فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۳۱٬۳۸۷ مورد.
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۴
122 - 145
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت های عصر مدرن و اهمیت فرهنگ و هویت، شناسایی تأثیر این عناصر بر جوامع ضرورت یافته است؛ زیرا شناخت هر جامعه در بستر فهم فرهنگ و اعتباریات آن ممکن است. اما تحلیل و فهم پدیده ها در قلمرو علوم انسانی با معرفت شناسی اثباتی، شناخت این مسائل را ناشناخته کرده است. مطالعات روابط بین اللمل از منظر معرفت شناسی تحت گفتمان غالب دو سنت معرفت شناسی است. معرفت شناسی اثباتی و معرفت شناسی فرااثباتی، این که هدف از معرفت شناسی فرا اثبات گرایی چیست؟ پرسشی که در این مقاله بیشتر مورد بحث قرار می گیرد. با این فرض که فهم مسائل جهان اسلام تحت تأثیر معرفت شناختی اثباتگرا بوده است، اما پژوهشگر. در مطالعات روابط بین اللمل به این نکته پی برده و به دنبال معرفت شناسی اثبات گرایی است. لذا در جواب به سؤال اصلی که «چگونه معرفت شناسی فرااثباتی می تواند به شناخت معتبری نسبت به فهم مسائل سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بینجامد؟» در پاسخ احتمالی این فرضیه سعی شده تا با چارچوب مفهومی آنومی اجتماعی- سیاسی و اداراک ذهنی، با رویکرد کیفی در قالب روش تفسیری همدلانه برای پاسخ به سؤال اصلی استفاده شود. با عنایت به سؤال اصلی مقاله مبنی بر چیستی اهم مسایل سیاسی و فرهنگی دولت جمهوری اسلامی ایران، سعی می گردد با استفاده از چارچوب مفهومی مسأله شناسی سیاسی و همچنین روش کیفی تفسیری به تبیین موضوع پرداخته شود.
عوامل مؤثر بر سیاست خارجی انگلیس در خلیج فارس (1979-1968)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۹)
115 - 144
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی انگلیس در خلیج فارس از قرن 18 به بعد، بر این منطقه تأثیراتی مهم داشته است. این امر به ویژه پس از خروج انگلیس به عنوان یک قدرت سنتی از منطقه خلیج فارس در اوایل دهه 1970، حائز اهمیت بوده است. این مقاله سعی در پاسخ به این پرسش دارد که چه عواملی بر سیاست خارجی انگلیس در منطقه خلیج فارس در بازه زمانی 1968 تا 1979 مؤثر بوده است؟ فرضیه اصلی مقاله این است سیاست خارجی انگلستان در خلیج فارس در این دوره، تابعی از تأمین منافع این کشور به ویژه تأمین انرژی از طریق حفظ توازن قوا بین کشورهای منطقه بوده است. بر این اساس، نویسندگان با بهره گیری از مدل مایکل برچر ، ساختار سیاسی داخلی حزبی انگلیس که منجر به چرخش نخبگان سیاست خارجی می شود را به عنوان یک عامل مؤثر محیط عملیاتی بر سیاست خارجی این کشور در منطقه ی خلیج فارس در بازه زمانی مورد اشاره، واکاوی کرده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ساختار دو حزبی حاکم بر انگلیس، در آستانه وقوع انقلاب اسلامی بر سیاست خارجی این کشور در منطقه خلیج فارس تأثیرگذار بوده است، به طوری که جهت گیری سیاست خارجی انگلیس در بازه زمانی 1968 تا 1979 (در آستانه وقوع انقلاب اسلامی) در منطقه خلیج فارس، مبتنی بر تلاش برای حفظ ثبات منطقه، حفظ نفوذ حداکثری و تأمین منافع خود در همراهی با ایالات متحده بوده است. در این مقاله، روش شناسی تفسیری یعنی تحلیل عینی داده ها و تفسیر محتوایی آن ها به کار گرفته شده است. در واقع، روش شناسی مورد استفاده در این تحقیق یک روش شناسی تفسیری و تحلیلی است.
