عرفان و نگارگری: تأثیر آداب و اندیشه های عرفان اسلامی حکمای صفوی در مفاهیم نگارگری مکتب تبریز دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
149 - 170
حوزههای تخصصی:
آداب از اصول طریقت تصوّف بود. حفظ آداب، محک میزان عیار مریدان در پای بندی به تصوّف و متعاقباً پاسداشت سنت رسول و ائمّه به شمار می آمد. در اندیشه صوفیان، برای هر رفتاری، آداب خاصی حاکم بود که اِعمال آن آداب، نقش مهمی در ردّ و قبول صوفیان در حلقه اهل تصوف داشت. عمل به آداب در حقیقت پروانه بقای صوفی در کسوت اهل تصوّف بود و تخطّی از آن منجر به خروج ازدایره صوفیان می شد. انتقال صحیح آداب نیز از اهمّ موضوعاتی بوده است که در ادوار گوناگون ذهن مشایخ تصوف را مشغول و مشوّش می داشت، زیرا خاستگاه آداب آیات، احادیث، روایات، سنت و سیره پیامبر و معصومین بود و هرگونه قصور در عمل و نقل آن، فروگذاشت جانب حرمت این مقدسات تصوّر می شد و خطایی نابخشودنی به شمار می آمد. در این پژوهش پس از بیان تعاریف و اهمیّت «ادب» در متون عرفانی، نشان داده می شود که آداب مختلف چه تفاوت هایی باهم داشته اند؟ این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی پرداخته شده است. واژه «ادب» در آغاز بار معنایی محدود، اَشرافی و انحصاری داشت اما نفوذ اسلام و شیوع تصوّف سبب تحوّل و توسعه و سرانجام تعالی معنایی «ادب » گردید. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که مشایخ بزرگی چون عَین القُضات، عزیزالدین نَسَفی و مولانا به جنبه باطنی آداب بیش از جنبه ظاهری آن نظر داشته اند و از این رو نسبت به مراعات ظاهر آداب جانب تساهل را گرفته اند؛ حال آنکه صوفیان دیگری چون باخرزی، سهروردی و کاشانی نسبت به بیان آداب از کوچک ترین نکته ای دریغ نکرده و جوانب احتیاط را رها نکرده اند. اندیشه های عرفانی دوره صفوی در نگارگری مکتب دوم تبریز نیز نمود واضحی یافته است.اهداف پژوهش:بررسی عرفان اسلامی از جنبه آداب.بررسی تأثیر متقابل عرفان اسلامی و هنر نگارگری اسلامی (مکتب دوم تبریز).سؤالات پژوهش:آداب در عرفان اسلامی چه چیزهایی هستند؟تأثیر عرفان اسلامی بر هنر نگارگری اسلامی چیست؟