. مدیریت و توسعه فناوری یکی از راهکارهای اصلی و الزامات اصلی در افزایش چابکی سازمان های آموزشی محسوب می شود.
همرقابتی: راهبردی برای تسهیم دانش و توسعه نوآوری در بخش سلامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
تسهیم دانش و استفاده از آن در خلقِ رویکردها و روش های نوآورانه برای ارائه خدمت و تولید محصولات، همواره به عنوان یکی از چالش های اصلی و هدف اساسی در بخش سلامت مطرح بوده است [1]. یکی از استراتژی های سازمانی که می تواند به این هدف کمک کند راهبرد همرقابتی (Coopetition) است. همرقابتی به همکاری بین دو سازمان رقیب برای دستیابی به منافع مشترک اشاره دارد [2] که می تواند به دوشکل صورت گیرد؛ همرقابتی بین دو سازمان با خدمات و محصولات مشابه مانند مشارکت دو شرکت داروسازی با هم و یا همرقابتی بین دو شرکت در فرایند زنجیره تأمین سلامت، مانند مشارکت آزمایشگاه های تشخیصی و شرکت های تولید دستگاه های پزشکی برای ساخت یک دستگاه پزشکی. بر اساس تئوری مشارکت، همکاری بین سازمان های رقیب به کمیت و کیفیت فعالیت های نوآورانه آن ها کمک کرده و رشد عملکرد این شرکت ها را تسهیل می کند [3]. امروزه، راهبرد همرقابتی در بخش سلامت منجر به بهبود کیفیت خدمات درمانی، تسریع در توسعه روش های جدید درمانی [4]، کاهش هزینه ها و ریسک های تحقیق و توسعه [5]، افزایش کارایی و اثربخشی فرایندهای درمانی و بهبود اثربخشی اقدامات بالینی [6] از طریق اشتراک گذاری کلان داده های (Big Data) دو شرکت رقیب، شناسایی بهترین روش ها و رویه های درمانی [4]، ایجاد هم افزایی دانشی از طریق تسهیم و ترکیب دانش، تجربیات، توانمندی ها و تخصص های مختلف [7]، اشتراک گذاری منابع، فناوری ها و زیرساخت ها [8] و در نهایت بهبود ارزش برند شده است. نمونه ای از همرقابتی در زمینه تحقیقات مربوط به درمان های جدید برای سرطان بین دو شرکت Bristol-Myers Squibb و Merck بود که این همکاری به پیشرفت های مهمی در درمان های سرطان و عرضه محصولات جدیدی در این حوزه منجر شد. مصداق دیگر همرقابتی بین سامانه های سلامت IBM Watson Health و Medtronic است که به طور مشترک بر کاربرد هوش مصنوعی به منظور تحلیل داده های پزشکی مشارکت کردند. این همکاری منجر به توسعه ابزارهای پیشرفته ای برای تحلیل داده های پزشکی و پیش بینی پیامدهای درمان ها شد. به عنوان نمونه دیگر از همرقابتی در توسعه فناوری های جدید در بخش مراقبت های سلامت می توان به همکاری بین
دیدگاه دانشجویان و دانش آموختگان رشته سلامت در بلایا و فوریت ها در خصوص آموزش پاسخگو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۴)
۱۴۰-۱۲۰
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از آن جا که فارغ التحصیلان رشته سلامت در بلایا و فوریت ها نقش مهمی در رفع نیازهای مردم در مناطق آسیب دیده از بلایا دارند، ضروری است که آموزش در این رشته مبتنی بر نیازهای جامعه صورت گیرد. این مطالعه با هدف دستیابی به دیدگاه های دانشجویان و فارغ التحصیلان این رشته در مورد میزان پاسخگویی آموزش های فراگرفته شده انجام شد. روش ها: این مطالعه کیفی با رویکرد گرانهایم و لاندمن در سال 1402 انجام شد. مشارکت کنندگان 16 نفر از دانش آموختگان و دانشجویان رشته سلامت در بلایا و فوریت ها از دانشگاه های علوم پزشکی، بیمارستان ها و سازمان هلال احمر در سراسر کشور ایران بودند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری و به روش تحلیل محتوا بررسی شد. یافته ها: سه مضمون اصلی، هشت طبقه و 52 زیرطبقه به دست آمد. نتایج در بخش چالش ها (ضعف در سازمان دهی دانش آموختگان و دانشجویان در حوادث واقعی، ضعف در کسب مهارت عملی و نبود تناسب بین آموزش های نظری با نیازهای جامعه)، در بخش نقاط قوت (وجود اساتید متبحر در علوم نظری و چندبعدی بودن آموزش) و در بخش راهکارها (ظرفیت سازی، بسترسازی و آموزش مبتنی بر نیازهای جامعه) بودند. نتیجه گیری: آموزش در رشته سلامت در بلایا و فوریت ها به گونه ای که پاسخگوی نیازهای جامعه باشد، نیاز به ارتقا و تغییرات بنیادین در برنامه و سیاست های آموزشی این رشته و گنجاندن آن در ارزشیابی های دانشگاه ها دارد.
