مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تمرین ورزشی
زمینه و هدف : بیماری کبد چرب غیر الکلی شایع ترین بیماری مزمن کبدی است که صورت عدم کنترل، ممکن است سبب فیبروز، سیروز و تخریب سلولی کبد گردد. تغییرات سبک زندگی و افزایش فعالیت بدنی، اساس مدیریت این بیماری اند. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر تمرینات هوازی - پیلاتس بر سطوح سرمی آنزیم های کبدی و سونوگرافی بیماران مبتلا به کبد چرب غیر الکلی بود. روش تحقیق : در این مطالعه نیمه تجربی، 20 مرد مبتلا به کبد چرب غیر الکلی از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. دوره تمرینی 6 هفته بود و طی این مدت، گروه تجربی 4 روز در هفته به مدت 60 تا 90 دقیقه به اجرای تمرینات هوازی و پیلاتس به ترتیب با شدت 60 تا 90 و 40 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند. 24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از پایان مداخله، جمع آوری نمونه های خونی برای تعیین فعالیت آنزیم های کبدی و سونوگرافی به منظور تعیین درجه کبد چرب انجام شد. از روش های آماری t وابسته و مستقل، و آزمون های ناپارامتریک ویلکاکسون و یو من - ویتنی به منظور تجزیه و تحلیل داده ها بهره برداری شد و سطح معنی داری 0/05>p در نظر گرفته شد. یافته ها : در گروه تج ربی، سط وح سرمی آن زیم های کبدی آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) کاهش معنی داری یافتند (به ترتیب با 0/02=p، 0/001=p). به علاوه، درجه بندی کبد در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری (0/003=p) را نشان داد. نتیجه گیری : اجرای ترکیبی از تمرینات هوازی – پیلاتس در طول 6 هفته و با تکرار 4 جلسه در هفته، اثر معنی دار بر بهبود بیماری کبد چرب و شدت آن دارد و می تواند به عنوان یک روش غیر دارویی بکار گرفته شود.
اثر 8 هفته تمرین تداومی متوسط و تناوبی شدید بر بیان ژن سیرتوئین- 1 و استیل کوآ دهیدروژناز با زنجیره بلند بافت قلب موش های صحرایی چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: افراد مبتلا به چاقی و اضافه وزن همواره در معرض ابتلا به بیماری های قلبی- عروقی قرار دارند. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین تداومی کم شدت و تناوبی شدید بر بیان ژن سیرتوئین -1 (SIRT1) و آنزیم آسیل کوآ دهیدروژناز زنجیره بلند (LCAD) بافت قلب موش های صحرایی چاق بود. روش تحقیق : تعداد 21 سر موش صحرایی نژاد اسپراگو- داولی چاق انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه 7 تایی شامل گروه (1) تمرین تناوبی شدید، (2) تمرین تداومی کم شدت، و (3) کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرین تناوبی و تداومی به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته به ترتیب با شدت 80 تا 85 و 50 تا 55 درصد حداکثر سرعت دویدن روی نوار گردان دویدند. پس از استخراج RNA از بافت قلب و سنتز cDNA، با استفاده از روش Real time-PC، بیان ژن های SIRT1 و LCAD به صورت کمی سنجش گردید. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از آزمون شاپیرو - ویلک، تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید و سطح معنی داری 0/05≥p در نظر گرفته شد. یافته ها : بیان ژن SIRT1 در گروه تناوبی شدید (0/001=p) و تداومی کم شدت (0/001=p) به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل بود. بیان ژن LCAD در گروه تناوبی شدید به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل (0/001=p) و تمرین تداومی کم شدت (0/001=p) بود. از طرف دیگر، وزن موش های صحرایی پس از تمرین در گروه تناوبی شدید به طور معنی داری پایین تر از گروه های کنترل (0/001=p) و تمرین تداومی کم شدت (0/001=p) بود. نتیجه گیری : به نظر می رسد تمرین تناوبی شدید نسبت به تمرین تداومی کم شدت، اثرات مثبت بیشتری بر بهبود بیان ژن SIRT1 و LCAD بافت قلب موش های صحرایی چاق دارد.
تاثیر چهار شیوه تمرینی بر بیان ژن های آنژیوپویتین-1 و کانستاتین در بطن چپ موش های صحرایی نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : با توجه به اهمیت پیش گیری از بروز بیماری های قلبی و نیز فقدان اطلاعات لازم در خصوص تأثیر تمرین های ورزشی بر بیان ژن های آنژیوپویتین-1 وکانستاتین، هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر چهار شیوه تمرینی بر بیان ژن های آنژیوپویتین-1 وکانستاتین در بطن چپ موش های صحرایی نژاد ویستار بود. روش تحقیق: بدین منظور تعداد 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار 8 هفته ای با میانگین وزنی 33±237 گرم به طور تصادفی به 5 گروه (8 سر در هر گروه) شامل گروه های کنترل، تمرین تداومی با شدت متوسط (MIT)، تمرین تداومی شدید (HIT)، تمرین هوازی تناوبی شدید (HIIT) و تمرین شنا با شدت متوسط (MIST) تقسیم شدند. برنامه های تمرینی در گروه های تجربی به مدت 8 هفته و 5 روز در هفته انجام شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، نمونه برداری از بافت قلب انجام گرفت. بیان ژن های آنژیوپویتین-1 وکانستاتین در بافت قلب با روش PCR تعیین شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و توکی در سطح معنی داری 05/0≥p استفاده گردید. یافته ها : بیان ژن های آنژیوپویتین-1 و کانستاتین در هر یک از گروه های مداخله در مقایسه با گروه کنترل، به طور معنی داری (001/0p=) کاهش یافت. در مقایسه چهار نوع تمرین مشخص گردید که بیان آنژیوپویتین-1 در گروهMIST نسبت به سایر گروه های تمرینی و بیان کانستاتین در گروه های HIT، MIT وMIST نسبت به گروه HIIT کاهش معنی دار بیشتری (001/0p=) داشته است. نتیجه گیری : هر چهار شیوه تمرینی توانست با بهبود بیان ژن های مورد مطالعه، تغییرات مطلوبی در کاهش پیامدهای ناشی از آسیب بافت قلبی ایجاد نماید؛ با این حال تمرینات شنا با شدت متوسط با توجه به ویژگی عدم تحمل وزن، تأثیرات بیشتری دارد. در این زمینه به تحقیقات بیشتری نیاز است.
