فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
312 - 322
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: غیاب والدین مشکلاتی را در رشد اجتماعی و روانی دانش آموزان در مراکز شبه خانواده ایجاد می کند. استفاده از بازی وانمودی می تواند سبب تعدیل این دسته مشکلات شود. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی وانمودی بر افزایش خودتنظیمی هیجانی و نظریه ذهن دانش آموزان بی سرپرست تحت پوشش بهزیستی بود. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از کودکان تحت پوشش بهزیستی شهر کرمان در نیمه ی اول سال 1402 بود که از بین آن ها تعداد 28 کودک به صورت روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (14 نفر) و کنترل (14 نفر) قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودتنظیمی هیجانی شیلد و کیکتی و نظریه ذهن و پروتکل بازی وانمودی را طی دو ماه در 8 جلسه 60 دقیقه ای به صورت حضوری استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون داده های کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودتنظیمی هیجان و نظریه ذهن در دو گروه آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. نتیجه گیری: درمجموع به نظر می رسد می توان روش آموزشی بازی وانمودی را به منظور کاهش معضلات روان شناختی زندگی در مراکز شبه خانواده و ایجاد مهارت های انطباقی زندگی اجتماعی با تأثیر بر خودتنظیمی هیجان و نظریه ذهن به کار برد.
مدل یابی معادلات ساختاری دلزدگی زناشویی در زنان متقاضی طلاق بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با نقش میانجی خودپنداره جنسی در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری دلزدگی زناشویی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه ، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با نقش واسطه ای خودپنداره جنسی در زنان متقاضی طلاق شهر شیراز انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه های خانواده در سال 1402 تشکیل دادند. از بین جامعه آماری تعداد 320 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، پرسشنامه طرحواره یانگ ( 2003)، پرسشنامه انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران ( 1389)، پرسشنامه پردازش اطلاعات هیجانی باکر و همکاران (۲۰۰۷) و پرسشنامه خودپنداره جنسی اسنل (1995) بود. داده های جمع آوری شده، با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از روابط مستقیم متغیرهای پژوهش نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد . هم چنین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی علاوه برتاثیر مستقیم ازطریق خودپنداره جنسی با دلزدگی زناشویی اثرغیرمستقیم مثبت ومعناداردارند. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که خودپنداره جنسی به عنوان یک متغیرمیانجی توانست رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی را تبیین نماید. شماره ی مقاله: ۳
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم بر بازداری پاسخ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی نوجوانان دختر دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم بر بازداری پاسخ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی نوجوانان دختر دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل (با پیگیری یک ماهه) بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب دوره ی متوسطه ی دوّم شهر سیرجان در سال 1403-1402 بود که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند 40 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 12 جلسه ی 90 دقیقه ای درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم (پاتریک ریلی و مایکل شاپ شایر، 2003) را به مدت 12 هفته دریافت کردند گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از شاخص واکنش پذیری عاطفی استرینگرز (2012)، مقیاس پنج عاملی رفتار تکانشی لاینام (2006)، مقیاس رگه فراخلقی سالووی (1995) و آزمون نرم افزاری برو- نرو استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد تفاوت معنی داری در اختلاف زمانها برای بازداری پاسخ ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی وجود دارد. اختلاف بین گروه های آزمایش و کنترل نیز برای همه متغیرها معنی دار بود. می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم بر بهبود بازداری پاسخ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی دانش آموزان دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب اثربخش است.
اثربخشی درمان غیر فعال سازی حالت بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در همسران مردان بهبود یافته از اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۳۰-۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان غیر فعال سازی حالت بر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در همسران مردان بهبود یافته از اعتیاد بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی همسران مردان بهبود یافته از اعتیاد شهر اصفهان در سال 1402 بود. از این بین، 40 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های دلزدگی زناشویی و میل به طلاق را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. درمان غیر فعال سازی حالت در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر دلزدگی زناشویی و میل به طلاق تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، درمان غیرفعال سازی حالت باعث کاهش دلزدگی زناشویی و میل به طلاق در گروه آزمایش شد و اثرات درمان در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود متخصصین حوزه سلامت روان و اعتیاد از این درمان به عنوان مداخله ای اثربخش در جهت کاهش مشکلات روانشناختی همسران مردان بهبود یافته از اعتیاد، بهره ببرند.
