مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
تمدن اسلامی
منبع:
منظر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
6 - 13
حوزههای تخصصی:
آندلس، واقع در منطقه جنوبی اسپانیا، دارای میراث تاریخی غنی است که توسط قرن ها حکومت اسلامی شکل گرفته است. از سال 117 تا 2941 پس از میلاد، حضور مسلمانان در شبه جزیره ایبری نه تنها چشم انداز سیاسی منطقه را تغییر داد، بلکه تأثیری ماندگار بر سنت های معماری و منظرپردازی آن داشت. باغ های آندلس که عمیقاً تحت تأثیر معماری و سبک باغ ایرانی و تمدن اسلامی قرار گرفته اند، بر این امر صحه می نهند. به نظر می رسد سنت باغ ایرانی به طور قابل توجهی بر طراحی باغ های تمدن اسلامی در آندلس که شامل نمونه های قابل توجهی مانند باغ های الحمرا در گرانادا، باغ های آلکازار در سویل و باغ های مدینه الزهرا در کوردوبا و... هستند، تأثیر گذاشت و فضاهایی ایجاد کرد که زیبایی معماری، طبیعت و معنویت را با هم ادغام کرد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که الگوی معماری منظر باغ های تمدن اسلامی در آندلس چیست؟ این پژوهش با استفاده ترکیبی از سوابق تاریخی، اسناد موضوعی نوشتاری و تصویری، بررسی وضع موجود باغ ها از طریق تصاویر هوایی و ماهواره ای سرویس گوگل مپ و بازدید مجازی از باغ ها رویکردی کیفی را برای تحلیل معماری منظر این باغ ها اتخاذ می کند. منابع اولیه، از جمله توصیفات معماری و گزارش های تاریخی، بینشی را در مورد اصول طراحی باغ های اندلس ارائه کردند. بازدید های مجازی، عکس ها و تصاویر هوایی و ماهواره ای برای تجزیه و تحلیل وضعیت این باغ ها و ارزیابی عناصر کلیدی طراحی استفاده شد. این پژوهش کوشیده است با پدیدارشناسی این باغ ها، به تبیین ویژگی های کلی آن ها بپردازد. دستاورد این پژوهش در قالب شناسایی الگوی معماری منظر این باغ ها در آندلس ارائه شده است.
کارکرد گفت وگومندی قرآن در حل مسئله گسست تمدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمدن اسلامی که در دوره هایی از حیات خود به شکلی همگرا و یکپارچه پیش می رفت، امروز با مسئله گسست و عدم پیوستگی روبروست. البته این مسئله مختص تمدن اسلامی نبوده، می توان گفت جهان امروز دچار گسست و ناسازگاری شده است. این پژوهش با هدف یافتن راه حلی برای مسئله گسست در گستره تمدن اسلامی و چگونگی ایجاد انسجام و همگرایی میان مسلمانان نوشته شده است. در این راستا به قرآن به عنوان مصدر یا ایده هدایت گر تمدن اسلامی رجوع کرده، با بهره گیری از روش توصیفی- تفسیری و رویکرد تمدنی از میان راه حل های متنوع قرآن بر «گفت وگو» تمرکز می کند. ازاین رو پرسش اصلی پژوهش این است که چگونه می توان مسئله گسست در تمدن اسلامی را با تکیه بر عنصر گفت وگو در قرآن حل کرد. قرآن با «نزولِ تعاملی و گفت وگویی»، مخاطبان خود را نه تماشاگر، بلکه کنشگرانی فعال می بیند و راه را برای مشارکت آن ها در متن باز می کند. این کتابِ تعاملی توانسته با تکیه بر وجوه مشترک با مخاطب در سه ساحت ذهن، زبان و عین با مخاطبان خود گفت وگو کرده و این گونه پیوند و انسجامی میان آن ها ایجاد کند. دستاورد این گفت وگو با مخاطب، تحکیم «هویت مشترک» میان مسلمانان، پایه ریزی «معنای هم کنشی» و در پایان «عملِ جمعی» و متعهدانه به معناست. در این نگاه، قرآن نه محصولی فرهنگی به معنای متأثر از فرهنگ، بلکه محصولی هم کنشی و برآمده از گفت وگو است که به مثابه «چسب تمدنی» عمل کرده، گسست ها را کمرنگ و پیوند افراد را تقویت می کند.
