مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
سیاق
منبع:
تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
171 - 196
حوزههای تخصصی:
"سیاق" از مهم ترین قرائن عقلائی فهم کلام و دستیابی به مراد گوینده محسوب می شود. در روش تفسیر قرآن به قرآن نیز توجه به "سیاق" آیه/آیات در کنار "بهره گیری از سایر آیات مرتبط با آیه مورد بحث" به عنوان قرینه ای برای تعیین مراد وحی مورد استناد قرار می گیرد. در عصر حاضر، کتاب "أضواء البیان فی ایضاح القرآن بالقرآن" تألیف محمدالأمین الشنقیطی از جمله تفاسیر مهم اهل سنت است که با روش تفسیری قرآن به قرآن نگاشته شده است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی درصدد دستیابی به فهم جایگاه "سیاق" در این تفسیر و در نزد مؤلف آن برآمده است که در نتیجه مطالعه پنج جزء قرآن کریم مشخص شد هر چند "سیاق" نقش نسبتا مؤثری را در مواردی از جمله بیان معنا و مراد از مفردات آیه، تبیین معنای کلی آیه، ارزیابی اقوال مفسران، بیان تقدیر و محذوف و... در این تفسیر ایفا کرده است؛ اما در مواردی نیز "سیاق" به عنوان قرینه ای نزدیک و درونی در ترجیح معنا نادیده انگاشته شده است. در این موارد مفسر ابتداء معانی ای را که عمدتا برگرفته از آیات هم مضمون در سوره های دیگر است، مورد توجه قرار می دهد و گاهی نیز معنای سیاقی آیه را جزء یکی از وجوه معانی ذکر می کند. این مطلب می رساند که از میان دو قرینه مؤثر فوق الذکر در کشف معنای آیه در روش تفسیر قرآن به قرآن، "استناد به سایر آیات"، نسبت به قرینه "سیاق" در این تفسیر اولویت داشته و ارجح است
تحلیل پیشنهاد ساخت «بنا» و «مسجد» بر اصحاب کهف از دیدگاه فریقین (و ارتباط آن با مسئله ساخت قبور صالحان و مسئله زیارت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
189 - 214
حوزههای تخصصی:
در عصر جدید، پژوهش های تطبیقی بین مذهبی عمدتاً در حوزه شیعی با هدف بررسی دیدگاه های فریقین و نقد و ارزیابی آن ها در حال انجام است. در همین راستا، این نوشتار به بررسی آیه بیست و یکم سوره کهف که دیدگاه های مفسران فریقین و همچنین روایات تفسیری اهل بیت، صحابه و تابعان درباره آن متفاوت بوده، پرداخته است. بدین صورت که نظرات مفسران صحابه و تابعان از یک سو و روایات اهل بیت از دیگرسو گزارش شده و سپس با تطبیق نظرات مفسران شیعه و اهل سنت، آرای آنان ارزیابی گردیده است. از رهگذر این بررسی تطبیقی، حاصل شد که پیشنهاد ساخت مسجد بر اصحاب کهف، از سوی بدعت گذاران و مشرکان نبوده، بلکه از طرف موحدان بوده است. از دلایلی که برای تأیید این نظریه از آن بهره گرفته شد، می توان به سیاق آیه، سیاق و محور اصلی سوره و آیات دیگر مشتمل بر «بنا»، و نیز سکوت قرآن در برابر این پیشنهاد اشاره کرد. از سوی دیگر به شبهاتی که از سوی اهل سنت به این نظریه وارد شده، پاسخ داده شده است.
نقد ترجمه واژه «اُمّی» با تکیه بر سیاق آیات و روایات معصومین (علیهم السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه های «اُمّی» و «امیین» مجموعاً شش بار به صورت مفرد و جمع در قرآن کریم به کار رفته است. در تحلیل های مفسران و قرآن پژوهان، این تعبیر قرآنی به معانی مختلفی همچون «بی سواد، عوام و فرد بدون کتاب الهی» آمده است. مترجمان قرآن کریم نیز در ترجمه این واژه، آن را به «درس ناخوانده بودن و بی سواد بودن رسول خدا (ص) و قوم او» برگردانده اند که به نظر می رسد این معانی با سیاق آیات مربوط به آن و همچنین با روایاتی که در معناشناسی این واژه صادر شده، هماهنگ نیست. لذا در این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی نوشته شده، ترجمه این واژه قرآنی مورد نقد و بررسی قرار گرفت و مشخص گردید معانی یادشده صحیح و دقیق به نظر نمی رسد بلکه بر اساس سیاق آیات و همچنین روایات معتبر شیعه، امّیون کسانی هستند که کتاب الهی بر آن ها نازل نشده و فاقد کتاب هستند، لذا اکثریت مترجمان به دلیل تحت ت أ ثیر بودن از پیش فرض های فکری و ارتکازی فقط به ترجمه تحت الفظی پرداخته اند.
