مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
الهیات
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
490 - 505
حوزههای تخصصی:
موقعیت پسامدرن یک وضعیت فرهنگی است که انسان معاصر در آن به سر می برد. این وضعیت فرهنگی را از نگرگاه های متفاوتی می توان بررسی کرد. مقاله حاضر در زمینه نسبتِ این وضعیت با امر سایبری نگاشته شده است. در این مقاله، ابتدا تبیین خواهد شد که فرهنگ و فناوری در روزگار ما نیز همچون تمامی اعصار گذشته، پیوندی متقابل برقرار می کنند و به شکلی تنگاتنگ، برهم کنش دارند. برهم کنش فرهنگ پسامدرن و فناوری های سایبری به بحرانی در حوزه الهیات و حتی گشودگیِ بنیادین به روی امر الهی انجامیده است. مقصود نهایی مقاله پیشِ رو آن است که چیستی همین بحران را تبیین کند. اهمیت این تبیین از آنروست که به منظور فائق آمدن بر یک بحران، نخست باید شناختی درست و بسنده از آن حاصل آوریم. خواهیم دید که برهم کنش پسامدرنیته و امر سایبری به بروز «حادواقعیت» منجر شده است و در نهایت، به آنچه ما هستی مسطح خوانده ایم، خواهد انجامید. تلاش خواهیم کرد تا با بهره گرفتن از میراث گران سنگ ادب فارسی، و با رجوع به تمثیلی از شاهنامه فردوسی، نشان دهیم که چرا حادواقعیت را می توان با آنچه فردوسی «سرای درنگ» می خواند مشابه انگاشت. این مشابهت فهم بحرانِ کنونی جهان را برای مخاطب فارسی زبان ساده تر خواهد کرد.
تعریف مابعدالطبیعه بر اساس موجود بما هو موجود از دیدگاه فارابی (بر اساس کتاب الجمع بین رأیی الحکیمین، البرهان، إحصاءالعلوم، أغراض مابعدالطبیعه و تعلیقات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال پانزدهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۴۲
17 - 46
حوزههای تخصصی:
فارابی در آثار خود دارای سه دیدگاه در ارائه تعریف مابعدالطبیعه است که دو دیدگاه وی بر اساس موجود بما هو موجود ارائه شده و در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. فارابی در دیدگاهی که مبتنی بر دو کتاب الجمع بین رأیی الحکیمین و البرهان است، موجود بما هو موجود را موضوع فلسفه یا حکمت می داند که مشتمل بر الهیات، طبیعیات، ریاضیات و علم سیاست و یاعلم اخلاق است. این دیدگاه که در بردارنده نوعی تفسیر خام و ابتدایی از اصطلاح موجود بما هو موجود است، ریشه در نظریات اسکندر افرودیسی در شرح مابعدالطبیعه دارد. اسکندر نیز در مابعدالطبیعه با وجودی که به نظر می رسد که در برخی موارد، تفسیر دقیقی از موجود بما هو موجود ارائه می کند ولی در نهایت، حکمت با موضوع موجود بما هو موجود را مشتمل بر اقسامی می داند که حکمت به معنای دقیق کلمه با موضوعیت موجودات الهی و نیز طبیعیات با موضوعیت موجودات طبیعی از جمله این اقسامند. دیدگاه نهایی فارابی در تعریف بر اساس موجود بما هو موجود با اندکی تفاوت، در سه اثر إحصاءالعلوم، أغراض مابعدالطبیعه و تعلیقات متمرکز است. فارابی در إحصاء العلوم که هر چند به پختگی دو اثر دیگر نیست، بر خلاف کتاب الجمع و البرهان تشخیص می دهد که مباحث موجود بما هو موجود متعلق به دانشی در عرض طبیعیات، ریاضیات و علم مدنی است و در رساله أغراض که به طور اختصاصی در آن به شرح و تبیین تعریف مابعدالطبیعه بر اساس موجود بما هو موجود و موضوع و بخش های می پردازد، این دیدگاه را به اوج خود می رساند. وی در تعلیقات، هماهنگ با رساله أغراض، به تعریف و موضوع مابعدالطبیعه پرداخته و تبیین و تفسیر دقیق تری را از اصطلاح موجود بما هو موجود ارائه می دهد.
