فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اینکه دانشجویان از مهم ترین اقشار اجتماعی در روند نوسازی و توسعه کشور اند، پرورش و تقویت احساس رضایت و پیشرفت در آنها جهت رسیدن به سعادت جامعه، اهمیت ویژه ای می یابد. بر این اساس ضرورت دارد تا عوامل موثر در رسیدن به رضایت تحصیلی مورد بررسی قرار گیرد. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین رضایت از رشته تحصیلی با درگیری تحصیلی و خوشبینی تبیینی در دانشجویان علوم پزشکی تبریز بود. روش ها: روش تحقیق از نوع همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانشجویان مراکز علوم پزشکی تبریز بودند. با توجه به حجم جامعه تعداد ۱۵۰ نفر از هر یک از جوامع ذکر شده با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل: پرسشنامه رضایت تحصیلی پرسشنامه درگیری تحصیلی(زرنگ، ۱۳۹۱) و پرسشنامه خوشبینی (الری و فینچام، ۲۰۰۰) بود. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین رضایت از رشته تحصیلی با درگیری تحصیلی (۶۶۸/۰ =r و ۰۱/۰>p) و بین رضایت از رشته تحصیلی با خوش بینی تبیینی(۲۸۷/۰ =r و ۰۱/۰>p) رابطه وجود دارد. همچنین ۷/۳۷ درصد از واریانس رضایت از رشته تحصیلی توسط درگیری تحصیلی و خوشبینی تبیین می شود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که درگیری تحصیلی و خوشبینی تبیینی از جمله عوامل موثر بر رضایت از رشته تحصیلی می باشند.
نقش میانجی خودانتقادی در رابطه بین ذهن آگاهی و نگرانی از تصویر بدن در دانشجویان با نشانگان پرخوری عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
141 - 150
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودانتقادی در رابطه بین ذهن آگاهی و نگرانی از تصویر بدن در دانشجویان با نشانگان پرخوری عصبی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان با نشانگان پرخوری عصبی شاغل به تحصیل دانشگاه های آزاد استان گیلان در نیمسال دوم تحصیلی 1402-1401 بودند. 300 دانشجو از طریق نمونه گیری هدفمند برای گروه نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های نگرانی تصویر بدنی (BICI) لیتلتون و همکاران (2005)، پرسشنامه مقیاس سطوح خودانتقادی تامپسون و زوروف (2۰۰4)، پرسشنامه پرخوری عصبی گورمالی، بلک، داستون، رادین (1982) و مقیاس ذهن آگاهی (MASS) ریان و براون (2003) جمع آوری شد. داده ها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گفت. نتایج نشان داد که ذهن آگاهی و خودانتقادی بر نگرانی از تصویر بدن اثر مستقیم و معنادار دارد (05/0>P). همچنین ذهن آگاهی به طور مستقیم بر خودانتقادی اثر دارد (05/0>P). همچنین نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که ذهن آگاهی با نقش میانجی خوانتقادی بر نگرانی از تصویر بدن اثر غیرمستقیم معنادار دارد (05/0>P). طبق نتایج مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مناسب برخوردار است. نتایج پژوهش حاکی از اهمیت نقش ذهن آگاهی بر نگرانی از تصویر بدن دانشجویان با نشانگان پرخوری عصبی می باشد. با توجه به نتایج بدست آمده اجرای برنامه هایی به منظور بهبود ذهن آگاهی در دانشجویان با نشانگان پرخوری عصبی می تواند منجر به کاهش نگرانی از تصویر بدن و خودانتقادی در آنان شود.
