مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
اتیسم
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :مشکلات حسی- حرکتی مانند حالت عضلات، مهارت های حرکتی ظریف و درشت و تعادل و یکپارچگی حرکتی، از جمله نشانه های رایج در اختلالات طیف اوتیسم است و حیطه های گوناگون زندگی کودکان دارای اختلالات طیف اوتیسم را تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان اثربخشی تمرینات حسی- حرکتی بر بهبود مهارت های حرکتی و نشانگان اختلالات طیف اوتیسم انجام شد. مواد و روش ها:در این پژوهش نیمه تجربی، از میان کودکان دارای اختلالات طیف اوتیسم شهر تهران، دو کودک مبتلا به اختلال اوتیسم به صورت غیر تصادفی و در دسترس انتخاب شدند. با استفاده از طرح تک آزمودنی با چند خط پایه، از طریق آزمون حرکتی Lincoln-Oseretsky و مقیاس درجه بندی اوتیسم Gilliam (Gilliam Autism Rating Scale یا GARS)، داده های مهارت های حرکتی و نشانه های اختلال اوتیسم جمع آوری گردید. پس از مشاهده ثبات نسبی در خط پایه، برنامه مداخله ای در هفت محور متشکل از آگاهی بدنی، برنامه ریزی حرکتی، یکپارچگی حرکتی دوجانبه، مهارت های تعادلی، هماهنگی حرکتی ظریف، مهارت های عملکردی بینایی و مهارت های حرکتی گفتاری اجرا شد. داده ها به سه روش تحلیل چشمی، شاخص اندازه اثر و آمار استنباطی شامل آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:نتایج آزمون t، اندازه اثر و تحلیل چشمی حاکی از وجود تفاوت معنی دار بین شرایط خط پایه و مداخله بود. میانگین نمرات مهارت های حرکتی افزایش و رفتارهای قالبی کاهش یافت (050/0 > P). نتیجه گیری:نتایج نشان داد که عملکرد حرکتی و رفتارهای قالبی کودکان دارای اختلالات طیف اوتیسم به کمک تمرینات حسی- حرکتی بهبود می یابد. اگرچه این تمرینات در مهارت های ارتباطی و تعامل اجتماعی شرکت کنندگان اثربخشی معنی داری را نشان نداد
مقایسه بیان دستوری کودکان مبتلا به اُتیسم با کودکان طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیب زبانی یکی از مشخصه های اصلی کودکان مبتلا به اُتیسم است، با این حال در پژوهش های مربوط به اُتیسم، ویژگی های زبانی، به ویژه دستوری این کودکان به صورت جامع بررسی نشده است و اطلاعات اندکی از نیمرخ زبانی افراد فارسی زبان مبتلا به اُتیسم وجود دارد و به علت ناهمگونی موجود در اُتیسم نیز، لازم است بررسی های گسترده ای درباره ویژگی های زبانی این کودکان در زبان های مختلف انجام گیرد. هدف این مطالعه بررسی ویژگی های دستوری در کودکان فارسی زبان مبتلا به اُتیسم و آشکار ساختن تفاوت های دستور بیانی آن ها از کودکان طبیعی همتای سنی و همتای زبانی است. در این مطالعه 10 کودک ( 6-9 ساله) مبتلا به اُتیسم با عملکرد بالا و 20 کودک طبیعی (10 کودک همتای سنی و 10 کودک همتای زبانی) شرکت داشتند. برای تشخیص کودکان اُتیسم با عملکرد بالا از آزمون گارز و آزمون غربالگری اُتیسم استفاده گردید. بعد از اجرای آزمون بیان دستوری، پاسخ های آن ها ثبت و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد در ساختارهای مربوط به جملات شرطی، تعجبی، ضمایر اشاره، کسره اضافه و ساخت سببی، بین دو گروه مبتلا به اُتیسم و همتای سنی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P) و در ساخت های مربوط به جملات پرسشی دارای پرسش واژه و جملات پرسشی بله/خیر، بند موصولی متممی، ضمایر متصل، منفصل، تقابلی، و نیز حرف اضافه بین دو گروه مبتلا به اُتیسم و همتای سنی و زبانی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 P<). بنابراین تولیدساخت های پرسشی، موصولی و ضمایر از مشکلات زبانی مهم در این کودکان است که باید افزون بر تشخیص، در درمان نیز مورد توجه جدی قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر کاهش استرس و افزایش شادکامی مادران دانش آموزان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر کاهش استرس و افزایش شادکامی مادران دانش آموزان اتیسم پسر بوده است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات آزمایشی با طرح شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دانش آموزان اتیسم پسر مدارس استثنایی منطقه ۵ تهران در سال ۱۳۹۵ می باشد. از این میان تعداد 40 نفر با روش نمونه گیری داوطلبانه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه، آموزش مهارت های ویژه چندگانه را کسب کردند. دو گروه آزمایش و کنترل در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه شادکامی آکسفورد (1989) و مقیاس استرس ادراک شده (1983) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که بین استرس و شادکامی گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت (001/0= p). با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر کاهش استرس و افزایش شادکامی مادران دانش آموزان اتیسم پسر تاثیر داشته است.
