مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
توانمندسازی روان شناختی
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم بهار ۱۴۰۰شماره ۱
161 - 182
حوزههای تخصصی:
معلم مؤثرترین عامل شناخته شده در مدرسه بوده و عملکرد شغلی معلمان از شاخص های اساسی موفقیت و تداوم اهداف سازمان های آموزشی است و توانمندی معلمان و سبک رهبری مدیران، نقش مهمی در آن خواهد داشت. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عملکرد شغلی معلمان بر اساس توانمندسازی روان شناختی و سبک رهبری مدیران به روش توصیفی- همبستگی انجام گرفت و جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن مدارس ابتدایی ناحیه 2 و 4 شهر تبریز به تعداد 413 نفر بود که 198 نمونه به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد عملکرد شغلی پاترسون، توانمندسازی روان شناختی اسپریترز و سبک رهبری هرسی و بلانچارد استفاده شد. آلفای کرونباخ محاسبه شده برای هر یک از متغیرها به ترتیب 93/0، 91/0 و 62/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار spss (نسخه 16) استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که عملکرد شغلی با توانمندسازی روان شناختی رابطه مثبت (50/0) و معناداری دارد (01/0>P). هم چنین نتایج رگرسیون چندگانه با روش گام به گام نشان داد که در میان مولفه های توانمندسازی روان شناختی، مولفه های معنی داری، اعتماد، تاثیرگذاری و شایستگی بهترین پیش بین های عملکرد شغلی معلمان بودند (05/0>P) و در میان سبک های رهبری، سبک رهبری دستوری بهترین پیش بین عملکرد شغلی بود (05/0>P). بنابراین با بهینه کردن سطح توانمندی روان شناختی معلمان و انتخاب سبک رهبری مناسب از سوی مدیران می توان شاهد تأثیرات مثبت بر عملکرد شغلی معلمان بود.
بررسی نقش توانمندسازی روان شناختی حسابرسان بر رعایت آیین رفتار حرفه ای با تأکید بر نقش تعدیلی جایگاه سازمانی و سابقه کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی سال ۲۵ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
71 - 90
حوزههای تخصصی:
جریان تخصیص سرمایه بر اساس اطلاعات مالی ارائه شده از طریق گزارشگری مالی صورت می پذیرد. در این رابطه، حسابرسی ابزاری برای ارتقای کیفیت صورت های مالی شرکت ها شناخته شده و برای آن که حرفه حسابرسی بتواند به طور منظم به وظایف خود عمل کند، وجود آیین رفتار حرفه ای ضروری است. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش توانمندسازی روان شناختی حسابرسان بر رعایت آیین رفتار حرفه ای با تأکید بر نقش تعدیلی جایگاه سازمانی و سابقه کار است. داده های پژوهش از طریق 288 پرسشنامه برخطی که حسابرسان شاغل در مؤسسه های حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی تکمیل کردند، گردآوری شد. نتایج پژوهش حاکی از این است که متغیر توانمندسازی روان شناختی حسابرسان در محیط کاری، بر رعایت آیین رفتار حرفه ای تأثیر بسزایی دارد. همچنین، سابقه کاری می تواند به عنوان متغیر تعدیل گر، در تبیین رابطه بین توانمندسازی روان شناختی و رعایت آیین رفتار حرفه ای بین حسابرسان مستقل، افزون بر نقش مستقیم و معناداری که ایفا می کند، به تقویت رابطه یاد شده کمک شایانی کند.
تبیین الگوی روابط بین تسهیم دانش و رفتار شهروندی سازمانی بر اساس مفاهیم رفتار سازمانی مثبت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
189 - 208
حوزههای تخصصی:
تسهیم دانش را می توان رفتاری مهم در عرصه سازمان درنظر گرفت که تحت تأثیر سایر متغیر های رفتار سازمانی قرار دارد. در مقاله حاضر سعی شد، به روش توصیفی- پیمایشی، رفتار تسهیم دانش، به منزله بخشی اساسی در مدیریت دانش، بررسی شود و روابط آن با متغیر های توانمندسازی روان شناختی و سرمایه روان شناختی، به منزله مفاهیم مهم رفتار سازمانی مثبت گرا، تحلیل شود. علاوه بر این، نقش رفتار شهروندی سازمانی به صورت میانجی در روابط فوق الذکر لحاظ گردید و نهایتاً الگویی از روابط این متغیرها ارائه شد. پرسشنامه تحقیق بین نمونه ای تصادفی از کارکنان شرکت مادر تخصصی فرودگاه های کشور توزیع و داده های جمع آوری شده با فنون آمار توصیفی و استنباطی و به ویژه تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. یافته های تحقیق، ضمن تأیید روابط مفروض در الگوی مفهومی تحقیق، نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی را در روابط بین سرمایه روان شناختی و توانمندسازی روان شناختی با رفتار تسهیم دانش تأیید نمود. ضمن اینکه مشخص شد این نقش میانجی برای متغیر توانمندسازی روان شناختی اندکی بیشتر از سرمایه روان شناختی است.
