مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
هخامنشی
نوشته ها و آثار یوزف ولسکی دربارۀ تاریخ و فرهنگ اشکانیان به رویکرد نوینی انجامید که توانست افق تازه ای بر زوایای تاریک و مبهم این دوران بگشاید. وی در نوشته هایش ضرورت بازبینی و تجدیدنظر اساسی در دیدگاه های رایج گذشتۀ مورخان و محققان این دوره از تاریخ ایران را گام نخست و اولیه ای می داند که می تواند در بازسازی وجهۀ اشکانیان در چهارچوب تاریخ باستانی ایران مؤثر باشد. روش بررسی در این مقاله استخراج دیدگاه ها و رویکردهای اساسی ولسکی از خلال نوشته ها و آثار مهم وی دربارۀ ایران اشکانی است. در این جهت، برخی از مهم ترین مقالات وی ترجمه و تلخیص شده اند. ازجمله مهم ترین نتایج و دستاوردهای این نوشته در معرفی نگرش های ولسکی باید به خروج منابع بومی و ایرانی از حاشیه و تبدیل آن ها به منابع معیار و نقد روش مند منابع یونانی و رومیِ مرتبط با اشکانیان اشاره کرد. هم چنین، یافتن پیوندهای ایدئولوژیک میان اشکانیان با سنن هخامنشی اساسی ترین راه برد ولسکی به شمار می رود. وی برای این منظور فرضیۀ مسلک ایران گرایی اشکانیان را مطرح کرده است. تلاش های وی گرچه به شکل کاملی موفقیت آمیز نبوده، دست کم در تعدیل دیدگاه های منفی گذشته درقبال اشکانیان از درخشش ویژه ای برخوردار بوده است.
نقد و بررسی کتاب گل نبشته های باروی تخت جمشید (جلد دوم، متن های A-G)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
299-315
در این نوشتار جلد دوم کتاب گل نبشته های باروی تخت جمشید بررسی و نقد شده است. کتاب موردبحث ترجمه فارسی و انگلیسی بخشی از الواح عیلامی منتشرنشده بایگانی باروی تخت جمشید (متن های A-G) است که سال ها پیش ریچارد هلک خوانده بود و عبدالمجید ارفعی آن ها را ویرایش و ترجمه کرده و با همکاری مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی و پژوهشگاه میراث فرهنگی منتشر کرده است. در مقاله پیش ِرو، کتاب ازنظر خوانش و ترجمه ارزیابی و نقاط قوت و ضعف آن بررسی شده است. اما جدا از همه این مسائل، چالش عمده مسئله انتشار الواح باوجود اعلام رسمی عدم رضایت مؤسسه شرق شناسی شیکاگو درجایگاه صاحب امتیاز علمی پروژه به «مترجم و ویراستار» و ناشران است. این مسئله به معنای رعایت نکردن اخلاق علمی آن هم ازطرف دو مرکز مهم علمی کشور در حوزه علوم انسانی است و ارجاع به کتاب را در سطح بین المللی برای پژوهش گران با مشکل مواجه می کند.
مستندنگاری و مطالعهٔ تحلیلی کتیبه های سه زبانهٔ الوند
منبع:
جندی شاپور سال ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۱
11-28
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین پایگاههای هخامنشی، هگمتانه است که در چند کیلومتری شهر همدان و در کوهپایهٔ الوند قرار دارد. در نزدیکی آن، دو کتیبهٔ هخامنشی در بدنهٔ سنگی کوهپایه الوند قرار گرفتهاند که هر دو کتیبه شامل متن سه زبان پارسی باستان، ایلامی و اکدی هستند. هر زبان دو کتیبه از 20 سطر تشکیل شده است. کتیبهٔ سمت راست متعلق به داریوش یکم و در سمت چپ آن کمی پایین تر از آن، کتیبهٔ خشایارشا وجود دارد که اختلاف اندکی در سبک نگارش و کلمات جزئی در متن دارد و تنها اختلاف جدی نام پادشاهها است. در مقالهٔ حاضر با رویکرد پژوهش محور سعی شدهاست دستنویسی همانند متن کتیبهها تهیه، شکستگیها و آسیبها با گوههای توخالی مشخص شده و آوا نویسی، حرفنویسی و ترجمهای از هر سه نسخه در هر دو کتیبه بازخوانی شده و آوا نویسیها با بازخوانیهای پیشین مقایسه شود تا وسیلهای باشد برای تحقیق بیشتر بر کتیبههای الوند. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانهای و میدانی است. بازخوانی متن پارسی باستان به سبک دانشگاه هاروارد، متن ایلامی به سبک آمریکایی ریچارد هلک و اکدی به واسطهٔ سیلاباری ریکی بورگر صورت گرفته است.
تاریخ و معماری پاسارگاد و چرخاب برازجان در دورهٔ کورش بزرگ
منبع:
جندی شاپور سال ششم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
1-21
حوزههای تخصصی:
کورش بزرگ بعد از پیروزی بر آستیاگ آخرین پادشاه ماد در پادگان مادی پایزگدا (پاسارگاد) و به افتخار این پیروزی و موفقیت بزرگ دستور به بنیان کاخ های باشکوهی داد که در آن زمان در ایران نظیر نداشت. وی اوج اقتدار خود را در پاسارگاد به معرض نمایش گذاشت. کورش بزرگ با چه هدفی بعد از پاسارگاد به ساخت کاخ چرخاب برازجان اقدام کرده است؟ این پژوهش از منابع کتابخانه ای واطلاعات بدست آمده از حفریات باستان شناسی بهره گرفته است. بر اساس کاوش های باستان شناسی و آثار بدست آمده کاخ چرخاب تداعی کننده پاسارگاد است. با توجه به شیوهٔ معماری واستفاده از سنگ های سیاه وسفید زمان احداث کاخ چرخاب را به کورش بزرگ بنیانگذار زنجیره هخامنشی منسوب کرده اند. چرخاب برازجان کاخ ناقصی است که با هدف گسترش وقدرت کورش بزرگ در حاشیه دریای پارس (خلیج فارس امروزی) ساخته شده و هرگز مسکونی نشده است. کاخ های پاسارگاد از آثار باارزش و نفیسی از آغاز حکومت کوروش می باشد که به عنوان یک اثر ملی و ابتکاری ساخته و معرفی شده اند و کاخ چرخاب برازجان سمبلی از پیشرفت و تکامل معماری کاخ های پاسارگاد است که بصورت یک اثر هنری جدید از حکومت و قدرت کورش بزرگ حکایت دارد. کاخ چرخاب در اواخر سلطنت کوروش ساخته و پرداخته شده وعقیم ماندن کاخ مصادف با مرگ وی به سال ۵۲۹ ق. م دانست؛ بنابراین می توان بنای کاخ را در همین حدود یعنی ۵۲۹ ق. م دانست. از نظر پلان و نقشه و خصوصیات معماری کاخ چرخاب اقتباس از کاخ های پاسارگاد بخصوص کاخ اختصاصی کوروش می باشد. این کاخ احتمالاً توسط همان معمارانی ساخته شده که کاخ های پاسارگاد را بر پا کرده اند. بر اساس نتایج بدست آمده در این پژوهش، پاسارگاد به عنوان پایتخت سیاسی –مذهبی وچرخاب برازجان یک پایگاه ومقر سیاسی – اقتصادی در دوره سلطنت کورش بزرگ شناخته شده اند. واین که معماری وبنای کاخ چرخاب تداوم پیدا نکرده علاوه برمرگ کوروش، احتمالاً درگیری های سیاسی، عوامل طبیعی منطقه (سیلاب) و مشکلات اقتصادی نیز دخیل بوده است.
تأثیر باستان گرایی و ملی گرایی بر نگاره های سنگ قبور دوره قاجار گورستان دارالسلام شیراز
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۳
۱۶۱-۱۸۰
حوزههای تخصصی:
سنگ قبور از مظاهر ارزشمند هنر اسلامی به شمار می رود؛ به طوری که در ویژگی ها، نقوش و حتی فرم آن ها، اندیشه، اعتقادات و ارزش های فرهنگ ایرانی-اسلامی را می توان مشاهده نمود. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و یافته های آن مبتنی بر بررسی های میدانی و مطالعات اسناد گردآوری شده است، به بررسی و تحلیل نقوش سنگ قبور دوره قاجار گورستان دارالسلام شیراز پرداخته و در این راستا اهداف پیشِ رو را دنبال می کند: 1- سنگ قبرهای دارالسلام شیراز دارای چه نقوشی بوده و مضامین نمادین آن ها چیست؟ 2- نقوش ایجاد شده برروی سنگ قبرهای دارالسلام شیراز ردپای باورهای اسطوره ای و مذهبی کدام دوره یا ادوار تاریخی و فرهنگی ایران را نمایان می سازد؟ بررسی های صورت گرفته بر روی سنگ قبور مربوط به عصر قاجار گورستان دارالسلام شیراز اثبات می کند که این سنگ قبرها شامل نقوش متنوعی از تصاویر انسانی، حیوانی، گیاهی، هندسی و کتیبه است. به طور کلی، بیشتر این نقوش در عین دارا بودن معانی و نمادین خاص، متأثر از فرهنگ منطقه، اعتقادات و موقعیت زمانی و مکانی خود هستند. از طرف دیگر با توجه به غالب شدن تفکر ملی گرایی در دوره قاجار، تصاویر این سنگ قبرها به گونه ای تداوم نقش مایه های دوران ساسانی و هخامنشی را نشان می دهند که با فرم و محتوایی نسبتاً متفاوت ایجاد شده است.
