فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
34 - 1
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، تفسیر و بازنمایی ابعاد مختلف مرخصی زایمان در بین مادران شاغل است. رویکرد پژوهش کیفی است. نمونه شامل 25 زن شاغل با تجربه مرخصی زایمان ساکن شهر تهران است که از طریق نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع براساس سطح اشباع نظری تعیین شدند. شیوه گردآوری داده ها مصاحبه عمیق به صورت انفرادی و حضوری و تلفنی و روش تحلیل یافته ها، تحلیل مضمون به روش براون است که به سه شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی استخراج شدند. از فرایند تحلیل داده ها مقوله هسته «دوگانگی در تجربه مرخصی زایمان» حاصل شد که برخاسته از دو مضمون «تجربه دووجهی زنان از فرصت مرخصی زایمان» و «تناقضات در سیاست و برنامه های اجرایی» است. براساس یافته ها «مهارت های مدیریت بدن»، «ارتقای سلامت زیستی کودک»، «ایفای باکیفیت نقش مادری» و «کمک به تعادل کار-خانواده» گویای درک زنان از مرخصی زایمان به مثابه فرصتی برای تقویت نهاد خانواده است، اما تردید در تصمیم گیری که ناشی از «ترس از جدایی از فرزند» و «تردید در بازگشت به کار» است و ناامنی و تنزل موقعیت شغلی نیز بخش مهمی از تجربه مادران به شمار می رود. درک مادران شاغل از نحوه اجرای برنامه نیز بیانگر متناقض بودن آن است که از سه زیرمضمون «نابسندگی قانون گذاری»، «تن ندادن بخش خصوصی» و «گشودگی بخش دولتی» احصا شده است. نتیجه اینکه سیاست مرخصی زایمان با توجه به نیازها و شرایط مادران، کودکان و کارفرمایان نیازمند بررسی، نظارت و بازطراحی است.
دیدگاه زنانِ ایرانی در مورد سرطان پستان: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:درک دیدگاه زنانِ غیرمبتلاء از بیماری سرطان پستان می تواند در تدوین و اجرای مداخلات پیشگیرانه از این بیماری نقش موثری ایفاء نماید. این تحقیق تلاش کرد به درک بهتر ما از ادراک زنان ایرانی از سرطان پستان روشنی بیشتری بخشد. روش:در این پژوهش از روش کیفی مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی استفاده و داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 39 زن 20-40 ساله که به شیوه هدفمند انتخاب شدند با استفاده از رویکرد کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:در این پژوهش برای درکِ بهتر دیدگاه زنان ایرانی از سرطان پستان به چهار جنبه شامل چیستی ادراک شده، علل ادراک شده، احتمال ابتلاء ادراک شده و فرجام ادراک شده سرطان پستان پرداخته شد. ما دریافتیم زنان ایرانی ماهیت سرطان پستان را یک بیماری ترسناک، علامت دار، شرم آور و پیش رونده دانسته و احتمال ابتلاء ادراک شده سرطان پستان در مورد خودشان را به دلیل باورهای سبب شناسیِ شان از سرطان پستان، بسیار اندک ارزیابی می نمایند. نتیجه گیری:نتایج پژوهش حاضر کمک ارزشمندی به شناخت ادراک زنانِ ایرانی از بیماری سرطان پستان داشته و می تواند تلویحات سودمندی در مداخلات معطوف به افزایش آگاهی و انجام رفتارهای پیشگیرانه ی اثربخش تر و در نهایت کاهش مرگ های ناشی از تشخیص دیرهنگام این بیماری در میان جامعه ی زنانِ ایرانی داشته باشد.
مقایسه تطبیقی جایگاه زنان در اسلام و غرب با تأکید بر دیدگاه امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
77 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه تطبیقی جایگاه زنان در اسلام و غرب ، با تأکید بر دیدگاه امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای است.
روش : تحقیق حاضر، از روش آمیخته کیفی- کمی استفاده کرده است به طوری که برای بخش کیفی (کدگذاری و استخراج مضامین) از روش تحلیل مضمون در محیط MAXQDA استفاده شد و برای بخش کمی از تکنیک مدیریت ریسک FMEA بهره برده شده است.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان داده است که 120 عبارت بیانی و متون گزینشی در 25 مضمون پایه و 6 مضمون سازماندهی شده، در رابطه با جایگاه زنان طبقه بندی شده اند؛ در این میان آسیب هایی که مبتنی بر الگوی غربی در جامعه شناسایی شده اند، 23 ریسک در 5 اثر بالقوه بوده که سطح ریسک همه آن ها بارز و جدی گزارش شده است، که با شناسایی و استخراج رهنمودهای مقام معظم رهبری و امام خمینی( ره) (چون الگوگیری از زنان برجسته اسلام، اهتمام به جهاد تبیین، توجه به حقوق و مسئولیت زنان متناسب با توانایی های جسمی-ذهنی) مقادیر ریسک ها به سطح قابل قبول کاهش داده شده اند.