تاثیر کانونی کردن بینایی بر یادگیری یک مهارت حرکتی پرتابی در کودکان اوتیسم آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال طیف اتیسم یکی از ناتوانایی های رشدی است که جمعیت قابل ملاحظه ای از افراد هر جامعه ای به آن مبتلا می شوند. کودکان اتیسم دارای سیستم بینایی ناموزون بوده و در هنگام دریافت محرک پاسخ خیره شده بیش از حد را از خود نشان می دهند. تحقیقات نشان داده اند که بینایی در اکثر فعالیت های حرکتی، به ویژه فعالیت های که نیاز به هدف گیری روی موقعیت هدف دارند نقش بسزایی دارد. تحقیق حاضر به بررسی کانونی کردن بینایی در بهبود یادگیری یک تکلیف پرتابی در کودکان اتیسم می پردازد. 24 پسر 10 ساله به صورت تصادفی در دو گروه بینایی ویژه و بینایی معمولی به اجرای تکلیف پرتابی پرداخته و نتایج بدست آمده با استفاده ازآزمون تی مستقل و آنوا با اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل شدند. تفاوت معنی داری بین نمرات پیش آزمون و دوره اکتساب نشان می دهد (05/0 > p) که گروه بینایی ویژه توانستند تکلیف را به خوبی یاد بگیریند. همچنین کانونی کردن توجه به کودکان اتیسم در بهبود اجرای تکلیف پرتابی در مقایسه با گروه بینایی معمولی در یاددداری کمک بسزایی می کند. نتایج تحقیق حاضر بیان می کند که کانونی کردن بینایی شرایط یادگیری مهارت پرتابی را در کودکان اتیسم بهبود می بخشد. از طرفی کانونی کردن بینایی در کودکان اتیسم منجر به اجرای بهتر این مهارت پرتابی در یادداری در مقایسه با شرایط بینایی معمولی می شود.
مقایسه تنیدگی والدگری، سبک های والدگری، و حل مسئله اجتماعی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم، نارسایی توجه/فزون کنشی و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: وجود کودک استثنایی، اغلب آسیب های جبران ناپذیری را بر خانواده ها تحمیل می کند. میزان این آسیب پذیری گاه، به حدی است که سلامت روانی خانواده دچار آسیب شدید می شود. هدف از این پژوهش، مقایسه تنیدگی والدگری، سبک های والدگری و حل مسئله اجتماعی مادران مبتلا به اختلال اتیسم، اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و کودکان بهنجار بود. روش: جامعه آماری شامل مادران کودکان مبتلا به نارسایی توجه/فزون کنشی، اختلال طیف اتیسم و کودکان بهنجار منطقه 2 شهر تهران سال تحصیلی 97-1396 بود. تعداد 75 مادر (هر گروه 25 نفر)، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های تنش والدگری، حل مسئله اجتماعی و شیوه های والدگری پاسخ دادند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین تنیدگی والدگری مادران کودکان سه گروه تفاوت وجود دارد؛ بین سبک والدگری سهل گیر و مقتدارنه در مادران کودکان سه گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد اما بین میانگین سبک والدگری مستبدانه در مادران کودکان سه گروه تفاوت معنی داری وجود دارد؛ بین میانگین متغیرهای جهت گیری منفی و سبک اجتنابی در مادران کودکان سه گروه تفاوت معنی داری وجود دارد اما بین میانگین های جهت گیری مثبت، سبک منطقی و سبک تکانشی- بی توجهی در مادران کودکان سه گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد ( P<0/005 ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بر افزایش دانش در زمینه کاربرد سبک های والدگری و حل مسئله اجتماعی موثر و همچنین پیامدهای منفی تنیدگی والدگری در مادران کودکان سه گروه تأکید دارد .