مطالعه تطبیقی سیر تحول و تطور زیورآلات ایران در دوره هخامنشی و اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
97 - 109
حوزههای تخصصی:
سرزمین ایران با دارا بودن ذخایر معدنی، جاذبه های طبیعی و دست ساخته های ارزشمند هنری و نیز تنوع و گوناگونی فرهنگ و اندیشه در ادوار مختلف تاریخی بر هنر و تمدن سایر ملل تأثیرگذار بوده و همواره، دارای جایگاه شایان توجهی در جهان است. این منابع طبیعی و خدادادی از یک سو و تاریخ و تمدن کهن آن از سوی دیگر، زمینه ساز و پشتوانه فعالیت های تولیدی-اقتصادی و نیز سبب غنای اجتماعی و تنوع فرهنگی در تمامی ادوار تاریخی آن بوده است. هدف اصلی در این مقاله، رسیدن به یک منظر روشن از خط سیر و تکامل و تحول زیورآلات در ایران باستان از ابتدای دوره هخامنشی تا انتهای دوره اشکانی است. در این راستا، ابتدا، به بررسی جنبه های مختلف هنری و کاربردی برخی از آثار گران بهای کشف شده از دو دوره متوالی هخامنشی و اشکانی و سپس، به بازنمایی شباهت ها و تفاوت های موجود در آن ها از طریق تطبیق موضوعی نقش مایه ها و فرم های به کار رفته و معرفی سنگ های قیمتی و کاربردی در هنر زینتی آنان می پردازیم. گردآوری اطلاعات در این پژوهش به روش کتابخانه ای(اسنادی)، روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی است. یافته ها نمایان گر وجوه اشتراک و افتراق فرم و نقش اشیای گران بهای مکشوفه و به ویژه، آرایه ها و زیورآلات برجای مانده از این دو دوره و نقش مهم آنان در بازنمایی تأثیر اعتقادات، اساطیر و باورهای ایرانیان در ادوار مختلف بر یک دیگر و بر سایر ملل است.
واکاوی مرگ بنیان گذار سلسله هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
67 - 84
حوزههای تخصصی:
هرودت در سده ی پنجم پیش از میلاد و تنها به فاصله ی تقریبی صد سال از مرگ کورش بزرگ به ما گوشزد می کند که در مورد مرگ این پادشاه روایات فراوان و گوناگونی وجود دارد. در واقع، احتمالاً تعداد روایاتی که در مورد مرگ کورش دوّم هخامنشی در زمان هرودت وجود داشته است، بسیار بیشتر از روایاتی بوده که به دست ما رسیده است. منبع اصلی پژوهشگران برای پی بردن به واقعیت مرگ کورش بزرگ یا لااقل نزدیک شدن به آن، متون کلاسیک است که در این میان نوشته های هرودت، کتسیاس و گزنفون از اهمیت بیشتری برخوردارند. در این پژوهش کوشش شده است روایت هرودُت در قیاس با روایات سایر مورخان عهد باستان و نیز با توجّه به شواهد باستان شناختی، مشخصاً آرامگاه کورش بزرگ در پاسارگاد، سنجیده شود؛ همچنین روابط نخستین شاهنشاهان هخامنشی با سکاها و ماساگت ها مورد بررسی قرار گیرد. این بررسی نشان می دهد روایت هرودت علی رغم شهرتی که در طول زمان کسب کرده است، با بسیاری از شواهد تاریخی هم خوانی ندارد. روایت گزنفون نیز با وجود برخی ریشه های ایرانی که دارد، مورد تردید است. اما روایت کتسیاس که آن نیز ظاهراً برخاسته از سنّتی ایرانی است، با سایر شواهد تاریخی هم خوانی بیشتری دارد.
پرتوی بر نیمه تاریک ماه: بررسی و نقد کتاب زنان در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
از هخامنشیان بجز کتیبه بیستون و استوانه کوروش، کتیبه های رویداد نگارانه دیگری در دست نداریم؛ بنابراین بخش زیادی از تاریخ هخامنشی بر پایه اطلاعات منابع یونانی و بعضاَ یهودی استوار بوده است؛ منابعی که پژوهشگران کاستی ها، تناقضات و ناراستی های آنها را به دفعات گوشزد کرده اند. با کاوش مهم ترین مراکز هخامنشی، حجم زیادی از اطلاعات حاصل از تفسیر فرهنگ مادی در دسترس محققین قرار گرفت. در این میان کشف و خوانش تعداد قابل توجهی از الواح متعلق به بایگانی های پارس و بابل اطلاعات جدیدی از ساز و کارهای اداری-اقتصادی، اشخاص درباری و نیز روندها و رویدادهای اجتماعی، تاریخی، حقوقی و هنری را را آشکار کرد.تحولات علوم دانشگاهی از نیمه قرن بیستم منجر به تخصصی شدن هر چه بیشتر علوم شد؛ تحولات اجتماعی این برهه نیز به شکل گیری جنبش هایی نظیر زن محوری انجامید. مباحث مطرح شده در این شاخه های جدید راه پژوهشی خود را به گستره تاریخ کشاندند. ماریا بروسیوس از جمله مورخینی است که با توجه به این روند، مطالعات خود بر روی زنان هخامنشی را در قالب رساله دکتری و سپس کتابی با عنوان "زنان در ایران باستان (331-559)" ارائه داد. این مقاله به بررسی و نقد این کتاب به همراه یکی از نسخه های ترجمه آن می پردازد.