عوامل داخلی فروپاشی «جمهوری» چهارم در افغانستان
منبع:
غرب آسیا سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴)
32 - 66
حوزههای تخصصی:
فروپاشی جمهوریت در افغانستان شوکه آور بود. حکومت این کشور به رغم در اختیار داشتن تجهیزات پیش رفته، یک ماه بیشتر در برابر یورش طالبان دوام نیاورد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی و تبیین علل داخلی فروپاشی جمهوری در افغانستان است. پرسش اصلی این است که کدام عوامل نقش اصلی را در فروپاشی جمهوریت افغانستان داشته اند؟ فرض بر این است که عوامل مربوط به سطح دولت در چهار بعدِ سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی نقش اصلی را در فروپاشی جمهوری افغانستان داشتند. این پژوهش با رویکرد تحلیلی- توصیفی با روش کیفی، داده های کتاب خانه ای را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. یافته ها نشان می دهند که علل سیاسی (عدم مشروعیت دولت، نبود ایدئولوژی مشروعیت بخش، شکاف دولت- ملت، بحران هویت ملی، فساد سیاسی، نبود دیپلوماسی کارآمد)؛ علل اقتصادی (رشوه خواری و فساد اداری، کاهش سرمایه گذاری، فرار سرمایه و فقر و بیکاری)؛ علل اجتماعی (تبعیض در استخدام، فساد اخلاقی، سیاسی شدن هویت ها، عدم انسجام اجتماعی و فرار مغزها)؛ و علل نظامی (ضعف رهبری به دلیل نبود شایسته سالاری در ارتش، نبود استراتژی در جنگ، سیاسی شدن ارتش) عوامل اصلی فروپاشی جمهوری در افغانستان بودند.
تبیین الگوواره انقلاب اقتصادی در گفتمان اقتصاد مقاومتی با الهام از بیانات رهبر معظم انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهنمون اﻧﻘﻠﺎب اسلامی سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
31 - 61
حوزههای تخصصی:
یکی از محوری ترین اهداف تأسیس حکومت اسلامی از ابتدای شکل گیری انقلاب اسلامی، مبانی اقتصاد انقلاب اسلامی است که همواره ثابت و بر مبنای اصول مشخص و متقن و برگرفته از قرآن و نگاه توحیدی می باشد. لذا این پژوهش بر آن است تا با بهره گیری از روش گراندد تئوری (داده بنیاد)، اهمیت مفاهیم اقتصادی مورد تأکید مقام معظم رهبری را در منظومه ای جهت دار با تأکید بر شرایط اقتصاد مقاومتی مورد توجه قرار دهد و در بستر گفتمان اقتصاد مقاومتی که نسخه عصر حاضر برای قوام و توسعه اقتصادی است، مدلی برای انقلاب درون زای اقتصادی کشور تبیین کند. انقلاب اقتصادی حاصل از تبیین این مدل، گفتمان اقتصاد مقاومتی را شکل می دهد که به فعالیت های اقتصادی جهت داده و درست و نادرست آن ها معین می گردد و کلیه سیاست های اقتصادی و استراتژی ها و اهداف بلندمدت و میان مدت اقتصادی کشور بر این اساس شکل خواهد گرفت. از نتایج این پژوهش می توان به شاخص عملکرد برای تعیین صحیح یا ناصحیح بودن سیاست های اقتصادی کشور در عصر اقتصاد مقاومتی اشاره نمود. اقتصاد ایران که در مکتب اقتصادی اسلام و با هجوم انواع مکاتب اقتصادی در جریان است با اعتنا به این پژوهش جهت اصلی خود را پیدا نموده و راه روشن اقتصاد شکوفای آتی کشور از راهرو اقتصاد مقاومتی به صورتی دقیق معین خواهد شد.
سازکارها و تدابیر نظام حقوقی بین المللی برای حفاظت از صلح بانان سازمان ملل متحد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
201 - 218
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر با توجه به میزان روزافزون تلفات انسانی که عملیات حفظ صلح دربرداشته موضوع حفاظت و حمایت از نیروهای حافظ صلح بیش ازپیش مورد توجه قرارگرفته و این پرسش های اساسی را مطرح کرده که تدابیر و سازکارهای نظام حقوقی بین المللی برای حفاظت از نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد چیست و تا چه اندازه توانسته از این نیروها حفاظت نماید؟ در پرتو روش توصیفی- تحلیلی مفروض این نوشتار آن است که نظام حقوقی بین المللی سازکارها و تدابیری را ازجمله در قالب قطعنامه های شورای امنیت، توافق نامه وضعیت نیروها (سوفا)، کنوانسیون ایمنی مورخ 1994 و همچنین اسناد دیگری نظیر کنوانسیون های 1949 ژنو و اساسنامه رم مورخ 1998 برای حفاظت از نیروهای حافظ صلح ملل متحد مقرر نموده است. بااین حال، این تدابیر و سازکارها نتوانسته آن چنان که باید، مؤثر و رضایت بخش باشند. هرچند که تبعیت از قطعنامه های شورای امنیت برای دولت های عضو الزامی است، اما لحن برخی از این قطعنامه ها بگونه ای است که الزام خاصی برای دولت ها ایجاد نمی کند. توافق نامه سوفا نیز در بیشتر مواقع دوجانبه بوده و دامنه اجرایی آن محدود است. از سوی دیگر، کنوانسیون ایمنی به عنوان یک توافق نامه چندجانبه با استقبال چندانی از سوی دولت ها (بخصوص دولت های میزبان نیروهای حافظ صلح) مواجه نشده است. در خصوص مقررات کنوانسیون های ژنو و پروتکل های الحاقی و همچنین اساسنامه رم نیز بایدگفت که به سختی بتوان با توسل به تفسیر موسع، آن مقررات را به مسأله حفاظت از نیروهای حافظ صلح تعمیم داد.