تاثیر آموزش فعالیت های ادراکی-حرکتی بر توانایی های حرکتی ظریف کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع اختلال طیف اتیسم به طور چشمگیری در طی دهه های گذشته افزایش یافته است. درواقع، اختلال طیف اتیسم درحال حاضر در میان ناتوانی های تحولی دارای بالاترین شیوع در ایالت متحده است که براساس آخرین آمار، در هر 68کودک، یک نفر مبتلا به این اختلال معرفی شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش فعالیت های ادراکی-حرکتی بر توانایی های حرکتی ظریف کودکان با اختلال طیف اتیسم بود. روش: روش این پژوهش آزمایشی بود و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر همه کودکان با اختلال طیف اتیسم شهر مشهد بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از بین کودکان با اختلال طیف اتیسم، 30کودک ۷-۱۲ساله با عملکرد متوسط انتخاب شدند و به طور تصادفی در 2گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) قرار گرفتند. سپس با استفاده از پرسش نامه رشد حرکتی لینکن-اوزرتسکی توانایی های حرکتی ظریف کودکان سنجیده شد و پیش از اجرای برنامه، عدم تفاوت معنادار در 2گروه تایید شد، سپس دانش آموزان گروه آزمایش طی 12 جلسه 45دقیقه ای در جلسات آموزش فعالیت های ادراکی-حرکتی شرکت کردند و پس از آن آزمون به عمل آمد و نتایج با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت 2گروه آزمایش و گواه از نظر افزایش توانایی های حرکتی ظریف معنی دار است (0001/0= p ) . به این صورت که گروه آزمایش نسبت به گروه گواه از نظر توانایی های حرکتی ظریف پیشرفت کرده اند. نتیجه گیری: آموزش فعالیت های ادراکی – حرکتی بر توانایی های حرکتی ظریف کودکان با اختلال طیف اتیسم تاثیر مثبت دارد که این موضوع برای استفاده در برنامه های مداخله ای و پژوهش های آتی بسیار حائز اهمیت است.
اثر آموزش شفقت نسبت به خود بر شادکامی و کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی آموزش شفقت نسبت به خود بر شادکامی و کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اتیسم انجام شد. روش : در این پژوهش، 30 نفر از مادران کودکان دارای اتیسم از 60 نفر کل جامعه به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه مداخله در 8 جلسه آموزشی گروهی 90 دقیقه ای شرکت کرد و گروه گواه هیج مداخله ای دریافت ننمود. اثربخشی این درمان در 3 دوره پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط پرسش نامه های شادکامی آکسفورد و کیفیت زندگی جهانی ریف سنجیده شد. یافته ها : نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش شفقت نسبت به خود بر افزایش شادکامی و کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اتیسم تأثیر دارد. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش شفقت نسبت به خود بر افزایش شادکامی و کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اتیسم اثربخش است، آموزش در دوره پیگیری نیز پایدار بود.
نقش میانجیگر راهبردهای مقابله ای و حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه با استرس ادراک شده و کیفیت زندگی والدین کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین نقش میانجیگر راهبردهای مقابله ای و حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه با استرس ادراک شده و کیفیت زندگی والدین دارای کودک دچار اختلال طیف اُتیسم بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری تمامی والدین کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم ۳۱ استان کل کشور حدود ۴۰۰۰ نفر در سال ۱۳۹۶ بود. به روش نمونه گیری در دسترس ۶۶۰ پدر یا مادر واجد شرایط انتخاب شدند و به پرسشنامه های استرس ادراک شده کوهن، کامارک و مرملستین (۱۹۸۳)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت، دالم، زیمت و فارلی (۱۹۸۸)، راهبردهای مقابله با استرس ایندلر و پارکر (۱۹۹۰) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۶) پاسخ دادند. پس از حذف 26 پرسشنامه مخدوش و ۱۱ داده پرت، داده های مربوط به 623 نفر از طریق روش الگویابی معادله های ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی ساختاری پژوهش با داده های گردآوری شده برازش مطلوب دارد و استرس های ادراک شده هم به صورت مستقیم و منفی (۳۲۸/۰- =β، ۰۰۱/۰ = P) و هم با واسطه حمایت اجتماعی ادراک شده (151/0- =β، 0۰1/0 =P) و نیز راهبردهای مساله مدار (۰۳۵/0- =β، ۰0۵/0 =P)، هیجان مدار (۱۸۲/0- =β، ۰01/0 =P) و سبک اجتنابی (۰۲۴/0- =β، ۰۰۷/0 =P) با کیفیت زندگی والدین کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم رابطه دارد. نتیجه گیری: از آنجا که ارتقای کیفیت زندگی والدین ایرانی دارای کودک دچار اختلال طیف اُتیسم تأثیر به سزایی در توانبخشی و مداخله های درمانی کودکان آن ها دارد؛ لازم است تدابیری برای آموزش راهبردهای مقابله ای مؤثر و نیز ادراک درست والدین از منابع حمایتی اتخاذ شود.
اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر حافظه کاری، توجه پایدار و عملکرد ریاضی کودکان دچار اختلال های طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر حافظه کاری و توجه پایدار و عملکرد ریاضی کودکان دچار اختلال های طیف اُتیسم بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و جامعه آماری حدود 180 نفر کودک دچار اختلال های طیف اُتیسم شهر تهران بود که طی سال های 1396 و 1397 به مراکز «ندای عصر»، «به آرا» و «دوم آوریل» مراجعه کرده بودند. از میان آن ها به روش نمونه گیری در دسترس 24 کودک با عملکرد متوسط و بالا که دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند و در آزمون ماتریس های پیشرونده ریون 1938 از نظر هوشی در محدوده بهنجار قرار داشتند؛ انتخاب و به طورتصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. آزمون ریاضیات ایران کی مت 1998، آزمون عصب روانشناختی کمبریج 1980 در سه مرحله در مورد هر دو گروه و بسته توانبخشی شناختی رایانه ای کاپیتان لاگ 2000 در 16 جلسه 60 دقیقه ای هفته ای دو بار در مورد گروه آزمایش اجرا و داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه توانبخشی شناختی رایانه ای عملکرد ریاضی (66/7=F، 002/0=P)، حافظه کاری (58/22=F، 001/0=P) و توجه پایدار (16/9=F، 001/0=P) کودکان دچار اختلال های طیف اُتیسم را بهبود بخشیده و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است. نتیجه گیری: از آنجا که این برنامه به دلیل طراحی جذاب دیداری/شنیداری و سطح دشواری افزایشی تدریجی منجر به بهبود حافظه کاری، توجه پایدار و عملکرد ریاضی کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم می شود ؛ پیشنهاد می شود که از این فناوری با صرف هزینه های درمانی کمتر برای درمان و بهبود کارکردهای شناختی افراد دچار اختلال های طیف اُتیسم و اختلال های مشابه استفاده شود.
ارتباط آگاهی واج شناختی و خواندن در کودکان فارسی زبان مبتلا به اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که کودکان فارسی زبان مبتلا به اُتیسم، کتاب ویژه ای برای آموزش خواندن و نوشتن ندارند و توانایی شناختی و زبانی آن ها متفاوت است، بررسی عوامل تأثیرگذار در خواندن آن ها می تواند گامی مهم در جهت ارزیابی و اصلاح کتب آموزشی مورداستفاده، باشد. از سوی دیگر به دلیل متفاوت بودن رسم الخط و تطابق واج نویسۀ زبان فارسی از زبان های دیگر (انگلیسی، ایتالیایی و...)، تأثیر آگاهی واج شناختی در خواندن زبان فارسی متفاوت است، لذا لازم است هم بستگی میان آگاهی واج شناختی و خواندن در کودکان فارسی زبان مبتلا به اُتیسم مشخص شود. در این پژوهش که بر روی 2 6 کودک مبتلا به اُتیسم و 30 کودک فارسی زبان طبیعی شهر تهران انجام شد، از دو آزمون آگاهی واج شناختی و خواندن استفاده شد و نتایج آن ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل گردید . نتایج نشان داد در گروه کودکان مبتلا به اُتیسم میان خواندن واژه با ترکیب واجی و واج آغازین یکسان و میان خواندن ناواژه با تجانس، تقطیع واجی، حذف واج آغازین و پایانی ، هم بستگی معنی داری وجود دارد؛ و در گروه شاهد میان امتیاز خواندن واژه و خواندن ناواژه با امتیاز آگاهی درون هجایی، آگاهی واجی، تجانس، واج آغازین یکسان، حذف واج آغازین و حذف واج میانی هم بستگی معنی دار وجود دارد. در ضمن تفاوت معنی داری میان گروه اُتیسم و شاهد در تمام خرده آزمون ها غیر از خرده آزمون های تقطیع هجایی (075/0) و ترکیب واجی (163/0) وجود دارد. بنابراین، میزان مهارت و هم بستگی در کودکان مبتلا به اُتیسم متفاوت از کودکان طبیعی است و باید در آموزش خواندن آن ها مورد توجه جدی قرار گیرد.