قراینی در بازشناسی مرجع ضمیر در اسناد ضمیری الکافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهترین کتاب در حدیث شیعه، کتاب گران سنگ الکافی نوشته محمد بن یعقوب کلینی است که دارای گونه های گونه گونی از اسناد است. مانند: سند عادی، تحویلی و ... از مهم ترین و پرشمارترین این گونه ها، سند ضمیری است (1097سند) که به دو گونه سند ضمیری عادی (360 سند) و غیرعادی (737 سند) تقسیم می گردد. این جستار به سبب جایگاه خطیر درست کشف کردن مرجع ضمیر، بر آن شد که با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای، به جست وجوی قراینی برآید که به یاری آنها، مرجع ضمایر این گونه از اسناد در کتاب بی نظیر حدیثی شیعه به صواب تمییز داده شود. دستاورد این نوشتار عبارت است از وجود هشت قرینه در کشف مرجع ضمیر که قراین داخلی آن بر این پایه اند: اقتضای سیاق، سلسله اسناد مشابه و استاد و شاگردی که حدیث شناس را دست کم در 349 حدیث راهبری می کند و قرینه های خارجی عبارتنداز: تصریح بزرگان، بودن سند در کتابی دیگر، کثرت نقل یک راوی از راوی دیگر، روایت نمودن شخصی از کتاب مخصوصی و عدم رجوع ضمیر جز به یک راوی خاص که حدیث شناس را حداقل در 222 سند راهنمایی می کند که بسیاری از این اسناد، از گونه اسناد ضمیری غیرعادی بوده و بدان ها ارجاع داده شده است. به آدرس این تعداد از احادیث به عنوان نمونه ارجاع داده شده، و گرنه این قراین در دیگر احادیث ضمیری نیز کاربرد دارد.
نگاهی به معنی شناسی جمله عربی از منظر فاضل سامرائی (تحلیل و بررسی کتاب الجمله العربیه والمعنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
267-284
زبان عربی هم به علت ویژگی های منحصربه فردی که دارد و هم به خاطر ورود مفاهیم و حوزه های معنایی جدیدی به آن که با نزول قرآن کریم صورت گرفت، از همان آغاز، مورد توجه علماء حوزه معنی شناسی قرار گرفت. در میان زبان شناسنان و نحویان معاصر، فاضل سامرائی، آثاری به رشته تحریر درآورده که یکی از این آثار کتاب الجمله العربیه والمعنى است. در این پژوهش با بررسی دو بعد شکلی و محتوایی، این اثر بیش از پیش معرفی و بررسی می شود. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد این اثر با رویکرد های اسلامی سازگار است و نشان از تسلط نویسنده بر منابع اصیل دارد. سامرائی در فهم معنی جملات عربی از سبک معنی شناسی ساختگرا استفاده نموده و با استفاده از قرینه سیاق و مقام از مکتب زبان شناسی نقش گرا نیز بهره جسته است. هرچند وی نتوانست مانند تمام حسان که نظریه همبستگی قرینه ها را مطرح کرد، به نقش ارتباط قرینه ها در کنار هم بپردازد و در معنی شناسی رویکردی جامع ارائه دهد، اما با اشاره به نقش هریک از قرینه ها در جای خود، توفیقاتی را به دست آورد. اثر وی از جنبه شکلی فاقد ابزار های مقدماتی و آموزشی است که در این پژوهش در کنار ذکر نقاط قوت و کاستی های اثر به ارائه پیشنهادهایی پرادخته شد.