تأثیر گسترش فضای مجازی بر تحول ساختاری دولت مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
221 - 246
حوزههای تخصصی:
انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات در چند دهه اخیر، فرایندها و روابط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را در سرتاسر جهان به طور چشمگیری تغییر داده است. با توجه به ارتباط اندام وار نظام سیاسی، وضعیت فرهنگی و مناسبات اجتماعی، دولت نوین نیز نمی تواند از تبعات گسترش فضای مجازی، مصون باشد. مقاله حاضر درصدد پاسخگویی بدین پرسش این است که فضای مجازی مشخصاً موجب چه تحولاتی در ساختار دولت نوین شده است؟ تبیین چنین تحولاتی ضمن ایجاد آگاهی در خصوص ساختار و کارکردهای دولت در عصرِ انقلاب اطلاعاتی، جهت اتخاذ الگوی صحیح حکمرانی و سیاست های کارا در حوزه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز اهمیت تعیین کننده دارد. در مقاله حاضر تأثیر گسترش فضای مجازی بر تحول ساختاری دولت با بهره گیری از نظریه انتقادی فناوری بررسی شده است. در این چهارچوب تبیین شده است که فضای مجازی سبب ساز مذکور شبکه ای»، رسانه ای»، مجازی» و فراقلمرویی» شدن دولت شده است.
تحولات انرژی جهانی: هند و رویکرد آن به خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
111 - 141
حوزههای تخصصی:
انرژی مهم ترین نیاز هر کشور در جهان توسعه یافته ی امروز است. قدرت های نوظهور همچون هند، جهت ادامه ی مسیر توسعه خود، نیاز فراوانی به انرژی دارند. منطقه خلیج فارس سرشار از نفت و گاز است که توجه ها را به سوی خود جلب کرده است. سوال پژوهش حاضر این است که هند چگونه میان شرکای متعدد انرژی خود در خلیج فارس توازنی مبتنی بر ثبات و حفظ وضع موجود برقرار می کند؟ با تکیه بر رویکرد نوواقعگرایی و مؤلفه های آن، در پاسخ این فرضیه مطرح می گردد که هند، به منظور تداوم و بقای خود به عنوان یک قدرت نوظهور اقتصادی، استمرار رابطه با کشورهای حوزه خلیج فارس را جزء اصول اصلی دیپلماسی خود قرار داده است. روش پژوهش کیفی-توصیفی بوده و هدف پژوهش، فهم چگونگی برقراری توازن مبتنی بر ثبات و حفظ وضع موجود از سوی هند میان شرکای متعدد انرژی خود در خلیج فارس می-باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که هند، فعلا در پی دستیابی به قدرت هژمونیک در خلیج فارس نیست، بلکه به دنبال هموارتر و کم هزینه تر کردن مسیر توسعه ی خودش است.
روسیه و افغانستان پس از ظهور طالبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
7 - 29
حوزههای تخصصی:
خروج ناگهانی نیروهای غربی از افغانستان و ظهور مجدد طالبان در این کشور، منجر به ایجاد صحنه جدیدی در عرصه سیاست افغانستان و تغییر جایگاه بازیگران داخلی وخارجی دخیل در این کشور گردید؛این تحولات و رخ دادهادر افغانستان، به چالش جدی برای روسیه تبدیل گردید.عقب نشینی ناگهانی نیروهای غربی باقیمانده از افغانستان و تصاحب قدرت توسط طالبان، منجر به کاهش خشونت جنگی در سراسر کشور گردید،اما به شدت میزان عدم اطمینان کلی را افزایش داد.از اینرو روسیه درصدد آمد با در نظر گرفتن اهداف منطقه ای و بین المللی به این بحران واکنش نشان دهد.این نوشتار با هدف شناسایی علل تجدید نظر در سیاست خارجی روسیه نسبت به تحولات افغانستان با توجه به ظهور مجدد طالبان ایجاد شده است.بنابراین سوال اصلی مطرح می شود، علل تجدید نظر در سیاست خارجی روسیه نسبت به تحولات افغانستان با توجه به ظهور طالبان در این کشور چیست؟برای رسیدن به پاسخ این سؤال، از روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از ابزار گردآوری کتابخانه ای و سایت های اینترنتی استفاده شده است.همچنین نگارندگان این فرضیه را مورد بررسی قرارخواهند داد،افغانستان در موقعیت استراتژیک روسیه اهمیت زیادی داردو بی ثباتی پایدار در افغانستان پس از خروج نیروهای آمریکایی می تواند، یک تهدید امنیتی برای روسیه و سایر اعضای CIS ایجاد کند.یافته های مقاله نشان می دهد روسیه با اتخاذ رویکرد تاکتیکی و با هدف مدیریت و دفع تهدید در سیاست خارجی خود با افغانستان پرداخته است.اکنون روسیه درصدد است با رویکرد تهاجمی خود به عنوان یک قدرت جهانی وارد پروسه صلح در افغانستان شودوازاین طریق بتواند سیاست خود را برافغانستان تحمیل کند.
