مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
معراج
منبع:
سراج منیر سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
249 - 276
با توجه به جایگاه و اهمیت معراج در کانون اندیشه اسلامی، خوانش های گوناگونی از آیات مرتبط با این موضوع صورت پذیرفته است. تشکیک در وقوع معراج از سوی مستشرقان و نیز رؤیاانگاری آن از سوی برخی عالمان مسلمان، ضرورت واکاوی آرای تفسیری عالمان فریقین پیرامون این موضوع را دوچندان می کند. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی، آرای تفسیری مرحوم طبرسی از علمای شیعه و شیخ یونینی از علمای اهل سنّت، پیرامون اصل وقوع معراج و اسراء، زمان، مکان و کیفیت وقوع، هدف و نیز معجزه بودن معراج و مسأله رؤیت الهی واکاوی گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که به رغم اختلافات فرقه حنبلی با مذهب تشیع، همگرایی بسیاری بین آرای یونینی و طبرسی پیرامون معراج و اسراء وجود دارد. مهم ترین وجه اشتراک آنان اعتقاد به وقوع معراج در حالت بیداری و رخداد آن به صورت جسمانی و روحانی توأمان است که با معجزه بودن معراج سازگار است. با وجود اینکه هر دو در ارائه نظرتشان از دلایل عقلی و نقلی بهره برده اند، در نوع منابع مورد استفاده، کمیّت پرداختن به موضوعات و نیز اقامه دلیل با هم اختلافاتی دارند. تأکید شیخ یونینی بیشتر بر کیفیت وقوع معراج است، در حالی که مرحوم طبرسی، علاوه بر تبیین کیفیت وقوع معراج به هدف معراج که همان رؤیت حجت های شگفت خداوند از سوی پیامبر (ص) است نیز اشاره می کند.
بررسی مضامین عرفانی در سروده «کیف صعد ابن الصحراء الی الشمس» اثر عبدالله الصیخان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
85 - 100
حوزههای تخصصی:
دلالت های لایه ای و چندگانه اصطلاحات و نمادهای عرفانی، سبب گردیده تا شاعران معاصر عربی برای بیان اندیشه های و دغدغه های زمانه خویش از زبان عرفان بهره جویند تا ضمن غنا بخشیدن به آثار خویش، مخاطب را در دریافت مفاهیم و پیام ها دچار چالش و کنکاش ذهنی نمایند تا از این رهگذر، تأمل دوچندان در آثار آنان کرده و به رمزگشایی از اندیشه صاحبانش همت کنند. عبدالله الصیخان یکی از شاعران معاصر سعودی است که با تأمل در آثار او می توان ردپای مضامین عرفانی را مشاهده نمود و کاربست زبان عرفان و تصوف در سروده هایش رنگ بدیعی به شعرش بخشیده است. وی در سروده (کیف صعد ابن الصحراء الی الشمس) به بیان برخی مضامین و اصطلاحات عرفانی پرداخته است. این مقاله برآن است تا با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مضامین و مفاهیم عرفانی در این سروده بپردازد. شاعر مضامین عرفانی را در جهت بیان افکار و اندیشه های خود به کاربرده است ابن الصحراء در این سروده نماد یک انسان بدوی است که به دنبال کشف حقیقت و معرفت و کمال و به دنبال سیرعرفانی است یا اینکه او نماد خود شاعر است که سفر خود را از زمین به سوی آسمان آغازکرده است تا به خورشید دست یابد. او می کوشد تا با پشت سرگذاشتن مراحل عرفانی به تجلی گاه حق دست یابد و با فراخوانی شخصیت ابن صحرا برآنست تا پوشیده و در پرتو این مضامین آرا و اندیشه های خود را بیان کند.
میقات پیامبر خاتم در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
237 - 261
حوزههای تخصصی:
این پژوهش ضمن تحلیل کیفیت میقات و معراج خاتم پیامبران و بررسی دیدگاه مفسران قرآن، با توجه به آیه اول از سوره اسراء و آیات هفتم تا هجدهم سوره نجم به این نتیجه رسیده که میقات پیامبر خاتم در بالاترین مراتب تقرب پدیده ای به نام معراج را سبب گشته که از منظر قرآن از عبودیت مطلق و تسلیم محض بودن پیامبر در مقابل پروردگار نشأت گرفته و تا آنجا پیش رفته که ایشان را لایق سلام و صلوات ویژه الهی گردانیده است، و در میقات و معراجش با پروردگار به بالاترین مرحله شهودی یعنی شهود بی واسطه و آخرین مرحله تقرب یعنی مرحله احدیت جمع الجمعی یا أو أدنی نائل گشته است.