آرامگاه شهر گور، الگویی نو از سنتی کهن
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
218-191
حوزههای تخصصی:
شهر گور، نخستین تختگاه ساسانیان، توسط مؤسس این سلسله «اردشیربابکان» بنیان نهاده شد. تاکنون مطالعات باستان شناسی و تاریخی گسترده ای پیرامون این شهر صورت گرفته است که منجر به شناسایی شواهد باستان شناسی ارزشمندی شده است. از مهم ترین شواهد باستان شناسی که طی کاوش های این شهر تاریخی به دست آمده، آرامگاهی با مقابر وانی شکلی است که در بخش غربی ارگ شهر شناسایی گردید. کشف این آرامگاه در این بخش از شهر در نزدیکی آتشکده، تعجب پژوهشگران را برانگیخت. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل ماهیت و چیستی آرامگاه های شناسایی شده است. گردآوری اطلاعات به شیوه های اسنادی و میدانی صورت گرفته و روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. بنابر مطالعات و باور محققان و باستان شناسان، هم جواری تدفین که حاوی بقایایی ناپاک بدن انسان (نسو) است با آتشکده که محل نگه داری آتش مقدس بود، سازگاری نداشته و ازطرفی با آموزه های رایج دین زرتشتی هم خوانی ندارد. طرح این مسأله بنیادین اعتقادی درباره این شیوه جدید تدفین در باورمندی مذهبی ساسانیان و هم جواری نامتجانس این مؤلفه های دینی، چالشی ا ست بزرگ که نیازمند بازخوانی متون تاریخی، دینی و ارزیابی شواهد باستان شناختی شناسایی شده درباره این موضوع در ده های اخیر است. پرسش اصلی پژوهش عبارتنداز: ساخت آرامگاه شهر گور الگوی تدفینی جدید در روزگار ساسانیان است یا اقتباس از الگوی کهن تر محسوب می گردد؟ قبور یا تابوت های آرامگاه جهت نگه داری اجساد متوفیان بوده است؟ یا استودان و محل نگه داری بقایای استخوانی افراد بعد از اجرای سنت زرتشتی «خورشید نگرشی» بوده اند؟ مطالعه متون تاریخی و دینی درباره ساسانیان و دوران قبل از آن ها و یافته های باستان شناسی مرتبط حاکی از آن است که هم جواری مقابر به عنوان جایگاه عناصری ناپاک با آتشکده به عنوان کانون نگه داری آتش مقدس، الگویی تدفین جدیدی است که احتمالاً در اوایل روزگار ساسانیان در شهر گور به تأسی از رسم کهن هخامنشیان بروز یافته است. این الگوی تدفین در اواسط دوره ساسانیان به شیوه دیگر به شکل استودان درکنار برخی آتشکده ها تداوم یافته است.
مشاغل و فعالیت های اقتصادی زنان در عصر هخامنشی (با رویکرد به گل نبشته های پرسپولیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ کار و کوشش در جامعه نقش بنیادین و زیربنایی در ارتقای سطح پویایی جوامع داشته و مشارکت اقشار مختلف در امر تولید عامل اصلی در توسعه و رفاه اقتصادی و سلامت اجتماعی است. بر این مبنا این پژهش با رویکرد به فرهنگ کار و کوشش در ایران باستان بر آن است دریابد در روزگار هخامنشی زنان به عنوان قشری که نیمی از جمعیت جامعه را به خود نسبت می دادند، در امر تولید چه نقشی داشته و در چه حوزه ها و تحت عنوان چه مشاغلی به ایفای نقش می پرداختند و مساله دیگر اینکه جامعه عصر هخامنشی چه رویکردی به کارِ زنان داشته و زنان شاغل نسبت به مردان از چه مزایا و دستمزدی برخوردار بهره مند بودند؟ بدین سان با بررسی الواح مکشوفه از پرسپولیس و همچنین با رویکرد به برخی گزارشهای تاریخی از طریق مطالعات کتابخانه ای، با نقل مندرجات الواح و گزارشها و تحلیل اطلاعات و داده ها، مشخص گردید که در جامعه عصر هخامنشی، زنان همچون مردان در مشاغل متنوع به فعالیت مشغول بوده و به سبب اینکه هیچ ممنوعیتی از ورود زنان به حرفه ای خاص وجود نداشت و مهارت و عملکرد اشخاص در کار، برتری آنها را معین می ساخت، این قشر از جامعه به تعداد قابل ملاحظه ای در برخی مشاغل حتی از مردان نیز پیشی گرفته و در حالیکه همچون مردان از دستمزد و امتیازات مشابه برخوردار بودند، گاه به عنوان مدیران کارگاهها بر جمعیتی از مردان و زنان ریاست داشتند.
