خشونت های آشکار علیه کشورهای اسلامی همچون جنگ علیه افغانستان، عراق، لبنان، فلسطین و همین طور تحریم های شدید اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران، عراق، سوریه، سودان و.... همگی از اشکال به کارگیری خشونت آشکار به شمار می آیند. اما نوعی دیگر از خشونت در رفتارهای محور آمریکایی ـ غربی وجود دارد که به صورت پنهان و سیستمی علیه کشورهای اسلامی منطقه منا به کار گرفته و دنبال می شود. در ادامه جنبه هایی از این نوع پنهان خشونت مورد مداقه و بررسی قرار می گیرد. خشونت هایی که زمینه بروز و اعمال خشونت های آشکار را نیز فراهم می سازند و خطرناک ترین نوع خشونت نیز به شمار می روند.
در سال 1857 م./ 1273ق. شورش هند بزرگ به وقوع پیوست؛ حرکتی که باعث دگرگونی های قابل توجهی در هندوستان و منطقه شد: سلسله مغولان کبیر و نیز ملوک اود منقرض شدند و حکومت کمپانی هند شرقی در هندوستان به پایان رسید. ازآنجاکه انگلیسی ها این حرکت را نتیجه تحریک عوامل خارجی، ازجمله ایران، می دانستند، درصدد افزایش حریم امنیتی هندوستان برآمدند. در 4 مارس 1857، عهدنامه صلح پاریس با ایران نیز به امضا رسید که ضربه شدیدی بر استقلال سیاسی و اقتصادی ایران وارد کرد و باعث نفوذ انگلیسی ها در ایران شد. شورش هند پیامدهای منفی بسیاری در ایران برجای گذاشت: جدایی هرات، ترکستان، آسیای میانه (مرکزی) و قسمت هایی از سیستان و بلوچستان از ایران، رواج کشت تریاک، افول فرهنگ و زبان فارسی در هند و قطع رابطه مثبت علمی و فرهنگی ایران و هند. البته، این رویداد نتایج مثبتی نیز در ایران به دنبال داشت: ایجاد خط تلگراف، اصلاحات سیاسی و اجتماعی و نیز مسافرت های ناصرالدین شاه به اروپا که باعث آشنایی وی با مظاهر فرهنگی و تمدنی غرب شد. این مقاله درصدد است که پیامدهای مثبت و منفی شورش هند را، به منزله یکی از عوامل تأثیرگذار در ایران، بررسی کند
موضوع امامت اساسی ترین رکن اعتقادی شیعه و فرق آن است. قرامطه به عنوان شاخه ی شناخته شده از اسماعیلیه براساس اعتقاد به امامت محمد بن اسماعیل، نواده امام جعفر صادق (ع)، شکل گرفت. حامیان امامت محمد بن اسماعیل(مبارکیه) پس از مرگ او به دو گروه منشعب شدند: دسته ای ضمن انکار مرگ محمد بن اسماعیل او را هفتمین و آخرین امام که همان مهدی و قائم آخرالزمانی و یا الوالعزم خواهد بود، دانستند. این گروه سلف قرامطه قلمداد می شوند و گروه دیگری که اقلیت اند با پذیرش مرگ محمد بن اسماعیل، سلسله امامت را در فرزندان و ذریه او جاری دانسته، در ائمه فاطمیان مصر تجلی یافتند. با شروع دوره کشف و اعلان ظهور عبیدالله المهدی اختلاف بر سر موضوع راهبری نهضت اسماعیلیه و امامت آن تشدید شد و قرمطیان با جدایی از پیکره اسماعیلیان فاطمی بر دعوت قدیم پای فشردند. تغییر خط مشی جدایی طلبان قرمطی این سوال اساسی را مطرح نمود که مبانی فکری قرمطیان درباره امام چیست؟و تفاوت موضوع امامت قرمطیان با فاطمیان در چیست؟ تبیین فرضیات مطرح توصیفی - تحلیلی متکی بر آثار کتابخانه ای است.
پدیده گروش به اسلام در سرزمین های فتح شده به دست عربان مسلمان از جمله موضوعات مبهم و مناقشه برانگیز در مطالعات تاریخ اسلام است. بخش عمده ای از دگرگونی اجتماعی قبطیان در مصر اسلامی به تغییر دین آنان از مسیحیت به اسلام باز می گردد. تبدیل تدریجی این گروه از اکثریت به اقلیّتی تحتِ حاکمیت مسلمانان فرآیند پیچیده ای بود، زیرا مسلمانان نه با اخراج قبطیان بلکه با تغییر دین آنان در این سرزمین تبدیل به اکثریت شدند. روزگار خلافت الحاکم بامرالله فاطمی، شاهد تغییر آیین شمار بسیاری از مسیحیان قبطی به اسلام بود. گروش قبطیان در این دوره ریشه در فشارها و محدودیت های سیاسی، اجتماعی و مذهبی داشت که از سوی خلیفه بر جامعه قبطی تحمیل شد. با وجود این فرآیند اسلام پذیری اینان کامل نشد، چرا که پس از رفع اجبار از نوکیشان بسیاری از آنان از مسلمانی انصراف دادند و به مسیحیت بازگشتند.