رابطه مهارت های اجتماعی و تاب آوری با سلامت روان دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی منطقه 20 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
18 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف:
این پژوهش با هدف شناخت رابطه مهارت های اجتماعی و تاب آوری با سلامت روان دانش آموزان انجام شد.
روش:
پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی از نوع همبستگی است با رویکردی کمی انجام شد. جامعه آماری تعداد 2462 نفر دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی منطقه20 شهر تهران بود و برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و طبق این فرمول تعداد 322 نفر از دانش آموزان انتخاب شدند جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد سلامت عمومی GHQ- 28، مهارت های اجتماعی نوجوانان ایندربیتزن وفوستر (1992)، تاب آوری کلاهنن (1996) ، تاب آوری تحصیلی مارتین (2001) استفاده و با روش نمونه گیری خوشه ای بین افراد نمونه توزیع شد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss نسخه 22 استفاده شد.
یافته ها :
یافته ها حاکی از آن بود که مهارت های اجتماعی با با سلامت روان دانش آموزان رابطه معناداری دارد. مهارت های اجتماعی با مولفه های سلامت روان شامل (خود پذیری، خودمختاری و رشد شخصی) رابطه معناداری دارد. تاب آوری با سلامت روان دانش آموزان رابطه دارد مولفه های تاب آوری (تاب آوری اجتماعی، تحصیلی و عاطفی) با سلامت روان دانش آموزان رابطه دارد.
نقش و جایگاه حقوق کیفری و آموزه های دینی در پیشگیری از وقوع جرم در دختران نوجوان مطابق با رویکرد توسعه سازمان ملل متحد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
31 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تعیین اهمیت و نقش آموزه های دینی و حقوق کیفری اسلامی در پیشگیری از جرایم در دختران نوجوان است؛ بدین منظور رویکرد جدید سازمان ملل متحد به عنوان مبنای مقایسه انتخاب شد. این رویکرد متشکل از 5 معیار و تعدادی زیرمعیار می باشد که به عنوان اهداف مورد نظر این سازمان دسته بندی شده اند. با مراجعه به آرای خبرگان اقدام به تهیه فهرستی از مؤلفه های دینی اثرگذار بر پیشگیری از جرایم شد و این مؤلفه ها از راه روش سلسله مراتبی فازی مورد مقایسه زوجی و اولویت بندی قرار گرفتند. در انتها، تعمیم پذیری نتایج به روی دختران نوجوان بزهکار (جرایم سبک) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بیانگر آن بوده است که از دیدگاه خبرگان، مؤلفه «پرورش وجدان و نفس سرزنشگر» با وزن 69265/0 دارای بالاترین درجه اهمیت و مؤلفه «تاکید بر توبه و استغفار از گناه» نیز با وزن 21926/0 دارای کم ترین اولویت بوده اند. معیارهای «پیشگیری اولیه» و «پیشگیری وضعی» به ترتیب با وزن فازی 06225/0 و 05756/0 با آموزه های دینی انطباق بیش تری داشته و امکان تحقق راحت تری دارند؛ ولیکن وزن آموزه های دینی برای تحقق اهداف مندرج در معیار «پیشگیری از جرایم سازمان یافته» و «پیشگیری از تکرار جرایم» به ترتیب با اوزان 0325/0 و 0433/0 کم تر است. نکته دارای اهمیت آن است که از دیدگاه دختران نوجوان بزهکار، مؤلفه «مجازات اسلامی» در جایگاه آخر اهمیت (هشتم) قرار داشته است، در حالی که از دیدگاه خبرگان نیز به عنوان مؤلفه ششم معرفی شده است؛ هم چنین هر دو گروه مؤلفه «پرورش وجدان و نفس سرزنشگر» را به عنوان اولویت اول انتخاب کرده اند.