افکار خودکشی در دانش آموزان و نقش تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی در تبیین آن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوجوانی به عنوان یک دوره حیاتی برای تشخیص زود هنگام و مداخله برای پیشگیری از رفتار خودکشی در نظر گرفته میشود، بنابراین سببشناسی عوامل موثر برای خودکشی ضروری است. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی در پیشبینی افکار خودکشی دانشآموزان انجام شد. مواد و روشها: نوع مطالعه توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه کلیه دانشآموزان پسر مقطع متوسطه دوم ناحیه یک شهر اردبیل در سال 1403-1402 بودند (350 نفر) که از طریق جدول کرجسی و مورگان و به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای 350 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تکانشگری بارت و همکاران (1995)، مقیاس صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر (2010)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) و پرسشنامه حساسیت اضطرابی رایس و پترسون (1986) و مقیاس افکار خودکشی بک (1991) بود. دادههای جمعآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان در نرمافزار اسپیاساس نسخه 18 تحلیل شدند. یافتهها: طبق نتایج بین تکانشگری 69/0، صفات تاریک شخصیت (ماکیاولگرایی 55/0، خودشیفتگی 57/0و سایکوپاتی 50/0)، حمایت اجتماعی ادراک شده 36/0- و حساسیت اضطرابی 69/0 با افکار خودکشی در دانشآموزان پسر رابطه آماری و معناداری مشاهده شد. همچنین با استفاده از رگرسیون چندگانه 64/0 افکار خودکشی دانشآموزان پسر توسط متغیرهای تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی تبیین گردید. نتیجهگیری: با توجه به تأثیرگذاری تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی در افکار خودکشی دانشآموزان پیشنهاد میشود که روانشناسان و متخصصان برای کاهش افکار خودکشی دانشآموزان به نقش این متغیّرها توجه بیشتری کنند
پیش بینی ارزیابی شخصی بحران محور در مادرانِ دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری بر اساس انعطاف پذیری شناختی و میانجی گری باورهای معنوی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کیفیت ارزیابی شخصی در مواجهه با موقعیتهای استرسزا در مادران مبتلا به کودک دارای ناتوانی در یادگیری، نقش مهمی در بهزیستی روانشناختی آنها و در نتیجه ارتقاء نقش حمایتی آنها از فرزندانشان دارد؛ لذا پژوهش حاضر، با هدف پیشبینی ارزیابی شخصی بحرانمحور مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری بر اساس انعطافپذیری شناختی و نقش میانجی باورهای معنوی انجام شد. مواد و روشها: روش تحقیق، توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش، مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری باران و ساحل استان همدان، در سال 1401 و 1402 بود که از میان آن ها 202 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه ارزیابی شخصی بحرانمحور خانواده (السون و همکاران، 1981)، انعطافپذیری شناختی (دنیس و واندروال، 2010) و دینداری/ معنویت مؤسسه ملی سلامت ایالاتمتحده آمریکا (1999) استفاده شد. تمام تحلیلها با استفاده از نرمافزار Amos و SPSS نسخه 24 انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد که انعطافپذیری شناختی تأثیر مثبت و معناداری بر باورهای معنوی دارد (β=0.65). همچنین، تأثیر باورهای معنوی بر ارزیابی شخصی مثبت و معنادار بود (β=0.63). با این حال، تأثیر مستقیم انعطافپذیری شناختی بر ارزیابی شخصی معنادار نبود(β=0.06) و تأثیر غیرمستقیم انعطافپذیری شناختی بر ارزیابی شخصی از طریق باورهای معنوی بر اساس روش بوتاستروپ ( فاصله اطمینان 95%)، معنادار بود(β=0.40) . نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه بینش های ارزشمندی را برای مشاورانی که با کودکان مبتلا به اختلال یادگیری کار میکنند ارائه میدهد و به آنها کمک میکند تا اثر بخشی مداخلات حمایتی خود را برای مادران کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری افزایش دهند. این پیشرفتها از طریق استراتژی های متمرکز بر افزایش انعطافپذیری شناختی، تقویت باورهای معنوی و تقویت خودارزیابی های مثبت تسهیل خواهد شد
شناسایی چالش ها و راهکارهای بهبود کیفیت آموزش پزشکی در جهت ارتقای رتبه بندی بین المللی دانشگاه های علوم پزشکی ایران: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه کیفیت آموزش پزشکی علاوه بر پاسخ به نیازهای سلامت جامعه، می تواند بر رتبه بندی بین المللی دانشگاه ها تأثیرگذار باشد. بنابراین این مطالعه باهدف شناسایی چالش ها و راهکارهای بهبود کیفیت آموزش پزشکی در جهت ارتقای رتبه بندی بین المللی دانشگاه های علوم پزشکی ایران انجام گرفت. روش کار پژوهش کیفی حاضر در سال 1401 در دانشگاه های علوم پزشکی ایران انجام گرفت. مصاحبه های نیمه ساختاریافته هدفمند با 35 نفر از مدیران، معاونین، اعضای هیئت علمی و کارشناس های خبره شاغل در معاونت های مختلف انجام گرفت و تا مرحله اشباع ادامه یافت. تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوای قراردادی گرانهایم و لاندمن انجام گرفت. یافته ها در مطالعه حاضر، تعداد ۴۳ چالش در پنج حیطه اصلی شامل ضعف در آموزش و پژوهش، ضعف در تعاملات، بودجه ناکافی، برنامه ریزی نامناسب و ضعف در نیروی انسانی تقسیم شدند. همچنین تعداد ۷۱ راهکار در هفت گروه اصلی شامل بهبود در آموزش، توسعه تحقیقات، ارتقاء همکاری های درون بخشی و بین بخشی، سرمایه گذاری در زیرساخت ها، ارزشیابی، استخدام و حفظ نیروی انسانی متخصص و حمایت مالی شناسایی شدند. نتیجه گیری در راستای نتایج مطالعه حاضر، به مدیران و سیاست گذاران پیشنهاد می گردد در جهت رفع موانع و چالش های موجود با فراهم سازی امکانات و تکنولوژی های آموزشی جدید، جذب اساتید باکیفیت، نظارت بر عملکرد اساتید، افزایش تعاملات بین المللی و حمایت مالی کافی اقدام کنند.
رابطۀ بین آسیب دوران کودکی و صمیمیت عاطفی: نقش واسطه ای حرمت خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
349 - 364
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطهای حرمت خود در رابطۀ بین آسیبهای دوران کودکی و صمیمیت عاطفی انجام شد. جامعۀ آماری دانشجویان روانشناسی کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب در سال تحصیلی 1401-1400 بود. 300 دانشجوی متأهل با استفاده از روش نمونهبرداری در دسترس به عنوان گروه نمونة پژوهش انتخاب شدند و به سیاهۀ ارزیابی شخصی صمیمیت در روابط (شافر و السون، 1981)، پرسشنامۀ آسیب دوران کودکی (برنشتاین و دیگران، 2003) و مقیاس حرمت خود کلی در سیاهۀ چندبعدی حرمت خود (اُبراین و اپستاین، 1980) پاسخ دادند. تحلیل دادهها نشان داد بین تمامی متغیرهای پژوهش همبستگی معنادار وجود دارد و حرمت خود در رابطۀ بین آسیب دوران کودکی با صمیمت عاطفی نقش واسطهای دارد؛ 20 درصد از واريانس حرمت خود از طریق آسیب دوران کودکی و 14 درصد از واریانس صمیمیت عاطفی از طریق حرمت خود تبیین شد. درمجموع یافتههای این پژوهش نشان داد تجارب آسیبزای دوران کودکی بهواسطة کاهش سطح حرمت خود موانعی در راه برقراری و حفظ روابط صمیمانه با شریک عاطفی در بزرگسالی ایجاد میکند.
مدل ساختاری دوسوگرایی به خود و اطمینان جویی با باورهای وسواسی با نقش میانجی ترس از خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۸۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی ترس از خود در رابطه بین دوسوگرایی به خود و اطمینان جویی با باورهای وسواسی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان شهر تهران در سال 1402 بودند. به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای به تعداد 447 نفر انتخاب و در مطالعه شرکت کردند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه باورهای وسواسی بک - فرم کوتاه (OBQ، کارگروه شناخت در وسواس، 2001)، پرسشنامه دوسوگرایی به خود (SAQ، بار و کیریوس، 2007)، سیاهه اطمینان جویی آشکار و پنهان (CORSI، رادومسکی و همکاران، 2020) و پرسشنامه ترس از خود (FSQ، آرادما و همکاران، 2013) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که دوسوگرایی به خود و اطمینان جویی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی باورهای وسواسی بودند (۰01/۰p‹). همچنین دوسوگرایی به خود و اطمینان جویی به صورت غیر مستقیم از طریق ترس از خود توانستند باورهای وسواسی را پیش بینی کنند (۰01/۰p‹). این نتایج نشان می دهد که دوسوگرایی به خود و اطمینان جویی با توجه به نقش مهم ترس از خود می توانند تبیین کننده باورهای وسواسی باشند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های کاهش باورهای وسواسی ضروری است.
Effectiveness of the Acceptance and Commitment Therapy on Experiential Avoidance of Veterans with Post-Traumatic Stress Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
45 - 54
حوزههای تخصصی:
Objective: In the theory of acceptance and commitment and recent theories, experiential avoidance is considered as an important factor in the etiology and continuation of mental pathology. This study was carried out to determine the efficacy and continuation of Acceptance and Commitment Therapy on reducing experiential avoidance of veterans with post-traumatic stress disorder.
Research Methodology: In this clinical trial, 16 veterans with post-traumatic stress disorder referred to Foundation of Martyrs and Veterans Affairs, with psychiatric diagnosis, were selected by purposive sampling method. They were treated for 8 sessions (each session 90 minutes) based on acceptance and commitment. Treatment was followed for two months after treatment. To collect the data, the check-list of symptoms of mental disorder (SCL-90), Clinician Administered PTSD Scale (CAPS-5), post-traumatic stress disorder list (PCL-5) and a questionnaire of acceptance and commitment (AAQ-II) were used.
Findings: Acceptance and Commitment Therapy significantly reduced the experiential avoidance and symptoms of post-traumatic stress disorder, and the reduction lasted up to two months after treatment.
Conclusion: The treatment process and the results obtained in this study suggest that the Acceptance and Commitment Therapy, in the treatment of post-traumatic stress disorder of veterans, had the necessary efficiency and effectiveness.