بررسی و نقد شیوه سلفیه در فهم متون دینی
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
118 - 142
سلفیه عنوانی است که گروهی از پیروان احمد بن حنبل و ابن تیمیه برای خود برگزیده اند تا نشانگر عقیده آنها در لزوم رجوع به شیوه سلف از امّت پیامبر باشد. این گروه در برخورد با متون دینی و معنا شناسی آن ها مقید به ظواهر بوده و هر گونه تاویل را در مورد آیات قرآن نفی می کنند؛ ایشان دلایلی برای روش تفسیری خود مطرح می کنند که به عدم توجه به اقتضائات زبانی در بیان حقائق عالی و فراتر از جهان مألوف ذهن بشر باز می گردد بعلاوه این ظاهر گرایی و مخالفت با تاویل ظواهر بر اساس قرائن عقلی و نقلی علاوه بر ضعف در ناحیه مبانی، نتایجی نیز به بار می آورد که با اصول اسلامی و توحیدی سازگار نیست و موجب اثبات صفات نقص برای خداوند متعال می شود؛ اما معضلات موجود در ایده سلفیه به همین جا ختم نمی شود و خود نیز نتوانسته اند به این ایده پایبند بمانند و در مواردی ناچار به تاویل برخی آیات قرآن شده اند
شأن دین در مقابل اخلاق در فلسفه کانت؛ نگاهی نقادانه به تفسیر تحویل گرایانه از نسبت دین و اخلاق در فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
55 - 66
تکیه کانت در فلسفه نقادی خود به برخی مبانی عقل عملی، همانند جاودانگی نفس و وجود خداوند و در رأس همه آن ها خیر اعلی به مثابه غایت قصوای اخلاق، با دو مؤلفه اساسی اش، یعنی فضیلت و سعادت، مُهر تحویل مطلق دین به اخلاق را بر پیشانی فلسفه او زده است. مطابق این نگرش گویی کانت کل دین را به اخلاق فرومی کاهد و از هیچ جنبه ای از دین جز جنبه اخلاقی آن دفاع نمی کند و وجود سایر جنبه ها و ابعاد را زائد می داند. در حالت ضعیف تر، فلسفه کانت با مُهرنشان معتدل تری از فروکاهی با عنوان تحویل تفسیری دین به اخلاق روبه روست. مقاله حاضر می خواهد با تکیه بر اقسام مختلف تحویل گرایی نشان دهد که در نظام فکری و فلسفی کانت اگرچه دین یک عنصر ضروری تکمیل کننده هدف غایی اخلاق است، خود کانت برای دین شأنی غیر از اخلاقی بودن نیز قائل است. بنابراین، این دو قرائت رایج از نسبت دین و اخلاق در فلسفه کانت خالی از دشواری نیست.
ارتباط الهیات و معماری؛ تبیین معماری معابد باستانی صابئین حرانی براساس متون تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ بشر، اندیشه و باورهای خداپرستانه به عنوان بخشی از فرهنگ وجود داشته است و موجب ظهور جلوه های مختلفی از باورهای دینی گردیده است. در این میان، معماری به عنوان بستری برای این فرهنگ ها، باعث خلق بناهای مذهبی ویژه ای شده است. یکی از بناهای مذهبی که ساختار کالبدی آن متاثر از دین بوده، پرستشگاه است. در این بین معابد صابئین از نمونه هایی بسیار عجیبی است که از ابنیه اولیه آنها آثاری برجای نمانده ولی درمتون تاریخی از آنها به عنوان ساختمان های اسرارآمیز نام برده شده که تاکنون درتحقیقی به صورت مجزا مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین هدف از این تحقیق کیفی، تبیین گونه-شناسی و ریشه های تنوع در ساختار کالبدی هیاکل این آیین است. این پژوهش در نظر دارد از بررسی شواهد و متون تاریخی به بررسی مبانی اعتقادی آیین صابئین حرانی متاثر در معماری معابد بپردازد و ساختار هیاکل و ارتباط ساختار با معنای پنهان معماری را تبیین نماید. نتایج نشان می دهد که در معماری دینی برای بیان باورهای ادیان از عناصر فضایی مختلف استفاده می شود و عنصری چون نماد و نشانه در قالب اثری هنری به عنوان پلی برای انتقال و القای مفاهیم اعتقادی به کار گرفته می شود.
چشم اندازهای نو در پژوهش های علم و دین
حوزههای تخصصی:
پژوهش های علم و دین که از دهه شصت میلادی به حوزه ای (field) آکادمیک بدل شد این بختیاری را داشته است که سرشت چندرشته ای-میان رشته ای خود را حفظ کرده، از گزند رشته ای (disciplinary) شدن در امان بماند. رشته ای شدن حوزه های پژوهشی مانند «علم و دین» سبب خواهد شد عرصه گفتگو و مباحثه میان متفکران حوزه های مختلف از جمله دانشمندان، الهیات دانان، فیلسوفان اختصاص یابد به رشته ای چنان تخصصی تبدیل شود که به جز متخصصان اندک آن هیچ کس زبانشان را نمی فهمد. این سرشت چندرشته ای-میان رشته ای را نه تنها می توان در تنوع موضوعات و رشته های درگیر، بلکه در گستره روش های پژوهشی در این حوزه از مطالعات تطبیقی تا تحلیل های تاریخی-فلسفی بازشناخت.
