محمدرضا صرفی

محمدرضا صرفی

مدرک تحصیلی: استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر
پست الکترونیکی: [email protected]

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۸۵ مورد از کل ۸۵ مورد.
۸۱.

بررسی نوع روایی داراب نامه بیغمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داراب نامه ساختارگرایی نظریه تودوروف روایت اسطوره ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳ تعداد دانلود : ۱۷۲
سنّت قصّه گویی و داستان پردازی نزد ایرانیان سابقه ای بسیار طولانی داشته است. از دیرباز در ایران، گروهی داستان های حماسی و ملّی را برای مردم بازگو می کرده اند. بعضی از شاهان و امیران نیر قصّه گویانی در دربار خود داشته اند که این قصّه ها و داستان ها را برای دفترنویسان روایت می کرده اند تا آنها قصّه هایشان را به صورت نوشتاری دربیاورند. یکی از داستان های شفاهی بازمانده از ادبیّات کهن فارسی که صورت نوشتاری یافته است، داراب نامه مولانا محمّد بیغمی است. این اثر، روایت بلندی است از کشورگشایی های فیروزشاه، پسر داراب و داستانی حماسی- عشقی از قرن نهم هجری که از نمونه های ادبیّات فولکلوریک به شمار می رود. از بررسی هایی نیز که در روشن کردن ساز و کار روایت و به طور خاص قصّه ها، موفقیّت چشمگیری یافته است؛ روش تجزیه و تحلیل تودوروف در بررسی روایت های اسطوره ای است. در این نوشته، با توجه به خصوصیاتی که تودوروف از روایت های اسطوره ای به دست داده است، داراب نامه در ردیف روایت های اسطوره ای قرار گرفته است. این بررسی در شناخت ساختار نهایی و درک پیکره بندی داستان هایی از این نوع نیز مؤثّر خواهد بود.
۸۲.

الگوی «گسترش ایده داستانی» در اقتباس پویانمایی «امیر ارسلان نامدار»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۵۷
اقتباس و بازآفرینی ادبیات داستانی کهن ایران و هماهنگ کردن آن با بیان تصویری و حرکتی انیمیشن در ارتباطی متقابل، موجبات رونق و گسترش این دو گونه ادبی را در سطحی گسترده فراهم می سازد. یکی از مهم ترین دلایل عدم موفقیّت پویانمایی در ایران، وجود نقاط ضعف در ساختار(فرم و محتوای) این آثار و آشنا نبودن نویسندگان با شیوه های گسترش صحیح و خلّاقانه ایده های داستانی و چگونگی استفاده از الگوهای ساختاری در طی فرایند اقتباس و بازآفرینی است. الگوی «گسترش ایده داستانی»، یکی از مهم ترین گونه های رویکرد نظری است که با حفظ وحدت سیستماتیک میان اجزای مختلف فیلمنامه و پیروی از معیارهای عینی تر و دقیق تر با تأکید بر جزئیات، فرایندی منطقی و ملموس را در اختیار اقتباسگران قرار می دهد. از آنجا که هدف اصلی این پژوهش، چگونگی پرورش ایده های هوشمندانه و تطبیق محتوای آثار ادبی کهن با الگوی فیلمنامه است، در این مقاله برای نشان دادن نقش مهم و تأثیرگذار عنصر خلاقیت در جریان گسترش ایده داستانی، با رویکردی کاربردی و با استفاده از روش تحلیل تطبیقی، طرح کلی فیلمنامه «ارسلان»، با اقتباس آزاد از داستان «امیرارسلان نامدار» توسط نگارنده نگارش و با مراحل مختلف الگوی «گسترش ایده داستانی» تطبیق داده شد. بر اساس نتایج پژوهش، با الگوبرداری از نحوه پیکره بندی و ساختار فیلمنامه های موفق و مخاطب پسند، می توان فیلمنامه ای قوی، جذاب و پرمخاطب را ارائه داد. تحلیل متن افسانه، شناخت ظرفیت ها و عناصر دراماتیک، اعمال تغییرات مورد نیاز برای تطابق داستان با انیمیشن با بهره گیری از الگوهای ساختاری فیلمنامه نویسی بهترین شیوه برای تبدیل یک داستان به انیمیشن است.
۸۳.

گونه شناسی و ساختار غزل-داستان های قلندری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصوف عاشقانه شعر قلندری غزل-داستان قلندریه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷ تعداد دانلود : ۵۴
شاعران قلندری سرا به منظور بیان تجربه های شخصی خود از قالب غزل به شکل های مختلف استفاده کرده اند. یکی از گونه های غزل قلندری، شکل و ساختار داستانی دارد و شاعر با بهره گیری از تمام عناصر اصلی داستان، به بیان یکی از ماجراهایی پرداخته که برای خود یا پیر خانقاهی به وجود آمده و پس از ملاقات و گفت وگو با یار و معشوق، دچار تحول حال شده یا نگاه او به هستی تغییر یافته است. این نوع غزل، اغلب با الگوگیری از داستان حلاج یا پیر صنعان، بیانگر چگونگی تغییر تصوف و عرفان زاهدانه به تصوف و عرفان عاشقانه است. غزل-داستان قلندرانه گاه شکل مستقل دارد و یک غزل از ابتدا تا انتها به بیان داستان و نتیجه گیری از آن اختصاص یافته است و گاه برای تجسّم بخشیدن به یکی از اندیشه های اصلی عرفانی، به طریق اپیزودیک از میانه ی غزل آغاز می شود. این نوع غزل زبانی نمادین دارد، با نتیجه گیری و پایان بسته به اتمام می رسد و اغلب با زاویه ی دید اول شخص به بیان تجربه ی شخصی عارف می پردازد و در میانه ی داستان با استفاده از شگردهای کانون روایت، به گفته ی خود جنبه ی نمایشی می بخشد. 
۸۴.