تحلیل فرایند «تفسیر» و «تطبیق» قرآن بر اساس کارکرد «سیاق» و «شأن نزول»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم، متنی است که مخاطبانش به منظور دریافت مُراد آن نیاز به «تفسیر» دارند. پس از دریافت مُراد، نوبت به فرایند «تطبیق» یا همان بهره بری از مُراد در جهت هدایت می رسد. مسأله آن جاست که فهم تفسیری و پس از آن، دخول در فرایند تطبیق نسبت به «سیاق» و «شأن نزول» آیه چگونه تصویر می شود. این پژوهش که به روش تحلیلی-توصیفی و با بهره بری از ابزار کتابخانه ای به نگارش درآمده است، در تحلیل فرایند تفسیر بدین نتیجه دست یافت که با توجه به نوشتاری یا غیرنوشتاری بودن متن، مفهومی به نام «مقامات تفسیری» مطرح می شود که فهم مراد، تنها در آن مقامات امکان پذیر است. این مقام ها عبارتند از: «سباق»، «شأن و فضای نزول آیه»، «سیاق سوره»، «فضای نزول سوره»، «قرآن در قرآن نوشتاری» و «قرآن در قرآن غیرنوشتاری». در واقع، هیچ یک از مقام ها با دیگری تعارضی ندارد و شکل متکامل تفسیر، تنها با کنار هم نهادن تمامی مقامات ممکن است. امّا نتایج حاصل از تحلیل فرایند تطبیق عبارتند از: اوّلًا فرایند تطبیق در گستره ی تمامی آیات و برای همه ی مخاطبان تعریف می شود؛ ثانیًا از حیطه ی «مدلولات لفظی» و حوزه ی «تفسیر» بیرون می آید؛ ثالثًا تنها با تعیین «مناسبت» و «غایت» به صحنه می آید؛ رابعًا با تشکیل قیاسی استثنایی برای نقوش مطرح در یک آیه تصویر می شود؛ خامسًا تعارض با مقام «سباق» یا «شأن نزول آیه» شرط دخول در فرایند تطبیق است، اما تطبیق نسبت به چهار مقام دیگر همین آیه، مهمل یا لابشرط است؛ سادسًا تطبیق یک آیه آن گاه مقبول می افتد که با مقامات شش گانه در محدوده ی آیات دیگر متعارض نباشد.
دلالات سیاقیه در اصول فقه مذاهب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقهای امامیه (به ویژه فقهای متأخر) در انتهای باب مفاهیم، بحثی تحت عنوان دلالات سیاقیه یا دلالات ثلاثه مطرح مینمایند که تاکنون آنچنانکه بایسته است، بدان توجه نشده است و حال آنکه این دلالات در موضوعات بسیاری راهگشا خواهد بود و به واقع بسیاری از مشکلات و معضلات حقوقی روز با این دلالات حل میگردد. این بحث در میان سایر مذاهب اسلامی نیز سابقه داشته است، اما هریک از مذاهب آن را در بابی متفاوت مطرح مینمایند. در پژوهش پیش رو که به روش توصیفی تحلیلی است، پس از ذکر تعاریف، ویژگیها و اقسام این دلالات، درباره حجیت هریک سخن به میان آمده و در پایان نیز شیوه عملکرد و کاربرد هریک در موارد و پروندههای حقوقی روز تبیین میگردد. برخی از معاهدات بینالمللی بررسی و مواردی از کاربرد این دلالات در آنها نیز کشف شده است.