اثربخشی مهارت آموزی پردازش های چهارگانه مغز بر کارکردهای شناختی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۱۱۹-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال ریاضی یک ناتوانی یادگیری است که درک، یادگیری و انجام محاسبات ریاضی را برای کودکان دشوار می کند. پسران و دختران به طور مساوی به اختلال ریاضی مبتلا هستند و معمولاً به محض شروع کلاس های ریاضی در مدرسه، شروع به نمایش رفتارهای مشکل دار می کنند. بررسی ها نشان داده تقویت مهارت های چهارگانه مغز بر کارکردهای شناختی موثر است ولی تاکنون مطالعه ای به پردازش مهارت های چهارگانه مغز در کودکان دارای اختلال ریاضی نپرداخته است. هدف: پژوهش حاضر به منظور اثربخشی مهارت آموزی پردازش های چهارگانه مغز بر کارکردهای شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی انجام شد. روش: این پژوهش، ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش در زمره پژوهش های نیمه آزمایش با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری شش ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دارای اختلال های یادگیری ریاضی پایه چهارم، پنجم و ششم ابتدایی ارجاع داده شده از سوی مدارس به مرکز اختلال های یادگیری آموزش وپرورش در شهر تهران بود؛ که از بین آن ها به روش نمونه گیری در هدفمند، ۵۰ نفر که ویژگی های لازم ازنظر ملاک های ورود را داشتند فهرست شد و سپس ۳۰ دانش آموز پس از تشخیص اختلال یادگیری با اسپیسفایر ریاضی، انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه در هر گروه ۱۵ نفر گمارش شدند. پکیج آموزشی مبتنی بر پردازش های چهارگانه PASS برای آزمودنی های گروه آزمایش ۱۰ جلسه ۷۵ دقیقه ای دو بار در هفته به آزمودنی های گروه آزمایش ارائه شد و در این مدت گروه گواه هیچ گونه آموزشی را دریافت نکرد؛ سپس بعد از 6 ماه از گروه آزمایش آزمون پیگیری به عمل آمد. برای جمع آوری داده ها از ۱۰ زیر آزمون اصلی تست وکسلر کودکان-۵ (WISC-V) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد بسته آموزشی مهارت آموزی پردازش های چهارگانه مغز بر کارکردهای شناختی و خرده مقیاس های توانایی بصری فضایی، استدلال سیال، حافظه فعال، سرعت پردازش دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در ریاضی اثر معنادار داشت ولی بر درک کلامی اثر معنادار نداشت، تأثیر بر حافظه فعال و سرعت پردازش از ۵ عامل دیگر بیشتر بود (05/0 >P). نتیجه گیری: در مجموع می توان بیان کرد که از بسته مهارت آموزی پردازش چهارگانه مغز می توان به عنوان مداخله ای کاربردی و مؤثر برای بهبود میزان کارکردهای شناختی دانش آموزان دارای اختلال های یادگیری با اسپیسفایر ریاضی استفاده کرد. بر همین اساس می توان پیشنهاد کرد در مسئولان و دست اندرکاران حوزه تعلیم و تربیت از این رویکرد در فرآیند آموزش استفاده نمایند.
اثر بخشی درمان پذیرش و تعهد مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری روان شناختی در جانبازان مبتلابه اختلال استرس پس از ضربه
حوزههای تخصصی:
جانبازان باگذشت سال ها از جنگ تحمیلی، هنوز عوارض ناشی از آن را تجربه می کنند که زندگی این افراد را با ضربه های روحی و روانی همراه کرده است. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی رویکرد پذیرش و تعهد مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری روان شناختی جانبازان مبتلابه اختلال استرس پس از ضربه است. روش در این پژوهش نیمه تجربی، از پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه جانبازان مبتلابه اختلال استرس پس از ضربه بودند که 10 نفر در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. از پرسشنامه ی سازگاری هیجانی رابیو به عنوان ابزار جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج یافته های این پژوهش نشان داد که درمان پذیرش و تعهد مبتنی بر ذهن آگاهی منجر به افزایش سازگاری هیجانی و کاهش مؤلفه های فقدان نظم بخشی و تفکر ناامیدانه شده است (01/0>P) با توجه به نتایج باید گفت که مداخلات آموزش رویکرد پذیرش و تعهد مبتنی بر ذهن آگاهی بر بالابردن کیفیت زندگی و سازگاری هیجانی دارای اختلال استرس پس از ضربه مؤثر است.
نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین انعطاف پذیری و شفقت به خود با استفاده آسیب زا از تلفن همراه در جمعیت غیر بالینی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: تلفن های هوشمند به دلیل اندازه کوچک و سهولت در استفاده، به ابزار اصلی برای دسترسی به دنیای آنلاین تبدیل شده اند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه نقش میانجی تنظیم هیجان در ارتباط بین انعطاف پذیری و شفقت به خود با استفاده آسیب زا از تلفن همراه بود. مواد و روش کار: روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. حجم نمونه شامل 266 نفر از دانشجویان در سال 1401-1402 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه استفاده آسیب زا از تلفن همراه، پرسشنامه پذیرش نامه، مقیاس شفقت به خود و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی استفاده شد. درنهایت داده ها با روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: انعطاف پذیری و شفقت به خود (34/.-r= و 36/.-r=،0/01p<) و تنظیم هیجان نیز (40/.-r=) همبستگی منفی معنادار با استفاده آسیب زا از تلفن همراه را نشان دادند. همچنین نتیجه بررسی اثر غیرمستقیم نشان داد که انعطاف پذیری و شفقت به خود می توانند با واسطه گری تنظیم هیجان، استفاده آسیب زا از تلفن همراه را پیش بینی کنند. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان اذعان نمود که انعطاف پذیری، شفقت به خود و تنظیم هیجان نقش مهم و تأثیرگذاری بر استفاده آسیب زا از تلفن همراه دارند. پس می توان نتیجه گرفت که با افزایش انعطاف پذیری روان شناختی و شفقت به خود و کاربرد راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان می توان نرخ ابتلا به این اعتیاد رفتاری را کاهش داد.
فراتحلیلی روانشناختی بر مطالعات زنانگی و توسعه اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
451 - 468
حوزههای تخصصی:
زمینه: اولین آموزش دهنده و ایجاد کننده یک نسل آگاه و برخوردار از علم برای فراهم نمودن زمینه های پیشرفت و توسعه در یک کشور و یک جامعه، زنان هستند. بنابراین کافی است که پیشرفت و توسعه زنان یک جامعه را برابر با پیشرفت و توسعه آن کشور نیز بدانیم. مرور مطالعات پیشین نشان داد در مورد فراتحلیل روانشناختی مطالعات زنانگی و توسعه اجتماعی در ایران، شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل (ترکیب) مطالعات انجام شده در حوزه زنانگی و توسعه انجام شد.
روش: روش مورد استفاده در پژوهش حاضر، روش فراتحلیل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مطالعات در دسترس و مرتبط بود که در فاصله سال های 1385 تا 1401 در ایران و به زبان فارسی به صورت مقاله علمی منتشر شده بودند. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 55 اندازه اثر از 17 مطالعه دارای شرایط فراتحلیل، به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل حساسیت، نمودار قیفی، مدل های تصادفی و تحلیل ناهمگنی با استفاده از نرم افزار 2CMA استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که میزان اندازه اثر ترکیبی برای مدل تصادفی (مدل انتخاب شده برای این فراتحلیل) برابر با 0/497 به دست آمد که از لحاظ آماری معنادار بود (0/001>p). اندازه اثر به دست آمده از مطالعات طبق جدول تفسیر اندازه کوهن، متوسط محاسبه شد. همچنین با در نظر گرفتن توسعه اجتماعی به عنوان متغیر تعدیل کننده، این ضریب 603/0 محاسبه شد که در سطح ( 0/001>p) معنادار بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در مطالعه حاضر، بیشترین اندازه اثر ترکیبی مربوط به توسعه اجتماعی و کمترین آن مربوط به توسعه اقتصادی بود. علی رغم این که 50 درصد نیروهای بالقوه در هر جامعه ای را زنان تشکیل می دهند، اما زنان ایرانی به دلیل مسئولیت های خانه داری و محدودیت های موجود در جامعه، تأثیر متوسطی در توسعه دارند.
روابط موضوعی و نشانه های شخصیت نمایشی: نقش میانجی گر مکانیسم های دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1739 - 1754
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال شخصیت نمایشی (HPD) یک سندرم بالینی است که در آن افراد، دارای سبک تعاملی سبک بین فردی هستند که با اغواگری، سطحی نگری هیجانی و نمایش اغواگری، سطحی نگری هیجانی و نمایشی مشخص می شود.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین نشانه های شخصیت نمایشی براساس روابط موضوعی و مکانیسم های دفاعی انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی بود که به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود که 508 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و ابزارهای این مطالعه شامل پرسشنامه های سبک های دفاعی (اندروز و همکاران، 1993)، نشانه های شخصیت نمایشی (چریستوفر و همکاران، 2014) و مقیاس روابط موضوعی (بل و همکاران، 1973) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-22 و LISREL 8.8 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که روابط موضوعی به طور مستقیم 24/0 درصد و به واسطه مکانیسم های دفاعی 34/0 درصد از نشانه های شخصیت نمایشی را تبیین می کند (05/0 P<). در مجموع، برآورد مدل ساختاری که در آن روابط موضوعی متغیر پیش بین و مکانیسم دفاعی به عنوان متغیر میانجی وارد مدل شدند، نشان دادکه این مدل 47/0 درصد از نشانه های شخصیت نمایشی را تبیین می کند (05/0 P<).
نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه حاضر می توان چنین نتیجه گیری نمود که نشانه های شخصیت نمایشی پدیده تک بعدی نیست و متغیرهای متعددی می توانند آن را تحت تأثیر قرار دهند. بنابراین در درمان نشانه های این اختلال بایستی متغیرهای ارتباطی و فردی را مورد بررسی قرار داد.
پیش بینی ولع مصرف مواد بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دلبستگی در معتادان مراجعه کننده کنگره 60 در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
234 - 247
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش به بررسی نقش حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دلبستگی در پیش بینی ولع مصرف مواد در بین معتادان مراجعه کننده به کنگره 60 تهران می پردازد. مواد و روش: این مطالعه توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری شامل معتادان مراجعه کننده به کنگره 60 در تهران بود که از بین آن ها 250 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه ولع مصرف فرانکن و همکاران، پرسش نامه دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی ادراک شده با ولع مصرف مواد رابطه منفی و معناداری دارد (0.01>p). همچنین، سبک دلبستگی ایمن با ولع مصرف مواد رابطه منفی و سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی با ولع مصرف مواد رابطه مثبت داشتند (0.01>p). نتیجه گیری: حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دلبستگی به عنوان عوامل پیش بینی کننده مهم در کاهش ولع مصرف مواد در معتادان مطرح هستند. تقویت حمایت اجتماعی و بهبود سبک های دلبستگی در برنامه های درمانی معتادان توصیه می شود.
بررسی تاثیر استفاده از تابلو امتیازات بر فعالیت کلاسی دانش آموزان و علاقه مندی آن ها به درس ریاضی
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
31 - 36
حوزههای تخصصی:
تابلو امتیازات، یکی از عناصر مهم گیمیفیکیشن است. تابلوهای امتیازات از روحیه رقابتی دانش آموزان بهره می برند و به عنوان یک ابزار تعامل قدرتمند عمل می کنند و دانش آموزان را به فعالیت وا می-دارند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر استفاده از تابلو امتیازات بر افزایش فعالیت های کلاسی دانش آموزان و همچنین علاقه مندی آن ها به یادگیری درس ریاضی است. این پژوهش به روش توصیفی انجام شد. جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان پایه هشتم یکی از مدارس دوره اول متوسطه استان البرز بود و نمونه، 30 نفر از دانش آموزان پایه هشتم آن مدرسه در سال تحصیلی 1403-1402 بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. فصل اول و دوم کتاب ریاضی پایه هشتم به روش معمول و متداول تدریس شد. در تدریس فصل سوم و چهارم کتاب، از تابلو امتیازات به منظور حل گروهی تمرین ها و کاردرکلاس ها استفاده شد. داده های این پژوهش، از طریق مشاهده و مصاحبه های نیمه ساختاری با تعدادی از دانش-آموزان جمع آوری شدند. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که استفاده از تابلو امتیازات در فرایند تدریس ریاضی، علاقه دانش آموزان به فعالیت در کلاس را افزایش می دهد و بر ارتقای یادگیری درس ریاضی، تاثیر مثبت دارد.
