مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
ژئوپلیتیک آشوب
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
21 - 45
حوزههای تخصصی:
دولت های مدرن عموماً از سازوکارهای حل و فصل منازعه برای کنترل جنبش های فرهنگی و هویتی بهره می گیرند. خصومت های هویتی و قومی، ریشه در قوانین و الگوی اعمال قدرت بر گروه های اجتماعی حاشیه ای شده دارد. ساختار و تأسیسات حکومتی در چنین شرایطی تلاش دارند تا درک جامع و کاملی از عوامل نژادی، فرهنگی و هویتی تعارض به دست آورد. روش های اصلی مدیریت بحران در عصر جنبش های هویتی، مبتنی بر سازوکارهای حکومت داری از طریق آموزش و کنترل گروه های اجتماعی خواهد بود. جنبش های هویتی در قرن 21 تحت تأثیر جنگ های نیابتی و شکل جدیدی از سیستم های امنیت منطقه ای قرار گرفته است. دولت های منطقه ای در اروپا، خاورمیانه و آسیای شرقی در حال بازتولید شکل بندی های هویتی خود هستند. هویت به نیروی سیاسی جدیدی تبدیل شده که می تواند بر روندهای کنش دولت ها تأثیر بهجا گذارد. دولت های قوی چالش های محدودتری در فضای بحران های هویتی منطقه ای دارند. در حالی که دولت های ضعیف و ناکارآمد برای امنیت سازی نیازمند الگوهای جدیدی از رقابت و تصمیم گیری امنیتی خواهند بود. پرسش اصلی مقاله به این موضوع اشاره دارد که «دولت های منطقه ای در عصر آشوب های ژئوپلیتیکی دارای چه الگویی در تصمیم گیری راهبردی خواهند بود؟» فرضیه مقاله آن است که «دولت های منطقه ای برای امنیت سازی خود نیازمند افزایش قدرت، همبستگی های ساختاری و تعامل پیرامونی خواهند بود». در انجام این مقاله از رهیافت «دولت قوی» باری بوزان استفاده می شود. دولت قوی می تواند چالش های ژئوپلیتیکی را کنترل نموده و زمینه تعامل سازنده با سایر بازیگران را ایجاد نماید. این مقاله با استفاده از «روش نمونه پژوهی» و بهره گیری از رویکرد تفسیری تاریخی و تکیه بر منابع کتابخانهای و اسنادی تلاش می کند تا نشانه های رقابت گروه های سیاسی و چالش آنان در برابر دولت در حوزه های مختلف جغرافیایی مورد سنجش قرار دهد. نتایج نشان می دهد که آشوب های ژئوپلیتیکی منجر به کاهش قدرت دولت در روند رقابت های سیاسی و منطقه ای می شود.
قطبی شدن امنیت منطقه ای و ژئوپلیتیک آشوب در خاورمیانه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پیامدهای قطبیشدن امنیت منطقهای در خاورمیانه است. فرضیه این است که قطبیشدن امنیت منطقهای به ظهور و گسترش ژئوپلیتیک آشوب در خاورمیانه انجامیده است. روش پژوهش، کیفی است و از رهیافت ساختار هویت بری بوزان استفاده کردهایم. نتایج نشان میدهند که ایالات متحده شرایط لازم برای بیثباتسازی منطقهای و تداوم فرایند آشوب و بیثباتسازی را پیگیری میکند. در چنین شرایطی رویکرد ایران باید مدیریت فضای آشوبزده و مدیریت بحران از طریق سازوکارهای معطوف به دیپلماسی و قدرتسازی باشد. آمریکا از «راهبرد ائتلافسازی خوشهای» برای مدیریت امنیت منطقهای بهره گرفته است. الگوی رفتاری این بازیگران در مقابله با ایران، ماهیت تهاجمی دارد. در تفکر راهبردی آمریکا، عدم تقارن منطقهای غالباً از دیدگاه فناورانه قابل تصور است. در محیط عدم تقارن، معادلهی قدرت و معماری نیروهای مسلح، متفاوت از محیط کلاسیک و متقارن است؛ لذا موضوعاتی از جمله: «کاربرد نیروی انسانی»، «تسلیحات»، «منابع قدرت»، «معماری دفاعی»، «مهندسی امنیتی»، «فرماندهی و مدیریت» در محیط عدم تقارن کاملاً متفاوت با محیط کلاسیک است.