بررسی نقصان حافظه صفات ارجاعی به خود در کودکان مبتلا به اتیسم در مقایسه با کودکان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۳
305-316
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر مشکلات رفتاری و مهارت های اجتماعی نوجوانان دچار اختلال طیف اُتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
477-499
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر رفتارهایِ مشکل زا و مهارت های اجتماعی نوجوانان دچار اختلال طیف اُتیسم با عملکرد بالا بود. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی بدون گروه گواه، با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، و جامعه آماری شامل60 نوجوان 11 تا 17 ساله مراجعه کننده به مرکز تهران اُتیسم و مرکز اُتیسم آوا در شهر تهران بود. با روش نمونه گیری هدف مند 12 نوجوان انتخاب و به دو گروه 6 نفری مشابه تقسیم شدند و مداخله را در 10 جلسه 90 دقیقه ای، هر هفته دو جلسه دریافت؛ و والدینِ آن ها نیز در سه مرحله مقیاسِ درجه بندیِ مهارت های اجتماعی-نسخه والدینِ گرشام و الیوت (1990) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد شرکت در جلسه های مداخله منجر به افزایش مهارت های اجتماعی شامل همکاری (92/9=F، 005/0=P)، جرأت ورزی (81/7=F، 009/0=P)، مسئولیت پذیری (18/8=F، 002/0=P) و خودکنترلی (64/7=F، 003/0=P) نوجوانان با اختلال طیف اُتیسم با عملکرد بالا شده است؛ ولی این تاثیر در مرحله پیگیری یک ماهه پایدار نمانده؛ و از سوی دیگر در کاهش مشکلات رفتار بیرونی (28/0=F، 75/0=P)، درونی (24/0=F، 65/0=P) و بیش فعالی (08/1=F، 33/0=P) آن ها بهبودی حاصل نشده است. نتیجه گیری : بر اساس یافته های این پژوهش می توان برنامه آموزشی مهارت های اجتماعی را روش مؤثری برای ارتقاء مهارت های اجتماعی نوجوانان دچار اختلال طیف اُتیسم با عملکرد بالا تلقی کرد؛ و آن را برای افزایش مهارت های اجتماعی این نوجوانان توصیه نمود؛ اما لازم است برای پایدار ماندن اثربخشی تمرین های بیشتری در محیط زندگی طبیعی و نیز برای کاهش رفتارهای مشکل زا پژوهش های بیش تری برای شناسایی روش های مداخله ای موثر انجام شود.
اثربخشی لگو درمانی در بهبود مهارت های اجتماعی و کاهش علائم کودکان دچار اختلال اُتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
195-214
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین اثربخشی لگو درمانی در بهبود مهارت های اجتماعی و کاهش علائم کودکان دچار اختلال اُتیسم با عملکرد بالا بود. روش: روش مطالعه شبه آزمایشی از نوع طرح تک آزمودنی و جامعه آماری شامل 65 کودک پسر 6 تا 10 ساله دچار اختلال اُتیسم با عملکرد بالا مراجعه کننده به مرکز ساماندهی درمان و توان بخشی اختلال های اُتیستیک و مرکز آموزش و درمان اختلال های اُتیستیک به آرا در سال 1388بود. از میان آن ها 10 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزار پژوهش مقیاس نمره گذاری اُتیسم گیلیام، 1995 و نیمرخ مهارت های اجتماعی اُتیسم بیلینی و هوپف (2007) بود. مهارت های اجتماعی با بهره گیری از بازی لگو در 16 جلسه، هر جلسه به مدت 60 دقیقه، هفته ای دو بار به شکل گروهی دو یا سه نفره به آن ها آموزش داده شد. ارزیابی ها در 6 مرحله، دو هفته پیش از شروع درمان، یک روز قبل از شروع درمان، بعد از هشت جلسه درمان، یک روز بعد از اتمام درمان و جلسه های پیگیری دو هفته و یک ماه بعد از اتمام درمان انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل دیداری و اندازه اثر نشان داد مهارت های اجتماعی کودکان دچار اختلال اُتیسم با عملکرد بالا، افزایش و علائم اُتیسم ازجمله مشکلات تعاملات اجتماعی/برقراری ارتباط کاهش یافته؛ اما تغییری در رفتارهای کلیشه ای آن ها ایجاد نشده است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه از قابلیت کاربرد و کارایی لگو درمانی برای افزایش مهارت های اجتماعی و اصلاح کفایت اجتماعی در کودکان دچار اختلال اُتیسم با عملکرد بالا حمایت می کند.