روایت دینی از ادبیات در تقابل با ماتریالیسم (با تکیه بر آرای مرتضی مطهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
205-230
حوزههای تخصصی:
جعفر فسایی* نجمه دری** چکیده ماتریالیسم در معنای هگلی- مارکسی آن، از بدو مطرح شدن در ایران واکنش های بی سابقه ای به ویژه در میان روحانیت برانگیخت. مرتضی مطهری ازجمله نخستین افرادی بود که با درک اهمیت و حساسیت این مفهوم و تبعات ناشی از آن در فضای فکری جامعه، ضرورت مسلّم توجه بدان را دریافت، به نحوی که توانست در تقابل و جبهه گیری در برابر آن، بخشی از جامعه و به خصوص روحانیت را به اجماع نسبی برساند. اینکه در این کارزار، نقش و عملکرد میراث ادبیات فارسی به چه نحو و با چه کیفیتی بوده است، پرسش اصلی و مهم پژوهش حاضر است. برای رسیدن به پاسخ این پرسش، مجموعه آثار مرتضی مطهری را از این منظر خاص، موردتحلیل و بررسی محتوایی قرار داده ایم. نتایج حاصل از دریافت و تشریح این آثار نشان می دهد که ادبیات در کارزار الهیات و ماتریالیسم یا جهان بینی توحیدی و جهان بینی مادی، به مثابه ی ابزاری کارآمد و مؤثر، ایفای نقش کرده است. حافظ شیرازی، مولاناجلال الدین بلخی، حکیم خیام نیشابوری و سعدی شیرازی ازجمله برجسته ترین چهره های ادب فارسی و فرهنگ ایرانی هستند که در این نزاع تعیین کننده یعنی تقابل میان جهان بینی توحیدی و جهان بینی مادی فراخوانده شده و هریک نقش مشخصی را ایفا کرده اند. بر این اساس مطهری خوانشی غیرمادی را از شعر و اندیشه ی حافظ ارائه داده و درحقیقت این خوانش عکس العملی در برابر مفسّران ماتریالیست با محوریت احمد شاملو بوده است. ازطرفی در آثار مطهری، شعر و اندیشه ی مولانا و سعدی نیز درجهت بسط و تقویت ایده ی الهی یا جهان بینی توحیدی، به منظور تضعیف هرچه بیشتر گفتمان های ماتریالیستی به کار رفته است. درنهایت مطهری خیام نیشابوری را در یک فرمول ماتریالیستی می نهد و از رهگذر شعر و اندیشه ی او، تقابل با ماتریالیسم را دنبال می کند. حاصل جمع این آرا، بخشی از عملکرد ادبیات فارسی در مناسبات اجتماعی و سیاسی معاصر را نمایان می کند. * دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی [email protected] (نویسنده ی مسئول) ** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس [email protected] تاریخ دریافت مقاله: 3/7/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 24/12/1400
معنای پول مدرن و نسبت آن با بهره از نگاه زیمل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عقلانیت ابزاری، پول را تنها ابزاری کارآمد در جهت بیشینه کردن منافع سوژه می بیند که به صورت بهره متبلور می شود. زیمل با فرارفتن از عقلانیت تکنیکی، معنایی فلسفی الهیاتی از پول ارائه کرده است. زیمل، بهره را امری ضروری برای پول محض می داند اما به تفصیل به آن نپرداخته است. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی به بازخوانی معنای پول نزد زیمل و نسبت آن با بهره می پردازیم. یافته پژوهش حاکی از این است که پول مدرن رابطه هویتی درونی با بهره دارد. پول دارای سه لایه معنایی است: لایه فرمی، لایه اراده محض، لایه الهیاتی. لایه فرمی پول با نرخ بهره در تناقض است اما در لایه اراده محض، پول تحریک اقتصاد و پیوند سوژه و ابژه را از طریق بهره انجام می دهد. در لایه الهیاتی که پول جای اله را می گیرد، بهره نوعی ادای دِین به پول است و به خاطر گسستگی از وجود محض و اله حقیقی، انسان تاله و خودگستری را با استثمار طبقات پایین به صورت اخذ بهره محقق می کند.
آیا خدا اینجا حضور دارد؟ پرسش از الهیات در حوزه مطالعات برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی این پرسش انجام شد: آیا پرسش از خدا در حوزه مطالعات برنامه درسی موضوعیت دارد؟ بدین منظور، مطالعه ای نظرورزانه در پیش گرفته شد و به منظور اتقان بحث، استدلال ها همراه با استنادات معتبر و متعدد در دو محور انجام شد. در ابتدا، پرسش مذکور خارج از حوزه مطالعات برنامه درسی و در محور بعدی، ناظر به حوزه مطالعات برنامه درسی موردمطالعه قرار گرفت. مطالعات خارج از حوزه، برخلاف ادعای رایج علوم مدرن، بیانگر وجود پیش فرض های متافیزیکی- الهیاتی در سراسر عصر مدرن، فلسفه و علوم آن است و در حوزه مطالعات برنامه درسی، آثار مختلف مستند شده در بحث، مؤید موضوعیت و جایگاه مهم این پرسش الهیاتی در تعیین مواضع صاحب نظران برنامه درسی درگذشته، حال و آینده رشته هستند. این مسئله در کنار لزوم توجه به سنت اسلامی از منظر الهیاتی، عرصه وسیعی را پیش روی ما می گشاید که پرداختن به این عرصه به مطالعات آتی واگذار می شود.
الهیات فرهنگ: تبیین وجوه الوهی فرهنگ ها در بستر حقایق قرآنی، براهین حکمی و تعالیم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
339 - 372
حوزههای تخصصی:
آنچه تحت عنوان الهیات فرهنگ در منابع غربی یافت می شود؛ محصول اندیشه ورزی الهیدانان حاشیه نشین جهان غرب است، نه جریان اصلی در نهاد علم. اما در جهان اندیشه ای اسلام که وحی، عقل، تجربه و...، هر یک اعتبار معرفت شناختی خود را دارد، اگر بتوان فرهنگ را مستند به یکی از چارچوبهای معرفت دینی مانند کلام، عرفان، حدیث، حکمت و...، مورد تبیین و تفهّم قرار داد؛ رهاورد این مسیر، اعتبار علمی خواهد داشت. در این مقاله با استنطاق از معارف قرآنی و ظرفیتهای حکمت و عرفان اسلامی، «فرهنگ» مورد واکاوی قرار می گیرد و طلیعه ای برای الهیات فرهنگ مبتنی بر حکمت و عرفان اسلامی رقم خواهد خورد. تبیین حکمی و عرفانی فاعلیت حضرت حق در تکون و تحول فرهنگ ها و دولت یابی هر یک از اسماء الهی در هر دوره فرهنگی-تاریخی و نیز نقش کانونی انسان کامل در آمد و شد ادوار فرهنگی، به همراه تبیین جایگاه دین و شریعت به عنوان دو بعد ثابت و متغیر یک حقیقت واحد که متکفل تدبیر و هدایت دو بعد ثابت و متغیر جوامع و فرهنگ هاست، بخشی از رهاوردهای این تلاش نظری است. این یافته ها مبتنی بر روش قیاسی-برهانی ذیل چارچوب نظری حکمت متعالیه فراهم آمده است.
بررسی مقایسه ای−انتقادی بنیان های اخلاق اقتصادی اسلام از دیدگاه ماکس وبر و شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
223 - 247
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی تطبیقی−انتقادی اندیشه ماکس وبر درخصوص عوامل پیدایش و عدم پیدایش سرمایه داری در مسیحیت و اسلام، از منظر شهید مطهری است. بنیاد انتقادات این نوشتار، پذیرش حقیقت وحیانی دین است که در عرصه نظریه پردازی مطالعات دین موجب تفکیک سطوح پژوهش دینی می شود. دیدگاه جامعه شناسانه وبر و ابژه کردن و نگاه کارکردگرایانه به آن باعث شده از فهم فلسفه ها و حقایق باطنی دین اسلام ناتوان بماند.به گمان وبر اسلام در ارائه اخلاقیات رستگاری عاجز مانده و ازاین جهت از قافله نظام سرمایه داری جامانده است؛ امّا به راستی آنچه موجب رویگردانی اسلام از فلسفه رستگاری و زهد بی انتهای پیوریتانی است، مواجهه مثبت اسلام با دنیاست. پلیدانگاری جهان طبیعت و تکلیف بی حدوحصر بشر که ناشی از نبود اطمینان نسبت به سرنوشت است در اسلام جایگاهی ندارد. در عوض حقوق اسلامی بر پایه حسن ظن به خالق و مخلوق در جهان، او را به سمت شکوفایی اقتصادی می کشاند.
فاصله ایمان و اعتقاد در نظریّه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
141 - 168
حوزههای تخصصی:
دو اصطلاح ایمان (Faith) و اعتقاد (Belief) به دلیل حوزه معنایی مشترک و کثرت کاربرد، نه تنها در نزد عامّه؛ بلکه در نزد خواص اعم از شاعران و نویسندگان نیز به جای هم استفاده می شوند و گویی مرزهای مفهومی متمایزی بین آن ها وجود ندارد. حال آنکه در معنا و مفهومِ حقیقیِ خود تمایز جدّی با هم دارند. به همین نسبت، «مؤمنان» و «معتقدان» نیز در ارتباط با امّهات دین؛ یعنی تلقّی از خداوند و نحوه ارتباط با او، شیوه ادراک هستی و تعامل با آن، ماهیّت تلقّی از دین و تجربه های دینی تفاوت های آشکاری با هم دارند. بر خلاف بسیاری از شاعرانِ متمایل به تصوّف و عرفان که عموماً فاصله ای میان ایمان و اعتقاد نمی دیدند، مولانا ضمن اینکه مانند اغلب متفکّران و عارفان مسلمان «ایمان» و «کفر» را در مقابل هم قرار می دهد، «ایمان» و «اعتقاد» را از یکدیگر تفکیک و تفاوت عالمِ ایمان و اعتقاد را تبیین می کند و راه خود را از سایر شاعران عارف مسلکِ پیش از خود جدا می سازد. در منظومه فکری مولانا که بی شباهت با دیدگاه های فیلسوفانی مانند کی یرکگور نیست، ایمان، امری سیّال و مدام در حالِ شدن است و اعتقاد امری ثابت و ایستا و به همین دلیل، ایمان امری نامحدود است و اعتقاد امری محدود و مقیّد. ایمان، فردمحور است و از راه تجربه فردیِ اقبال بنده به خداوند و با سیر انفسی به دست می آید و اعتقاد در جمع و جمعیّت و از طریق وسائط اعم از افراد، کتب و اسناد و سیر آفاقی بروز می کند، متعلَّق ایمان امر محال است و اعتقادات امور ممکن را شامل می شوند، صاحبان اعتقاد جزم گرا، دیگرستیز و هراسان هستند که مبادا کسانی بر عقاید آن ها بتازند؛ اما صاحبان ایمان، مداراجو و با طمأنینه خاطر هستند. صاحبان ایمان، در رابطه ای بی پایان با خداوند همواره در حال شدن هستند و عاشقانه این رابطه را ادامه می دهند و صاحبان اعتقاد، با خداوند، رابطه ای معامله گرانه دارند و اگر دین می ورزند دین شان وسیله ای است برای دستیابی به خواست ه ای این جهانی و آن جهانی.
الهیات برنامه درسی: نظرورزی امکان یک دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه برآمده از پرسشی محوری پیرامون حوزه مطالعات برنامه درسی است؛ آیا می توان این حوزه را به گونه ای الهیاتی مطالعه کرد؟ به عبارت دیگر آیا می توان حوزه ای تحت عنوان الهیات برنامه درسی را که به مطالعه الهیاتی دانش این رشته بپردازد، ممکن دانست؟ در این مقاله این امکان در قالب جستاری نظرورزانه، با نگاهی نسبتاً انتقادی به تاریخ سکولار حوزه مطالعات برنامه درسی و همچنین مطالعات نظری معاصر رشته، موردبررسی قرار گرفت. ضمن اینکه استدلال های تاریخی و امکان سنجی های نظری بر اساس برخی فرضیه ها در پیوند با برخی مصادیق مرتبط با چرخش های الهیاتی معاصر نیز تبیین شد. نتایج نشان می دهند می توان ادعاهایی را در مورد حوزه مطالعات برنامه درسی به منظور آغاز راهی جدید برای مطالعات الهیاتی رشته مطرح کرد. این در حالی است که به نظر می رسد بسیاری از مباحث اساسی و جریان ساز در رشته مطالعات برنامه درسی با ایده های الهیاتی صاحب نظران آن گره خورده است و در وضع موجود نیز این پیوند در مطالعات نظری معاصر رشته به وضوح دیده می شود. همچنین به لحاظ نظری این امکان وجود دارد تا میان پیش فرض های الهیاتی و مباحث حوزه مطالعات برنامه درسی پیوندی به منظور نظرورزی و نظریه پردازی الهیاتی برقرار کرد. این مطلب را، هم پیش فرض های عام در مورد الهیات برنامه درسی، هم پیش فرض های خاص در مورد الهیات اسلامی برنامه درسی تأیید می کنند. البته این مطالعه هنوز در ابتدای راه معرفی این قلمرو پژوهشی در ایران است و نیازمند تعمیق و تدقیق در مطالعات آتی است.
تأثیرِ نظریه تکامل بر الهیات لبیرال براساس آراء هنری دروموند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
159 - 183
حوزههای تخصصی:
ارائه نظریه تکامل در جهان غرب با استقبال گسترده ای از سوی لیبرالهای پروتستان همراه گردید. هنری دورموند به عنوان یکی از مهمترین متفکران این مکتب ضمن پذیرش این نظریه، درصدد تبیین الهیاتی آن در مباحث کلیدی الهیات مسیحیت برآمد. او با بیان وجود ارتباط وثیق میان علم و دین، تلاش نمود تا وجود تکامل در نظام خلقت علم را به عنوان هنر خدا در جهان ماده توصیف کند. انسان نیز گرچه به لحاظ جسمانی، از کالبدی مادی که از طریق پروسه تکامل شکل گرفته، به وجود آمده، به عنوان موجودی که از دو بعد مادی و معنوی تشکیل شده است، با مداخله به یکباره خدا، از نعمت روح خدایی بهره مند شده و نعمت زندگی معنوی در کنار زندگی مادی به او عنایت شده است. این تحقیق بر مبنای رویکردی توصیفی – تحلیلی و بر پایه مستندات کتابخانه ای درصدد است تا با استناد به نظرات هنری دروموند در آثاری که به وی منتسب است، تأثیرات نظریه تکامل بر الهیات مسیحی – در موضوعات خدا، انسان، گناه، مسیح، زندگی ایمانی، و مسئله ملکوت- مورد بررسی قرار داده، تحلیل کند. از عمده نتایج این تحقیق می توان به مواردی همچون؛ هدفمندی تکامل در راستای نشان دادن محبت الهی، تبعیت از حضرت مسیح در زندگی دنیایی و شباهت زندگی معنوی به زندگی مادی اشاره نمود.
تحلیل آموزش مغفول شایستگی های تربیت دینی در برنامه درسی رشته الهیات در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تحلیل آموزش مغفول شایستگی های تربیت دینی در برنامه درسی دانشجومعلمان رشته دبیری الهیات و معارف اسلامی در دانشگاه فرهنگیان بود. روش: جامعه تحقیق شامل اساتید رشته معارف و کلیه سرفصلهای برنامه درسی رشته الهیات و معارف اسلامی در دانشگاه فرهنگیان در سال 400-1399 بود. برای انتخاب جامعه از روش نمونه گیری هدفمند با تکنیک معیاری در بخش اساتید معارف اسلامی و روش نمونه گیری سرشماری در بخش سرفصلهای رشته الهیات و معارف اسلامی استفاده شد. ابزار پژوهش در این تحقیق، مصاحبه نیمه ساختاریافته و چک لیست تحلیل محتوا بود؛ بدین صورت که در مرحله اول با 15 نفر از اساتید رشته معارف اسلامی برای استخراج شایستگی های تربیت دینی مصاحبه صورت گرفت. سپس بر اساس شایستگی های استخراج شده در خصوص تربیت دینی، یک چک لیست تحلیل محتوا طراحی شد تا میزان پوشش شایستگی های تربیت بدنی در سرفصلهای برنامه درسی رشته الهیات و معارف اسلامی در دانشگاه فرهنگیان تحلیل شود. برای تعیین روایی ابزار، از روایی محتوایی استفاده شد و فهرست وارسی در اختیار سه نفر از متخصصان معارف اسلامی قرار گرفت. روایی سازه تحلیل محتوا نیز از نظر اساتید رشته معارف، بررسی و تأیید شد و پایایی آن با بهره گیری از روش ویلیام اسکاتریال 82 درصد محاسبه شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سرفصلهای برنامه درسی در رشته الهیات و معارف اسلامی در دانشگاه فرهنگیان بخش زیادی از شایستگی ها را پوشش داده است؛ ولی بعضی از مؤلفه های هر شایستگی نیز مورد غفلت قرار گرفته اند. همچنین در سرفصلهای برنامه درسی دبیری الهیات، شایستگی های شناختی بیشترین و شایستگی های اقتصادی- حرفه ای کمترین حضور را داشتند. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد نیاز است دست اندرکاران آموزشی و برنامه ریزان درسی دانشگاه فرهنگیان، نسبت به آموزش شایستگی های تربیت دینی غفلت شده در سرفصلهای برنامه درسی رشته الهیات و معارف اسلامی توجه داشته باشند.
بررسی تأثیر حکمت متعالیه و اندیشه های ملاصدرا بر تفقه در دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۱
223 - 245
حوزههای تخصصی:
حکمت نظری و حکمت عملی نقش دو بال در تعالی جامعه اسلامی را دارد .امروزه حکمت عملی بیشتر در علم فقه نمود دارد.وظیفه فقه در رویکرد کنونی استنباط احکام فرعی از منابع اسلامی است. در این مقاله به بررسی تأثیر حکمت متعالیه صدرایی بر تفقه در دین و نقش فقه در نظام حکمت متعالیه پرداخته شده است.مساله اصلی این مقاله چرایی برخی آسیب های موجود فقه رایج است و در این راستا به این نتیجه رسیده ایم که فقه را نباید گسسته از وجودشناسی دنبال کرد . الهیات باید محور کار فقه باشد و دید حاشیه ای و تشریفاتی به آن آسیب زاست.در این راستا هدف اصلی مقاله نشان دادن تأثیر وجود شناسی( در قالب حکمت متعالیه) بر فقاهت است در این راستا ضمن تبیین چیستی علم فقه به تبیین منبع عقل و الزامات محوریت عقل به عنوان منبع مشترک فقه و فلسفه و تعریف آن از نظر فقه و فلسفه پرداخته شده است.،فقه مد نظر حکمت متعالیه غایتی وجودی در عرصه فردی و اجتماعی داشته و بر بصیرت در دین و خشیت تأکید می ورزد. در نظام حکمت متعالیه، فقه زیرمجموعه الهیات بوده و در این راستا تعریف و احکام آن بررسی می گردد. در سیستم صدرایی، فقه و عرفان و حکمت جدای از هم نیست و همه، لایه ها و مراتب دین است که این اصل بر تبیین صحیح قلمرو و حدود و ثغور فقه تأثیرگذار است. فقه تمدن ساز و ظلم ستیز از شاخصه های تفقه صدرایی است. از طرف دیگر فقه به عنوان زیرمجموعه حکمت عملی فردی و اجتماعی نیز محسوب شده و تبیین ملاصدرا از حکمت عملی در جهت دهی فقهی او بسیار مؤثر است. این رویکرد سیر معرفتی جامعه اسلامی را تسریع کرده و از برخی آسیب ها جلوگیری می کند.چنان که در سیره فقیه صدرایی معاصر – امام خمینی ( ره ) – این تأثیر باعث رشد جامعه مسلمانان شد. در انتهای این مقاله این تأثیرات در قالب رویکرد فقهی شهید مطهری به صورت محسوس تری آمده است.
الهیات فمینیستی مسیحی؛ انواع و اصول نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
97 - 122
حوزههای تخصصی:
الهیات فمینیستی الهیاتی انتقادی است که به دنبال ایجاد آگاهی فمینیستی از مردانه بودن الهیات است و با استفاده از ابزار تحلیلی جنسیت به بررسی و فهم متون، سنت ها، مناسک و اساساً سیاق دینی می پردازد تا به پیشنهادهایی دست یابد که برای تبیین سهم کامل زنان در الهیات مفید باشد. رویکرد متکلمان فمینیست به این پرسش که آیا مسیحیت موجود می تواند تأمین کننده دغدغه های زنان و رهایی بخش برای آنان باشد یا خیر، دارای سه طیف انقلابی، اصللاحی و بازسازی گرایانه است. گونه های الهیات فمینیستی را نیز می توان در چهار قسم تصویر نمود: الهیات فمینیستی به مثابه فلسفه دین؛ به مثابه الهیات پساسنتی؛ به مثابه هرمنوتیک کتاب مقدس؛ به مثابه الهیات ادیان. در این تنوع منظر، رشدی سه مرحله ای قابل مشاهده است که شامل پیش فرض سازی انسانیت برای زنان، جایابی نقادانه زنان در الهیات موجود و اصلاح اجتماع می گردد. نقاط محوری الهیات فمینیستی مسیحی عبارت اند از: الهیات زندگی و شور؛ پدر به مثابه امر الهیِ مرتبط با زندگی؛ تأکید بر ساخت استعاری و اسطوره ای آموزه های دینی؛ پذیرش تکثر به عنوان منبع گسترش معرفتی؛ بازخوانی هنجار اخلاقی؛ طراحی سیاست هویتی؛ بسط آگاهی انتقادی؛ ضرورت تمرین فردی و کنش اجتماعی. به نظر می رسد این امور در تناظر با الهیات اسلامی نیز معنادارند و تحقیق در تراث و گفت وگو با اندیشمندان و صاحب نظران در این حوزه می تواند ابعاد عالمانه و درخشنده الهیات اسلام را بارز نماید.
آموزش و محیط زیست در پرتو الهیات با تاکید بر سند تحول بنیادین آموزش
حوزههای تخصصی:
تغییرات محیط زیست و فعالیت های انسان با یکدیگر رابطه مستقیمی داشته و در دراز مدت این تغییرات عواقب ناگواری برای زندگی و سلامت انسان به همراه دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی آموزش و محیط زیست در پرتو الهیات با تاکید بر سند تحول بنیادین آموزش پرداخته است. قرآن کریم و روایات معصومین(ع) سرشار از آیات و احادیثی است که بر اهمیت حفظ و حراست از محیط زیست تأکید می کنند. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز به عنوان نقشه راه نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران، بر تربیت نسلی متعهد به حفظ محیط زیست تأکید دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد الهیات محیط زیست به عنوان دانشی نوظهور، با اتکاء به آموزه های دینی، درصدد یافتن راه حل هایی عمیق و پایدار برای چالش های زیست محیطی امروز بشر است. از طرفی یکی از پایه های اصلی مورد توجه در تمامی بخش های سند پایه الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و برنامه درس ملی، به رسمت شناختن اهتمام به رابطه انسان با طبیعت و محیط زیست به عنوان بستر تلاش برای تحقق مراتبی از حیات طیبه برای مخاطبان نظام آموزشی است. در این زمینه باید محیط را به گونه ای منسجم و هدفمند تدوین و طراحی نموده و امکان انتقال آن را از راه هایی نظیر تقویت آموزش مفاهیم زیست محیطی در نظام آموزشی در تمامی مقاطع تحصیلی با گنجاندن دروس تخصصی و متناسب با سن دانش آموزان، نهادینه سازی فرهنگ حفاظت از محیط زیست در جامعه، تقویت و حمایت پژوهشگران در زمینه الهیات محیط زیست را فراهم آورد.
فهم منشأ خودآیینی انسان در فلسفه دکارت از طریق مبانی دین مسیحیت و الهیات توماس آکوئینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۵)
7 - 34
حوزههای تخصصی:
نقطه مرکزی بحث های این مقاله در راستای توضیح چگونگی شکل گیری خودآیینی و آزادی انسان با استفاده از مبانی و رویکرد دین مسیحیت، در دوران جدید اروپاست. روش تحقیق این مقاله در چارچوب نگرش تاریخی - بنیادی است. دین مسیحیت با تفسیری خاص در فلسفه جدید، دین فردیت، آزادی و رهایی انسان از مرجعیت بیرونی است. فلسفه دکارت نیز به اعتباری، همچون دین مسیحیت دارای مضمون مرکزی آزادی است، و او جزء نخستین افرادی است که در تاریخ اندیشه غرب، اولین گام ها را در راستای آزادی انسان از مرجعیت امر بیرونی برداشته است؛ زیرا نظریه معرفت دکارتی راه را برای آزادی و استقلال بیشتر انسان برابر متعلق خارجی باز می کند و عقل را به منزله امری خودآیین و خودقانون گذار معرفی می کند که فقط به اصول خود اطمینان دارد و هیچ مرجعیتی را بالاتر از خود نمی داند. با این رویکرد، دین مسیحیت یکی از الزامات مهم نوع اندیشیدن دکارت است؛ اما مسیحیت برای آنکه بتواند مبنای همه تحولات جدید قرار گیرد، به الهی دانی به نام توماس آکوئینی احتیاج داشت که بتواند پلی میان مبانی قدسانی مسیحی و رویکرد عرفی دنیای جدید باشد. در این مقاله، نسبت میان دین مسیحیت، انقلاب فلسفی توماس آکوئینی و فلسفه آزادی دکارت مورد تأمل و پژوهش قرار می گیرد.
«تأویل قرآنی»: دروازه ای به آفاق الهیات مطالعات آینده (آینده پژوهی)
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹
80 - 101
حوزههای تخصصی:
آینده، همواره برای انسان، موضوع جذابی بوده است به نحوی که انسان برای شناخت و آگاهی از آن، در همه ی دوره ها، روش هایی متناسب با همان دوره را خلق کرده است. در دوره ی جدید، علاوه بر کشف آینده، انسان مدرن، با برکشیدن خود به مقام سوژگی، ساخت آینده را نیز متعرض شده است. دانش مطالعه ی آینده (آینده پژوهی)، مجموعه ای از روش هایی است که همین انسان، برای کشف، تصویر و ساخت آینده، تولید کرده است. در این پژوهش، با نظر به دامنه ی مطالعات آینده در سه رویکرد پیش نگری، پیش نگاری و پیش انگاری، با استفاده از روش پژوهش کتابخانه ای و توصیفی-تحلیلی، تلاش شده است تا از میان کنشگری الگوهای قرآنی، بنیادی نظری و شناختی برایمظالعه ی آینده، استنباط شود تا دروازه ای به آفاق الهیات مطالعات آینده گشوده شود. برای این منظور، از مطالعه ی رفتار حضرت خضرعلیه السلام و حضرت یوسفعلیه السلام، مفهوم تأویل، بیرون کشیده شده و مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش به این نتیجه رسیده است که با تبیین مفهوم تأویل به معنای پیش آگاهی، به عنوان بنیاد پیش تگری، پیش نگاری و پیش انگاری، و با تدارک ملزومات و مقتضیات خاص آن، می توان طرجی الهیاتی برای مطالعات آینده، تدارک کرد.