مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
دوره دوم ابتدایی
پژوهش حاضر به منظور ارزیابی محتوای کتاب های ریاضی دوره دوم ابتدایی براساس انطباق آن با آموزش پایداری، انجام گرفت. پژوهش از نظر روش از نوع توصیفی - تحلیلی است و با روش تحلیل محتوای کمّی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، کتاب های ریاضی دوره دوم ابتدایی بود که کل محتوای کتاب های یادشده تحلیل شد. بنابر این، سرشماری انجام گرفت. ابزار پژوهش، فرم های تحلیل محتوای محقق ساخته بود. به منظور تعیین روایی و صحت یافته های از روایی صوری و محتوایی با نظرها و دیدگاه های صاحب نظران و متخصصان به کار گرفته شد. همچنین، پایایی آن 92 / 0 از روش هولستی به دست آمد و برای پردازش داده های گردآوری شده از روش آنتروپی شانون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، تعادل و انسجام لازم بین سه مؤلفه آموزش پایداری برقرار نمی باشد. همچنین، از بین مؤلفه های آموزش پایداری، مؤلفه اقتصادی دارای کمترین توجه در کلیه کتاب های ریاضی پایه های دوره دوم ابتدایی برخوردار است.
تحلیل محتوای کتب علوم تجربی دوره دوم ابتدایی از نظر میزان توجه به مؤلفه های معرفت شناسی شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به مؤلفه های معرفت شناسی شخصی در برنامه درسی علوم تجربی دوره دوم ابتدایی انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی و تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کتب درسی علوم تجربی پایه های چهارم، پنجم و ششم در سال تحصیلی 98-1397 بود و از آنجا که ضرورت بررسی تمامی محتواها وجود داشته است، نمونه گیری وجود نداشته و کل جامعه مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین، در مرحله پیمایش 22 نفر از اساتید و متخصصان رشته های علوم تجربی، ادبیات فارسی و روان شناسی به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه معرفت شناسی شخصی کودکان و سیاهه ثبت داده استفاده شد. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی مانند فراوانی و درصد و نیز ضریب بار عاملی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که در پایه چهارم، بیشترین تأکید بر سادگی دانش (107 مورد) و کمترین تأکید بر قطعیت دانش (3 مورد) بوده است. در پایه پنجم، بیشترین تأکید بر توجیه پذیری دانستن (65 مورد)، نتیجه دانستن (60 مورد) و قطعیت دانش (30 مورد) و کمترین تأکید بر سادگی دانش (30 مورد) بوده است و در پایه ششم، توجیه پذیری دانستن (50 مورد) و نتیجه دانستن (40 مورد) بیشترین تأکید را داشته و سادگی دانش (5 مورد) کمتر مورد تأکید بوده است. به طور کلی، 6 / 63 درصد از محتوای کتاب های درسی علوم تجربی پایه های چهارم تا ششم به مؤلفه های معرفت شناسی شخصی اختصاص یافته است.