دلالت های فلسفی نظریه اعتباریات علامه طباطبایی ناظر بر نظریه حقوقی در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از مهم ترین ابداعات فلسفی ایشان به شمار رفته و نقش مهمی در سازمان نظام فکری ایشان و در مبانی فلسفی تمدن اسلامی ایفا می کند. این نظریه نکات مهمی در فهم فلسفی نظام های اعتباری داشته و دلالت های چهارگانه هستی شناسانه، معرفت شناسانه، انسان شاسانه و ارزش شناسانه در مورد مفاهیم و نظامات اعتباری به صورت عام دارد. با این پیش فرض که نظام حقوقی به عنوان یکی از ارکان تمدنی هر جامعه ای، یکی از مصادیق نظامات اعتباری است، دلالت های چهارگانه پیش گفته در مورد نظام حقوقی نیز به صورت خاص قابل طرح بوده و نتایج مهمی در سامان دادن نظریه حقوقی خواهد داشت. با توجه به آن چه مطرح شد، سوال پژوهش پیش رو این است که نظریه اعتباریات، چه دلالت های فلسفی اعم از دلالت های هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی را ناظر به نظریه حقوقیِ تمدن اسلامی داراست؟ روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر آثار علامه طباطبایی است. ناخودبسندگی گزاره های حقوقی، دخیل بودن عوامل سوبژکتیو در وضع، فهم و تفسیر قانون، عدم انحصار منابع شناخت قانون به منابع حسی، عدم تساوی حقوق با قانون و عدم تقلیل گرایی عدالت به نظم اجتماعی، عدم تناسب رویکرد رفتارگرایانه در علم حقوق از اهم نتایجی است که بر پژوهش حاضر مترتب است.
ایده تمدنی نهضت امام خمینی ره ، انقلابی در برابر سوژه مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غرب در دوران جدید خود و از حوالی قرن هفدهم، با تحولات اجتماعی، سیاسی و فلسفی عظیم و با عبور از خوانش مقدس از هستی و با تأکید بر محوریت انسانِ منقطع از وحی و اصالت دادن به فاعلِ شناسا، هر نوع تفسیر متافیزیکی از عالم را با چالش هایی جدی مواجه کرد. در کنار آن، جنبش اصلاح دینی از حدود قرن شانزدهم و ورود علم تجربی به زندگی بشر و جایگزینی آن با وحی و عقل، امر قدسی را بیشتر به محاق برد. این سیر، انسانِ جدیدی محقق کرد که در اینجا سوژه مدرن نامیده می شود. این هویت جدید، به تدریج به عالم اسلام نیز وارد شد و پرسش هایی بی سابقه ایجاد کرد. در نقطه مقابل و پیش از ظهور سوژه مدرن، انحطاطی تاریخی دامن عالمِ اسلامی را گرفته و پاسخ به این پرسش های تمدنی را دوچندان دشوار نموده بود. در این میان ایده تمدنی امام خمینی – در ادامه جنبش های اصلاحی اسلامی و در قالب نهضت اسلامی مردم ایران ظهور کرد. این نوشتار در تلاش است به این سوال پاسخ دهد که آیا این ایده می تواند ضمن تبیینِ امکان بازگشت اندیشه توحیدی به زندگی بشر، حیات او را در همین عصر و بدون نیاز به ارتجاع، آن هم در بستری اجتماعی، معنادار کرده، امکان تاریخی جدیدی برای تحقق تمدنی متفاوت از تمدن غرب ایجاد کند؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که پاسخ مثبت است و پشتوانه فکری نهضت امام خمینی بر اساس مولفه های مشخصی، انسانِ متفاوتی از سوژه مدرن تبیین کرده و امکان تمدن سازی اسلامی را نیز فراهم می آورد. پژوهش حاضر بنیادی و تحلیلی است که با شیوه عقلی و نقلی و روش کتابخانه ای به تحلیل محتوا پرداخته است.
شاخصه های بنیادین تمدن اسلامی در اندیشه حسن البنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه حسن البنا، تمدن اسلامی، به عنوان یک مفهوم گسترده و پویا، به تحقق اصول دینی و اخلاقی اسلام بر مبنای ساختارها و ارکان متنوعی اشاره دارد. حسن البنا اسلام را به عنوان راهی برای بازگشت به اصول اخلاقی و دینی، اساس تمدن اسلامی تعریف می کند. این بازگشت به اصول اسلامی، به عنوان محور اصلی توسعه جامعه اسلامی، به تحقق اهداف اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی منجر می شود. این تحقیق به بررسی شاخصه های بنیادین تمدن اسلامی از دیدگاه حسن البنا می پردازد. وی به عنوان بنیان گذار جنبش اخوان المسلمین، ابعاد مختلف تمدن اسلامی را تبیین کرده و تأکیدهای خود را در زمینه بازگشت به اصول اسلامی، اهمیت اسلام سیاسی، حکومت و دولت اسلامی، مردم سالاری، نفی سلطه و استعمار، دوری از تمدن غرب، معنویت، عدالت، وحدت اسلامی، تقریب بین مذاهب، و جایگاه زنان معرفی کرده است. . . . . . . . . . . . . . .