تاثیر آموزش مهارتهای خودتعیین گری بر هیجانهای تحصیلی، خودپنداره تحصیلی و مسئولیت پذیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
88-122
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش مهارتهای خودتعیین گری بر هیجانهای تحصیلی، خودپنداره تحصیلی و مسئولیت پذیری دانش آموزان انجام شد. روش انجام تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه یازدهم مقطع متوسطه شهرستان درمیان به تعداد 30 نفر به صورت روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به صورت همتا به دو گروه آزمایش و کنترل در سال تحصیلی 1402-1401 انتخاب شدند. آموزش خودتعیین گری براساس نظریه دسی و رایان (2000) روی دانش اموزان گروه آزمایش طی 10 جلسه 60 دقیقه ای بصورت هر هفته دو جلسه اجرا شد. ابزار پژوهش پرسشنامه هیجانهای تحصیلی(پکران و همکاران، 2002)، خودپنداره تحصیلی(یسن چن، 2004)، مسئولیت پذیری دانش آموزان(لوئیس، 2001) و بسته آموزشی خودتعیین گری(دسی و رایان، 2000) بود. روایی پرسشنامه های پژوهش از نوع محتوایی و اعتبار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه هیجانهای تحصیلی 87/0، خودپنداره تحصیلی 91/0 و پرسشنامه مسئولیت پذیری 83/0 برآورد گردید. یافته ها نشان داد آموزش مهارت های خودتعیین گری بر هیجان های تحصیلی دانش آموزان تاثیر مثبت و معناداری داشت و توانست میزان هیجانهای مثبت تحصیلی را افزایش و هیجانهای منفی تحصیلی را کاهش دهد. همچنین آموزش مهارتهای خودتعیین گری بر خودپنداره تحصیلی (و مؤلفه های آن) در دانش آموزان تاثیر مثبت و معناداری داشت و توانست میزان خودپنداره تحصیلی دانش آموزان را بهبود ببخشد. نتایج نیز بیانگر این بود که آموزش مهارتهای خودتعیین گری بر مسئولیت پذیری(و مؤلفه های آن) در دانش آموزان اثربخش بود و میزان مسئولیت پذیری را در دانش آموزان افزایش داد.
مقایسه نشخوار خشم و تعارض بین فردی در محیط کار بین کارکنان با و بدون نشانگان افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
245 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه مقایسه نشخوار خشم و تعارض بین فردی در محیط کار بین کارکنان با و بدون نشانگان افسردگی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی – مقایسه ای و از نظر هدف نیز کاربردی بود. جامعه مورد نظر کلیه کارکنان دانشگاه اراک، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک و دانشگاه پیام نور اراک در سال 1400 بود که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس 112 نفر انتخاب شدند و در دو گروه 56 نفری با و بدون نشانگان افسردگی جایگزاری شدند. داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره و با نرم افزار آماری spss-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین مولفه های پس فکرهای خشم، افکار انتقام، خاطره های خشم و تعارض با همکار بین دو گروه با و بدون نشانگان افسردگی تفاوت معناداری وجود دارد. به طوری که گروه با نشانگان افسردگی تمامی این مؤلفه ها نمرات بالاتری را نسبت به گروه بدون نشانگان افسردگی کسب کرده بودند. بین دو مؤلفه شناختن علت ها و تعارض با سرپرست تفاوت معناداری بین این دو گروه مشاهده نشد (05/0p<). می-توان گفت که با شناسایی عوامل تاثیرگذار بر افسردگی در محیط کار (مانند خشم و تعارضات موجود در محیط کار) می شود از افسردگی در کارکنان جلوگیری کرد.
مقایسه تنهایی اجتماعی، تعارض زناشویی و باور به دنیای عادلانه در مادران با و بدون کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
81 - 92
حوزههای تخصصی:
مقدمه: وجود فرزند با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در خانواده عملکرد خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تنهایی اجتماعی، تعارض زناشویی و باور به دنیای عادلانه در مادران با و بدون کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام گرفت.
روش: جامعه آماری پژوهش شامل مادران با و بدون کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در سال 1401 بود و نمونه پژوهش 400 نفر (200 نفر برای گروه با اختلال نقص توجه بیش فعالی و 200 نفر گروه عادی) بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند و به مقیاس تنهایی اجتماعی دی توماسو، برانن و بست (2004)، پرسشنامه تعارض زناشویی ثنایی (1379) و پرسشنامه باور به دنیای عادلانه ساتون و داگلاس (2005) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و با نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین مادران با و بدون کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی از لحاظ تنهایی اجتماعی، تعارض زناشویی و باور به دنیای عادلانه تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 >P).
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بر اهمیت توجه به تنهایی اجتماعی، تعارض زناشویی و باور به دنیای عادلانه در مادران با کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی تأکید می کند و تلویحات کاربردی مهمی جهت مداخله های آموزشی دارد.
نقش سرمایه های روانشناختی و خودتنظیمی در اشتیاق تحصیلی دانش آموزان با میانجی گری سبک های شناختی ویت کین (مطالعه موردی: دختران 16 تا 18 سال دانش آموز مقطع متوسطه دوره دوم شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1723 - 1738
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات گذشته نشان داده است که سبک های یادگیری دانش آموزان می تواند به عنوان متغیر میانجی در تأثیر سازه های روانشناختی چون خود تنظیمی و سرمایه های روانشناختی بر شدت اشتیاق تحصیلی دانش آموزان تأثیر معنادار داشته باشد. سبک شناختی ویژگی های شخصیتی را شامل می شود که سبب تفاوت افراد از یکدیگر می گردد. بررسی های انجام شده نشان داد که مدلی برای تبیین نقش سرمایه های روانشناختی و خود تنظیمی در اشتیاق تحصیلی دانش آموزان وجود ندارد.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سرمایه های روانشناختی و خود تنظیمی در اشتیاق تحصیلی دانش آموزان با میانجی گری سبک های شناختی ویت کین بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری دختران 16 تا 18 سال شاغل به تحصیل در دوره دوم متوسطه شهر زاهدان بودند. که از بین آن ها 300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ها شامل پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز، 2007)، مقیاس خود تنظیمی انگیزشی (ولترز، 1999)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (فریدل و پاریس، 2005) و آزمون شکل های نهفته استفاده شده است. روش تحلیل داده ها مبتنی بر داده های ترکیبی و مدل رگرسیون چندمتغیره با الگوی حداقل مربعات با استفاده از آزمون سوبل و بوسیله نرم افزار آماری Spss نسخه 20 و لیزرل بود.
یافته ها: نتایج آزمون سوبل نقش واسطه ای سبک های شناختی بر ارتباط بین سرمایه روانشناختی و خودتنظیمی و اشتیاق تحصیلی را معنادار نشان داد. سرمایه روانشناختی بر اشتیاق تحصیلی با نقش میانجی سبک های شناختی با ضریب مسیر (27/0) و اثر کل 78/0 اثر غیر مستقیم دارد. همچنین خودتنظیمی بر اشتیاق تحصیلی با نقش میانجی سبک های شناختی با ضریب مسیر (44/0) و اثر کل 88/0 اثر غیرمستقیم دارد.
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج پژوهش توصیه می شود به منظور افزایش اشتیاق دانش آموزان شرایطی برای ایجاد رقابت سالم، خودمختاری و دریافت بازخورد مثبت فراهم شود. در این ارتباط، ایجاد فرصتی برای تفکر، تفحص، تحقیق، انتقاد سازنده، تشویق و تقویت بهنگام، افزایش اعتماد به نفس می تواند کارساز باشد.
بررسی رابطه صفات شخصیت تاریک با احساس تنهایی دانش اموزان مقطع متوسطه شهرستان اردبیل سال تحصیلی تحصیلی 1403-1402
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
63 - 72
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین صفات شخصیت تاریک با احساس تنهایی دانش اموزان انجام یافته است. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی است روش تحقیق پژوهش توصیفی – همبستگی از نوع علی می باشد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم آموزش و پرورش ناحیه دو شهر اردبیل می باشد که در سال تحصیلی 1403-1402 در این شهر مشغول به تحصیل می باشند که تعداد آنها در این پژوهش 5876 نفر می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع نمونه گیری هدفمند می باشد که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب می شوند. با توجه به حجم جامعه اماری شناسایی شده و بر اساس فرمول کوکران تعداد حجم نمونه آماری برابر 359 نفر تعیین گردیده بود. جهت گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه مثلث تاریک شخصیت (جانسون و وبستر ؛2018) ، پرسشنامه احساس تنهایی توسط دهشیری و همکاران (1387) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده جهت بررسی فرضیات از معادلات ساختاری و برای تجزیه و تحلیل داده از نرم افزار pls استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد بین صفات شخصیت تاریک با احساس تنهایی دانش آموزان رابطه وجود دارد
اثربخشی آموزش برخط یادگیری اجتماعی عاطفی مبتنی بر مدل کسل بر خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی و مدیریت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
84 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف ارتقای شایستگی های اجتماعی عاطفی به روش کسل با دانش آموزان ابتدایی انجام شد. روش: پژوهش از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر عادی مشغول به تحصیل در مدارس دوره دوم ابتدایی شهر قزوین در سال 1400-1399 را شامل می شد که از بین آن ها شصت دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه یادگیری اجتماعی عاطفی معلم و دانش آموز کسل (2012) و سیاهه رفتاری کودک آخن باخ (1991) بود. گروه آزمایش آموزش شایستگی اجتماعی عاطفی را طی بیست و هشت جلسه چهل و پنج دقیقه ای در چهار ماه دریافت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات آموزشی، هر دو گروه مجدداً پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. گروه آزمایش پس از سه ماه برای بار سوم پرسشنامه را تکمیل کردند. برای ارزیابی اثربخشی برنامه آموزشی از تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار اس پی اس اس نسخه 22 و اسمارت پی ال اس 2 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد: بین دو گروه آزمایش و گواه در طی مراحل پژوهش و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که آموزش شایستگی های اجتماعی عاطفی به روش کسل می تواند به عنوان الگویی جهت ارتقای مهارت های خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت اجتماعی دانش آموزان ابتدایی به کار گرفته شود.