ارتباط معراج رسول الله (ص) با ولایت امیرمؤمنان علی (ع) براساس دلالت سیاق آیات اولیه سوره نجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روایات امامیه، مهم ترین موضوعی که در معراج پیامبر (ص) از سوی خداوند مطرح شده، ولایت امیرالمؤمنین (ع) است. تفاسیر فریقین آیات ۵ تا ۱۸ سوره نجم را در ارتباط با معراج می دانند اما حتی در تفاسیر شیعه، نسبت میان این آیات و ولایت علی (ع) تبیین نشده است. پژوهش این مقاله با پیش فرض وحیانی بودن چینش آیات قرآن و بر مبنای انسجام معنایی آیات ۱ تا ۲۳ سوره نجم صورت پذیرفته است. بر این اساس، معراج رسول الله (ص) مأموریتی عظیم در راستای نزول یکی از آیات کبرای ربّ است. در پی نزول این آیه الهی، نوری به صورت ستاره ای در خانه امیرمؤمنان (ع) فرود می آید که نشانه ای از خلافت و ولایت ایشان است که ریشه در عوالم بالاتر دارد اما بسیاری به جای سر نهادن به این دعوت خداوند، مقولاتی دیگر را بر اساس گمان خود در جایگاه ولایت جعل می کنند. روایات متعدد شیعه مؤید این قرائت از آیات ابتدایی سوره نجم است.
نیم نگاهی به مناسبات بینامتنی شعر قدمعلی سرامی با حوزه معرفتی عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر آن است که با تأمل بر نظریه بینامتنیت، نشان دهد که یک اثر خودبسنده و به تنهایی، حاکم بر کل خویش نبوده بلکه حاصل جذب و دگرگونی دیگر متن هاست. این مقاله با تأمل بر اشعار دکتر قدمعلی سرامی نشان می دهد که سرامی شاعری است که نه تنها منش بینامتنی آثار خود را پنهان نمی کند بلکه آن را، آشکارا به نمایش می گذارد. در این مقاله، نشان می دهیم که چگونه شعر سرامی مناسبات بینامتنی مستحکمی با قلمرو عرفان دارد و از این منظر اشعار این شاعر می تواند به عنوان بافته ای از آواها مورد بررسی قرار گیرد که در آن مقولاتی از جنس عرفان به تصویر کشیده شده است. در پایان به این نتیجه می رسد که با شناخت چهارچوب ارجاع شعر عرفانی سرامی می توان شعرهای عرفانی او را راحت تر گشود و افق معنایی آن ها را به درستی ترسیم کرد.
واکاوی سیر و سفر آسمانی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احوال باطنی و درونی مولانا همانند بلاغت سخن و شعرش پر از اعجاز و فسون است تا جائی که در مرتبه کلام او را تا والای ایجاز بیان و سحر سخن بالا می کشد و با جوش و خروش روحی اش به امواج پر شکوه مثنوی می کشاند و خود در جذبه احوالات و گفتار خویش مفتون می ماند. بدون تردید در ژرفای این اندیشه یکی از مباحث اثر گذار در فرهنگ معرفتی مولانا سفر است که یکی از مباحث شورانگیز در تحقیقات جامعه شناختی اعم از آداب و رسوم و یا علم و فرهنگ بوده و همواره در مبانی فکری مورد استقبال حکیمان و متفکّران قرار گفته است. مولانا که در این مقوله مستثنا نیست در مثنوی از سفر و آداب سفر چه سفر آفاقی، چه انفسی یاد کرده و به تفسیر مراتب عرفانی آن در سفر درونی و معراج پرداخته است، همچنین در منزلت راهروان راه طریقت که سیر و سفر روحانی و معنوی را شامل می شود هنرنمایی کرده است. بخشی از این سیر و سفر عرفانی مولانا در آسمان معنایی شکل می گیرد و در سفر آسمانی، معراج را مطرح می کند که خود بحث عروج را شامل دو نوع سفر می شمارد. اوّل عروج خاصّ که شامل معراج نبی اکرم(ص) و انبیاء الهی می باشد و سپس عروج عامّ را مطرح می کند که سفر درونی و عروج اولیاء الله را در این مجموعه می گنجاند.