چرخه بازتولید هویت های متعارض در خاورمیانه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۷
131 - 156
حوزههای تخصصی:
خاورمیانه محل پیدایش و تلاقی هویت های متعارض است که برآیند آن بازتولید بحران در این منطقه است. مهم ترین مسئله در فهم ماهیت و تداوم بحران در خاورمیانه، کشف فرایند بازتولید هویت های متعارض در این حوزه جغرافیایی است. هویت های متعارض در خاورمیانه همواره با بروز در صورت بندی های مختلف، منشأ بحران های گوناگونی می شوند که تاکنون برای عبور از آن راه حل مشخصی ارائه نشده است. پرسش اصلی این پژوهش بر چگونگی بازتولید بحران و دائمی شدن آن در خاورمیانه متمرکز است. در پاسخ احتمالی به سؤال فوق می توان گفت، به نظر می رسد که منشأ اصلی بحران در خاورمیانه وجود هویت های متعارض در این منطقه است که موجب بازتولید هویت های متعارض و تداوم بحران در آن می شود. بخشی از تعارضات هویتی این منطقه ریشه در عناصر داخلی ای نظیر تجربه تاریخی، متغیرهای داخلی سازنده هویت های متعارض به مانند وهابیت، القاعده و داعش و نیز رابطه دولت و نخبگان دارد؛ بخش دیگری نیز ریشه در عوامل خارجی ای نظیر استعمار، اسلام سیاسی (در سطح جهان اسلام) دارد که به تهدیدات هویتی می انجامد. براساس این شاخص ها، دستاورد مقاله حاضر ارائه یک صورت بندی از چرخه بازتولید بحران در خاورمیانه در پرتو هویت های متعارض است تا در امتداد آن بتوان فهمی از ماهیت بحران و درنهایت تداوم آن به دست آوریم
چالش های سیاستگذاری امنیتی خاورمیانه در عصر بحران های ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
1 - 25
حوزههای تخصصی:
بحران های ژئوپلیتیکی تابعی از معادله رقابت سیاسی بازیگران نوظهور و تغییر در موازنه قدرت می باشد. خاورمیانه در زمره مناطقی محسوب می شود که اولاً دچار چالش های سیاستگذاری امنیتی بوده، ثانیاً با نشانه هایی از بحران های تصاعدیابنده ژئوپلیتیکی روبه رو گردیده و نکته سوم آنکه در گذر زمان زمینه برای ظهور نخبگان رایکال نیز به وجود آمده است. هر یک از مولفه های یادشده را می توان در زمره چالش های اصلی سیاستگذاری امنیت منطقه ای در خاورمیانه دانست. ساخت اجتماعی و الگوی کنش نخبگان نقش موثری در روند سیاستگذاری دارد. هر گونه سیاستگذاری راهبردی و امنیت منطقه ای ماهیت زمینه ای داشته و تابعی از شکل بندی های ساختار محیطی و الگوی کنش کارگزاران می باشد. سیاستگذاری امنیت منطقه ای خاورمیانه به این دلیل با چالش های پایان ناپذیر روبرو می باشد که اولاً دارای محیط آشوب زده بوده، ثانیاً بر اساس نشانه هایی از کنش رادیکال کارگزاران قرار دارد و نکته سوم آنکه تحت تاثیر مداخله قدرت های بزرگ و ائتلاف منطقه ای آنان می باشد. این مقاله با ماهیت بنیادی و با بهره گیری از رهیافت هویت و ساختار باری بوزان با استفاده از روش شناسی تحلیل داده ها و تحلیل محتوی داده های در دسترس در پی پاسخ به این سوال می باشد: «سیاستگذاری امنیت منطقه ای خاورمیانه برای ثبات و موازنه دارای چه نشانه هایی بوده و چه عواملی منجر به تداوم بحران های منطقه ای خاورمیانه گردیده است؟» نتایج نشان می دهد که درک واقعیت های محیط منطقه ای خاورمیانه بر اساس الگوی کنش کارگزاران حاصل می شود. سیاستگذاری امنیتی در محیط آشوب زده ماهیت تاکتیکی خواهد داشت. معادله قدرت و بحران های منطقه ای را باید به عنوان چالش پایان ناپذیر سیاست های امنیتی در خاورمیانه دانست.
چالش های راهبردی آمریکا در عصر هویت و هوش مصنوعی
منبع:
غرب پژوهی سال اول پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
183-208
حوزههای تخصصی:
هویت و هوش مصنوعی را باید به عنوان دو شاخص اصلی تحول نظام جهانی در سومین دهه قرن 21 دانست. هر یک از دو مولفه یاد شده تاثیر قابل توجهی بر معادله سیاست، قدرت و امنیت بازیگران به جا می گذارد. هر گاه نظم جهانی با نشانه هایی از کنش هویتی و تحول فناورانه روبرو شود، نشانه هایی از تغییرات اجتناب ناپذیر ساختاری را تجربه خواهد کرد. سومین دهه قرن 21 بسیاری از کشورهای منطقه ای و بازیگران سیاست بین الملل در فضای بحران هویت قرار گرفته اند. جنگ های منطقه ای را می توان در زمره شاخص های اصلی بحران هویت در محیط منطقه ای و سیاست بین الملل دانست. به موازات بحران هویت زمینه برای شکل گیری موج جدیدی از انقلاب فناورانه به وجود آمده که این امر سیاست بسیاری از کشورها را تحت تأثیر قرار می دهد. مفهوم هوش مصنوعی در یک دهه گذشته به عنوان موضوع راهبردی جدید در دستور کار کشورهای صنعتی و بازیگران منطقه ای قرار گرفته است. مقام معظم رهبری در دیدار خود با اعضای هیأت دولت در شهریور 1403 بر ضرورت بازتولید قدرت ایران در حوزه هوش مصنوعی تأکید داشتند. ایجاد زیرساخت های فنی، معنایی و کاربردی هوش مصنوعی می تواند تأثیر خود را بر اقتصاد، سیاست و امنیت جهانی به جا گذارد. هوش مصنوعی محور جدید معادله سیاست، قدرت، امنیت و هویت محسوب می شود. پرسش اصلی مقاله آن است که «هوش مصنوعی چه ویژگی هایی دارد و چه تأثیری بر معادله قدرت، امنیت و هویت امریکا در محیط منطقه ای و سیاست بین الملل به جا می گذارد؟» فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که «هوش مصنوعی تحولی بنیادین در معادله قدرت ایجاد کرده و منجر به ظهور جنگ های منطقه ای و ستیزش های ژئوپلیتیکی خواهد شد.» در تنظیم مقاله از رهیافت «تحلیل داده ها» استفاده می شود.