مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
اختلال یادگیری
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش چشم انداز زمان و شفقت به خود در شادکامی معلمان استثنائی
بود.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را تمام معلمان مدارس استثنائی شهر مشهد
در سال تحصیلی 1399 - 1400 به تعداد 240 نفر تشکیل داده است. نمونه آماری این پژوهش شامل 240 نفر از معلمان
استثنایی شهر مشهد به روش نمونه گیری تمام شماری بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های شادکامی آ کسفورد
مایکل آرگیل ) 1989 (، شفقت خود-فرم بلند نف و همکاران ) 2003 ( و سیاهه چشم انداز زمان زیمباردو و بوید ) 1999 (
استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس
در نرم افزار 26SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد بین تمامی ابعاد شفقت به خود و شادکامی رابطه مثبت و معناداری ) 47 / r=0 و 01 / )P>0
وجود دارد. همچنین بین شادکامی و چشم انداز زمانی گذشته مثبت ) 23 / r=0 و 01 / P>0 (، حال لذت گرا ) 35 / r=0 و 01 / )P>0
و آینده ) 42 / r=0 و 01 / P>0 ( رابطه مثبت و معنادار و بین شادکامی و چشم انداز گذشته منفی ) 16 / r=-0 و 05 / P>0 ( و حال
قضاوقدری ) 22 / r=-0 و 01 / P>0 ( رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بُعد مهربانی نسبت به خود در برابر قضاوت خود
=0/28, t=3/65 , p≥0/001( ( و بُعد بهشیاری در برابر همانندسازی افراطی ) 01 / =0/21 , t =2/83 , p≥ 0 ( به طور
معناداری شادکامی را در معلمان مدارس استثنائی پیش بینی می کنند.
نتیجه گیری: چشم انداز زمان و شفقت به خود در شادکامی معلمان استثنائی تأثیرگذار است و مسئولان آموزش و پرورش
استثنایی می توانند با برگزاری دوره های آموزش شفقت به خود، میزان شادکامی معلمان را افزایش دهند.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و فرزندپروری شفقت محور بر انسجام روانی مادران دارای فرزندان مبتلا به اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
181 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و فرزندپروری شفقت محور بر انسجام روانی مادران دارای فرزندان مبتلا به اختلال یادگیری بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘیﺶآزﻣﻮن_ﭘﺲآزﻣﻮن و ﮔ ﺮوه کﻨﺘﺮل با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل مادران کودکان با اختلال های یادگیری شهر گرگان در سال 1401-1402 بودند که به دو مرکز اختلالات یادگیری دولتی (شکوفا و دانا شهر گرگان) مراجعه کرده بودند. تعداد 75 مادر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 25 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس انسجام روانی (SOC) آنتونوسکی (1993) بود. یکی از گروه های آزمایش مداخله فرزندپروری ذهن آگاهانه را در 8 جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایشی دیگر نیز مداخله فرزندپروری شفقت محور را در قالب 8 جلسه ۹۰ دقیقه ای به صورت هفته ای یکبار دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه فرزندپروری ذهن آگاهانه و فرزندپروری شفقت محور بر انسجام روانی اثربخشی معنادار داشته اند (001/0>P) و بین اثربخشی دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). بررسی نتایج مراحل آزمون نیز نشان داد که پس آزمون و پیگیری در مقایسه با پیش آزمون افزایش معنادار و پایداری را نشان داده است (001/0>P). نتایج نشان می داد که هر دو درمان، احتمالا درمان کارآمدی برای بهبود انسجام روانی مادران دارای فرزندان مبتلا به اختلال یادگیری بوده است.