تجارب یادگیری و برنامه جایگزین (LEAP) برای دانش آموزان پیش دبستانی با اختلال طیف اُتیسم و والدین آنها: الگویی برای فراگیرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال طیف اُتیسم ( ASD ) اختلالی عصبی-رشدی است که جنبه های مختلف رشد و تحول کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد. یکی از نهضت هایی که اخیراً به منظور توانمندسازی این کودکان و حضور آنها در جامعه مطرح شده است، نهضت فراگیری سازی است. از جمله مدل هایی کاربردی فراگیری سازی در حوزه اُتیسم، مدل تجارب یادگیری و برنامه جایگزین ( LEAP ) برای دانش آموزان پیش دبستانی با اختلال طیف اُتیسم و والدین آنها است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش مروری در پایگاه های اطلاعاتی Science Direct , ProQuest , PubMed , Google scholar با کلید واژه های LEAP model , inclusion model , Learning Experiences and Alternative Program , autism inclusion منابع علمی مرتبط جمع آوری شد. پس از جمع آوری منابع، تاریخچه مدل تجارب یادگیری و برنامه جایگزین، مولفه ها، اثربخشی و کاربرد آن توصیف شد. نتیجه گیری: هدف عمده این مدل، کمک به کودکان در دستیابی به پتانسیل کامل رشدی است تا بتوانند از جریان غالب آموزش عمومی استفاده کنند. در این مقاله سعی شده است تا مؤلفه های اصلی این مدل شناسایی و معرفی شوند و یافته های تجربی در زمینه اثربخشی مدل تجارب یادگیری و برنامه جایگزین ( LEAP ) بر رشد مهارت های عملکردی، بازی مستقل، تعامل اجتماعی، کسب پیش نیازهای مهارت های تحصیلی، دستیابی به مهارت های گفتاری و زبانی و رفتار سازگارانه ارائه شود.
آموزش گفتن دروغ های مناسب اجتماعی به کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه از طرح خط پایه غیرهمزمان برای ارزیابی استفاده از قواعد، نقش بازی کردن، و بازخورد دادن برای آموزش به سه کودک با اختلال طیف اتیسم به منظور آموزش دروغ های مناسب های اجتماعی به آن ها استفاده کرد. آموزش دروغ های مناسب اجتماعی در دو موقعیت بود: وقتی که (الف) هدیه غیردلخواه به فرد داده می شد؛ (ب) ظاهر فرد به شیوه ای غیرمطلوب و ناخوشایند تغییر می کرد. یافته ها نشان داد که مداخله در آموزش استفاده از دروغ های مناسب اجتماعی مؤثر بود و تعمیم به افراد و هدیه ها یا تغییر در ظاهر که به شرکت کنندگان آموزش داده نشده بودند، مشاهده شد.