ظرفیت شناسی نظام سازی بیعت در تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر احیای تمدن اسلامی نخستین مسأله پیش رو بحث از نظام سیاسی در اسلام و ماهیت آن است. این مسئله اهمیت بازخوانی مفاهیم مرتبط با نظام اسلامی را در سده های نخستین ظهور اسلام دو چندان می نماید. یک از این مفاهیم تأثیرگذار در اندیشه سیاسی اسلام، مفهوم بیعت است. به دلیل گستردگی تحولات و گرایشات مختلف سیاسی این مفهوم دچار نوعی اجمال شده است و این اجمال نیز گاهی خود زمینه ساز خطای در تبیین مفهوم بیعت شده است. مفهوم بیعت شامل معانی مختلفی است که در چند نقطه تأثیرگذار دچار اختلاف هستند. اینکه بیعت نوعی تشریفات سیاسی به معنای ابراز وفاداری به حاکم مستقر است یا فراتر از آن نوعی کنش سیاسی در تعیین حاکم می باشد یکی از آن نقاط تأثیر گذار است که به نظر می رسد با تحولات سیاسی مرتبط است. بیعت صرفاً نه در مسأله تعیین حاکم بلکه در ابلاغ قوانین، ورود به جامعه اسلامی و تشکیل یک حاکمیت نیز مؤثر بوده است. در نگاهی دیگر تا پیش از وفات پیامبر اسلام بیعت صرفاً یک کنش سیاسی است که با واقع سر وکار دارد اما پس از ارتحال ایشان جدی ترین اختلاف در کارویژه آن مطرح می گردد که نظر به مشروعیت بخشی بیعت به یک ساختار سیاسی می باشد. پرداختن به این دست از مسائل به جهت تبیین مفهوم بیعت بدون نگاه به تاریخ آن میسر نیست. به همین جهت در این مطالعه پیش از طرح مسائل فوق به مصادیق بیعت در تاریخ اسلام نیز پرداخته شده است.
ارزیابی عناصر کالبدی هویت بخش در نمای ورودی ابنیه مسکونی (مطالعه موردی: بافت تاریخی شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت و شخصیت شهر در بستر تعریف ظرف کالبدی متناسب با مظروف فرهنگی و تمدنی شهر معنی می یابد. بی هویتی در نماها و بافت شهری امروزی ناشی از استفاده نادرست از الگوهای غیر بومی و اغلب غربی است و لذا شناسایی الگوهای هویت بخش متناسب با تمدن اسلامی و ارائه آن به معماران و طراحان جهت حل این بحران ضروری است. این پژوهش، با هدف شناسایی عناصر هویت بخش نماهای خانه های بافت قدیم قم و با روشی ترکیبی و مشتمل بر برداشت های میدانی انجام شده است و با کمک متون کتابخانه ای و تحلیل فراوانی عناصر هویت بخش در نمای خانه های بافت قدیم قم، داده-های کمی به داده های کیفی تبدیل گردیده است. در ابتدای پژوهش مبانی نظری و مؤلفه های تاثیرگذار بر آن تعریف شده است و سپس عناصر نماهای خانه ها بررسی و با روش دلفی، از 20 نفر از معماران صاحب نظر پرسشنامه تهیه گردیده که با روش AHP این عناصر وزن دهی شده اند. خانه ها به دوبخش خانه های فرادست و فرودست تقسیم شده اند که در هر دسته 4 خانه مورد بررسی قرار گرفته است. در خانه های فرادست 73.21% و در خانه های فرودست 64.28% از عناصر هویت بخش فرهنگ اسلامی (مبتنی بر داده های پژوهش) مشاهده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بافت قدیم قم به لحاظ کیفیت کالبدی، با هویت اسلامی ایرانی تطبیق نسبی دارد. این نتایج از کمک نهادهای مربوطه در جهت بهبود بخشیدن به هویت نمای شهری حمایت می نماید.