کارکرد ارابه در ایرانِ دوره هخامنشی، میان رودان و یونان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ هندواروپایی، خویشکاری خدایان آسمانی در پیوند با ارابه رانی بازنمایی شده و در عصر برنز، ارابه در تمدن های هیتیت و مصر؛ کارکرد رزمی داشته است. علاوه بر این، شواهد باستان شناسی فراوانی از ارابه از تمدن های باستانی میان رودان، یونان و ایران عصر هخامنشی برجای مانده است؛ امّا به درستی کارکردهای ارابه و ارابه رانی در این تمدن ها شناخته شده نیست. بنابراین سوالات اصلی این پژوهش این است: کارکردهای چندگانه ارابه در تمدن های میان رودان، یونان و هخامنشیان در عصر باستان چیست؟ و براساس روابط میان فرهنگی این کارکردهای چندگانه ارابه چه شباهت ها و تفاوت هایی با هم دارند؟ داده های این پژوهش با روش کیفی به شیوه توصیفی، تحلیلی و تطبیقی مطالعه شده اند. به طور کل نقش ارابه در اساطیر هندواروپایی و کارکرد رزمی ارابه در تمدن های هیتی و مصری به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر کارکردهای ارابه در هر سه تمدن تأثیر داشته و این کارکردها با سایر ابعاد فرهنگی این تمدن ها برهمکنش داشته اند. بدین ترتیب می توان تأثیر و تأثر کارکردهای ارابه بر اقتصاد، قشربندی اجتماعی، جنگ، مراسم آیینی و خویشکاری ایزدان سماوی، تفریح، ورزش و سرگرمی را مشاهده نمود. جنبه نظامی، اساطیری و تفریحی ارابه در میانروان برجسته بوده و در یونان بُعد آیینی، ورزشی و اجتماعی داشته است. در ایران جنبه نظامی، اجتماعی و اساطیری آیینی نمودهای بارزتر ارابه بودند.
واکاوی سیاست های پادشاهی هخامنشی در شکل گیری و تثبیت هویت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
157 - 175
نوشتار حاضر به واکاوی سیاست های شاهان هخامنشی در فرایند شکل گیری و تثبیت هویت ایرانی در این دوران می پردازد و به این پرسش پاسخ می دهد که هویت ایرانی در برنام ه ه ای سیاسی، دینی و فرهنگی پادشاهی هخامنشی چه جایگاهی داشته است؟ این پژوهش با رویکرد تاریخی، سیاسی و جامعه شناسی و براساس روش پژوهش توصیفی تحلیلی نوشته شد ه ا ست. یافت ه های پژوهش نشان می دهند که ایرانیان مادی و پارسی پس از چیره ساختن عنصر ایرانی بر فلات ایران، هویت ایرانی را در دنیای باستان معرفی و تثبیت کردند. داریوش با بهر ه برداری از فرصت شورش های دودمانی پس از مرگ کمبوجیه، کوشید با در پیش گرفتن سه رویکرد هویت بخش فرهنگی (زبان آریایی)، سیاسی جغرافیایی (هسته مرکزی سرزمین های ایرانی) و دینی (قرار دادن اهور ا مزدا در مقام خدای آریاییان)، هم میان ایرانی ها همبستگی ایجاد کند و هم پیوند آنها با امپراتوری هخامنشی را به منزله ی پادشاهی ایرانیان استوارتر سازد. این رویکردها، در ابعاد تاریخی، سیاسی،جغرافیایی، دینی و فرهنگی، به هویت ایرانی تداوم و پویایی بخشید و زمینه ساز مفهوم ایران در معنای سیاسی در دوران ساسانی شد.
به تموکن رفتند: مشاهداتی از بوشهر، برازجان و سفرهای زمینی بین خلیج فارس و پایتخت های هخامنشیان
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر محوطه های هخامنشی ناحیه برازجان توجه زیادی را به خود جلب کرده است و شناسایی آن ها با تموکان ایلامی/تائوسی یونانی مورد اقبال قرار گرفته است. با این حال جدای از جذابیت معماری این محوطه ها، موقعیت آن ها در امتداد مسیری که بعدها به گذرگاه مهمی برای پیوند خلیج فارس به فلات ایران تبدیل شد، قابل توجه است. اگر بین سواحل خلیج فارس به شیراز و یا پایتخت های پیشین هخامنشی (پاسارگاد و تخت جمشید) سفر کنید، برازجان اولین مرحله برای مسافرانی است که در این مسیر حرکت می کنند. این پژوهش برخی از جنبه های ترابری سفر بین برازجان و ارتفاعات و همچنین تغییرات اقلیمی را که مسافران در بیشتر ایام سال تجربه می کنند بررسی می کند. دشواری های پیمایش مسیر با گزیده هایی از روایت های مسافران قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم م، نشان داده شده است. مزایای شروع یا پایان سفر در شیف، برخلاف بوشهر با ذکر نمونه های متعدد موردبحث قرار گرفته است. همچنین اهمیت قاطرها به عنوان حیوانات بارکش درطول مسیر موردتأکید قرار گرفته و درنهایت، پیامدهای شواهد ارائه شده برای زمینه روبه رشد مطالعات عینی موردتأکید قرار می گیرد.