Predicting Emotional Divorce Based on Dyadic Perfectionism and Resilience(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current study aimed to predict emotional divorce in women by dyadic perfectionism and resiliency. The target population for the research consisted of all women living in Tehran in 2021. A descriptive correlational design was employed, and a sample size of 360 was selected using the available sampling method. Participants were asked to complete three questionnaires: the Gottman Emotional Divorce Questionnaire (1994), the Shea and Slaney Perfectionism Questionnaire (1999), and the Connor and Davidson Resiliency Questionnaire (2003). The multivariate regression analysis revealed a positive correlation between emotional divorce and perfectionism and a negative correlation between emotional divorce and resiliency (p<0.05). As such, the study concluded that both perfectionism and resiliency can significantly predict emotional divorce in women. Moreover, the findings underscored the importance of resiliency in moderating the positive relationship between emotional divorce and abnormal perfectionism. Moreover, the findings underscored the importance of resiliency in moderating the positive relationship between emotional divorce and abnormal perfectionism.
تحلیل مفهوم اخلاق درخانواده ازمنظرامام سجاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به سبک زندگی دین محور، درگرو رعایت بایسته های اخلاقی است. یکی از منابع اصلی احصاء اصول اخلاق در خانواده منابع دینی است. این پژوهش با هدف مفهوم شناسی اخلاق درخانواده از منظر امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه انجام شد.از نظر هدف ،پژوهش حاضرکاربردی است و با رویکردکیفی و روش تحلیل محتوا که به طریقه کد گذاری بازو محوری صورت پذیرفت. در مرحله کد گذاری باز ، پنجاه و چهار دعای کتاب صحیفه سجادیه با مضمون اخلاق درخانواده و سیره آن حضرت به روش کتابخانه ای مورد بررسی قرار گرفت وکه ماحصل کد گذاری باز و محوری رسیدن به (118)کداولیه و (12)مقوله فرعی و (4)مقوله اصلی بود که بر اساس آن مدل اخلاق در خانواده مفهوم بندی شد..یافته های پژوهش در چهار مقوله محوری شامل: رهیافت های اخلاقی عموی در خانواده ،رهیافت اخلاقی ویژه در روابط همسری، تعامل والدین با فرزندانو رهیافت های اخلاقی ویژه تعاملفرزندان با والدینسازمان یافت.اصول اخلاقی عمومی در خانواده شامل چهار مولفه؛«رفتار محبت آمیز»،«عفو وگذشت»،«همکاریو تشریک مساعی »و«احترام متقابل»است. رهیافت های اخلاقی ویژه روابط زوجین براساس مولفه محوری «مدارا و سازگاری » مفوم بندی شد.والدین درارتباط با فرزندان خود به رعایت«بایسته های تربیت» ،«حفظ و مراقبت»، و«نظارت»امر شده و مولفه های رهیافت های اخلاقی فرزندان درارتباط با والدین شامل؛«احسان و نیکی»،«حمایت»، «اطاعت»، و«مراقبت»می شود. یافته های این پژوهش می تواند درجهتسیاست گذاری آموزشی و تربیتی نهادهای فرهنگی- تربیتی همچون، خانواده، آموزش و پرورش، دانشگاه و رسانه ها مورد استفادهقرارگیرد.
ابعاد حقوقی ترمیم بکارت در ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جوامعی که باکرگی دختر هنگام ازدواج به دلایل مختلف فرهنگی اهمیت بالایی دارد، ؛ دخترانی که به هردلیل واجد دارای پرده بکارت نیستند، بعضا برای فرار از برچسب روابط نامشروع، خشونت های احتمالی، ازدست دادن فرصت های اجتماعی و... و موارد مشابه اقدام به ترمیم بکارت می کنند. این اقدام پیامدهای ابعاد فردی، اجتماعی و حقوقی متفاوتی دارد. این مقاله به پیامدهای حقوقی این عمل در حوزه روابط و مناسبات خانوادگی پرداخته است. ترمیم پرده بکارت از چشم انداز حقوقی در ازدواج دارای ابعادی چون: «لزوم اذن ولی در نکاح باکره»، «اعمال خیار تدلیس نسبت به عقد نکاح» و «تعیین مهریه» است. مطابق قوانین موجود فردی که اقدام به ترمیم می کند در نهاد خانواده با سه مساله اصلی مواجه است: ۱) لزوم اذن ولی در نکاح باکره؛ ۲)امکان وقوع تدلیس(فریب در ازدواج)؛ و ۳) تعیین تکلیف مهریه. پژوهش حاضر، از روش توصیفی، تحلیلی–توصیفی تطبیقی و استقرانی استفاده کرده و مبتنی بر تحقیقات کتابخانه ای با ابزار گردآوری اطلاعات و فیش برداری از منابع معتبرحقوقی و آراء قضایی مرتبط با مسئله بر اساس قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی صورت گرفته است. یافته ها نشان داد که اذن ولی در نکاح باکره تداوم ندارد و نیز عدم بکارت زوجه به طورکلی موجب حق فسخ نیست مگر آنکه باکرگی شرط شده باشد. همچنین اثر ترمیم بکارت در محاسبه مهریه قبل و بعد از رابطه جنسی متفاوت است . نهایتا نویسندگان پیشنهاد می کنند: مواد قانونی مربوط به ترمیم بکارت بازنگری شوند؛ نهادهای ذی ربط نظارت ویژه ای روی مراکز جراحی ترمیم بکارت داشته باشند؛ معاونت اجتماعی و پیشگیری از جرم قوه قضاپیه آموزش های کارآمدی برای آگاه سازی جامعه از ابعاد قانونی ترمیم بکارت و نیز باقی بودن اهمیت بکارت داشته باشد و نهادهای تربیتی و رسانه ای ملی، با آموزش والدگری موفق، گسست ارتباطی میان دختران با والدینشان را که خود زمینه لغزیدن در روابط نامتعارف و یا پنهانکاری های متعاقب آن از جمله ترمیم های فریبکارانه را فراهم می نماید، تقلیل دهند.