تمرینات بدنی هدف مدار بر کارکردهای شناختی کودکان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر یک دوره تمرینات بدنی هدف مدار تکواندو بر کارکردهای شناختی کودکان با اختلال یادگیری اجرا شد.روش پژوهش: در این پژوهش نیمه تجربی که با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت، 20 نفر از کودکان پسر با اختلال یادگیری با مراجعه به آموزش و پرورش استثنایی شهر مشهد از مراکز اختلال یادگیری انتخاب شدند. در مرحله پیش آزمون، حافظه کاری و بازداری آزمودنی ها به ترتیب توسط آزمون های ان بک و استروپ سنجیده شدند. پس آن، گروه تمرین در برنامه تمرینی منتخب تکواندو به صورت سه جلسه 50 دقیقه ای در هفته، در بازه زمانی چهار هفته شرکت کردند. در هر جلسه پیش از اجرای پروتکل تمرینی از مجموعه بازی های شناختی مغز من استفاده شد. 10 دقیقه اول جلسه، اجرای بازی های شناختی، سپس 10 دقیقه گرم کردن، 30 دقیقه آموزش و تمرین تکنیک های تکواندو و در آخر 10 دقیقه سرد کردن انجام گرفت. طی این مدت، گروه کنترل فعالیت های عادی خود را انجام دادند. در انتها، متغیرهای وابسته مجدداً در مرحله پس آزمون اندازه گیری شدند. به منظور تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد.یافته ها: تمرینات بدنی هدف مدار تکواندو موجب بهبود کارکردهای شناختی در گروه تمرین شد؛ تمامی این تغییرات در مقایسه با گروه کنترل معنادار بود (0/05>P).نتیجه گیری: تمرینات بدنی هدف مدار تکواندو می تواند به عنوان یک مداخله بر بهبود کارکردهای شناختی این گروه کودکان تأثیرگذار باشد.
آموزش مبتنی بر طرحواره رویکردی موثر در حل مسائل کلامیِ ریاضی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه: مطالعه ی موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حل مسائل کلامی، یک مولفه کلیدی در یادگیری ریاضیات است که از کلاس های ابتدایی شروع می شود. روش های آموزش مرسوم در مدارس، موفقیت کمی در بهبود حل مسائل کلامی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه داشته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر طرحواره در بهبود حل مسائل کلامیِ ریاضی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژ با آسیب ریاضی بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی در قالب طرح ABA و بصورت تک موردی اجرا شده است. مورد مطالعه در این پژوهش یک دانش آموز پسر 8 ساله پایه سوم ابتدایی بود که به مرکز اختلالات اداره آموزش و پرورش ناحیه4 شهر تبریز مراجعه کرده بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل؛ آزمون هوش وکسلر نسخه چهارم، آزمون ریاضیات ایران کی مت و مقیاس تسلط بر حل مسائل کلامی می باشد. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان دهنده ی اثربخشی آموزش مبتنی بر طرحواره در بهبود حل مسائل کلامیِ ریاضی بود، که این مداخلات توانست به اندازه 53 درصد وضعیت آزمودنی را از خط پایه بهبود بخشد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب ریاضی می توانند با استفاده از آموزش مبتنی بر طرحواره مهارتهای حل مسائل کلامی را بخوبی یاد بگیرند.
مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله و مداخله ی یکپارچگی حسی_حرکتی بر ضرب آهنگ شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
111 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله و مداخله ی یکپارچگی حسی_حرکتی بر ضربآهنگ شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری دانش آموزان دارای اختلال نارساخوانی پایه اول، دوم و سوم ابتدایی مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری آموزش و پرورش شهر سمنان در سال تحصیلی -١٤٠١ ١٤٠٠ بودند. تعداد ٤٥ دانش آموز ٨ تا ١٠ ساله با نارساخوانی به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ١٥ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه های آزمایش مدت ٨ جلسه ٦٠ دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. دروه پیگیری پس از گذشت ٣ ماه انجام شد. ابزار سنجش چک لیست نشانه های ضرب آهنگ شناختی کند (SCT )بود. داده ها با استفاده از روش آنوای دو عاملی آمیخته توسط نرم افزار -26SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد نمره ضرب آهنگ شناختی کند بین گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری دارد (٠/٠٥>P). بر اساس نتایج، هر دو مداخله اثربخش بوده، پایداری اثر داشتند، اما میزان تاثیر آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله بیشتر از گروه مداخله ی یکپارچگی حسی و حرکتی بود. نتیجه گیری: مداخله آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله و مداخله ی یکپارچگی حسی_حرکتی میتوانند به عنوان مداخله ای سودمند برای کمک به دانش آموزان دارای اختلال نارساخوانی و ضرب آهنگ شناختی کند در مدارس ابتدایی و مراکز مشکلات یادگیری استفاده شوند.