تحلیل نقش و جایگاه بانوان در ایجاد و استمرار تمدن اسلامی بر اساس حقوق شرعی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حوزه های مورد نقد به تمدن اسلامی در حوزه حقوق زنان است. حقوق زنان در تمدن اسلامی پیش و بیش از هر تمدن دیگری به رسمیت شناخته شده و این شیوه احقاق حق الگویی برای بسیاری از منشورهای حقوق بشری کنونی شده است. بنابراین فرایند جامعه سازی در جهان اسلام بر پایه تسهیم کردن زنان در مسایل مختلف، پیشینه ای طولانی دارد و بر همین اساس هدف این پژوهش تحلیلی بر فرایند جامعه سازی تمدنی در جهان اسلام بر اساس حقوق زنان است. روش بررسی این پژوهش کیفی و اسنادی است که در آن محقق اسناد پژوهشی معتبر مانند آیات و روایات به عنوان مبنای تمدن سازی در اسلام را مورد واکاوی و تحلیل قرار می دهد و بر اساس بهره گیری از آیات قرآن کریم، روایات و احادیث و همچنین تفسیرهای مرتبط با این آیات و روایات نتایج و تفاسیر ارایه شده است. یافته های این بررسی نشان داده است که تمدن اسلامی به عنوان یکی از قدیمی ترین رویکردهای قابل اعتماد، همواره نگاه مثبتی به حق زنان در عرصه های مختلف داشته است. بررسی اسنادی حقوق زنان در شریعت اسلام نشان می دهد که تمدن اسلامی منشأ حقوق زنان بوده و بر اساس رویکردهای حاکم بر این تمدن که مبنایی قرآنی و شریعتی دارد، اسلام به زنان حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و علمی می دهد و متقابلاً این حقوق باعث جامعه سازی تمدنی در اسلام شده است.
بررسی عقل کل و نفس کل از منظر صدرالمتالهین و برخی الزامات تمدنی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقل کل و نفس کل هر دو در عالم عقل قرار دارند و حقایق عقلیه اجمالی را از ذات ربوبی دریافت کرده و طی مراحلی به عوالم مادون انتقال داده و ضمن تفصیل آن حقایق به تدبیر عوالم می پردازند. ملاصدرا معتقد است که عقل کل همان روح محمدی صلی الله علیه و آله است که حقایق را بدون واسطه از خدای متعال دریافت کرده و بر نفس کل می نگارد. این دیدگاه ملاصدرا مستلزم پیامدهایی است. از جمله آن پیامدها اعتقاد عقلی به خطاناپذیر بودن شریعت محمدی و همچنین جریان عقلی در امتداد آن و به خصوص شکل گیری تمدن اسلامی است. این مقاله درصدد آن است که به تبیین دیدگاه صدرالمتالهین در باب عقل کل و نفس کل و جایگاه آن دو در عالم عقل و همچنین تطبیق عقل کل بر نبی مکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله پرداخته و برخی از الزامات تمدنی این دیدگاه را بیان کند.
الگوی راهبردی «مدیریت اسلامی شبکه تحقیقات در نظام جمهوری اسلامی» جهت تحقق تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای دستیابی به تمدن نوین اسلامی باید دانش متناسب در تمام عرصه های جامعه ایجاد شود. این مهم با سامان دهی مجموعه تحقیقات مراکز علمی کشور در راستای هدف مذکور صورت می پذیرد. بدین منظور مدیریت تحقیقات در نظام جمهوری اسلامی باید بتواند سرمایه ها و ظرفیت های دانشی جامعه را در جهت شناخت و سازماندهی نیازهای انقلاب اسلامی و حل آن ها و در قالب شبکه ای منسجم در اقصی نقاط جامعه اسلامی به کار بگیرد؛ پژوهش حاضر چنین مدیریت تحقیقاتی را «مدیریت اسلامی شبکه تحقیقات» می نامد. در راستای ایجاد مدیریت اسلامی شبکه تحقیقات، مسئله این پژوهش ارائه «الگوی راهبردی مدیریت اسلامی شبکه تحقیقات» است؛ الگوی وصفی مرکب از ابعاد و مولفه های موثر بر مدیریت اسلامی شبکه تحقیقات و روابط و نسبت های بین آن ها.«الگوی راهبردی مدیریت اسلامی شبکه تحقیقات» با بکارگیری«روش تحقیق تکاملی» به دست آمده و شامل سه بُعد «پیشران»، «عوامل» و «نتایج» می باشد که مولفه های بعد پیشران شامل «مرجعیت بخشی، اعتمادزایی و تسهیل گری»؛ مولفه های بعد عوامل شامل «روش، منبع و مسئله»؛ و مولفه های بعد نتایج شامل ارتقاء «تمایل، تفاهم و تعاون» هستند. برای نشان دادن وجه تمایز مدیریت اسلامی و غیر اسلامی، برای هر مولفه معیار های اسلامیت بیان شده است.
