فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۳۱٬۳۸۷ مورد.
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۳
179 - 199
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مبانی و الزامات حکومت داری و رهبری مبتنی بر اندیشه های قرآنی آیت الله خامنه ای است. برای تحقق هدف نامبرده، سخنان و بیانات مقام معظم رهبری (مدظله) با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی براساس مدل باردن (1375) مورد واکاوی قرار گرفته است. براین اساس با مراجعه به سخنرانی ها، متون و یادداشت های مرتبط با موضوع از منظر ایشان که بیشتر با توجه به آیات قرآن بود، عناوین اصلی و فرضیه ها شکل گرفته و پس از آن با دقت در مضامین و عبارات و کدگذاری آن ها، تلاش گردید تا معانی پنهان روابط میان آن ها در قالب مبانی و الزامات شکل داده شود. یافته های پژوهش در 4 مؤلفه اصلی « انجام وظایف، مسئولیت ها و تکالیف»، «توجه به ارزش ها و اخلاقیات»، «حاکمیت قانون» و «پاسخگویی و کنش مناسب» همراه با 13 مقوله فرعی و 32 کد شناسایی و آشکار شدند. تحلیل یافته ها نشان داد عوامل نامبرده در اندیشه مقام معظم رهبری به عنوان رهبر بزرگ جهان اسلام بر پایه تعالیم قرآن و اندیشه ناب اسلامی بوده و دستورالعمل کامل و مناسبی برای تحقق حکومت داری اسلامی و رهبری شایسته است که سازوکارهای مناسبی را برای رهبران سایر کشورهای اسلامی و مدیران سطوح پایین تر کشور در راستای انجام مسئولیت های خود به صورت شایسته فراهم می گرداند.
تبیین جایگاه قدرت هوشمند در سیاست خارجی آفریقایی ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
135-161
حوزههای تخصصی:
تغییرات در حال تکوین نظام جهانی سبب گردیده که ترکیه منافع خویش را در چارچوب سیستم نوظهور یاد شده بازصورت بندی کند. برآیند تکوین الگوی نوین حاکم بر سیاست خارجی این کشور برقراری روابط متوازن و چند جانبه با دولت ها و مناطق مختلف در راستای تغییرات پیکربندی قدرت جهانی است. ترکیه به موازات پویایی های موجود در نظام بین الملل، محیط پیرامونی و داخلی خود، یک سیاست خارجی توسعه محور با تاکید بر عناصر متکثر قدرت را نه تنها با همسایگان بلکه با سایر کشورها و مناطق مختلف در دستور کار قرار داده است. آفریقا از اولویت های راهبردی سیاست خارجی ترکیه است. روابط این کشور با آفریقا متاثر از چالش های داخلی و نیز تغییرات اقتصاد سیاسی جهانی است. هدف مقاله حاضر تبیین عملکرد سرشت قدرت در تعاملات سیاست خارجی ترکیه با کشورهای قاره آفریقا است. سوال پژوهش آن است که سیاست توسعه تعاملات ترکیه در آفریقا با استفاده از چه ساز و کارهایی پیگیری می شود؟ فرضیه پژوهش بدین صورت طراحی شده که دکترین نوین سیاست خارجی ترکیه در آفریقا در چارچوب قدرت هوشمند قابل مفهوم سازی است. پژوهش در چارچوب نظریه قدرت هوشمند و با روش توصیفی- تحلیلی و تکنیک فیش برداری از منابع اسنادی انجام گرفته است.
چالش ها و فرصت های اقلیمی سازی حکمروایی در گفتمان دولت های جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
57 - 35
حوزههای تخصصی:
توسعه ناپایدار و عدم توازن بین عرضه و تقاضای آب و تشدید آن در شرایط تغییر اقلیم از جمله مسائل مهم در مدیریت منابع آب کشور محسوب می شود. در این راستا لزوم توجه به تدوین برنامه ای سازگار با تغییر اقلیم در بخش آب و کشاورزی با توجه به ابعاد مختلف زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی امری گریزناپذیر به نظر می رسد. با توجه به طیف گسترده آثار بالقوه تغییر اقلیم و در عین حال عدم قطعیت ذاتی آنها، باید برنامه سازگاری به شکلی تدوین شود که حداکثر انعطاف پذیری و آثار جانبی را داشته باشد. بدین جهت مسأله اقلیمی سازی حکمروایی می بایست در بسیاری از برنامه ها و اسناد بالادستی کشور و در متن گفتمان دولت های مختلف جمهوری اسلامی ایران صرف نظر از جهت گیری های سیاسی آنها قرار بگیرد زیرا ماهیت اثرگذاری و آثار جانبی اقلیمی سازی حکمروایی از منظر مسائل اجتماعی و زیست محیطی تاکنون از سوی دولت های مختلف با کم توجهی روبرو شده و امروزه توجه به این امر ضروری به نظر می رسد. بر همین اساس پژوهش حاضر با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی فرصت ها و چالش های اقلیمی-سازی حکمروایی در گفتمان دولت های مختلف جمهوری اسلامی ایران می پردازد. بر اساس یافته های پژوهش، در بخش چالش های اقلیمی سازی حکمروایی در جمهوری اسلامی ایران، مشخص شد که چالش های اقتصادی بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده است. در مرتبه بعد چالش های سیاسی امنیتی قرار داد که با امتیاز 812/0 در مرتبه دوم جای گرفته است. رتبه سوم چالش ها به چالش های حوزه زیست محیطی با امتیاز 730/0 اختصاص دارد و پایین ترین رتبه نیز به چالش های اجتماعی با امتیاز 415/0 تعلق گرفته است.