معراج عرفانی در هشت کتاب سهراب سپهری بر اساس الگوی کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هشت کتاب» در یک نگاه کلّی سفری است از خودآگاه به ناخودآگاه و از ناخودآگاه به دنیای آگاهی. یافته های سپهری در این کتاب شباهت بسیاری با دریافت های شهودی متفکّرین و عرفا دارد. در این کتاب الگوی سفر دیگر الگوها را به هم می پیوندد. به عبارتی سایر الگوها چون الگوی مواجهه با آنیما، پیر خردمند و سایه و... از رهگذر الگوی سفر امکان پذیر می شود. سپهری خود قهرمان سفر است. او سفری اسطوره ای عرفانی را از دنیای خاموش «مرگ رنگ» آغاز می کند تا در «ما هیچ، ما نگاه» به نگاهی روشن از هستی برسد. این سفر قهرمانی از دو دیدگاه قابل بررسی است؛ اوّل از دیدگاه مراحل معراج عرفانی و دیگر بر اساس الگوی کمپبل که ادّعا می شود بیشتر اسطوره های جهان بر اساس آن پی ریزی شده اند. کمپبل سه مرحله برای سیر تحوّل و سفر تک اسطوره قهرمان در نظر می گیرد که عبارتند از: جدایی، رهیافت و بازگشت. از آنجایی که «هشت کتاب» شرح سفری عرفانی اساطیری است، ارزیابی آن بر اساس الگوی کمپبل، می تواند جایگاه شهودی شاعر سالک را در هر دفتر شعری نشان دهد
تحلیل عرفانی تجلّی حق و مشاهده حضرت محمد(ص) در معراج (براساس روایت نظامی گنجوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
439 - 457
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ابتدا معراج پیامبر به شیوه روایت نظامی گنجوی بحث و تحلیل می شود. معراج از وقایعی شگرفی است که برای شخص پیامبر اتفاق افتاد. هریک از مفسران، اهل حدیث و روایت و تحلیل گران دینی براساس مشرب عرفانی یا دینی خود (تسنّن یا تشیّع) گزارش های جالبی داده اند. محتوای گزارش هایی که از نحوه معراج پیامبر شده است با بسیاری از آموزه ها و تجربیات عرفانی همسو است؛ یعنی عارفان و صوفیان سعی کرده اند برخی از مبانی عرفانی و پیکره آن را با سیر روحانی و جسمانی پیامبر همسو کنند. مبانی و مفاهیمی مانند «تجلی حق»، «سِتر»، «حجاب»، «مشاهده»، «دل» و مانند اینها از این دسته اند. هدف عمده پژوهش، بازخوانی، نقد و تفسر معراج پیامبر و هم خوانی برخی از مفاهیم پرورش یافته عرفانی، مطابق با آن است.
تحلیلی از معراج پیامبر گرامی اسلام (ص) بر اساس مبانی فلسفی ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
41 - 56
حوزههای تخصصی:
از نظر ابن سینا و ملاصدرا، معراج پیامبر(ص) واقعیت داشته و انکارکنندگان آن در زمره کافران و گمراه شدگان از صراط مستقیم هستند. ابن سینا معتقد است معراج پیامبر(ص) جسمانی نبوده، چراکه جسم در یک لحظه نمیتواند مسافت بسیار زیاد را طی کند، بلکه عقلی و روحانی بوده است. ببیان دیگر، چون مسیر عروج پیامبر(ص) عوالم مجرده بوده است، نمیتوان این سیر را سیری جسمانی دانست. اما ملاصدرا با صراحت از جسمانی بودن کیفیت حضور پیامبر در معراج سخن میگوید. او قائل به جسمانی بودن حضور پیامبر در سیر آسمانی و همچنین جسمانی بودن اموری است که برای ایشان در شب معراج رخ داده است؛ البته جسمانی بودن آنها متناسب با عوالمی است که حضرت در آنها سیر کرده اند. ملاصدرا برای انسان قائل به سه نوع جسم است: عقلی، مثالی و عنصری. او سیر زمینی را از سنخ جسم عنصری و سیر آسمانی را از سنخ جسم مثالی و همچنین جسم عقلی میداند و معتقد است حضرت، متناسب با عوالمی که سیر میکردند، لباس جسمانیت به تن مینمودند. در این مقاله، مسئله کیفیت حضور پیامبر در شب معراج و امور اخروی یی که برای ایشان در آن شب اتفاق افتاد، با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا بررسی و تحلیل میشود.