تعیین روایی و پایایی آزمون اولریخ سه (TGMD-3) با حمایت بینایی در پسران با اختلال اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۷
33 - 52
حوزههای تخصصی:
آزمون رشد حرکتی درشت نسخه سه (اولریخ، 2016) برای طیف اتیسم همراه با حمایت بینایی پیشنهاد شده است که در مطالعه حاضر، هنجاریابی این آزمون در پسران سالم و در پسران با اختلال طیف اتیسم ارزیابی شد. پژوهش حاضر، توصیفی- هنجاری و طرح پژوهش، مقطعی و بالینی بود. نمونه آماری 160 پسر سه تا 10 سال شهر ارومیه با میانگین سنی 09/3 ± 73/7 بودند که 80 نفر با اختلال اتیسم و 80 نفر سالم و بدون اختلال یا بدون تأخیر رشدی- حرکتی بودند. ابزار جمع آوری داده ها، آزمون اولریخ- سه با حمایت بینایی بود که مهارت های بنیادی کودکان را در دامنه سنی سه تا10 سال ارزیابی می کند. آزمون شامل شش مهارت جابه جایی و هفت مهارت توپی بود. بررسی پایایی آزمون ازطریق آلفای کرونباخ، پایایی بین ارزیاب، پایایی درون ارزیاب و بازآزمایی نشان داد که آزمون اولریخ- سه در پسران سالم و اولریخ- سه با حمایت بینایی در کودکان با اختلال اتیسم ابزاری پایا است. روایی آزمون نیز ازطریق مقایسه نمره های کودکان سالم و کودکان با اختلال اتیسم و بررسی همبستگی سن با عملکرد حرکتی درشت ارزیابی شد. کودکان سالم در عملکرد حرکتی نسبت به کودکان با اختلال اتیسم برتری داشتند و عملکرد حرکتی کودکان با اختلال اتیسم با حمایت بینایی نسبت به آزمون بدون حمایت بینایی، بهبود داشت. ارتباط بین سن و خرده مقیاس جابه جایی، مهارت توپی و نمره کل در کودکان با اختلال اتیسم و سالم تأیید شد و در خرده مقیاس جابه جایی در آزمون با حمایت بینایی بسیار کم بود. آزمون رشد حرکتی درشت نسخه سه، به عنوان آزمونی روا و پایا در کودکان سالم و در کودکان با اختلال اتیسم در بازه سنی سه تا 10 سال اعتبار و اطمینان ارزیابی را دارد و می تواند استفاده شود.
بررسی آموزش تقلید در بهبود توانایی ذهن خوانی در بین کودکان مبتلا به اُتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره پانزدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۵۷
113-126
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، آموزش تقلید بر بهبود توانایی تئوری ذهن در کودکان مبتلا به اختلال اتیسم انجام شد. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح تک آزمودنی بود و جامعه مورد مطالعه آن شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا در سال 93-1392 بودند که برای دریافت خدمات تخصصی به مراکز مستقر در شهر تهران مراجعه کردند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 3 کودک 5 تا 6 سال انتخاب شدند. ارزیابی ها در 5 مرحله، دو هفته پیش از شروع درمان، یک روز قبل از شروع درمان، بعد از پنج جلسه درمان، بعد از دوازده جلسه درمان، یک روز بعد از پایان درمان و در نهایت مرحله پیگیری (چهارهفته بعد از پایان درمان) انجام شد. ابزار مورد استفاده آزمون ذهن خوانی تماشاگر و آزمون 38 سؤالی استیزنمن بود. داده ها با استفاده از طرح تک آزمودنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تفسیر نمودارها نشان می دهد که عملکرد شرکت کنندگان در آزمون ذهن خوانی تماشاگر و آزمون 38 سؤالی استیزنمن به نحو چشمگیری بهبود یافته است. همچنین اندازه اثر نشان داد که این برنامه آموزشی بر ارتقاء تئوری ذهن مؤثر بوده است. این مطالعه نشان داد که استفاده از آموزش مبتنی بر تقلید در ترمیم برخی سطوح تئوری ذهن در کودکان مبتلا به اُتیسم با عملکرد بالا حمایت می کند و پس از انجام مداخله، مهارت های تئوری ذهن به نحو بارزی در این کودکان بهبود یافته است.