مقایسه اثربخشی تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
159 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت در اثربخشی تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری انجام شد.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر نیمه تجربی و طرح مورد استفاده در این پژوهش (طرح پیش آزمون-پس آزمون دو گروهی) دو گروه آزمایش می باشد جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مقطع پنجم و ششم دوره ابتدایی دارای اختلال یادگیری مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سال 1401 بود. 30 کودک دارای اختلال یادگیری که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت مساوی و تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش اول تحت آموزش حافظه فعال شامل 16 جلسه آموزشی و گروه آزمایش دوم تحت آموزش ادراکی-حرکتی در 16 جلسه قرار گرفتند و گروه کنترل در این مدت، بدون هیچ مداخله ای در انتظار ماندند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سیاهه ی مشکلات شنوایی فیشر و آزمون کلوز بود. تحلیل داده های این پژوهش در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) با استفاده از نرمافزار SPSS-23 صورت گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری اثربخش بود و بین اثربخشی این دو درمان در مولفه های تمایزگذاری و حدت شنیداری تفاوت معنادار وجود داشت. براین اساس می توان گفت میزان افزایش در گروه تمرین ادراکی-حرکتی در مولفه های تمایزگذاری و حدت شنیداری بیشتر از گروه آموزش حافظه فعال بود. همچنین نتایج حاکی از آن بود که بین مولفه های پردازش شنیداری و درک مطلب در مرحله ی پس آزمون نسبت به مرحله پیگیری تفاوت معنادار وجود نداشت؛ بدین معنا که اثربخشی این دو درمان در مرحله پیگیری، ماندگار بود.
بحث و نتیجه گیری: تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری نقش بسزایی و منجر به بهبود در این کودکان شد.
تأثیر آموزش ادراک فضایی دیداری بر ارتقاء تئوری ذهن در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مهارت های ادراک دیداری فضایی بر تئوری ذهن دانش آموزان 8 تا 10 ساله دچار اختلال یادگیری شهر مشهد انجام شد. این پژوهش به لحاظ رویکرد، از نوع کمی و از نظر طرح تحقیق، از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر 8 تا 10 ساله که با علائم اختلال یادگیری به مراکز اختلال یادگیری شهر مشهد مراجعه کردند، است. نمونه آماری نیز شامل 30 نفر است که به روش نمونه گیری غیر احتمالی از نوع هدفمند از بین جامعه آماری تحقیق انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 60 دقیقه ای آموزش مهارت های ادراک دیداری فضایی را دریافت کردند در حالی که گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. کلیه شرکت کنندگان قبل و بعد از اجرای متغیر مستقل، با آزمون تئوری ذهن استیرنمن سنجیده شدند. داده های این پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و نرم افزار spss.24 تجزیه و تحلیل شد.نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که آموزش مهارت های ادارک دیداری فضایی منجر به بهبود نمره کل تئوری ذهن دانش آموزان دارای اختلال یادگیری شد. نتایج این تحقیق نشان داد که آموزش 10 جلسه 60 دقیقه ای ادراک دیداری فضایی، به میزان چشمگیری باعث ارتقاء تئوری ذهن در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در مقایسه با گروهی که این آموزش را دریافت نکرده اند، می شود؛ همچنین با اجرای مداخلات آموزشی به منظور بهبود مهارت های ادراک دیداری فضایی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری به ارتقاء تئوری ذهن نیز در آنها کمک می کند که در نهایت منجر به بهبود اختلال یادگیری می شود.