تاثیر تمرینات ورزشی تناوبی و تداومی بر بیان پروتئین های PLIN3 و PLIN5 چربی احشایی رت های نر چاق نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: اطلاعات محدودی در زمینه آثار تمرینات ورزشی بر پری لیپین ها (PLINs) به عنوان تنظیم کننده های مهم ذخیره و لیپولیز بافت چربی وجود دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) و تداومی با شدت متوسط (MICT) بر مقادیر پروتئینی PLIN3 و PLIN5 چربی احشایی رت های نر چاق می باشد. روش تحقیق: ابتدا رت ها به دو گروه رژیم غذایی استاندارد (CD) و رژیم غذایی پرچرب (HFD) تقسیم شده و پس از القا چاقی (با 10 هفته رژیم غذایی پرچرب) به 3 گروه کنترل چاق (OC)، تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT) و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) تقسیم شدند. پروتکل تمرین HIIT شامل 10 مرحله فعالیت 4 دقیقه ای با شدت معادل 85 تا 90 درصد VO2max و با دوره های استراحتی فعال 2 دقیقه ای و پروتکل تمرین MICT با شدت معادل 65 تا 70 درصد VO2maxبود. مسافت طی شده به منظور همسان سازی هر دو پروتکل یکسان بود. پروتکل تمرین تداومی و تناوبی به مدت 12 هفته، بصورت 5 روز در هفته، با رعایت اصل اضافه بار بر روی نوارگردان اجرا شد. یافته ها: مقادیر پروتئینی PLIN3 و PLIN5 چربی احشایی به روش وسترن بلات اندازه گیری شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که HFD منجر به افزایش معنی داری PLIN5 و کاهش معنی دار PLIN3 شده است (05/0p <). همچنین، هر دو پروتکل HIIT و MICT منجر به افزایش معنی داری PLIN3 (05/0p <) و کاهش غیر معنی دار PLIN5 (05/0p>) شد. نتیجه گیری: بنابراین، به نظر می رسد که تمرین ورزشی ممکن است به واسطه تنظیم PLIN3 و PLIN5 نقش موثری در متابولیسم قطرات چربی ایفا کند.
تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید با و بدون محدودیت کالریک بر استرس اکسیداتیو بافت قلب موش های صحرایی تحت رژیم غذای پر چرب(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: رژیم های غذایی نامناسب و کاهش فعالیت بدنی، با بروز بیماری های قلبی- عروقی ارتباط دارند. با توجه به این که نقش تمرین تناوبی شدید (HIIT) و محدودیت کالریک، بر استرس اکسیداتیو بافت قلب به خوبی شناخته نشده است، هدف تحقیق حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرینات HIIT با و بدون محدودیت کالریک، بر فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز (GPx)، مالون دی آلدئید (MDA) و پروتئین کربونیل (PC) قلبی موش های صحرایی تحت رژیم غذای پرچرب بود. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 24 سر موش صحرایی نر چاق به 4 گروه شامل رژیم غذای پرچرب، رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک، رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک+HIIT، و رژیم غذای پرچرب+HIIT تقسیم شدند. تعداد 6 سر موش هم در گروه کنترل سالم قرار گرفتند. برنامه HIIT به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته با شدت بالا به اجرا درآمد و موش های با رژیم غذایی در همین مدت، غذای پرچرب دریافت کردند. شاخص های GPx و MDA با روش الایزا و PC به روش اسپکتوفتومتری اندازه گیری شدند؛ سپس نتایج با روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون توکی در سطح 05/0>p استخراج گردید. یافته ها: سطوح PC در گروه های رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک (001/0=p)، رژیم غذای پرچرب+HIIT (001/0=p)، و رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT (01/0=p) به طور معنی داری پایین تر از گروه رژیم غذای پرچرب بود. این متغیر همچنین در گروه رژیم غذای پرچرب +HIIT از گروه های رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک (005/0=p) و رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT (001/0=p) به طور معنی داری پایین تر بود. از طرف دیگر، MDA در گروه رژیم غذای پرچرب+ HIIT از گروه های رژیم غذای پرچرب (03/0=p) و رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT (009/0=p) به طور معنی داری کمتر بود. ارزش های GPx نیز در گروه رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT به طور معنی داری بالاتر از گروه رژیم غذای پرچرب بدست آمد (001/0=p). نتیجه گیری: اجرای HIIT نسبت به محدودیت کالریک، بهبودی بیشتری در شاخص های استرس اکسیداتیو ایجاد می کند؛ در حالی که HIIT و محدودیت کالریک به طور توام، فقط در بهبودی GPx بافت قلب موش های صحرایی تحت رژیم غذای پرچرب موثر بودند.