ظرفیت های حقوق در ایمن سازی اقتصادی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
129 - 146
حوزههای تخصصی:
در حقوق خانواده اسلام و ایران، احکام اقتصادی به گونه ای تشریع شده است که نیازهای زوجین و فرزندان را تأمین نماید. باوجوداین، به دلیل تحولات اجتماعی، امروزه بعضی احکام اقتصادی خانواده تأمین کننده نیازهای آنان نیست. پژوهش حاضر باهدف بررسی ناامنی اقتصادی خانواده در حقوق ایران و ظرفیت های حقوق برای برون رفت از این ناامنی انجام شد. بدین منظور، کلیه منابع مکتوب حقوق در این حوزه به روشی تحلیلی- اسنادی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در نظام حقوقی ایران، استفاده از ظرفیت حقوق خصوصی برای تأمین اقتصادی خانواده ملاک بوده است و جهت گیری تحولات حقوقی در دو بعد تقنینی و قراردادی، شامل تأمین اقتصادی زوجه از طریق تغلیظ تعهدات اقتصادی زوج می باشد. ازاین رو، توازن حقوق و تکالیف زناشویی به هم ریخته و خانواده دچار بدکارکردی شده است. براین اساس، در پژوهش حاضر، تجربه حقوقی ایران در این حوزه نقد و ظرفیت حقوق عمومی در تأمین اقتصادی خانواده تشریح شد و این نتیجه حاصل گردید که راه برون رفت از بدکارکردی این حوزه و تأمین اقتصادی خانواده، تعهدپذیری اقتصادی دولت است.
تدوین مدل مسئولیت پذیری و خودکارآمدی تحصیلی براساس الگوهای ارتباطی خانواده با نقش میانجی سبک های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل مسئولیت پذیری و خودکارآمدی تحصیلی بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده با اثر واسطه ای سبک های فرزندپروری ادراک شده در بین دانش آموزان به روش غیرآزمایشی از نوع همبستگی و تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر متوسطه دوم مناطق 14، 13و 15 تهران در سال تحصیلی 1400 بود که تعداد 410 نفر از ایشان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و وارد پژوهش شدند. اطلاعات پژوهش با استفاده از پرسش نامه های مسئولیت پذیری روان شناختی کالیفرنیا، خودکارآمدی تحصیلی مورگان جینکز، ادراک از سبک های فرزندپروری مکلون و مررل و پرسش نامه تجدیدنظرشده الگوهای ارتباطی ریچی و فیتزپاتریک جمع آوری شد. نتایج نشان داد که مسئولیت پذیری دارای رابطه معنادار با سبک فرزندپروری مقتدرانه بود، ولی رابطه معنادار با سبک های سهل گیرانه و مستبدانه نداشت. همچنین، الگوهای ارتباطی گفت وشنود و همنوایی به طور غیرمستقیم با مسئولیت پذیری رابطه مثبت داشت. خودکارآمدی تحصیلی به طور غیرمستقیم با الگوی ارتباطی گفت وشنود و الگوی همنوایی و به طور مستقیم با سبک فرزندپروری مقتدرانه رابطه مثبت داشت. در نهایت، رابطه مستقیم سبک فرزندپروری سهل گیرانه و سبک فرزندپروری مستبدانه با خودکارآمدی تحصیلی معنی دار نبود. براین اساس، الگوهای ارتباطی با نقش واسطه ای سبک های فرزندپروری 38% از مسئولیت پذیری و 25% از خودکارآمدی تحصیلی را تبیین می کند.
پژوهشی فقهی در تکثیر نسل و نسبت آن با تحکیم خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرزندآوری و نقش آن در تحکیم خانواده یکی از مسائل مهم در جوامع اسلامی است. فقها و اندیشمندان اسلامی در مورد تکثیر نسل نظرات مختلفی ارائه کرده اند و هرکدام سعی دارند بااستفاده از ادله فقهی، نظر خود را اثبات و آثار آن در نظام خانواده را پیاده کنند. پژوهش حاضر به روش تحلیلی-اسنادی و باهدف نقش فرزندآوری و تکثیر نسل بر تحکیم خانواده با تکیه بر آرای فقها درباره جمعیت و نقد آراء این حوزه انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که ازبین آرای اندیشمندان اسلامی درباره جمعیت، نظریه تکثیر نسل و فرزندآوری، مطلوب شرع در شرایط عادی و وجوب بالکفایه در مواقع ضروری است. دیدگاه های فقهی دیگر درباره جمعیت، بدون توجه به ادله فقهی-قرآنی-روایی وآثار تکثیر نسل بر تحکیم نظام خانواده تفسیر شده است.
مطلوبیت سنجی عوامل کلیدی تاثیرگذار بر مقوله احساس امنیت بانوان در فضاهای باز شهری (مطالعه موردی: ناحیه منفصل شهری نایسر؛ سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
123 - 140
حوزههای تخصصی:
امروزه مطالعه درباره ی حضور پذیری زنان در محیط های شهری یکی از دغدغه های اصلی مدیران و برنامه ریزان شهری به حساب می آید. لذا هدف این پژوهش، مطلوبیت سنجی عوامل کلیدی تاثیر گذار بر مقوله احساس امنیت بانوان در فضاهای باز شهری ناحیه بلافصل شهری نایسر می باشد. این پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی و از نظر روش جزء پژوهش های توصیفی - تحلیلی به شمار می رود. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه ای با چهار شاخص اصلی و ۲۳ گویه از طریق مرور اسناد معتبر پژوهشی استخراج شده است و حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران برابر با ۳۷۵ نفر محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل یافته های حاصل از مطالعات میدانی از روش تحلیل عاملی در نرم افزار ssps استفاده شده است. نتایج بیانگر آن است که امنیت فضاهای عمومی منطقه نایسر در ابعاد کالبدی - فضایی، اجتماعی - رفتاری و دسترسی از منظر زنان پایین است؛ در حالی که در بعد نظارت میزان امنیت این فضاها در حد متوسط می باشد. همچنین نتایج تحلیل عاملی نشان می دهد که در مجموع می توان از میان ۲۳ شاخص استخراج شده بر روی ۴ عامل مهم در ارتقاء حس امنیت زنان تاکید نمود که عبارتند از: بازسازی محیطی و افزایش نظارت پلیس (با مقدار ویژه ۹۴/۴)، ارتقاء کیفیت محیط های سواره و پیاده و نظارت های هوشمند (با مقدار ویژه ۳۷/۳)، استقلال افراد برای حضور در فضاهای عمومی (با مقدار ویژه ۴۱/۲) و عامل رنگ آمیزی و خوانایی المان های شهری (با مقدار ویژه ۳۴/۲).
شیوه همسرداری حضرت خدیجه (س) در سه حوزه فرهنگی، روان شناختی و رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و فرهنگ سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
55 - 67
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی شیوه همسرداری حضرت خدیجه(س) در سه حوزه فرهنگی، روان شناختی و رفتاری بود. جامعه پژوهش شامل کلیه متون و منابع مربوط به حضرت خدیجه(س) است. نمونه پژوهش متون مربوط به شیوه همسرداری حضرت خدیجه(س) بود. این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی بود. با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای اطلاعات جمع آوری شد و سپس داده های به دست آمده تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که حضرت خدیجه(س) بانوی بی نظیر حجاز در شیوه همسرداری خویش با پیامبر اکرم(ص) در سه بعد فرهنگی، روان شناختی و رفتاری بسیار تحسین برانگیز عمل کرده و می تواند الگویی کامل برای همه زنان مؤمن بلکه مطلق زنان باشد. آن حضرت که در زمان حیات و پس از آن مورد توجه دیگران بودند در حوزه فرهنگی تحولاتی در خصوص نگاه به شیوه همسرگزینی، تأثیر سن در ازدواج و عدم تأکید بر تجمل گرایی ایجاد نمودند. در حوزه روان شناختی دارای ویژگی های عشق و معرفت، اعتماد قلبی به همسرو درک مشکلات زندگی بود. هم چنین در حوزه رفتاری دارای ویژگی هایی مانند عفت، سخاوت، تکریم همسر، حمایت از همسر، و موجد فضای ایمن و آرامش بخش در خانه بود. بنابراین می توان گزارش کرد که به کارگیری مجموع این مؤلفه ها توسط زنان، موجب ارتقای جایگاه آنان نزد همسر و در نتیجه استحکام خانواده و نیل به اهداف مشترک می شود.