راهبردهای تربیت و آموزش خلبانان هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران در جنگ آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۴
31 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف: افزایش توان رزمی و دفاعی کشور و کاربرد صحیح یگان های نظامی در صحنه نبرد، در گرو ارتقاء سطح آموزش، دانش و مهارت، سرمایه انسانی نیروهای مسلح مبتنی بر شکل جدید جنگ است. هدف از انجام این پژوهش تدوین راهبردهای تربیت و آموزش خلبانان هوانیروز آجا در حوزه محتوا و فناوری آموزشی در جنگ آینده است.روش: این پژوهش از نوع توسعه ای - کاربردی بوده که به روش توصیفی و با رویکرد آمیخته انجام شده است. از ابزار کتابخانه ای و میدانی برای جمع آوری اطلاعات در حوزه پژوهش استفاده شد.یافته ها: پس از احصاء نقاط قوت و ضعف و شناسایی فرصت ها و تهدیدهای مؤثر بر تربیت و آموزش خلبانان هوانیروز آجا در حوزه محتوا و فناوری آموزشی در جنگ آینده و ایجاد ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی (IFE و EFE) جایگاه و موقعیت تربیت و آموزش خلبانان هوانیروز آجا در نمودار تعیین و ارزیابی موقعیت و رویکرد راهبردی سازمان (SPACE) در موقعیت رقابتی قرار گرفت.نتیجه گیری: این پژوهش 11 راهبرد در خصوص تربیت و آموزش خلبانان هوانیروز آجا در حوزه محتوای و فناوری آموزشی در جنگ آینده را احصاء و الزامات اجرایی شدن آن ها را تعیین کرده است
دزدی دریایی و راههای مقابله با آن درپرتو قواعد و رژیم های بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آزادی دریانوردی از چنان اهمیتی برخوردار است که از دیرباز نه تنها در دریای آزاد بلکه با محدودیت هایی در قالب عبور بی ضرر در دریای سرزمینی و حتی در مواردی در آبهای داخلی دولت های ساحلی پذیرفته و تضمین شده است. بنابراین به آزادی دریانوردی در دریای آزاد استثنائاتی وارد است که مهمترین آن دزدی دریایی می باشد. (piraterie or piracy ) دزدی دریایی در زمره قدیمی ترین جنایات بین المللی است به همین دلیل هم هست انسان همراه با دزدی دریایی به اعماق یکی از کهن ترین و در عین حال مستمرترین حوادث دریاها کشانده می شود.این جنایت نه تنها بحث استقرار امنیت در دریاها را مطرح می کند، بلکه سبب اعمال صلاحیت جهانی نسبت به دزدان دریایی می شود.این صلاحیت هم در کنوانسیون 1993 ژنو در مورد دریای آزاد و هم در کنوانسیون 1932 حقوق دریاها در قالب همکاری کلیه دولتها برای سرکوب دزدی دریایی قابل مشاهده است.