آیکونوگرافی و خوانش نگاره عقاب در دوران هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۴)
281-260
حوزههای تخصصی:
استفاده از نقوش و نمادها در هنر ایران جایگاه والایی داشته است. این نقوش دربردارنده تجارب فرهنگی و معتقدات مذهبی دوران خود هستند؛ بنابراین به فهم بهتر سیر تحول اندیشه های مردم دوران خود کمک می کنند. یکی از شاخصه های مهم آثار هنری هخامنشی نقوش تزیینی به کار رفته در آن است که تأثیر عمیقی بر هنر دوره های مختلف تاریخی بعد از خود گذاشته است. یکی از نقش های پر تکراری که در هنر هخامنشی استفاده شده، عقاب است که با آسمان و خورشید پیوند داشت. هخامنشیان همواره از نقوشی در آثار هنری شان بهره می بردند که بر قدرت و مشروعیت آنان تأکید داشت. نقش عقاب در عمده ترین رسانه های هنری دوره هخامنشی یعنی پرچم، معماری، زیورآلات و نقش برجسته ترسیم شده است. این پژوهش در پی دستیبابی به پاسخ سوالات زیر است: ۱. در بررسی آیکونوگرافی نگاره عقاب، چه مواردی به عنوان ارزش نمادین این آثار مشاهده می شوند؟ ۲. چرا نقش عقاب بارها در رسانه های هنری هخامنشی پدیدار شده است؟ ۳. چرا در بیشتر داده های فرهنگی بر بال گشوده این پرنده تأکید شده است؟ مسئله تحقیق با تمرکز بر رابطه این نقش در دوران هخامنشی با تحلیل آیکونوگرافی طرح شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و روش تحقیق آن، آیکونوگرافی است. گردآوری اطلاعات با استفاده از داده های کتابخانه ای، اساطیری و میدانی است. در همین راستا برای تبیین مفاهیم نهفته در پس این نقش نمادین و به منظور دست یابی به ارزش ها و مفاهیم بنیادین آن با تکیه بر روش آیکونوگرافی ابتدا نقوش توصیف و سپس تحلیل شد ه اند. نتایج نشان می دهد نقش عقاب، نقشی همگانی است و با توجه به ویژگی های عقاب با بال گسترده کهن الگوی الوهیت است؛ بنابراین شاهان هخامنشی از یک کهن الگوی جانوری برای فرافکنی قدرت و مشروعیت به اتباعشان بهره بردند.
بازتاب نمادهای اساطبری در هنر هخامنشی
منبع:
تاریخ ایران اسلامی سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
15 - 30
حوزههای تخصصی:
هنر هخامنشی تجسمی از شیوه تفکر هخامنشی است، زیرا که تلاش آنها برای برای سازماندهی یک امپراطوری عظیم و ایجاد ارزش های جهانی، این هنر را به هنری منسجم، ایستا، برنامه ریزی شده و دارای الگوهایی متعالی تبدیل کرده بود. هخامنشیان با آمیزش هنرهای مختلف سبک ویژه ای در معماری و شمایل نگاری در خاستگاه خویش، پارس، بنیان نهادند. در نقش برجسته های تخت جمشید صحنه هایی از مراسم و مناسک رایج در پایتخت شاهان هخامنشی وجود دارد که عموماً پیکره پادشاه، کانون اصلی هر صحنه است. در این کنده کاری های زیبا که بر دل کوه نقش بسته دسته های آورندگان هدایا، صحنه بار عام پادشاه و دیگر نقوش برجسته مربوط به آرامگاه به نمایش گذارده شده است. این کنده کاری کاری ها درعین حال که همگی حکایت از تبحر و مهارت سنگ تراشان دارند هر یک گوشه ای از مراسم و وقایع سیاسی مذهبی آن دوران را به نیز نمایش می گذارند.
بررسی و تحلیل نمادشناسانه نقش آتش در ایران پیش از اسلام با تأکید بر آثار دوره ماد و هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
24 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با مشاهده جایگاه آتش و آتشدان در نقش برجسته های آثار به جا مانده از پادشاهان مادی و هخامنشی می توان دریافت که آتش در ایران پیش از اسلام جایگاهی بس والا و مقدس داشته است؛ به طوری که در آثار به جا مانده از این دوران، حضور و تجلی آتش را در گوردخمه ها، مراسم بار عام پادشاهان، مراسم دینی و آیینی و نیز در آثار هنری و تشریفاتی به مراتب مشاهده می کنیم؛ از این رو سؤالی که در این رابطه مطرح می شود، این است که: نقشمایه آتش در دوره های ماد و هخامنشی دارای چه مفاهیم نمادینی است؟ هدف: بررسی و تحلیل نمادشناسانه نقش آتش در تاریخ ایران پیش از اسلام (دوره ماد و هخامنشی) و جایگاه این عنصر در فرهنگ و هنر این دوره هدف پژوهش حاضر است. روش پژوهش: با توجه به جنبه تاریخی تحقیق پیش رو، روش اتخاذ شده توصیفی- تحلیلی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پژوهش به روش توصیفی و ارائه تصاویر انجام گرفته و اطلاعات به دست آمده، طبقه بندی و بررسی و تحلیل شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که در بررسی نقش های به جای مانده از آثار مرتبط با دوره ماد و هخامنشی، آتش نمادین همیشه منطق پاکسازی شر توسط خیر را به نمایش می گذارد. آتش مظهر اَشَه (تقوا و درستی)، بر روی زمین است و آتشگاه جایگاه برخواندن و ستودن اهورامزدا است؛ همچنین آتش، نشان پاکی و آرامش هستی، بهره مند از ویژگی پاکسازی ماده و جوهره روان است. در حقیقت، چنانچه آتش عاری از این ویژگی می بود، هیچگاه نمی توانست رابطی بین دنیای انسان خاکی و قلمروی روحانی اهورا باشد.
آموزش پژوهی کیفی اسناد تاریخی با تاکید بر نگاره تاریخی بیستون بر اساس الگوی چالز جنسن
حوزههای تخصصی:
پژوهش های کیفی اسناد تاریخی همواره از اهمیت بسزایی به لحاظ اعتبار سنجی برخوردار هستند. در بین اسناد تاریخی «آثار هنری- باستان شناسی» نقش مهمی در بین انواع اسناد تاریخی دارند و مطالعه دقیق آن ها از جایگاه ذی قیمت و ارزشمندی برخوردار هستند. برای رسیدن به این مهم، انتخاب روش پژوهش درست، بسیار حایز اهمیت است. از طرفی در پژوهش هایی که تحلیل و ارزیابی ساختار «فرم و محتوای» آثار هنری باستان شناسی مقصودنظر پژوهشگر است، انتخاب روش پژوهش خاص خود را می طلبد. لذا انتخاب روشی کارآمد و در عین حال ساختارمند اهمیت دارد. همواره یکی از دغدغه های دانشجویان رشته های تاریخ و تاریخ هنر، به هنگام مطالعه آثار هنری، انتخاب یک روش پژوهش دقیق و کارآمد است. تا بتوان با جمع آوری داده ها و سپس ترکیب و تحلیل اطلاعات به نتیجه گیری دقیق تر نائل گردند. با مطالعه اکثر کتاب های مرجع تاریخ هنر و تحلیل آثار هنری به ساختارمند بودن شان پی می بریم. مطالعه کتاب «تجزیه تحلیل آثار هنرهای تجسمی» اثر «چالز جنسن» الگویی ساده و در عین حال علمی ارائه نموده است. در این پژوهش با بهره گیری از الگوی پیشنهادی وی یکی از معتبرترین سنگ نگاره های دوره هخامنشی « نگاره بیستون» مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است. در این پژوهش از شیوه تحلیلی–توصیفی استفاده شده است .و برای جمع آوری داده های پژوهش از روش کتابخانه ای و هم چنین درتحلیل نگاره از تجربیات علمی خود پژوهشگر استفاده شده است.
نقش ستون در معماری هخامنشی و تطبیق آن با معماری مصر و یونان
کوروش کبیر مؤسس سلسله هخامنشیان در مدت سی سال پادشاهی، پس از شکست پادشاهی ماد، لیدی و فتح آسیای صغیر، حکومت خود را تا بابل، یونان و مصر گسترش داد و توانست اقوام آن ها را تحت حکومت خود درآورد و رؤسایی را که ساتراپ نامیده می شدند، بر آن ها بگمارد. این گستردگی قلمرو، باعث ایجاد آشنایی اقوام و ملل با ایرانیان به خصوص هنرمندان و صنعت گران با یکدیگر گردید و باعث تأثیر پذیری در آثار همدیگر شد. در این مقاله، سعی می شود به نقش ستون و اهمیت آن در معماری هخامنشیان و چگونگی تأثیرپذیری از معماری دیگر ملل (یونان و مصر) پرداخته شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هنر معماری هخامنشی، هنری متشکل از چندین هنر ملل دیگر از جمله یونان، مصر، آسیای صغیر و بین النهرین است که هخامنشیان با ترکیب این هنرها با یکدیگر هنری جدید به وجود آوردند. همچنین باید یادآور شد که معماری ایرانی نیز تأثیراتی بر این ملل ها و دیگر ملل داشته است. استفاده از تالار ستون دار با این شیوه که به یونان و آسیای صغیر نسبت داده می شود، کاملاً ایرانی است، زیرا که این شیوه ساختمان سازی، در یونان در قرون 5 و یا 6 پ.م وجود دارد؛ در صورتی که در ایران، این نوع کار، متعلق به قرن 9پ.م می باشد. درسایت های نوشیجان، باباجان و گودین تپه که پیش از هخامنشیان ساخته شده اند نیز این تالارها دیده شده است. در آسیای صغیر، آپادانای آلتین تپه اورارتویی یک آپادانای هخامنشی است و تاریخ آن، از تاریخ کل بنا جدیدتر می باشد و نشان می دهد که این تالار در دوره هخامنشی ساخته شده است.
مطالعۀ تطبیقی نقش گریفین در هنر هخامنشیان و هنر سلجوقیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
23 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: گریفین از انواع موجودات ترکیبی در اساطیر کهن است که با بدن شیر، گوش اسب، سر و بال عقاب جلوه می کند. این موجود در طی ادوار تاریخی ایران حضور داشته که نمایانگر اهمیت آن در میان ایرانیان است. با این حال، نقاط مبهمی در چگونگی ارتباطِ گریفینِ دوران پیش از اسلام با گریفینِ دوران اسلامی، وجود دارد. بنابراین در این پژوهش، گریفین به عنوان نقشمایه زینتیِ پرکاربرد در دو دوره تاریخی مهم ایران، هخامنشیان در دوران باستان و سلجوقیان در دوران اسلامی مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف پژوهش: هدف از این مقاله مطالعه نحوه تأثیرات، تفاوت ها و شباهت های میان نقش گریفین در هنر هخامنشی و هنر سلجوقی، با رویکرد تطبیقی است. روش پژوهش: درهمین راستا، با بهره مندی از روش توصیفی-تحلیلی، بیست و یک اثرِ منقوش به گریفین در هر دو دوره تاریخی، در جداولی جداگانه مورد بررسی و قیاس قرار داده شد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از مطالعه تطبیقی نشان می دهد که با وجود تفاوت ها، این نقوش اغلب از لحاظ ساختاری، حالات بدنی و ویژگی های بصری به یکدیگر شباهت داشته اند. از منظر نمادشناسی اغلب دارای مفاهیم مشترکی چون ماهیت پادشاهی، قدرت و ثروت، نگهبانِ گنجینه؛ و همچنین متأثر از باورهای آیینی، نماد خیر، باطل کننده سحر و جادو و محافظ درخت زندگی اند. هرچند در برخی آثار هخامنشی، گریفین با وجه اهریمنی، در تقابل خیر و شر به نمایش درآمده است. درمجموع شباهت ها و تفاوت ها، گویای اثرپذیری گریفین دوره سلجوقی از نقش مشابه خود در دوره هخامنشی است و عواملی چون سیطره سیاسی، اقتدار سلطنت، اعتقادات مذهبی و فرهنگ عامیانه در شکل گیری و کاربرد آنها نقش داشته است.
خوانش اسطوره شناختی کاخ دروازه در ارگ های هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۹۸)
۴۶۴-۴۴۸
مطالعه کالبد کاخ دروازه ارگ های هخامنشی با رویکرد اسطوره شناسی نو و با روش تحلیل تاریخی به کشف مضامین و مفاهیم در پس این کالبد انجامید و نشان داد کالبد و آرایه های این بناها به مضامین فرهنگی غالب در دوره مذکور ارجاع می دهد، مضامینی که مبتنی بر الگوهای فکری مردمان باستان یعنی اسطوره ها شکل گرفته اند. نتیجه آنکه این کاخ دروازه ها دارای ساختاری متفاوت با دروازه شهرهای دیگر فرهنگ ها بوده اند و به ترتیب زمانی از پاسارگاد تا شوش و پارسه به تدریج تحولاتی را نیز پذیرا شده اند. مقایسه این کاخ دروازه ها و تحولات آنها نشان می دهد که این بناها با هر چه بیشتر قدرت گرفتن پادشاهی هخامنشی به تدریج بیشتر و بر مضامین فرهنگی ایرانی تکیه کرده اند؛ چنانکه در کاخ دروازه پاسارگاد تأثیر فرهنگ مصری و بین النهرینی بیش از دیگر کاخ دروازه ها مشهود است و در مقابل کاخ دروازه پارسه که در اوج قدرت گیری هخامنشیان ساخته شده، بدون نیاز به ارجاع به دیگر فرهنگ ها بر مضامین ایرانی تکیه دارد. در این کاخ دروازه از سویی مبتنی بر کالبد سه درگاهی و آرایه های آن که ارجاعی است به نظریه کنش های سه گانه ژرژ دومزیل نزد اقوام هند و اروپایی و از سوی دیگر با نام گذاری ویژه، دروازه همه ملت ها، بر کارکرد آن تأکید شده است؛ کارکردی که به شکلی دوپهلو از سویی به دروازه ای اشاره دارد که روی به همه گروه ها و ملت های تحت حکومت ایرانی هخامنشی باز است و از سوی دیگر حاوی دلالتی نمادین به قدرت فراگیر حکومت هخامنشی است که همه گروه ها و ملت ها از هر نژادی را در زیر پرچم خود جای داده است.