جایگاه جنگ ترکیبی در یکپارچگی سرزمینی چین : مطالعه موردی تایوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
29 - 51
حوزههای تخصصی:
تلاش برای ایجاد سرزمین واحد و بازپس گیری مرزهای تاریخی از اصول مهم و استراتژیک در سیاست خارجی جمهوری خلق چین است. تایوان به عنوان یکی از مناطق جدا شده از سرزمین مادری از اهداف اصلی این کشور در راستای یکپارچگی سرزمینی بوده و دراین بین چین برای عملی ساختن این رویکرد از استراتژی های گوناگونی بهره گرفته که در این بین جنگ ترکیبی یکی از کلیدی ترین روش ها در ساختار سیاست خارجی این کشور در راستای الحاق سرزمینی به خصوص در قبال تایوان بوده است. بااین وجود پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که چین در راستای جنگ ترکیبی علیه تایوان از چه تاکتیک های بهره گرفته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد حملات سایبری، تلاش برای انزوای بین المللی و جنگ رسانه ای به عنوان مهم ترین تاکتیک های جنگ ترکیبی چین در قبال تایوان در جهت یکپارچگی سرزمینی بوده است . پژوهش حاضر از نوع تبیینی و از چهارچوب مفهومی جنگ ترکیبی بهره گرفته شده است. شیوه گردآوری مطالب از نوع کتابخانه ای بوده و یکپارچگی سرزمینی چین متغیر مستقل و جنگ ترکیبی متغیر وابسته مقاله را تشکیل می دهد
بحران نوسلفی ها؛ تحلیل تکنیک های رسانه ای داعش در جذب نیرو و ایجاد ترس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۲
94 - 116
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل بحران در خاورمیانه که همزمان بستر و حاصل سوزاننده آن به کشورهای اسلامی این منطقه می رسد، نوسلفی گرایی است. نوسلفی ها و افراطیون جهادی در این منطقه با تمسک به تفاسیر سست بنیان اما خشن از دین، همواره به شکل های مختلف موجب آسیب به کشورهای اسلامی و دین شده اند. اگرچه بسترها و پشتیبانان آن ها مورد بررسی و تا حدی شناخته شده است اما در سال های اخیر در سایه برخی شرایط به وجود آمده، با استفاده از روش ها و تکنیک های تبلیغاتی توانسته اند به جذب نیرو و گاه ایجاد رعب و ترس بپردازند. اقدامات و نقش های تروریستی آن ها در کشورهای منطقه در حالی همچنان در جریان است که با استفاده از این روش های تبلیغاتی نیرو می گیرند و اثرگذارند. از این رو می توان گفت یکی از راه های تضعیف و از میان بردن این کانون بحران ساز در منطقه، شناخت راه ها، ابزارها و تکنیک های تبلیغاتی این گروه ها و مقابله با آن است. در این مسیر اگرچه در مورد فعالیت این گروه ها در شبکه های مجازی بررسی هایی شده است، در مورد مضمون تبلیغات و به طور خاص تکنیک های پیچیده، فکرشده و مدرن این گروه ها در ساخت فیلم های تبلیغاتی کمتر تأمل و تحقیق شده است. سؤال اصلی پژوهش این است که این گروه ها از چه تکنیک هایی برای جذب مخاطبان خود استفاده می کنند و اثر فیلم ها بر مخاطبان چگونه است؟ یافته های ما با تمرکز بر گروه داعش نشان می دهد این گروه در ساخت و تولید فیلم های تبلیغاتی خود از ابزارها، روش ها و تکنیک های مدرن فیلم سازی جهان و نیز عناصر و تکنیک های رویکرد پست مدرن در سینما و ارتباطات به ویژه خلاقیت های آن در ساخت صحنه های اکشن، تصاویر خارق العاده از کشتار و سازوکارهای روانشناسانه پیوسته با آن ها در سمت و سوی اهداف خود استفاده کرده است.