تاثیر متقابل توسعه و جهانی شدن در خاورمیانه: بررسی تطبیقی اردن و کویت (2024-1990)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
39 - 75
حوزههای تخصصی:
خاورمیانه مانند سایر مناطق جهان بر اساس ویژگی های برآمده از تاریخ، سنت، نظام ارزشی و البته ساختارهای سیاسی خاص خود ناگزیربه مواجهه با واقعیت جهانی شدن به مثابه یک فرایند تعامل میان بازیگران خرد و کلان در عرصه جهانی و در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بوده است. به خصوص که بخش چشمگیر الزامات توسعه وسیاستگذاری کلان در منطقه ضرورتا با مسائل و موضوعات مربوط به واقعیت جهانی شدن متداخل و مرتبط بوده است. برآیند اثرگذاری نیروهای مختلف اجتماعی- سیاسی در داخل، تنظیم سیاست خارجی، تنوع بخشی به ظرفیت های اقتصادی و نهایتاً مدیریت پیامدهای امنیتی، سیاسی، اقتصادی واجتماعی بخشی از سرفصل های مواجهه دولت های منطقه با واقعیت جهانی شدن در بعد از 1990 بوده است. کویت و اردن به عنوان دو پادشاهی از پیشگامان منطقه در مواجه عینی با فرایند جهانی شدن بودند. براین اساس، این پژوهش پاسخ به این پرسش است که تأثیرمتقابل توسعه و جهانی شدن دردوکشور کویت و اردن چگونه بوده است؟ نویسندگان مقاله با اتکا به روشی مقایسه ای و با تمرکزبر دو دولت کویت و اردن به عنوان نمونه معرف دوگروه از دولتهای نفتی و فاقد منابع طبیعی در منطقه ذیل چارچوب نظری لیبرال به عنوان برنهاد پدیده جهانی شدن به بررسی تاثیر متقابل پیگیری مسیر توسعه و سیاستگذاری کلان در دولت های مذکور در ارتباط و نسبت با جهانی شدن پرداختند. مقاله با اتکا به روشی تطبیقی و با استفاده از چارچوب نظری نئولبیرالیسم این فرضیه را به آزمون گذاشته اند که روندجهانی شدن و ورود آن به منطقه خاورمیانه موجب شده است که دو دولت کویت و اردن به دلیل برخورداری از حداقل ترین نهادهای حاکمیتی دموکراتیک مسیری از توسعه را بپیمایند.
وضعیت حساس: زدایش و آویزش قانون در پرتو نفی وضعیت استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
77 - 122
حوزههای تخصصی:
تبیین پیوند فرد و جامعه، دولت و شهروندان و تضمین آزادی و عدالت در یک جامعه سیاسی ازجمله آرمان های قانون اساسی و نگاهبانی از آن است؛ اما وجود موقعیت های اضطراری، منجر به تعلیق زودگذر اجرای قانون می شود که در بیشینه سنت های حقوقی دنیا پذیرفته شده است؛ اما تکاپوهای علمی تازه بر این است که دولت مدرن بر این رویه حرکت می کند که با دراندازی اضطرارهای برساخته، همواره به آویزش قانون روی می آورد. واکاوی این مسئله در ساختار جمهوری اسلامی ایران داستان بلند و ناهمتایی را نسبت به آنچه در سطح جهانی است، پیش چشم ما قرار می دهد که با نام «وضعیت حساس» می توان به آن پرداخت. وضعیتی دوگانه که حاکمان هرگز خود را در برابر آویزش قانون قرار نمی دهند اما به طور قانونی این آویزش را پیش می برند. این نوشتار، تکاپویی پیرامون این معماست که «سامان سیاسی ایران چگونه به طور قانونی به آویزش و زدایش قانون و تصمیم گیری در وضعیت حساس می پردازد». برآیند این جستار که با روش هرمنوتیک متن محور به دست آمده نشان می دهد که سنت قانون اساسی ایران برخوردار از امکان هایی است و از عباراتی بهره گرفته و نهادهایی را استوار ساخته که با تمسک به آن ها و بدون اعلام آویزش قانون، وضعیت همیشه آویزش و حتی زدایش قانون را در پیش گرفته و آن را اجرای مرّ قانون می داند.
منطقه گرایی آشیانه ای؛ ایران، روسیه و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
95 - 116
حوزههای تخصصی:
منطقه گرایی به عنوان یکی از الزامات سیاست خارجی کشورها از گذشته خود را بر کشورها تحمیل نموده است؛ اما الگوهای آن پیوند مستقیمی با تحولات سیستم بین الملل داشته به گونه ای که در وضعیت پیچیدگی، خود را در قالب منطقه گرایی شبکه ای و آشیانه ای نمایان ساخته است. تداخل بلوک های منطقه ای ایران، روسیه و چین به ایجاد شبکه منطقه ای آشیانه ای منجر شده است که خوشه های شبکه ای هرکدام از آن ها بخشی از این شبکه را شکل می دهند. هرچند ادبیات روابط بین الملل به توصیف ابعادی از منطقه گرایی این سه کشور پرداخته اند اما بایستی از سطح توصیف به علل و پیامدهای این نوع منطقه گرایی بر سیاست خارجی این سه کشور حرکت نمود و آن اینکه منطقه گرایی آشیانه ای و پیامدهای آن بر سیاست خارجی آن ها به ویژه در حوزه مدیریت و کنترل این شبکه چیست؟ پاسخ به این پرسش را بایستی در تداخل مرزی، ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر جست وجو نمود و از سویی تأثیرگذاری بر پویش قدرت و حرکت به سمت بازدارندگی هیبریدی جمعی ازجمله پیامدهای اصلی آن به شمار می آید. به این سبب مقاله از ادبیات موجود در این حوزه فاصله گرفته و منطقه گرایی آشیانه ای و پویش های نظم در روابط بین الملل و کنترل آن را از زاویه ای نوین یعنی شبکه آشیانه ای مورد بررسی قرار می دهد.