پیش بینی ارزیابی شخصی بحران محور در مادرانِ دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری بر اساس انعطاف پذیری شناختی و میانجی گری باورهای معنوی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کیفیت ارزیابی شخصی در مواجهه با موقعیتهای استرسزا در مادران مبتلا به کودک دارای ناتوانی در یادگیری، نقش مهمی در بهزیستی روانشناختی آنها و در نتیجه ارتقاء نقش حمایتی آنها از فرزندانشان دارد؛ لذا پژوهش حاضر، با هدف پیشبینی ارزیابی شخصی بحرانمحور مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری بر اساس انعطافپذیری شناختی و نقش میانجی باورهای معنوی انجام شد. مواد و روشها: روش تحقیق، توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش، مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری باران و ساحل استان همدان، در سال 1401 و 1402 بود که از میان آن ها 202 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه ارزیابی شخصی بحرانمحور خانواده (السون و همکاران، 1981)، انعطافپذیری شناختی (دنیس و واندروال، 2010) و دینداری/ معنویت مؤسسه ملی سلامت ایالاتمتحده آمریکا (1999) استفاده شد. تمام تحلیلها با استفاده از نرمافزار Amos و SPSS نسخه 24 انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد که انعطافپذیری شناختی تأثیر مثبت و معناداری بر باورهای معنوی دارد (β=0.65). همچنین، تأثیر باورهای معنوی بر ارزیابی شخصی مثبت و معنادار بود (β=0.63). با این حال، تأثیر مستقیم انعطافپذیری شناختی بر ارزیابی شخصی معنادار نبود(β=0.06) و تأثیر غیرمستقیم انعطافپذیری شناختی بر ارزیابی شخصی از طریق باورهای معنوی بر اساس روش بوتاستروپ ( فاصله اطمینان 95%)، معنادار بود(β=0.40) . نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه بینش های ارزشمندی را برای مشاورانی که با کودکان مبتلا به اختلال یادگیری کار میکنند ارائه میدهد و به آنها کمک میکند تا اثر بخشی مداخلات حمایتی خود را برای مادران کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری افزایش دهند. این پیشرفتها از طریق استراتژی های متمرکز بر افزایش انعطافپذیری شناختی، تقویت باورهای معنوی و تقویت خودارزیابی های مثبت تسهیل خواهد شد
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی کودکان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)
۱۴۱-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی کودکان با اختلال یادگیری انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کودکان با اختلال یادگیری شهر دزفول در سال 1402 بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 30 نفر از این کودکان بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را هشت جلسه 90 دقیقه ای هفتگی دریافت نمودند. پرسش نامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی بود. داده ها با تحلیل کوواریانس تک متغیره، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه های آزمایش و گواه از نظر انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0>p). به عبارت دیگر درمان مبتنی بر شفقت باعث بهبود انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی شد. نتیجه گیری: منطبق با یافته های این پژوهش می توان مداخله مبتنی بر شفقت را به عنوان یک روش کارا جهت کاهش انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی کودکان با اختلال یادگیری پیشنهاد داد.
اثر تمرینات یکپارچگی حسی حرکتی مبتنی بر رویکرد حس بازی بر کارکردهای اجرایی کودکان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۴)
۱۳۴-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تمرینات یکپارچگی حسی حرکتی مبتنی بر رویکرد حس بازی بر کارکردهای اجرایی کودکان با اختلال یادگیری اجرا شد. پژوهش: این پژوهش به صورت نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. سی و شش نفر از کودکان دختر با اختلال یادگیری به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه که شامل دو گروه تمرین (گروه حسی حرکتی با رویکرد حس بازی، گروه حسی حرکتی با رویکرد هدفمدار) و یک گروه کنترل بودند، قرار گرفتند. در مرحله پیش آزمون، مؤلفه های حافظهکاری و برنامه ریزی و حل مسئله به ترتیب توسط آزمون های ان بک و برج لندن سنجیده شدند. سپس، گروه های تمرین به صورت دو جلسه شصت دقیقه ای در هفته، در بازه زمانی هشت هفته در تمرینات شرکت کردند. در این مدت، گروه کنترل آموزش های عادی و روتین خود را دریافت کردند. در مرحله پس آزمون، متغیرهای وابسته مجدداً اندازه گیری شدند. جهت تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس مرکب استفاده شد. یافته ها: تمرینات یکپارچگی حسی حرکتی مبتنی بر رویکرد حس بازی موجب بهبود مؤلفه حافظهکاری در گروه حس بازی نسبت به گروه کنترل و بهبود مؤلفه برنامه ریزی و حل مسئله در گروه حس بازی نسبت به گروه های هدفمدار و کنترل شد(05/0>p). نتیجه گیری: تمرینات یکپارچگی حسی حرکتی مبتنی بر رویکرد حس بازی می تواند به عنوان یک مداخله بر بهبود کارکردهای اجرایی این گروه کودکان اثرگذار باشد.