«بازداشت اداری» فلسطینیان به مثابه جنایت علیه بشریتِ رژیم صهیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۳
108 - 132
حوزههای تخصصی:
«جرایم علیه بشریت» از جمله نقض های فاحش حقوق بین الملل کیفری و صورت های فوق العاده خشونت جمعی است که جزئی از یک حمله سیستماتیک و یا گسترده نسبت به یک جمعیت غیرنظامی بوده و معمولاً توسط کارگزاران حکومتی صورت می گیرد. هدف از نگارش این مقاله امکان سنجی «بازداشت اداری» فلسطینیان به مثابه جنایت علیه بشریتِ رژیم صهیونیستی می باشد. روش کار در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع اصیلِ کتابخانه ای صورت گرفته است. به نظر می رسد بازداشت اداری فلسطینیان که بدون حکمِ قانونی و معمولاً به دلایل امنیتی صورت می گیرد، به مثابه جنایت علیه بشریت قابل مطالعه است. در واقع از آنجا که رژیم صهیونیستی خارج از اصول متوسل به این عملیات شده و به ناروا حق آزادیِ شخصی غیرنظامیانِ فلسطینی را مورد تجاوز قرار می دهد، با استناد به عنوان مجرمانه ی «حبس» و یا «تعقیب و آزار» در بندهای (ه) و (ح) از ماده ی 7 اساسنامه قابل تعقیب می باشد. همچنین به واسطه عدم رعایت بایسته هایِ بازداشت توسط عُمال رژیم صهیونیستی، ارتکاب این جنایت به واسط تحقق بند (ک) از مقرره مذکور دور از ذهن نیست؛ چرا که این موضوع در راستای سیاست رژیم برای اقدام علیه جمعیت غیرنظامی فلسطین صورت گرفته و باعث ایجاد رنج و آسیب جدی به سلامت بازداشت شدگان می گردد.
بنیادهای فکری «تساهل و تسامح» و ناسازواری آن با «غیرت انقلابی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
196 - 219
حوزههای تخصصی:
«تساهل و تسامح» (Tolerance) اصطلاحی نام دار و رایج در گفتمان های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی جامعه کنونی است. تبیین صحیح نسبت این اصطلاح با مفاهیمی همچون غیرت در اسلام، مسئله ای بایسته و ضروری به شمار می رود؛ تا جایی که این موضوع در مباحث انقلاب اسلامی نیز استفهام می شود و رابطه آن با «غیرت انقلابی» هم مورد پرسش قرار می گیرد. از این رهیافت، نوشتار پیش رو درصدد پاسخ گویی به چگونگی سازواری یا ناسازواری «تساهل و تسامح» با «غیرت انقلابی» است. یافته این پژوهش با محوریت نظریه «عقلانیت سیاسی» و با روش مقایسه ای مشعر بر آن است که بین تساهل و تسامح غربی با غیرت انقلابی تنافی وجود داشته و همچنین آنچه تحت عنوان مدارا (حلم و بردباری نسبت به دیگران) با حدود و ثغور مشخص در دین مبین اسلام آمده، با تساهل و تسامح کاملاً فرق داشته و حتی ملازم با غیرت انقلابی است؛ به نحوی که برقراری مدارا هم در گرو غیرت دینی و انقلابی خواهد بود.
الگوهای رفتاری حاکم بر روابط ایران و عربستان از دیدگاه نظریه سازه انگاری (1392-1384)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
221 - 243
حوزههای تخصصی:
ایران و عربستان به دلیل داشتن ظرفیت های ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک، تأثیر زیادی هم بر کشور های غرب آسیا و هم بر کشورهای جهان اسلام دارند. قبل از انقلاب اسلامی، روابط دو کشور دوستانه و حداکثر رقابتی بود؛ اما بعد از انقلاب روابط دوستانه بین دو کشور در اغلب دوره ها به روابط رقابتی و حتی خصمانه تبدیل شده است. هدف این پژوهش، بررسی روابط پرفرازونشیب و پیچیده جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی بین سال های 1384 تا 1392 برمبنای نظریه سازه انگاری و تکیه بر مفاهیم اجتماعی سیاست بین الملل، به ویژه نظریه الکساندر ونت درباره الگوهای رفتاری میان کشورهاست. از این رو، پرسش پژوهش حاضر عبارت است از: «چگونه می توان روابط پیچیده جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی را بین سال های 1384 تا 1392 برمبنای سه فرهنگ کانتی، لاکی و هابزی یا سه الگوی رفتاریِ دوستی، رقابت و دشمنی بررسی کرد؟» یافته های پژوهش نشان می دهد که در بازه زمانی مورد بحث، الگوی غالب بر روابط دو کشور الگوی رقابتی بوده که عمدتاً در حوزه های مناطق نفوذ دو کشور در غرب آسیا، ملاحظات امنیتی و کسب رهبری مسلمانان بروز یافته است. در سطح پایین تر، الگوی دشمنی بر روابط دو کشور حاکم بوده و پیرامون مسائلی نظیر برنامه هسته ای ایران و مناقشه اعراب و اسرائیل تبلور یافته است. سرانجام، بخش محدودی از روابط ایران و عربستان، مبتنی بر الگوی دوستی بوده است. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی با رویکرد تاریخی-اسنادی است و داده های مناسب نیز به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شده است.