آداب تنظیم و نگارش کتابچه های مفاصاحساب در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۲)
110 - 139
حوزههای تخصصی:
نظارت و کنترل بر بودجه به عنوان یکی از ارکان مهم در بودجه بندی، در دوره قاجار اهمیت زیادی داشت. کتابچه های مفاصاحساب، یکی از دفاتر مالی قابل دسترس از دوره قاجار است که شناخت آن می تواند زوایای تاریک و ناشناخته مالی ایران به ویژه مباحث بودجه ریزی را روشن کند. هدف : پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که ساختار، اجزا و محتوای دفتر مفاصاحساب در عصر قاجار چگونه تنظیم و نگارش می شده است و این اجزا چه تغییراتی داشته است. روش/ رویکرد پژوهش : داده ها براساس 46 سند موجود در پنج مرکز آرشیوی، جمع آوری و تحلیل شده است. یافته ها و نتیجه گیری : ساختار مفاصاحساب از چهار بخشِ مفرده، من ذالک، الباقی-الفاضل، و اضافات تشکیل شده است. مفرده در اصطلاح به معنای درآمد و من ذالک به معنای مخارج است. چنانچه مقدار من ذالک کمتر از مفرده باشد درپی آن «الباقی» نوشته می شود و چنانچه مقدار من ذالک زیادتر از مفرده باشد درپی آن «الفاضل» نوشته می شود که به معنای کسری بودجه است؛ ولی اگر در نقد کمتر و در جنس بیشتر باشد یا بالعکس، در این صورت «الباقی به مافیه الزیاده» آورده می شود. مفرده به لحاظ ساختار شکلی از دو حرف اول و حرف ثانی و چهار دفعه تشکیل می شود. حرف اول برای درآمدهای سال جاری و حرف ثانی برای درآمدهای سال های قبل است. حرف اول خود به دو بخش مالیات اصل و اضافه تقسیم می شود که به ترتیب به معنای مالیات مستمر و غیرمستمر است. مخارج نیز در غالب برات های مالی به دو بخش مستمر و غیرمستمر تقسیم می شود. اضافات سند نیز ساختاری منظم و منسجم داشت، ولی در دوره مظفری، نسبت به دوره ناصری به لحاظ شکلی تغییراتی پیدا کرد؛ به این ترتیب که مهر و طغرای شاهی در صدر صفحه اول کتابچه حذف شد؛ اتصالات هم که به نوعی عنوان بندی هریک از صفحات است در مفاصاحساب دوره قاجار مرسوم نبود.
تبیین مؤلفه های مؤثر در ارتباط سنجی دو سوره اذائیه «المنافقون و النصر» با رویکرد تحلیل معنایی و روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین دو سوره اذائیه «المنافقون و النصر» و با رویکرد تحلیل معنایی و روایی، به تطبیق ابعاد و مؤلفه های مؤثر در تحلیل معنایی و مضمونی این دو سوره پرداخته است. علی رغم شروع هر دو سوره با «اذا»ی ظرفیّه شرطیّه، به نظر می رسد که به دلیل تفاوت در ساختار شکلی و محتوایی آیات این دو سوره، ارتباط معناداری بین آ ن ها مطرح نباشد. در حالی که با تطبیق مهمترین ابعاد تحلیل معنایی و مضمونی و نیز با استناد به قرینه سیاق آیات این دو سوره نسبت به یکدیگر و نهایتاً با تمسک به پشتوانه روایی معصومین (ع) به عنوان مؤلفه های مهم ارتباط سنجی، می توان به وجوه اشتراک و ارتباط معنادار مضمونی بین این دو سوره دست یافت. بر این اساس، محوریت مشترک در ارتباط معناییِ مضمونی و روایی این دو سوره، قطعیت تحقق وعده الهی در نصرت و فتح نهایی و ثبوت عزت الهی برای مؤمنان (در سوره النصر) و زوال منافقان و مخالفان دین (در سوره المنافقون) است که در اعتقاد به ولایت پذیری متجلّی می گردد.
کاربرد صافی فرهنگی در ترجمه لعن و نفرین: موردپژوهی ترجمه انگلیسی بچه های قالیبافخانه اثر هوشنگ مرادی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی انتقادی نحوه ی کاربرد صافی فرهنگی در ترجمه ی انگلیسی کریس لیر و سهیلا سحابی (2000) از کتاب بچه های قالیباف خانه ی مرادی کرمانی (1379) است. بدین منظور، الگوی «تحلیل انتقادی» (خان جان، 1391، 1392) که بر بینان نظریِ زبان شناسی سازگانی- نقشگرا (هلیدی، 1994، 2004) می باشد به عنوان چارچوب تحلیلی انتخاب گردیده است. این الگو همزمان تحلیل عوامل درونزا و برونزا را مورد توجه قرار می دهد و هم به محصول ترجمه، هم به فرآیند ترجمه نظر دارد. ضمن ملاحظه دو فرض بنیادین «ترجمه به مثابه ی بافت آفرینی مجدد» و «ترجمه به مثابه ی تصفیه» که در الگوی تحلیل انتقادی ترجمه مدّ نظر بوده اند، این پژوهش با نحوه ی کاربرد صافی فرهنگی از سوی مترجمان اثر و ویژگی های بافتی در نظام مقصد تناسب داشته و نیل به معیار تعادل نقشی را محقق ساخته است. پس از شناسایی این عبارت ها ، به بررسی عملکرد مترجمان کتاب در برگردان این کنش گفتاریِ پرداختیم تا ببینیم از میان چهار راهکار «معادل سازیِ (توصیفی)»، «معادل یابیِ (فرهنگی)»، «رویکرد سلبی» (حذف) و «انتقال»، بیشتر از کدام راهکارها بهره جسته اند. محاسبه فراوانی این راهکارها مبین آن بوده است که مترجمان در برگردان این کنش گفتاری به ترتیب از راهکارهای «معادل سازی»، «انتقال و «حذف» بیشترین استفاده را داشته اند و «معادل یابی» به کار گرفته نشده است.
چگونگی بهره گیری مفسران معاصر از روایت تفسیری در تفسیر نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰شماره ۴۷
147 - 176
حوزههای تخصصی:
تحولات تفسیر نگاری دوره معاصر در بهره گیری از روایت مطالعه تفاسیر و مقایسه آنها با یکدیگر نشان می دهد که مفسران دوره های گوناگون در حیطه منابع تفسیری عملکردی متفاوت داشته اند.سوال مقاله چگونگی این تغییر و تحول را در تفاسیر دوره معاصر و دوره های قبل از آن در حیطه بهره گیری از روایت مطمح نظر قرار داده و به نتایجی دست یافته است.این مطالعه و مقایسه که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد نشان داد که روش مفسران معاصر در بهره گیری از روایات، گاه نقطه مقابل مفسران پیشین بوده است به گونه ای که با مقایسه دوره های متقدم و متاخر با دوره معاصر برخی از روایات را یا بیان نکرده اند، یا با یادکرد روایت نقد سندی و دلالی آن را در پیش گرفته اند و یا در مواجهه سیاق(دلیل لبی و لفظی) بر رد و طرح روایت نظر داده اند گاه نیز روایت را بر سیاق مقدم داشته اند. کلید واژه:منابع تفسیر، ملاکات تفسیر، تفاسیر دوره معاصر، سیاق
بررسی آیه 11 سوره غافر و ارتباط آن با بحث رجعت با رویکرد پاسخ به شبهات
منبع:
تفسیرپژوهی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
265 - 235
حوزههای تخصصی:
مفسرینی از شیعه با توجه به روایات رسیده در ذیل یازدهمین آیه سوره غافر، تعبیر دو مرگ و زندگیموجود در آیه را مربوط به بحثرجعت می دانند؛رجعت را از وعده های الهی خداوند دانسته اند که به واسطه آن ذات باری تعالی، در هنگام ظهور حضرت مهدی علیه السلام، گروهی از مردگان را به همان صورتی که بودند به دنیا بر می گرداند تا گروهی عزیز و گروهی را ذلیل کند؛ به تبع آن حق مظلوم را از ظالم باز ستاند. با توجه به اختلاف نظرات تفسیری راجع به اختصاص بحث رجعت در آیه 11 سوره غافر، به دنبال شفاف سازی اختصاص مرگ های دو گانه مربوط به کفار؛ به روش توصیفی و تحلیلِ سیاقی، مفهوم صحیح این آیهبر اساس پاسخگویی به شبهات موجود بررسی می گردد. با وجود قرائن سیاقی از آیه و اخبار آحاد در روایات رسیده در بحث رجعت ذیل آیه مورد نظر، این آیه مربوط به عموم کفار است و نمی تواند مربوط به کفار در زمان رجعت باشد؛ اما با مقایسه مشخصات کفار در زمان رجعت و مشخصات کفار در سوره های هم سیاق با سوره غافر(حوامیم) مشخص می شود که: این افراد در کفر محض هستند و عذاب الهی از آنها برداشته نمی شود؛ بنابراین با مشخصات کفار در زمان رجعت مطابقت دارد و می تواند به استناد سیاقی، منظور از دو بار میراندن و زنده کردن کفار، دو بار عذاب الهی برای آنان است
کارکردهای 12 گانه سیاق در تعیین و تبیین معنای آیات و واژگان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر واژه در کتاب لغت دارای معنا یا معانی خاصی است ولی وقتی همین واژه در متن قرار می گیرد معنای دقیق خود را پیدا می کند و از این رو بهترین راه برای تعیین معنای واژه، توجه به قرائن کلام و بافت و سیاق است. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی در صدد ارائه تعریف دقیقی برای سیاق و بیان آثار کارکردی آن در تبیین واژگان قرآن بوده و به نتائج زیر نائل شده است: سیاق، هرگونه دلیل دیگری است که در فضای الفاظ و عباراتی که می خواهیم آن ها را بفهمیم قرار دارد و به لفظی و معنوی ، پیوسته و گسسته تقسیم می شود و دارای این کارکردهاست: عدم امکان معنای الفاظ بدون کمک سیاق؛ ارائه معنای واژه دقیقتر از معنای ارائه شده توسط اهل لغت؛ تعیین معنای لفظ مشترک در آیه ؛ تبیین فرق یا فروق بین الفاظِ به ظاهر مترادف؛ تشخیص حذف و محذوف در آیات؛ تعیین نقش دستوری واژه در متن؛ تعیین مصداق واژه های مشترک معنوی؛ تعیین وجه واژه های دارای وجوه متعدد؛ ترجیح و تعیین یکی از قرائت های مرتبط با واژه ها؛ قبول یا رد روایت های تفسیری مرتبط با معنای واژه ها ، تعیین معنای واژگان اضداد در آیات ؛ کشف اعجاز لغوی قرآن؛ تعیین معنای صحیح واژه های ناظر بر احکام فقهی.
معناشناسی «اِنقاذ مِنَ النار» در آیه 103 سوره آل عمران با تأکید بر سیاق و سبب نزول
تعدد معنای الفاظ، یک مساله رایج در زبان عربی است. در طیفی از واژگان قرآن، لفظ واحد به تناسب موضوع در آیات متعدد به معانی متعدد به کار رفته است. در میان پژوهش های قرآنی بازشناسی معنایی واژه ها و عبارات در ارائه نظرات جدید تفسیری بسیار راه گشا است. در این پژوهش که بر توصیف – تحلیل استوار است معنای عبارت «اِنقاذ مِنَ النّارِ» در آیه 103 سوره آل عمران با استفاده از قاعده سیاق و دقّت در اسباب النزول مورد واکاوی قرار گرفته است؛ با تبیین و تحلیل نظرات، این نتیجه به دست آمد که مفسران این عبارت را به دو گونه ظاهری و باطنی تفسیر نموده اند؛ در تفسیر ظاهری سه نظر: «1) نجات از آتش جهنم، 2) نجات از آتش جنگ، 3) ادغامی از هر دو نظر» مطرح گردید و در تفسیر باطنی «نجات از آتش شهوات و نجات از اخلاق رذیله» مورد نظر بوده است؛ امّا نظر مختار مقاله این است که تفاسیر باطنی قابل قبول نیستند زیرا معیارهای صحت معنای باطنی – دلالت های عرفی کلام و مستندات روایی – را دارا نمی باشند؛ لذا با توجّه به تمامی قرائن می توان این گونه بیان کرد که معنای اصلی عبارت مذکور «نجات از آتش جنگ و خونریزی» است لذا از آنجا که نتیجه خودداری از جنگ و خونریزی، وحدت و دوستی بین مسلمانان است سرانجامِ آن به نجات از آتش جهنّم منتهی می شود.
چالش ناسازگاری پیشینه توراتی قصه های قرآن با سیاق آیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
197 - 214
حوزههای تخصصی:
در مقام فهم قصه های قرآن، گاه دو وجه محتمل است که یکی را پیشینه تاریخی قصه در تورات و دیگری را سیاق آیات قرآن تقویت می کند. در این سنخ مواضع، این چالش رخ می نماید که کدام یک از این دو قرینه را باید بر دیگری تقدم و رجحان نهاد. در قصه برادرکُشی پسر آدم، در قصه خندیدن همسر ابراهیم، در قصه برهنگی آدم و حواء، در قصه فروش یوسف و در قصه رسالت نهصد و پنجاه ساله نوح می توان مصادیقی از مسأله فوق را ملاحظه کرد. تحقیق حاضر پس از تحلیل این نمونه های پنجگانه، بدان منتهی شده است که نمی توان برای خروج از چالش تعارض پیشینه توراتی با سیاق آیات، راهکاری ثابت پیشنهاد کرد بلکه داوری نهایی در هر مورد، برحسب عوامل متعدد، متغیر است. به دیگر بیان، عواملی نظیر شدت و ضعف سیاق، تعیین کننده بودن یا نبودن استشهاد به تورات، وجود یا عدم قرینه برای نادیده انگاری سیاق یا نادیده انگاری پیشینه توراتی، در مقام داوری اثرگذار هستند.
واکاوی مقایسه ای تناسب بیانی داستان حضرت آدم (ع) در سوره های اعراف و حجر بر اساس بافت نظم قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تناسب معنوی و گزینش واژگان در تعبیر قرآنی به عنوان یکی از مؤلفه های اعجاز این کتاب آسمانی، همواره مورد توجه اندیشمندان علوم قرآنی قرار گرفته، و از پیوستگی آیات قرآن، با اصطلاحات مختلفی همچون تناسب بیانی، نظم، اتّساق و تناسق یاد کرده اند. قرآن، گاهی درباره یک موضوع واحد تعابیر زبانی متفاوتی داشته است، و این مقوله را می توان در داستان حضرت آدم (ع) یافت که در هفت سوره قرآن در سبک و سیاقی متنوع و متغیّر تکرار شده است که گاهی همراه با اطناب و گاهی همراه با ایجاز بوده است. خلقت انسان، سجود ملائکه در برابر او، و امتناع ابلیس از سجود، و وسوسه و گمراهی آدم و حوّاء به دست او حوادث این داستان را تشکیل می دهد. جستار حاضر با رویکرد توصیفی و تحلیلی به واکاوی مقایسه ای بیانی و سبک شناختی این داستان در دو سوره اعراف و حجر بر اساس بافت زبان قرآن پرداخته است تا ضمن کشف نقاط تشابه و تفاوت در بیان و سبک داستان حضرت آدم در این دو سوره، علّت تفاوت های بیانی موجود در جملات و واژگان را بر اساس سیاق مقامی و زبانی تحلیل نماید. از مهم ترین یافته های پژوهش می توان به این نکته اشاره نمود که در قرآن تکراز تامّ _به جز در موارد اندک_ وجود ندارد، و داستان حضرت آدم در سوره های اعراف و حجر علیرغم شباهت موضوعی، تفاوت های بیانی ظریفی در گزینش واژگان، ساخت های دستوری، و سبک بیان موضوع دارند که در پرتو سیاق قرآن قابل تفسیر است.
تحلیل انتقادی کاربست واژه «ظن» در معنای «یقین» با تبیین معنای لغوی و تناسب آن در سیاق آیات
حوزههای تخصصی:
واژه ظن از واژگان کلیدی قرآن کریم است که از ابعاد مختلف اعتقادی، اخلاقی و فقهی حائز اهمیت است. یکی از مسایل پردامنه درباره این واژه، اختلاف در مفهوم شناسی آن در سیاق های مختلف قرآنی است. سه دیدگاه اصلی در این باره وجود دارد. طبق دیدگاه رایج، بسیاری از مفسران و پژوهشگران، معنای اصلی ظن را گمان دانسته اند؛ اما واژه ظن را به ویژه در ده آیه بر خلاف ظاهر این آیات به یقین تفسیر کرده اند، زیرا معنای اصلی ظن را در این آیات مناسب ندانسته اند. این پژوهش تلاش کرده است تا به تحلیل انتقادی تفسیر ظن به یقین در آیات قرآن کریم بپردازد. باور به اعجاز لفظی و استعمال حکیمانه الفاظ در آیات قرآن کریم، پذیرش چنین نگاه تفسیری را در این آیات دشوار می سازد. بر این اساس در گام نخست به بررسی گزارش های لغوی و تحلیل انتقادی شواهد و دلایل لغویان پرداخته است، زیرا گزارش های لغوی در بسیاری اوقات مبنای تحلیل های تفسیری بوده است و نشان داده است که معنای اصلی ظن یعنی گمان در تمام استعمالات این ماده لغوی دیده می شود و شواهد شعری مطرح در اثبات مفهوم علم و یقین برای لفظ ظن، با همان معنای اصلی ظن یعنی گمان قابل تبیین است. آن گاه بر پایه این تحلیل لغوی به بررسی مفهوم لغوی ظن و تفسیر آن در آیات اختلافی با تاکید بر سیاق آیات پرداخته است. در نهایت آنکه روشن شده است که کاربرد ظن با همان معنای اصلی خودش در تمام آیات قرآن کریم قابل دفاع است و در تناسب کامل با سیاق آیات است.
کاربست دیدگاه های علّامه طباطبایی در نقد منقولات تفسیری ابومسلم اسفهانی در مجمع البیان
حوزههای تخصصی:
طبرسی در تفسیرش از آرای مفسران اهل سنت و شیعه بهره برده است از جمله این مفسران می توان به ابومسلم اصفهانی اشاره کرد که بیشترین نقل ها در تفسیرش از اوست این پژوهش به بررسی و نقد روش تفسیری او با توجه به قواعد و موازین تفسیری پرداخته و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند یافته های پژوهش نشان می دهد که ابومسلم به عنوان مفسری برجسته از روش های تفسیری مختلفی در تفسیر آیات استفاده کرده و علیرغم توجه او در به کار گیری قواعد و ضوابط تفسیری در برخی موارد از آن ها غافل مانده به طور مثال می توان به قواعدی از این قبیل : عدم توجه به سیاق آیات،بی توجهی به لحن و آهنگ کلام،اختیار کردن معنایی که احتمال ضعیف دارد و لغزشی که در به کار گیری منبع عقل در اجتهاد از آیات داشته است اشاره کرد، با همه این اوصاف روش او نه تنها آسیب جدی به مجمع البیان وارد نکرده بلکه موید و شاهد آرای تفسیری طبرسی در تفسیرش هست.
تقدیم و تأخیر در قرآن از نگاه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن اثر محمدحسین طباطبایی از مهم ترین تفاسیر معاصر شیعه است که به روش تفسیر قرآن با قرآن نوشته شده است. طباطبایی، هم چنان که در بحث های تفسیری خود دیدگاه هایی جدید ارائه کرده، در علوم قرآن هم به مثابه عالمی شیعی نوآوری هایی داشته است. از جمله این نوآوری ها توجه او به اهمیت بحث تقدیم و تأخیر آیات هم چون یکی از مباحث علوم قرآن برای فهم قرآن است. این بحث به دلیل ارتباط تنگاتنگ آن با شناخت سیاق موردتوجّه طباطبایی قرار گرفته است. هدف مطالعه کنونی بازشناسی دیدگاه های طباطبایی در این زمینه، و تبیین جایگاه این آراء در قیاس با دیدگاه های دیگر مفسران در مباحث تقدیم و تأخیر آیات است. بنا ست ضمن بررسی اسباب تقدیم و تأخیر از دیدگاه طباطبایی، گزارشی از نوآوری های وی در گسترش اسباب تقدیم و تأخیر هم چون إسترحام، إشفاق و بیان شمول ارائه شود و در کنار آن، تبیین نوآورانه طباطبایی از مفهوم تقدیم و تأخیر نیز تبیین گردد.
بررسی تحلیلی آراء مفسران فریقین در مورد آیه «لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ» (انبیاء/ 23)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
267 - 290
حوزههای تخصصی:
مفسران در تفسیر برخی از آیات قرآن کریم، آراء مختلف و گاه متعارضی را ذکر کرده اند. یکی از این آیات، آیه «لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ» است که از جهات مختلف، معرکه آراء است. این موارد شامل «سیاق»، «زمان تحقق»، «اعراب»، «مرجع ضمایر»، محتوای «ما» در «عَمَّا یَفْعَلُ»، «نوع سؤال»، «چرایی بازخواست نشدن» در «لا یُسْأَلُ»، و «چرایی بازخواست شدن» در «وَهُمْ یُسْأَلُونَ» می شود. پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای در گردآوری مطالب، شیوه اسنادی در نقل دیدگاه ها و روش تحلیل کیفی و توصیفی محتوا در ارزیابی داده ها، به بررسی و تحلیل دیدگاه های مفسران در خصوص بخش های مختلف آیه پرداخته است. برایند این مقاله چنین شد که برخی از دیدگاه ها در جهات یادشده قابل نقد هستند و مناسب ترین تفسیر برای آیه، عدم بازخواستِ توبیخی خدای متعال به خاطر مالکیت او و بازخواست توبیخی آلهه به خاطر مملوک بودن است.