جستاری در مضامین رؤیاهای رسول اکرم (ص) و جایگاه آن در تصمیم گیری های آن حضرت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
7 - 30
حوزههای تخصصی:
خواب حالتی است توأم با آسایش و آرامش که بر اثر از کار بازماندن حواس ظاهر در انسان و حیوان پدید می آید. رؤیا آن چیزی است که در خواب دیده می شود؛ بخشی از رؤیاها صادقانه هستند. این پژوهش با روش وصفی تحلیلی مضامین رؤیاهای صادقانه حضرت رسول9 و تأثیرشان در تصمیم گیری های ایشان را مورد بررسی قرار داده است. این بررسی حکایت گر آن است که خواب و رؤیا در فرهنگ اعراب قبل و بعد از ظهور اسلام همچون دیگر ملل مجاور آن ها دارای اهمیت بسیاری بوده است. مقاله با تأکید بر این که وحی و معراج در حالت خواب و رؤیای صادقه محقق نشده، بلکه هر دو در عالم بیداری بوده، نشان می دهد که مضمون رؤیاهای پیامبر عموما درباره سرنوشت اشخاص یا جنگ ها و حوادث و به نوعی پیش بینی رویدادهای آینده بوده است. آن حضرت گاه از رؤیای صادقانه برای اعتباربخشی به سخنان خود استفاده می کرد اما اغلب، رؤیا را معیار حجیت برای یاران خود نمی شمرد و آنان را وادار به انجام کاری بر پایه رؤیا نمی نمود.
بررسی معراج نامه بایزید بسطامی بر اساس الگوی سفر جوزف کمبل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
193-224
حوزههای تخصصی:
بایزید بسطامی از چهره های درخشان عرفان اسلامی در قرن دوم هجری است. عرفان او عرفانی عاشقانه و شورانگیز است تا جایی که به او لقب «سلطان العارفین» و «سلطان العاشقین» داده اند. از دیگر دلایل شهرت این شخصیت، «شطحیات» اوست. معراج نامه یکی از نمونه های شطحیات اوست که از تجربه ای نامتعارف و به دور از هنجارهای زندگی عادی حکایت می کند و ماهیتش وحدت وجود و هدف آن وصال خداوندی است. بایزید برای تجربه این حالات به شیوه سکر و خلسه عرفانی، به لایه های تودرتوی ذهن و ضمیر ناخودآگاه سفر می کند. در این مقاله این سفر درونی از رهگذر الگوی سفر قهرمان جوزف کمبل به روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود. این الگوی کلی که از چند کهن الگوی دیگر چون پیر فرزانه، آنیما و... ترکیب شده، با بیشتر سفرهای قهرمانی و اساطیری جهان سازگار است. در پژوهش حاضر، بیشتر مراحل سفر قهرمان کمبل به ویژه در بخش های جدایی و تشرّف آشکارا در معراج نامه بایزید دیده می شود. اما در بخش بازگشت شتاب ناگزیر قهرمان سبب حذف و ادغام برخی مراحل شده است که این نکته، بیانگر ماهیت متفاوت سفر درونی عارف نسبت به سفرهای قهرمانی دیگر است. بررسی تطابق یا عدم تطابق مراحل معراج بایزید با مراحل سفر تک اسطوره کمبل، ازسویی انعطاف و تعمیم پذیری الگوی کمبل را نشان می دهد و ازسویی دیگر، نشانگر جایگاه شهودی بایزید در هر مرحله بوده و جامعیت این معراج نامه عرفانی را بر اساس یک الگوی پذیرفته شده جهانی می رساند.
چگونگی مواجهه متکلمان امامیه با مفاد فیزیک هیأت قدیم درباره معجزات کیهانی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
5-24
حوزههای تخصصی:
علم هیأت قدیم که به دلیل شهرت بطلمیوس، با نام هیأت بطلمیوسی نیز از آن یاد می شود، از دو بخش هیأت ریاضی و هیأت فیزیک تشکیل شده است. در بخش هیأت فیزیک، طرح مباحثی مانند: امتناع خرق و التیام افلاک، ماهیت فسادناپذیری و جاودانگی افلاک، فرورفتگی و محکم شدن کواکب در افلاک باعث شده بود تا معجزات کیهانی مانند معراج، ردّ الشمس و شقّ القمر به چالش کشیده شود. بنابراین ضروری بود که مکاتب کلامی و متکلمان مسلمان، دیدگاه خود درباره تطبیق یا عدم تطبیق دیدگاه این هیأت با آموزه های اسلامی درباره معجزات کیهانی را اعلام کنند. پژوهشِ حاضر با تبارشناسی میان رشته ای و با رویکردی تاریخی به روابط دو علم هیأت قدیم و کلام اسلامی پرداخته و با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین چگونگی مواجهه متکلمان امامیه با فرضیه هیأت بطلمیوسی درباره معجزات کیهانی، پرداخته است و به این نتیجه دست یازیده است که متکلمان امامیه با توجه به رویکرد فلسفی یا غیر فلسفی خود در برابر این چالش، یکی از چهار نوع مواجهه را یعنی «سکوت»، «قبول چالش و دفاع از عقاید دینی»، «جمع بین آموزه های علم کلام و هیأت با تصرف در مباحث علم هیأت» و در نهایت «جمع بین آموزه های علم کلام و هیأت بدون تصرف در دیگری» برگزیده اند.