بررسی رابطه رهبری تحول آفرین و رفتار شهروندی سازمانی، با توجه به نقش مداخله گر توانمندسازی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۷ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
769 - 789
حوزههای تخصصی:
از آنجاکه منابع انسانی هر سازمان، باارزش ترین سرمایه آن محسوب می شوند و نقش تعیین کننده ای در اثربخشی آن دارند، مدیران همواره در تلاش برای بهره گیری بهینه از این منابع بوده اند. از طرف دیگر، سازمان ها بدون تمایل افراد به همکاری داوطلبانه و خودجوش، قادر به افزایش اثربخشی و بهبود عملکرد خود نیستند. هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط میان سبک رهبری تحول آفرین و رفتارهای شهروندی سازمانی با توجه به نقش مداخله گر متغیر توانمندسازی کارکنان است که در یک نمونه تصادفی ساده، متشکل از 158 نفر از کارکنان اداری شرکت پتروشیمی بندر امام خمینی (ره) انجام شده است. داده های مربوط به متغیرها از طریق پرسشنامه هایی به دست آمده است که روایی آنها به دلیل استفاده مکرر در پژوهش های معتبر داخلی و خارجی، از سوی متخصصان و استادان مربوط تأیید شده و پایایی آنها نیز به وسیله ضریب آلفای کرونباخ ثابت شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین رهبری تحول آفرین و توانمندسازی ساختاری و روان شناختی کارکنان و نیز رفتار شهروندی سازمانی، رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین نقش میانجی متغیر توانمندسازی در رابطه بین رهبری تحول آفرین و رفتارهای شهروندی سازمانی، به طور معناداری تأیید شد.
تبیین ارتباط توانمندسازی کارکنان با نوآوری در خدمات عمومی با تأکید بر تعلق خاطر کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۷ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
743 - 764
حوزههای تخصصی:
سازمان های دولتی، به عنوان یکی از ارکان مهم در تأمین خدمات عمومی و اساسی مورد نیاز شهروندان و به عنوان تدوین کنندگان و مجریان قوانین و خط مشی های عمومی، در اقتصاد خدمات محور امروزی، در هر جامعه ای از جمله ایران نقش مهمی ایفا می کنند؛ ایفای چنین نقشی، مستلزم رویکرد نوآورانه در خدمات عمومی و به کارگیری راهبردهای مناسب در تحقق این امر است. پژوهش حاضر، تأثیر توانمندسازی نیروی انسانی به عنوان یکی از راهبردهای مهم سازمانی در حوزه مدیریت منابع انسانی را بر نوآوری در خدمات عمومی، با نقش تعدیل کننده تعلق خاطر کاری بررسی می کند. در این پژوهش، برای تبیین مفهوم توانمندسازی کارکنان، از مدل اسپریترز (1995) و برای بررسی تعلق خاطر، از مدل شاوفی و باکر (2002) استفاده شده است. از سوی دیگر، ابعاد مدنظر درمورد نوآوری در خدمات عمومی، شامل نوآوری در ارائه خدمات، نوآوری در فرایند و فرهنگ نوآوری است. جامعه آماری در این پژوهش، شامل سازمان های برتر تهران در جشنواره شهید رجایی در سال 1392 است. نمونه گیری به روش تصادفی انجام گرفته و برای تجزیه و تحلیل آماری، از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل استفاده شده است. نتایج نشان می دهد چهار بعد توانمندسازی کارکنان (احساس شایستگی، احساس معناداربودن شغل، احساس مؤثربودن و احساس اعتماد) با نوآوری در خدمات عمومی، رابطه معنادار دارند. همچنین تعلق خاطر کاری، ارتباط بین توانمندسازی و نوآوری در خدمات عمومی را تعدیل می سازد.