کارآمدی حکمرانی دیلمیان در قلمرو جغرافیایی بغداد؛ مطالعه موردی ساختار و تشکیلات اداری و آموزشی بیمارستان عضدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی بیمارستان ها در تمدن اسلامی به عنوان اصلی ترین نهاد طبی از اهمیت زیادی در شناخت تحولات درمانی و پزشکی دارد. در این میان بیمارستان عضدی بغداد، که موسوم به نام عضدالدوله دیلمی است به دلیل بزرگی و جامعیت و نیز به عنوان نمادی از موفقیت های علمی مسلمین در سده چهارم هجری قمری از اهمیت دو چندان برخوردار است. در این مقاله هدف اصلی محقق ، بررسی دقیق و همه جانبه ساختارهای اداری، مالی، آموزشی، درمانی و رفاهی آن به عنوان یک تشکیلات عظیم طبی است، به گونه ای که می توان با مقایسه آن با بیمارستان های سده های پیشین در عراق و ایران و نیز مقایسه با بیمارستان های هم عصر، در قلمرو دولت بویهیان و تاثیرگذاری بر طب سده های بعدی به روشنی نتیجه گرفت که بیمارستان عضدی بغداد دارای عظیم ترین و دقیق ترین تشکیلات اداری و آموزشی در سده های میانی تمدن اسلامی بوده است، تا جایی که این بیمارستان را با بیمارستان های امروزی قابل قیاس می سازد. در همین راستا برای نخستین بار یکی از دقیق ترین و کاملترین نمودارهای ساختاری(چارت تشکیلاتی)در این مقاله ارائه شده است. این تحقیق بر اساس روش معمول در تحقیقات تاریخی یعنی روش توصیفی- تحلیلی از طریق مطالعه منابع دست اول و تحقیقات جدید، انجام گرفته است.
مؤلفه های تمدن ساز در اندیشه امام موسی صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
63 - 84
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر با ظهور انقلاب اسلامی ایران مباحثی همچون ایجاد تمدن نوین اسلامی و نقد تمدن مدرن غرب بیش از پیش در جوامع اسلامی مطرح شده است؛ بنابراین انجام پژوهش هایی برای تحلیل زوایای اندیشه ی اسلام تمدنی ضروری است. در این مقاله با رویکرد تمدنی و به روش توصیفی و تحلیلی اندیشه امام موسی صدر به عنوان الگویی موفق در عرصه ی نظریه پردازی و کنش گری تمدنی مورد تحلیل قرار گرفته است و مؤلفه های تمدن ساز اسلام از منظر ایشان بیان شده اند. این مؤلفه ها عبارتند از: الف) دین اسلام با توجه به فرهنگ متعالی اش هدایت گر انسان به زندگی عقلانی است و همانطور که در گذشته تمدن ساز بوده در آینده نیز می تواند تمدن ساز باشد. ب) روابط اخلاقی و توأم با معنویت با ایجاد انسجام اجتماعی موجب شکل گیری تمدن خواهد شد. ج) علم به معنای کشف قوانین و حقایق هستی برای رسیدن به آرامش و آسایش در زندگی مکمل دین برای ساختن تمدن حقیقی انسانی هستند. د) حضور مؤثر، کارآمد و انسان محور زنان در جامعه و خانواده برای سازندگی و تعالی اجتماع و تمدن پردازی. ه) عدالت به معنای توازن در نظام هستی و همسویی جامعه با نظم الهی آفرینش و ایجاد فرصت برابر برای شکوفایی استعدادهای انسانی به عنوان یکی از پایه های اصلی ایدئولوژی اسلام که باید در اجتماع امتداد یابد تا به شکل گیری تمدن منجر شود. و) آزادی به معنای رهایی توأمان از سلطه ی دیگران و از هوای نفس که حدی ندارد و سازنده ی تاریخ و تمدن خواهد بود.
تأثیرات علمی امام جعفر صادق (ع) بر گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۱
103 - 121
حوزههای تخصصی:
امام جعفر صادق (ع) در دوره ای به امامت رسید که شرایط سیاسی و اجتماعی مناسبی در جامعه اسلامی برای فعالیت های علمی فراهم بود. این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی به دنبال این هدف است که تبیینی دقیق از نقش و دستاوردهای آن حضرت در گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی ارائه نماید. دست یابی به پاسخ این پرسش که امام صادق (ع) چه تاثیرات علمی بر گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی داشته است، به طور طبیعی نیازمند بررسی اقدامات ایشان در راستای شاخص های علمی و تاثیرات اجتماعی بر جامعه علمی این عصر می باشد. روش پژوهش مبتنی بر توصیف و تحلیل محتوا بوده و روش جمع آوری داده ها به صورت بررسی اَسناد و مدارک از مجموع منابع تاریخی و حدیثی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد امام صادق (ع) با تأسیس پایگاه علمی در مدینه نهضتی فرهنگی را آغاز کردند که تأسیس مکتب علمی با شاخص های نظام آموزشی جامع، تربیت شاگردان برجسته، توسعه روش های علمی و تاثیرگذاری بر سایر مذاهب اسلامی بخشی از دستاوردهای این نهضت می باشد. افزون بر پیشرفت علوم مختلف، گستره وسیع پیروان مذاهب مختلف اسلامی و تأثیرات عمیق بر فضای مطلوب علمی، این گونه اقدامات زمینه ساز تثبیت جایگاه آن حضرت و ماندگار شدن آوازه علمی ایشان شد.
مؤلفه های تمدّن اسلامی از منظر قرآن با تأکید بر اندیشه امام خامنه ای
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
288 - 315
حوزههای تخصصی:
جهش بزرگی که در سده ی اخیر اتفاق افتاد، محصول اندیشه ی نمایندگان اندیشوران غربی است. در حالی که آبشخور آن تمدن کهن اسلامی است که ریشه در آموزه های وحیانی دارد و می بایست کشف و تحلیل شود. دراین میان تحولات عظیم فرهنگی، سیاسی، اقتصادی در دهه های اخیر آن هم در مقیاس جهانی که با روشنایی خورشید عالم تاب انقلاب اسلامی به ظهور پیوست، نوید یک چرخش عظیم و تحول جدی در مبانی فکری و ذهنی بشری در حال به وقوع پیوستن را می دهد. این مقاله با کاربست روش توصیفی- تحلیلی مؤلفه های تمدن اسلامی از منظر قرآن کریم را با توجه به اندیشه های مقام معظم رهبری(مدظله العالی) بررسی و تبیین کرده است. یافته های تحقیق نشان می دهد مواردی از قبیل معنویت گرایی، خردورزی، عدالت محوری، کارآمدی از مهم ترین مؤلفه های تمدّن اسلامی است که در اندیشه قرآنی مقام معظم رهبری(مدظله العالی) بازشناسی و تبیین شده است. مؤلفه های یاد شده در صورت تحقق، منجر به تشکیل دولت اسلامی، تحقق جامعه اسلامی و تشکیل تمدن بزرگ اسلامی می شود که در صورت اجرای دقیق، خودباوری و نوآوری را در پی خواهد داشت و منجر به تعالی انسان می شود.
اشتراکات و افتراقات سبک زندگی اسلامی و غربی با تأکید بر قرآن و روایات اهل بیت (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
89 - 110
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی مجموعه ای از سلیقه ها، ارزش ها، هنجارها، نوع ِمصرف، طرز تلقی ها و عمدتاً مبحثی مشترک و جمعی است که به صورت نمادین، برای افراد و مجموعه انسانی یک ملت، موجب هویت بخشی در جامعه می گردد؛ ازاین رو، بررسی تطبیقی سبک زندگی اسلامی و سبک زندگی غربی که برخاسته از تمدن غرب است، اهمیت می یابد. بر این اساس، این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای، اشتراکات و افتراقات سبک زندگی اسلامی و غربی را مبتنی بر آیات و روایات اهل بیت C بررسی می کند. یافته ها نشان می دهد هر دو سبک زندگی بر اصولی چون عدالت خواهی، آزادی، حقوق بشر، صلح طلبی و انسان دوستی تأکید دارد؛ اما از نظر تفاوت ها، سبک زندگی اسلامی و غربی دو الگوی متفاوت از سبک زندگی را در جنبه های اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نشان می دهد. اسلام بیشتر به ارزش های اخلاقی و انسانی توجه می کند و به ترویج این مفاهیم می پردازد، درحالی که سبک زندگی غربی بیشتر به توسعه فنّاوری و اقتصاد تمرکز دارد و ارزش های فردی را بر ارزش های جمعی ترجیح می دهد. این تحقیق نشان داد که توسعه مشترک ارزش های انسانی و اجتماعی و بهبود و ارتقاء شرایط جامعه و تعالی انسانی، با توجه به تفاوت ها و اشتراکات این دو سبک زندگی ممکن است. این نتایج می توانند به سازمان دهی و تدوین سیاست های مناسب جهت تحقق این اهداف کمک کند.
راهبردهای نیل به تمدن نوین اسلامی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیل به آرمان تمدن نوین اسلامی، نیازمند نوعی هم افزایی نظری و نیز ابتناء بر پشتوانه ی یافته های آثار پژوهشی موجود است. این آثار، علی رغم گستردگی با آسیب موازی کاری و بعضا آشفتگی در یافته ها مواجه اند. پژوهش حاضر با هدف حل این مسئله و پاسخ به این پرسش که «براساس چگونگی بازنمایی تمدن نوین اسلامی در آثار مکتوب پس از انقلاب اسلامی، راهبردهای نیل به آن و هسته ی مرکزی این راهبردها کدامند؟»، به دنبال استخراج مدلی تبیینی از میان یافته های موجود است. در این مسیر، روش فراترکیب را برگزیدیم و در قالب گام های آن، از دل 514 راهبرد مستخرج از 296 اثر پژوهشی، به 52 مقوله و سپس چهار فرامقوله ی «تولید نرم افزار توحیدمحور پیشرفت»، «ارتقای فرهنگ دینی، بومی و انقلابی و کاربست آن در سطح حکمرانی و جامعه»، «اصلاح ساختارها و رفتارهای سیاسی در چارچوب حکومت های مردم سالار دینی منطقه ای و معطوف به امت سازی» و «توسعه ی علم محور و عدالت گرای زندگی مادی، معطوف به ارتقای معنوی»، دست یافتیم. با کنارهم گذاردن این چهار مفصل، هسته ی کانونی مدل نظری حاصل از یافته ها، «حرکت توامان نظری و عملی معطوف به ارتقاء زیست مادی ومعنوی باهدف تحقق حیات طیبه در امت اسلامی» بیان شد.
