پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پیشرفت تحصیلی بر اساس باورهای هوشی، اهداف پیشرفت و هیجان های تحصیلی در قالب مدل عِلّی به روش تحلیل مسیر انجام شده است.
برای این منظور 231 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور استان فارس به روش نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب و به پرسش نامه خودگزارشی متشکل از خرده مقیاس های باورهای هوشی (دوپی را و مارینه، 2005)، اهداف پیشرفت (میدلتن و میجلی، 1997) و هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2005) پاسخ دادند. ضمنا معدل پایان ترم دانشجویان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی منظور گردید.
به طور کل ی نتایج پژوهش حاکی از اثرات غیرمستقیم و متفاوت باور هوشی ذاتی و افزایشی بر پیشرفت تحصیلی می باشد.
نتایج نشان داد که باور هوشی افزایشی از طریق واسطه گری اهداف تبحری و هیجان های مثبت بر پیشرفت تحصیلی، دارای اثر غیرمستقیم و مثبت و باور هوشی ذاتی از طریق واسطه گری اهداف اجتناب-عملکرد، اهداف رویکرد-عملکرد و هیجان های منفی بر پیشرفت تحصیلی دارای اثر غیرمستقیم و منفی می باشد. همچنین بر اساس نتایج اثر مستقیم باور هوشی ذاتی بر هیجان های منفی معنی دار می باشد در حالی که اثر مستقیم باور هوشی افزایشی بر هیجان های مثبت مورد تأیید قرار نگرفت.
مطالعه حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب علوم پایه نهم دوره اول متوسطه بر اساس مدل آموزشی مونته سوری انجام شد. روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری این پژوهش، کتاب های درسی دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1398- 1397 بود که توسط دفتر برنامه ریزی و تألیف کتاب های درسی، تألیف و چاپ شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، کتاب علوم پایه نهم دوره اول متوسطه انتخاب و تمامی فصول آن برحسب مؤلفه های مدل آموزشی مونته سوری بررسی شدند. ابزار مورد استفاده، چک لیست محقق ساخته مؤلفه های مدل آموزشی مونته سوری بود. با استفاده از آمار توصیفی به ارائه جدول های مربوط به مؤلفه های مدل آموزشی مونته سوری پرداخته شد. یافته های این مطالعه نشان داد در محتوای کتاب علوم پایه نهم دوره اول متوسطه بیشتر از همه به مؤلفه محیط یادگیری و کمتر از همه به مؤلفه محتوا و سازمان دهی پرداخته شده است. یافته های این پژوهش می تواند به برنامه ریزی برای ارائه محتوا و سازماندهی مناسب در کتاب های درسی علوم تجربی یاری برساند.
هدف این پژوهش، بررسی علل و عوامل بروز سوء رفتار دانش آموزان مدارس مقطع متوسطه شهر سنندج و ارائه راهکارهای مدیریتی آن بود. این پژوهش از نوع کیفی و از روش داده بنیاد استفاده گردید. جامعه آماری این پژوهش معلمان مدارس متوسطه اول بودند که به منظور احصای تجارب 15 نفر از معلمان باسابقه مدارس با روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری مقوله انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده های کیفی با استفاده از کدگذاری نظری و استفاده از نرم افزار maxqda نسخه 10 انجام گرفت. با نظرخواهی از مشارکت کنندگان به وسیله به کارگیری مصاحبه عمیق و تحلیل محتوای آن، و انجام مقایسه و تطبیق داده ها، 144 شاخص به دست آمد که با حذف موارد تکراری و ادغام شاخص های هم جنس و مشابه، درنهایت مقوله های مربوط به علل و عوامل بروز سوء رفتار در قالب 43 مقوله فرعی(کدگذاری باز) و 22 مقوله محوری و 5 مقوله فراگیر(کدگذاری گزینشی)، ترسیم شد. برای ارائه راهکارهای مدیریتی علاوه بر استفاده از نتایج پژوهش از نتایج تحقیقات پیشین نیز استفاده شد. از علل و عوامل به وجود آورنده سوء رفتار می توان به عوامل برون کلاسی مانند عوامل محیطی (خانواده، جامعه و رسانه) و عوامل مدرسه ای (فضای فیزیکی و روانی، ضعف ارتباطی مدیران، الگوسازی نامناسب) اشاره کرد. عوامل درون کلاسی نیز مانند عوامل مرتبط با معلم (سبک تدریس، رویکرد معلم، مدیریت کلاس، صلاحیت حرفه ای معلم) و عوامل مربوط به خود دانش آموز (ضعف علمی، کمبود انگیزه، اختلالات رفتاری) می باشد که متناسب با هرکدام راهکارهای مدیریتی ارائه می شود.