تحلیل شاخص های کیفیت در اتاق های عمل و بخش مراقبت های ویژه در یک بیمارستان تخصصی در جنوب هند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در چارچوب اهداف توسعه پایدار((Sustainable Development Goals (SDGs) ،مفهوم کیفیت مورد توجه روزافزون قرار گرفته است. هدف این مطالعه تحلیل شاخص های کیفیت در مجموعه اتاق های عمل((Operation Theatre (OT) و بخش مراقبت های ویژه ((Intensive Care Unit (ICU) در یک بیمارستان تخصصی در شهر چنای در جنوب هند بود. روش ها: داده ها به صورت گذشته نگر از ژانویه 2018 تا دسامبر 2019 در یک بیمارستان تخصصی ، شهر چنای هند جمع آوری شد. با توجه به محدودیت های موجود در حوزه مورد مطالعه، برای جمع آوری داده ها از روش سرشماری استفاده شد. در مجموع هشت شاخص کیفیت برای اتاق های عمل و نه شاخص کیفیت برای بخش مراقبت های ویژه تحلیل شد. در دوره دو ساله، حداکثر مقدار پیش فرض (یا انحراف معیار تعیین شده توسط بیمارستان) با استفاده از آزمون رتبه علامت دار ویلکاکسون محاسبه و تحلیل شد. یافته ها: از بین پارامترهای مرتبط با اتاق های عمل، درصد تغییر زمان جراحی ها و درصد بازگشت برنامه ریزی نشده به اتاق های عمل بیشترین مقدار انحراف معیار را داشتند. از بین پارامترهای مرتبط با بخش مراقبت های ویژه، میزان بازگشت مجدد به بخش مراقبت های ویژه در طی 48 ساعت و میزان لوله گذاری مجدد تراشه بیشترین انحراف معیار داشتند. آزمون رتبه علامت دار ویلکاکسون این واقعیت را تایید کرد که میانگین مقادیر انحراف پارامترهای فوق از نظر آماری معنی دار نیست. نتیجه گیری: اگرچه آزمون ویلکاکسون یک طرفه این واقعیت را تأیید کرد که انحراف پارامترهای فوق از نظر آماری معنی دار نبوده اند، اما می توان گفت نداشتن آگاهی کارکنان از سیاست ها و رویه ها، عدم آموزش مستمر کارکنان از نظر کیفیت، نبود ارتباطات واضح و کمبود کارکنان چند دلیلی است که نشان می دهد شاخص های خاص تحلیل شده در این مطالعه بالاتر از معیار تعیین شده توسط بیمارستان است. بنابراین پرداختن به این مسائل بسیار مهم است، زیرا کیفیت در صنعت مراقبت های بهداشتی از اهمیت زیادی برخوردار است.
