مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
شهروند
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۱
103-91
حوزههای تخصصی:
شهرهای هوشمند از فناوری برای بهبود کیفیت زندگی شهروندان خود استفاده می کنند. این فناوری می تواند در زمینه های مختلف از جمله حمل و نقل، انرژی، ایمنی، سلامت و محیط زیست استفاده شود. روابط عمومی در این شهرها، عمل برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی برنامه هایی را انجام می دهد که هدف آن تاکید بر هوشمندسازی شهری به عنوان عاملی برای ارتقای سلامت و رفاه اجتماعی است. این مقاله بر اساس یک مطالعه کیفی، شامل مصاحبه با افراد در زمینه شهر هوشمند، روابط عمومی و سلامت اجتماعی است. مصاحبه شوندگان از طیف گسترده ای از زمینه ها، از جمله دولت، صنعت و دانشگاه بودند. نتایج این مطالعه نشان داد که شهر هوشمند، روابط عمومی و سلامت اجتماعی ارتباط نزدیکی با هم دارند. شهر هوشمند می تواند به بهبود سلامت اجتماعی از طریق افزایش مشارکت شهروندی، کاهش جرم و جنایت و بهبود کیفیت محیط زیست کمک کند و روابط عمومی نیز می تواند به ترویج شهر هوشمند و ایجاد آگاهی در مورد مزایای آن کمک کند. بر اساس یافته های این مطالعه، ما پیشنهاد می کنیم که دولت ها و سازمان های خصوصی سرمایه گذاری بیشتری در شهر هوشمند انجام دهند و از ظرفیت متخصصان روابط عمومی برای ترویج برنامه ها و سیاست هایی که به بهبود سلامت اجتماعی در شهر هوشمند کمک می کنند، استفاده کرده و همچنین شهروندان را در برنامه ریزی و اجرای شهر هوشمند مشارکت دهند.
شهروند دیجیتال و مناسبات آن با دولت در عصر دیجیتال (با نگاهی به مصداق های عینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهروند دیجیتال مفهومی نوین است که ازیک سوی، مفهوم شهروند را در جهانی نوین بازتعریف می کند و از-سوی دیگر، ارتباط شهروند را با دیگر مقوله ها و پدیده های جهان نوین را به پرسش وامی دارد. بررسی این مهم، باهدف شناسایی مناسبات شهروند دیجیتال و امکان ها و ناممکن هایِ آن با دولت دیجیتال از رهگذر بررسی مصداق های عینی در جهان کنونی (همچون بحران کرونا، ژنتیک، شهر دیجیتال و هوش مصنوعی) موجب می-شود تا راهکارهای بقاء و زیست شهروند دیجیتال در شبکه دیجیتالیِ قدرت سیاسی مشخص شود. فرض نوشتار آن است که باشکل گیری امکان های دیجیتالی، روندی کناکنشی بین شهروند دیجیتال و دولت دیجیتال به جریان می افتد که غالبا به شکلی هدایت یافته از سوی دولت اعمال می شود؛ با این توضیح که ازآنجاکه شهروند محصولی برای ادامه بقاء و زیست دولت دیجیتال نیز است لذا دولت با به جریان انداختن شبکه قدرت مادی و هنجاری و دادن امکان های دیجیتالی به شهروند دیجیتال، آنان را متقاعد و متلازم می کند تا با شبکه سیاسی موجود همسو شوند. این پژوهش که با روش اسنادی-کتابخانه ای و با منطق کناکنشی و با رویکرد جامعه شناسی تاریخی صورت پذیرفته، بدین نتیجه دست یافته که ارتباط شهروند دیجیتال با دولت، حالتی فرگشتی داشته که از خلال آن، شهروند دیجیتال با سازوکارهای جدید دولت هماهنگ شده و به همسویی با آن سوق داده شده است.
بررسی تطبیقی مفهوم شهروندی از منظر فارابی، السدیر مک اینتایر و جان رالز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی حقوق و تکالیف متقابل شهروندان و دولت یکی از مهم ترین موضوعات حوزه علوم اجتماعی و سیاست به ویژه در جوامع امروزی است. به موازات تغییر ساختارهای سیاسی و اجتماعی در جوامع، پدیدارشدن دولت مدرن مفهوم شهروندی و نقش شهروند به مثابه یکی از مهم ترین عناصر اجتماعی در جامعه مدرن، حقوق سیاسی و اجتماعی و تکالیف دوسویه دولت و شهروندان در نقطه تمرکز اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی و فیلسوفان سیاسی قرار گرفت. در این پژوهش، مسئله شهروندی از منظر السدیر مک اینتایر و جان رالز که نمایندگان دو رویکرد جماعت گرا و لیبرال هستند، بررسی شده است. همچنین نسبت سنجی میان آرای فارابی با این دیدگاه ها صورت گرفته است. فارابی صورت بندی مناسبات افراد با مدینه را با مفهوم «اهل مدینه» ترسیم می کند. بررسی تطبیقی دو مفهوم «شهروندی» و «اهل مدینه» سبب می شود شناخت بومی تری از مناسبات افراد در زیست مدنی کسب شود. در این مطالعه تلاش شده است با رویکردی توصیفی-تحلیلی با روش تطبیقی به بررسی مقایسه ای مؤلفه های مقوم مفهوم شهروندی و ابعاد مرتبط با آن در اندیشه فارابی، مک اینتایر و رالز پرداخته شود. یافته های این مطالعه حاکی از آن است که میان رالز و مک اینتایر در چارچوب مفهوم شهروندی تفاوت عمیقی وجود دارد، اما در برخی مؤلفه ها مانند تقدم خیر عمومی بر حقوق و منافع فردی مشابهت و نزدیکی میان اندیشه فارابی و مک اینتایر وجود دارد.
ارائه الگوها و روش های مطلوب تبدیل شهر تهران به شهر آموزش دهنده (با تاکید بر اصول و تجارب جهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
۱۰۶-۸۳
حوزههای تخصصی:
با مطرح شدن نظریه شهر آموزش دهنده، در دهه اول قرن بیست ویکم که بسیار مورد استقبال عموم صاحب نظران قرار گرفت و در سال 2004 میلادی به عنوان یک کنوانسیون بین المللی مطرح شد، این فرصت پیش آمد تا از امکانات موجود در شهر نیز برای آموزش شهروندان استفاده شود. در حقیقت، شهر آموزش دهنده، شهری است با هویت خاص خود، که می تواند بخشی از هویت یک ملت را تشکیل دهد. از این رو هدف اصلی این تحقیق، بررسی کردن ابعاد کلی و خصوصیات شهرهای آموزش دهنده در سراسر دنیاست تا بتوان با الهام از معیارها و اصول مطرح شده، معیارها و اصولی برای تبدیل شهر تهران به شهر آموزش دهنده تدوین کرد. سوالات اصلی پژوهش عبارتند از: چگونه آموزش را می توان با شیوه های غیرمستقیم به مخاطبان و افرادی که در یک فضای شهری حاضر می شوند، انتقال داد؟ و اصول طراحی که برای ایجاد شهر های آموزش دهنده لازم هستند، کدامند؟ روش تحقیق مورد نظر به کار رفته در این پژوهش روش تحلیل محتواست، که در آن تجربه های صورت گرفته در کشورهای مختلف در حوزه طراحی و تدوین محیط های آموزش دهنده، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و با استفاده از تکنیک های توصیفی- تحلیلی نتایج را استخراج نموده، و با بهره گیری از تکنیک های مطالعه تطبیقی برای شرایط و نیازهای جامعه ایرانی باز طراحی می شود.
ارائه مدل ارتقای فرهنگ شهروندی مبتنی بر استفاده از شبکه های اجتماعی در میان شهروندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۸
336 - 297
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ارتقای فرهنگ شهروندی بر مبنای استفاده از شبکه های اجتماعی در میان شهروندان تهرانی انجام شده است و از نظر هدف، کاربردی، از نظر زمان گردآوری داده ها مقطعی و از نظر روش کیفی با رویکرد گراندد تئوری با روش نمونه گیری نظری و با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختار در سال 1399 انجام شد. در بخش روایی صوری، محتوایی و سازه با همکاری اساتید و متخصصین ذیربط در حوزه ارتباطات و مدیریت شهری (خبرگان) بررسی و ملاحظات لازم انجام شد. یافته ها نشان داد، شبکه های اجتماعی تاثیر مثبت و معنی داری بر ابعاد فرهنگ شهروندی دارد یعنی افرادی که بیشتر از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند فرهنگ شهروندی بیشتری دارند. افراد عضو شبکه های اجتماعی ، مسئولیت پذیری، مشارکت، قانون مداری و فرهنگ شهروندی بالاتری نسبت به سایر افراد دارند.در شبکه های اجتماعی، همواره اعضای شبکه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به شرکت در فعالیت های واقعی در زندگی اجتماعی تحریک و تشویق می شوند. اثرگذاری زیاد شبکه های اجتماعی بر میزان و کیفیت مشارکت های اجتماعی باعث شکل گیری این شبکه ها در زمینه های خاص شده است. فرآیند ارتقا فرهنگ شهروندی از طریق شبکه های اجتماعی، با ارتباطات تعاملی، پویا و همه جانبه با دوستان، آشنایان، مسئولین و مدیران شهری و سایر اعضای اجتماع رخ می دهد ،اما در کشور ما نیاز به ایجاد تغییر و تحولات بیشتری است تا بتوان در راستای ارتقای فرهنگ شهروندی مبتنی بر شبکه های اجتماعی عملکرد موثری ارائه نمود.
اصول حاکم بر آموزش های عمومی حقوق
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی اصول حاکم بر آموزش عمومی و شهروندی پرداخته و می کوشد پاسخ دهد که چگونه پایبندی به این اصول می تواند بهبود کیفیت و کمیت آموزش را به دنبال داشته باشد. سوال اصلی پژوهش این است که اصول اساسی برای دستیابی به یک نظام آموزشی کارآمد و پایدار در زمینه آموزش شهروندی و عمومی کدام اند و هر یک از این اصول چه نقشی در دستیابی به اهداف آموزشی دارند. به منظور پاسخ به این سوال، از رویکردی تحلیلی استفاده شده است که در آن اصول مختلف آموزش عمومی شناسایی و تحلیل می شوند و تأثیر آن ها بر اجرای موفق سیاست های آموزشی مورد بررسی قرار می گیرد.
نتایج این مطالعه نشان می دهند که پایبندی به اصولی همچون تدرج گرایی، رعایت اخلاق حرفه ای، توجه به نیازها و خواسته های مخاطبان آموزشی، تأکید بر نظام آموزشی منسجم، و ترکیب رویکردهای متمرکز و غیرمتمرکز از جمله عوامل کلیدی هستند که می توانند به اجرای موفقیت آمیز سیاست های آموزشی منجر شوند. این اصول با فراهم آوردن بستری مناسب برای آموزش همگانی، امکان دستیابی به عدالت آموزشی و توسعه پایدار را افزایش می دهند و نقش مؤثری در تربیت شهروندان آگاه و مسئول ایفا می کنند. بر این اساس، توجه به اصول حاکم بر آموزش عمومی از سوی دولت ها و نهادهای آموزشی به عنوان نهادهای اصلی مسئول، ضروری بوده و می تواند به شکل گیری جامعه ای پویا و مسئولیت پذیر کمک کند.
آسیب شناسی محتوایی/ رویه ای سیاستگذاری شورای عالی شهرسازی و معماری ایران از منظر حق به شهر در قوانین شهری و شهروندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار محیط جغرافیایی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
115 - 131
حوزههای تخصصی:
نظام حقوق شهری کشور ظرفیت های حقوقی لازم برای آماده سازی بسترهای قانونی مناسب شهروندسازی محلی از منظر حق به شهر را ندارد. لذا هدف تحقیق حاضر آسیب شناسی محتوایی/رویه ای سیاستگذاری شورای عالی شهرسازی و معماری ایران از منظر حق به شهر در قوانین شهری و شهروندی است. روش این پژوهش تحلیل محتوای کیفی جهت دار است. بر اساس ادبیات و مبانی نظری موضوع، چارچوب تحلیلی تحقیق مشخص شد و متغیرها، ابعاد، مؤلفه ها، و مقوله های منتج از آن عرضه و با استفاده از همین چارچوب، قوانین مورد نظر به روش نمونه گیری از منابع معتبر، انتخاب و تحلیل شدند. برای این منظور 8 قانون انتخابی در 13 مؤلفه از چارچوب تحلیلی امتیازدهی شد که برآورد پایایی تحلیل برابر 895/0 بدست آمد. نتایج نشان داد قوانین در مولفه رویه ای با امتیاز 85/3 نسبت به مولفه محتوایی با امتیاز 11/3 مطلوبیت بیشتری داشته اند. بنابراین آسیب پذیری سیاستگذاری ها بیشتر از جنبه محتوایی بوده است. همچنین در میان هشت قانون مورد بررسی از قانون اساسی کشور، از نظر کیفیت محتوایی و رویه ای رتبه اول و قانون احترام به آزادی های مشروع از نظر کیفیت محتوایی و رویه ای، رتبه هشت را بدست آورد. بنابراین تصمیم گیری های فنی یا برنامه ریزی و طرح ریزی های فرمایشی نمی توانند واجد عنوان قانونگذاری در شهرسازی و معماری تلقی شوند. از این رو، تا وقتی نظام حقوقی و نظام شهرسازی تکلیف خود را با موضوع و مسائل شهرسازی مشخص نکند، سیاست های تدوین شده نمی توانند راهگشای مشکلات شهرسازی و معماری باشند.
خوانشی تحلیلی- توصیفی بر دلایل مهاجرت و تاثیر آن بر افزایش جرم؛ مطالعه موردی مهاجرت به آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
عوامل مختلفی در پیدایش آسیب های اجتماعی دخیل هستند اما از میان عوامل گوناگون شاید بتوان گفت نقش مهاجرت در گسترش و به وجود امدن شکاف ها و آسیب های اجتماعی پررنگ تر به نظر می رسد. میان مهاجرت و حاشیه نشینی رابطه تنگاتنگی وجود دارد، مهاجران از روستاها به شهرها مهاجرت کرده و در مناطق حاشیه ای سکنی می گزینند. درآمد پایین، شغل های نامتعارف، ناآشنایی با محیط، شرایط نامطلوب اقتصادی در همه ابعاد سبب جذب مهاجران روستایی به مناطق حاشیه ای و اطراف شهرهای بزرگ می شود. مهاجرت از کشورهای کمتر توسعه یافته به کشورهای توسعه یافته نیز بعضاً با چنین حالتی روبه روست. حتی در صورت مهاجرت قانونی باز هم تبعیض میان فرد مهاجر و همکار بومی وی از نظر درآمد و استفاده از امکانات و خدمات جانبی شهروندان، چشمگیر است. جستار پیش رو در نظر دارد با واکاوی دلایل ایجاد مهاجرت به بررسی تاثیر آن بر افزایش جرم در کشور پذیرنده بپردازد و در این میان کشور آمریکا به عنوان یکی از اصلی ترین مقاصد مهاجران نمونه ی بسیار مناسبی برای این بررسی محسوب می شود
بررسی ویژگی های عناصر برنامۀ درسی تربیت شهروند جهانی برای کودکان 7 تا 12 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی عناصر برنامه درسی تربیت شهروند جهانی براساس الگوی اکر می باشد.به منظور دستیابی به این هدف از سنت پژوهی کیفی ،روش تحلیل تماتیک استفاده شده مشارکت کنندگان متخصصان برنامه ریزی درسی، فلسفه تعلیم وتربیت ، علوم اجتماعی دانشگاههای تبریز و ارومیه بودند. نمونه گیری هدفمند ، مصاحبه نیمه ساختار تا اشباع نظری ، ابزار جمع آوری داده ها، ، کدگذاری به شیوه کد اولیه، مضمون وزیر مضمون،.یافته ها نشان داد عناصر برنامه درسی تربیت شهروند جهانی ، بخش هدف ، اهداف برنامه درسی 15مولفه، ویژگی 10 مولفه، مبانی 7 مولفه، محتوا ، محتوا 3 مولفه، مبانی 9 مولفه ، ویژگی محتوا 3 مولفه. وسایل ،تناسب وسایل 4 مولفه ، مجازی 6 مولفه ، سنتی 11 مولفه. روشهای تدریس ، فعال 4 مولفه، تلفیقی 3 مولفه . زمان، مبانی 3 مولفه ، مدت زمان 3 مولفه. مکان ، ویژگیها3مولفه ، فضای روانی- اجتماعی 5 مولفه ، مجازی 3 مولفه. گروهبندی، ویژگیها 4 مولفه ، مبانی 4 مولفه. معلم، ویژگیها 4 مولفه ، مهارتها 4 مولفه . ارزشیابی، مشاهده مستقیم معلم 6 مولفه ، والدین 1 مولفه، ابزارها 3 مولفه . منطق وچرایی ، چرایی ناشی از وضع موجود 2 مولفه ، آرمانها 7 مولفه
مسئله ناترازی تولید و مصرف برق در ایران و جایگاه شهروند باسواد انرژی در مصرف بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهروند دارای سواد انرژی، عامل مهمی در بهره گیری از نوآوری های اجتماعی در کنار نوآوری های فناورانه برای مواجهه با ناترازی ها و اصلاح الگوی مصرف در حکمرانی صنعت برق قلمداد می شود. این مقاله با تشریح مسئلیه ناترازی تولید و مصرف برق به مثابیه یک بحران عمومی که بر ضرورت نقش آفرینی شهروندان در مصرف بهینه تأکید دارد، به سنجش سواد انرژی شهروندان در ابعاد شناختی (آگاهی)، عاطفی (تصمیم گیری مبتنی بر معیارهای ارزشی) و رفتاری (صرفه جویی) مصرف برق و تبیین تغییرات آن در سطح ملی می پردازد.روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه برای گردآوری داده ها و آماره های توصیفی و رگرسیون چندمتغیره در تحلیل داده ها استفاده شده است.یافته ها بیانگر میانگین آگاهی شهروندان در حوزیه برق روی طیف صفر تا ده 41/5، اهمیت معیارهای ارزشی در تصمیم گیری برای مصرف برق 74/6 و رفتارهای صرفه جویانه 59/7 است. میزان هریک از این متغیرها براساس متغیرهای زمینه ای متفاوت است؛ ضمن اینکه بین هریک از ابعاد، رابطیه معناداری وجود دارد؛ به گونه ای که با افزایش در میزان آگاهی، میزان اهمیت معیارهای ارزشی در مصرف، بیشتر شده و افزایش این دو در افزایش رفتارهای صرفه جویانه تأثیرگذار بوده است.سطح سواد انرژی شناختی، متوسط روبه پایین، عاطفی، متوسط روبه بالا و رفتاری، بالا ارزیابی می شود. تغییرات میزان سواد انرژی براساس متغیرهای زمینه ای و نیز اثرگذاری ابعاد روی هم، یافتیه مهمی در سیاست گذاری و برنامه ریزی ارتقای آن تلقی می شود. پیشنهاد پژوهش در ارتقای سواد انرژی تأکید بر توجه به ابعاد همه جانبیه آن و ارتباط آن ها با یکدیگر با توجه به متغیرهای زمینه ای است. جامعه پذیری از طریق آموزش در مدارس و خانواده و ترویج آموزش های عمومی ضرورت دارد.