ارزیابی ظرفیت های سیاسی ترکیه برای تحقق تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
187 - 213
حوزههای تخصصی:
کشور ترکیه، با تکیه بر میراث تمدنی امپراتوری عثمانی، ازجمله کشورهایی است که داعیه ایجاد تمدن اسلامی از طریق احیای نظام سیاسی خلافت را در سر دارد. با رشد اسلام گرایی در ترکیه در دهه های اخیر، رهبران و اندیشمندان سیاسی آن تلاش کرده اند تا الگوی تمدنی خود را بیش از گذشته تئوریزه نمایند. در این میان، نجم الدین اربکان و طیب اردوغان، رهبران اسلام گرایی سیاسی، و سعید نورسی و فتح الله گولن، رهبران اسلام گرایی اجتماعی، در تحولات سیاسی-اجتماعی ترکیه نقش بسزایی داشته اند. در این نوشتار تلاش شده تا با رویکردی حداکثری، ظرفیت های سیاسی ترکیه برای تحقق تمدن جدید اسلامی در سه حوزه دولت (تجربه دولت های اربکان و اردوغان)، جنبش های سیاسی-اجتماعی (تجربه فعالیت های نورسی و گولن) و احزاب سیاسی (تجربه حزب رفاه و حزب عدالت و توسعه) سنجیده شود. نتیجه پژوهش، این باور را ایجاد می کند که ترکیه از سویی، اگر بتواند ادعای خود مبنی بر جمع میان اسلام و دموکراسی را تحقق بخشد و از سوی دیگر، اگر بتواند میان دو مطلوب متضاد خود، یعنی احیای خلافت اسلامی و عضویت در اتحادیه اروپا، جمع کند، تجربه ای سرشار و موفق را در مسیر نیل به تمدن جدید اسلامی به وجود آورده است. شواهد زیادی وجود دارد که تحقق این دو اگر، تقریباً ناممکن است و بر این اساس، ظرفیت های سیاسی ترکیه برای تحقق تمدن جدید اسلامی بسیار اندک خواهد بود.
راهبردهای جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تبعات مناسبات امنیتی حاکم بر روابط امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشور امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی در هراس از قدرت یابی و گسترش نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران، اقدام به نزدیکی مواضع کرده و هسته ی اصلی فرایند سازش خود را با ادراک یا تصور تهدید از ایران و مقابله با آنچه تهدیدات امنیتی جمهوری اسلامی ایران می خوانند، قرار داده اند.در این راستا هدف این پژوهش تدوین راهبردهای جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تبعات مناسبات امنیتی حاکم بر روابط امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی است.به منظور تجزیه و تحلیل روشمند داده های گردآوری شده، در بخش اعتبارسنجی یافته ها ضمن بهره مندی از مصاحبه ی عمیق با خبرگان موضوع، نظرات آنان درقالب یک پرسشنامه ی محقق ساخته اخذ گردیده، دیدگاه های آنان مبنای تدوین راهبردهای محیط -پایه ی SOAR قلمداد شده است. یافته های تحقیق نشان دهنده این است که رژیم صهیونیستی با تاکید بر تعارض هویتی، جمهوری اسلامی ایران را بزرگترین تهدید بقای خود می انگارد. امارات نیز با تاکید بر تعارض منافع و تصور تهدید و نقش آفرینی محدود، احساس عقده حقارت عمیقی در قبال جمهوری اسلامی ایران می نماید. به همین دلیل، ائتلاف راهبردی صهیونیست ها و اماراتی ها با هدف تغییر ساختار امنیت منطقه(ژئوپلتیک خاورمیانه)، صورت پذیرفته است که هدف نهایی هویت بخشی، تثبیت موجودیت و تضمین امنیت رژیم صهیونیستی است.بنابراین این مناسبات تبعات و پیامدهای امنیتی دارد. جمهوری اسلامی ایران در مقابل تهدیدات امنیتی راهبردها را باید ذیل سه محور، تنش زدایی و گسترش همکاری های منطقه ای، افزایش توان نظامی و عناصر قدرت ملی قرار دهد.