نگاشت آینده تمدنی؛ اضلاع تمدن نوین اسلامی و راه پایدارسازی و پابرجایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
23 - 42
حوزههای تخصصی:
تمدن هر ملت و امتی، بیش و پیش از هرچیز در فرهنگ مردمان و پیروانش ریشه دارد. تمدن اصیل اسلامی نیز تمدنی انسان محور و البته با رویکرد دینی و معنوی است؛ و عامل انسانی، یعنی آحاد مؤمنان به شریعت اسلام و مبانی آن، در مقایسه با عوامل مادی و طبیعی، مهم ترین نقش را در پیدایی، بقا و ارتقای این تمدن دارد. پس شناختِ مهم ترین ویژگی های شخصیتی شهروندان مدینه فاضله اسلامی، که قرآن و حدیث برای ایشان تعریف می کنند، به گونه ای ما را با اضلاع و ساختار جامعه و تمدن اسلامی و تفاوت های ماهوی آن با تمدن انسان محور سکولار و متکی بر سازه های اندیشه لیبرالیسم غرب نیز آشنا خواهد ساخت. ارزش های چهارگانه بینش (جهان بینی و باورهای الهی)، دانش (فرزانگی)، کنش (فرهنگ جهاد و تلاش) و منش (پایبندی به اخلاقیات و ارزش ها) اصلی ترین شاخصه های فرهنگی مسلمانان متمدن، و درنتیجه مهم ترین اضلاع تمدن اسلامی به شمار می رود. ارزش هایی که زمانی بودنشان مدینه النبی، جامعه علوی و پنج قرن اقتدار سیاسی و علمی را به مسلمین ارزانی داشت؛ و زمانی نیز فقدان یا تضعیفشان آن شکوه و اقتدار را به ورطه اضمحلال و نابودی کشاند؛ اما اکنون احیا و تقویتشان در نهاد آحاد شهروندان جهان اسلام، پایداری، استواری و ارتقای تمدن نوین اسلامی را به ارمغان خواهد آورد.
عقلانیت های سه گانه و خلق آینده بدیل مطلوب برای تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
43 - 66
حوزههای تخصصی:
مطالعه وضعیت جوامع اسلامی حاکیست، برخی از جوامع مسلمان دچار «بحران های حاد»ی همچون افراط گرایی مذهبی و تروریسمِ دین پایه اند؛ و جوامع اسلامیِ باثبات نیز یا دارای پتانسیل ظهور افراط گرایی اند یا با زوال قلمرو معنویت مواجه اند و مسائل اجتماعی ناشی از تجربه سرمایه داریِ بومی خود را دارند. پرسش این است که علت بروز این وضعیت بحرانی چیست؟ و راه برون رفت از آنها کدام است؟ در پاسخ باید گفت بروز چنین بحرانهایی در گستره تمدن اسلامی ناشی از فاصله گرفتن از سنت های عقلانی اند؛ چیزی که برخی مفهوم «انحطاط تمدن» یا «زوال عقلانیت» را برای تبیین آن به کار برده اند. و راه برون رفت از این بحرانها نیز بازگشت به سنت های عقلانی است.
در سنت اسلامی، به طورکلی با سه گونه عقلانیت مواجهیم که در اینجا از آنها با عنوان عقلانیت های سه گانه یاد می کنیم. این سه گونه عقلانیت عبارت اند از: الف) جاویدان خرد؛ ب) عقلانیت اجتهاد؛ ج) عقل تدبیر یا عقل استراتژیک. جاویدان خرد در سطحی متافیزیکی قرار دارد و نوعی عقلانیت هستی شناختی است؛ اما عقلانیت اجتهادی نوعی عقلانیت روش شناختیِ واسط است که به منزله ابزار فهم عمل می کند؛ عقلانیت تدبیر هم نوعی عقلانیت ابزاری در حوزه عمل برای حل وفصل مسائل در میدان نیروهای واقعاً موجود است.