بررسی تأثیر مدیریت دانش بر سلامت سازمانی و توانمندسازی روان شناختی کارکنان ستادی سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۵ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
112-91
حوزههای تخصصی:
در آینده، جوامعی انتظار توسعه و پیشرفت خواهند داشت که سهم بیشتری از دانش را به خود اختصاص دهند. دراین بین سلامت سازمانی منجر به مواجهه موفقیت آمیز سازمان با نیروهای مانع بیرونی می شود و ارتقای شاخص های توانمندسازی روان شناختی کارکنان موجب بهبود عملکرد کارکنان و بهره وری سازمان می شود. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر مدیریت دانش بر سلامت سازمانی و توانمندسازی روان شناختی کارکنان ستادی سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور می باشد. نوع تحقیق، کاربردی و روش انجام تحقیق پیمایشی بوده است. نمونه های تحقیق با روش تصادفی ساده با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 196 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل سه پرسش نامه استاندارد مدیریت دانش همتی (1389)، پرسش نامه سلامت سازمانی هوی و همکاران (1996) و پرسش نامه توانمندسازی روان شناختی اسپریتز و میشرا (1997) بوده است. روایی و پایایی پرسش نامه ها از دیدگاه صاحب نظران، مطلوب ارزیابی شد. تجزیه وتحلیل داده های تحقیق با انجام آمار توصیفی، آزمون های همبستگی و رگرسیون خطی، از طریق نرم افزار SPSS24 انجام شد. یافته های تحقیق نشان داد که مدیریت دانش و مؤلفه های آن بر روی متغیرهای سلامت سازمانی و توانمندسازی روان شناختی، تأثیر مثبت و معناداری داشته است و تنها بین مؤلفه «کاربرد دانش» و سلامت سازمانی ارتباط معناداری مشاهده نشد. نتایج تحقیق می تواند به عنوان ابزاری برای برنامه ریزی و تصمیم گیری مناسب تر در حوزه های مدیریت دانش، سلامت سازمانی و توانمندسازی روان شناختی در سازمان ها مورداستفاده قرار گیرد.
تأثیر رهبری اخلاقی در اثربخشی سازمانی مدارس با نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی و خلاقیّت معلّمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
163 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر رهبری اخلاقی در اثربخشی سازمانی مدارس با نقش میانجی خلاقیّت و توانمندسازی روان شناختی معلّمان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود . جامعه پژوهش شامل معلّمان ناحیه 1 شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 2209 نفر بودند، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 327 معلّم از این جامعه انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از چهار پرسشنامه رهبری اخلاقی کالشون، دن هارتوگ و دی هوگ (2011)؛ توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر(1995)؛ خلاقیّت کارکنان تورنس(1963) و پرسشنامه اثربخشی سازمانی مدارس سرجیوانی، استراتا و رابرت (1992) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک دو نرم افزار Spss و lisrel انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که: رهبری اخلاقی، توانمندسازی روان شناختی و خلاقیّت، اثر مستقیم، مثبت و معناداری در سطح 05/0 بر اثربخشی سازمانی دارد؛ همچنین رهبری اخلاقی با میانجی گری توانمندسازی روان شناختی و خلاقیّت اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار بر اثربخشی سازمانی دارد. از یافته ها می توان نتیجه گرفت که رهبران اخلاقی به همراه نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی و خلاقیّت معلّمان، دارای نقش مؤثّری در اثربخشی سازمانی مدارس می باشند. بنابراین چنانچه مدیران و رهبران مدارس از خصایص مثبت رهبری اخلاقی برخوردار باشند و در این فرایند از راهبردهایی مانند توانمندسازی روان شناختی و خلاقیّت معلّمان بهره گیرند، می توانند شرایط مساعدی جهت همکاری و مشارکت هر چه بیشتر معلّمان در امور مختلف مدرسه و در نهایت اثربخشی مدرسه فراهم کنند.
تأثیر رهبری اخلاقی، حمایت سازمانی ادراک شده و توانمندسازی روان شناختی بر موفقیت شغلی کارکنان (مورد مطالعه: دانشگاه علوم دریایی امام خمینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات علوم مدیریت دریایی دوره ۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱
61 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر رهبری اخلاقی، حمایت سازمانی ادراک شده و توانمندسازی روان شناختی بر موفقیت شغلی کارکنان دانشگاه علوم دریایی امام خمینی (ره) بوده است. روش: این تحقیق بر مبنای هدف از نوع کاربردی و ازنظر روش از نوع توصیفی-پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش 385 نفر از کارکنان دانشگاه علوم دریایی امام خمینی (ره) در سال 1398 تشکیل گردیده است. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 191 نفر تعیین و از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیده اند. داده های تحقیق به وسیله پرسشنامه های رهبری اخلاقی برون و همکاران(2005)، حمایت سازمانی ادراک شده ایزنبرگ و همکاران (1986)، توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و مشیرا(1999) و موفقیت شغلی ویلیام و اندرسون (1991) جمع آوری گردید و پایایی آنان با محاسبه آلفای کرونباخ به ترتیب 84/0، 76/0، 91/0 و 90/0 تائید شد. تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار آماری smart pls انجام پذیرفت. یافته ها: تحلیل داده های آماری حاکی از آن است که میزان تأثیر رهبری اخلاقی بر موفقیت شغلی کارکنان برابر 57/0، حمایت سازمانی ادراک شده بر موفقیت شغلی کارکنان برابر 76/0، توانمندسازی روان شناختی و موفقیت شغلی کارکنان برابر 70/0، رهبری اخلاقی بر حمایت سازمانی ادراک شده برابر 69/0، رهبری اخلاقی بر توانمندسازی روان شناختی 59/0 و حمایت سازمانی ادراک شده بر توانمندسازی روان شناختی برابر 57/0 می باشد. همچنین تأثیر رهبری اخلاقی از مسیر حمایت سازمانی ادراک شده و توانمندسازی روان شناختی بر موفقیت شغلی کارکنان به ترتیب 43/0 و 40/0 می باشد. تأثیر حمایت سازمانی ادراک شده از مسیر توانمندسازی روان شناختی بر موفقیت شغلی کارکنان 54/0 می باشد. نتیجه گیری: رهبری اخلاقی به طور مستقیم و همچنین به صورت غیرمستقیم از مسیر حمایت سازمانی ادراک شده و توانمندسازی روان شناختی بر موفقیت شغلی کارکنان تأثیرگذار می باشد. حمایت سازمانی ادراک شده به طور مستقیم و به صورت غیرمستقیم از طریق توانمندسازی روان شناختی بر موفقیت شغلی کارکنان تأثیرگذار است. توانمندسازی روان شناختی نیز به صورت مستقیم بر موفقیت شغلی کارکنان تأثیرگذار است.