میزان دستیابی به اهداف پیش بینی شده وزارت بهداشت در پیاده سازی سامانه پرونده الکترونیک سلامت از دیدگاه کاربران نهایی در استان آذربایجان غربی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پرونده الکترونیک سلامت از فناوری های بنیادین در نظام سلامت هر کشور محسوب می شود. این فناوری داده هایی را فراهم می کند که در سطح فردی (بیمار) مبنایی برای ارائه خدمات سلامت و در سطح سازمانی و فراسازمانی مبنایی برای تصمیم گیری های کلان، سیاست گذاری و مدیریت خدمات سلامت محسوب می شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی میزان دستیابی سامانه پرونده الکترونیک سلامت (سپاس) در ایران به اهداف پیش بینی شده وزارت بهداشت و بررسی محیط کاری کنونی این پرونده از دیدگاه کاربران نهایی است. روش ها: مطالعه حاضر از نوع مقطعی بود که در سال 1400 انجام شد. شرکت کنندگان شامل 70 نفر از کاربران سپاس در 28 بیمارستان استان آذربایجان غربی بودند. داده ها با پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و با کمک آمار توصیفی و تحلیلی بررسی شد. یافته ها: براساس یافته های پژوهش، از نظر کاربران اهداف پیش بینی شده وزارت بهداشت در حیطه رضایت مندی (4/1 ± 3/3) بیشتر از سایر حیطه ها حاصل شده است. همچنین، این سامانه در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده در حیطه مدیریت اطلاعات (2/1 ± 6/2) به اندازه سایر موارد موفق نبوده است. از سوی دیگر، از نظر شرایط فعلی محیط کاری سپاس، حیطه اقتصادی (3/1 ± 6/3) بالاترین امتیاز را از کاربران سپاس دریافت کرده است. نتیجه گیری: سپاس از لحاظ دستیابی به اهداف پیش بینی شده در حیطه های مورد بررسی در سطح متوسط قرار دارد. برنامه ریزی و سیاست گذاری برای ارتقاء سپاس بر اساس شرایط فعلی محیط کاری باید در اولویت توسعه دهندگان این سامانه و وزارت بهداشت قرار گیرد.
چالش های اقتصادی و عملکردی بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران در پی همه گیری کووید-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به نقش بیمارستان ها در افزایش سطح سلامت جامعه ارزیابی، سنجش و بهبود عملکرد آنها اهمیت ویژه ای دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر همه گیری کووید-19 بر وضعیت اقتصادی و عملکرد بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران است. روش ها: مطالعه حاضر، کاربردی است که به روش توصیفی-تحلیلی در سه بیمارستان غیرتخصصی و با اطلاعات دو مقطع زمانی 1398 و 1400 انجام گردید. اطلاعات مربوط به شش شاخص عملکردی و شش شاخص مالی با مراجعه به واحدهای مدارک پزشکی و مالی بیمارستان ها جمع آوری و از آزمون ناپارامتری ویلکاکسون و نرم افزار اس.پی.اس.اس برای تحلیل داده استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بعد از همه گیری کووید-19، میانگین شاخص های درصد اشغال تخت 12 درصد کاهش و میانگین مدت اقامت و چرخش تخت به ترتیب 12 و 10 درصد افزایش داشته است؛ این تغییرات از نظر آماری معنادار بود (0/05>p-value). همچنین، شاخص های مالی درآمدهای اختصاصی آزمایشگاه و تصویربرداری و هزینه بیمارستان ها به ترتیب با 26، 17 و 27 درصد، افزایش معناداری داشتند(0/05>p-value). نتیجه گیری: با توجه به تأثیر معنادار همه گیری کووید-19 بر عملکرد مالی و اقتصادی بیمارستان ها و امکان همه گیری مجدد سایر بیماری های واگیر، به نظر می رسد حمایت ویژه از بیمارستان ها در این خصوص ضروری است.
علل پرداخت های غیررسمی در بیمارستان: مطالعه ای کیفی در عراق(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
۱۵۱-۱۲۶