بررسی عوامل سازمانی مؤثر بر تعارض نقش شغلی وخانوادگی پرستاران زن در دوران بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل سازمانی مؤثر بر تعارض نقش شغلی و خانوادگی پرستاران زن در دوران بیماری کرونا است. در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل زنان پرستار شهرستان جیرفت در بیمارستان های دولتی و خصوصی به تعداد 100 نفر بود که به روش سرشماری انتخاب گردیدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد عوامل سازمانی و تعارض نقش شغلی و خانوادگی استفاده شد. روایی آن ها از طریق روایی صوری و پایایی آن ها از طریق آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد از بین عوامل سازمانی، تعهد سازمانی مهم ترین پیش بینی کننده تعارض نقش شغلی و خانوادگی زنان شاغل بود (965/3-=t ،456/0-=β). نتایج به دست آمده از آزمون الگو نشان داد بین تعارض نقش با عدالت سازمانی (001/0>p، 47/0=β)، امکان ارتقای نقش (001/0>p، 44/0=β)، درگیری شغلی (001/0>p، 73/0=β)، تعهد سازمانی (001/0>p، 68/0=β)، احساس گرانباری نقش (001/0>p، 13/0=β)، حمایت اجتماعی مافوق (001/0>p، 7/0=β)، حمایت اجتماعی همکاران (001/0>p، 63/0=β) و رضایت شغلی (001/0>p، 62/0=β) رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. ضریب رگرسیون بین عوامل سازمانی با تعارض نقش شغلی و خانوادگی برابر با 31/0- بود بدین معنی که به ازای یک واحد افزایش در عوامل سازمانی، تعارض نقش شغلی و خانوادگی زنان شاغل معادل 31/0 واحد انحراف معیار کاهش پیدا خواهد کرد.
الگوهای تعامل زناشویی افراد تمایزنایافته: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود تفاوت در تعاملات زوجی به واسطه ویژگی های درون فردی و بین فردی زوج ها است . شناسایی الگوهای تعاملی زوج ها در بستر تمایز نایافتگی هدف اصلی پژوهش حاضر است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی و طرح پدیدارشناسی انجام گرفت. مشارکت کنندگان شامل 11 زن و 7 مرد بودند که نمرات تمایزیافتگی آنها یک انحراف استاندارد پایین تر از میانگین و اضطراب آنان یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود. انتخاب مشارکت کنندگان با استفاده از نمونه گیری هدفمند و روش ملاک محور انجام شد و جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. همچنین، به منظور پوشش دادن ملاک های ورود از مقیاس تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر و پرسشنامه سلامت عمومی استفاده گردید. مصاحبه ها طبق رویکرد هفت مرحله ای دیکلمن مورد کدگذاری و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، منجر به شناسایی تعداد 118 کد اولیه شد که بر اساس شباهت معنایی، در 14 زیرطبقه قرار گرفت. سپس مفاهیم مرتبط با هم در 5 طبقه اصلی دسته بندی شدند که عبارتند از: 1- الگوهای تعاملی منفعل ساز 2- الگوهای تعاملی خصمانه 3- الگوهای تعاملی کنترل گرانه 4- الگوهای تعاملی مبتنی بر سلب مسئولیت 5- الگوهای مبتنی بر عدم درک دیدگاه مقابل. این پژوهش بر نقش تمایزیافتگی در الگوهای تعامل زناشویی تاکید می کند. به علاوه نتایج نشان دهنده وجود الگوهای مخرب تعامل زناشویی در افراد نامتمایز می باشد.