مقایسه کاربرد نمادین رنگ در نگاره سیر شبانه پیامبر (ص) به سوی مسجدالاقصی معراج نامه میرحیدر و نگاره معراج سلطان محمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معراج در دوره های متفاوت اسلامی مورد توجه نگارگران بوده است. نگارگر تمایل داشته که عالمِ مثال را تصویرگری کند، برای این منظور تا حد ممکن از عنصر خیال استفاده کرده است. رنگ را می توان یکی از عناصر اصلی و کاربردی در این راستا دانست. رنگ مؤثرترین و برجسته ترین وجه نگارگری ایرانی است که ویژگی های معنایی، دیداری و روانی خاص دارد و نگارگر ایرانی آن را در آثار خود، آگاهانه یا ناخودآگاه با توجه و هدف به کار برده است. به نظر می رسد این نمادگرایی رنگی در نگارگری ایرانی جایگاه ویژه ای دارد. رنگ های متمایز در آثار مختلف، نمادهای متفاوت داشته اند و چنین نبود که یک رنگ، نماد یک چیز معین و خاص باشد؛ از همین رو، نگارندگان با بررسی، تحلیل و مقایسه میزان استفاده نگارگران از بار معنایی رنگ های متفاوت در نگاره ها بر آن شدند که رابطه معنادار میان میزان استفاده از رنگ ها و محتوای نگاره ها را دریابند. نگاره های مورد بررسی در این پژوهش؛ نگاره معراج میرحیدر (839-840) مربوط به دوره تیموری و مکتب هرات، و نگاره معراج سلطان محمد اثر سلطان محمد (945-949) مربوط به دوره صفوی و مکتب تبریز دوم هستند. پژوهش حاضر برای دست یابی به پاسخ این پرسش است که کاربرد نمادین رنگ ها در این دو نگاره دارای چه شباهت ها و تفاوت هایی بوده است؟ روش به کاررفته در این پژوهش تطبیقی-تاریخی بود. در این راستا، استخراج مؤلفه های رنگی از هر دو نگاره در قالب جدول انجام و در ادامه به بررسی ویژگی های نمادشناسانه رنگ های مرحله پیش در قالب جدول پرداخته شد. سپس داده های رنگی به دست آمده از نگاره ها و نمادشناسی آنها مورد بررسی و تطبیق قرار گرفت.
مطالعه تطبیقی مؤلفه های تصویری معراج پیامبر(ص) در خمسه نظامی و هفت اورنگ جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴)
149 - 159
حوزههای تخصصی:
در تاریخ فرهنگ، هنر و تمدن اسلامی همواره معراج نگاری حضرت محمد(ص) مورد توجه بوده است، همچنین در طول اعصار مختلف تاریخی مصورسازی این باور دینی با توجه به سلیقه حامیان و پادشاهان و نگارگران و بر مبنای اندیشه های عرفانی آن زمان انجام شده است. همین امر موجب تمایز میان تصویرسازی عناصر تصویری ثابت در نسخه های مصورسازی شده از معراج نامه ها شده است. یکی از مهم ترین نسخه های مصور ارزشمند از معراج پیامبر(ص)، در دوره تیموری خمسه نظامی و در دوره صفوی هفت اورنگ جامی است. در این میان ویژگی های تجسمی و شمایلی این دو نگاره در عین داشتن وجوه اشتراک، تفاوت هایی نیز دارند. بنابراین پرسش اصلی مطرح شده این است که: وجوه افتراق و اشتراک تجسمی و شمایلی در روایت تصویری معراج پیامبر(ص) در خمسه نظامی و هفت اورنگ جامی چه بوده است؟ بدین ترتیب هدف اصلی این پژوهش مطالعه تطبیقی مؤلفه های تصویری معراج پیامبر(ص) در خمسه نظامی و هفت اورنگ جامی است. روش تحقیق از لحاظ ماهیت و روش اجرا، توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف، بنیادی است. روش جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و اسنادی انجام شده است. پس از مطالعه هر یک از نگاره ها و بررسی مؤلفه های تصویری و ویژگی های تجسمی آن ها این نتیجه حاصل شد که؛ نگاره معراج در خمسه نظامی به علت وجود توجه و احترام به آیین محمدی در دوره تیموریان، تصویرپردازی چهره پیامبر(ص) انجام شده است، اما به علت گرایش های مذهبی و تعصبات سخت در جریان فرقه گرایی موجود در عصر صفوی، چهره پیامبر در هفت اورنگ جامی قابل مشاهده نیست. پیکره سازی، تنوع رنگی و طراحی فیگورها در خمسه نظامی ضعیف تر از هفت اورنگ جامی انجام شده است.