تاثیر مدت زمان دویدن بر تکثیر سلولی در هیپوکمپ موش های صحرایی نر بالغ(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : ورزش می تواند منجر به عصب زایی در مغز پستانداران بالغ شود. تاکنون مطالعات اندکی چگونگی تاثیر نوع ورزش بر عصب زایی را بررسی کرده اند. هدف مطتاعه حاضر بررسی تاثیر مسافت دویدن در روز بر میزان تکثیر سلولی در هیپوکمپ موش های صحرایی نر بالغ بود. روش تحقیق : تعداد 18 سر موش صحرایی نر بالغ به دنبال یک هفته آشنا سازی با دستگاه نوارگردان، به طور تصادفی به سه گروه شامل گروه کنترل (6 سر)، گروه دویدن به مدت 30 دقیقه (6 سر)، و گروه دویدن به مدت 60 دقیقه (6 سر) تقسیم شدند. حیوانات گروه های تجربی روزانه در جلسات 30 و 60 دقیقه ای با سرعت 12 متر بر دقیقه روی نوارگردان برای 14 روز متوالی دویدند. در 10 روز پایانی، به منظور نشاندار کردن سلول های پس از تقسیم، دوز مشخصی از برمو دی اکسی یوریدین (Brdu) به طور روزانه به حیوانات تزریق شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه فعالیت، حیوانات قربانی شدند و مغز آن ها جهت انجام مطالعات ایمونوهیستوشیمی برداشته شد. جهت تجزیه تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی حداقل اختلاف معنی دار (LSD) در سطح معنی داری 05/0 >p استفاده شد. یافته ها : تعداد سلول های Brdu+ هم پس از دویدن به مدت 30 (001/p=) و هم پس از دویدن به مدت 60 (001/0p=) دقیقه افزایش معنی داری پیدا کرد؛ ضمن آن که این تغییر در گروه دویدن به مدت 60 دقیقه نسبت به گروه دویدن به مدت 30 دقیقه، به طور معنی دار (001/p=) بیشتر بود. نتیجه گیری : دویدن صرف نظر از زمان طی شده در روز، تکثیر سلولی را در هیپوکمپ موش های صحرایی نر بالغ افزایش می دهد؛ این در حالی است که هر چه زمان بیشتر در روز طی شود، میزان تکثیر سلولی بهمان نسبت بیشتر تغییر می کند.
تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح پلاسمایی کالپروتکتین و مقاومت به انسولین در زنان یائسه و غیریائسه دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : عوامل التهابی و اختلالات وابسته به آن (از جمله مقاومت به انسولین)، با شروع دوره یائسگی در زنان دارای اضافه وزن افزایش می یابد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح کالپروتکتین پلاسمایی و مقاومت به انسولین در زنان یائسه و غیریائسه دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق : تعداد 27 زن دارای اضافه وزن (با نمایه توده بدنی بیشتر از 25 کیلوگرم/متر مربع) به دو گروه شامل 13 نفر زن یائسه (با میانگین سن 76/5 ± 53/46 سال) و 14 زن غیریائسه (با میانگین سنی 7/85±32/50 سال) تقسیم شدند. برنامه تمرین شامل هشت هفته تمرین هوازی با تکرار سه جلسه در هر هفته با شدت 40 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود که به مدت 25 دقیقه در هفته اول اجرا شد و در هفته هشتم به 45 دقیقه رسید. سطوح پلاسمایی کالپروتکتین، انسولین، گلوکز، و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) قبل و 48 ساعت پس از پایان تمرین اندازه گیری شد. از آزمون t همبسته جهت بررسی تغییرات درون گروهی و از آزمون تحلیل کوواریانس برای بررسی تغییرات بین گروهی در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها : بر اساس نتایج حاصل از آزمون t همبسته، میزان پلاسمایی کالپروتکتین پس از تمرین در هر دو گروه زنان یائسه (0/01=p) و غیریائسه (0/04=p) به طور معنی داری افزایش یافت؛ اما آزمون تحلیل کوواریانس، عدم اختلاف معنی دار (0/80= p) بین مقادیر کالپروتکتین دو گروه را تایید کرد. غلظت پلاسمایی انسولین (0/009=p) و مقاومت به انسولین (0/03=p) در زنان یائسه به طور معنی داری کاهش یافت؛ در حالی که در زنان غیر یائسه با افزایش معنی دار مقاومت انسولینی (0/01=p) همراه بود. نتیجه گیری : تمرین ورزشی هوازی موجب افزایش سطوح کالپروتکتین در زنان یائسه و غیریائسه دارای اضافه وزن می شود؛ تغییری که مستقل از تغییرات انسولین و شاخص مقاومت انسولینی در زنان رخ می دهد.