معمای تداوم حضور نظامی آمریکا در عراق و پیامدهای آن برای منافع و امنیت پایدار جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
143 - 178
پژوهش حاضر به دنبال تبیین دو موضوع کلیدی معمای تداوم حضور نظامی آمریکا در عراق و پیامدهای آن برای امنیت ملی ایران است. مداخله و حضور نظامی آمریکا در عراق، مخاطرات امنیتی متعددی را برای جمهوری اسلامی ایران به وجود آورده است. از این رو، فعال سازی و به کارگیری سازوکارهای مختلف سیاسی-امنیتی، حقوقی، رسانه ای و اقتصادی-اجتماعی برای تنزل نقش آفرینی آمریکا در عراق، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. بدین وسیله این پژوهش به دنبال پاسخ به سؤال اصلی پیامدهای حضور آمریکا در عراق بر امنیت ملی ایران است. فرض محوری این پژوهش که بر پایه نظریه مجموعه امنیتی باری بوزان بنا شده، این است که تبدیل عراق به ابزاری برای کنترل و مقابله با رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای آمریکا، دلیل اصلی تداوم حضور نظامی این کشور در خاک عراق است که با استفاده از روش مطالعه اسنادی به توصیف و تحلیل آن پرداخته می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که توافقات امنیتی میان آمریکا و عراق از یک سو و عدم مخالفت جدی دولت عراق از سوی دیگر، زمینه های تداوم حضور این کشور در کوتاه مدت و میان مدت را فراهم می کنند و تداوم حضور و سلطه نظامی-امنیتی آمریکا در عراق، معمای امنیتی پیچیده ای است که ثبات و امنیت پایدار عراق و همسایگان آن، به ویژه ایران را به طور جدی تحت شعاع قرار می دهد. مقابله با حضور و مداخله نظامی آمریکا از سوی جمهوری اسلامی ایران، نیازمند یک الگوی مواجهه چندوجهی است که در نهایت، زمینه وابستگی متقابل امنیتی بین ایران و عراق و تنزل نقش آفرینی آمریکا را فراهم می سازد.
شاخصه های بنیادین تمدن اسلامی در اندیشه حسن البنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه حسن البنا، تمدن اسلامی، به عنوان یک مفهوم گسترده و پویا، به تحقق اصول دینی و اخلاقی اسلام بر مبنای ساختارها و ارکان متنوعی اشاره دارد. حسن البنا اسلام را به عنوان راهی برای بازگشت به اصول اخلاقی و دینی، اساس تمدن اسلامی تعریف می کند. این بازگشت به اصول اسلامی، به عنوان محور اصلی توسعه جامعه اسلامی، به تحقق اهداف اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی منجر می شود. این تحقیق به بررسی شاخصه های بنیادین تمدن اسلامی از دیدگاه حسن البنا می پردازد. وی به عنوان بنیان گذار جنبش اخوان المسلمین، ابعاد مختلف تمدن اسلامی را تبیین کرده و تأکیدهای خود را در زمینه بازگشت به اصول اسلامی، اهمیت اسلام سیاسی، حکومت و دولت اسلامی، مردم سالاری، نفی سلطه و استعمار، دوری از تمدن غرب، معنویت، عدالت، وحدت اسلامی، تقریب بین مذاهب، و جایگاه زنان معرفی کرده است. . . . . . . . . . . . . . .