آموزش حقوق بشر پیش از آموزش عالی و در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
مدرسه جایی است که تعلیم و تربیت اصلی در آن جریان دارد. از این رو باید محیط آن به نحوی باشد که موجب پرورش فکر و شکوفایی اندیشه دانش آموزان شود. پس مدرسه می تواند اولین محل رسمی برای آموزش حقوق بشر تلقی گردد. هرگونه تلاش برای ایجاد باور عمیق در کودکان نسبت به مفاهیم حقوق بشر می تواند در خلق و حفظ دنیای مسالمت آمیز مؤثر باشد و برای ایجاد و نهادینه شدن فرهنگ حقوق بشر و گسترش و احترام به این حقوق، دوره ابتدایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. آموزش قوانین شهروندی، منع تبعیض و رفتارهای تحقیرآمیز، منع خشونت و قلدری، آموزش صلح، مهارت های مدنی، مقابله با بی عدالتی، مسائل مربوط به مهاجرین، آموزش بردباری و مدارا به کودکان، دوستی علیه فقر و محرومیت، عدالت اجتماعی، درک چند فرهنگی و حل مسالمت آمیز مناقشات، برنامه اقدام و دفاع از حقوق افراد معلول و آموزش حقوق کودک از جمله موارد آموزشی در برنامه های آموزشی دوره ابتدایی می تواند باشد. هدف این پژوهش، طراحی برنامه های آموزشی پودمانی حقوق بشر در دوره دوم ابتدایی در ایران بود. روش پژوهشی از نوع توصیفی - تحلیلی و منطبق با روش پژوهش بردی انتخاب شد. بر اساس این روش ابتدا اطلاعات مورد نیاز درباره مفاهیم و مؤلفه های حقوق بشر در دوره دوم ابتدایی از منابع معتبر گردآوری، طبقه بندی و تفسیر شده و در نهایت شباهت ها و تفاوت ها مورد بررسی قرار گرفته و سپس بر اساس آن برنامه های آموزشی پودمانی حقوق بشر برای دانش آموزان دوره دوم ابتدایی ایران پیشنهاد شده است.
تحلیل رویکرد یادگیری برای باهم زیستن در سیمای کتاب های درسی مطالعات اجتماعی دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۱
121 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل رویکرد یادگیری برای باهم زیستن در برنامه ی درسی مطالعات اجتماعی دوره دوم ابتدایی بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی از نوع تحلیل محتوا می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل محتوای تمامی کتاب های مطالعات اجتماعی دوره دوم ابتدایی در سال تحصیلی 96-1395 بوده و نمونه آماری نیز منطبق با جامعه آماری بود. ابزار پژوهش، سیاهه تحلیل محتوای کتب مطالعات اجتماعی برحسب رویکرد یادگیری برای باهم زیستن بود که برای برآورد روایی سیاهه تحلیل از روایی محتوایی استفاده شد. پایایی سیاهه تحلیل نیز از طریق روش اسکات 92 درصد محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از سنجش فراوانی و روش آنتروپی شانون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که میزان توجه به مؤلفه های رویکرد یادگیری برای باهم زیستن در محتوای کتاب های درسی از یک توزیع نرمال برخوردار نمی باشند به گونه ای که مؤلفه آموزش صلح از بیشترین میزان توجه و مؤلفه های آموزش سلامت، آموزش محیط زیست از کمترین میزان توجه برخوردار می باشد و به مؤلفه های چند فرهنگی، شهروندی، حقوق بشر توجه چندان مطلوبی نشده است؛ که نیازمند توجه و تجدیدنظر در برنامه های درسی مطالعات اجتماعی دوره دوم توسط مسؤولان ذی ربط می باشد.
تحلیل محتوای بخش علوم زمین کتب علوم تجربی دوره دوم ابتدایی بر اساس الگوی ویلیام رومی
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
53 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی و تحلیل محتوای بخش علوم زمین کتب علوم تجربی دوره دوم ابتدایی بر اساس الگوی تحلیل محتوای ویلیام رومی در سال تحصیلی ۱۴۰۱- ۱۴۰۰ در سه مولفه »متن«، »تصویر « و» پرسش« بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل محتوای بخش علوم زمین در کتب علوم تجربی پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی انتخاب گردیده است. روش تحقیق، از نوع تحلیلی بوده و برای بررسی داده ها و اطلاعات از روش های مناسب آمار توصیفی مانند فراوانی، درصد و محاسبه ضریب درگیری در هر پایه برای متن، پرسش-ها، و تصاویر و سپس محاسبه ضریب درگیری دانش آموزان با کل متن، تصاویر و پرسش ها استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش، ضریب درگیری یادگیرنده در بخش های متن، تصاویر و پرسش ها در بخش علوم زمین کتب علوم دوره دوم ابتدایی به ترتیب ۱۴/۱ ،۵۴/۰ و ۶۷/۰ به دست آمد. این نتایج نشان می دهد که بر اساس الگوی ویلیام رومی محتوای علوم زمین این کتب درهر سه بخش متن ، تصاویر و پرسش ها فعال می باشد.
طراحی و اعتباریابی الگوی برنامۀ درسی مبتنی بر هنر پست مدرن با تأکید بر هنر مفهومی در دورۀ دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
597 - 555
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی مبتنی بر هنر پست مدرن با تأکید بر هنر مفهومی در دوره دوم ابتدایی است. رویکرد پژوهش کیفی با روش سنتز پژوهی بود. جامعه آماری کتاب ها، مقالات، پایان نامه ها و پژوهش های حوزه های هنر پست مدرن و آموزش مبتنی بر هنر است. یافته های پژوهش، حاصل تحلیل 4 هنر مطرح در هنر پست مدرن و 15 نوع هنر مفهومی بوده است؛ از این بررسی ها 242 ویژگی به دست آمد که با روش سنتز پژوهی 39 مقوله اولیه و 36 مقوله ثانویه استخراج شد و در نهایت، 9 مقوله اصلی به دست آمد. مقوله ها شامل: استفاده از هنر در بستر اجتماعی، سیاسی وفرهنگی/ رویکرد انتقادی و توجه به نقد به منظور تغییر ادراک/ داشتن رویکرد زیبایی شناسی فرهنگی و فرا فرهنگی/ توجه به هنر به عنوان بستر ظهور خلاقیت در مسیر توسعه پایدار/ تعامل با مخاطب در تولید، معنابخشی، نقد و تغییر اثر هنری/ رویکرد پایداری زیستی در بعد جهانی و منطقه ای/ امکان تنوع در ماده، تکنیک و رسانه در رساندن پیام/ امکان تلفیق هنرها ورسانه ها/ استفاده از تکنولوژی های روز است. به منظور اعتباریابی نظری از روش کیفی گروه کانونی با حضور متخصصان: برنامه درسی، هنر و معلمان دوره دوم ابتدایی استفاده شد. از تلفیق ویژگی های هنر مفهومی با الگوی برنامه درسی اکر می توان در بخش هدف، به ایجاد فضای بروز و ظهور خلاقیت، توجه به مسائل زیست محیطی، استفاده معیارها و شیوه های زیبایی شناسی و قدرت تخیل و تجسم در طراحی فعالیت ها، در بخش محتوا، تلفیق محتوا با عناصر زندگی روزمره، استفاده از موقعیت های بومی، داشتن رویکرد تعاملی، در بخش ارزشیابی، داشتن نگاه نقادانه در موقعیت های یادگیری، ارزشیابی فرایندهای یادگیری، امکان انتخاب و مشارکت دانش آموزان در شیوه های ارزشیابی اشاره کرد.
موانع عدم تحقق اهداف برنامه درسی فارسی و نگارش دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
83 - 103
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی موانع عدم تحقق اهداف برنامه درسی فارسی و نگارش دوره دوم ابتدایی از دید جامعه آماری، کلیه آموزگاران برگزیده شهرستان های استان تهران در سال تحصیلی 1402-1401 صورت گرفت.روش ها: روش پژوهش، توصیفی بوده که در خلال آن از روش پیمایشی، استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه آموزگاران برگزیده شهرستان های استان تهران بود، که تعداد آن ها بالغ بر150 نفر بود. نمونه لازم از جدول کرجسی و مورگان با اطمینان 95 درصد، 108 نفر با روش طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده و طی برنامه spss تحلیل داده ها انجام شده است. از آزمون های شاخص های تحلیل توصیفی و تحلیل استنباطی آزمون»، استفاده شده است. روایی ابزار از دید متخصصان و پایایی آن نیز حسب آلفای کرونباخ با ضریب 933/0 تامین شده است.یافته ها: در این پژوهش طبق مبانی نظری موانع در محورهای معلم، برنامه درسی و مدرسه مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی ها حاکی از وجود تفاوت معنادار در رتبه بندی موانع سه گانه عدم تحقق اهداف برنامه درسی فارسی و نگارش دوره دوم ابتدایی از دید آموزگاران برگزیده شهرستان های استان تهران می باشد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که عوامل تاثیرگذار در عدم تحقق اهداف برنامه درسی فارسی و نگارش، به ترتیب شامل؛ مدرسه، آموزگار، برنامه درسی، با میانگین های رتبه ای 49/2، 96/1 و 56/1 بوده است. موانع ناشی از مدرسه، مهم ترین مانع در عدم تحقق اهداف برنامه درسی مذکور شناسایی گردیده است.