گذار از استثناگرایی آمریکایی؛ استثناگرایی به مثابه نظریه جریان میانه روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
مفهوم «استثناگرایی» باوجود ذهن آشنا بودن در ادبیات سیاسی جهان، یک واژه مبهم و بدون مرزبندی نظری و عملی باقی مانده است. محدود ماندن دایره مصادیق استثناگرایی به ایالات متحده، آن را به ابزار بازتولید هژمونی آمریکایی و پروژه «آمریکایی سازی» بدل ساخته است. شواهد حاکی از وجود مصادیق کامل و یا نسبی بیشتری از استثناگرایی در میان کشورهاست. چارچوب سازی نظری از مفهوم استثناگرایی، علاوه بر نفی استثناگرایی در معنای مطلق آمریکایی آن می تواند با فراهم کردن زمینه فهم کنشگران در عرصه بین الملل در خدمت تبیین و پیش بینی قرار گیرد. ارتباط متقابل سیاست داخلی و خارجی، کنش دولت ها در مقاطع حساس نظیر پرونده هسته ای ایران، رویکرد دولت ها به صلح، رویکرد آن ها به سازمان های بین المللی، مکانیسم تأثیر فرهنگ بر روابط بین الملل، تفکر حاکمیت نظم یا آنارشی، برابری منافع و تکثر فرهنگی از مسایلی است که انتظار می رود ارائه یک تعریف جدید و تدوین چارچوب نظری از استثناگرایی بتواند در زمینه فهم آن راهگشا باشد. این مقاله در تلاش است تا از طریق مقایسه اشتراکات و افتراقات محتوایی، معرفت شناسانه، و هستی شناسانه بین استثناگرایی و سازه انگاری، این فرضیه را به آزمون گذارد که «استثناگرایی یک چارچوب تحلیلی قابل بررسی در قالب فرانظریه سازه انگاری روابط بین الملل است». نتایج بررسی حاضر که به روش تحقیق کتابخانه ای صورت گرفته، حاکی از وجود اشتراکات قابل توجه میان استثناگرایی و سازه انگاری است. تأیید استثناگرایی به عنوان نظریه روابط بین الملل به معنای گذار از استثناگرایی آمریکایی و رسیدن به «استثناگرایی ها»، و عبور از معنای رئالیستی استثناگرایی به منظور اتخاذ رویکرد سازه انگارانه است.
تحلیل شاخص های قرآنی مدیریت امام خامنه ای (مد ظله العالی) در نیروهای مسلح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول چند دهه از زعامت امام خامنه ای به عنوان ولی فقیه و فرماندهی کل قوا، یکی از ویژگی های برجسته ایشان ایجاد نیروهای مسلح مقتدر و پا در رکاب برای حفاظت منافع ملی و منطقه ای بوده است. و شکی نیست که این توفیق عظیم، محصول مبانی فکری معظم له که ریشه در قرآن کریم دارد، می باشد. از این رو با بررسی مبانی قرآنی مدیریت ایشان در نیروهای مسلح می توان تفاوت مبانی مدیریت و فرماندهی برخواسته از متن قرآن و آموزه های دینی با مدیریت رایج در تربیت نیروی انسانی را مشخص نمود. بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی و تحلیل « شاخص های قرآنی مدیریت امام خامنه ای در نیروهای مسلح » می باشد. روش تحقیق پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی است. گردآوری اطلاعات پژوهش حاضر به صورت کتابخانه ای و مطالعه اسناد و مدارک بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که فرماندهی و مدیریت مبتنی بر قرآن، در عصر پیچیده کنونی با توجه به شاخص هایی همچون ایمان و عمل صالح، بازدارندگی فعال، نبرد نامتقارن، اشراف فرماندهی، حضور فعال روحانیون در نیروهای مسلح، ارزش شمردن شهادت در راه خدا، تکیه بر توان معنوی و حضور مردم که همه جلوه هایی از دستور قرآن کریم مبنی بر ایمان و کارامدی مدیران و فرماندهان است کاملاً کارآمد و اثربخش بوده و عامل برترساز کشور در عرصه های نظامی و دفاعی و عنصر بسترساز در سایر عرصه ها می باشد.
قدرت نرم در راهبرد منطقه ای بایدن و تاثیر آن بر امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
7 - 33
حوزههای تخصصی:
بایدن سیاست خاورمیانه ای امریکا را براساس «موازنه ژئوپلیتیکی» تنظیم نمود. هر گونه موازنه می تواند تاثیر خود را در فضای منطقه ای و راهبردی به جا گذارد. راهبرد «موازنه فراساحلی» بخشی از سازوکارهای موازنه و قدرت نرم آمریکا در فضای امنیت منطقه ای خاورمیانه و جنوب غرب آسیا بوده است. موازنه ژئوپلیتیکی ریشه در سیاست گذاری راهبردی و امنیت ملی ایالات متحده در دهه سوم قرن 21 دارد. سیاست گذاری موازنه ژئوپلیتیکی بر نشانه هایی از همکاری و ائتلاف بازیگران و کشورهای منطقه ای دارد. پرسش اصلی مقاله آن است که «سیاست گذاری راهبردی بایدن در خاورمیانه دارای چه ویژگی هایی بوده و این امر چه تأثیری بر امنیت منطقه ای و ایران به جا می گذارد؟» فرضیه مقاله بیانگر این گزاره است که «سیاست گذاری راهبردی بایدن براساس موازنه نرم شکل گرفته و مبتنی بر کنش همکاری جویانه ایران با بازیگران منطقه ای، ائتلاف گرایی، چندجانبه گرایی، کنش دیپلماتیک و کنش سازنده خواهد شد.» در تنظیم مقاله از رویکرد «موازنه نرم محیط منطقه ای» استفاده شده است. چنین رویکردی از سوی «سوزان ناسل» در تبیین ضرورت های سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا ارائه شده است. براساس چنین ادراکی، هرگونه کنش همکاری جویانه قدرت های بزرگ زمینه شکل گیری همکاری های منطقه ای متوازن و سازنده را فراهم می آورد. در تبیین مقاله از روش تحلیل داده ها و تحلیل محتوی استفاده می شود.
فلسفه اوبونتو و کرامت انسانی مبنای استراتژی کلان آفریقای جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
598 - 565
حوزههای تخصصی:
ارزیابی بنیان های ایده محور استراتژی کلان کشورها، از کلیدی ترین متغیرهای فهم جهت گیری های کلان آنها در مناسبات بین المللی است. بر این اساس ارزیابی بنیان ایده محور استراتژی کلان آفریقای جنوبی به عنوان یکی از بازیگران نوظهور و اثرگذار جهانی مسئله پژوهش حاضر است. شناخت و تبیین این ایده و یافتن مصادیقی از اثرگذاری آن بر کنش استراتژیک آفریقای جنوبی در سه حوزه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی (حکمرانی جهانی) در عرصه بین المللی، محور پرسش اساسی پژوهش است. اینکه بنیان ایده محور استراتژی کلان آفریقای جنوبی چیست و چگونه بر کنش استراتژیک این کشور در مناسبات بین المللی اثرگذار است. در پاسخ نگارندگان استدلال می کنند که ایده مرکزی استراتژی کلان آفریقای جنوبی، ارزش مترقی «حفظ کرامت انسانی» است که از فلسفه اوبونتو استخراج شده و در استراتژی ها، سیاست ها و کنش های سه گانه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی (حکمرانی جهانی) آفریقای جنوبی، در عرصه بین الملل نمود عملی یافته است. یافته ها نشان می دهد که آفریقای جنوبی کرامت انسانی را ایده اساسی کنش استراتژیک خود در چهار سطح ملی، منطقه ای، قاره ای و بین المللی بازنمایی کرده و از این مسیر هم منافع ملی خود را پیگیری کرده و هم خود را نماینده آفریقا و جنوب جهانی به تصویر کشیده است. وجهه و تصویری که یک زمینه احترام و اعتبار این کشور در سطح جهانی را موجب شده است و می تواند درس آموزه ای مهم برای سایر کشورهای مدعی رسالت فراملی باشد. این پژوهش در دسته پژوهش های کیفی با روشی توصیفی- تبیینی است که با بهره گیری از منابع اینترنتی و کتابخانه ای به نگارش در آمده است.
قطبیت نهانیده؛ تبیین نسبت قطبیت و نظم حوزه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
51 - 88
حوزههای تخصصی:
نظم جهانی تاثیر بلافصل بر سامان دهی روابط بین الملل دارد. شکل نظم پیش رو یکی از دغدغه های اصلی تمامی مکاتب روابط بین الملل است. محیط بین الملل نیز هم اکنون، شاهد گذر از نظم لیبرال پسا جنگ جهانی دوم به نظم استقرار نیافته ای است. یکی از مهمترین پایه های نظم، که بدون تبیین آن نمی توان از ماهیت و جهت نظم پیش رو، صحبت نمود، موضوع قطبیت است که به نوعی نحوه توزیع قدرت را نمایندگی می کند. سوال اصلی چگونگی بازتوزیع قدرت بین قدرتهای بزرگ و نحوه قطبیت در نظم پیش روی جهانی است. پژوهش حاضر تلاشی نظری در پرداختن به نحوه قطبیت و تأثیر آن بر نظم پیش روی جهانی است و نتایج آن حاکی از آن است که نظم پیش رو نظمی حوزه ای است که در هر حوزه، تعاملات میان بازیگران بر اساس مزیت های نسبی قدرتهای بزرگ در آن حوزه و در قالب قطبیت نهانیده شکل می گیرد. در نظم حوزه ای، مزیت نسبی شامل مجموعه ای از قابلیت های مادی و شناختی قدرت های بزرگ می گردد که در حوزه مورد نظر، عینی شده است. قطبیت نهانیده، روابط قدرتهای بزرگ بایکدیگر و با دیگران را در هر حوزه به تصویر می کشد بنحوی که در آن طیفی از همکاری تا رقابت و حتی تقابل را بصورت ذاتی نهفته داشته باشد. در قطبیت نهانیده همانند سایر انواع قطبیت، رقابت و حتی تقابل درونی است ولی بر خلاف دیگر قطبیت ها، همکاری نیز در تعاملات قطب ها درونی شده و به ترتیبات نظم شکل می دهد.