بررسی تأثیر مشاورۀ شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده بر تسهیل تعارض شغل-خانواده و خود- ارزشیابی بنیادی در زنان کارمند دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
35 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی تأثیر مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده بر تسهیل تعارض شغل- خانواده، تعارض خانواده- شغل و تصحیح خود- ارزشیابی بنیادی زنان شاغل دانشگاه اصفهان بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی- به روش پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان کارمند دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1400 بودند. از این جامعه، تعداد 30 نفر از کارمندان داوطلب حاضر به همکاری انتخاب و در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. متغیر مستقل جلسات مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده (گرینهاوس و پاول، 2006( بود که در هشت جلسه در گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک، پرسشنامه تعارض شغل- خانواده (مک ماریان و نت مایر، 1996) و مقیاس خود- ارزشیابی بنیادی (جاج و همکاران، 2003) استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس (آنکوآ) نشان داد که بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در دو بعد تعارض شغل- خانواده، خانواده- شغل و خود-ارزشیابی بنیادی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). نتیجه گیری: مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده بر تسهیل تعارض شغل- خانواده در دو بعد و تصحیح خود- ارزشیابی بنیادی مؤثر است.
مطالعه فهم ادراک شده زنان از اینستاگرام و کژ کارکردهای آن در نهاد خانواده (مورد مطالعه: زنان مطلقه شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
63 - 92
حوزههای تخصصی:
عصر کنونی تحت هجمه و تاخت و تاز وسایل ارتباط جمعی مانند ماهواره، تلوزیون و به طور خاص اینترنت قرار گرفته است. افراد دیگر مثل گذشته خود را در محدودیت نمی بینند و بدون توجه به فاصله زمانی- مکانی با دیگران ارتباط برقرار می کنند. رسانه های ارتباط جمعی و به طور ویژه اینترنت با ورود به خانواده ها باعث تغییرات گسترده در نقش ها و تکالیف مربوط به آنها، حقوق اعضا شده است. این تغییرات نشان دهنده تحولات در ارزش ها و هنجارهای خانوادگی نیز شده است، انتظارات نقشی را تغییر داده است. هدف از پژوهش حاضر درک، تعریف و تفسیر زنان مطلقه از شبکه های اجتماعی مجازی با تاکید بر اینستاگرام می باشد. پارادایم پژوهش برساختی و تفسیری است و استراتژی پژوهش از نوع پدیدارشناسی می باشد. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی زنان مطلقه شهر ایلام است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق می باشد. تعریف و معنای ذهنی زنان مطلقه از شبکه های اجتماعی مجازی در قالب 3 مقوله «شبکه های اجتماعی مجازی به مثابه شکل دهنده سبک زندگی نوین»، شبکه های اجتماعی مجازی به مثابه فضای کژکارکرد»، و «ابزار کرختی فرهنگی» دسته بندی شد. همچنین روابط زن و شوهری قبل از ورود به این شبکه ها و از دید زنان مطلقه در قالب مقوله های «انسجام خانواده» و «عدم بحران در تمامیت نهاد خانواده» دسته بندی شد. در نهایت روابط همسران با ورود به فضای اینستاگرام با مقولات گسست از شبکه خویشاوندی، مشکلات مربوط به عاملیت، نمایش مصرف، استحاله نظام ارزشی دسته بندی شد.
تجربه زیسته نحوه پذیرش و سازگاری با فقدان پدر: در فرزندان شاهد و غیر شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تجربه زیسته نحوه پذیرش و سازگاری فقدان پدر در فرزندان شاهد و غیرشاهد بود .پژوهش حاضر به روش کیفی پدیدارشناسی بر روی 17 دختر25 تا 35 ساله بر اساس نمونه گیری مبتنی بر هدف صورت گرفت. از میان نمونه تحقیق، تعداد 9 نفر شاهد و 8 نفر غیر شاهد بوده اند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری گردید و تجزیه و تحلیل دادهها به روش پدیدارشناسی توصیفی کلایزی بود. نتایج حاصل از مصاحبه در مورد نحوه سازگاری در قالب 3 مولفه اصلی نشان داد: نحوه سازگاری فرزندان شاهد در زمینه ی سازگاریهای موثر؛ روی آوردن به مذهب، برقراری ارتباط با دیگران، جایگزین کردن، همانندسازی با ارزشها، درک حضور پدر در زندگی، احساس امنیت عاطفی، مشکل گشایی برنامهریزی