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه نظام های سلامت نه تنها مسئول ارتقای سلامت مردم هستند، بلکه موظف به حفاظت از آنها دربرابر هزینه های مالی بیماری می باشند. پرداخت های غیررسمی پدیده ای است که نظام سلامت بسیاری از کشورها با آن روبه رو هستند و این پدیده به عنوان تهدیدی برای اعتبار حرفه پزشکی تلقی می شود. در نقاط گوناگون جهان، دلایل این پرداخت ها معمولاً بسیار متفاوت است. هدف این مطالعه شناسایی علل پرداخت های غیررسمی در بیمارستان های شهر اربیل در کشور عراق در سال 2021 است. روش ها: این مطالعه از نوع کاربردی و به روش کیفی است که با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شده است. مصاحبه های هدفمند با نمونه ای متشکل از 60 بیمار، پزشک و سیاست گذار در اربیل عراق انجام شد. افراد مصاحبه شونده فرم رضایت را تکمیل نمودند و مطالعه با تأیید شورای اخلاق پزشکی دانشگاه پزشکی هاولر انجام شد. در این مطالعه، از شرکت کنندگان درباره انگیزه های پرداخت غیررسمی سؤال شد و داده ها با استفاده از تحلیل محتوا ارزیابی شد. یافته ها: از دیدگاه بیماران، دلایل قانونی، فرهنگی، و مرتبط با کیفیت، در پرداخت های غیررسمی نقش دارند؛ از دیدگاه پزشکان و سیاست گذاران، علل دریافت پرداخت های غیررسمی ارائه دهندگان خدمات سلامت شامل جنبه های ساختاری، اخلاقی و مربوط به تعرفه و مواردی است که تخصص و شایستگی ارائه دهندگان را نشان می دهد. نتیجه گیری: درک دلایل پرداخت های غیررسمی در رسیدگی به آن و درنهایت ریشه کن کردن آن بسیار مهم است. یافته های این پژوهش، علل پرداخت های غیررسمی در نظام سلامت عراق را شناسایی کرده است. درک جامع نیازها و انگیزه های ارائه دهندگان و دریافت کنندگان مراقبت های سلامت بر مهار پرداخت های غیررسمی مؤثر است. سیاست گذارانی که درک کاملی از پیامدهای مرتبط با این پرداخت ها دارند می توانند تصمیمات آگاهانه تری بگیرند و از رویکرد سیاسی موردتوافق جمعی اطمینان حاصل کنند. افزایش حقوق ارائه دهندگان خدمات درمانی براساس عملکرد و مهارت آنها، در کنار پیاده سازی سیستم های پرداخت مبتنی بر عملکرد می تواند در کاهش این پدیده در عراق مؤثر باشد؛ علاوه براین ترویج آموزش اخلاق حرفه ای، اعتماد و درک متقابل را در بین افراد تقویت می کند و درعین حال تأثیرات منفی رشوه را نیز برجسته می نماید.
تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامه فاکتورهای اجتماعی -اقتصادی مؤثر بر تصادفات رانندگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)
۱۶۳-۱۴۶
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه تصادفات یکی از مشکلات قابل توجه بهداشت عمومی در جهان به ویژه در ایران است. هدف از انجام این مطالعه تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) پرسشنامه فاکتورهای اجتماعی-اقتصادی مؤثر بر تصادفات رانندگان مصدوم استان آذربایجان غربی بود. روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی بوده و جامعه آماری آن شامل 310 نفر از رانندگانی بود که در سال 1399 دچار حادثه ترافیکی شده و به دنبال آن بستری شده بودند. این پژوهش که به صورت تمام شماری انجام گرفت، مراحل شش گانه تحلیل عاملی اکتشافی (شناسایی متغیرها، شاخص های تبیین کننده موضوع، کنترل تناسب داده ها، تعیین روش و تعداد عواملی که باید استخراج کرد، انتخاب روش دوران عوامل، تفسیر و نام گذاری عوامل و محاسبه امتیازات عاملی) و تصمیمات تحلیلی را مطرح و توصیه هایی را برای دستیابی به نتایج مطلوب، ارائه می کند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS25 تحلیل شد. یافته ها: با توجه به آزمون هایKMO و بارتلت به ترتیب همبستگی و کفایت حجم نمونه نشان داد که شاخص ها توانایی عامل شدن را دارند. با استفاده از روش تحلیل حداکثر درست نمایی و روش چرخش عامل ها دو عامل با مقدار ویژه بیشتر از یک یافت شد که نمودار سنگریزه هم آن دو عامل را تأیید کرد. نتایج تحقیق در مجموع 64/24 درصد از واریانس تمامی متغیرها را تبیین می کند. از چرخش عاملی واریماکس نیز برای شناسایی گویه ها استفاده شد. این عامل ها عوامل مستقیم و غیرمستقیم بودند، که بر وقوع تصادفات تأثیر داشتند. علاوه براین، ضریب آلفای کرونباخ (0/84= آلفا) نشان دهنده اعتبار و صحت نتایج فوق بود. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده اعتبار سازه های این پرسشنامه بوده و می توان آن را در پژوهش های مربوط به حیطه ترافیک، ارتقای شغلی و افزایش درآمد، ارتقای ایمنی خودرو، آموزش و بهداشت عمومی به کار برد.