آسیب شناسی جایگاه تحزب در نظام سیاسی ولایت فقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه، و در طول آن، توسعه سیاسی یکی از عمده ترین مباحث مرتبط با سیاست و کشورداری است. در رابطه با توسعه سیاسی از مولفه های مختلفی سخن گفته می شود که یکی از آنها مشارکت سیاسی به کمک احزاب است. برای این منظور هم مولفه های ایجابی و هم شناخت موانع دنبال می شود. لذا این تحقیق پرسش اصلی خود را در رابطه با آسیب شناسی جایگاه تحزب در نظام سیاسی ولایت فقیه طرح کرده است. فرضیه مقاله این بوده که نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه نه تنها تعارضی با تحزب ندارد بلکه می توان روابط مکملی با یکدیگر نیز داشته باشند. یافته های تحقیق نشان داده که نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه که از دل انقلاب اسلامی بیرون آمد برای اولین بار امکان مشارکت سیاسی واقعی را فراهم کرد که خود مبنایی برای تکوین احزاب شد. اما بنا به عللی از جمله قانون انتخابات جایگاه تحزب آن گونه که باید و شاید تا کنون در این نظم سیاسی جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده که این مسئله الزاماً ربطی به نهاد ولایت فقیه ندارد. رویکرد تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری داده ها اسنادی بوده است. کلمات کلیدی: تحزب، نظام سیاسی، ولایت فقیه، مردمسالاری
نقش شبکه های اجتماعی در ایجاد و گسترش شبهات دینی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهنمون اﻧﻘﻠﺎب اسلامی سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 29
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عرصه هایی که شبکه های اجتماعی به عنوان پرکاربردترین شکل از رسانه های نوین توانسته اند در آن تغییرات اساسی ایجاد کنند، عرصه شبهات دینی بالاخص در حوزه مسائل زنان است که در سال های اخیر دامنه آن به شدت افزایش پیدا کرده است. لذا پژوهش پیش رو با هدف بررسی نقش بنیان گذاران و حامیان شبکه های اجتماعی در ایجاد و گسترش شبهات دینی در عرصه مسائل زنان، به کمک روش کتابخانه ای اسنادی، این مسئله را مورد مطالعه قرار داده است. بررسی رابطه بین عملکرد رسانه ها و صاحبان و بنیان گذاران آن ها نشان داد که منافع مشترک، تداخل و یکی شدن منافع، شبکه های اجتماعی و صاحبان و بانیان آن ها که عموماً کارتل ها، تراست ها و شرکت های تجاری وابسته به نظام سرمایه داری جهانی هستند، باعث می شود که شبکه های اجتماعی تنها در راستای اهداف و منافع صاحبان و بانیان خود عمل کنند. صاحبان این شبکه ها برای دستیابی به اهداف غیرمالی، چون جهت دهی به افکار عمومی، ایجاد تغییر در مفاهیم و باورهای دینی، تغییر نهاد خانواده، دگرگونی در عرصه زندگی زنان و اهداف مالی چون ترویج مصرف گرایی و مدگرایی، اقدام به ایجاد و گسترش شبهات دینی در حوزه زنان می کنند و زنان به دلیل آن که بدون هدف خاص (بیشتر برای سرگرمی و ارتباط با دوستان) بیش ترین زمان را، در این شبکه ها سپری می کنند، طبق نظریه کاشت، بیش ترین تأثیر را از این شبکه ها می پذیرند و به همین دلیل به عنوان یکی از اصلی ترین گروه های هدف از سوی صاحبان این شبکه ها، انتخاب می شوند.
نشانه شناسی «ایران قوی» در گفتار آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهنمون اﻧﻘﻠﺎب اسلامی سال ۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
31 - 52
حوزههای تخصصی:
اکنون و در سال های آغازین سده پانزدهم خورشیدی، بنا به علل و دلایل گوناگون داخلی و خارجی، جایگاه ایران و فرصت ها و تهدیدهای پیش روی آن مسأله کلیدی در همه شؤون کشور به شمار می رود. کلیدواژه «ایران قوی» که در سال های اخیر از سوی رهبر انقلاب اسلامی بارها مورد تأکید قرار گرفته و در سخنان ایشان از بسامد بالایی برخوردار گشته، می تواند به عنوان یک «راهبرد» اساسی در «اکنونِ» تاریخی ایران در مواجهه با مسأله مزبور، مورد بازخوانی قرار گیرد. از این رو، در نوشتار حاضر می کوشم از منظری نشانه شناسانه، در منظومه بیانات آیت الله خامنه ای و بر مبنای اصول فکری ایشان، این کلیدواژه و حوزه های معنایی آن را خوانش نمایم. در یک نسبت معنایی می توان نشانه هایی همچون مدیر قوی، ملت قوی، روحیه و اعتمادبه نفس ملی، اقتدار درون زا، اقتصاد مقاومتی، علم، و اخلاق و ایمان را به مثابه کلماتی کلیدی حول میدان معنایی ایران قوی در گفتار رهبر انقلاب دریافت کرد.