تاثیر آموزش زبان فارسی با گفتار آهنگین بر کارکردهای اجرائی پسران 7 تا 10 ساله اتیستیک فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی روش آموزش زبان فارسی با گفتار آهنگین، روی کارکردهای اجرایی پسران10-7 ساله اتیستیک فارسی زبان است. در این پژوهش با توجه به ماهیت موضوع از روش نیمه تجربی و طرح های پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. پنج پسر اتیستیک فارسی زبان هفت تا ده ساله در سرای اتیسم خمینی شهر به شکل نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در ابتدا فرم شرح حال کودکان با کمک والدین و مربیان آنها تکمیل شد. در مرحله پیش آزمون از آزمون سنجش رشد نیوشا برای اندازه گیری مهارت های زبان بیانی، دریافتی و گفتاری و از آزمون برج لندن برای اندازه گیری کارکرد اجرایی استفاده شد. آموزش زبان فارسی با کلام آهنگین به صورت انفرادی، برای هر کودک به مدت 46 جلسه ی 20 الی 30 دقیقه ای انجام شد. پس از آموزش، آزمون های پس آزمون گرفته شد. آزمون سنجش رشد نیوشا پس از آموزش، افزایش مهارتهای زبان بیانی، دریافتی و گفتاری را نشان داد. درآزمون برج لندن تفاوت معنادار بین پیش آزمون و پس آزمون دیده شد(0.05> P ). آموزش زبان فارسی با گفتار آهنگین می تواند باعث تقویت کارکردهای اجرایی کودکان اتیستیک شود اما برای مشاهده تاثیرات چشمگیرتربه حجم نمونه وسیع تر نیاز است
اثربخشی برنامه دلبستگی محورِ مادران بر شناخت اجتماعیِ نوجوانان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی برنامه دلبستگی محور مادران بر شناخت اجتماعیِ (نظریه ذهن عاطفی و شناختی) نوجوانان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان مبتلا به اختلال های طیف اتیسم و مادران آنان بود که در 6 ماه دوم سال 1396 به پنج مرکز خدمات روان شناختی و مشاوره در شهر تهران مراجعه کرده بودند. از بین این افراد، 43 جفت مادر و نوجوان به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (21 نفر) و کنترل (22 نفر) جای داده شدند. برنامه دلبستگی محور طی هشت جلسه و به صورت هفتگی برای مادران گروه آزمایش اجرا شد و مادران گروه کنترل در لیست انتظار جای گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم (نظریه ذهن عاطفی) و آزمون باور کاذب سالی-آن (نظریه ذهن شناختی) بود که در مراحل پیش آزمون و پس آزمون توسط نوجوانان مبتلا به اتیسم تکمیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه دلبستگی محورِ مادران منجر به افزایش نظریه ذهن عاطفی فرزندان مبتلا به اتیسم آنان شده است (25/7= F ، 009/0 p< )، اما اثری بر بعد شناختی نظریه ذهن نداشته است (53/0= F ، 46/0 < p ). بحث و نتیجه گیری: دلیل عمده اثربخشی برنامه دلبستگی محور بر نظریه ذهن عاطفی را می توان مربوط به اثرات این برنامه بر افزایش آگاهی مادر و فرزند از یکدیگر در سطح روان شناختی دانست.
بازنمایی وضعیت شناختی ارجاع در گفتمان روایی کودکان با اختلال اتیسم فارسی زبان براساس سلسله مراتب مفروض بودگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال طیف اتیسم، به عنوان اختلالی رشدی-عصبی، اختلالی است که نقص هایی را در عملکردهای شناختی، همچون حافظه، توانایی برقراری ارتباط و زبان، ایجاد می کند. یکی از سطح های تاثیرگذار در زندگی اجتماعی افراد، توانایی تولید گفتمان روایی است که مستلزم به کارگیری دانش و مهارت های زبانی و شناختی به طور همزمان می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای بازنمایی ارجاع، به عنوان عنصر اصلی روایت، به وسیله عبارت های ارجاعی براساس شش وضعیت شناختی مطرح شده در «سلسله مراتب مفروض بودگی» گوندل، هدبرگ و زاخاراسکی (1993) در گفتمان روایی کودکان دارای اختلال اتیسم با عملکرد بالا و کودکان عادی فارسی زبان با توجه به سن آنها بود. به این منظور، 24 کودک دارای اختلال اتیسم با عملکرد بالا و 24 کودک عادی، 7، 9 و 11 سال (هر گروه سنی شامل 8 آزمودنی) در این پژوهش شرکت کردند. روایت ها براساس داستان تصویری «قورباغه، کجایی؟» (مایر، 1969) گردآوری شد. سپس داده های حاصل از روایت های تولید شده مورد توصیف و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد در بازنمایی ارجاع براساس وضعیت های شناختی «سلسله مراتب مفروض بودگی» به وسیله عبارت های ارجاعی مختلف بین دو گروه آزمودنی در وضعیت های شناختی ارجاعی، فعال و کانونی تفاوت هایی وجود داشت. علاوه بر این، افزایش سن، بر بازنمایی ارجاع براساس وضعیت های شناختی «سلسله مراتب مفروض بودگی» در روایت های کودکان دارای اختلال اتیسم با عملکرد بالا، برخلاف روایت های تولید شده توسط کودکان عادی، تاثیری نداشت.