اثربخشی برنامه خانواده محور بر پریشانی روانشناختی و تبعیت از درمان در افراد مبتلا به دیابت و فشارخون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
129 - 142
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه خانواده محور بر پریشانی روانشناختی و تبعیت از درمان در افراد مبتلا به دیابت و فشارخون بود.
روش: پژوهش حاضر، یک مطالع ه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. 40 فرد مبتلا به دیابت و فشارخون برای ورود به مطالعه انتخاب شدند. سپس نمونه انتخابی با همتاسازی به لحاظ سن و سابقه ابتلا به دیابت، به طور تصادفی به دو گروه 20 نفره گمارش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه تبعیت از دستورات درمانی مدانلو بود.
یافته ها: مقایسه میانگین ها حاکی از اثربخشی گروه برنامه خانواده محور در برابر گروه کنترل بود. بین نمرات اضطراب در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با لحاظ کردن گروه های مختلف آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. در متغیر افسردگی اثر اصلی گروه (423/0=Ƞ2 ، 05/0p< ، 846/27F=) معنادار می باشد. نتایج نشان می دهد اثر اصلی زمان (781/0=Ƞ2 ، 05/0p< ، 824/135F= ) معنادار است. در متغیر استرس اثر اصلی گروه (634/0=Ƞ2 ، 05/0p< ، 767/65F= ) معنادار می باشد. در متغیر تبعیت از درمان اثر اصلی گروه (80/0=Ƞ2، 05/0p<، 726/172F=) معنادار می باشد.یعنی بدون درنظر گرفتن گروه آزمایش و کنترل تغیرات میانگین نمرات از مرحله پیش آزمون به پس آزمون و پی گیری معنی دار می باشد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه خانواده محور در بهبود تبعیت از درمان و پریشانی روانشناختی در کارکنان مبتلا به دیابت و فشارخون مؤثر است. توانمندسازی خانواده ارائه و آموزش سبک زندگی ارتقادهنده سلامت به خانواده افراد با اختلال های مزمن بوده، که به خانواده ها کمک می کند تا با مشکلات خانوادگی مرتبط با اختلال مزمن مقابله کنند و نقاط قوت خانواده را در تلاش برای ارتقای ایمنی، رفاه و سازگاری فرد مبتلا تقویت نمایند.
روش های بکارگیری از ظرفیت اقوام و طوایف سیستان و بلوچستان در مقابله با قاچاق مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
193 - 212
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی روش های بکارگیری طوایف و اقوام در مبارزه با قاچاق مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش حاضر کیفی مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش خبرگان استان سیستان و بلوچستان در سال 1402 بودند که براساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 15 نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون جهت دار در نرم افزار مکس کیو دی ای انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد 8 مضمون سازمان دهنده در قالب 32 مضمون پایه توانستند به عنوان روش های اطلاعاتی و عملیاتی به عنوان دو مضمون فراگیر در بکارگیریِ طوایف و اقوام در مبارزه با قاچاق مواد مخدر موثر واقع شوند. مضامین سازمان دهنده این پژوهش پیرامون اقوام و طوایف شامل جذب عوامل اطلاعاتی، بکارگیری اطلاعاتی، انگیزش، آگاه سازی، تجهیز کردن به ابزار نوین، ارتقا دانش مرزی، آموزش عملیاتی، بکارگیری عملیاتی، نفوذ دادن آنها در بین باندها و شبکه ها، و ایجاد تیم های عملیاتی بود. نتیجه گیری: جذب از اقوام و طوایف، انگیزش، آگاه سازی، تجهیز اقوام و طوایف به ابزار نوین و ارتقا دانش مرزی آنان به عنوان روش های اطلاعاتی و آموزش عملیاتی، نفوذ دادن اقوام و طوایف در بین باندها و شبکه ها، و ایجاد تیم های عملیاتی از بین جامعه هدف به عنوان روش های عملیاتی در مبارزه با قاچاق مواد مخدر موثر هستند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی و انعطاف پذیری روانشناختی مادران دارای کودک اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
245 - 254
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی و انعطاف پذیری روانشناختی مادران دارای فرزند مبتلا به اوتیسم انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام مادران مراجعه کننده به مرکز اوتیسم شهر ری در سال 1402 بود. نمونه آماری شامل 30 مادر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های افسردگی بک (1979، BDI-II) و انعطاف پذیری روانشناختی دنیس و وندروال (2010، CFI) بود. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه (90 دقیقه ای) تحت درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل در هیچ جلسه ای شرکت نکردند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری در سطح معناداری 05/0 تحلیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون افسردگی و انعطاف پذیری روانشناختی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری در سطح 05/0 وجود داشت. در نتیجه می توان روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را برای کاهش افسردگی و افزایش انعطاف پذیری مادران دارای کودک اوتیسم به کار برد.
الگوی ساختاری رابطه شایستگی هیجانی-اجتماعی و درگیری تحصیلی با پیشرفت تحصیلی: نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان متوسطه دوم شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۱۸۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی ساختاری رابطه شایستگی هیجانی-اجتماعی و درگیری تحصیلی با پیشرفت تحصیلی بر اساس نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بجنورد در سال تحصیلی 1401-1402 بود که از این میان 383 نفر به شیوه خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. گردآوری داده های پژوهش به شیوه خودگزارشی و با استفاده از مقیاس درگیری تحصیلی (AES) ریو (2013)، پرسشنامه شایستگی هیجانی-اجتماعی (SECQ) زو و ای (2012) و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (ASEQ) جینکز و مورگان (1999) انجام شد. جهت سنجش پیشرفت تحصیلی معدل دانش آموزان در امتحانات پایان ترم محاسبه و به عنوان شاخصی از پیشرفت تحصیلی آنان در نظر گرفته شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد، بین درگیری تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی با پیشرفت تحصیلی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد (05/0≥P ). دیگر یافته پژوهش نشان داد اثر مستقیم شایستگی هیجانی-اجتماعی بر پیشرفت تحصیلی غیرمعنادار است (05/0<P). ضرایب غیر مستقیم مشخص کرد، اثر غیرمستقیم شایستگی های هیجانی-اجتماعی و درگیری تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی معنادار است. در نهایت شاخص های برازش به دست آمده از مدل کلی با داده های جمع آوری شده برازش مطلوب را دارا بودند. بر این اساس شایستگی هیجانی-اجتماعی و درگیری تحصیلی به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق خودکارآمدی تحصیلی با پیشرفت تحصیلی مرتبط است.
تدوین مدل فرآیندی خرد بر اساس منابع اسلامی: نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
137 - 171
حوزههای تخصصی:
با وجود سابقه گسترده «خرد» در متون فلسفی و دینی، ورود آن به روان شناسی به چند دهه اخیر باز می گردد. هدف از این پژوهش، طراحی مدل فرآیندی خرد با تاکید بر آموزه های دینی و بررسی میزان روایی آن بود. روش این تحقیق کیفی از نوع داده بنیاد بود و به منظور بررسی روایی محتوایی از روش توصیفی زمینه یابی استفاده شد. با تشکیل حوزه معنایی، مفاهیم متناظر با خرد در منابع اسلامی شناسایی شد و در چهار مرحله کدگذاری باز، متمرکز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شدند. حاصل این مرحله دستیابی به 1276 کد باز، 344 کد متمرکز، 84 کد محوری، 19 مقوله و 10 مولفه اصلی خرد بود. این مولفه ها عبارتند از: علم، تمییز، پردازش ذهنی، مهار، اتقان در عمل، کیاست، فراست، بصیرت، فقاهت و تیزفهمی. سپس، روابط فرضی میان این مولفه ها و فرآیند دست یابی به خردورزی بررسی شد. یافته ها نشان داد، روابط فرضی میان این ده مولفه در دو سطح «مقوله های هسته ای» و «حوزه های کنش وری» طبقه بندی می شوند. بر این اساس، خرد در هسته دارای عناصر اساسی «شناخت»، «مهار»، «تشخیص»، «پردازش»، و «عمل متقن» است که در حوزه درون فردی به «ادراک بهترین منفعت» و حوزه برون فردی به «بینش»، «ادراک انگیزه و اهداف درونی»، «ادراک مفاهیم و اشیاء»، و «تیزفهمی» منجر شد. نتایج حاصل، طراحی مدل فرآیندی خردورزی بود که توسط 6 کارشناس علوم اسلامی و روان شناسی مورد ارزیابی قرار گرفته و با استفاده از «شاخص روایی محتوایی(CVI)» تحلیل و مطلوب ارزیابی شد. نتایج حاصل از مدل فرآیندی خرد، مقدمه ای برای طراحی مقیاس و مداخلات آموزشی و درمانی خرد است.
مقایسه سازگاری زناشویی بین زوجین ایرانی و ترکیه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴
203-225
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بررسی عوامل مؤثر بر ارتقای رضایت زناشویی در زوجین یکی از مهم ترین اهداف روانشناسی است. ازدواج به دلیل نقشی که در بنانهادن رابطه خانوادگی و تربیت کردن نسل آینده به عهده دارد، به عنوان مهم ترین و اساسی ترین رابطه بین فردی توصیف شده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر مقایسه سازگاری زناشویی در بین زوجین ایرانی و ترکیه ای است. روش: پژوهش حاضر از نوع طرحهای مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش همه زوجین ایران و ترکیه بود که 300 نفر از زوجین ایرانی و 300 نفر از زوجین ترکیه ای به صورت تصادفی انتخاب و به پرسشنامه سازگاری زناشویی پاسخ دادند. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. یافته: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زوجین ایرانی نسبت به زوجین ترکیه ای از سازگاری بیشتری برخوردار هستند که این تفاوت ازنظر آماری نیز معنادار است. بحث: می توان گفت که اصولاً تفاوتهای فرهنگی به دلیل پیامدهایی که دارد می تواند باعث ایجاد تغییراتی در زندگی افراد شود و در نتیجه سازگاری زناشویی آنها را تحت تأثیر قرار دهد. به همین دلیل نیاز است که مسائل فرهنگی هم برای افزایش رفاه اجتماعی موردتوجه قرار بگیرد.
طراحی و اعتباریابی پروتکل مداخلات آنلاین سازگاری بعد از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
۱۷۶-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده است افرادی که تجربه طلاق دارند اغلب دچار مشکلاتی در تطبیق با شرایط جدید خود می شوند و ممکن است با مشکلات مدیریت احساسات، مقابله با استرس و حفظ روابط سالم مواجه شوند. مداخلات آنلاین به عنوان یک رویکرد نوظهور برای حمایت از افراد در دوره بعد از طلاق ظاهر شده اند. این مداخلات معمولاً منابع و ابزارهای تعاملی را از طریق پلتفرم های دیجیتالی ارائه می دهند و راهنمایی، حمایت و تمرینات افزایش مهارت را برای کمک به افراد در هدایت چالش های طلاق و ارتقای روانشناختی آن ها ارائه می دهند. با این حال، یک شکاف در تحقیقات موجود درباره طراحی و اعتباریابی پروتکل های مداخلات آنلاین به خصوص منطبق بر سازگاری بعد از طلاق وجود دارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی پروتکل مداخلات آنلاین سازگاری بعد از طلاق بود. روش: این پژوهش با استفاده از روش کیفی (تحلیل مضمون) با انجام مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام شد و جامعه آماری شامل تمامی متخصصان خانواده در استان خوزستان بود. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری ملاکی انتخاب شدند. ملاک انتخاب افراد عبارت بود از دارا بودن مدرک دکترای تخصصی در یکی از گرایش های مشاوره و روانشناسی و حداقل ۵ سال تجربه کار درمانی با زوجین و خانواده ها. داده های حاصل از مصاحبه در قالب سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی با استفاده از نرم افزار مکس کیودا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در پروتکل تدوین شده آموزش ها در سه بخش خود، فرزندان و هیجانات و استرس ها طبقه بندی شد که بخش خود شامل پنج موضوع بود: مدیریت استرس و اضطراب، مدیریت خشم، تاب آوری، ارتباط با همسر سابق و ازدواج مجدد. بخش فرزندان، شامل پنج موضوع: سرمایه گذاری برای آینده کودک، تعاملات در خصوص فرزندپروری، تعامل با خانواده ها، ازدواج مجدد و تعامل با کودک و تعطیلات و جشن های فرزندان و بخش هیجانات و استرس ها، شامل دو موضوع است: بخشش همسر و پذیرش طلاق و واقعیت نگری بود. نتیجه گیری: باتوجه به نتیجه مثبت اعتباریابی پروتکل طراحی شده استفاده از آن برای سازگاری بعد از طلاق در زمان بیماری های واگیر که نیاز به خدمات غیرحضوری است به سازگاری این افراد کمک خواهد نمود و توصیه می شود دست اندرکاران حوزه بهداشت روان نسبت به گسترش آن اقدام نمایند.