روابط آمریکا و کردهای سوریه؛ اتحاد راهبردی یا همسویی پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
161 - 189
همزمان با شروع بحران سوریه، بازیگران مختلف داخلی، منطقه ای و بین المللی راهبردهای متمایزی را برای واکنش به این وضعیت اتخاذ کردند. این امر به ویژه به دلیل موقعیت بحرانی ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک سوریه در غرب آسیا مشهود است. ایالات متحده به عنوان یک ابرقدرت جهانی با منافع گسترده، راهبرد مداخله جویانه ای را با هدف حفظ منافع خود و متحدان منطقه ای اش در جریان بحران سوریه دنبال کرد. در ابتدا، ایالات متحده از تلاش ها برای سرنگونی نظام سوریه با حمایت از مخالفان عرب سوریه حمایت می کرد. با این حال، با تضعیف مخالفان و مواجهه با شکست در برابر نظام سوریه و متحدانش، ایالات متحده تمرکز خود را به نیروهای کُرد معطوف کرد و به دنبال حفظ منافع راهبردی خود از طریق مشارکت جدید بود. این تحقیق به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است: چه راهبردی زیربنای رویکرد ایالات متحده در قبال کردهای سوریه است؟ فرضیه بر این اصل استوار است که بنظر می رسد رابطه بین دو بازیگر با تعهدات عمیق معمول یک اتحاد راهبردی مشخص نمی شود. در عوض، مشارکت ایالات متحده و کردهای سوریه با دقت بیشتری به عنوان یک همسویی پویا توصیف می شود، موقتی، مشروط و پاسخگو به تهدیدات فوری به ویژه در مورد مبارزه با تروریسم داعش و مهار قدرت های منطقه ای، مانند ایران و ترکیه می باشد. این مقاله، عوامل شکل دهنده این همسویی پویا و محدودیت هایی را که از تبدیل شدن آن به یک اتحاد راهبردی جلوگیری نموده، بررسی خواهد کرد. این تحقیق از نوع کیفی و مبتنی بر رویکرد توصیفی-تحلیلی از نظریه همسویی پویا استفاده می کند؛ لازم به ذکر است که نیز مطالعه اسنادی بوده و ابزار گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای (اعم ازچاپی و دیجیتالی) می باشد.
ثبات و توسعه در روابط با همسایگان متخاصم؛ مدیریت سیاست خارجی در نزد ادریسیان
حوزههای تخصصی:
ادریسیان به عنوان نخستین دولت علوی نسب در نیمه دوم قرن دوم هجری در شمال غرب آفریقا و سرزمین مغرب اقصی، در منطقه ای حیات خود را آغاز کرد که از همه سو با دولت های متخاصم احاطه شده بود: امویان اندلس در شمال، اغلبیان در شرق و دولت شهرهای خارجی مسلک بنورستم در شمال شرقی و بنومدرار در جنوب شرقی. معنای چنین موقعیت جغرافیایی ورود ناگزیر به جنگ های طولانی و فرسایشی و تنش های مستمر است، اما با مطالعه تاریخ ادریسیان نه تنها خبری از جنگ های مستمر نیست؛ بلکه با یک دولت با ثبات روبرو می شویم که درخشان ترین دوره تمدنی منطقه مغرب اسلامی در قرون نخستین هجری را رقم می زند. بررسی مدیریت سیاست خارجی ادریسیان و تبیین راهبردهای این دولت در مهار تخاصم و تبدیل بحران ها به فرصت در عرصه دیپلماسی مسأله اصلی پژوهش پیش رو است. مطالعه تاریخی با روش توصیفی و تبیین علّی با تکیه بر داده کاوی در گزارش های تاریخی مربوط به این دولت نشانگر این مطلب است که ادریسیان با اتخاذ سیاست هایی از قبیل: تسامح مذهبی، روابط تجاری گسترده با همسایگان، برقراری موازنه قدرت و بهره برداری از اختلافات قبایلی در قلمرو همسایگان توانستند در سیاست خارجی موفق عمل کرده و از درگیری های فرسایشی و جنگ های مستمر با همسایگان پرهیز نمایند و بدین طریق زمینه برای ثبات و توسعه در قلمرو خود را فراهم نمایند.