رابطه بین عوامل درون سازمانی (فرهنگ، تکنولوژی، ساختار) با توانمندسازی روان شناختی مدرسان تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه های زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه عوامل درون سازمانی (فرهنگ ، تکنولوژی و ساختار) با توانمندسازی روان شناختی مدرسان تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه های زنجان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مدرسان تربیت بدنی دانشگاه های زنجان (61 نفر) که بیش از سه سال سابقه تدریس دارند، بودند. حجم نمونه تمام شمار و برابر با حجم جامعه (61 نفر) تعیین شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های جمعیت شناختی، فرهنگ سازمانی، تکنولوژی، ساختار سازمانی و توانمندسازی روان شناختی بود. روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط اساتید و متخصصان (7 نفر) و روایی همگرا، واگرا و پایایی ترکیبی توسط نرم افزار PLS2 تأیید شد. نتایج نشان داد که بین فرهنگ سازمانی با توانمندسازی روان شناختی (4/393=t-value؛ 0/242=ضریب مسیر)، تکنولوژی با توانمندسازی روان شناختی (6/149=t-value؛ 0/433=ضریب مسیر)، ساختار سازمانی با توانمندسازی روان شناختی (5/598=t-value؛ 0/389=ضریب مسیر)، فرهنگ سازمانی با ساختار سازمانی (6/273=t-value؛ 0/505=ضریب مسیر) و تکنولوژی با ساختار سازمانی (5/804=t-value؛ 0/485=ضریب مسیر) رابطه معنی داری وجود دارد. شاخص برازش کلی مدل GOF برابر با 0/673 و در حد قوی است. دانشگاه ها می توانند با توسعه فرهنگ سازمانی موجود، فراهم سازی زیرساخت ها و فرآیندهای تکنولوژیکی و ارتقاء سطح ساختار سازمانی، توانمندی روان شناختی مدرسان را افزایش دهند.
بررسی رابطه رهبری سطح پنج و توانمندسازی ساختاری با تعالی سازمانی مدارس به واسطه نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رهبری سطح پنج و توانمندسازی ساختاری با تعالی سازمانی مدارس به واسطه نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی است. جامعه آماری آن متشکل از همه معلمان ابتدایی استان فارس به تعداد 16264 نفر است که از این جامعه، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی و براساس فرمول کوکران، نمونه ای 375 نفری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از چهار پرسش نامه رهبری سطح پنج چم آسمانی (1386)، توانمندسازی ساختاری کردنائیج و همکاران (1394)، توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995) و تعالی سازمانی عمارلو (1396) استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ آنها به ترتیب 96/0، 93/0، 94/0 و 91/0 به دست آمد. روایی سازه پرسش نامه ها نیز به وسیله تحلیل عاملی تأییدی تعیین شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری و به کمک دو نرم افزار SPSS و lisrel انجام شد. نتایج نشان داد متغیر رهبری سطح پنج رابطه مستقیم، مثبت و معناداری در سطح 05/0 با توانمندسازی روان شناختی و تعالی سازمانی مدارس دارد، رهبری سطح پنج به واسطه توانمندسازی روان شناختی، رابطه غیرمستقیم، مثبت و معناداری در سطح 05/0 با تعالی سازمانی مدارس دارد، متغیر توانمندسازی ساختاری، رابطه مستقیم، مثبت و معناداری در سطح 05/0 با توانمندسازی روان شناختی و تعالی سازمانی مدارس دارد و توانمندسازی ساختاری به واسطه توانمندسازی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معناداری در سطح 05/0 با تعالی سازمانی مدارس دارد. برای بهبود مستمر و تعالی سازمانی مدارس، پیشنهاد می شود مسئولان آموزش وپرورش در کنار انتخاب رهبران سطح پنج برای مدیریت مدارس، با تفویض اختیار و توانمندکردن معلمان در ساختار رسمی مدرسه، احساس شایستگی، استقلال و اثرگذاری در امور مدرسه را برای معلمان فراهم کنند.
مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل پرما و توانمندسازی روان شناختی بر جهت گیری آینده و خودشکوفایی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی دو رویکرد آموزشی مبتنی بر مدل پرما و توانمندسازی روان شناختی بر جهت گیری آینده و خودشکوفایی دانش آموزان اجرا شد. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه نهم دوره متوسطه اول شهر شیراز بود که در سال تحصیلی 99-1398 تحصیل می کردند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 175 دانش آموز (87 دختر و 88 پسر؛ شامل 3 کلاس دخترانه و 3 کلاس پسرانه) از بین دانش آموزان پایه نهم انتخاب شدند و به طور تصادفی گروهی در سه گروه مبتنی بر مدل پرما (55 نفر)، توانمندسازی روان شناختی (47 نفر) و کنترل (73 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه جهت گیری آینده دی ماگیو و همکاران و سیاهه خودشکوفایی اهواز بود. پس از اجرای پیش آزمون، گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مبتنی بر مدل پرما و یا توانمندسازی روان شناختی قرار گرفتند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. پس از آن در هر سه گروه پس آزمون و بعد از دو ماه پیگیری به عمل آمد. نتایج تحلیل کواریانس حاکی از افزایش معنی دار میانگین نمرات پس آزمون جهت گیری آینده در هر دو گروه مداخله پرما و توانمندسازی روان شناختی در مقایسه با گروه کنترل بود. همین یافته در مورد خودشکوفایی نیز مشاهد شد. اگرچه در نمرات پیگیری خودشکوفایی بین گروه توانمندسازی روان شناختی و گروه کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد و تنها در گروه پرما تاثیر بسته آموزشی بر خودشکوفایی ماندگار بود. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که به عنوان راهکارهایی برای عبور از بحران نوجوانی و افزایش توانمندی و خودشکوفایی دانش آموزان می توان از این دو مداخله استفاده کرد.
بررسی رابطه بین رفتارهای رهبری کارآفرینانه با توانمندسازی روان شناختی کارکنان مراکز علمی-کاربردی جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: مطالعات در زمینه مهارت های مدیریت نشان می دهد که توانمندسازی زیردستان بخش مهمی از اثربخشی سازمانی است. بنابراین در مدیریت منابع انسانی انجام تحقیقات پیرامون توانمندسازی کارکنان و پی بردن به مؤلفه هایی که می توانند در افزایش آن مؤثر واقع شوند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین رفتارهای رهبری کارآفرینانه و توانمندسازی روان شناختی کارکنان مراکز علمی-کاربردی جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران می باشد. روش: در این پژوهش، از روش سرشماری استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، کارشناسان مراکز علمی کاربردی جمعیت هلال احمر سراسر کشور (261 نفر) می باشند. از دو پرسشنامه استاندارد برای سنجش توانمندسازی روان شناختی کارکنان و سنجش رفتارهای کارآفرینانه مدیران استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه بهره برداری شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین تمام ابعاد رفتارهای رهبری کارآفرینانه با ابعاد خودمختاری و احساس اعتماد از توانمندسازی روان شناختی کارکنان، رابطه معنی دار و مثبت وجود دارد. بین ابعاد گرایش به تغییر، چشم انداز استراتژیک کارکنان و ایجاد محیط کاری فعال از ابعاد رفتارهای رهبری کارآفرینانه با احساس شایستگی و احساس مؤثربودن رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد ولی بین ابعاد توانایی کاهش تشریفات و بوروکراسی اداری و بافت حمایتی با احساس شایستگی و احساس مؤثربودن رابطه معنی دار دیده نمی شود. در ضمن، بین ابعاد گرایش به تغییر، چشم انداز استراتژیک کارکنان و ایجاد محیط کاری فعال و بافت حمایتی با احساس معنی دار بودن رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد ولی بین بُعد توانایی کاهش تشریفات و بوروکراسی اداری با احساس معنی داربودن رابطه معنا داری وجود ندارد. از بین ابعاد رفتار رهبری کارآفرینانه، ابعاد گرایش به تغییر و چشم انداز استراتژیک سهم معنی داری در پیش بینی توانمندسازی روان شناختی کارکنان دارند. نتیجه گیری: به طور کلی با استفاده از نتایج، می توان گفت هرچه نمره رفتار کارآفرینی در مدیران بیشتر باشد، شرایط در سازمان به نحوی فراهم می آید تا کارکنان از توانمندسازی روان شناختی بالاتری برخوردار شوند.