استعاره مفهومی در شعر قلندری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان شناسی شناختی استعاره مفهومی عرفان قلندریه ملامتیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۶۱
قلندریه یکی از فرقه های مهم در عرفان و تصوف اسلامی است که بسیاری از ابعاد نظری، اجتماعی و سلوکی آن، به دلیل تنوع شکل زندگی قلندران و وجود زمینه های مثبت و منفی و تناقض های آشکار و پنهانی که در این فرقه و اشعارشان وجود دارد، همچنان ناشناخته باقی مانده است. در این پژوهش، به روش اسنادی و با بهره گیری از نظریه استعاره مفهومی، جنبه هایی از مفاهیم انتزاعی و چندپهلوی فرقه قلندریه که در ادب فارسی بازتاب یافته است، بررسی شده است. با تطابق و نگاشتِ حوزه های مبدأ و مقصدِ سه انگاره «قلندر آزاد است»، «قلندر مبارز است» و «قلندریه به مثابه یک نظام اجتماعی و سرّی» این نتایج حاصل شد که قلندران هرچند خود را از بند هر نوع تعلقی آزاد می دانند، عملاً در بند و اسیر آداب و رسومی هستند که خود پایه گذار آن بوده اند. این گروه غالباً با مبارزه فرهنگی و سلبی و گاه مبارزه مسلحانه، در تلاش بوده اند که در جامعه ریازده عصر خود تغییر ایجاد کنند. قلندریه دارای یک نظام فرهنگی پیچیده، تودرتو، باز و دارای قوانین و مراکز تجمع و اهداف و نشانه های خاص خود بوده است. قلندریه که گروهی آن را وجه افراطی ملامتیه دانسته اند، همواره در ادبیات فارسی دارای دو چهره مثبت و منفی بوده است. استعاره مفهومی با ایجاد نگاشت بین مفاهیم انتزاعی با امور مادی و تجربه های ملموس، می تواند ابزاری مناسب برای درک برخی از جنبه های ناشناخته این فرقه به حساب آید.
۸۵.

عرفان و نگارگری: تأثیر آداب و اندیشه های عرفان اسلامی حکمای صفوی در مفاهیم نگارگری مکتب تبریز دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آداب عرفان تصوف متون عرفانی هنر اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۱۲
آداب از اصول طریقت تصوّف بود. حفظ آداب، محک میزان عیار مریدان در پای بندی به تصوّف و متعاقباً پاسداشت سنت رسول و ائمّه به شمار می آمد. در اندیشه صوفیان، برای هر رفتاری، آداب خاصی حاکم بود که اِعمال آن آداب، نقش مهمی در ردّ و قبول صوفیان در حلقه اهل تصوف داشت. عمل به آداب در حقیقت پروانه بقای صوفی در کسوت اهل تصوّف بود و تخطّی از آن منجر به خروج ازدایره صوفیان می شد. انتقال صحیح آداب نیز از اهمّ موضوعاتی بوده است که در ادوار گوناگون ذهن مشایخ تصوف را مشغول و مشوّش می داشت، زیرا خاستگاه آداب آیات، احادیث، روایات، سنت و سیره پیامبر و معصومین بود و هرگونه قصور در عمل و نقل آن، فروگذاشت جانب حرمت این مقدسات تصوّر می شد و خطایی نابخشودنی به شمار می آمد. در این پژوهش پس از بیان تعاریف و اهمیّت «ادب» در متون عرفانی، نشان داده می شود که آداب مختلف چه تفاوت هایی باهم داشته اند؟ این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی پرداخته شده است. واژه «ادب» در آغاز بار معنایی محدود، اَشرافی و انحصاری داشت اما نفوذ اسلام و شیوع تصوّف سبب تحوّل و توسعه و سرانجام تعالی معنایی «ادب » گردید. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که مشایخ بزرگی چون عَین القُضات، عزیزالدین نَسَفی و مولانا به جنبه باطنی آداب بیش از جنبه ظاهری آن نظر داشته اند و از این رو نسبت به مراعات ظاهر آداب جانب تساهل را گرفته اند؛ حال آنکه صوفیان دیگری چون باخرزی، سهروردی و کاشانی نسبت به بیان آداب از کوچک ترین نکته ای دریغ نکرده و جوانب احتیاط را رها نکرده اند. اندیشه های عرفانی دوره صفوی در نگارگری مکتب دوم تبریز نیز نمود واضحی یافته است.اهداف پژوهش:بررسی عرفان اسلامی از جنبه آداب.بررسی تأثیر متقابل عرفان اسلامی و هنر نگارگری اسلامی (مکتب دوم تبریز).سؤالات پژوهش:آداب در عرفان اسلامی چه چیزهایی هستند؟تأثیر عرفان اسلامی بر هنر نگارگری اسلامی چیست؟

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان