مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
خیام
حوزههای تخصصی:
درباره تعداد رباعیات اصیل خیام همواره اختلاف نظر وجود داشته است. بررسی های سبک شناسانه در کنار سایر روش ها می تواند به شناخت رباعیات اصیل کمک کند. علم عروض نیز از دانشهای ادبی است که توانایی ارائه ی ویژگی ها و مشخصات سبکی را دارد و می تواند از ابزارهای شناخت سبک رباعیات خیام شمرده شود. در این مقاله اگرچه هدف اصلی، شناخت سبک عروضی رباعیات خیام از طریق تعیین بسامد متغیرهای مختلف عروضی است، به ناگزیر وزن رباعی در معنای عام نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که برخی از ویژگی های عروضی در رباعیات خیام چنان بسامد کم یا چنان بسامد زیادی دارند که می توانند ما را به سمت وسوی شناخت سبک فردی- عروضی رهنمون شوند: در رباعیات خیام شاخه اخرم بسیار به ندرت به کار می رود. رکن دوم رباعیات خیام تسکین نمی گیرد. بیش از 95 درصد مصراع ها تنها در چهار وزن سروده شده اند و در کل 256 الگوی اصلی برای رباعیات خیام وجود دارد.
بررسی و تحلیل لذت گرایی اخلاقی در رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش می شود تا نظریه اخلاقی مورد نظر حکیم عمر خیام نیشابوری با توجه به رباعیات منسوب به وی مورد بررسی قرار گیرد و نسبت آن با فلسفه اخلاق اسلامی مورد مدّاقه قرار گیرد. اهمیت مساله با توجه به تاثیر عمیق خیام در ادبیات(شعر، رباعیات) و تفسیرهای متفاوت و بعضا متعارض از فلسفه و نظریه اخلاقی وی مشخص می گردد. بنابراین هدف اصلی ما از این پژوهش تحلیل ابیات وی و استخراج نظریه اخلاقی است که خیام از آن حمایت می کند. از سوی دیگر در این نوشتار به دنبال تعیین نسبت نظریه اخلاقی وی با نظریات اخلاقی معاصر هستیم. بررسی ابیات و رباعیات خیام نمایانگر این است که وی از نوعی لذت گرایی اخلاقی حمایت می کند که با ارضای امیال و خواهش های نفسانی در لحظه قرابت دارد. پرواضح است که چنین نظریه ای با اندیشه متفکران اسلامی همچون ابن سینا و ابن مسکویه که بر لذایذ عقلانی و معنوی تاکید می کنند در تعارض قرار می گیرد. البته این نظریه اخلاقی معلول فلسفه و جهان بینی شکاکانه ای است که از متن اندیشه های خیام قابل استخراج است. اما براساس یافته های این تحقیق از نظر افرادی همچون شهید مطهری و علامه جعفری رباعیاتی که رنگ و بوی شکاکانه و پوچ گرایانه دارد از آن خیام نیست و صرفاً به او نسبت داده شده است. با چنین فرضی مبنای نسبت دادن پوچ گرایی به خیام و در نتیجه لذت گرایی به او متزلزل خواهد شد.
بررسی میزان سرزندگی پیاده راه شهری بعد از طراحی مجدد (نمونه موردی پیاده راه خیام در ارومیه)
حوزههای تخصصی:
در پیاده راه ها همواره باید زندگی اجتماعی در جریان باشد و سرزندگی از وی ژگی های اساسی و اصلی آن است. دو کیفیت مهم که منجر به س رزندگی پیاده راه ها می شود تنوع و نفوذپذیری این فضاهاست. یکی از سیاست های رسیدن به تنوع در طول مسیر با توجه به اینکه مسیر پیاده مختص حرکت عابر پیاده طراحی می شود، نماد و نشانه های شهری است که یا برگرفته از کالبد موجود یا براساس شرایط موجود و ارزش های بافت طراحی می شود، که به خوانایی مسیر می افزاید و آن را به نماد تبدیل می کند. پژوهش حاضر، پژوهش توصیفی-تحلیل می باشد که برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای شامل کتاب ها، مقالات علمی و ... استفاده شده است. همچنین در مرحله بعدی به برداشت میدانی از پیاده راه خیام در ارومیه پرداخته شده است. برای روایی و پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده و برای آزمون فرضیه ها از آزمون همبستگی اسپیرمن و میانگین یک جامعه در نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که شاخص اختصاص دادن فضای خیابان به پیاده بیشترین میانگین را در بین دیگر شاخص ها کسب نموده است، همچنین میزان سرزندگی پیاده راه خیام ارومیه با میانگین 3.55 دارای سرزندگی متوسط و رو به بالا می باشد و میزان کیفیت محیط بعد از طراحی مجدد با میانگین 3.95 نشان دهنده کیفیت متوسط و رو به بالای طراحی جدید است. در نهایت بین 3 عامل اختصاص دادن فضای خیابان به پیاده راه، وجود کاربری های مختلف و وجود کاربری های تجاری رابطه مستقیم وجود دارد بطوریکه در کنار یکدیگر می توانند باعث افزایش سرزندگی پیاده راه خیام در ارومیه شود.
حیرت عصیانی اعصار (اعتراض و عصیان خیامی در شعر م.امید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأملات یا اندیشه های خیامی از زمان رودکی تا دوره ی معاصر در شعر فارسی رواج داشته است. شک و پرسش های فلسفی، اعتراض و عصیان، تأکید بر ناپایداری عمر و ناگزیری مرگ، استحاله و دعوت به اغتنام فرصت و شادخواری در تمامی دوره های ادبی، کم و بیش دیده می شود؛ با این حال به دلیل توجه خاص خیام به این اندیشه ها، از آنها با عنوان تأملات خیامی یاد می شود. تأملات خیامی در اندیشه، شخصیت و شعر مهدی اخوان ثالث جایگاه ویژه ای دارد. نارضایتی اخوان از اوضاع نابسامان جامعه در دوره ی پهلوی دوم، به ویژه در دهه ی سی، زمینه ساز عصیان فلسفی او می گردد و نهایتاً گله ی شاعر از تقدیر، اعتراض و عصیان فلسفی را به ویژه در مرثیه های اخوان پدیدار می نماید. با این حال، اخوان در بسیاری موارد نسبت به خیام لحنی صریح تر، تندتر و تلخ تر دارد و اعتراض ها، شکایت ها و عصیان های فلسفی او گاه یادآور شطحیات برخی عرفاست. مقاله ی حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی بر آن است تا با تأملی در سروده های اخوان، طی دوره های گوناگون زندگی اش، اعتراض و عصیان خیامی و زمینه های آن را در دو بخش سیاسی اجتماعی و فلسفی مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
رباعیات خیام و صلاح جاهین در آیینه ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رباعیات خیام نیشابوری، یکی از مجموعه های شعری است که در مجامع بین المللی به دلیل روح انتقادی و سنت ستیزی آن، به شهرت فراوانی دست یافته است؛ به گونه ای که کمتر اثر دیگری با این نوع شعری و موضوع آن برابری می کند. صلاح جاهین، شاعر، کاریکاتوریست، هنرمند و روزنامه نگار معاصر مصری، دارای رباعیات در خور توجهی است. در این مقاله برآنیم با بررسی دیوان دو شاعر به اندیشه های مشترک آنها اشاره نماییم. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر ادبیات تطبیقی؛ براساس مکتب فرانسوی و با تکیه بر دیوان دو شاعر است. فرضیه پژوهش بر این نکته استوار است که چون رباعی یک قالب ایرانی است و از آنجا که بیشترین ترجمه رباعیات خیام در کشور مصر صورت گرفته است، احتمال داده می شود که صلاح جاهین از خیام تأثیر پذیرفته است. هرچند نویسندگان این مقاله معتقدند که این مسأله، تأثیرپذیری مطلق نبوده، بلکه در اشعار صلاح، نوعی نوآوری نیز وجود دارد؛ برای نمونه، وی در پایان هر رباعی، واژه «عجبی» را می آورد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مضمون ها و رویکردهایی همچون؛ زندگی، مرگ و نیستی، جوانی، معشوق، شراب، فصل بهار، روش فلسفی و بهره گیری از مفاهیم قرآنی، از اندیشه های مشترک خیام و صلاح به شمار می آیند.
اصالت ماهیت و اعتباریت وجود از نگاه خیام (با تأکید بر قرائت سمنانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۶۶
45 - 64
حوزههای تخصصی:
حکیم عمر خیام با وجود آن که مشایی است، به دفاع از اصالت ماهیت و اعتباریت وجود پرداخته است .او اتصاف ماهیت به وصف وجود را به واسطه ی تعلق جعل به ماهیت می داند. این رأی شائبه ی نادیده گرفتن بخشی از تاریخ فلسفه را توسط تدوین کنندگان آن ایجاد می کند. سمنانی به دنبال نقد آرای ملاصدرا، سبزواری و آقا علی مدرس (دربرابر قرائت صدرایی) ضمن این که آغاز بحث اصالت وجود یا ماهیت را عصر خیام می داند، آرای او را در تأیید اصالت ماهیت و اعتباریت وجود، به همان معنای صدرایی بازخوانی نموده و استدلال های او را در اعتباریت وجود و اصالت ماهیت محکم دانسته است. این مقاله ضمن تبویب و تبیین نظر خیام بر مبنای قرائت سمنانی، قضاوت او را از این منظر، مطابق با نظر خیام بررسی و ارزیابی کرده است. این پژوهش، بنیادی و روش آن، ترکیبی از توصیف، تحلیل و تطبیق است. از نتایج این پژوهش آن است که روشن می سازد اولاً، شیخ اشراق در رأی اعتباریت وجود تحت تأثیر خیام بوده است. ثانیاً، برخلاف نظر سمنانی، خاستگاه مدعای اعتباریت وجود خیام، زیادت خارجی وجود بوده، نه آن که مقابل با اصالت وجود باشد و این اساس تمایز رأی خیام با میرداماد و ملاصدرا در این مسأله است.
باغشهر جنوب نیشابور به مثابه مثالواره جهان ذهنی خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
37 - 66
حوزههای تخصصی:
باغشهر جنوبی نیشابور (شادیاخ) با جاذبه طبیعی خود در طول تاریخ، حکام زیادی را جلب کرد و بنا بر کشفیات باستان شناسی، از تاریخ و پیشینه بسیار قدیمی برخوردار است. پیش از اسلام گویا باغستانی شاه نشین بوده است. در اوایل دوره اسلامی از سرنوشت آن آگاهی چندانی حاصل نیست اما با برآمدن اولین سلسله های ایرانی، باز بدان جا توجه شد. طاهریان در آبادانی و مرمت شادیاخ کوشیدند و گران مایگی اش را بازگرداندند. پس از سقوط دودمان طاهری، شادیاخ تخریب شد و باز در دوره های بعدی تخریب و دگرباره تعمیر شد و این دور تا ضربه مهلک مغول ادامه داشت. چنین دوره های آبادی و ویرانی، در ذهن مردمان نیشابور، مثالی از کردار و خصلت جهان و حتی آمدوشد فصول بود و با تأثر بدان خو کرده بودند. این جستار در پی آن است با مطالعات کتابخانه ای سرگذشت باغشهر را در بستر تاریخ نیشابور و تأثیری که بر خیام گذارده بوده مورد توصیف و تحلیل قرار دهد .نتایج نشان می دهد باغشهر موردنظر ما شاهد جشن و سرورها، سوگ ها، تشریفات، خدعه ها و بالاخره آبادانی ها و ویرانی ها بود. گاهی مآمن ماهرویان و گاهی مکمن ددان شد و روزی خرابه هایش در میان باغ و راغی به چشم می خورد که شاعری بر ربع و اطلال و دمن آن مویه می کند.
بررسی تغییر دلالت های زمان در ترجمه صافی نجفی از رباعیات خیام با تکیه بر عناصر انسجام بخشی متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بهترین ترجمه های رباعی های خیام به عربی، ترجمه احمد صافی نجفی است که در سطح بالایی از شاعرانگی قرار دارد. در این ترجمه، جدا از ویژگی های مثبت، مشاهده می شود که برگردان رباعی ها همراه با تغییراتی در گفتمان و دلالت های شعر خیام انجام شده است. مقاله حاضر در پی آن است که با اساس قرار دادن اصل انسجام (Cohesion) و ابزارهای انسجام بخشی (Cohesive devices) مایکل هالیدی (Michael Halliday) و رقیه حسن (Ruqaiya Hasan ) ، به تحلیل ترجمه صافی نجفی از خیام بپردازد. بر اساس اصل انسجام، رابطه های حاضر در متن، در سطح های مختلف دستوری، اعم از واژگان و ابزارهای ربطی بین جمله ها، نقش زیادی در انسجام بخشی به متن و خلق معنا و شکل دهی گفتمان دارند. در رباعی های خیام نیز برخی عوامل انسجام بخشی ، همچون ابزارهای ربطی، واژگانی و ارجاعی نقش اثرگذاری بر شکل گیری مفهوم زمان و دم غنیمی در شعر خیام دارند. در این مقاله، تلاش شده ابتدا عوامل انسجام بخش مرتبط با معنای زمان در شعر خیام تحلیل شود، سپس تغییرهایی که در حین ترجمه در این عوامل اعمال شده، رصد گردد و عنوان شود که این تغییرها چه نقشی در تغییر معنا و گفتمان داشته اند تا بدین ترتیب، اهمیت نقش فرم در ترجمه به شکلی ملموس بیان شود. طبق تحلیل های انجام شده، بی توجهی به ابزارهای انسجام بخشی ، مانند عوامل ربطی، واژگانی و حذف ها در فرایند ترجمه رباعی ها، باعث برهم خوردن دلالت های چندگانه زمان در این اشعار شده است.
دگردیسی های سپهر گفتمان در ترجمه مفهومی محمد عبدالله نورالدین از رباعیات خیام نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سپهرگفتمان به مجموعه ای از هنجارها، دانش، آداب و رسوم، مفاهیم و ایدئولوژیِ مورد پذیرش شاعر یا نویسنده اطلاق می شود که در آثارش نمود می یابد. در ترجمه اثر ادبی، بررسی کیفیت بازنماییِ سپهر گفتمان در زبان مقصد علاوه بر درنوردیدن مرزهای زبانی و ادبی بر اهمیت چگونگی این بازنمایی نیز تأکید دارد؛ زیرا رویکرد مترجم به عناصر سپهر گفتمانِ متن مبدأ و چگونگی ترجمه آن به زبان مقصد، نیازمند دقت و توجه ای بایسته است. رباعیات خیام نیشابوری (439- 526ه ) شاعر پرآوازه ایرانی، یکی از آثار ادبی ارزشمند است که بعد از ترجمه فیتز جرالد مورد اهتمام جهانیان قرار گرفت. محمد عبدالله نورالدین شاعر و ناقد معاصرِ اماراتی (1976م.) نیز از مترجمانی است که به ترجمه مفهومی رباعیات خیام پرداخته است. او بعد از ذکر یک رباعی از خیام و بیان ترجمه مفهومی خود، دیگر ترجمه های عربیِ این رباعی را نیز به منظور برجسته سازی و تشخص ترجمه خود در مقایسه با دیگر آثار انجام شده در این زمینه، بیان می دارد. نورالدین با برگردان این رباعیات به زبان عربی و با تغییر قالب رباعی به شعر سپید و تلفیق ایدئولوژی های جدید به منظور گنجاندن جوهر اندیشه های عرفانی و اجتماعی خود ترجمه ای مفهومی را به دست می دهد. پژوهش حاضر بر این است تا با رویکرد هرمنوتیکی عناصر سپهر گفتمان در رباعیات خیام و تغییرات مشهود آن را در خوانشِ عربیِ نورالدین بررسی و شیوه ترجمه آزاد آن را بر عناصر بوطیقای این رباعیات شرح و تبیین کند. بررسی وتحلیل این خوانش از رباعیات خیام نشان می دهد که این ترجمه گونه نیز بسان هر ترجمه مفهومی نتوانسته از بافت موقعیتی و فرهنگیِ مقصد مصون ماند؛ از این رو، بخشی از واژگان رباعیات خیام در برگردان نورالدین حذف شده و واژگان و ترکیباتی دیگر جانشین آن ها شده تا به فراخور زمانه گفتمانی دیگر پدید آرد، اما با وجود این تغییرات، ترجمه مفهومی نورالدین به محتوای رباعیات خیام بیش و کم وفادار مانده است.
الخیام والمعری بین التشاؤم والتفاؤل(مقاله علمی وزارت علوم)
لا یمکن مقارنه المعری بالخیام من حیث العلم والفلسفه لأسباب کثیره الا اننا نستطیع مقارنتها من حیث الأدب والشعر بالذات حیث نجد بینهما قواسم مشترکه کثیره کما نستطیع أن نلمس بدقه الفوارق بین تلک القواسم نحو مفهوم التشاؤم فی اشعارهما. هذا وبعد الأخذ بعین الاعتبار کلا المفهومین التفاؤل والتشاؤم لغویاً و اصطلاحیاً وعلاقتهما بنظره کل من الشاعرین الی الحیاه. اهتم البحث بنوعین من التشاؤم المطلق والنسبی فی حیاه الشاعرین و فی النهایه وَضّح البحث وجوه الاشتراک والاختلاف فی مفهومی التشاؤم و التفاؤل عند کل من المعری والخیام بعد اعتبار کل من النقاط التالیه: أ ) علل واسباب هذه الظاهره (التشاؤم) ب ) الظروف الفردیه والاجتماعیه المحیطه بالشاعرین ج ) التضاد والترادف فی مفهومی النظم والنثر عند الشاعرین د ) ردود فعل کلا الشاعرین ازاء ظاهره التشاؤم وختاماً نری فی بعض الاحیان أن اطلاق اصطلاح متشائم علی الشاعر یتجاوز دائره الانصاف والحری أن نسمی بعض الاشعار، اشعار الشکوی والنقمه علی الوجود بدل التشاؤم.
بررسی همسانی های فکری خیام و شکسپیر؛ با تکیه بر نمایشنامه های شکسپیر
ادبیات تطبیقی یکی از کاربردی ترین گرایش های ادبیات نوین است که به بررسی و مطالعه شباهت ها و تفاوت های آثار ادبی فرهنگ های مختلف می پردازد. اندیشه های خیامی از جمله موضوع های محوری و خاصی می باشد که بر ذهن و نوع تفکّر بسیاری از نویسندگان و ادیبان تأثیر گذاشته است. از جمله کسانی که این اندیشه ها در آثارش انعکاس یافته است، ویلیام شکسپیر است. نگارندگان در جستار حاضر برآنند که با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به بررسی شباهت های فکری خیام و شکسپیر پرداخته و با کنکاش در آثار نمایشی شکسپیر این همسانی های فکری را نمایان سازند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که حیرت و سرگشتگی و بدبینی شکسپیر مانند خیام، زاده تشنج و ناامنیِ اوضاع اجتماعی ای است که از نظر مذهبی دچار تحول شده است. هر دو انسان ها را در عرصه عالم اشباح و تصاویر و سرگردانی می بینند که بدون هیچ هدفی می آیند و بدون مقصدی می روند. یکی دیگر از تفکّرات مشترک آن دو، بی اعتباری دنیا و و عدم اعتماد به آن است. خیام بارها مطرح کرده است که این دنیا چه اعتباری دارد سرانجام باید رفت. شکسپیر نیز اندیشه ای همسان با خیام دارد؛ بی اعتباری جهان را می توان به وضوح در نمایشنامه های او به ویژه هملت و مکبث سراغ گرفت. حدیث مرگ و عجز بشریت در برابر آن دیدگاه خیام به زندگی، دیدگاهی بد سرانجام است؛ او بشر را در مقام مرگِ محتوم، عاجز می داند. نبرد با سرنوشتی که در آثار شکسپیر، مخصوصاً در هملت، دیده می شود همسان با اندیشه خیام است.
خیام و شاعران روس (نقد و بررسی جایگاه خیام و خیام پژوهشی در روسیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸ (پیاپی ۸۴)
397-424
خیام، شاعری از «کرانه های زعفرانی» و با شهرت جهانی، به دلیل رباعیات دلفریب، اندیشمندانه و فلسفی اش در کنار سایر شاعران «سرزمین کهن» ایران، در صدر محفل شعر و ادب روسیه تکیه زده است. هدف ما در مقاله، معرفی و نقد ترجمه های رباعیات خیام به زبان روسی و نشان دادن تأثیرگذاری اشعار و اندیشه های او بر مترجمان و شاعران روسی است. مترجمان، ایران شناسان، دیپلمات ها و شاعران روسی نقش چشمگیری در شناساندن خیام به جامعه روسی را داشتند. خیام صفحاتی از دفتر اشعار توراوِرف، چاچیکِف، سورکوف، کِدرین، ایو'انِف، سانّیکِف، ویناکوروف، پلی ستسکی، یسنین و حمزه تف را به خود اختصاص داده است. مطالعات نشان می دهد که شاعران روس علاوه بر مدح خیام، گاهی نیز برای بیان ایده اثر خود، با کلامی از خیام به عنوان اپیگراف اشعار خود را شروع کرده اند. با بررسی های انجام شده به این نتیجه می رسیم که رباعیات خیام برای اکثر اندیشمندان سرچشمه الهام اندیشه های فلسفی و عرفانی و منبعی برای اشباع خلاء معنوی، درک «اسرار ازل»، حل معمای «دنیای کهن» و جهان شناسی به حساب می آید. بررسی اشعار مورد مطالعه در مقاله، حاکی از آن است که رباعیات خیام، درهای رازآلود و اسرارآمیز جهان هستی را به روی اکثر اندیشمندان و خوانندگان روسی گشوده و مستی شراب هستی را به آنها چشانده است، گرچه برخی نیز به دلیل تضاد و تناقض در اشعار خیام، به ظن خویش برداشت های متفاوتی از اشعار او داشتند.
مقایسه نظریه آینده متعالی با مرگ اندیشی خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشیدن درباره ی مرگ و سخن گفتن از آن یکی از بن مایه های رایج در ادبیات و جریان اندیشه های هر ملّت است. به دلیل ناشناخته بودن این پدیده، هریک از اندیشمندان بسته به فرهنگ و درک مخاطبانشان به تعبیر های متفاوتی از مرگ و مرگ اندیشی روی می آورند و معانی متفاوت و متناقضی از آن به دست می دهند که این مسأله در گذشته ی ادبی ایران به اشکال گوناگون نشان داده شده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با مقایسه مرگ اندیشی از دیدگاه عمر خیام رباعی سرای دانشمند قرن پنجم هجری و دیدگاه پژوهشگران جدید غرب مانند زیمباردو تفاوتها و شباهت های آنها را نشان دهد. این پژوهش از نوع تحلیل مقایسه ای است که با استفاده از منابع کتابخانه ای با استناد به منابع پژوهشی مکتوب انجام گرفته است. پرسش اصلی مقاله این است که تفکر مرگ اندیشی در دو دیدگاه چه معنایی دارد؟ یافته های حاصل پژوهش نشان می دهدکه عمر خیام بیشتر نگاهی بدبینانه و مادی به مرگ و مقوله های مرگ دارد و از مفاهیمی چون خوشباشی، دم غنیمت شمری، پوچی مرگ استفاده می کند در حالی که آینده متعالی دارای یک دید خوش بینانه نسبت به مرگ است و از مفاهیمی مانند خودکشی، سازندگی و توجه مثبت استفاده می کند.
بررسی و مقایسه سه ترجمه کُردی رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه های زیادی از رباعیات خیّام به زبان کردی در دست است که مترجمان تلاش کرده اند معانی دقیق و مفاهیم زیبای سروده های خیّام را به زبان کردی برگردانند. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای انجام گرفته و در پی آن است سه ترجمه کردی رباعیات خیّام یعنی، ترجمه های «کامران بدرخان»، «گوران» و «هژار» را بررسی کند. تحقیق در مورد ترجمه های مذکور مشخص کرد ترجمه کامران عالی بدرخان به شیوه تحت اللفظی و نثر است و مترجم به سبب عدم آشنایی با معانی ثانوی کلام خیام و ظرافت های شعری او، نتوانسته لحن و زبان خاص خیّام را به زبان کردی منتقل کند. گوران نیز در ارائه تصویری متناسب با ادب و فرهنگ کردی از اشعار خیّام موفق عمل نکرده و ترجمه او جایگاهی شایان توجه در میان مخاطبان کردزبان نیافته است. اما در ترجمه هژار که از نوع آزاد یا ارتباطی است، مترجم ضمن انتقال نگاه خیّام به جهان بیرون و درون، روح کلّی و پیام اصلی و ویژگی های معنایی و صوری از قبیل وزن و قالب، لحن کلام و استواری سخن این حکیم نامی را به خوبی به زبان کردی برگردانده و همین امر ترجمه هژار را رساتر و مقبول تر از بقیه ساخته است.
کهن الگوی مرگ و تولد دوباره در شعر خیام و عبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
111-129
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با تأکید بر اهمّیّت مطالعات بینارشته ای در تحقّق اهداف ادبیّات تطبیقی براساس مکتب امریکایی و با تکیه بر کهن الگوی مرگ و تولّد دوباره، به روش توصیفی - تحلیلی و شیوه استقرائی، ظرفیت های نظریّه ناخودآگاهی جمعی و کهن الگوهای یونگ را در تحلیل چرایی و چگونگی تشابهات ادبی میان ادبیّات ایران و عرب و به طور خاص در شعر خیّام و بیاتی واکاوی و از لایه های ژرف و مشترک کهن الگویی این دو متن، پرده برداشته است تا ضمن تأکید بر رابطه میان ادبیّات و روان شناسی، برکارکرد کهن الگوها در آفرینش آثار ادبی برتر ملل مختلف جهان صحه بگذارد و از همه مهم تر، نقش کهن الگو ها در تبیین تشابهات ادبی میان ادبیّات ایران و عرب را نشان دهد. نتایج پژوهش، بیانگر آن است که هردو متن، از شالوده های ژرف و مشترک کهن الگوی مرگ و تولّد دوباره برخوردارند که همین عامل، باعث تشابهات ادبی گسترده و نزدیکی متون پیش گفته شده؛ امّا تفاوت های جزئی نیز در نحوه تجلّی این کهن الگو در این میان دیده می شود؛ بدین صورت که در شعر بیاتی، کهن الگوی مرگ و تولّد دوباره، بیشتر در قالب اسطوره سومری ایشتار و تموز، اسطوره مصری ایزیس و اوزیریس و در نماد برساخته عایشه تجلّی می یابد؛ ولی در شعر خیّام، به طور عمده در تبدیل شدن آدمی به خاک و دگردیسی آن به سبزه و گیاه و سبو، نمود یافته است.
تحلیل اسطوره خاک در اندیشه خیام نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر کوشیده ایم میان حکمت خیام و اسطوره اندیشی او رابطه ای برقرار کنیم. زیرا دریافته ایم که انتخاب شعر برای بیان اندیشه های او، با توجه به رابطه شعر و اسطوره، انتخابی آگاهانه بوده است. چرا که نشانه های بسیاری نظیر زمان اساطیری، دور و دایره می خواری، از خاک بر آمدن گل و سبزه و خاک شدن آن ها، کوزه و کوزه گری، مشاهده اعضای آدمیان رفته در ذرّات غبار معلّق در هوا و نظایر این ها بر اسطوره اندیشی او دلالت دارد و بیان بینش اساطیری جز از رهگذر ادبیات و به ویژه شعر ممکن نیست، از این گذشته با توجه به نشانه هایی که همه با «خاک » ارتباط دارند، این نکته هم برجسته می شود که طبع خیام خاکی است و مطابق نظر اسطوره شناسان که برای هر هنرورز، نویسنده و شاعر عنصری از میان عناصر اربعه برمی گزینند، ما عنصر خیام را «خاک» دانسته و کوشیده ایم با تکیه بر نشانه هایی که از رباعیات او استخراج کرده ایم، این مدعا را قابل قبول سازیم. بنابراین روش تحقیق در این مقاله کیفی و توصیفی بوده و اطلاعات مربوط به آن با شیوه کتاب خانه ای فراهم آمده است. هدف نویسندگان بیش تر اثبات اسطوره اندیشی خیام با تکیه بر خاک بوده، نتایج به دست آمده گرایش خیام را به این عنصر زایا نشان می دهد.
تحلیل نشانه های مضمونی و تصویری در رباعیات خیام و نگاره های حسین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
25 - 38
حوزههای تخصصی:
روند پیوسته تحولات نگارگری، بیش از آن که در زمینه سبک و اسلوب مکاتب تصویری سده های متمادی ایران اسلامی باشد، همواره، در ارتباط با ادبیات و بهره مندی از مبانی زیبایی شناسی و مضامین شعری آن قابل ملاحظه بوده است؛ هم چون آثار حسین بهزاد که در موانست و هم سخنی با رباعیات خیام آفریده شده اند. لیکن، آنچه در این پیوند تاریخی، سابقه نداشته و سبب تمایز آثار بهزاد از سایر نگاره ها شده، قرابت موضوعی شان با اندیشه های فلسفی خیام است. اندیشه های پرسشگرانه ای که اگرچه اغلب با رویکردی خاص پیرامون جهان و انسان هستند، با این حال، نگارگر آن ها را چنان مصور کرده که گویی این آثار ضمن بیان احوال درونی اش، ترجمان مستقیم اشعار خیام نیز هستند. بر این اساس، پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع معتبر کتابخانه ای- الکترونیکی برآن است تا به شناختی جامع و درکی ژرف از نحوه بازنمود مضامین و معانی این رباعیات در آثار بهزاد دست یابد. چنان که واکاوی نشانه های مضمونی و جوانب تاثیرگذاری شان بر نگاره ها در قالب نشانه های تصویری سبب نقد صحیح تر و خوانش جذاب تر هر دو متن شعری و دیداری خواهد شد. در این راستا، یافته های پژوهش گواه آنند که بهزاد، نه تنها از نشانه های نمادینی هم چون کوزه، کوزه گر، کارگاه کوزه گری، خاک و پیر راوی بهره برده است، بلکه از اصول و قواعد بصری رایج در نگارگری هم تبعیت کرده و با اجتناب از فضای خالی، کاربرد خطوط شکسته تند و تیره در قلم گیری و تضادهای رنگی یا مفهومی در پیش زمینه و پس زمینه، توانسته مضامین شعری خیام را صورتی بصری دهد و نگاه مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد.
تأثیر مبانی فکری ابوالعلاء معری و خیّام بر سبک زندگی متعارض آن ها (با رویکرد فلسفه و اسطوره شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
281 - 311
حوزههای تخصصی:
ابوالعلاء معری و عمر خیام از شاعران برجسته زبان و ادبیات عربی و فارسی هستند که زمینه های تشابه فکری این دو شاعر نامی، بستر پژوهش های بسیاری بوده است. در این مقاله از تأثیر فلسفه، شعر و اسطوره بر سبک زندگی و زیست متعارض ابوالعلاء معری و عمر خیام سخن رفته است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی ، در پی پاسخ به این پرسش است که با توجه به اشتراکات فراوان میان معری و خیام، چرا این دو شاعر سبک زیست کاملاً متفاوتی را برگزیده اند؟ علت و یا علل این تفاوت سبک زندگی در چیست؟ آیا می توان گفت این تفاوت برایند تغذیه تفکر این دو شاعر از خاستگاه و آبشخورهای متمایز فکری ایشان است؟ همچنین تلاش شده است تا با استناد به نظر افلاطون و کاسیرر، خاستگاه بدبینی های معری و خوش بینی های خیام بررسی شود. حاصل نتایج به دست آمده حاکی از آن است که به رغم اشتراکات فراوان میان معری و خیام، بدبینی و ناشاد زیستن معری، برخاسته از هویت شاعرانه و تفکر اسطوره ای این شاعر است؛ در حالی که منشأ خوش بینی، زندگی شاد و امیدوارانه عمر خیام نشأت گرفته از جهان بینی فلسفی و حکیمانه وی می باشد.
رباعیات خیام و رباعیات خیامانه در سفینه یحیی توفیق، جُنگ 14456 کتابخانه گنج بخش و سفینه 534 کتابخانه مجلس
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ آذر و دی ۱۳۹۹ شماره ۵ (پیاپی ۱۸۵)
167 - 185
حوزههای تخصصی:
در کتابخانه مجلس، سفینه ای متعلّق به سده دهم هجری وجود دارد که پس از جُنگ 14456 کتابخانه گنج بخش (به احتمال بسیار متعلّق به اواخر قرن هشتم هجری)، دومین بیاضی است که به سفینه یحیی توفیق (مورّخ 754ق.)، گردآورده سعدالدّین الهی/ آلهی شباهت بسیار دارد. نگارندگان از رهگذر تصحیح این سفینه دریافتند که هرچند میرافضلی در کتاب رباعیات خیّام در منابع کهن از جُنگ 14456 کتابخانه گنج بخش بهره برده، امّا از میان رباعیات منسوب به خیّام که در آن جُنگ آمده، شش رباعی در کتاب ایشان نیامده است. همچنین در سفینه یحیی توفیق هم دو رباعی از خیّام یا منسوب به او و یک رباعی خیّام یا خیّامانه، به خطّی متفاوت از متن، امّا بدون اشاره به نام او آمده، که برای نخستین بار در این نوشتار شناسانده می شوند؛ افزون بر اینها، گرچه سفینه 534 کتابخانه مجلس در سده دهم هجری فراهم آمده، امّا به دلیل آنکه این سفینه هم تدوین سومی از دو جُنگ کهن پیشین و با حفظ ساختار اصلی آنهاست، باید اعتبار ده رباعی بازیافته از این بیاض را نیز از گونه ابیات دو سفینه پیشین دانست و بایسته است به رباعیات خیّام و یا خیّامانه در این جُنگ توجّه جدّی شود. بنابراین نوشتار حاضر می کوشد رباعیات بازیافته این سه سفینه را به عنوان تکمله ای بر کتاب رباعیات خیّام در منابع کهن ارائه دهد و با استفاده از منابع، صحّت انتساب آن ها را به خیّام بررسی کند.
تأثیر متغیرهای زمینه ای و ویژگی های واحد مسکونی بر فعالیت های فیزیکی- فراغتی شهروندان (نمونه موردی: محلات جوادیه و خیام شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اوقات فراغت و چگونه گذراندن آن، بازتابی از شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی افراد است و تحت تأثیر شرایط مختلف همچون ویژگی های واحد مسکونی و محیط سکونتی افراد و نیز مشخصاتی همچون سن، جنسیت، شغل و سطح تحصیلات میزان و نوع فعالیت های فراغتی افراد می تواند متفاوت باشد. در این پژوهش به نقش متغیرهای زمینه ای و ویژگی های واحد مسکونی بر فعالیت فیزیکی- فراغتی ساکنان محلات جوادیه و خیام شهر ساری پرداخته شده که با استفاده از پرسش نامه و به روش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی انجام گرفته است. داده ها با استفاده از اس پی اس اس و آزمون های آماری کای اسکوئر تک متغیره، من ویتنی، وی کرامرز و ضریب توافق، ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون کندال تاو بی تحلیل شده اند. نتایج نشان داده است میزان فعالیت فیزیکی- فراغتی در میان ساکنان محله جوادیه نسبتاً پایین و در میان ساکنان محله خیام متوسط است. هیچ رابطه معناداری بین سن و میزان فعالیت فیزیکی- فراغتی ساکنان در دو محله وجود ندارد اما بین هزینه ی خانوار و شغل با میزان فعالیت فیزیکی- فراغتی ساکنان در دو محله رابطه معنادار وجود دارد. در محله جوادیه، میزان فعالیت فیزیکی- فراغتی در میان مردان و زنان نسبتاً برابر است اما در محله خیام، میزان فعالیت زنان در سطح بالاتری نسبت به مردان قرار گرفته است. هیچ رابطه معناداری بین مساحت مسکن و میزان فعالیت فیزیکی- فراغتی ساکنان محله جوادیه وجود ندارد اما در محله خیام رابطه نسبتا قوی و مستقیم بین این دو متغیر وجود دارد. هیچ رابطه معناداری بین نوع مسکن و میزان فعالیت فیزیکی- فراغتی ساکنان محله خیام وجود ندارد اما در محله جوادیه رابطه نسبتا قوی بین این دو متغیر است. بین بعد خانوار و میزان فعالیت فیزیکی- فراغتی ساکنان در هر دو محله رابطه متوسط و مستقیم وجود دارد.