اثر تمرین هوازی قبل و بعد از القای آلزایمر بر بیان اینترلوکین-1 بتا و پروتئین متصل شونده به عنصر پاسخگوی cAMP در هیپوکمپ موش های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : آلزایمر یک بیماری پیشرونده اختلال عصبی می باشد. التهاب نقش مهمی در اختلال عملکرد عصبی و از دست دادن سلول های عصبی در بیماری آلزایمر ایفا می کند. مطالعات قبلی نشان داده اند که فعالیت پروتئین متصل شونده به عنصر پاسخگوی cAMP (CREB) با بتا آمیلوئید و التهاب کاهش می یابد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین هوازی قبل و بعد از القای آلزایمر بر بیان اینترلوکین-1 بتا (IL-1β) و CREB هیپوکمپ موش های نر نژاد ویستار بود. روش تحقیق : تعداد 115 سر رت نر بالغ (8 هفته) با میانگین وزنی 20/17±250 گرم در مرحله قبل از القای آلزایمر به صورت تصادفی به دو گروه مساوی استراحت (55 سر) و تمرین (55 سر) تقسیم شدند. پس از چهار هفته بعد از القای آلزایمر، رت های هر کدام از گروه ها به سه زیرگروه شامل گروه تزریق آمیلوئیدبتا؛ گروه تزریق دارونما؛ و گروه بدون تزریق تقسیم شدند. قبل از شروع مطالعه، پس از چهار هفته تمرین (قبل و بعد از القای آلزایمر)، حیوانات کشته شده (5 سر در هر گروه) و هیپوکمپ آن ها جهت بررسی برداشته شد. بیان IL-1β و CREB با روش Real Time-PCR اندازه گیری و داده ها در دو مرحله پیش و پس از القای آلزایمر، با آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی حداقل احتلاف معنی دار (LSD) در سطح 05/0≥p تحلیل شدند. یافته ها : هم در مرحله قبل و هم بعد از القای آلزایمر، بیان IL-1β و CREB در گروه تمرین نسبت به گروه استراحت، به ترتیب کاهش و افزایش معنی داری پیدا کرد (05/0>p). نتیجه گیری : تمرین هوازی می تواند قبل و بعد از القای آلزایمر، منجر به به افزایش CREB و کاهش التهاب شده و احتمالاً از این طریق، به شکل پذیری هیپوکامپی کمک نموده و فوای د ش ناختی و عملک ردی در پی دارد.
قوانین و مقررات، حلقه مفقوده توسعه و ترویج فعالیت جسمانی سالمندان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۴
315 - 349
حوزههای تخصصی:
با ورود هرم جمعیتی کشور به میانسالی و در آینده نزدیک به سالمندی، توجه ویژه به این مهم و تمهیدات لازم برای مواجه با این پدیده حائز اهمیت است. توسعه فعالیت جسمانی از مهمترین راهبردهای پیشنهادی است هدف پژوهش حاضر تحلیل و بررسی قوانین و مقررات حوزه توسعه و ترویج فعالیت جسمانی سالمندان در ایران است که با استفاده از روش کیفی تحلیل مضمون، 25سند بالادستی و قوانین موجود تحلیل شد. سپس با 22 نفر از ذی نفعان کلیدی و صاحب نظران این حوزه که با استفاده از روش گلوله برفی شناسایی شدند، مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. در نهایت شبکه مضامین مستخرج از داده ها و اطلاعات کیفی در دو مقوله شکلی و محتوایی حاصل شد. به طورکلی در بخش قوانین و مقررات با توجه به اسناد بالادستی موجود، ظرفیت بالقوه قانونی ذی قیمتی موجود است که باید بالفعل شوند. بااین حال در نظر گرفتن متولی اجرایی و ضمانت اجرایی لازم و قوی برای قوانین و اجرایی کردن قوانین معطل مانده و همچنین حذف برخی قوانین دست وپاگیر و تصویب قوانین کارآمد از الزامات موفقیت در این حوزه است.
تغییرات سطوح سرمی آیریزین، مایونکتین و مقاومت به انسولین در زنان چاق و دارای اضافه وزن: تاثیر مصرف مکمل قهوه سبز و نوع تمرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : انجام تمرینات ورزشی به همراه مصرف قهوه سبز می تواند به عنوان یک راهکار برای کنترل چاقی در نظر گرفته شود. هدف مطالعه حاضر، مقایسه تاثیر تمرینات هوازی، مقاومتی و ترکیبی به همراه مصرف قهوه سبز، بر سطوح سرمی آیریزین، مایونکتین و مقاومت به انسولین در زنان چاق بود. روش تحقیق : در این پژوهش نیمه تجربی، 60 آزمودنی زن با دامنه سنی 5±25 سال و شاخص توده بدنی5±30 به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به پنج گروه 12 نفری شامل: تمرین هوازی+مکمل، تمرین مقاومتی+مکمل، تمرین ترکیبی+مکمل، مکمل و کنترل تقسیم شدند. شدت تمرین هوازی 50 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب و شدت تمرین مقاومتی 55 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه بود. تمرینات طی هشت هفته با تکرار سه روز در هفته انجام شدند. قهوه سبز روزانه قبل از شام به میزان 400 میلی گرم مصرف شد. 24 ساعت قبل از اولین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین نمونه های خونی در حالت ناشتا گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل کوواریانس و بونفرونی در سطح 0/05>p استفاده گردید. یافته ها : سطوح آیریزین و مایونکتین در گروه های تمرین و قهوه سبز نسبت به پیش از تمرین و نسبت به سایر گروه ها، افزایش معنی داری داشت. به علاوه، مقاومت به انسولین بعد از تمرین هوازی و ترکیبی به همراه مکمل نسبت به سایر گروه ها و حتی نسبت به پیش از تمرین نیز کاهش معنی داری پیدا کرد؛ اما بعد از تمرین مقاومتی و مکمل مقدار آن نسبت به سایر گروه ها افزایش داشت. نتیجه گیری : هر سه تمرین اجرا شده همراه با مکمل قهوه سبز، با افزایش مایوکاین هایی مانند آیریزین و مایونکتین، علاوه بر تاثیر بر ترکیب بدن و کاهش وزن، باعث بهبود عمل انسولین و کاهش مقاومت به انسولین شدند؛ با این حال اجرای تمرین ترکیبی و هوازی همراه با مکمل، در مقایسه با تمرین مقاومتی همراه با مکمل، بهبود بیشتری در انسولین و مقاومت به انسولین ایجاد کرد.
