فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۲٬۰۴۲ مورد.
منبع:
پیوند ۱۳۶۷ شماره ۱۱۱
حوزههای تخصصی:
هماهنگی خانه و مدرسه
منبع:
پیوند ۱۳۷۷ شماره ۲۲۹
حوزههای تخصصی:
بهبود مشارکت خانه و مدرسه
منبع:
پیوند ۱۳۷۳ شماره ۱۸۲
حوزههای تخصصی:
شناسایی عوامل اثرگذار بر شایسته گزینی مدیران مدارس در تراز زیرنظام راهبری و مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
245 - 218
حوزههای تخصصی:
در راهکار 6-22 زیرنظام راهبری و مدیریتِ سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، بر گزینش مدیران در سطوح مختلف بر اساس شایسته سالاری تأکید گردیده است، به همین منظور، در پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد پژوهش کیفی- گرندد تئوری ساختارگرا، به شناسایی و تعریف شاخص ها، مؤلفه ها و ابعاد شایستگی مدیران (صف) مدارس پرداخته شده است. در این راستا، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با تعداد 22 نفر از خبرگان شامل سه گروه؛ تدوین کنندگان سند تحول بنیادین، کارشناسان اجرای زیرنظام راهبری و مدیریت و اعضای هیئت علمی رشته مدیریت آموزشی در دانشگاه ها صورت پذیرفت. سپس برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها، از تکنیک تحلیل موضوعی (تم) استفاده شد. روایی یافته های پژوهش با استفاده از سه روشِ بررسی توسط اعضاء، سه سویه نگری منابع داده ها و نیز تحلیل موارد منفی/ مخالف تأیید گردید. همچنین، به منظور سنجش پایایی کدگذاری های انجام شده، از روش های پایایی باز آزمون و توافق درون موضوعی استفاده شد. پس از مرور و سازماندهی متون مصاحبه ها، با رویکردی استقرایی، کدها یا مفاهیم اولیه شناسایی و در ادامه کدهای مشابه در طبقه هایی خاص قرار گرفتند. به نحوی که با شناسایی 80 شاخص و دسته بندی آنها ذیل 17 زیرمؤلفه و سپس 6 مؤلفه اصلی شاملِ: ارزش ها و نگرش ها؛ مهارت ها و توانمندی های مدیریتی؛ ویژگی های شخصیتی؛ دانش و مهارت شخصی؛ دانش و مهارت سازمانی؛ نظارت و کنترل، نهایتاً با طبقه بندی کلی کدهای به دست آمده، شایستگی های موردنیاز مدیران مدارس در دو بُعد تخصصی و عمومی تعیین و تعریف گردیدند.
بررسی رابطه سبک مدیریت مدرسه محور با موفقیت شغلی و سازگاری شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
301 - 283
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک مدیریت مدرسه محور با موفقیت شغلی و سازگاری شغلی معلمان مدارس دوره اول متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 98-97 انجام شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مرد و زن به حجم 966 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان278 نفر (114 نفر معلم مرد و 164 نفر معلم زن) انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های مدیریت مدرسه محوری با اقتباس از پرسشنامه دادوی پور و همکاران (1387)، با اقتباس از پرسشنامه گلپرور و قضوی (1389) جهت موفقیت شغلی و پرسشنامه سازگاری شغلی که بوسیله شهرابی فراهانی(1391) تهیه شد بود، استفاده شد. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روایی محتوایی و صوری، و پایایی آن نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و به ترتیب09/0، 89/0و86/0 برآورد گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی همچون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره همزمان استفاده شده است. نتایج نشان داد: بین مدیریت مدرسه محوری و هر یک از ابعاد آن با موفقیت شغلی و سازگاری شغلی معلمان دوره اول متوسطه همدان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین از بین ابعاد مدیریت مدرسه محور تنها بعد رسالت توانایی پیش بینی موفقیت شغلی معلمان را داشته و به علاوه، بعد رسالت و تعهد بر سازگاری شغلی معلمان تأثیر داشته و قدرت پیش بینی کنندگی آنرا دارند.