مقایسه بهزیستی روانشناختی، تنظیم شناختی-هیجانی و سیستم مغزی-رفتاری دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
557 - 572
حوزههای تخصصی:
زمینه: بسیاری از رفتارهای پرخطر دوران نوجوانی ناشی از اغتشاشات هیجانی حاصل از تحولات دوران بلوغ است. سلامت روانی دانش آموزان در آستانه بلوغ، ارتباط مستقیمی با عملکرد تحصیلی و فردی-اجتماعی دارد. علاوه بر آن، دختران و پسران در زمینه ادراک، شناخت، حافظه و عملکردهای عصبی تفاوت های جنسیتی آشکاری دارند. این تفاوت ها ممکن است به عوامل مختلف ژنتیکی، هورمونی و محیطی نسبت داده شود. با این حال، نتایج پژوهش های پیشین در این زمینه ناهماهنگ و ناکافی است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه بهزیستی روانشناختی، تنظیم شناختی-هیجانی و سیستم مغزی-رفتاری دانش آموزان دختر و پسر مقطع تحصیلی متوسطه اول در شهر حویق انجام شد.
روش: روش مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی از نوع علّی-مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه اول مدارس آموزش و پرورش منطقه حویق (شهرستان تالش) در سال تحصیلی 1402- 4011 بودند که به روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس، به تعداد هر گروه 50 نفر، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، تنظیم شناختی-هیجانی (گارنفسکی و همکاران، 2001) و سیستم های مغزی-رفتاری (کارور و وایت، 1994) استفاده شد که با آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) در نرم افزار SPSS-24 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت آماری معناداری بین دانش آموزان دختر و پسر در نمرات بهزیستی روانشناختی (82/12 =F و 01/0 >P)، تنظیم شناختی-هیجانی مثبت (88/34 =F و 01/0 >P)، تنظیم شناختی-هیجانی منفی (97/24 =F و 01/0 >P)، سیستم بازداری رفتاری (62/14 =F و 01/0 >P) و سیستم فعال سازی رفتاری (16/9 =F و 01/0 >P) وجود دارد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر؛ تفاوت دو جنس در بهزیستی روانشناختی، تنظیم شناختی هیجانی و سیستم مغزی رفتاری، می تواند باعث عملکرد و مواجهه متفاوت دانش آموزان دختر و پسر در مقابله با مشکلات دوران نوجوانی و بلوغ شود.
بررسی نقش واسطه ای راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در رابطه بین پریشانی روان شناختی با افکار خودکشی در زنان دارای تجربه شکست عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۱۶۸-۱۵۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در رابطه بین پریشانی روان شناختی با افکار خودکشی در زنان دارای تجربه شکست عشقی انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی زنان دارای تجربه شکست عشقی در سطح شهر تهران در سال 1402 بود که از بین آنها 250 نفر با روش نمونه گیری هدفمند از طریق فراخوان اینترنتی در کاربران شبکه های اجتماعی انتخاب شدند. داده ها به وسیله پرسشنامه گرایش به ایده پردازی خودکشی بک و همکاران (1979، BSSI)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لوی بوند و لوی بوند (1995، DASS) و ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ تنظیم شناختی هیجان گراس و جان (2003،CERQ ) جمع آوری گردید. داده های به دست آمده از طریق آزمون ضریب همبستگی و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین پریشانی روان شناختی و مؤلفه های آن با افکار خودکشی همبستگی مثبت و معنادارای وجود دارد (۰۱/0>P). همچنین نتایج حاکی از تأیید نقش واسطه ای راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در ارتباط بین پریشانی روان شناختی با افکار خودکشی در زنان دارای تجربه شکست عشقی بود (۰۱/0>P). مدل اصلاح شده نیز از برازش مطلوبی برخوردار بود. بنابراین، می توان با ارائه مداخلات و آموزش های به موقع و مناسب در راستای تقویت مهارت هیجانی-شناختی و کاهش پریشانی روان شناختی در زنان دارای تجربه شکست عشقی از پیامدهای افکار خودکشی در این افراد کاست.