در این مقاله تلاش می شود باتوجه به نقش سازنده و دفاعی عقلانیت سه گانه و کارکردهای تکوینی، برسازنده و شالوده بخش آن، برخی از امکان های نظریِ ساخته شدنِ حوزه عمومیِ مسالمت آمیز در تمدن نوین اسلامی بررسی و تبیین گردد. مقاله پیش رو برپایه روش شناسیِ تلفیقیِ تاریخی، انتقادی و گفتمانی تألیف شده است. تحلیل متون و رخدادهای تاریخی فکری بر روش شناسی های تفسیری انتقادی تکیه خواهد داشت؛ و الگوی خروج از بحران، از نوعی آینده پژوهیِ چشم اندازباورانه و احتمالی پیروی خواهد کرد.
حکمرانی خوب، و حکمرانی مطلوب در تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
125 - 140
حوزههای تخصصی:
حکمرانی خوب ایده ای است که به دنبال ناکارآمدی سازوکارهای پیشین توسعه مطرح شد. درواقع، این ایده به دنبال آن است که دولت ها و به طورکلی ساختار اداری و سیاسی را به سمتی هدایت کند که کمترین فساد و آسیب های درونی که معمولاً باعث تضعیف دستگاه های مدیریتی و سیاسی می شود بروز کند. این ایده با سازوکارهایی همچون پاسخگویی بیشتر در بدنه دولت، قانون محوری، عدالت جویی، مشارکت جویی و کارایی و اثربخشی و...، گرچه دیرزمانی نمی گذرد که به عنوان یک نگرش جدید مدیریتی مطرح شده است، تا کنون مباحث زیادی را پیرامون خود برانگیخته و اندیشمندان بسیاری را به تحقیق و اظهارنظر دراین باره واداشته و به یکی از مهم ترین و جذاب ترین مفاهیم در علوم اجتماعی، به ویژه مدیریت دولتی، مبدل شده است. در این پژوهش هدف این است که ابتدائاً میزان سازگاری این ایده با شیوه حکمرانی موجود در نظام جمهوری اسلامی و اندیشه ولایت فقیه بررسی شود و سپس کمک ها و ارزش های تکمیل کننده این ایده در انسجام بخشیدن به نظریه ولایت فقیه و تحقق تمدن نوین اسلامی لحاظ گردد. درواقع، پرسش اصلی در این پژوهش این است که نظریه و ایده حکمرانی خوب، چگونه می تواند در خدمت تحقق تمدن نوین اسلامی قرار گیرد. در نگاه نخست، به نظر می رسد مفاهیم و اجزای مندرج در نظریه حکمرانی خوب، تضاد و تعارضی با ارزش های نظام جمهوری اسلامی ندارد و می توان از آن برای ایجاد نظامی کارآمدتر و سالم تر بهره گرفت. در پایان، توان بالقوه قانونی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی در جهت پذیرش و اجرایی کردن ایده حکمرانی خوب، بررسی می شود. روش تحقیق این پژوهش، بخشی به صورت قیاسی و با استفاده از الگوی حکمرانی خوب، و بخشی نیز به صورت استقرایی و با بهره گیری از توانایی های بالقوه نهفته در نظام جمهوری اسلامی است.
گرایش اجتماعی در تفاسیر قرآن پیشران موثر در شکل گیری و شکوفایی تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
141 - 160
حوزههای تخصصی:
یکی از گرایش های جدید در تفسیر که در یک صدساله اخیر مورد توجه مفسران قرآن قرار گرفته، رویکرد اجتماعی به قرآن است. در این رویکرد، مفسر قرآن درصدد تلاش برای حل مشکلات اجتماعی، پاسخگویی به شبهات و نیازهای عصر جدید، توجه به جهت گیری های عصری درباره مسائل اجتماعی برای ساختن تمدنی مبتنی بر قرآن و آموزه های وحیانی است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی درصدد است تا نشان دهد که رویکرد اجتماعی به قرآن، از جهات گوناگونی بر شکل گیری و شکوفایی تمدن نوین اسلامی تأثیر زیادی دارد. برخی از مهم ترین این موارد عبارت اند از: هویت بخشی به جامعه اسلامی؛ عینی کردن ارزش ها و به صحنه آوردن تعالیم قرآن؛ تطابق دادن آموزه ها با ظرفیت اجتماعی در قلمرو حیات انسان ها؛ وحدت بخشیدن به امت اسلامی برای مقابله با دشمنان؛ تبیین سنت های الهی درباره حیات و زوال تمدن ها؛ معرفی نظام های سیاسی، اجتماعی و اخلاقی مبتنی بر آموزه های قرآنی؛ و توجه به تعلیم و تربیت نسلی نو مبتنی بر آموزه های قرآنی برای ساختن تمدنی نوین، مطابق با معارف حقیقی اسلام.