تحلیل پیامدهای ژئوپلیتیکی منابع مشترک نفتی بین ایران و عراق
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
96 - 111
حوزههای تخصصی:
بیشتر میادین نفت و گاز مشترک در خلیج فارس واقع شده اند که یکی از کم عمق ترین دریاهای جهان به شمار میرود. منطقه غرب آسیا و حوزه خلیج فارس در حال تجربه تنش های ژئوپلیتیکی بی شماری است. از نظر تاریخی، این میادین نفتی مشترک منبع اختلاف و تنش هستند که به جنگ هایی نیز منجر شده است. ایران دارای 15 میدان مشترک نفتی با عراق می باشند. پژوهش حاضر با عنوان تحلیل پیامدهای ژئوپلیتیکی منابع مشترک نفتی بین ایران و عراق به دنبال پاسخ به این سؤال است که منابع نفتی مشترک ایران عراق چه نقشی در روابط دو کشور دارد؟ همچنین برای بررسی عنوان پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی و تکنیک دیمتل بهره گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد متغیرهایی مانند رقابت منطقه ای، توسعه یک جانبه میادین نفتی مشترک، همکاری نزدیک اقتصادی، اختلافات منطقه ای، رشد اقتصادی ایران و کاهش اثر تحریم ها، شرکای تجاری متفاوت، اختلاف در جذب سرمایه گذاری خارجی، عدم توانایی ایران در سرمایه گذاری، همگرایی ژئوپلیتیکی در تنگه هرمز، سرمایه گذاری مشترک، بی ثباتی در دیپلماسی اقتصادی و ... در منطقه نشان دهنده تعامل بالا و ارتباط سیستمی قوی با سایر متغیرها هستند. با اتکا به تحلیل ها، به نظر می رسد ضروری است که ایران با تحلیل دقیق موقعیت موجود و با توجه به پیش بینی های کارگشا درباره آینده درصدد توسعه روابط با عراق بربیاید و ضمن تلاش برای حفظ سهم و ثروت خویش در مخازن مشترک و سرمایه گذاری خارجی در صنعت نفت خود در راستای تبدیل تهدیدات احتمالی به فرصت های جدید برآید و با ایجاد همکاری زمینه تأمین منافع حداکثری را مهیا کند.
بررسی نقش آفرینی آفریقا در مناسبات ژئوپلیتیکی جهان معاصر
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۳۱۸-۲۹۱
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر آفریقا به میزان فزاینده ای به عنوان یک بازیگر مهم ژئوپلیتیکی در عرصه ملی و بین المللی شناخته می شود. از این رو قدرت های سنتی و نوظهور به این قاره توجه به سزایی دارند. بسیاری از آنها در حال تجدید نظر در استراتژی های خود در برخورد با این قاره هستند. اهمیت آفریقا در هزاره سوم برای قدرتهای جهان امری شناخته شده است. از این رو هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل نقش آفرینی آفریقا در مناسبات ژئوپلیتیکی جهان معاصر و آینده است. در راستای دستیابی به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان داد مناسبات آفریقا با دولتهای پیرامون و هسته در بعد اقتصادی شامل (نهاده های کشاورزی، اقتصاد دیجیتال، رشد سریع اقتصادی، امنیت انرژی، منابع نفت و گاز، کانی ها) و در بعد مناسبات سیاسی شامل (مهاجرت جنوب به شمال، قاچاق مواد مخدر، حیات وحش، رقابت قدرتهای بزرگ، دموکراسی و افزایش افراط گرایی خشونت آمیز و تروریسم اسلام گرا) می شود. در نهایت باید بیان نمود اهمیت جهانی رو به رشد آفریقا تا حد زیادی از طریق رقابت ژئوپلیتیکی در عرصه بین المللی تفسیر شده است.
روندهای نوظهور در حوزه سایبری و پیامدهای آن بر امنیت بین الملل (با تاکید بر هوش مصنوعی)
منبع:
غرب پژوهی سال اول پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
151-182
حوزههای تخصصی:
با توجه به پیامدهای گسترده هوش مصنوعی بر زندگی انسان ها و تأثیرات مثبت و منفی این فناوری در حوزه های نظامی، اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی و رسانه ای شناسایی تأثیرات آن بر امنیت بین المللی ضروری دانسته شده است. از آنجایی که تأثیر امنیتی هوش مصنوعی در آینده مسئله ای اساسی برای صلح و امنیت بین المللی خواهد بود این موضوع خیلی مهم بوده که به کارگیری هوش مصنوعی در راستای امنیت و برقراری صلح در جهان باشد و نشان دهد که دستاوردهای آن هیچ تهدیدی برای امنیت بین الملل محسوب نمی شود. بر این اساس پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که هوش مصنوعی چه پیامدهای را برای امنیت بین المللی به دنبال داشته است؟ لذا این نوشتار با بررسی پیامدهای هوش مصنوعی در حوزه امنیت نظامی، امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی، امنیت زیست محیطی و امنیت رسانه ای به این نتیجه رهنمون شده است که اگر کشورهای مختلف در بهره گیری از هوش مصنوعی به عنوان یک امتیاز رقابتی در عرصه ی نظام بین الملل استفاده کنند، این موضوع می تواند پیامدهای منفی برای امنیت بین المللی به دنبال داشته باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی و چارچوب نظری به کارگرفته شده به منظور تبیین زمینه های به کارگیری هوش مصنوعی توسط کشوهای چین، ایالات متحده آمریکا، فرانسه، روسیه و آلمان قدرت نرم و برای بررسی پیامدهای به کارگیری هوش مصنوعی در حوزه های امنیت نظامی، امنیت اقتصادی، امنیت زیست محیطی، امنیت اجتماعی و امنیت رسانه ای بر مبنای مکتب امنیتی کپنهاک بوده است.