توسعه مدل کارآفرینی روستایی در ایران از طریق مطالعه نقش میانجی توانمندسازی روستاییان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
141 - 170
حوزههای تخصصی:
امروزه، صاحب نظران و نهادهای توسعه، کارآفرینی روستایی را مداخله ای راهبردی برای ارتقای توسعه روستایی و تسریع در روند آن می دانندکه نقشی مهم در کاهش فقر و توسعه عدالت اجتماعی و نیز ایجاد فرصت های شغلی فراوان برای روستاییان دارد. بر این اساس، مطالعه حاضر، با هدف توسعه کارآفرینی روستایی، در پی پاسخ بدین پرسش بود که «چگونه می توان از طریق مطالعه نقش میانجی توانمندسازی روستاییان، موجب بهبود عملکرد زیست بوم و توسعه کارآفرینی در فضای روستایی کشور ایران شد؟». پژوهش کاربردی حاضر، با بهره گیری از روش کمی و راهبرد مدل سازی معادلات ساختاری، به روش حداقل مربعات جزیی با رویکرد PLS انجام شد. گردآوری داده های پژوهش از طریق تکمیل 102 پرسشنامه محقق ساخت روا و پایا با روش نمونه گیری خوشه ای در بازه زمانی 1399-1398 صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که دو جریان توانمندساز شناختی شامل توانمندسازهای فردی، گروهی و بنگاهی و جریان توانمندساز عاطفی یا روان شناختی با تأثیرپذیری از ابعادی همچون رفع موانع و بهبود محیط کسب و کار روستایی، حمایت و پشتیبانی از کسب و کارهای روستایی، طرح و برنامه روستایی، و اهداف و ارزش های کارآفرینی روستایی، می توانند منجر به توسعه کارآفرینی روستایی با شاخص هایی همچون ایجاد و یا حفظ و توسعه کسب و کارهای روستایی و یا کارآفرینی اجتماعی روستایی شوند. در پایان، بر اساس یافته های پژوهش، چند پیشنهاد کاربردی از جمله آگاهی افزایی در خصوص مؤلفه های توانمندساز در سه سطح فرد، گروه و بنگاه به کسب و کارهای روستایی، نقش آفرینی مربیان و مرشدان کسب و کارهای روستایی، نقش آفرینی های چندگانه دولت کارآفرین و نقش آفرینی کلیدی و حیاتی جوامع محلی ارائه شد.
اثربخشی بسته توانمندسازی روان شناختی والدین بر عواطف مثبت و منفی نوجوانان با تعامل والد- فرزندی ناکارآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته توانمندسازی روان شناختی والدین و ارزیابی اثربخشی آن بر عواطف مثبت و منفی نوجوانان با تعامل والد- فرزندی ناکارآمد انجام گرفت. روش پژوهش حاضر در بخش کیفی، تحلیل مضمون به روش قیاسی و در قسمت کمّی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری را نوجوانان با تعامل والد- فرزندی ناکارآمد شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 و والدین آنان تشکیل دادند. جهت اجرای پژوهش حاضر تعداد 40 نوجوانان با تعامل والد- فرزندی ناکارآمد با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند (هر گروه 20 نفر). والدین نوجوانان حاضر در گروه آزمایش بسته توانمندسازی روان شناختی (10 جلسه) را طی دو و نیم ماه دریافت کردند. پس از شروع مداخله 4 نفر در گروه آزمایش و 3 نفر در گروه گواه از ادامه حضور در پژوهش انصراف دادند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رابطه والد- فرزندی (فاین، مورلند و شوبل، 1983) و پرسشنامه عواطف مثبت و منفی (واتسون، کلارک و تلگن، 1988) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بسته توانمندسازی روان شناختی از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این بسته بر عواطف مثبت (0001>P؛ 65/0=Eta؛ 56/67=F) و منفی (0001>P؛ 61/0=Eta؛ 37/51=F) نوجوانان با تعامل والد- فرزندی ناکارآمد تاثیر داشته است. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، بسته توانمندسازی روان شناختی با بهره گیری از انعطاف پذیری روانی، آموزش سبک فرزندپروری بهنجار و مشارکت هیجانی با فرزند به عنوانی روشی کارآمد در جهت افزایش عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی نوجوانان با تعامل والد- فرزندی ناکارآمد مورد استفاده قرار داد.
بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی مدارس با انگیزش شغلی معلمان با توجه به نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی (مورد مطالعه: مدارس دولتی مقطع ابتدایی آموزش وپرورش شهر اسلام آبادغرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی مدرسه با انگیزش شغلی معلمان با توجه به نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی و از نوع طرح های همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی شاغل در شهر اسلام آباد غرب در سال تحصیلی 98-1397 با حجم 513 نفر بود و 219 نفر نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای سنجش، پرسش نامه فرهنگ مدرسه گرونرت (2005)، پرسش نامه انگیزش شغلی بخشی و همکاران (1386) و توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و میشرا (1997) بود. نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه ها توسط نرم افزار های Spss 25 و Smart PLS 3 و با استفاده از آزمون های همبستگی و مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که فرهنگ سازمانی با انگیزش شغلی معلمان رابطه مثبت و معناداری دارد. رابطه توانمندسازی روان شناختی با انگیزش شغلی معلمان مثبت و معنادار است. رابطه فرهنگ سازمانی مدرسه با توانمندسازی روان شناختی معلمان مثبت و معنادار است و در نهایت رابطه فرهنگ سازمانی مدرسه با انگیزش شغلی با توجه به نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی مثبت و معنادار است. با توجه به نتایج، می توان اظهار داشت اگر فرهنگ سازمانی مدرسه و توانمندسازی روان شناختی معلمان بالا باشد، انگیزش شغلی معلمان هم بالا خواهد بود.
بررسی تأثیر استفاده از اینستاگرام بر قصد کارآفرینی زنان با نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی و خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
123 - 132
در دهه های اخیر فعالیت های کارآفرینانه زنان، اهمیت وافری در سطح جهانی یافته است. با توجه به رشد سطح تحصیلات و اشتغال روزافزون زنان، با توجه کردن به کارآفرینی زنان، می توان به رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی کشور کمک بسیاری کرد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر استفاده از اینستاگرام بر قصد کارآفرینی زنان با نقش میانجی خودکارآمدی و توانمندسازی روان شناختی زنان هست. این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ روش توصیفی – همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل زنان 20-40 ساله شهرستان تبریز بوده و تعداد جامعه آماری مستخرج از سایت رسمی مرکز آمار ایران ، 295186 نفر است. تعداد حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به دست آمده است. جمع آوری داده ها از طریق توزیع پرسشنامه و به صورت تصادفی در میان جامعه آماری انجام شده است. روش تجزیه تحلیل پژوهش از طریق تحلیل مسیر و معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرم افزارهای AMOS و SPSS انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از تائید اثرگذاری استفاده از شبکه ی اجتماعی اینستاگرام بر خودکارآمدی و قصد کارآفرینی با میانجیگری توانمندسازی روان شناختی زنان است؛ لذا سیاست گذاران می توانند با سرمایه گذاری در این زمینه و حمایت از بانوان محترم کشور، باعث توانمندسازی روان شناختی و خودکارآمدی این قشر شده و درنهایت باعث ترویج کارآفرینی، رونق و رفاه اقتصادی کشور شوند.
نقش میانجی اشتیاق شغلی در مدل رفتارهای کاری نوآورانه بر اساس توانمندسازی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری و مدیریت آموزشی سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
153 - 169
با توجه به محیط کسب و کار در حال تغییر، سازمان ها مجبورند نوآوری را به عنوان یک پیش نیاز ضروری برای افزایش کارایی، بهره وری و پایداری خود در نظر بگیرند. در این راستا، آن ها باید توجه بیشتری به افزایش اشتیاق شغلی، توانمندسازی روان شناختی و تحریک رفتارهای کاری نوآورانه داشته باشند. لذا این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی اشتیاق شغلی در مدل رفتارهای کاری نوآورانه بر اساس توانمندسازی روان شناختی انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف جزء تحقیقات کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها جزء تحقیقات کمی از نوع همبستگی به شمار می رود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان زن و مرد شرکت نفت مناطق مرکزی ایران در سال 1401 تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 345 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. داده های این پژوهش با استفاده از پرسشنامه های استاندارد توانمندسازی روان شناختی Spritzer and Mishra's (1995)، اشتیاق شغلی، Salonava and Shoufeli (2001) و رفتار کاری نوآورانه Dijang and Denhartog (2010) جمع آوری شدند. بر اساس نتایج پژوهش تأثیر توانمندسازی روان شناختی بر اشتیاق شغلی 380/0، بر رفتارهای کاری نوآورانه 297/0 و تأثیر اشتیاق شغلی بر رفتارهای کاری 352/0 بوده است (001/0>p). بعلاوه نتایج نشان داد که توانمندسازی روان شناختی به واسطه اشتیاق شغلی بر رفتارهای کاری نوآورانه به میزان 667/0 تأثیر دارد (05/0>p). بنابراین همه متغیرها به صورت مثبت و مستقیم بر همدیگر تأثیرگذار بوده اند (001/0>p). این پژوهش درک اهمیت توانمندسازی روان شناختی به عنوان یک پیش نیاز ضروری برای رفتارهای کاری نوآورانه کمک می کند و بینش جدیدی را برای سازمان ها ارائه می دهد تا رفتارهای کاری نوآورانه کارکنان را تشویق کنند.