کیفیت معراج نبوی از منظر مفسران با تأکید بر خوانش عرفانی میبدی در کشف الاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
107 - 124
حوزههای تخصصی:
واقعه روحانی معراج به عنوان یکی از مهم ترین تجارب معنوی محمد(ص) از منظر کلامی و عرفانی نزد اندیشمندان مسلمان از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. بر اساس اعتقادات اسلامی خداوند پیامبر(ص) را به معراج برد تا در فرآیند این سفر روحانی اعتبار و احترام او را بر دیگران آشکارسازد و اندوهی را که از مصیبت و رنج مؤمنان بر دل اوست، با نشان دادن خوشی مؤمنان در آخرت بر او آسان کند. جمهور مفسّران، معراج جسمانی و روحانی پیامبر(ص) را بر اساس قرائن و شواهد زیادی که بر صحت آن گواه است، پذیرفته اند. یکی از تفاسیری که این موضوع را از منظرعرفانی به تفصیل مورد بررسی قرارداده، کشف الاسرار و عدۃالابرار میبدی است. هدف اصلی -این پژوهش، که با روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است، تبیین و واکاوی ابعاد باطنی و رازآمیز واقعه معراج براساس تفسیر صوفیانه میبدی از آیات قرآن است که در ذیلِ مبحث کیفیت معراج پیامبر(ص) از دیدگاه مفسران بررسی شده است.
شناسایی ماهیت سیاسی اسراء پیامبر اکرم(ص)، با تأکید بر مفهوم عمق راهبردی هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۱
122 - 144
حوزههای تخصصی:
در سوره اسراء، خداوند تصریح کرده است که پیامبر اکرم (ص) را شبانه از مسجدالحرام به مسجدالاقصی برده است. قرآن کریم برای این حرکت جغرافیایی، از واژه «أسری» استفاده کرده است. شناسایی ماهیت اسراء رسول اکرم (ص) نیازمند تدبر و تفکر علمی درباره این آیات است. در این پژوهش با تفکر خلاق و استفاده از روش جایگزینی، تلاش می شود، در مرحله اول دلیل استفاده از واژه «أسری» برای این حرکت جغرافیایی، با استفاده از دانش ریشه شناسی در معناشناسی واژگانی تبیین گردد. در مرحله دوم، دلیل وقوع «معراج» در جریان اسراء تبیین گردد و در مرحله سوم دلیل انتخاب مسجدالاقصی به عنوان مقصد اسراء روشن شود. گام های سه گانه فوق، خواننده آیات را به سوی موضوعی مشابه مفهوم «عمق راهبردی هوشمند» در جنگ نرم سوق می دهد. نفوذ به عمق راهبردی هوشمند، برای حکومت هایی کاربرد دارد که صاحب تمدّن هایی هستند که تلاش در توسعه گفتمان جهانی خود دارند، در این پژوهش باتوجه به مفهوم عمق راهبردی هوشمند، فهم جدیدی از آیات سوره اسراء، ارائه می گردد. توجه به مفهوم نفوذ به عمق راهبردی می تواند، حرکت اسراء و معراج را در قالب یک حرکت سیاسی برای غلبه بر دشمنان اسلام تبیین نماید. پیامبر اکرم(ص)، با حضور در بیت المقدس، به عمق جغرافیایی دشمنان اسلام و با ارتباط با انبیاء ادیان ابراهیمی، به عمق تاریخی نفوذ کرده و زمینه ساز جهانی شدن گفتمان اسلامی را فراهم آورده است.