اثربخشی یادگیری مغز محور بر تعلل ورزی تحصیلی و ارتقای تاب آوری دانش آموزان با اختلال یادگیری
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۳۷۴-۳۶۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی یادگیری مغزمحور بر تعلل ورزی تحصیلی و ارتقای تاب آوری دانش آموزان پایه ششم ابتدایی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزﻣﺎیﺸﯽ با طرح پیش آزمون- پس آزمون ﺑﺎ ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 3042 نفر بود که از طریق روش نمونه گیری هدفمند تعداد 60 نفر بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و در دو گروه 30 نفر (آزمایش) و 30 نفر (گواه) گمارده شدند. در نهایت گروه آزمایش 8 جلسه 30 دقیقه ای و به مدت 4 هفته متوالی (هر هفته 2 جلسه) تحت آموزش یادگیری مغز محور جعفرپور و زارعی (1397) قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های تعلل ورزی سولومون و روثبلوم (1984) و تاب آوری کونور و دیوسون (2003) استفاده شد. بعد از تائید نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون شاپیرو ویلکز تجزیه وتحلیل داده های آماری با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره موردبررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد پروتکل آموزشی یادگیری مغزمحور بر تعلل ورزی تحصیلی و ارتقای تاب آوری دانش آموزان معنادار بود. بر اساس نتایج می توان گفت که آموزش یادگیری مغزمحور باعث کاهش سطح تعلل ورزی و ارتقاء سطح تاب آوری دانش-آموزان با اختلال یادگیری پایه ششم ابتدایی شهرستان بوکان می گردد.
مقایسه پایداری هیجان فعال و نارسایی شناختی در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری خاص
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۶۲۷-۶۱۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه پایداری هیجان فعال و نارسایی شناختی در دانش آموزان با اختلال یادگیری و بدون اختلال یادگیری انجام شد. پژوهش از نوع پژوهش کاربردی و ازنظر ماهیت و روش، از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تعدادی از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه صدرا در منطقه 20 تهران در سال تحصیلی 02-1403 که تعداد آن ها در سال تحصیلی 1402، 252 نفر بود و نمونه آماری در این پژوهش شامل 60 نفر از دانش آموزان که شامل (30 دانش آموز دارای اختلال یادگیری و 30 دانش آموز بدون اختلال یادگیری) بود و از شیوه نمونه گیری هدفمند در دسترس استفاده شد پس از جلب مشارکت و همکاری آزمودنی ها، پرسشنامه اختلال یادگیری کوهن و همکاران (1983)، مقیاس های نارسایی شناختی برادبنت (1982) و پرسشنامه پایداری هیجانی فعال رابیو و همکاران (2007) به شکل گروهی در کلاس اجرا شد. یافته های پژوهش نشان داد، مؤلفه های حواس پرتی، مشکلات مربوط به حافظه، اشتباهات سهوی و عدم یادآوری اسامی در گروه دانش آموزان بدون اختلال یادگیری دارای نمره پایین تری نسبت به گروه دانش آموزان با اختلال یادگیری بود. همچنین مؤلفه های فقدان نظم بخشی انگیختگی های هیجانی و فیزیولوژیک و نامیدی و تفکر آرزومندانه در دانش آموزان بدون اختلال یادگیری بهتر از دانش آموزان با اختلال یادگیری بود. می توان این گونه نتیجه گیری کرد که اختلال یادگیری در دانش آموزان می تواند عامل مخربی باشد در پایداری هیجان فعال و نارسایی شناختی آنان.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و فرزندپروری شفقت محور بر کنترل عواطف مادران دارای فرزندان مبتلا به اختلال های یادگیری