اثر تمرین مقاومتی همراه با تحریک الکتریکی عضله بر سطوح سرمی PGC-1α، IGF-1 و مایوستاتین پس از جراحی رباط صلیبی قدامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : مطالعات محدودی اثر تحریک الکتریکی عضله (EMS) بر عوامل رشدی در دوره بازتوانی ورزشکاران بعد از عمل جراحی رباط صلیبی قدامی (ACL) را مورد بررسی قرار داده اند. هدف از تحقیق حاضر، مقایسه اثر تمرین مقاومتی همراه با EMS و تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی گیرنده فعال کننده تکثیر پروکسی زوم گاما هم فعال ساز-1 آلفا (PGC-1α)، عامل رشد شبه انسولین-1 (IGF-1) و مایوستاتین در ورزشکاران مرد پس از جراحی ACL بود. روش تحقیق : تعداد 20 داوطلب مرد با میانگین سنی 12/1±01/26 سال، قد 59/9±10/177 سانتی متر، و وزن 65/6±16/71 کیلو گرم به طور تصادفی به دو گروه 10 نفری شامل گروه تمرین مقاومتی همراه با EMS و تمرین مقاومتی تقسیم شدند. آزمودنی های هر دو گروه برنامه تمرین مقاومتی را به مدت 12 هفته در سه نوبت با شدت 70-30 درصد 10 تکرار بیشینه انجام دادند. آزمودنی های گروه تمرین مقاومتی یه همراه با EMS، حرکات ورزشی را همراه با تحریک الکتریکی با فرکانس 70-35 هرتز به اجرا درآوردند. نمونه های خونی قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی از همه آزمودنی ها اخذ گردید. برای اندازه گیری سطوح PGC-1α، IGF-1 و مایوستاتین سرمی از روش الایزا استفاده شد. مقایسه بین گروهی با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 0/05>p انجام شد. یافته ها : در مقایسه با تمرین مقامتی تنها، تمرین مقاومتی همراه با EMS، موجب افزایش معنی دار غلظت سرمی IGF-1 و کاهش معنی دار سطوح سرمی مایوستاتین، بدون تغییر معنی دار در PGC-1α سرمی شرکت کنندگان شد. نتیجه گیری : تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته دال بر آن است که تمرین مقاومتی همراه با EMS در مقایسه با تمرین مقاومتی تنها، منجر به بهبود عوامل حجم دهنده و تقویت کننده عضلات چهار سر ران و همسترینگ ورزشکاران بعد از جراحی ACL می شود و از این روش می توان در دروه بازتوانی ACL استفاده کرد.
اثر تمرین تناوبی شدید و تداومی با شدت متوسط بر آیریزین سرمی و مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: چاقی و اضافه وزن به دلیل اثر بر اختلات متابولیکی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر اثر تمرین تناوبی شدید و تداومی با شدت متوسط بر سطح آیریزین سرمی و مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق : در پژوهش حاضر، 30 مرد با میانگین سنی 98/3±6/38 سال و شاخص توده بدنی 17/6±5/28 کیلوگرم بر متر مربع انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه 10 نفری شامل تمرین تناوبی شدید، تمرین تداومی با شدت متوسط و کنترل تقسیم گردیدند. تمرینات تناوبی شدید و تمرینات تداومی با شدت متوسط ، به مدت هشت هفته و تکرار سه جلسه در هفته به اجرا درآمدند. قبل و بعد از هشت هفته تمرین، نمونه های خونی آزمودنی ها جمع آوری و میزان سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی به ترتیب با استفاده از روش های الایزا و کالریمتریک اندازه گیری گردید. سپس تغییرات درون گروهی با استفاده از آزمون t وابسته و تغییرات برون گروهی با کمک آزمون تحلیل واریانس یک راهه و بونفرونی، در سطح معنی داری 05/0>p مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: بهبود سطوح سرمی آیریزین و مقاومت به انسولین در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل معنی دار بود، به گونه ای که این تغییرات در گروه تمرین تداومی بیشتر از گروه تمرین تناوبی شدید بود. همچنین لیپوپروتئین کلسترول با چگالی بالا در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری داشت، در حالی که این تغییرات بین گروه های تمرینی معنی دار نبود. لیپوپروتئین کلسترول با چگالی کم در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت، به شکلی که این کاهش در گروه تمرین تناوبی شدید به طور معنی داری بیشتر از گروه تمرین تداومی بود. نتیجه گیری: تحقیق حاضر نشان داد که تمرینات تناوبی و تداومی با اثرگذاری بر آیریزین، مقاومت به انسولین و بعضی از متغیرهای نیمرخ های لپییدی؛ می توانند در کاهش عوارض ناشی از اضافه وزن موثر باشند.