مدیریت تعارض منافع در برنامه پزشکی خانواده ایران: یک مطالعه حیطه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پزشکی خانواده، برنامه ای مبتنی بر جامعه برای ارائه خدمات سلامت است که در آن گروه پزشکی آموزش دیده، خدمات اولیه بهداشتی و درمانی را به صورت جامع، هماهنگ، مستمر و فرد محور با هدف تأمین، حفظ و ارتقای سلامت مردم ارائه می کند. برنامه پزشکی خانواده شهری در ایران از سال 1391 اجرا شد. تعارض منافع یکی از چالش های مهم در اجرای برنامه پزشکی خانواده در ایران است. هدف از این پژوهش، شناسایی انواع و مصادیق تعارض منافع در برنامه پزشکی خانواده و ارائه راهکارهای مدیریت و کنترل آن است. روش ها: این مطالعه با روش مرور حیطه ای انجام شد. مطالعات منتشر شده در پایگاه داده های انگلیسی پابمد، اسکاپوس، وب آو ساینس و پایگاه های فارسی نورمگز، مگ ایران، پایگاه استنادی جهان اسلام و موتور جستجوی گوگل اسکولار در زمینه تعارض منافع در برنامه پزشکی خانواده در بازه زمانی ژانویه 1980 تا جولای 2022 جستجو و بررسی شدند. در نهایت، 31 مقاله مرتبط انتخاب و با روش تحلیل چارچوبی بررسی شدند. یافته ها: تعداد 18 مصداق تعارض منافع در برنامه پزشکی خانواده شناسایی شد که به دو دسته کلی تعارض منافع مستقیم و تعارض منافع غیر مستقیم تقسیم شدند. دریافت پول، هدیه، نمونه کالا و گرنت از شرکت های دارویی و تجهیزات پزشکی بیشترین تکرار را در مطالعات داشتند. تعداد 28 راهکار برای مدیریت تعارض منافع در برنامه پزشکی خانواده شناسایی شد که در چهار سطح بنیادی (دولت و وزارت بهداشت)، کلان (دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی، سازمان بیمه سلامت و شرکت های تجهیزاتی و دارویی)، میانی(سازمان های بهداشتی و درمانی) و خرد(ارائه دهنده و دریافت کننده خدمت سلامت) دسته بندی شدند. وضع قوانین و مقررات، استفاده از روش پرداخت مبتنی بر عملکرد، افزایش نظارت و کنترل بر عملکرد پزشکان خانواده، شفاف سازی روابط مالی پزشکان خانواده با صنایع، بکارگیری نظام آموزشی مبتنی بر شواهد و توسعه دانش و مهارت های پزشکان خانواده از جمله راهکارهای اشاره شده در مطالعات بود. نتیجه گیری: تعارض منافع، چالشی جدی در حوزه مراقبت های بهداشتی اولیه و برنامه پزشکی خانواده است که می تواند به فساد منجر شود. اقدامات مدیری ت تع ارض منافع برنامه پزشکی خانواده برای تأثیرگذاری باید در سطوح فردی، سازمانی و کشوری اجرا شوند و باید نظامی ایجاد شود تا هزینه تعارض منافع برای افراد زیاد گردد.
وضعیت سواد سلامت کووید-19 در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: باتوجه به اپیدمی کووید-19 و تاثیر آن بر شرایط زندگی، پژوهش حاضر با هدف تبیین سواد سلامت دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز انجام شد. روش ها: پژوهش حاضر توصیفی است و به روش پیمایشی انجام گرفته است. تعداد 320 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز در کلیه مقاطع تحصیلی در پژوهش مشارکت داشتند. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه سواد سلامت کووید-19(شامل 22 سوال) بود. این ابزار پس از انجام اعتبارسنجی و تایید روایی و پایایی، مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل یافته ها با استفاده از آمار توصیفی و سایر آزمون ها مانند همبستگی، آزمون لون، آنوای یک طرفه و تعقیبی انجام گرفت. یافته ها: سواد سلامت دانشجویان در رابطه با تصمیم گیری های مربوط به پیشگیری از انتقال به دیگران و محافظت از خود در سطح بالا قرار داشتند. سواد سلامت دانشجویان در درک اطلاعات کووید بالاتر از متوسط قرار داشت (میانگین 06/3) ولی در یافتن اطلاعات مربوط به کووید، سواد آنها کمتر از حد میانگین (95/2) بود. نتایج آزمون لون بیانگر وجود اختلاف معنی دار در میانگین سواد سلامت کووید دانشجویان دختر و پسر در سواد یافتن اطلاعات سلامت بود (Sig=0.028). نتایج آزمون آنوای یک طرفه بیانگر اختلاف معنی دار بین تمامی مولفه های سواد سلامت کووید، در دانشجویان مقاطع مختلف تحصیلی بود. همچنین همبستگی معناداری بین مقطع تحصیلی با کلیه مولفه های سواد سلامت کووید وجود دارد. نتیجه گیری: دو متغیر جنسیت و مقطع تحصیلی رابطه معنی داری با سواد سلامت کووید دارد. این رابطه می تواند در تبیین سواد سلامت و وضعیت سلامتی در سطوح مختلف دانشجویان مدنظر قرار گیرد. پیشنهاد می گردد مسئولین آموزش به تهیه بستری مناسب جهت آموزش دانشجویان در هنگام بروز همه گیری بیماری، آموزش گروهی دانشجویان و تبادل اطلاعات در محیط های علمی بپردازند.