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش پذیری سخت کودکان مبتلا به اختلال های یادگیری باعث شده است که تجارب عاطفی ناخوشایند یکی از مشکلات مادران این کودکان در تعامل با آنها باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و فرزندپروری شفقت محور بر کنترل عواطف مادران دارای فرزندان مبتلا به اختلال یادگیری بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘیﺶآزﻣﻮن_ﭘﺲآزﻣﻮن و ﮔ ﺮوه ﻛﻨﺘﺮل با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل مادران کودکان با اختلال های یادگیری شهر گرگان در سال 1401-1402 بود که به دو مرکز اختلالات یادگیری دولتی (شکوفا و دانا شهر گرگان) مراجعه کرده بودند. تعداد 75 مادر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 25 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس کنترل عواطف ویلیامز و همکاران (1997) بود. گروه های آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفته ای یکبار مداخله را دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه فرزندپروری ذهن آگاهانه و فرزندپروری شفقت محور بر کنترل عواطف اثربخشی معنادار داشته اند (001/0>P) و اثربخشی فرزندپروری شفقت محور بیشتر بوده است (05/0>P). نتایج مراحل آزمون نیز نشان داد که پس آزمون و پیگیری در مقایسه با پیش آزمون کاهش معنادار و پایداری را نشان داده است (001/0>P)، اما مرحله پیگیری در مقایسه با پس آزمون افزایش معناداری داشته است (01/0=P). نتیجه گیری: نتایج بیانگر اثربخشی بیشتر فرزندپروری شفقت محور برای بهبود کنترل عواطف مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال یادگیری بود.
اثربخشی بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانه ای بر درگیری تحصیلی و هنجار گریزی تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
1 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانه ای بر درگیری تحصیلی و هنجار گریزی تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص ریاضی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان با اختلالات یادگیری خاص ریاضی در مقطع تحصیلی سوم و چهارم دبستان در شهر اصفهان سال تحصیلی 1401-1402 بود که از این میان آن ها 30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و درنهایت به صورت تصادفی دو گروه 15 نفری (آزمایش و گواه) تقسیم شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه هنجار گریزی تحصیلی کلارک و همکاران (2015) و پرسش نامه درگیری تحصیلی ریوه (2013) را برای پیش آزمون تکمیل کردند. در ادامه برای گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه و هر جلسه 45 تا 60 دقیقه به صورت حضوری بسته آموزشی موردنظر، اجرا شد. درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. در پایان دو گروه آزمایش و گواه، پرسش نامه هنجار گریزی تحصیلی و پرسش نامه هنجار گریزی تحصیلی را به عنوان پس آزمون تکمیل نمودند. درنهایت داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS-24 تجزیه وتحلیل شدند. تحلیل داده های پژوهش نشان داد که بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانه ای به طور معنی داری منجر به بهبود درگیری تحصیلی و هنجار گریزی تحصیلی شده است (001/0>p)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانه ای در افزایش درگیری تحصیلی و کاهش هنجار گریزی تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی مؤثر بوده و ماندگاری آن بعد از دو ماه پابرجا مانده است.
مقایسه استدلال ادراکی در گروه های دانش آموزان با اختلالات یادگیری ریاضی و خواندن و نارسایی بیش فعالی نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
201 - 220
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه متغیر شناختی استدلال ادراکی در اختلالات یادگیری خواندن و ریاضی و نارسایی بیش فعالی/نقص توجه انجام شد. پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه های دوم تا پنجم ابتدایی مبتلا به اختلال های ریاضی، خواندن و نارسایی بیش فعالی/نقص توجه که در سال تحصیلی1401-1402 به مراکز اختلالات یادگیری شهر تهران مراجعه کردند بود.با شیوه نمونه گیری هدفمند 93 دانش آموز انتخاب شدند به نحوی که در هر یک از گروه های اختلال ریاضی، اختلال خواندن و نارسایی بیش فعالی/نقص توجه 31 دانش آموز قرار داشت.ابزار های مورد استفاده آزمون خواندن تبریزی(1378)، پرسشنامه مقیاس درجه بندی والدین کانرز (1386)، مجموعه آزمون استاندارد شده حساب یا آزمون پیشرفت تحصیلی و تشخیصی ریاضی شلو(1993) و آزمون هوش وکسلر کودکان ویرایش چهارم هنجارشده توسط عابدی، صادقی و ربیعی(1392) بود. سئوال پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی بن فرونی نسخه هجدهم در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. از یافته ها می توان نتیجه گرفت فقط بین گروه های خواندن و ریاضی در متغیر استدلال ادراکی تفاوت معناداری وجود دارد(5/0P <) ؛ که گروه اختلال ریاضی عملکرد ضعیف تری نسبت به گروه اختلال خواندن دارد. به عبارتی دیگر می توان نتیجه گرفت استدلال ادراکی می تواند متغیر ویژه تری برای اختلال ریاضی باشد. لذا به متخصصان توصیه می شود در مواجه با کودکان دارای اختلال ریاضی در زمینه استدلال ادراکی اقدامات موثرتری انجام دهند.
اثربخشی تحریک فراجمجه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (tDCS)بر حافظه شنیداری و اضطراب در دانش آموزان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
47 - 59
حوزههای تخصصی:
اختلال یادگیری با عوامل تنش زای متعدد جسمی و روانی همراه است که بر کیفیت زندگی دانش آموزان تأثیر می-گذارد؛ از میان این عوامل می توان به کاهش حافظه شنیداری و اضطراب اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی بر حافظه شنیداری و اضطراب در دانش آموزان با اختلال یادگیری هست. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون وپس آزمون با گروه کنترل هست. تعداد 30 دانش آموز مبتلا به اختلال یادگیری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. پیش آزمون از هر دو گرفته شد و سپس مداخله فقط بر روی گروه آزمایش در 10جلسه 2 ساعته انجام شد و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. سپس توسط هر دوگروه همان پرسشنامه ها به صورت پس آزمون تکمیل گردید. ابزار گردآوری داده ها خرده مقیاس حافظه شنیداری وکسلر و اضطراب اسپنس بود. جهت تحلیل نمرات از نرم افزار SPSS-24 و تحلیل کواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد که تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی بربهبود حافظه شنیداری وکاهش اضطراب در دانش آموزان با اختلال یادگیری موثر است. از نتایج این پژوهش می توان در مراکز مشاوره، روانشناسی و توانبخشی استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر الگوی توسعه ی راهبرد خود تنظیمی و آموزش راهبردهای شناختی بر اساس مدل انگلرت بر اختلال خواندن دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
207 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی آموزش راهبرد خود تنظیمی و آموزش راهبردهای شناختی بر کاهش اختلال خواندن دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری مراجعه کننده به مراکز توانبخشی و آموزشی اختلالات یادگیری خاص منطقه 1 شهر تهران در سال 1401 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 45 نفر انتخاب و سپس در 2 گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه های آزمایش تحت آموزش راهبردهای خودتنظیمی اقتباس از احمدیان و همکاران (1396) و راهبردهای شناختی اقتباس از بهرامی و همکاران (1390) قرار گرفتند. از پرسشنامه اختلالات یادگیری ویلکات و همکاران (2011) و آزمون اختلال خواندن و نارساخوانیِ نما کرمی نوری و همکاران (1387) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده ها از به دست آمده از تحلیل واریانس آمیخته با نرم افزار SPSS نسخه 28 استفاده شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر کاهش اختلال خواندن داشته است (05/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که آموزش راهبردهای شناختی اثربخشی بیشتری بر کاهش اختلال خواندن دارد (05/0>P). بر اساس نتایج آموزش راهبردهای خودتنظیمی و شناختی می توانند به عنوان شیوه های آموزشی مناسب برای کاهش اختلال خواندن دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری در مراکز اختلالات یادگیری با همکاری سازمان آموزش و پرورش می تواند به کار برده شوند.