بررسی میزان پردازش مؤلفه های تفکر انتقادی لیپمن در بخش بخوان و بیندیش های کتاب های فارسی دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش مهارت تفکر و فراخ اندیشی به همراه بالا بردن سطوح تفکر انتقادی، باید در همان نخستین سال های زندگی کودکان که شالوده نگرش آنها در آینده شکل می گیرد، آغاز شود. در نظام های آموزشی متمرکز، کتاب های درسی می تواند نقش مهمی در ارائه این نوع تفکر برای دانش آموزان ایفا کند. پژوهش حاضر، بر آن است بر اساس مؤلفه های تفکر فلسفی لیپمن، جایگاه تفکر انتقادی را در کتاب های فارسی ابتدایی مورد بررسی و تحلیل قراردهد. جامعه آماری در این پژوهش کتاب های فارسی دوره دوم ابتدایی سال تحصیلی 99-1400 و نمونه آماری «بخوان و بیندیش»های موجود در این کتاب ها است. پژوهش حاضر به روش تحلیل محتوا نگاشته شده است و با کدگذاری قیاسی، میزان توجه کتاب های نامبرده را به 19 گویه تفکر انتقادی مد نظر لیپمن مورد تحلیل قرارداده است. برای رسیدن به پایایی کدها، بخش هایی از محتوا توسط دو کدگذار، کدگذاری شد و روایی آن از روش کثرت گرایی و اعتماد سازی صورت گرفت. تحلیل یافته ها بر اساس نرم افزار SPSS انجام شد و نتایج حاصل نشان داد: مقدار سطرهای درگیر مؤلفه های تفکر انتقادی لیپمن در بخوان و بیندیش های پایه چهارم بیشتر و در پایه ششم کمتر بوده است. مؤلفه توجه به شرایط استثنایی و نامتعارف در تمام پایه ها بالاترین سطح را داشته و مؤلفه تفسیر صحیح کلام و توجه به اهداف گوینده در ترجمه و تفسیر کلام، در تمام پایه ها مغفول مانده است. توزیع نامتوازن این مؤلفه ها در بخوان و بیندیش های فارسی دوره دوم ابتدایی و مغفول ماندن برخی از مؤلفه ها، نشان دهنده نیاز به توجه بیشتر مولفان کتاب های درسی به ابعاد تفکر فلسفی – انتقادی- لیپمن در بخش هایی از کتاب است که دقیقا به این منظور در کتاب های درسی گنجانده شده است.
تبیین برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره دوم ابتدایی براساس آرا و اندیشه های ابن سینا(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۶)
79 - 105
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی در ساختار نظام آموزشی و پرورش، بسیار مهم و حیاتی است چرا که اخلاق و تربیت اخلاقی، پایه و اساس مبانی رشد اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، تبیین برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره دوم ابتدایی براساس آرا و اندیشه های ابن سینا بود. تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نوع روش، کیفی بود. با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، مبانی و عناصر برنامه درسی تربیت اخلاقی مبتنی بر آراء و اندیشه های ابن سینا استخراج شده است و با توجه به چند رشته ای بودن برنامه درسی تربیت اخلاقی، رویکرد کیفی در شناسایی موضوع مورد مطالعه انتخاب گردید. تمام محتوای کتابهای «اشارات و تنبیهات»، «تدبیر منزل» و «برهان شفا» مطالعه و قسمتهایی که میتوان از آن برای طراحی برنامه درسی تربیت اخلاقی استفاده کرد، استخراج شدند. مطابق با یافته های تحقیق، در ارتباط با مبانی تربیت اخلاقی در آرا و اندیشه های ابن سینا، در مجموع 7 معیار مالکیت و تسلط بر نفس، صبر راهگشا، توجه به تشویق و تنبیه در تربیت اخلاقی، نیل به کمال حقیقی، اعتدال در قوای نفسانی، تأکید بر تواضع در بالندگی شخصیت و توجه به عیب پوشی به عنوان یکی از مکارم اخلاقی، شناسایی گردیدند. الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی به عنوان الگوی مطلوب در واکنش به کاستی هایی که در فرایند تربیت اخلاقی در حال حاضر وجود دارد و پیشنهاد می کند که برای تربیت اخلاقی کارآمد، باید از ظرفیت یادگیری موجود در یک برنامه درسی مانند آموزش جمعی، ملاحظه معلمی به عنوان حرفه ای برای رضای خداوند و توجه به توانایی شناختی دانش آموزان، بهره برد.