اثربخشی بازی درمانی کودک محور بر مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۱۴۸-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی کودک محور بر مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی کودکان 4 تا 7 سال دارای نشانگان اختلالات اضطرابی شهر فریدون کنار در سال 1401 بود که از بین آنها 75 کودک به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس از میان این کودکان، 30 کودک که دارای بالاترین نمره در مقیاس اضطراب بودند، به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس اضطراب کودکان پیش دبستانی اسپنس و همکاران (2001PAS, )، پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر و همکاران (1967BPS, ) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گراس و جان (2003CERQ, ) بود. گروه آزمایش طی هشت جلسه ی 45 دقیقه ای و هفته ای دو بار تحت مداخله ی مبتنی بر بازی درمانی کودک محور لندرث (1993) قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0p< وجود دارد. در نتیجه بازی درمانی کودک محور می تواند به عنوان روش کارآمدی در بهبود مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی مورد استفاده قرار گیرد.
مدل یابی معادلات ساختاری نوموفوبیا بر اساس سبک های دلبستگی ناایمن و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه با نقش میانجی احساس تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
170 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری نوموفوبیا بر اساس سبک های دلبستگی ناایمن و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه با نقش میانجی احساس تنهایی بود. روش این مطالعه توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه مشغول به تحصیل در مدارس دولتی شهر خرم آباد به تعداد 10089 نفر در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. حجم نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی 400 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه نوموفوبیا (NMP-Q) یلدریم و کوریا (2015)، پرسشنامه سبک های دلبستگی (AAI) هازن و شاور (1987)، فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (CERQ) گرانفسکی و کرایج (2006) و مقیاس احساس تنهایی-نسخه سوم (UCLA LS3) راسل (1996) بود. داده ها به روش همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم سبک های دلبستگی ناایمن و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه بر نوموفوبیا معنادار بود (p<0/001). همچنین نتایج نشان داد که احساس تنهایی در رابطه بین دلبستگی ناایمن دوسوگرا (0/361=β و 0/001=sig)، دلبستگی ناایمن اجتنابی (0/322=β و 0/001=sig)، و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه (0/355=β و 0001=sig) با نوموفوبیا نقش میانجی دارد. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که رابطه بین این متغیرها در مداخله های مرتبط با نوموفوبیا دانش آموزان مورد توجه قرار گیرد. لذا بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان برنامه هایی برای پیشگیری، اعمال مداخلات و کنترل نوموفوبیا طرح ریزی نمود.
تأثیر تمرینات بینایی بر توانایی حرکتی کودکان مبتلا به اتیسم شهر کابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افغانستان شاید تنها کشوری است که هیچ سیستم شناسایی، درمانی و مراقبتی از کودکان طیف اتیسم ندارد. بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیرات تمرینات بینایی بر توانایی حرکتی کودکان طیف اتیسم در شهر کابل است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع کمی و نیمه تجربی بوده، که با روش میدانی اجراء شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان طیف اتیسم شهر کابل بوده که با روش نمونه گیری هدف مند و در دسترس 14 کودک 6 تا 12 ساله بر اساس مصاحبه تشخیصی اتیسم-تجدید نظر شده ADI-R به دو گروه پیش آزمون و پس آزمون تقسیم شده بودند و به مدت 6 هفته و جلسه 30 دقیقه ای مورد مطالعه قرار گرفتند. از ابزارهای آزمون لک لک اصلاح شده، آزمون راه رفتن پاشنه به پنجه و آزﻣﻮن ﺣﺮﮐﺘﯽ دﺳﺖ و اﻧﮕﺸﺘﺎن Peabody برای سنجش توانایی حرکتی استفاده شد و در نهایت دادها با نرم افزار SPSS نسخه 26 تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: یافته های نشان داد که، تمرینات بینایی بر توانایی حرکتی کودکان طیف اتیسم در تعادل ایستا، تعادل پویا و در حرکت انگشتان تاثیرات مثبت و معنادار داشته است (0/05>P). نتیجه گیری: کودکان طیف اتیسم در افغانستان از محروم ترین کودکان طیف اتیسم در دنیا هستند که هیچ برنامه و نهادی برای شناسایی، درمان، مراقبت و حمایت از آنها وجود ندارد. بنابراین، دست کم می توان با مداخلات و تمرینات جانبی به توانایی، سازگاری و هماهنگی اعضای بدن آنها کمک کرد.