اثربخشی روش خودهیپنوتیزمی بر توجه و الگوی الکتروانسفالوگرافی داوطلبان کنکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
97 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی اثربخشی روش خودهیپنوتیزمی بر توجه و الگوی الکتروانسفالوگرافی داوطلبان کنکور بود. جامعه آماری در این مطالعه، کل افراد مراجعه کننده به مرکز مشاوره کنکور استاد کرمی در سال 1398 در شهر شیراز بود. نمونه آماری شامل 24 نفر پسر در محدوده سنی 18 تا 20 سال بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از مرکز مشاوره انتخاب شدند. سپس در دو گروه 12 نفری کنترل و 12 نفری آزمایشی به صورت تصادفی قرار داده شدند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی، آزمون اثر استروپ و دستگاه ثبت الکتروانسفالوگرافی بود. تعداد جلسات هیپنوتیزم برای هر یک از افراد گروه آزمایشی، 10 جلسه در طول دو هفته بود. گروه کنترل در مدتی که مداخله گروه آزمایشی سپری می شد، تحت گذر زمان بودند و در پس آزمون، هر دو گروه از نظر میزان توجه و الگوی الکتروانسفالوگرافی، با یکدیگر مقایسه شدند. داده های آماری از طریق تحلیل کوورایانس در سطح 05/0 ˂ p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتیجه مطالعه نشان داد که اثر متغیر مستقل معنی دار شد. لذا به نظر می رسد که روش خودهیپنوتیزمی بر توجه و الگوی الکتروانسفالوگرافی داوطلبان کنکور تاثیرگذار است.
اثربخشی روش مداخله مبتنی بر اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار بر سوگیری شناختی و آمادگی ابتلا به اعتیاد افراد سیگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار بر سوگیری شناختی و آمادگی ابتلا به اعتیاد کارمندان سیگاری شهر بوشهر اجرا گردید.مواد و روش ها: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کارمندان سیگاری مرد شاغل در ادارات دولتی شهر بوشهر در سال 1401 و نمونه پژوهش40 نفر از کارمندان مذکور بودند که به روش گمارش تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش در برنامه 8 جلسه ای اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار شرکت نمودند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمایه کاوش نقطه و پرسشنامه آمادگی ابتلا به اعتیاد بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. برای تحلیل داده ها از شاخص آماری تحلیل کوواریانس، در نرم افزار spss استفاده شده است.یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که اصلاح سوگیری شناختی نسبت به نشانه های سیگار موجب کاهش معناداری در میانگین نمرات سوگیری شناختی (05/0p< , 93/8f=) و آمادگی ابتلا به اعتیاد گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید (01/0p< , 38/39f=) .بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش ها نشان داد که مداخله اصلاح سوگیری شناختی می تواند به عنوان یک روش مفید برای کاهش سوگیری شناختی و آمادگی ابتلا به اعتیاد در افراد سیگاری بکار رود و زمینه ترک سیگار را فراهم سازد.
رابطه طرحواره جدایی با اضطراب مرگ در پرستاران بخش مراقبت های ویژه: با نقش میانجی معنا در زندگی و ادراک حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین روابط ساختاری بین طرحواره ناسازگار احساس جدایی با اضطراب مرگ با توجه به نقش واسطه ای معنا در زندگی و حمایت اجتماعی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش تمام پرستاران شاغل در بیمارستان های شهر تهران در سال 1402-1401 بود که از بیماران در معرض مرگ مراقبت می کردند. نمونه آماری شامل 203 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت اندازه گیری متغیرها در پژوهش از پرسشنامه اضطراب مرگ (DAS، تمپلر، 1970)، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS، زیمت و همکاران، 1988)، پرسشنامه معنا در زندگی (MLQ، استگر و همکاران 2006) و پرسشنامه طرحواره یانگ-فرم کوتاه (YSQ-SF، یانگ، 1990) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند طرحواره جدایی بر اضطراب مرگ اثرمستقیم و از طریق ادراک حمایت اجتماعی و معنا در زندگی اثر غیرمستقیم بر اضطراب مرگ دارد (001/0p <). همچنین نتایج حاکی از این بود که طرحواره جدایی بر ادراک حمایت اجتماعی و معنا در زندگی اثر مستقیم داشت (001/0p <). نتایج نشان داد مدل از برازش مناسبی برخوردار بود. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که طرحواره جدایی به واسطه ی معنا در زندگی و ادراک حمایت اجتماعی نقش مهمی در شکل گیری اضطراب مرگ در پرستاران دارد.