طراحی الگوی اثربخش توانمندسازیِ روان شناختی کارکنان دانشگاه های ارتش جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر تکنیک دلفی فازی (مطالعه ی موردی: دانشگاه فرماندهی و ستاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۱
83 - 112
کارکنان زمانی می توانند به خوبی از عهده وظایف محوله برآیند که از مهارت، دانش و توانایی لازم برخوردار بوده و اهداف سازمان را به خوبی بشناسند؛ ابزاری که می تواند در این زمینه به کمک مدیران بشتابد فرآیند توانمندسازی روان شناختی است. پژوهش حاضر به بررسی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های الگوی اثربخش توانمندسازیِ روان شناختی کارکنان دانشگاه های آجا از دیدگاه خبرگان این سازمان پرداخت. پژوهش، ازنظر هدف، کاربردی، ازنظر رویکرد، کیفی و ازنظر روش تحقیق، توصیفی اکتشافی بود. مشارکت کنندگان در پژوهش را همه ی خبرگان دافوس آجا در حوزه ی توانمندسازی روان شناختی که غنی از اطلاعات بودند و بینشی عمیق نسبت به پدیده موردنظر داشتند تشکیل دادند. روش انتخاب مشارکت کنندگان هدفمند بود و انتخاب تعداد ایشان تا رسیدن به حد اشباع نظری، ادامه یافت (در این پژوهش، اشباع نظری در حد 10 خبره به دست آمد). ابزار سنجش، یک پرسش نامه ی 60 سؤالی نیمه ساختاریافته پژوهشگر ساخته بود که با بررسی یافته های پیشین، گردآوری و سپس به کمک فن دلفی فازی در دو مرحله، برای خبرگان ارسال و درنهایت 61 سؤال نهایی حاصل شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که الگوی اثربخش توانمندسازی روان شناختی کارکنان دانشگاه های آجا، مشتمل بر 3 بعد فردی، سازمانی، فرا سازمانی و 12 مؤلفه ی صفات فردی، سلامت روان، اعتقادی، اخلاقی، توانایی های ویژه، راهبردهای مدیریتی، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، فرهنگی-اجتماعی، اقتصادی، سیاسی–قانونی و فنآورانه است.
عوامل مؤثر بر تمایل به تجاری سازی دانش در دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر با هدف ارائه مدل علی عوامل مؤثر برتجاری سازی تحقیقات دانشگاهی انجام شده است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده های فنی و مهندسی دانشگاه شیراز می باشند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است که جهت سنجش پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. در این پژوهش تأثیر متغیرهای توانمندسازی روان شناختی، خودکارآمدی، سیاست دانشگاه، سرمایه اجتماعی، کنترل رفتار ادراک شده، نگرش به تجاری سازی بر تمایل به تجاری سازی دانش مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش بر اساس مقادیر ضریب همبستگی به دست آمده نشان می دهد که تمایل به تجاری سازی به طور مجزا با متغیرهای توانمندسازی روان شناختی، کنترل رفتار ادراک شده ، نگرش به تجاری سازی و سرمایه اجتماعی، رابطه معناداری دارد. همچنین تمایل به تجاری سازی با متغیر های خودکارآمدی و سیاست دانشگاه فاقد رابطه معنادار می باشد.
بررسی متغیرهای شخصیّتی، شغلی، سازمانی به عنوان پیش بین های توانمندسازی روان شناختی کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز مارون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی جوّ توانمندسازی، رفتارهای توانمندساز رهبری، تناسب شخص- شغل، تناسب شخص – سازمان، استقلال، تنوّع مهارت و وجدانی بودن با توانمندسازی روان شناختی و ابعاد آن (معناداری، شایستگی، خودمختاری و اثرگذاری) انجام گرفت. شرکت کنندگان پژوهش شامل 200 نفر از کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز مارون بودند که به روش تصادفی ساده انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های ژاف و اسکات (1992)؛ رفتارهای توانمندساز رهبری آهن (2005)؛ تناسب شخص- شغل کیبل و درو (2002)؛ تناسب شخص -سازمان پیاسنتین و چیمن(2006)؛ ویژگی های شغلی هاکمن و اولدهام (1980)؛ پرسشنامه تجدیدنظر شده ی پنج عاملی شخصیّت نئو (1985) و توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995) استفاده شد. نتایج نشان دادند که تمامی متغیّرهای پیش بین با توانمندسازی روان شناختی و ابعاد آن رابطه مثبت معناداری دارند. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی بنیادی نشان داد که ترکیب خطی متغیّرهای پیش بین با ترکیب خطی معناداری، شایستگی، خودمختاری و اثرگذاری رابطه ی معناداری دارند. علاوه بر این، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان دادند که متغیّرهای پیش بین 60 درصد از واریانس توانمندسازی روان شناختی به عنوان متغیر وابسته را تبیین می کنند.