مشارکت داروسازان بالینی، راهبردی کلیدی جهت کاهش خطاهای دارویی در بیمارستان های ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
خطاهای دارویی، به عنوان یکی از شایع ترین انواع خطاهای پزشکی، موجب ایجاد نگرانی در سراسر جهان شده اند. خطاهای دارویی ممکن است موجب عوارضی جدی، از جمله مرگ، ناتوانی، بستری طولانی مدت در بیمارستان و همچنین آسیب های جسمی و روانی شوند. بنابراین، این خطاها هزینه های زیادی را بر کل جامعه و اقتصاد سلامت تحمیل می کنند. این درحالی است که قابل پیشگیری ترین علت منفرد عوارض جانبی دارویی، خطاهای دارویی هستند. تخمین زده شده است که بین 10 تا 18 درصد از تمام آسیب های بیمارستانی گزارش شده را می توان به خطاهای دارویی نسبت داد. ]1،2[خطای دارویی به هر رویداد قابل پیشگیری اطلاق می شود که ممکن است موجب استفاده نامناسب از دارو یا آسیب به بیمار شود به طوری که دارو در کنترل متخصص مراقبت های بهداشتی، بیمار یا مصرف کننده است. ]3[خطای دارویی ممکن است در هر مرحله از فرآیند درمان رخ دهد. در یک مطالعه، در ایران، شیوع خطاهای دارویی در هر یک از مراحل تجویز، نسخه برداری، توزیع و دادن دارو به ترتیب 7/48-8/29، 8/51-0/10، 6/33-3/11 و 0/70-3/14 درصد بوده است. ]1[داروسازان بالینی، متخصصان دارای مجوز و با تحصیلات و آموزش پیشرفته هستند که در انواع فعالیت های مراقبت از بیمار، با تمرکز بر مدیریت جامع دارو، فعالیت می کنند و هدف آن ها کاهش خطاهای دارویی، عوارض جانبی، تداخلات دارویی و هزینه های مراقبت های بهداشتی است. ]4 [نشان داده شده است که مشارکت داروسازان بالینی از 58 درصد خطاهای دارویی و 72 درصد از خطاهای بالقوه پرخطر جلوگیری می کند. حضور داروسازان بالینی به پرستاران کمک می کند تا در هر مرحله از فرآیند تجویز دارو، تصمیمات بالینی آگاهانه بگیرند. ]5[ علیرغم همکاری بین داروسازان بالینی و پزشکان در بسیاری از کشورها، در برخی کشورهای دیگر، رشته داروسازی بالینی هنوز توسعه نیافته است و با چالش های قابل توجهی مواجه است. برخی پزشکان، نقش حائز اهمیتی برای داروسازان بالینی، جهت تجویز و طراحی برنامه های درمانی، قائل نیستند که می تواند ناشی از بی اعتمادی آن ها به داروسازان بالینی باشد. ]6[ مدیریت دارودرمانی یا مراقبت دارویی جزء پویای سیستم مراقبت های بهداشتی است. نقش آن اطمینان از استفاده مناسب از داروها است تا وضعیت سلامتی بیمار را بهبود بخشد. اگرچه زمان زیادی از فعالیت متخصصان داروسازی بالینی در ایران می گذرد و مطالعات متعددی اهمیت نقش آن ها را نشان می دهند، اما هنوز اهمیت نقش و خدمات آن ها در تیم های مدیریت مراقبت از بیمار، در بیمارستان های ایران به طورکامل مشخص نشده است. تداخل حوزه وظایف و اختیارات داروسازان بالینی، برحسب وظایف ابلاغی یا نقش های بالینی پیش بینی شده آن ها در تیم درمان، علیرغم چندین سال فعالیت حرفه ای داروسازان بالینی در برخی مراکز درمانی کشور، بسیار مشهود است؛ بطوریکه در مواردی با ابهامات جدی در انطباق وظایف صنفی، به علت همپوشانی اجرایی