مطالب مرتبط با کلیدواژه

روشنگری


۴۱.

جنبش روشنگری، استعمار و مسأله ایران در قرن نوزدهم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منتسکیو روشنگری استعمار ایران روشنفکری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳ تعداد دانلود : ۳۲۹
به دنبال جنبش روشنگری و سپس انقلاب فرانسه، رقابت بین قدرت های بزرگ اروپائی برای دسترسی به ایران شدت گرفت، در سوی دیگر طیف هم روسیه تزاری قرار داشت. برخلاف روسیه که با ابزار نظامی راه خود را به سوی اروپا و شرق دور باز می کرد، قدرت های اروپائی با اندیشه های عصر روشنگری و سرمایه گذاری اقتصادی اهداف خود را به پیش می بردند. همزمان در ایران برخی روشنفکران ظهور کردند که همان اهداف جنبش روشنگری را سرلوحه فعالیت های خود قرار دادند. آنها با هدف پیشرفت ایران تلاش می کردند برخی آموزه های جدید مثل حکومت قانون را در ایران رواج دهند. تصور بر این بود که اگر ایران هم راهی را بپیماید که در اروپا پیموده شده، به زودی ترقی و تعالی از راه می رسید. این دسته افراد نه تنها نسبت به الزامات تمدن جدید توجه لازم را نداشتند، بلکه به این مقوله توجه نکردند که تمدن جدید سویه ای استعماری هم دارد که مقارن و ملازم اندیشه های جدید است. مقاله حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی نشان می دهد که این دسته روشنفکران با این مقوله ها، برخوردی انتقادی نداشتند و در نتیجه به جای تأسیس اندیشه طبق الزامات کشور، راه تقلید از چیزی را در پیش گرفتند که در صورت موفقیت هم نمی توانست ایران را نسبت به خطر استعمار بیمه کند.
۴۲.

تحول مفهومی دولت و جامعه در دوران روشنگری با تمرکز بر فلسفه هابز(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روشنگری وضع طبیعی قرارداد اجتماعی وضع تمدنی منافع عمومی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۱۱۳
فلسفه روشنگری و به خصوص اندیشه هابز در مفاهیمی از قبیل دولت و جامعه، منشاء بسیاری از بحث های بعدی در علوم اجتماعی و سیاسی است. نگاه هابز به انسان و ترسیم وی از وضع طبیعی و تمدنی یکی از ستون های اصلی سیاست مدرن در نظرگاه او است. او انسان را «گرگ انسان» می داند و وضع تمدنی بر مبنای قرارداد اجتماعی را زاده ضرورتی از باب امنیت و تامین منافع جمعی. به عقیده هابز، جامعه، وضعیتی بنیادین و ناگزیر برای زندگی گروهی نیست بلکه تنظیم آگاهانه حالتی ستیزه جویانه بین انسان هاست که هر لحظه در معرض شعله ور شدن است. بیشتر مردمان در یک جامعه بر پایه این پیمان، تمامی قدرت خود را به یک شخص و یا به مجمعی از اشخاص واگذار می کنند تا به شیوه ای این اراده های مختلف را به ارادهای واحد تبدیل کند. به جز آراء هابز در این مقاله بر آنیم تا به خصوص با اشاره های اجمالی به دوره روشنگری تحول مبنایی گذار از اخلاق کلاسیک مبتنی بر خیر، به اخلاق مدرن اجتماعی مبتنی بر منافع عمومی را بررسی کنیم. در نتیجه گیری به بازتعریف نسبت انسان دوران روشنگری با دولت و جامعه پرداخته و سیاست اخلاق را ذیل آن و در دستگاه فلسفی دوران روشنگری تبیین می کنیم.
۴۳.

تحلیل فلسفی رومانتیسیسم آلمانی در آیینه فلسفه قاره ای معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رومانتیسیسم روشنگری زیبایی شناسی فلسفه معاصر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۵۰
طرح اساسی نوشتارِ حاضر بر مبنای مسأله چگونگی نسبت رومانتیسیسم فلسفی با فلسفه روشنگری و ضد روشنگری از یک سو و نحوه تاثیرگذاری کلیدواژگان و تعابیر اندیشه ای این جنبش بر فلسفه قاره ای معاصر، پی ریزی شده است. فرض بر این است که رومانتیسیسم فلسفی کوشش می کند تا با ایجاد سنتزی میان فلسفه روشنگری و جنبش های ضدِ روشنگری به تعادلی میان اومانیسم و خردگرایی مدرن با ارزش های سنتی و ضد مدرن دست یابد. این در حالی است که کلیدِ مهم این سنتز رومانتیک را باید در نگرشِ خاصِ رومانتیسیسم به فلسفه زیبایی شناسی و هنر جستجو کرد. در پیگیری مقصودِ مذکور، ضمن بررسی تبارشناسانه و تاریخی، نسبتِ تعابیِر کلیدی و مهّمِ سنّتِ رومانتیسیسم آلمانی با فلسفه قاره ای معاصر، مورد واکاوی قرار خواهد گرفت: علم گرایی پوزیتیویستی افراطی و مشیِ ضدِ فلسفی آن که برآمده از عقلانیت ابزاری است؛ همچنین رویکردهای شبه فلسفی و شبه علمی پست مدرنیسم در نسبت با احساسی گری رُمانتیک.
۴۴.

نسبت هنر و دین: تأملی بر دیدگاههای مسیحیت، روشنگری و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر دین زیبایی شناسی مسیحیت روشنگری اسلام

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۶۹
هدف : پژوهش حاضر با هدف تبیین و تحلیل نسبت هنر و دین بر اساس دیدگاههای مسیحیت، روشنگری(کانت) و دین اسلام انجام شد. روش: روش پژوهش، توصیفی و تحلیلی، استنتاج قیاسی و مقایسه ای است. به همین منظور، نخست دیدگاههای مسیحیت و دوره روشنگری با نظر به دیدگاه کانت پیرامون نسبت هنر و دین تبیین و تحلیل، سپس نسبت هنر و دین در چشم انداز زیباشناسی اسلامی به عنوان نظریه بدیل معرفی شده است. سؤال اصلی پژوهش این است که هنر و دین در دیدگاه مسیحت، دیدگاه روشنگری کانت و دیدگاه اسلامی چه نسبتی با یکدیگر دارند. یافته ها: دین اسلام به طور متفاوت و منسجم در مقایسه با دو دیدگاه رقیب، به نسبت هنر و دین پرداخته و از منظر زیبایی شناسی هنر و دین را بر مبانی توحیدی استوار ساخته است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش ضمن بازنمود چنین تحلیلهایی نشان داد که در رویکرد مسیحی، جداییِ بین هنر و دین را با عنوان «انحصارگراییِ هنر» می توان تصور کرد. دیدگاه روشنگری، به ویژه دیدگاه کانت، ارزش هنر را در لذت حاصل از آن می داند و تنها ارتباط دین و هنر، در دین اخلاقی قابل توجه است. در زیبایی شناسی اسلامی، هنر در هیچ شرایطی مستقل از دین نیست. در رویکرد مسیحی، استقلال هنر از سایر قلمروهای علمی، به وضوح دیده می شود. اما در رویکرد اسلامی، هنر با توحید الهی و آموزه های قرآن گره خورده است. بر همین اساس، نظریه زیبایی شناسی اسلامی منسجم بوده و به عنوان یک نظریه بدیل بر دو نظریه دیگر دقیق تر است.
۴۵.

جستاری درباره ایده راینهارت کوزلک مبنی بر بحران و آسیب زایی اندیشه سیاسی مدرن در بستر سنت ضد روشنگری آلمانی

کلیدواژه‌ها: بحران اندیشه سیاسی روشنگری ضدروشنگری راینهارت کوزلک کارل اشمیت کارل لُویت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
بحران در نظریه پردازی سیاسی، و همچنین نگارش تاریخ اندیشه سیاسی در اروپا همواره نقشی اساسی داشته است. طی نیمه نخست سده بیستم، سنت ضدروشنگری آلمانی با متفکرانی مانند مارتین هایدگر و کارل اشمیت ایده «بحران» در اندیشه جدید را تبدیل به موضوع پژوهش کرده و به آسیب زایی و نتایج آن اشاره کردند. در دنباله این نوع از پژوهش ها، راینهارت کوزلک یکی از پژوهشگرانی است با تمرکز بر مفهوم بحران در اندیشه سیاسی مدرن به توضیح سیر تحول و آسیب زایی آن پرداخته است. ما در این پژوهش به بررسی زمینه مند ایده راینهارت کوزلک درباره اندیشه سیاسی-تاریخی روشنگری می پردازیم. پرسش این پژوهش اینگونه قابل طرح است: ایده راینهارت کوزلک مبنی بر بحران زاییِ اندیشه سیاسی-تاریخی روشنگری در چه زمینه ای، متأثر از چه متفکرانی، شکل گرفته و مدعا و نیّت مؤلف در طرح آن چیست؟ مطابق یافته های ما اندیشه کوزلک تحت تأثیر حلقه ضدروشنگری هایدلبرگ، به ویژه کارل اشمیت و کارل لُویت مبنی بر بحران در اندیشه مدرن، شکل گرفته است. ایده کوزلک این است که اندیشه جدید با هابز و از دل بحران جنگ های مذهبی آغاز شد و در ادامه تحول خود، به سبب برهم زدن نسبت اخلاق و سیاست، دچار نوعی تناقض و بحران مداوم بود. ازهمین روی، او نوعی غایت شناسی از تبعات اندیشه سیاسی مدرن، به ویژه روشنگری، و نسبت آن با توتالیتاریانیسم سده بیستم ارائه می دهد تا نشان دهد که اندیشه سیاسی جدید دچار آسیب زایی است.