ترتیب کار شاگرد مدرسه
حوزههای تخصصی:
"جامعه صنعتی و نقش انجمن های خانه و مدرسه در نظام آموزشی "
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۳ شماره ۶۴
حوزههای تخصصی:
ارائه الگوی ارتقای کیفیت آموزش با استفاده ازفناوری های نوظهور در هوشمندسازی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
76 - 47
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به روش کیفی و با شیوه نظریه داده بنیاد انجام شد. به همین منظور محقق با 26 نفر از متخصصان در سه حوزه هوشمندسازی، اینترنت اشیا و رایانش ابری که به شیوه هدفمند(گلوله برفی) انتخاب شدند، مصاحبه کرد. متن مصاحبه ها در نرم افزار MAXQDA10 ، بارگذاری و سپس کدگذاری باز با استفاده از نرم افزار انجام شد. بعد از استخراج کدها، مقوله های اصلی با استفاده از کدگذاری محوری استخراج شدند. سپس در ادامه، با کشف ارتباط بین مقوله های محوری، و بعد با انجام کدگذاری گزینشی و شناسایی مقوله مرکزی، الگوی مورد نظر بر اساس نظریه داده به صورت پارادایم ارائه شده است. نتایج تحلیل داده ها در قالب الگو شامل شرایط زمینه ای، شرایط علی، شرایط مداخله ای، راهبردها و پیامدها مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
شناسایی ابعاد و مولفه ها ی ارتقای کیفیت آموزشی درآموزشکده های سما دانشگاه آزاد اسلامی و تعیین سهم هر یک از آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
105 - 126
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است با شناسایی ابعاد و مولفه های ارتقا کیفیت آموزشی در آموزشکده های سما، سهم هر یک از آن ها را در ارتقای کیفیت آموزشی این آموزشکده ها بیان کند. روش پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی است و از روش پژوهش آمیخته با رویکرد اکتشافی – متوالی استفاده شده است و از نظر گردآوری، داده ها توصیفی و زمینه یابی است. جامعه آماری این تحقیق را در فاز کمی، اعضای هیات علمی آموزشکده های سما در سراسر کشور که 445 نفر هستند، تشکیل داده اند و در فاز کیفی از نظرات 7 نفر از متخصصان و خبرگان استفاده شده است. بر اساس اصول تعیین حجم نمونه در تحلیل رگرسیون، چند متغیری برای مدل یابی، حجم نمونه 295 نفر تعیین گردید. با مطالعه مبانی نظری وانجام روش دلفی، 11 بعد و 91 مولفه شناسایی شد و جهت تکمیل به منظور رواسازی پرسشنامه و نیز تعیین مولفه ها از روش تحلیل اکتشافی در دو مرحله استفاده شد که که نهایتا 7 بعد و 59 مولفه باقی ماندند و پرسشنامه نهایی با 59 گویه تدوین و پس از تایید روایی و پایایی اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و یافتن ساختار معنی داری از ترکیب ابعاد و مؤلفه ها و پاسخ ها، از روش تحلیل عاملی از نوع تحلیل عاملی اکتشافی و t تک نمونه ای برای تعیین درجه تناسب مدل استفاده شد. نتایج این تحلیل ها نشان داد که به ترتیب: اولویت، ارتقای سطح علمی مراکز آموزشی، ارتباط با صنعت و بازار کار، مسوولیت پذیری علمی، ارتباط و تعامل با دانشجو(ایجاد حس اطمینان)، ارتقای مهارت، تخصیص و افزایش اعتبارات پژوهشی(اکتشاف و اختراع) و در نهایت، تعهدات سازمانی از ابعاد مهم ارتقای کیفیت آموزشکده های سما به شمار می روند. بر اساس نتایج حاصل شده وضعیت موجود ارتقای کیفیت آموزشی در آموزشکده های سما با توجه به ابعاد و مولفه های به دست آمده، رو به مطلوب بوده است و تا وضعیت مطلوب(افق1404 سما) فاصله دارد. در پاسخ به سوال بعدی تحقیق، ارتقای سطح علمی مراکز آموزشی با بار عاملی 969/0، دارای بیشترین همبستگی با نمرات ارتقای کیفیت آموزشی در وضع مطلوب دارد و ارتباط با صنعت و بازار کار با 956/0 در مرتبه دوم، مسوولیت پذیری علمی با 952/0 در مرتبه سوم، ارتباط و تعامل با دانشجو با 884/0در مرتبه چهارم، ارتقای مهارت با 869/0 در مرتبه پنجم، تخصیص و افزایش اعتبارات پژوهشی با 859/0در مرتبه ششم و در نهایت، تعهدات سازمانی با 799/0در مرتبه هفتم قرار گرفت.