فعالیت ورزشی و پیش آماده سازی قلب: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برآورد شده است که تا سال 2035، بیشتر از 130 میلیون فرد بزرگسال از انواع مختلف بیماری های قلبی عروقی رنج خواهند برد. بنابراین شناخت پاتوژن های بیماری های قلبی و بررسی درمان های جدید بسیار اهمیت دارد. همچنین، علی رغم پیشرفت مداوم در تشخیص بیماری، آموزش بیماران و مدیریت عوامل خطرآفرین، انفارکتوس عضله قلب (MI) یکی از رایج ترین علل ناخوشی، بستری شدن در بیمارستان و مرگ و میر در سطح جهان است. رخ داد های همراه با MI به مقدار زیادی پیچیده است و با تغییرات متابولیکی و بیوشیمیایی سریع مشخص می شود. تمرین ورزشی یک استراتژی موثر برای محافظت از قلب است که اثرات نامطلوب MI و ایسکمی/ خون رسانی مجدد (I/R) را از طریق سازوکاری که پیش آماده سازی ورزشی نامیده می شود،کاهش می دهد. مسیرهای سیگنالینگ متعدد پیش آماده سازی ورزش در کاهش آسیب های قلبی ناشی از MI یکی از موضوعاتی است که توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. در این مقاله به برخی از عوامل مشارکت کننده در محافظت قلبی ناشی از ورزش از جمله تغییرات میتوکندریایی، تغییرات متابولیکی، سازگاری های عروقی ، ظرفیت آنتی اکسیدانی، پروتئین های شوک گرمایی، سطح سیکلواکسیژناز، کانال های پتاسیمی حساس به ATP، آدنوزین، پروتئین کیناز C، هموئوستاز کلسیم و کلوتو پرداخته شده است.
تاثیر یک دوره فعالیت بدنی داوطلبانه بر سطوح کورتیکوسترون و اضطراب موش ها در حین و دوره پس از بارداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : شواهد نشان می دهد که شرایط خاص دوران بارداری، اثرات پایداری بر جنین دارد. هدف از این مطالعه تاثیر یک دوره فعالیت بدنی داوطلبانه بر سطوح کورتیکوسترون و اضطراب موش ها در حین و دوره پس از بارداری بود. روش تحقیق : در این مطالعه تجربی، 40 سر موش ماده نژاد NMRI با سن تقریبی 80 تا 90 روز و وزن 25 تا 30 گرم، به چهار گروه 10 تایی شامل گروه کنترل - بارداری، تجربی - بارداری، کنترل - پس از زایمان، و تجربی - پس از زایمان تقسیم شدند. پس از دو هفته سازگاری با محیط و رویت پلاک واژینال، درون قفس موش های باردار، دو چرخ دوار قرار داده شد تا چهار هفته فعالیت بدنی داوطلبانه اعمال شود. جهت سنجش اضطراب موش ها، از آزمون محفظه تاریک - روشن استفاده گردید. در نهایت، حیوانات گروه های بارداری، در روز هجدهم بارداری و نمونه های گروه های پس از زایمان، در روز هفتم پس از زایمان؛ بیهوشی عمیق داده شدند و جهت سنجش کورتیکوسترون، خون گیری به صورت مستقیم از بافت قلب انجام شد. سپس داده های حاصل با آزمون t مستقل در سطح معنی داری 0/05>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : سطوح سرمی کورتیکوسترون در گروه های تجربی - بارداری (0/002=p) و تجربی - پس از زایمان (0/006=p) به طور معنی داری کاهش یافت. با این حال، سطح اضطراب موش ها فقط در گروه تجربی - پس از زایمان، بطور معنی داری کاهش پیدا کرد (0/007=p). نتیجه گیری : استفاده از فعالیت های بدنی داوطلبانه در دوران بارداری در موش ها، به عنوان یک راهبرد درمانی احتمالی در کاهش کورتیزول و اختلالات روانشناختی از جمله اضطراب، حائز اهمیت می باشد.
تاثیر تمرینات ترکیبی بر بیان ژن نوروگلین-1، شاخص تعادل و ترکیب بدن در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است که مغز و نخاع را درگیر می کند و باعث ایجاد اختلال در هدایت جریانات عصبی و الکتریکی می شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرینات ترکیبی بر بیان ژن نوروگلین-1، شاخص تعادل و ترکیب بدنی در بیماران مبتلا به MS بود. روش تحقیق : به این منظور، 30 زن از بین زنان مبتلا به MS با میانگین سنی 79/4±47/7 سال، و وزن 5/5±69/70 کیلوگرم ساکن شهر مشهد انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم گردیدند. گروه تجربی تمرینات ترکیبی شامل تمرینات مقاومتی با شدت 65 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه و تمرینات هوازی با شدت60 تا70 درصد حداکثر ضربان قلب را به مدت هشت هفته، سه روز در هفته و به مدت 45 دقیقه در هر جلسه انجام دادند؛ اما گروه کنترل در طول این دوره، در هیچ گونه برنامه ورزشی شرکت نداشتند. نمونه خون از ورید بازویی قبل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، به صورت ناشتا گرفته شد. بیان ژن نوروگلین-1 با استفاده از روش Real Time PCR تعیین گردید. شاخص تعادل به وسیله آزمون های BDI و TUG و ترکیب بدن با استفاده از دستگاه بادی آنالایزر اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و وابسته در سطح معنی داری 0/05≥p تجزیه و تحلیل شد. یافته ها : تمرینات ترکیبی باعث افزایش معنی دار بیان ژن نوروگلین-1 (0/001=p)، تعادل ایستا (0/001=p)، تعادل پویا (0/001=p)، توده بدون چربی (0/001=p) و کاهش معنی دار توده چربی (001/0=p) افراد MS گردید. نتیجه گیری : بر اساس یافته های تحقیق حاضر، تمرینات ترکیبی با افزایش عوامل تأثیرگذار در بیماری MS، می تواند باعث بهبود این شرایط شود.
تاثیر تمرین تناوبی خیلی شدید بر مسیر SIRT3/FOXO3a و کاهش استرس اکسایشی قلب موش های صحرایی نر مبتلا به نارسایی قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
115 - 126
حوزههای تخصصی:
اهداف: نارسایی قلبی سندرم بالینی پیچیده ای است که آن را مرحله نهایی بیماری های قلبی عروقی می شناسند. استرس اکسایشی یکی از مهم ترین عوامل پاتولوژیکی موثر در توسعه نارسایی قلبی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی آثار تمرین تناوبی خیلی شدید بر بیان پروتئین SIRT3, FOXO3a, SOD2 و عملکرد قلبی بود.مواد و روش ها: ۲۴ سر موش صحرایی نژاد ویستار تصادفی به سه گروه کنترل سالم، نارسایی قلبی- کنترل و نارسایی قلبی- تمرین تناوبی خیلی شدید تقسیم شدند. القای نارسایی قلبی با تزریق ۱۳۰ میل گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن ایزوپروترنول به مدت چهار روز انجام شد. برنامه تمرینی شامل هشت هفته، سه جلسه در هفته و ۵ تناوب ۴ دقیقه ای با شدت ۸۵ تا ۹۰ درصد حداکثر اکسیژن مصرفی با ۲ دقیقه بازیابی با شدت ۵۰ تا ۶۰ درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بود. ۴۸ ساعت پس از اخرین جلسه تمرینی بافت برداری انجام شد و بیان پروتئین ها به روش وسترن بلات انجام شد. .یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد، بیان پروتئین SIRT3 (P<0.001)، FOXO3a (P< 0.05) و SOD2 (P< 0.01) پس از مداخله تمرینی کاهش بارزی به همراه داشت. به علاوه، نشان داده شد فیبروز بینابینی پس از هشت هفته تمرین تناوبی خیلی شدید کاهش یافت که با افزایش کسر تزریقی، کسر کوتاه شدگی و کاهش قطر داخلی بطن چپ در سیستول همراه بود (P<0.001).نتیجه گیری: تمرین تناوبی خیلی شدید از راه مسیر سیگنالینگ SIRT3/FOXO3a/SOD2 به کاهش استرس اکسایشی و بهتر شدن عملکرد قلبی موش های صحرایی نر مبتلا به نارسایی قلبی منجر شد.
تاثیر تمرین ترکیبی بر آترواسکلروز آئورت و FGF23 در رت های نر مبتلا به نارسایی مزمن کلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در طب ورزشی و فنآوری سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
129 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تاثیر تمرین ترکیبی بر آترواسکلروز آئورت و FGF23 در رت های نر مبتلا به نارسایی مزمن کلیه بود. روش شناسی: تعداد 20 سر رت نر نژاد ویستار (میانگین وزنی 10±250 گرم) که به روش NX5/6 نارسایی مزمن کلیه به آن ها القا شد بعد از 2 هفته دوره نقاهت به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تمرین ترکیبی تقسیم شدند و به مدت 8 هفته پروتکل تمرین ترکیبی را انجام دادند. پروتکل تمرین ترکیبی شامل؛ تمرین مقاومتی به صورت تمرین روی نردبان و شامل 2 ست و 6 تکرار با درصدهایی از وزن بدن بود و تمرین هوازی شامل 30 دقیقه فعالیت کم شدت روی تردمیل بود.
یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد تمرین ترکیبی باعث کاهش آترواسکلروزیس آئورت و کاهش پلاک ها شد، همچنین FGF23 به طور معنی داری کاهش یافته بود ( p= 0.001). هورمون پاراتورمون نیز کاهش معنی داری داشت ( p=0.041) و کلسیم و فسفر نیز، کاهش معنی داری را داشتند (به ترتیب، p= 0.004 و p= 0.005). نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان داد که تمرین ترکیبی می تواند با کاهش FGF23، هورمون پاراتورمون، کلسیم و فسفر بر آترواسکلروز آئورت و شاخص های بیماری قلبی- عروقی در بیماران نارسایی مزمن کلیه موثر باشد.
تأثیر هشت هفته تمرین در آب بر عامل رشد اندوتلیال عروق و شاخص های آتروژنیک در مردان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرینات ورزشی باعث افزایش چگالی مویرگی عضله اسکلتی می شود؛ اما مکانیسم مولکولی این فرایند هنوز به طور کامل مشخص نیست، از این رو هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر هشت هفته تمرین در آب بر عامل رشد اندوتلیال عروق (VEGF) و شاخص های آتروژنیک در مردان چاق و دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: در این مطالعه شبه تجربی، 22 مرد با شاخص توده بدنی 3±30 کیلوگرم بر متر مربع به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و تمرین در آب (11 نفر) تقسیم شدند. برنامه ی تمرین شامل 3 جلسه در هفته و به مدت هشت هفته با شدت بین 60 تا 80 درصد ضربان قلب بیشینه بود. شاخص توده بدنی، درصد چربی و وزن بدن آزمودنی ها نیز قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شد. نمونه های خون سیاهرگی که در مراحل پیش آزمون و پس آزمون گرفته شده بودند برای سنجش VEGF و شاخص های آتروژنیک مورد استفاده قرار گرفت. جهت بررسی داده ها از آزمون ANOVA با اندازه گیری مکرر در سطح معنی داری 0.05>P استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سطوح سرمی VEGF از 1517.63 به 1648.27 پیکوگرم بر میلی لیتر افزایش یافت که این افزایش در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل معنی دار بود (P≤0.001). نسبت LDL/HDL ،TC/HDL و TG/HDL نیز در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت (P≤0.001). بحث و نتیجه گیری: برنامه تمرین در آب ممکن است با افزایش سطوح VEGF و کاهش شاخص های آتروژنیک، شرایط متابولیکی افراد دارای اضافه وزن و چاق را بهبود ببخشد.
