مطالب مرتبط با کلیدواژه

فروم


۱.

خودشیفتگی و ویران گری در رمان دودکش شیطان به قلم آنه لندزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوران استعمار آفریقای جنوبی لندزمن دودکش شیطان فروم خودشیفتگی ویران گری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۲۲۱
پژوهش پیش رو با معرفی اریش (اریک) فروم به عنوان عضوی از مکتب فرانکفورت آغاز می شود و در ادامه توضیح می دهد که او چگونه با خوانش منحصر به فرد خود از فروید و آثارش، به مرور از دیگر اعضای این مکتب فاصله گرفت. فروم که از وی حتی در غرب به عنوان روشنفکری گمنام یاد می شود، در ایران شخصیتی است فراموش شده، که کمتر مورد توجه ادیبان و پژوهش گران قرار گرفته است. جستار حاضر بر آن است تا نخست مفاهیمی چون منش های بی ثمر و غیر خلاق را توضیح دهد، به ویژه منش محتکر، منش بهره کش، منش بازاری و منش مرده گرا-ویران گر، و سپس به تحلیل رمان دودکش شیطان (۱۹۹۷)، اثری ادبی به قلم آنه لندزمن بپردازد که آن گونه که باید مورد توجه منتقدان ادبی قرار نگرفته است. این رمان دوران استعمار (۱۹۱۰-۱۹۱۵) را در آفریقای جنوبی به تصویر می کشد. از آن جا که فروم معتقد است که با واکاوی شخصیت های غالب جامعه می توان پی به ساختار کلی اجتماع برد، در این پژوهش تلاش بر آن است که با تحلیل شخصیت آقای هنری، سپتامبر، و خانواده ی جاکوبز، دریچه ای به ساختار کلی اجتماع آن روز آفریقای جنوبی تحت استعمار گشوده شود.
۲.

نقش «شناخت و درک حقیقت» در«سلامت معنوی» به روایت فروم و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت حقیقت انسان سلامت معنوی فروم مولوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۴ تعداد دانلود : ۱۵۷
سلامت معنوی، سلامت ساحت معنوی انسان است و شامل همه مراتب غیر مادی او (ذهن و عقل و قلب...) می شود. بررسی آثار مولانا و فروم نشان می دهد که آنان «شناخت و درک حقیقت» را یکی از عوامل اصلی ایجاد سلامت در ساحت معنوی انسان دانسته اند و این موضوع در آموزه های آنان نقش محوری دارد. به رغم فاصله زمانی و مکانی و اختلاف فرهنگ ها و تفاوت رویکردها، اشتراکات فراوانی را می توان در کلام ایشان مشاهده کرد، که این مطلب حاکی از قرابت اندیشه های فروم و عرفان مولوی در این مورد است.هر دو اندیشمند به حقیقتی در خود و جهان پیرامون قایل هستند و انسان را نیز مستعد و قادر به شناخت و وصول به آن حقیقت می دانند؛ هیچ کدام به شناخت نظری اکتفا نمی کنند لذا هر دو به «عمل به حق» و به اصول اخلاقی و رعایت ارزش ها و الزامات- برای وصول به مراتب بالاتری از ادراکِ حق تأکید دارند. هر دو آثاری برای «درک حقیقت» قایل شده اند که آن آثار از ملازمات اصلی سلامت ساحت معنوی انسان محسوب می شود؛با اینکه مولانا به موضوع انسان وسلامتیِ او در افقی وسیع تر می نگرد و موضوعات و جزئیات بیشتری را مطرح می کندولیکن در مجموع می توان گفت که در دیدگاه فروم و مولوی «شناخت و درک حقیقت» نیاز اصیل انسان برای سالم شدن و سالم ماندنِ مراتب معنوی است به طوری که بدون آن آدمی گرفتار بیماری های معنوی می گردد.
۳.

بررسی تطبیقی فرهنگ «داشتن» و هنر «بودن» در آراء غزالی و روانشناسان کمال گرا (با تکیه بر مزلو و فروم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داشتن بودن غزالی مزلو فروم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۲۷
روانشناسی کمال، با موضع گیری در مقابل دو مکتب مطرح زمان خویش، یعنی رفتارگرایی و روانکاوی، کوشید جنبه های مغفول ماهیت انسان را در کانون توجه خود قرار دهد و در همین راستا بود که دو روانشناس مشهور، آبراهام مزلو و اریک فروم، در پژوهش ها و تحقیقات خود، نظریه «هنر بودن» را مطرح کردند؛ یعنی هنر به کارگیری تمامی توانایی های آدمی که تنها از طریق رهایی از «داشتن» ها یعنی، خودشیفتگی، خودخواهی و خودپسندی می توان به آن دست یافت. گفتنی است که فروم صراحتا واژه «داشتن« را به کار برده؛ اما مزلو «داشتن» را با هرمی از سلسله مراتب نیازها نشان می دهد که برای رسیدن به خودشکوفایی باید تا حد لازم آن ها را برآورده کرد. از طرف دیگر به دلیل توجه ویژه غزالی به انسان و کمال او، در کتاب عرفانی و اخلاقی ای چون کیمیای سعادت، می توان این نظریه را واکاوی کرد. این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیل محتوای کیفی و شیوه استقرایی شکل فرهنگ «داشتن» و هنر «بودن» در اندیشه غزالی و روانشناسان کمال را مشخص کند. یافته ها حاکی از آن است که غزالی هم چون روانشناسان کمال، با شناخت جامعی که از انسان دارد به نیازها و لذایذ او توجه داشته؛ اما ماندن در آن ها را شایسته انسان نمی داند و باور دارد انسان برای هدفی والاتر خلق شده است که آن هدف را با جلوه هایی از «بودن» نشان می دهد؛ هرچند به دلیل نوع نگاه «خدامحور» و «انسان محور» این دو دیدگاه تفاوت هایی با هم دارند.