تأملی انتقادی بر نگرش فرهنگ گرا به خلقیات ایرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بررسی خلقیات ایران یک موضوع دامنه دارپژوهشی بوده است که ازیک حیث در ذیل مطالعات فرهنگی قرار می گیرد که بروجود رابطه بین فرهنگ سیاسی وتوسعه تاکید دارند.با این حال به نظر می رسد این رویکرد پژوهشی در عمل فایده چندانی ندارد ونمی تواند تغییری در این خلقیات ایجاد کند این واقعیت که با وجود پژوهش هاو نوشته های زیاد دراین سنت پژوهشی تغییر فرهنگی خاصی ایجاد نمی شود این مساله را طرح می کند که آیا این آثاراساسا به درستی مساله را تشخیص داده اند؟ در این مقاله سوال اصلی این هست که این رویکرد به خلقیات ایران دارای چه ویژگی ها ونقاط ضعفی است در پاسخ به سوال اصلی این فرضیه مورد بررسی قرار گرفت که همه این مطالعات مبتنی برکلی گویی بوده وبه بعد اخلاقی موضوع بی توجه هستند وعموما پیامد های خلقیات را از حیث تاثیر آن برمقوله توسعه مورد توجه قرار داده اند ودراین مسیرهم به تکرار وواگویی گزاره های ثابت وعام می پردازند که نه قابل اثبات هستند ونه در صورت درستی آنها اختصاص به ایران دارند وآن خصایلی که به ایرانیان نسبت داده می شود مولود شرایط زمانی ومکانی خاصی است که د رهرجا آن شرایط حاکم شوند همان پیامدها را خواهند داشت.چارچوب نظری مقاله نظریه نهاد گرایی است وبا روش توصیفی تحلیلی موضوع بررسی شده است.یافته های پژوهش نشان می دهد که تاکید بر بعد اخلاقی موضوع وعوامل تاریخی سازنده آنها می تواند تاثیرعینی تری بر شرایط اجتماعی داشته باشدکه در رویکردفرهنگ گرا چندان التفاتی به آن نشده است.
منظومه معنایی جنگ شناختی و راهبردهای مقابله با آن
منبع:
شناخت پژوهی مطالعات سیاسی سال اول پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 25
حوزههای تخصصی:
قلمرو شناخت انسان میدان نبرد جدیدی در جنگ های مدرن است. آسیب پذیری در حوزه اطلاعات و ارتباطات موجب دستکاری برداشت های جامعه و تصمیم گیرندگان کلیدی جامعه خواهد شد و با تشدید تعارض شناختی -احساسی افراد، فضای جدیدی را در «جنگ شناختی» به عنوان چالشی دلهره آور برای امنیت ملی ایجاد خواهد کرد. در جنگ شناختی به عنوان یکی از موضوع مرتبط با علوم شناختی، ذهن انسان به میدان نبرد تبدیل می شود. هدف این است که نه تنها آنچه مردم فکر می کنند، بلکه نحوه تفکر و عمل آن ها نیز تغییر کند. و در این میان شبکه های اجتماعی و مدیریت تصویر و کنترل اذهان نقش مهمی در جنگ شناختی و جنگ ترکیبی انجام می دهند. سؤال اصلی این مقاله مبتنی برچیستی منظومه معنایی جنگ شناختی و راهکارهای شناختی مقابله با آن است که سعی می گردد با استفاده از روش کیفی و با رویکرد تفسیری به آن پاسخ داده شود. یافته های پژوهش بیانگر لزوم نگرش شبکه ای و زنجیره معنایی یه سازه های تشکیل دهنده جنگ شناختی است که لازم است در مواجه با آن از ظرفیت علوم شناختی، استفاده از تجربه دیگران در ارتقاء توانایی دولت ها در ارزیابی صحت اطلاعات و همچنین به مواردی چون پذیرش ضعف در توانایی های شناختی، بهره مندی از فناوری های همگرا، ملاحظات تاب آوری شناختی و تمشیت شهروند سایبری توجه نهادی نمود.