گفتگو با دکتر حیدر تورانی
حوزههای تخصصی:
بازنمایی های چندگانه در آموزش و یادگیری: انعکاس تجربیات عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند کاربرد چندرسانه در محیط های یادگیری الکترونیکی به عنوان بستر مطلوب آموزش (بوی ژه در آموزش از راه دور) در طی چند سال گذشته از افزایش چشمگیری برخوردار گردیده است. مقاله حاضر به ارائه گزارشی از یک پروژه تحقیقاتی جدید با موضوع توسعه نسخه چندرسانه ای یک دوره رسمی مکتوب اختصاص دارد که در دانشگاه کوئینزلند جنوبی مورد اجرا قرار گرفت. نوشتار حاضر به طور دقیق تر، به تحلیل مسائل مرتبط با طراحی آموزشی، انعکاس مفاهیم مرتبط با پاسخگویی به مشتریان چندسواده، شیوه ارتقای فرصت های یادگیری دانش پژوهان- عمدتاً دانش جویان مقطع کارشناسی- با کاربرد بازنمایی های چندگانه می پردازد. از این روی، در گام نخست، نقش سبک های یادگیری در فرآیند یادگیری و ملاحظات ضروری در تهیه و تدوین مطالب آموزشی با بررسی دقیق اهمیت تصویرپردازی در بازنمایی مفاهیم و درک افزایی مضمون سودمندی در فرهنگ آکنده از عناصر بصری مورد واکاوی قرار می گیرد. سپس مشاهده می گردد ادراک معطوف به این مفاهیم بنیادین در شکل گیری رویکرد شخصی نسبت به آموزش و یادگیری – بویژه در صورت کاربرد بازنمایی های چندگانه و یا دیداری در محیط های چندرسانه ای و الکترونیکی – از نقش مهمی برخوردار می باشد. در گام دوم، محدودیت های شناختی معطوف به یادگیرندگان در هنگام ارائه اطلاعات به شیوه های چندگانه در محیط چندرسانه ای و اثربخشی شناختی ارائه سطحی از گزینش تعاملی به یادگیرندگان مورد بررسی قرار می گیرد. در پایان، مجموعه ای از توصیه های طراحی آموزشی با محوریت قالب بندی مناسب و ظرفیت های بالقوه ارائه مطالب آموزشی چندرسانه ای و یادگیری الکترونیکی پیشنهاد می گردد.
شناسایی عوامل مؤثر بر ترغیب دبیران مدارس متوسطه به استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند اجرای برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی راههای ترغیب دبیران دوره متوسطه استان همدان به استفاده از فاوا در فرایند اجرای برنامه درسی است. در این پژوهش مدل گراف و موزا (2008) به منزله مبنا قرار گرفت. جامعه آماری آن شامل دبیران دوره متوسطه استان همدان در سال تحصیلی 91- 1390 بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای شش منطقه در نظر گرفته شد و به صورت تصادفی دبیران از آن مناطق انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی محتوایی آن با نظرات اصلاحی و تأییدی ده نفر از صاحب نظران فاوا و برنامه درسی به دست آمد و پایایی آن نیز پس از اجرای آزمایشی میان 60 نفر از دبیران، (آلفای کرانباخ) به میزان 89/0 محاسبه شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل عامل اکتشافی و برای تعیین میزان برازش آنها از تحلیل عامل تأییدی استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد: شش عامل دانش و مهارت دبیران، ویژگیهای ساختار سازمانی، حمایتهای مالی و مدیریتی، پشتیبانیهای اجتماعی، باورها و نگرشهای دبیران و ویژگیهای دانش آموزان به ترتیب اولویت و مجموعاً 01/64 درصد از واریانس مربوط به عاملهای مؤثر در ترغیب دبیران به کاربرد فاوا را تبیین می کنند. همچنین شاخصهای برازش مانند RMSEA ، GFI ، AGFI ، NFI ، IFI و CFI بسندگی عاملها و خرده عاملهای کشف شده را تأیید می کنند.
بررسی نابرابری دست یابی به فرصتهای آموزشی بین استانهای کشور در سال تحصیلی 66 - 1365
حوزههای تخصصی:
نقش مدیران آموزشی در اصلاح رفتار و حل مشکلات دانش آموزان
منبع:
تربیت ۱۳۷۶ شماره ۱۱۸
حوزههای تخصصی:
نگاهی تحلیلی به ادراک دانشجویان از ساختار کلاس درس و اهمال کاری تحصیلی: مطالعه تطبیقی دوره های آموزش سنتی و مجازی دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف مقایسه ادراک دانشجویان از ساختار کلاس درس و اهمال کاری تحصیلی در میان دانشجویان دوره های آموزش سنتی و مجازی دانشگاه تهران انجام شد. برای این منظور580 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد (488 نفر دانشچوی دوره سنتی و 132 نفر دانشجوی دوره مجازی) با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب و به پرسشنامه ای خودگزارشی شامل خرده مقیاس های ادراک از ساختار کلاس (Blackburn, 1998)، و اهمال کاری تحصیلی (Solomon & Rothblum, 1984)، پاسخ دادند. جهت اطمینان از پایایی خرده مقیاس ها از ضریب آلفای کرونباخ و تعیین روایی سازه از تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید. نتایج به طور کلی نشان داد که بین دانشجویان دوره های مجازی و سنتی در بعد ادراک از خودمختاری در یادگیری و ادراک از تکالیف انگیزشی تفاوت معنی داری وجود دارد. در حالی که در زمینه ادراک دانشجویان از ارزشیابی تبحری بین دو گروه تفاوتی وجود نداشت. در زمینه اهمال کاری تحصیلی نیز نتایج حاکی از تفاوت بین دانشجویان دوره های مجازی و سنتی می باشد.
آموزش و پرورش؛ انتظارات پویا، رویکردهای ایستا
حوزههای تخصصی:
سرنوشت نوآوری های آموزشی در دوره ی ابتدایی
حوزههای تخصصی: