مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
طریقت
حوزههای تخصصی:
«گوهر دین و دینداری» مسأله ای فلسفی- کلامی است که بستر آن مغرب و زمان رویش آن رنسانس میباشد. دو نظریه «تجربه دینی» و «حکمت خالده» از دیدگاههای مطرح در این زمینه اند. در نگرش اول گوهر دین، تجربه ای است که سبب میشود، فاعل آن تجربه، دیندار تلقی گردد و صدف مجموعه عقاید خواهد بود که با وصول به گوهر از آن استغناء حاصل میشود و در نظریه دوم دینْ دارای دو ساحت ظاهری و باطنی است و سطح باطنی آن توحیدی است که به صورت حکمت خالده در درون انسان تجلی نموده و صدف نیز سنت هایی هستند که رهنمون به سوی گوهرند. در عرفان اسلامی، دین حقیقتی واحد است که دارای تجلیات سه گانه ظاهری، باطنی و بطن الباطنی میباشد؛ لایه باطنی وحدت شخصیه و گوهر دین است و جلوه های ظاهری، اگر چه به عنوان صدف مطرح میشوند، اما رقیقه همان حقیقت باطنی است، پس هیچ گاه قابل زوال نخواهند بود. دینداری نیز حقیقتی سه لایه است که گوهر آن، شهود حق الیقینیِ توحید عرفانی است؛ بنابراین گوهر دین ودینداری بایکدیگر متناظرند.
«اسرار عبادات» در اندیشة سید بن طاووس(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بازشناسی «اسرار عبادات» در اندیشة رضی الدین علی بن طاووس، دانشمند و عارف بزرگ قرن هفتم هجری، ضرورتی است که تاکنون دربارة آن پژوهشی انجام یا ارائه نشده است. مقالة پیش رو، به اندازة مقام و مجال، با استناد به آثار وی، گامی در این راه برداشته است.
مسئله اسرار عبادات از شوؤن عرفانی و ویژه عارفان است و از سوی آنها ترویج شده است. خاستگاه نظریه های عارفان در این باره، دعاها، عبادات و اشاره هایی است که اولیای دین در این خصوص بیان کرده اند. سیدبن طاووس همانند دیگر عارفان به این مهم پرداخته است. در این مقاله، مسئلة اسرار عبادات از نظرگاه وی با عنوان های زیر سامان یافته است:
1. مقدمه
2. اسرار عبادات از دیدگاه سید:
الف) خاستگاه مسئلة اسرار عبادات؛
ب) شرایط بیان اسرار عبادات: 1. مأذون بودن؛ 2. استقامت.
ج) سرّ مناسبت زمانی در عبادات.
در این نوشته، از سیدبن طاووس(ره) با نام «سید» یاد خواهد شد.
نظام معنا و معرفت از دیدگاه سید حیدر آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سید حیدر آملی دیدگاه خود در باب معرفت شناسی را بر وجودشناسی تثلیثی قرار داده و با طرح مباحث تثلیث در معرفت شناسی، به یک نوآوری دراین باره دست زده است.
از مهم ترین نکاتی که علامه سید حیدر در معرفت شناسی بر آن تکیه کرده اینکه، ایشان همواره معرفت را یک حقیقت واحد می داند که دارای سه مرتبه اصلی است که این مراتب نیز به صورت تشکیک است. وی از این نکات کمک می گیرد تا نزاع ظاهری فهم های متفاوت در حوزه عرفان، ازجمله نزاع بین صوفی و شیعه را برطرف نماید.
علامه سید حیدر تثلیث هایی را در باب معرفت شناسی با عناوین خاصی چون «شریعت، طریقت و حقیقت»، «رسالت، نبوت و ولایت»، «اسلام، ایمان و ایقان» و «وحی، الهام و کشف» مطرح می کند و با بسط کلام و دقت کافی و اندیشه ناب، درباره آن به سخن می پردازد. بدیهی است تثلیث در باب معرفت، مبتنی بر تثلیث در وجودشناسی اوست. در این نوشتار به تحلیل و بررسی نگاه تثلیث گونه او در باب معرفت شناسی پرداخته و به کلید حل تفاوت در فهم ها و معرفت ها اشاره خواهیم کرد.
تعامل و تقابل تصوف و تشیع در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرن هشتم هجری قمری، سرآغازی بر آشتی تصوف با تشیّع امامیه به شمار می رفت. اما این روابط در آستانه تأسیس سلسله صفوی، به حدی گسترش یافت که مفاهیمی چون ولایت، در آمیزه ای از مضامین شیعی صوفی، زمینه را برای کارکرد سیاسی آن مستعد ساخت. خانقاه نشینان صفوی برای نخستین بار، تشیّع امامیه را در ایران رسمیّت دادند؛ امّا اتکا به حمایت ترکمانان در کسب قدرت، گزیری جز برتری وجه صوفیانه غالی بر تشیع اعتدالی نمی نهاد. بدین ترتیب، قزلباشان به نمایندگی از طریقت و در تعارض با دعوی نیابت فقها، از امام غایب تصویر والایی از شاه ترسیم کردند که با شریعت هم خوانی کاملی نداشت. تناسب این نگرش با دوران ظهور و استقرار صفوی، در مرحله تثبیت سلسله چندان پایدار نماند و در تعارض با منافع قدرت حاکم، شاهان صفوی را به تغییر پشتوانه مشروعیّت خود، از طریقت به شریعت، فراخواند. موضوعی که نه تنها برتری شریعت و نمایندگان آن، یعنی فقها را باعث شد که در عمل چندین قرن تعامل تشیّع و تصوف را به تقابل کشانید. براین اساس، هدف مقاله حاضر واکاوی در روند سازش و ستیز این دو شاخصه از عصر صفوی است.
بررسی تحلیلی شریعت، طریقت و مقام محمدی در فیه مافیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیه مافیه از آثار پراهمیتی است که مولانا در آن به مباحث عمیق و قابل توجهی درباره پیامبر اکرم و جایگاه وی پرداخته است. این مقاله به دنبال آن است تا با تحلیل نگاه متمایز مولانا به حضرت محمد (ص) در مقایسه با دیگر انبیا و اولیا، موجبات دستیابی به تحلیل دقیق و کامل دیدگاه مولانا در دو بخش مستقل: شریعت و طریقت محمدی و مقام محمد (ص) فراهم سازد. در بخش نخست، با تبیین جایگاه شریعت محمدی از یک سو و طریقت محمدی از سوی دیگر و بررسی ارتباط نظر مولانا در این باب با مسئله وحدت ادیان در عرفان، وجوه تمایز شریعت اسلام و طریقت محمدی بررسی می شود. در بخش دوم، مقام حضرت محمد (ص) در نظرگاه مولانا در پنج اصل مهم و برجسته ولایت، مقام دیدار، اصالت وجودی پیامبر به عنوان اولین مخلوق و عقل کل، عشق الهی، تجلی گاه اسماء و صفات الهی مورد تأمل و تحلیل قرار می گیرد.
طریقت های صوفیه عاملی همگرا در نزدیکی کُردها به تشیع در چند قرن اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مظاهر مشترک میان طریقت های صوفیه و تشیع در کردستان، یکی از عوامل تأثیرگذار در گرایش طوایفی از کردها در چند قرن اخیر به پذیرش مذهب تشیع بود؛ زیرا در زیر سلطه دامنگیر آداب و مناسک طریقتی بر کردستان، نمادها و مظاهر بسیاری از عقاید شیعی در میان کردها رواج یافت و تبعیت مردم کُرد از مذهب امام شافعی را تا حد تکفف در نماز، کیفیت انجام وضو و ادای اذان تنزل داده بود. کردهای پیرو طریقت های صوفیه در موضوع توسل، زیارت قبور، تبعیت از شیخ طریقت و غیره به مانند شیعیان عمل می کردند و در فضای چنین اعتقادی اختلاف چندانی با شیعیان احساس نمی کردند. بنابراین طریقت های نقشبندی، قادری، نعمت اللهی و جلالی شایع در سراسر مناطق کردنشین، زمینه ورود افکار و عقاید شیعی به کردستان را فراهم کردند و در قالب افکار و عقاید صوفیه، مروج عقاید شیعی در میان کردها بودند. همگرایی و نزدیکی عقاید طریقت و تشیع، نزدیکی هرچه بیشتر طوایفی از کردها به مذهب تشیع را فراهم نمود و رشد تشیع در میان طوایفی از کردها - بخصوص کردهای نواحی جنوب کردستان - را بدنبال داشت. اما سقوط دامنه عقاید طریقت در کردستان که با سرعت از اواخر دوران پهلوی شروع و در دوران انقلاب اسلامی تمامی کردستان را در بر گرفت، به جدایی مرزهای تشیع و تسنن و افتراق آن ها در نواحی کردنشین انجامید.
چگونگی پیوند شریعت با طریقت و حقیقت از طریق آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین اسلام غیر از صورت ظاهری، احکام باطنی هم دارد و شریعت با آنکه علم به ظاهر است، مانع تحصیل علم باطنی همچون طریقت و حقیقت نمی شود؛ زیرا رابطة ظاهر و باطن، رابطه ای حقیقی است نه تصنّعی و ساختگی و باطن، اعمال ظاهری را هدایت و تغذیه می کند، چنان که «ایمان» مستلزم اعمال باطنی قلب است و «نیّت» اصل و روح همة اعمال است و سیّد حیدر آملی شریعت و فروع خمسة آن مانند نماز، روزه، حج، زکات و جهاد را در مراتب سه گانه شریعت، طریقت و حقیقت اثبات می کند و مانند عرفای دیگری همچون رشید الدّین میبدی در کشف الأسرار و ابوسعید ابی الخیر برای اثبات این پیوند به این حدیث رسول الله استناد می نماید: «الشَّرِیعَةُ أَقوَالِی وَ الطَّرِیقَةُ أَفعَالِی وَ الحَقِیقَةُ أَحوَالِی...». به همین دلیل، عرفا هماهنگی سلوک عارف با قرآن و احادیث را از اصول اساسی سلوک می دانند.
نگرشی عرفانی به کتاب مقدس و تحریف آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره ی کتاب مقدس و تحریف آن، در میان علمای مسلمان، بحث های زیادی مطرح و نظرهای مختلفی اظهار شده است. موضوع اصلی بحث اولاً این است که آیا تورات و انجیل دو کتاب آسمانی مانند قرآن مجید هستند که نازل شده اند و بعدها علمای این دو دین در آن ها تحریف کرده اند؟ و ثانیاً، این که مراد از تحریف آن ها به اعتقاد مسلمانان چیست؛ آیا لفظی است یا معنوی؟ در این مقاله پس از ذکر این مقدمات، به شرح آرای برخی عارفان مسلمان در این باب پرداخته می شود و بیان می گردد که از منظر آنان مراد از تورات و انجیل چیست ضمن اینکه مقایسه ای با عقاید رسمی خود یهودیان و مسیحیان نیز می شود.
دیدگاه نسفی درباره سلوک عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیر و سلوک را می توان مهمترین رکن عرفان و وجه ممیزه آن از دیگر نظامهای معرفتی دانست. بر این اساس این موضوع همواره در کانون توجه اهل عرفان و تصوف قرار داشته است و به همین دلیل بخش معظمی از متون عرفانی به تبیین چگونگی سیر و سلوک اختصاص یافته است. وجود طرحهای متنوع و متعدد در باب مراحل و منازل سلوک نشان دهنده وجود سنتها، مشربها، نظامهای تربیتی و تجارب عرفانی گوناگون در عرفان اسلامی است بنابراین بررسی و تحلیل مبانی نظری و بنیانهای فکری عرفا درباره سیر استکمالی نقش بسیار مهمی در شناخت موضوعات مذکور دارد. عزیزبن محمد نسفی به عنوان عارفی مبتکر و نوآور در باب موضوعات خداشناختی، هستی شناختی و انسان شناختی، دیدگاههای مهمی درباره سیر و سلوک بیان کرده است. این مقاله، دیدگاههای مذکور را بررسی و تحلیل کرده و از خلال آنها بنیانهای فکری نسفی در باب سیر استکمالی را تبیین ساخته است. گرچه نسفی طرحهای متعددی از سلوک به دست داده است امّا بنیان همه این طرحها بر دو رکن استوار است: 1. توجه به درون سالک؛ 2. توجه به بیرون سالک. علاوه بر آن در طرحهایی که وی ارائه کرده است «به فعل رساندن بالقوه ها» برای رسیدن به کمال اهمیت ویژه ای دارد.
مراحل سلوک در عرفان اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سلوک عرفانى سخن از مراحل و منازل تکامل نفس انسانى در سفر الى اللّه است. در عرفان عملى از طبقه بندى هاى گوناگونى براى بیان مراحل و ارکان سلوک سخن به میان آمده است. بعضى از این طبقه بندى ها مراحل طولى حرکت الى اللّه را بیان مى کنند که یکى پس از دیگرى باید طى شود. برخى از تقسیم بندى ها اجزا و ارکان اصلى سلوک را متعرض مى شوند، که ممکن است ترتب زمانى بر یکدیگر نداشته باشند، هرچند ترتب منطقى و ذاتى بر یکدیگر دارند. در این مقاله، معرفت، محبت و اطاعت به عنوان ارکان اصلى عرفان اسلامى معرفى مى شوند که به طور منطقى مترتب بر یکدیگر هستند. ارگان سه گانه عرفان متناظر با ابعاد سه گانه انسان، یعنى عقل، دل و جوارح و کارکردهاى آنها یعنى ادراک، احساس و عمل، مى باشند. پس از بیان این طبقه بندى، برخى از طبقه بندى هاى معروف دیگر در عرفان اسلامى طرح و نسبت آنها با این طبقه بندى بیان مى شود.
عرفان؛ روح اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۹
129 - 161
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار به تبیین رابطه عرفان اسلامی با آموزههای اسلام، اعم از کتاب، سنت و سیره نقلی و عملی معصومان پرداخته میشود. پرسش اصلی این نوشتار این است که بین عرفان و اسلام چه نسبتی از نسبتهای چهارگانه برقرار است؟ بر این اساس، تلاش شده جایگاه رفیع و بیبدیل عرفان را در میان سایر علوم اسلامی نشان داده و از آن رفع اتهام شود. روش مناسب برای این کار، بررسی آموزههای اصلی عرفان و مقایسه آن با آموزههای اسلامی است. بنابراین با طرح چهار بحث «خاستگاه عرفان»، «مؤیدهای اسلامی آموزههای عرفانی»، «وحی، الهام، کشف» و «شریعت، طریقت، حقیقت» به پرسشهای فرعی بهدستآمده از تحلیل پرسش اصلی، پاسخ داده شده است تا از این طریق پاسخی برای پرسش اصلی فراهم شود. نتیجه آنکه نسبت عرفان با اسلام ضدیت کلی نیست؛ عرفان با دین اسلام سازگاری مضمونی دارد و این سازگاری به نحو جزئیت و بلکه عینیت است. بنابراین عرفان أخص مطلق از اسلام است و با نظری دقیقتر عین اسلام است و بین آن دو نسبت تساوی برقرار است. عرفان هیچ بخشی از دین را مهمل نگذاشته، به همه بخشها، مرتبهها و لایههای دین اهتمام دارد. از سوی دیگر در کاملترین و عالیترین نوع دینفهمی و دینداری هیچ بخشی از دین از نگاه عرفانی مغفول نمانده است. عرفان روح دین است که در همه بخشها و لایههای آن حضور دارد.
رویکرد باطنی شهید ثانی به شریعت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
31 - 50
حوزههای تخصصی:
فهم باطنی از شریعت در میان عالمان شیعی با فراز و فرودهایی در طول تاریخ همراه بوده است. اگرچه کمتر عالم شیعی می توان یافت که منکر باطن برای دین باشد، نبود توجه کافی به باطن شریعت نوعی ظاهرگرایی افراطی و خشک ضد عرفانی را در میان عالمان شیعی می نمایاند. در این میان، نگاه باطنی شهید ثانی هم سو با رویکرد رایج در میان عارفان مسلمان است. از نگاه وی، اصالت دادن به باطن و تبعی دانستن ظاهر بر اهمیت بُعد باطنی دین می افزاید. بنابر این رویکرد، عالمان رسمی محتاج عالمان حقیقی ای هستند که بر علوم حقیقی اشراف دارند و جایگاه ایشان بسیار برتر از عالمان ظاهری است. به باور شهید ثانی، در میان اعضا و اعمال انسان نیز، قلب و اعمال مربوط به آن اصل و مقصد دین است. وی در مقام فقیهی بنام افزون بر توجه به علوم ظاهری همچون فقه و انجام دادن عبادت ها و فهم قرآن، بدون انکار ظواهر و کاستن از اهمیت آن، همواره جانب باطنِ حقیقت را به عنوان امر اصیل رعایت کرده است. از رهگذر توجه به رویکرد باطنی عالمان و فقیهان بنام امامیه، می توان از خطر ظاهر گرایی که در میان برخی از عالمان اهل سنت و حتی عالمان شیعی درحال رواج است دور ماند.
نقد و بررسی سطوح مختلف آموزه های دینی از منظر مشایخ برجسته عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقسیم و تفکیک تعالیم دین و شریعت به معنای عام آن توسط عارفان مسلمان و به تبع آن تفکیک قلمرو صاحبان هر یک از این حوزه ها را می توان از آموزه های معرفتی و سلوکی مشترک عارفان مسلمان دانست. این گروه نه تنها تعالیم دینی را بر اساس چنین تقیسمی سامان داده بلکه مراتب سیر و سلوک عارفانه را نیز مبتنی به آن نموده و لایه های دین و دینداری را بر پایه ظاهر و باطن و باطن به باطن و به تعبیر دیگر شریعت و طریقت و حقیقت نموده است. این تقسیم بندی به وضوح در تعالیم صوفیان مشاهده می شود. و البته از زمینه ها و عوامل مهم حساسیت و خرده گیری مخالفان متشرع تصوف نیز به حساب می آید. درباره رابطه عرفان و تصوف و جایگاه دین و آموزه های دینی و تعالیم شریعت و نیز نوع عملکرد صوفیان مباحث و محورهای مختلفی مورد بحث است. نوشتار پیش رو در نظر دارد تا ضمن تبیین جایگاه شریعت و طریقت و حقیقت نزد عارفان مسلمان و گزارش نگاه خاص تصوف اسلامی نسبت به این محورها رابطه و نسبت هریک از این سه و نیز جایگاه ظاهر و باطن تعالیم دینی را با یکدگر بررسی و به تبیین دیدگاه ویژه عارفان برجسته مسلمان بپردازد.
نگاه ملاصدرای فیلسوف به علم فقه و عقلانیت پذیری گزاره های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
807 - 832
حوزههای تخصصی:
شهرت حِکمی صدرالمتألهین شیرازی معمولاً شأن فقهیش را تحت الشعاع قرار می دهد. مجموعه آثار حِکمی، تفسیری، حدیثی و اخلاقی وی نمایشگر چهره فقهی ایشان است. او به معانی لغوی، روایی و اصطلاحی فقه و موضوع این علم و مفاهیم اساسی رایج در این علم، از قبیل طاعت و معصیت و احکام پنج گانه فقهی التفات کامل دارد و جایگاه این علم در میان علوم و نسبت آن با گزاره های اعتقادی و اخلاقی در دین و نیز وجه اشتراک و تفاوت شریعت با طریقت و حقیقت را با رویکرد خاص خود تبیین می کند. هم از ضرورت پایبندی همگان به گزاره های فقهی سخن گفته است و هم به تبیین ضرورت گزاره های فقهی در دین می پردازد و در مسیر تبیین عقلانیت پذیری گزاره های فقهی، علاوه بر اینکه این گزاره ها را خردستیز نمی داند، وضع آنها را مقتضای مصالح و مفاسدی نفس الأمری می داند و از ناتوانی عقل بشر از درک آنها در مقام اثبات سخن می گوید. تکاپوی عقل در این زمینه معمولاً به خطا می انجامد؛ زیرا یا مصالح جزیی را بر مصالح عمومی در متعلقات احکام ترجیح می دهد یا مصالح دنیوی را بر مصالح حقیقی رجحان می بخشد. اعتماد به این گزاره ها روح تعبد انسانی را تقویت می کند. هر چند به این جهت می توان از فراخردی این گزاره ها سخن گفت؛ ارائه دلیل عقلی محکمی برای اعتماد به آن گزاره ها دشوار نیست؛ چون دستکم گزاره های قطعی الصدور فقهی فراخرد از منبعی صادر شده اند که عقل بر عصمتش گواهی می دهد و اطمینان به صدق این گزاره ها، عقلانیت پذیری آنها را به دنبال دارد.
تربیت عارفانه نزد محقق اردبیلی بیدگلی (عالم و عارف و شاعر شیعی سده 11)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روزگار صفوی، حکومت و برخی متشرعان بانفوذ، متعصب و قشری موجب طرد و انکار بسیاری از فرقه های تصوف گردیدند و ناگزیر شکل خانقاهی تصوف با محدودیت و گاه ممنوعیت روبرو گشت و به صورت گرایش های ذوق مندانه عرفانی و سلوک زاهدانه فرصت بروز یافت. نوشته های صوفیانه نیز با توجه به چگونگی نشو و ارتقای تصوف و یا قوت و ضعف آن در زمان ها و مکان های مختلف و همچنین میزان توجه و اقبال عامه و خاصه به تصوف و متصوفه، در قوس های صعودی و نزولی بر یک سامان نبود. میرزا محمد محقق اردبیلی بیدگلی از علما و عرفای سده یازدهم هجری قمری است. اطلاع ما درباره او بسیار اندک است. این مقاله در جهت معرفی مشرب دینی و افکار و آراء عرفانی میرزا محمد بن سلطان محمد اردبیلی معروف و متخلص به محقّق اردبیلی بیدگلی عالم، شاعر و عارف شیعی سده یازدهم هجری است؛ در مجال کوشیده ایم تا اطلاعاتی نادر و البته نو را از خلال نوشته های وی برکشیم و هرچند مختصر به بوته نقد نیز بگذاریم و چهره دینی و مذهبی وی را با چهره عارفانه اش بسنجیم. بنای ما در این پژوهش بر آثار خطی و چاپی موجود در کتابخانه های مدرسه سلطانی کاشان، آیت الله مرعشی و دانشگاه تهران است
بررسی تأثیر افکار غیراسلامی در طریقت صوفیانه و تصوف
حوزههای تخصصی:
تصوف و عرفان موضوع مهم و قابل بررسی در پیرامون فرهنگ و تمدن اسلام است که از زمان پیدایش آن قرن ها می گذرد. توجه به موضوع تصوف و عرفان و بررسی تاریخ فعالیت های این مسلک و سنجش و باز نمودن بخش های مختلف آن به وسیله پژوهندگان شرقی و غربی از مدت ها پیش در کشورهای اسلامی آغاز و پیگیری شده است. چنین اقدامی از آن جهت ضرورت داشته و دارد چون تصوف و عرفان در همه ادیان و مذاهب و حتی مکاتب فلسفی کم و بیش وجود دارد. با این همه تحقیقات که درباره ی پیدا شدن صوفی گری و درویشی و طریقت ها انجام شده هیچ کس نتوانسته منشاء الهی تصوف کجاست و یا چیست؟ زیرا هر یک از مذاهب و ادیان نشانه هایی از زهد و پرهیزگاری و بی اعتنایی به امور مادی و دنیا را دارا هستند و شاید همین خصوصیات عمومی ادیان و بی توجهی به امور معنوی و دل بریدن از ظواهر مادی در بعضی آئین ها مانند مسیحیت، ایران باستان، بودایی، تائوگرایی نشانه های معنوی بیشتری داشته اند که عده ای بر این باورند بعضی از آئین طریقت ها از آنها گرفته شده است. مقاله حاضر نگاهی است نو و روشمند به بررسی تأثیر افکار غیراسلامی در صوفی گری و تصوف و نقد و بررسی بی طرفانه ای از تأثیر یا عدم تأثیر افکار غیراسلامی در صوفی گری و تصوف اسلامی و ایرانی.
تحلیل و صورت بندی مضامین مذهبی (شیعی) و عرفانی در شعر معاصر تاجیکستان در دوره استقلال (1991 -2015)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۰۸
104 - 83
حوزههای تخصصی:
برآنیم بدانیم، رویکرد شاعران معاصر تاجیک، به مفاهیم مذهبی (با تکیه بر شعر شیعی) و عرفانی، در دوره استقلال و پس از آن (1991- 2015) چگونه بوده است؟ درپیِ رنگ باختن افکار سوسیالیستی در تاجیکستان و به ویژه پس از استقلال این سرزمین در 1991 و افزایش تعاملات فرهنگی با ایران (به عنوان سرزمین نیاکان)، بسیاری از مضامینِ مخالف با سوسیالیسم، ازجمله مفاهیم مذهبی و عرفانی که پیش ازین تحت سانسور شدید حکومت قرار داشت، مطمح نظر شاعران قرار گرفت. در پژوهش پیش روی، مضمون یاد شده با ذکر و بررسی شواهد مثالی چند، از شعر شاعران تاجیک، به شیوه ای کتابخانه ای، واکاوی شده است. شعر مذهبی و معنوی تاجیک، قطعاً از نظرگاه مذهب ارزشمندِ اهل تسنن نیز قابل بررسی است که خود، جستاری دیگر می طلبد و در اینجا برای پرهیز از اطاله کلام و نیز تدقیق و باریک بینی، فقط به مفاهیم مذهبی (شیعی)- عرفانی پرداخته شده. این مضمون، پس از سال 2015 -که نقطه عطف اسلام زدایی در تاجیکستان به شمار می رود- دوباره دچار محدودیت هایی شده است. به هر حال، مفاهیم مذهبی (شیعی) و عرفانی در میان شاعران آن دیار، علاوه بر شوریدگی های عارفانه، جنبه زاهدانه و متعبّدانه نیز دارد. در میان شاعرانی چند، به ذکر اصطلاحات عرفانی بسنده شده، در برخی موارد علاوه بر اصطلاحات، مفاهیم عرفانی نیز مدّ نظر قرار گرفته است. برآنیم بدانیم، رویکرد شاعران معاصر تاجیک، به مفاهیم مذهبی (با تکیه بر شعر شیعی) و عرفانی، در دوره استقلال و پس از آن (1991- 2015) چگونه بوده است؟ درپیِ رنگ باختن افکار سوسیالیستی در تاجیکستان و به ویژه پس از استقلال این سرزمین در 1991 و افزایش تعاملات فرهنگی با ایران (به عنوان سرزمین نیاکان)، بسیاری از مضامینِ مخالف با سوسیالیسم، ازجمله مفاهیم مذهبی و عرفانی که پیش ازین تحت سانسور شدید حکومت قرار داشت، مطمح نظر شاعران قرار گرفت. در پژوهش پیش روی، مضمون یاد شده با ذکر و بررسی شواهد مثالی چند، از شعر شاعران تاجیک، به شیوه ای کتابخانه ای، واکاوی شده است. شعر مذهبی و معنوی تاجیک، قطعاً از نظرگاه مذهب ارزشمندِ اهل تسنن نیز قابل بررسی است که خود، جستاری دیگر می طلبد و در اینجا برای پرهیز از اطاله کلام و نیز تدقیق و باریک بینی، فقط به مفاهیم مذهبی (شیعی)- عرفانی پرداخته شده. این مضمون، پس از سال 2015 -که نقطه عطف اسلام زدایی در تاجیکستان به شمار می رود- دوباره دچار محدودیت هایی شده است. به هر حال، مفاهیم مذهبی (شیعی) و عرفانی در میان شاعران آن دیار، علاوه بر شوریدگی های عارفانه، جنبه زاهدانه و متعبّدانه نیز دارد. در میان شاعرانی چند، به ذکر اصطلاحات عرفانی بسنده شده، در برخی موارد علاوه بر اصطلاحات، مفاهیم عرفانی نیز مدّ نظر قرار گرفته است.
مبانی شریعت گریزی صوفیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
121 - 154
حوزههای تخصصی:
در میان مدعیان عرفان اسلامی کسانی را می توان یافت که به شریعت بی اعتنا بوده اند و گاه این شریعت گریزی را بر مبانی و ادله ای نیز استوار ساخته اند. در این تحقیق که با روش توصیفی-تحلیلی و با هدف بررسی برخی انحراف ها در میان اهل تصوف و عرفان در پیروی از شریعت صورت گرفته است، به تحلیل سخنان و احوال این گروه پرداخته ایم. آنها با مبانی زیر به شریعت گریزی دست می یازند: الف) حقیقت، بی نیاز کننده از شریعت است. آنها با اشاره یا به تصریح چنین می نمایانند که حقیقت یافتگان بی نیاز از شریعت می شوند؛ ب) ولایت اولیا در برابر نبوت انبیاست. برخی از عارف نمایان با استناد به احادیثی منسوب به پیامبر، از عصمت اولیا به معنای اباحه همه امور برای آنان سخن می گویند؛ ج) هدفی مقدس، توجیه کننده بهره گیری از ابزار های غیرشرعی است. آنها بر اساس این مبنا، عشق بازی مشایخ با نوجوانان زیباروی را نه از روی شهوت نفسانی، بلکه به دلیل رؤیت جمال الهی در چهره آنان پنداشته اند! د) سکر و مستی، عامل خروج از تکلیف است. این مبنا بیش از همه در میان کسانی موسوم به «عقلاء المجانین» جلوه می کند که خداوند عقل را از آنان بازستانده و آزادشان ساخته است.
مناسبات بکتاشیه با حکومت عثمانی در قرن دهم و یازدهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
118-95
حوزههای تخصصی:
بکتاشیه از مهمترین طریقت های جامعه عثمانی بود که با تکیه بر آداب و اصول تصوف فعالیت می کرد. مشرب فکری و روحیه تسامح و تساهل بکتاشیه موجب جذب اقشار و ایده های گوناگون شده بود. بکتاشیه به سبب سازگاری با اصول مذهبی عثمانی ها، پیوند عمیقی با حکومت برقرار کرد. این طریقت با نفوذ در میان ارتش ینی چری، گسترش بسیاری یافت و مدت ها در عرصه های گوناگون جامعه عثمانی فعالیت کرد. این پژوهش با تجزیه و تحلیل داده های تاریخی در پی پاسخ به این سؤال است که مناسبات سیاسی، اجتماعی و مذهبی بکتاشیه با حکومت عثمانی از اوایل قرن دهم تا اواخر قرن یازدهم به چه صورت بوده است؟ بر اساس یافته های این پژوهش، بکتاشیه همواره با دولت عثمانی روابط نزدیکی داشته است. این طریقت با نفوذ در دستگاه حکومتی عثمانی و پیوند با ینی چری ها در خدمت دولت عثمانی بود و به همین سبب مورد حمایت عثمانی ها بود. غیر از بکتاشیان غالی که از لحاظ عقیدتی و سیاسی با عثمانی ها در تقابل بودند، سایر بکتاشی ها جز در دوره اقتدار قاضی زاده ها و نیز در شورش های ینی چری، مورد سختگیری عثمانی ها واقع نشده بودند.