الگوی جاری تلفیق بهزیستی در برنامه های درسی فراگیران دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
185 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی الگوی جاری تلفیق بهزیستی در برنامه های درسی فراگیران دوره دوم ابتدایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره دوم مقطع ابتدایی که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با شانزده نفر از معلمان دوره دوم ابتدایی اداره آموزش و پرورش شهر اصفهان به دست آمده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده بیست و هفت مفهوم محوری است که در قالب مدل پارادیمی شامل ضعف نگاه علمی به بهزیستی در برنامه درسی به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (طراحی و تدوین نامناسب برنامه های درسی، نگاه غیرعلمی به بهزیستی در برنامه های درسی و ضعف نیازسنجی)، عوامل زمینه ای (خانواده و بستر اجتماعی، بافت فرهنگی مدرسه، همسالان و گروه های دوستی و بسترهای ارتباطی و تعاملی)، شرایط مداخله ای تسهیل گر (امکانات اوقات فراغت، نشاط در مدرسه و امید به آینده)، شرایط مداخله گر محدودکننده (چالش های خانوادگی، سازمانی و فردی)، راهبردها (تجدید رویکرد برنامه ریزی، اجرای مناسب برنامه های درسی، بهبود زمینه های برنامه درسی کسب شده، برنامه درسی مدرسه محور و برنامه درسی والدین) و پیامد (دلزدگی تحصیلی و عدم توجه به بهزیستی) سازمان یافت.
عوامل مؤثر بر کاهش انگیزه شغلی معلمان دوره دوم ابتدایی شهرستان سبزوار در آموزش های مجازی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: انگیزه شغلی از مهم ترین معیارهایی است که در جامعه معلمان همواره باید در سطح بالایی قرار داشته باشد زیرا منجر به ارتقای عملکرد حرفه ای و کارایی آنان می گردد. از این رو شناخت عوامل مؤثر بر کاهش انگیزه شغلی معلمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در آموزش های مجازی به سبب ماهیت این نوع آموزش ها، ضرورت این مسئله دوچندان می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر کاهش انگیزه شغلی معلمان دوره دوم ابتدایی در آموزش های مجازی به انجام رسید. روش ها : رویکرد این پژوهش از نوع کیفی و روش آن تحلیل مضمون بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره دوم ابتدایی شهرستان سبزوار بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و پس از انجام مصاحبه با 10 نفر اشباع داده ها حاصل شد. یافته ها: در پژوهش حاضر از تحلیل مصاحبه ها شش مضمون اصلی مسائل آموزشی، مسائل اجتماعی و فرهنگی، مسائل شبکه ای و سخت افزاری، مسائل شخصی و خانوادگی، مسائل اداری و سازمانی و مسائل اقتصادی به عنوان مسائل مؤثر بر کاهش انگیزه شغلی معلمان شناسایی شدند. هر کدام از این مضامین دارای مضامین فرعی متعددی نیز بودند که نشان دهنده تفاوت نگرش ها و ادراکات معلمان نسبت به علل موثر بر کاهش انگیزه شغلی آنان است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق متولیان آموزش و پرورش باید نسبت به عوامل مؤثر بر انگیزه شغلی معلمان حساس بوده و زمینه افزایش انگیزه شغلی آنان را فراهم کنند.
اعتبار یابی الگوی برنامه درسی سبز برای مدارس ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
1 - 12
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: پژوهش حاضر، با هدف اعتبار یابی الگوی برنامه درسی سبز دانش آموزان دوره دوم ابتدایی انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش توصیفی پیمایشی انجام پذیرفت. با توجه به مضامین شناسایی شده پرسشنامه ای با 73 گویه جهت اعتباریابی مدل طراحی گردید. روایی محتوایی پرسشنامه با استفاده از نظرات ده نفر از اساتید و صاحب نظران تأیید گردید. پایایی پرسشنامه برای مؤلفه های اهداف 89/0، محتوا 93/0، روش های تدریس 86/0 و برای مؤلفه ارزشیابی 89/0 به دست آمد. جامعه آماری پژوهش شامل متخصصان حوزه برنامه درسی، اساتید علوم تربیتی، معاونان و مدیران آموزش و پرورش بود. حجم کل جامعه آماری 395 نفر مشخص گردید. نمونه گیری در این مرحله به روش خوشه ای انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی) و رویکرد مدل سازی معادله ساختاری کواریانس محور و نرم افزار اس پی اس اس و نرم افزار ایموس گرافیک استفاده شده است. یافته ها: براساس نتایج تحلیل عاملی همه ی مضامین با بار عاملی بالا مورد تأیید قرار گرفتند. نتیجه گیری: برنامه درسی سبز سازگار و همگام با محیط زیست است و می تواند دانش آموزان را برای یک زندگی پایدار آماده سازد. بنابراین پیشنهاد می گردد الگوی برنامه درسی سبز با نظارت بیشتری در مدارس اجرا گردد.
تبیین مبانی هستی شناختی فضیلت نظم از منظر نهج البلاغه، اصول و روش های تربیتی و تطبیق آن با محتوای کتاب های دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با پژوهش حاضر با هدف واکاوی مبانی هستی شناختی فضیلت نظم و انضباط از منظر نهج البلاغه و بررسی وضعیت برنامه درسی دوره دوم ابتدایی از حیث میزان توجه به آن صورت گرفته است. با توجه به ماهیت نظری پژوهش، از روش توصیفی-تحلیلی و استنباط جهت استخراج مبانی و اصول و روشها از منظر نهج البلاغه، و از روش تحلیل محتوا با رویکرد کمی، برای بررسی وضعیت برنامه درسی دوره دوم ابتدایی استفاده شد. در قسمت نخست، دو مبنای؛ وحدت نظام توحیدی و نظم تکوینی، و نظم به مثابه ویژگی بنیادین انسان تبیین شد. سپس دو اصل؛ واکاوی نظم جهان آفرینش در خلقت خداوند و ایجاد شاکله نظم در زندگی استنباط و تشریح شد و بر روش های تربیتی مانند؛ ایجاد شناخت نسبت به نظم عالم خلقت و ارتباط آن با وحدت ناظم، ایجاد نظم در زندگی فردی، تنظیم زندگی اجتماعی و قانون مداری استنتاج گردید. در بخش دوم پژوهش مولفه ایجاد نظم در زندگی فردی دارای بالاترین فراوانی؛ و پس از آن، مولفه نظم زندگی اجتماعی و قانونمداری به مسئولیت های اجتماعی دانش آموزان، و سپس مولفه نظم حاکم بر جهان هستی دارای فراوانی بالاتری بود. مولفه نظم وجودی انسان در این کتاب ها کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
تبیین ویژگی های الگوی آموزش ریاضی مبتنی بر رویکرد کارآفرینانه در دوره دوم ابتدایی و اعتبارسنجی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
259 - 290
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، تدوین الگوی آموزش کارآفرینی مبتنی بر درس ریاضی بود. پژوهش با رویکرد کیفی و به روش داده بنیاد انجام شد. داده ها در دو بخش شامل مرور سیستماتیک اسناد و مدارک و مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. در بخش اول از طریق تهیه چک لیست اسناد و مدارک، 84 مقاله مورد بررسی قرار گرفت. در بخش دوم داده ها از طریق 15 مصاحبه نیمه ساختار یافته با استفاده از نمونه گیری هدفمند جمع آوری شد. نتایج نشان داد الگوی آموزش کارآفرینی مبتنی بر درس ریاضی در مولفه هدف بر آموزش مفاهیم و آموزش کاربردی ریاضی با رویکردی کارآفرینانه، پرورش دانش آموزان خلاق و نوآور و چند بعدی، در مولفه محتوا بر ویژگی های ظاهری، ویژگی های محتوای کارآفرینانه، در مولفه روش های تدریس بر پیش نیازهای استفاده از رویکرد کارآفرینی، روشهای تلفیق ریاضی با کارآفرینی و در مولفه روش های ارزشیابی بر ارزیابی انعطاف پذیر و چندجانبه تاکید دارد. تدوین الگوی آموزش کارآفرینی در درس ریاضی می تواند بستر تحقق پیامدهای آموزشی را تسهیل سازد.
طراحی و اعتباریابی روبریک ویژه ی نگارش در دوره ی دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
روبریک نگارش، یک نوع دستورالعمل است که توصیف کننده معیارها و سطوح عملکرد برای یک تکلیف خاص نگارش است. پژوهش حاضر به منظور طراحی و اعتباریابی روبریک ویژه ی نگارش در دوره ی دوم ابتدایی انجام گرفت. این پژوهش بطور کلی از نوع پژوهش اندازه گیری و بطور خاص از نوع مقیاس یابی است. در پژوهش مقیاس یابی روش ها و مراحل اصلی طراحی و اجرای یک مقیاس به طور دقیق تشریح می شوند. پس از مطالعه بررسی های انجام شده در مورد روبریک های استفاده شده در دوره ی ابتدایی و همچنین تعیین روبریک های اختصاصی برای انواع مختلف نگارش (نگارش توصیفی، روایتی، توضیحی، و استدلالی) پژوهشگر به استخراج اهداف برنامه درسی زبان فارسی در حوزه ی نگارش پرداخت. سپس از میان مؤلفه های هر یک از انواع نگارش، مؤلفه های عمومی را انتخاب کرد و در نهایت یک روبریک 9 مؤلفه ای طراحی نمود. پس از طراحی روبریک، اعتبار آن مورد بررسی قرار گرفت. نبود وجود روبریک استاندارد ویژه ی نگارش یکی از دلایل نامشخص بودن وضعیت نگارش دانش آموزان دوره ی ابتدایی در ایران به شمار می رود. وجود روبریک علاوه بر آنکه دید روشنی از وضعیت نگارش دانش آموزن به دست می دهد، باعث می شود خود دانش آموزان از انتظارات و اهداف برنامه درسی نگارش آگاه شود. این امر خود به بهبود وضعیت آنها در مهارت نگارش منجر می شود.
اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره دوم ابتدایی براساس آرا و اندیشه های ابن سینا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی در ساختار نظام آموزشی و پرورش، حیاتی است چرا که اخلاق و تربیت اخلاقی، اساس مبانی رشد اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره دوم ابتدایی براساس آرا و اندیشه های ابن سینا می باشد. تحقیق از لحاظ هدف، از نوع کاربردی و از نظر روش، کمی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل متخصصان برنامه درسی فعال در زمینه تربیت اخلاقی و روش نمونه گیری از نوع هدفمند و تعداد آنها 25 نفر بود. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته بود و روایی آن به تایید 9 نفر متخصص حوزه علوم تربیتی رسید. از روش مدلسازی ساختاری تفسیری جهت اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی استفاده شد. مطابق با یافته ها، شاخص "مالکیت و تسلط بر نفس" مبنای شاخص های برنامه درسی تربیت اخلاقی است و میزان اهمیت این شاخص در مقایسه با سایر شاخص ها بیشتر می باشد. یکی از هدف های واسطه ای تربیت اعتقادی کودک رشد دیدگاه های اعتقادی ابن سینا است. از این منظر مالکیت و تسلط بر نفس، نخستین روش برای نیل به این هدف است. از نظر ابن سینا هدف کلی تربیت اعتقادی، مذهبی بار آوردن دانش آموز است و اسلام را به عنوان مکتبی سازنده بپذیرد و تعالیم آن را به صورت افکاری اصیل و هیجان انگیز در خود پذیرا شود.