شده، دفاع جراتمندانه از ارزش ها و فرزندان غیر شاهد؛ روی آوردن به مذهب، برقراری رابطه با دیگران، جایگزین کردن و مشکل گشایی برنامهریزی شده بوده است. نحوه سازگاری فرزندان شاهد در زمینه ی سازش های منفعلانه؛ انتظار و امید منفعلانه اما نحوه سازگاری منفعلانه فرزندان غیر شاهد؛ پذیرش شرایط و مهار احساسات بوده است. مکانیزمهای سازشهای غیرموثر در فرزندان شاهد انکار و گریه اما در فرزندان غیر شاهد تنها گریه بوده است. سازگاری با فقدان پدر در فرزندان شاهد راحت تر از سازگاری فرزندان غیرشاهد است و از دلایل آن می توان به ارزش والای نوع مرگ در راه خدا نام برد که سبب می شود که این نوع مرگ را بپذیرند و نسبت به خود (به عنوان فرزند شهید) نگرش مثبت داشته باشند.کلیدواژهها: سازگاری، فقدان، پدر، شاهد، فرزندان
آثار حضور زنان در بین اعضای هیأت مدیره شرکت ها بر کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
103 - 122
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در این مقاله آثار حضور زنان در هیأت مدیره شرکت ها بر کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار آن ها با در نظر گرفتن نقش نظارت درون-سازمان و برون سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است. روش شناسی: روش این پژوهش از نوع کمّی و پس رویدادی است و برای اندازه گیری کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار از الگوی پینوک و لیلیس استفاده شد. نمونه این پژوهش مبتنی بر داده های مربوط به 122 شرکت فعال در بورس تهران از سال 1386 تا 1398 می باشد. یافته ها: نتایج تحلیل های رگرسیونی پژوهش نشان داد که بین تنوع جنسیتی هیئت مدیره و کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار شرکت ها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین، بین بیش(کم)سرمایه گذاری در نیروی کار و تنوع جنسیتی هیئت مدیره رابطه منفی و معناداری وجود دارد. افزون بر این، شواهد نشان داد زمانی که شرکت ها دارای نظارت درون سازمانی و برون سازمانی ضعیف هستند، رابطه مثبت قوی تری بین تنوع جنسیتی هیئت مدیره و کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار وجود دارد.نتیجه گیری: بر اساس شواهد بدست آمده از پژوهش به سهامداران شرکت ها پیشنهاد می شود که در انتخاب اعضای هیئت مدیره، حضور بانوان و انتخاب آنها به عنوان عضو هیئت مدیره توجه ویژه ای داشته باشند. هم چنین، به سازمان بورس و اوراق بهادار تهران، نهادهای متولی استخدام در ایران و سایر نهادهای ذیربط پیشنهاد می شود با تعامل با یکدیگر برای ارتقای نیروی کار شرکت ها، قوانینی را وضع کنند که شرکت ها موظف به انتخاب اعضای هیئت مدیره زن شوند.
تأثیر حضور زنان در هیئت مدیره و کمیته حسابرسی بر بی نظمی مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
743 - 760
حوزههای تخصصی:
براساس نظریه جامعه پذیری جنسیتی، زنان و مردان در مواجهه با رشد اخلاقی گوناگون، ارزش های متفاوتی از خود نشان می دهند؛ بنابراین حضور زنان در ترکیب کمیته حسابرسی و هیئت مدیره موجب اثربخشی بیشتر سازمان می شود و این امر نیز با رفتار فرصت طلبانه مدیران موجب کاهش بی نظمی های مالی در شرکت ها می شود. در این راستا هدف از این پژوهش، تأثیر حضور زنان در هیئت مدیره و کمیته حسابرسی بر تخلفات حسابداری است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، و از نظر روش گردآوری داده ها نیمه تجربی پس رویدادی در زمینه تحقیقات اثباتی حسابداری است. داده های پژوهش از لوح های فشرده، آرشیو آماری، تصویری و سایت بورس اوراق بهادار تهران و نرم افزار راهورد نوین جمع آوری شده است. درنهایت با توجه به حجم نمونه ها، از نسخه سیزدهم نرم افزار EViews و Stata برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که حضور زنان در کمیته حسابرسی سبب کاهش تخلفات مالی در شرکت ها می شود. همچنین یافته ها نشان می دهد حضور زنان در هیئت مدیره با نظارت بر رفتار فرصت طلبانه مدیران می تواند تأثیر منفی و معناداری بر تخلفات مالی داشته باشد. با توجه به اینکه تنوع جنسیتی بیانگر تفاوت ویژگی های اخلاقی و شخصیتی زن و مرد است و اعمال افراد بازتابی از افکار و احساسات درونی آن ها است، حضور زنان در ترکیب کمیته حسابرسی و هیئت مدیره سبب کاهش هزینه های نمایندگی شرکت ها و درنتیجه افزایش اثربخشی سازمان می شود.