مقایسه تأثیر 12 هفته تمرینات استقامتی و HIIT بر مقادیر پلاسمایی واسپین در رت های نر چاق ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: واسپین از جمله آدیپوسایتوکاین های پپتیدی مترشحه از بافت چربی است که در پاتوژنز چاقی و اختلالات همراه با آن نقش دارد. واسپین (مهارگر پروتئاز سرین مشتق از بافت چربی احشایی) به تازگی به عنوان آدیپوسایتوکاینی جدید با اثرات افزایش حساسیت انسولینی شناسایی شده است. اطلاعات اندکی در مورد اثرات تمرین ورزشی برغلظت واسپین وجود دارد. پژوهش حاضر تأثیر تمرینات استقامتی و HIIT را بر غلظت پلاسمایی واسپین در رت های نر چاق ویستار مورد مطالعه قرار داده است.مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع تجربی تصادفی با طرح مقایسه دو گروه کنترل و تجربی بود. 30 سر رت (با میانگین و انحراف معیار وزنی 20±200 گرم و سن 8 هفته) به طور تصادفی به 3 گروه: "کنترل، گروه تمرینی استقامتی و گروه تمرین HIIT" تقسیم شدند. هر 3 گروه شامل 10سر رت بودند. گروه های تجربی به مدت 12 هفته، تمرینات را بر اساس برنامه تمرینی 3 روز در هفته انجام دادند، در حالی که گروه کنترل تمرین ورزشی را انجام نداد. به دنبال 12 هفته تمرین، سطح واسپین پلاسما اندازه گیری شد. 36 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین و 10 ساعت ناشتایی، نمونه های خونی رت های تمام گروه ها پس از بریدن ناحیه صفاق مستقیماً از قلب گرفته شد. از آزمون کروسکال والیس جهت مقایسه میانگین سه گروه تحقیق و آزمون یوی من ویتنی برای مقایسه جفتی میانگین ها در سطح معناداری 0.05>P استفاده گردید.یافته ها: بعد از 12 هفته تمرین استقامتی و HIIT، سطوح واسپین، در گروه تمرین استقامتی و گروه تمرین HIIT در مقایسه با گروه کنترل، به طور معناداری کاهش یافت (0.001=P). پژوهش حاضر نشان داد، هر دو نوع تمرین استقامتی و HIIT، سطوح واسپین را به طور معناداری بهبود می بخشد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان اظهار نمود که تمرینات استقامتی و HIIT می توانند به عنوان راهکاری جهت کاهش بافت چربی و آدیپوسایتوکاین ها از جمله واسپین وعوامل پیش التهابی دیگر مدنظر قرارگیرند.
تغییرات CT-1 سرمی و RPP بیماران قلبی تحت CABG یا PCI بعد از هشت هفته تمرین هوازی با شدت متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۱)
71 - 84
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری های قلبی عروقی یکی ازعوامل مرگ و میر گسترده در جهان است و فعالیت بدنی یکی از تاثیر گذارترین روش ها در بهبود وضعیت قلبی عروقی است. هدف این مطالعه بررسی سطوح سرمی CT-1 و RPP بیماران قلبی تحت ( CABG) یا ( PCI ) در پاسخ به یک دوره تمرینات هوازی با شدت متوسط است.روش پژوهش: 30 مرد مبتلا به بیماری قلبی با میانگین سنی 08/6 ± 55 سال و وزن 13/14± 35/80 کیلوگرم که دو ماه از عمل جراحی CABG) یا (PCI آنها گذشته بود در دو گروه تمرین (15n=) و کنترل (15n=) قرار گرفتند. گروه تمرین به مدت هشت هفته و هفته ای سه جلسه و هر جلسه 45 دقیقه با شدت 45 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره (7 تا 15) در مقیاس درک فشار (RPE) به فعالیت پرداختند. برای تحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس (ANOVA ) مخلوط در سطح معنی داری ( 05/0 P ≤) یافته ها: تغییرات معنی داری در سطوح سرمی CT-1 مشاهده نشد درگروه تمرین ( 382/0 = p ) و برای گروه کنترل ( 753/0 = p )، ولی کاهش معنی داری در RPP تنها در گروه تمرین تمرین مشاهده شد (041/0 = p ) و در گروه کنترل تغییر معنی داری مشاهده نشد.( 753/0 = p )نتیجه گیری: تمرین هوازی با شدت متوسط بدون افزایش در سطوح سرمی CT-1 در بیماران قلبی تحت CABG) یا (PCI باعث کاهش معنی داری در RPP این بیماران می شود که نشان دهنده کاهش در اکسیژن مصرفی بافت قلبی است