آسیب شناسی فرایند تربیت اخلاقی و ارائه راهکارهایی برای بهبود آن در دوره دوم ابتدایی تحصیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تربیت اخلاقی ازجمله کارکردهای اساسی نظام تعلیم و تربیت است. هدف ازپژوهش حاضرآسیب شناسی فرایند تربیت اخلاقی و ارائه راهکارهایی برای بهبود آن در دوره دوم ابتدایی تحصیلی می باشد. روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات نظری به شیوه توصیفی تحلیلی با روش تحلیل محتوی کیفی-استقرایی با نظام کدگذاری داده ها است. جامعه آماری معلمان با مدرک کارشناسی ارشد بالای 15 سال سابقه تدریس بود که در حوزه تربیت اخلاقی، تخصص دانشگاهی، مطالعه تجربی، چاپ کتاب و مقاله داشتند. افراد نمونه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونه بر مبنای قانون اشباع نظری داده ها انجام شد. جمع آوری اطلاعات با دو روش کتابخانه ای و میدانی به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. برای تحلیل داده های این پژوهش در مرحل ه اول، تحلی ل داده ها ب ر مبن ای کدگذاری باز و در مرحله دوم پس از استخراج زیر مقوله ها ب ه روش کدگ ذاری محوری نسبت به استخراج مقوله های اصلی اقدام ش د. یافته ها: مهم ترین آسیب های فرایند تربیت اخلاقی را در بعد اهداف مربوط به ضعف در تربیت معلم، در بعد موضوع و محتوی کمبود منابع کاربردی و کارآمد، در بعد روش های تدریس استفاده از روش های حفظ محور و در بعد ارزشیابی مبتنی بر محفوظات ذهنی و برچسب زنی به دانش آموزان نشان داد. بحث و نتیجه گیری: آنچه مسلم است در عمل تربیت اخلاقی دانش آموزان مبتنی بر دستورالعمل های ارائه شده توسط دولت است اما نقش معلمان در فضای یادگیری و نهادینه سازی ارزش های اخلاقی به دانش آموزان انکار نشدنی است لذا نیازمند نوعی مدیریت و بازنگری اساسی در فضای مدارس بر اساس مباحث مربوط به پژوهش حاضر هستیم.
اثربخشی مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر بر افزایش هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
275 - 288
حوزههای تخصصی:
هدف: بهبود و ارتقای هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان ابتدایی می تواند سبب بهبود وضعیت تحصیلی و غیرتحصیلی آنان گردد. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر بر افزایش هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که تعداد 40 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 14 جلسه 90 دقیقه ای مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر دریافت کرد و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با خرده مقیاس هوش اجتماعی- فرهنگی در آزمون چندوجهی هوش متبلور ماهر (سعادتی شامیر و زحمتکش، 1401) گردآوری و با روش های خی دو، تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی در نرم افزار SPSS نسخه 27 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر باعث افزایش معنادار هر شش مولفه هوش اجتماعی- فرهنگی شامل هوش های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، معنوی، مدیریتی و فلسفی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شد و نتایج در مرحله پیگیری دو ماهه نیز حفظ شد (05/0P<).
نتیجه گیری: طبق نتایج مذکور، می توان از روش مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر جهت افزایش هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی استفاده کرد.