و اختیارات بالینی دیگر اعضای تیم درمان، به عنوان ذینفعان بروز خطای دارویی، در مقام ارایه کنندگان خدمات بستری، سرپایی و مراقبت درمنزل مواجه هستند. بنابراین تفکیک و شرح نقش داروسازان بالینی، جهت همکاری با سایر متخصصان مراقبت های بهداشتی برای ارائه مراقبت های با کیفیت بالاتر، بهبود نتایج، به حداکثررساندن ایمنی و کنترل هزینه های مراقبت های بهداشتی در فرایند دارویی، ضروری به نظر می رسد و به مدیران و سیاست گذاران پیشنهاد می گردد اقدامات لازم در این زمینه درنظر گرفته شود. تضاد منافع: نویسندگان تصریح می دارند هیچ گونه تضاد منافعی وجود ندارد. تشکر وقدردانی: نویسندگان مراتب سپاس و قدردانی خود را از معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه علوم پزشکی قم اعلام میدارند.
بررسی کارایی در بهره برداری از تجهیزات تشخیصی-تصویری بیمارستانها و راهکارهای ارتقای آن: مطالعه موردی در یک بیمارستان فوق تخصصی در تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)
۱۴۵-۱۲۸
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بهره برداری درست از تجهیزات تشخیصی-تصویری، علاوه بر کاهش هزینه های درمانی، میتواند منجر به کاهش مدت زمان انتظار و افزایش رضایتمندی بیماران شود. لذا، هدف این پژوهش برآورد میزان بهره برداری از تجهیزات تشخیصی-تصویری و ارائه راهکارهای ارتقای آن بود. روش ها: مطالعه حاضر یک پژوهش مقطعی است که به روش ترکیبی طی دو مرحله کمّی و کیفی انجام شد. در مرحله اول، بهره برداری از تجهیزات تشخیصی-تصویری اصلی یک بیمارستان تخصصی-فوق تخصصی (شامل سه دستگاه سونوگرافی، دو دستگاه MRI و یک دستگاه CT آنژیوگرافی) در بازه زمانی اول فروردین ماه 1397 تا پایان اسفندماه 1397 بررسی شد. به منظور سنجش میزان بهره برداری از تجهیزات تشخیصی-تصویری، از دو شاخص ضریب بهره برداری تقویمی و ضریب بهره برداری در ارائه خدمت استفاده شد. سپس در مرحله دوم، علل اصلی افت بهره برداری از تجهیزات و راهکارهای ارتقای آن، با تشکیل گروههای بحث متمرکز با حضور 15 نفر از خبرگان در سه ماهه اول سال 1398 به روش تحلیل محتوی، احصا گردید. یافته ها: در بین تجهیزات مورد بررسی کمترین ضریب بهره برداری به ترتیب مربوط به دستگاه CT آنژیو با 25 درصد و دستگاه سونوگرافی مداخلهای با 33 درصد بود. ضریب بهره برداری برای دستگاه سونوگرافی بخش سرپایی و بخش بستری به ترتیب 41 و 81 درصد و برای دستگاه MRI بخش سرپایی و بخش بستری به ترتیب 84 و 46 درصد بود. علل اصلی مشترک افت بهره برداری از تجهیزات تشخیصی-تصویری شامل کمبود نیروی انسانی بخش، تاخیر در جابه جایی بیماران از بخشهای بستری، فضای نامناسب بخشهای تشخیصی-تصویری و ضعف نظام تعمیرونگهداری پیشگیرانه بود. نتیجه گیری: استفاده بهینه از ظرفیت تجهیزات تشخیصی-تصویری در بیمارستان مستلزم افزایش تعداد و انگیزه نیروی انسانی، بهینه سازی گردش کار و جابه جایی بیمار بین بخشها، بازطراحی فضای کاری بخشهای تشخیصی-تصویری و سرمایه گذاری استراتژیک در سیستم های تعمیرونگهداری است.