فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۲٬۰۴۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی موانع پذیرش و به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس ابتدایی از دیدگاه معلمان شهر بابل است. جامعه آماری مطالعه حاضر را معلمان دوره ابتدایی مدارس دولتی شهر بابل در سال تحصیلی 96-97 تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک تعداد ۲۸۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و برای گردآوری داده ها از پرسشنامه موانع پذیرش و به کارگیری ICT استفاده شده است. روایی محتوایی با استفاده از CVR برابر با 0.90 و ضریب پایایی پرسشنامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ 90/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از طریق آزمون تحلیل عامل اکتشافی استفاده شده است. یافته ها نشان داد که به ترتیب اولویت موانع انگیزشی، مهارتی، زیرساخت آموزشی و فرهنگی از دیدگاه معلمان شهر بابل، موانع پذیرش فناوری اطلاعات و ارتباطات محسوب می شوند. همچنین به ترتیب اولویت موانع تجهیزاتی- فنی، نگرشی، موانع آموزشی و موانع انسانی از دیدگاه معلمان شهر بابل، موانع به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات محسوب می شوند. فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش یک فرهنگ، یک برنامه و یک جریان آموزشی است که نیازمند بسترسازی فرهنگی است. بر این اساس باید در خصوص استقرار آن در سیستم آموزشی از طریق برطرف کردن موانع پذیرش و کاربرد از سوی معلمان اهتمام ورزید.
ارائه مدلی برای دستیابی به هدایت تحصیلی کارآمد دانش آموزان در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدلی برای دستیابی به هدایت تحصیلی کارآمد دانش آموزان در نظام آموزشی ایران است. رویکرد پژوهش آمیخته و با طرح اکتشافی بود. در بخش کیفی از روش نظریه برخاسته از داده و در بخش کمّی از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد. روش نمونه گیری در بخش کیفی هدفمند و در بخش کمّی تصادفی طبقه ای بود. نمونه آماری در بخش کیفی با در نظر گرفتن قانون اشباع نظری، تعداد 17 نفر و در بخش کمّی، بر اساس فرمول کوکران تعداد 242 نفر بود. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی، پرسشنامه محقق ساخته با 39 سؤال بود.در بخش کیفی برای دستیابی به روایی از چک کردن به وسیله مشارکت کنندگان و برای تعیین پایایی از راهبرد تایید همکاران پژوهشی استفاده شد. در بخش کمّی به منظور بررسی روایی از نظرات خبرگان استفاده شد، نتیجه آزمون آلفای کرونباخ 96/0 به دست آمد که نشان دهنده پایایی بالای پرسشنامه بود. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی، تحلیل محتوایی استقرایی با بهره گیری از کدگذاری در سه سطح باز، محوری و انتخابی بود. در بخش کمّی از نرم افزار SPSS برای تحلیل عاملی اکتشافی و از نرم افزار LISREL برای تحلیل عاملی تائیدی، معادله های ساختاری و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد مدل کارآمد هدایت تحصیلی دانش آموزان به ترتیب استعدادیابی، عوامل قانونی، خط مشی های کارآمدی، ساختاری و مدیریتی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، دانش مداری و خانوادگی- اجتماعی هستند. در تحلیل عاملی اکتشافی، همه ابعاد و مولفه ها دارای بار عاملی بالای51/0 بودند، لذا تاثیر همه ابعاد و مولفه ها بر کارآمدی هدایت تحصیلی دانش آموزان تایید شد. براساس نتایج تحلیل عاملی تائیدی، مدل نهایی پژوهش با شاخص های برازش و ضرایب استاندارد تایید شد. مقدار شاخص ریشه میانگین مربعات خطاهای تخمین 037/0 به دست آمد که نشان دهنده برازش مناسب مدل است.
ارائه مدل شایستگی کارکنان دانشگاه پیام نور با روش شناختی تئوری داده بنیاد
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل شایستگی کارکنان دانشگاه پیام نور با روش شناختی تئوری داده بنیاد بود. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نوع داده کیفی و از نوع داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش شامل متخصصان و خبرگان دانشگاه پیام نور بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع 25 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای، مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه با افراد خبره بیانگر روا بودن مصاحبه بود و به منظور محاسبه پایایی از روش پایایی بین دو کدگذار استفاده شد که نتایج بیانگر پایا و روا بودن مصاحبه بود. برای تحلیل داده های پژوهش از طریق تحلیل محتوا استفاده شد. نتایج نشان داد که مؤلفه های ویژگی های فردی، مدیریت، فناوری اطلاعات، جزء مؤلفه های تأثیرگذار بر شایستگی کارکنان دانشگاه پیام نور بودند. همچنین، مؤلفه های شایستگی کارکنان شامل مؤلفه های شناختی، نگرشی و مهارتی مورد شناسایی قرار گرفت. علاوه بر این سازوکارها و عوامل تسهیل گر و همچنین موانع اجرای مدل شایستگی کارکنان دانشگاه پیام نور نیز ارائه گردید که از برازش مطلوبی برخوردار بود.
تدوین استراتژی توسعه حوزه پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی با استفاده از روش SWOT، SPACE و QSPM(مطالعه واحدهای استان تهران و البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت دانشگاهی به فعالیتی پویا مبدل شده، چنانچه مدیران بخواهند راهبردها و اهداف مناسبی اتخاذ کنند، باید به برنامهریزی استراتژیک اقدام کرده.لذا در ابتدا، نیازمند آگاهی و شناخت وضعیت حاضرخود هستند. هدف از این مطالعه، شناخت حوزه پژوهش دانشگاه آزاداسلامی از طریق تحلیل درونی و بیرونی است. در این پژوهش از روش آمیخته کمی- کیفی استفاده شد. جامعه پژوهش همه مدیران و معاونان پژوهش، دانشجویان و استادان عضو باشگاه پژوهشگران جوان استانهای تهران و البرز بودند که 370 نفر نمونه به صورت تصادفی طبقهای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، مصاحبه نیمهساختاریافته و پرسشنامه محققساخته شامل74 گویه در چهار حوزه SWOT میباشد. براساس ضریب آلفای کرانباخ پایایی پرسشنامه 98/0 برآورد شد و روایی محتوایی براساس نظرات اساتید و متخصصین دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و تحلیل SWOT استفاده شد. با توجه به نتایج حاصل از تشکیل ماتریس عوامل داخلی، خارجی و امتیاز کسب شدهIFE=2/60) ،،(EFE=2/59 ، استراتژی حوزه پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی در منطقه تهاجمی(SO) قرار گرفت. بدین معنی که قوتهای پیش روی حوزه پژوهش بر ضعفهای آن غلبه دارد. بنابراین حوزه پژوهش دانشگاه آزاد میتواند زمینه توسعه فعالیتهای مطلوب پژوهشی را فراهم آورد.
طراحی مدل تعالی نظام دانشگاهی با تاکید بر بنیاد مدیریت کیفیت اروپا (مورد مطالعه:دانشگاههای دولتی جامع شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل تعالی نظام دانشگاهی دانشگاههای دولتی جامع شهر تهران با تاکید بر الگوی بنیاد مدیریت کیفیت اروپا میباشد. پژوهش از نظر هدف، بنیادی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها در زمره تحقیقات آمیخته(کیفی-کمی) قرار دارد. در بخش کیفی پژوهش ضمن بررسی اسناد، از طریق نمونه گیری گلوله برفی به مصاحبه با 11 نفر از اساتید خبره دانشگاهی با استفاده از روش گراندد تئوری به بررسی مولفههای تعالی نظام دانشگاهی پرداخته شد. داده های حاصله با استفاده روش تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل گردید و پنج تم اصلی(تولید دانش معنویت محور، تربیت نیروی انسانی مولد، کنش گری در جامعه جهانی، هویت دانشگاه، مختصات اجتماعی و فرهنگی دانشگاه) استخراج شد. در بخش کمی که مبتنی بر بخش کیفی میباشد، 287 نفر از مدیران و اعضای هیات علمی دانشگاههای جامع دولتی شهر تهران با استفاده از پرسشنامه به بررسی وضع موجود و آزمون الگوی طراحی شده پرداختند. مدل برآمده از پژوهش دارای 5 مولفه اصلی و 11 مولفه فرعی در قالب توانمندسازها، فرایندها و نتایج می باشد که با روش توصیفی-تحلیلی به ارزیابی اعتبار مدل پرداخته شده است. نتایج نشان دهنده آن است که توانمندسازهای مدل تدوین شده روی فرایندهای این جریان و فرایندهای طراحی شده روی نتایج احتمالی حاصل از اجرای این مدل و توانمندسازهای مدل روی نتایج تاثیر معناداری دارد. در نهایت می توان گفت متغیر ها در کل (42/0 = R) بصورت مستقیم مدل تعالی سازمانی دانشگاههای دولتی جامع شهر تهران را تحت تاثیر قرار میدهند. در پایان نیز راهکارهایی در جهت تعالی نظام دانشگاهی ارائه شده است.
بررسی عوامل مؤثر بر میزان بکارگیری مدیران مدارس از مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
195 - 211
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه مدیران مدارس متوسطه(اول و دوم) شهرستان مریوان در سال تحصیلی 96- 95 تشکیل می دهد که تعداد آنها برابر با 82 نفر(66 نفر مرد،16 نفر زن) می باشد و بر اساس جدول نمونه گیری مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی، 66 نفر به عنوان نمونه پژوه ش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل یک نمونه پرسشنامه محقق ساخته مدیریت دانش است که روایی آن توسط جمعی از متخصصان مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن نیز از طریق فرمول آلفای کرانباخ برابر با 83/0بود. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف استاندارد و نیز آزمون های آماری کولموگروف- اسمیرنوف، آزمون t تک گروهی، آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون t مستقل و با به کارگیری نرم افزار آماری 19 SPSS انجام شده است. به طور کلی یافته ها نشان داد که توجه به مدیریت دانش در بین مدیران مدارس بالاتر از حد متوسط بوده است و در حد نسبتاً خوبی قرار دارد. همچنین نتایج بیانگر آن بود که بین دیدگاه مدیران از لحاظ میزان توجه به مدیریت دانش بر اساس جنسیت، سابقه خدمت و نیز میزان تحصیلات تفاوت وجود ندارد. در نهایت بر اساس یافته ها، چهار عامل کلی شامل: عوامل شخصی و فردی، عوامل سازمانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و عوامل مربوط به نظام آموزشی در به کارگیری موثر مدیریت دانش در مدرسه نقش دارد.
رابطه عدالت سازمانی و تعهد سازمانی با پاسخ گوئی مدیران در دانشگاه آزاد اسلامی (مطالعه موردی: واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی غرب استان مازندران)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره اول پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱
85 - 101
حوزههای تخصصی:
رسالت اصلی هر سازمان دستیابی به اهداف تعیین شده در چارچوب راهبرد سازمان است، ازاین رو پاسخ گوئی در حال گذر از شکل های قدیمی مسؤلیت به طرف سایر شکل ها، به ویژه نظام های مدیریت کارآمدتر و پاسخ گوتر است. مطالعه حاضر با هدف شناخت میزان رابطه عدالت سازمانی و تعهد سازمانی با پاسخ گوئی مدیران و کارکنان دانشگاه های آزاد اسلامی غرب استان مازندران انجام شد. روش مطالعه حاضر توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری شامل 625 نفر از کلیه کارکنان دانشگاه های آزاد اسلامی غرب استان مازندران بود. نمونه مورد مطالعه 209 نفر بر اساس نمونه گیری احتمالی و به صورت تصادفی هستند که در مطالعه شرکت کردند. ابزارهای اندازه گیری پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و می یر (1990)، پرسشنامه عدالت سازمانی نیهوف و مورمن (1993) و پرسشنامه پاسخ گوئی عمومی جنسن (2000) بودند. یافته های این مطالعه نشان داد بین عدالت سازمانی و تعهد سازمانی و پاسخ گوئی مدیران و کارکنان دانشگاه های آزاد اسلامی غرب استان مازندران رابطه وجود دارد. جهت افزایش پاسخ گوئی سازمانی بهتر است دوره های آموزشی مناسب به منظور آشنایی مدیران با اصول و مبانی عدالت برگزار شود و همچنین تشویق شوند تا عملاً از عدالت سازمانی در سازمان استفاده کنند.
نقش میانجی گری تعادل کار- زندگی در روابط علّی بین فضیلت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی معلمان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری تعادل کار- زندگی در روابط علّی بین فضیلت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی معلمان و پیشنهاد الگویی علی در ارتباط با آن صورت گرفت. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه معلمان مدارس منطقه ی کلیبر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای و با فرمول کوکران، تعداد 200 نفر انتخاب شدند. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از حیث روش، توصیفی از نوع همبستگی است. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد که همه آنها از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بودند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و Lisrel در قالب آزمون های t و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که فضیلت سازمانی مدارس به طور مستقیم اثر معنی داری بر رفتار شهروندی سازمانی معلمان دارد؛ همچنین آزمون الگوی مفروض نشان می دهد فضیلت سازمانی با میانجی گری تعادل کار-زندگی می تواند بر رفتار شهروندی سازمانی معلمان اثرگذار باشد. یافته های پژوهش بر اهمیت فضیلت سازمانی مدارس و رفتار شهروندی سازمانی و همچنین بر تعادل کار-زندگی معلمان تاکید دارد.
بررسی وضعیت رفتارهای خودرهبری معلمان مدارس منطقه پنج تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
275 - 297
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی وضعیت خودرهبری معلمان مدارس منطقه پنج تهران است. خودرهبری در پژوهش حاضر شامل نه مؤلفه است که عبارتند از: تجسم عملکرد موفق، هدف گذاری شخصی، صحبت کردن با خود، پاداش دادن به خود، ارزیابی باورها و مفروضات، تنبیه خود، مشاهده شخصی، تمرکز بر پاداش های طبیعی و راهنمایی خود. پژوهشگر در این پژوهش به دنبال بررسی وضعیت هر یک از مؤلفه ها در میان جامعه موردپژوهش بود..در این پژوهش از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان مدارس دوره اول و دوم منطقه پنج تهران(تعداد۱۷۰۹) در سال تحصیلی ۹۶-۹۵ است. از طریق جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان حجم نمونه ۳۴۰ نفر به روش تصادفی انتخاب شدند و پرسش نامه بین آن ها توزیع شد. ابزار این پژوهش پرسش نامه تجدیدنظر شده نک و هوتن(۲۰۰۲) بود. برای محاسبه روایی سازه ای پرسش نامه از روایی همگرایی و واگرایی استفاده شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها و بررسی فرضیه ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد که به این منظور نرم افزار آماری SPSS23 و Smart PLS.2 به کار گرفته شد. درنهایت، نتایج نشان داد که کلیه مؤلفه های نه گانه خودرهبری در جامعه مورد پژوهش مورد تائید قرار گرفت. به عبارت دیگر کلیه افراد جامعه مورد پژوهش در ارتباط با مولفه های خودرهبری از وضعیت مناسبی برخوردارند.
طراحی یک مدل مفهومی مبتنی بر فعالیت های اقتصادی برای بهبود نظام آموزش مدیریت تخصصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این موضوع که مدیران بنگاه های کشور، دانش و مهارت های اکتسابی مدیریت را باید از کدام منبع فرا بگیرند، پرسشی جدی است. هدف از این مقاله طراحی مدل مفهومی مبتنی بر فعالیت های اقتصادی برای بهبود نظام آموزش مدیریت تخصصی می باشد.. این تحقیق توصیفی و از نوع اکتشافی و ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی دﺳﺘﺎورد ﺗﺤﻘیﻖ، کﺎرﺑﺮدی اﺳﺖ. ﺟﺎﻣﻌه آﻣﺎری ﺗﺤﻘیﻖ، شامل مدیران بنگاه های اقتصادی بخش های مختلف استان کرمانشاه که تعداد آن ها 189 نفر و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 80 نفر محاسبه و از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای استفاده گردید. اﺑﺰار گردآوری اطلاعات در این تحقیق ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎﻣﻪ محقق ساخته با طیف لیکرت می باشد. ضمنا با بررسی متون تخصصی از روش تحلیل محتوی مدل مفهومی استخراج گردید. نتایج نشان می دهد که امروزه بنگاه های اقتصادی کشور فاقد مدیریتی متخصص می باشند و با وجود رویکردهای فعلی نظام آموزش در تربیت مدیران، کسب تجربه راه شناخته شده ای است که اکثر مدیران از این طریق مهارت ها، تکنیک ها و روش های تخصصی مدیریتی را فرا می گیرند. در این تحقیق با هدف بهبود نظام آموزش مدیریت تخصصی، به منظور تربیت مدیران کارآمد برای راه اندازی و اداره فعالیت های اقتصادی، یک مدل مفهومی پیشنهاد شد. ساختار این مدل مفهومی شامل دو بخش اصلی است. بخش اول مجموعه اقدامات پیش نیازی است که باید قبل از طراحی دوره ها، مدیران بنگاه های اقتصادی بخش های مختلف آن را طی نمایند و بخش دوم مجموعه اقدامات مشترکی است که در طراحی هر دوره می بایستی انجام پذیرد. این مدل با مطالعه متون تخصصی در رابطه با فعالیت های اقتصادی و با بهره گیری از نظر متخصصین، تدوین گردیده تا چارچوبی برای طراحی دوره های مدیریت تخصصی حاصل گردد.
بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی با نقش میانجی عوامل فردی و شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی با نقش میانجی عوامل فردی و شغلی بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری داده ها، از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان مرد و زن ناحیه 1 و 2 آموزش و پرورش شهر ارومیه به تعداد 210 نفر بوده که که از بین آن ها، 142 نفر با استفاده از جدول مورگان و به شیوه تصادفی طبقه ای متناسب با حجم به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های لازم با استفاده از سه پرسشنامه استاندارد فرهنگ سازمانی برپایه مدل(Cameron & Quinn, 1999)؛ کارآفرینی سازمانی برپایه مدل (,1999 Barringer & Bluedorn) و عوامل فردی و شغلی برپایه مدل عملکرد(Mitchel, 1997) با روایی تأیید شده و پایایی به ترتیب: 93/0 ، 96/0 و 93/0 جمع آوری و با تحلیل مسیر و رگرسیون چندگانه توسط نرم افزارهای آماریSPSS18 و PLSتحلیل شدند. بر اساس نتایج تحلیل مسیر بین فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی با نقش میانجی عوامل فردی و شغلی در سطح خطای 5 درصد رابطه معنی دار وجود دارد ( 05/0 > P ) و مدل از برازش خوبی برخوردار است. از طرفی، فرهنگ سازمانی، یعنی مولفه های فرهنگ توافقی و ایدئولوژیک و همچنین عوامل فردی و شغلی، از قابلیت پیش بینی تغییرات متغیر کارآفرینی سازمانی برخوردار هستند.
نقش جو مدرسه و هوش هیجانی در خودکارآمدی کارآفرینانه دانش آموزان دختر هنرستان های شهر مشهد
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
15 - 36
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش جو مدرسه و هوش هیجانی در خودکارآمدی کارآفرینانه دانش آموزان دختر هنرستان های شهر مشهد انجام شد و از نوع توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر هنرستان های شهر مشهد در سال 99-1398 بودند که بر اساس جدول مورگان، 335 دانش آموز بعنوان نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از مقیاس جو مدرسه زولیگ و همکاران (2010)، مقیاس هوش هیجانی برادبری - گریوز (2005) و مقیاس خودکارآمدی کارآفرینانه ویلسون و همکاران (2007) انجام شد. فرضیات پژوهش با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری آزمون شدند. یافته های این مطالعه نشان داد خودکارآمدی کارآفرینانه دانش آموزان دختر هنرستان های شهر مشهد را می توان از روی جوّ مدرسه و هوش هیجانی تبیین و پیش بینی کرد (05/0> P). همچنین بین هوش هیجانی و خودکارآمدی کارآفرینانه و بین جو مدرسه و خودکارآمدی کارآفرینانه دانش آموزان دختر هنرستان های شهر مشهد رابطه معنادار وجود داشت (01/0> P). نتایج این مطالعه نشان داد بایستی با اصلاح جو مدرسه و بازنگری در ارزشیابی تحصیلی در جهت پرورش خلاقیت و خودکارآمدی دانش آموزان، ایده های کارافرینی آنان را تقویت و در جهت افرایش خودکارآمدی کارآفرینانه به کار گرفت.
شناخت مولفه های مشارکت والدین در اجرای برنامه های درسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله شناخت مولفه های مشارکت والدین در اجرای برنامه های درسی دوره ابتدایی از نظر خبرگان حوزه برنامه ریزی درسی سازمان تالیف کتب درسی آموزش وپرورش و استادان حوزه برنامه درسی است. برای اجرای این پژوهش با توجه به موضوع و ماهیت آن ازروش دلفی استفاده گردید. روش نمونه گیری در بخش کیفی از نوع گلوله برفی و حجم آن با توجه به قانون اشباع بوده، که در نفرچهاردهم به اشباع رسید . برای جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی از پرسشنامه بدون ساختار و در بخش کمی از پرسشنامه ساختارمند استفاده شد. برای تعیین اعتبار آن در بخش کیفی از توصیه ها و آموزش های لازم به اعضای گروه دلفی قبل از پاسخگویی استفاده شد و دربخش کمی از آلفای کرانباخ استفاده گردید. برای روایی پرسشنامه از استادان به عنوان داور جهت تعیین روایی سوالات استفاده گردیدکه بعداز تایید داوران در بین اعضای گروه توزیع گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی پرسشنامه از روش رتبه بندی و چارک سوم به عنوان ملاک توافق و در بخش کمی از ضریب هماهنگی کندال برای تعیین توافق بین نظرات خبرگان استفاده گردید با توجه به نتایج آماری یافته ها در رابطه با شیوه های مشارکت والدین در اجرای برنامه های درسی دوره ابتدایی عبارت است از: کمک به کاهش اضطراب و فشارهای روحی ، مساعدت مالی برایاجرای برنامه ها، مشارکت ازطریق ایجاد فرصت ها ی یاددهی و یادگیری، مشارکت والدین به عنوان معلم و جانشین آن، مشارکت در اجرای روش های عملی، تسهیل فرایند یاددهی ویادگیری، حمایت عاطفی و اجتماعی در اجرای پروژه های درسی، مساعدت دراجرای روش های آموزش با توجه به شناخت امکانات محلی و طبیعی و تسهیل فرایند پروژه های درس پژوهی است ،با توجه به یافته ها می توان گفت صاحب نظران مولفه های مشارکت در اجرا، مساعدت مالی در اجرای برنامه ها و مشارکت در ایجاد فرصت های یاددهی و یادگیری با توافق بیشتر تایید و انتخاب کرده اند.
اولویت بندی نیازهای آموزشی مهارت های مدیریتی مدیران مدارس تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
236 - 250
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش از روش توصیفی-پیمایشی استفاده شد و حجم نمونه به تعداد 95 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی از 112 نفر جامعه آماری مدیران انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته در مقیاس پنج درجه ای لیکرت بود و داده ها پس از جمع آوری به وسیله نرم افزار SPSSویرایش 16 تجزیه وتحلیل و از آمار توصیفی و آزمون آماری ANOVA و t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که مدیران در هر یک از مهارت های فنی، انسانی و ادراکی نیاز به آموزش دارند. اولویت اول در نیاز آموزشی مهارت های فنی و پایین ترین اولویت مهارت انسانی بود. بین میانگین نیاز به مهارت های فنی، انسانی و ادراکی در رشته تحصیلی مختلف مدیران، تفاوت معنی داری وجود دارد. در میانگین نیاز به مهارت های فنی، انسانی و ادراکی در مدرک تحصیلی لیسانس و فوق لیسانس، در مقاطع تحصیلی ابتدائی و متوسطه اول و سوابق خدمت مختلف تفاوت معنی داری وجود ندارد.
طراحی مدلی مفهومی برای ارتقا نقش مدرسه در ایجاد سرمایه ی اجتماعی دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه ی مدلی برای ارتقای نقش مدرسه درایجادسرمایه اجتماعی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تهران- منطقه یک است. روش پژوهش ازنظرهدف کاربردی وازنظرنوع داده آمیخته بود. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش شامل صاحب نظران آموزش وپرورش وافرادذی صلاح دارای پست های اجرایی درزمینه مدیریت منابع انسانی بودندکه بااستفاده ازروش نمونه گیری هدفمندواصل اشباع ده نفربه عنوان حجم نمونه انتخاب شد. گروه دوم ازجامعهآماری این پژوهش، شامل معلمان مدارس غیرانتفاعی ودولتی درمقطع ابتدایی منطقه یک شهر تهران درسال تحصیلی 96-97 به تعداد 2695 نفربود. ازاین تعدادبااستفاده ازجدول مورگان وبه روش نمونه گیری طبقه ای نسبی،تعداد 400 نفربه عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. دراین پژوهش به منظورگردآوری داده هاازروش کتابخانه ای،مصاحبه نیمه ساختاریافته (بخش کیفی) وپرسشنامه محقق ساخته (بخش کمی) استفاده شد. مصاحبه باخبرگان بیانگرروابودن مصاحبه بودوبه منظورمحاسبه پایایی از روش پایایی بین دو کدگذاراستفاده شدکه نتایج بیانگر پایاور وابودن مصاحبه بود. به منظوربررسی روایی پرسشنامه نیزاز روایی صوری، محتواوسازه استفاده شدو به منظور محاسبه پایایی آن نیزاز ضریب آلفای کرونباخ وپایایی ترکیبی استفاده شدکه نتایج بیانگررواوپایابودن پرسشنامه محقق ساخته بود. برای تحلیل داده های کیفی پژوهش ازطریق تحلیل محتوااستفاده شد. دربخش کمّی نیزباتوجه به سؤال های پژوهش ازروش های آمارتوصیفی (میانگین،انحراف معیار،جداول توزیع فراوانی و نمودار) واستنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری،تحلیل عاملی اکتشافی وآزمون تک نمونه ای) استفاده شد. نتایج نشان دادکه ارکان مدرسه درایجادسرمایه اجتماعی دانش آموزان شامل،معلم(0.51)،آموزش(0.53)،برنامه درسی(0.58)،مدیرمدرسه وکارکنان آموزشی(0.40) ومحیط مدرسه(0.51) بودند.
شناسایی عوامل موثر برارتقای فرهنگ کارآفرینی در مدارس کاردانش و فنی و حرفه ای: رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر ارتقای فرهنگ کارآفرینی در مدارس از دیدگاه متخصصان و بررسی وضعیت موجود مدارس کاردانش و فنی و حرفه ای از دیدگاه معلمان است. روش این پژوهش رویکرد ترکیبی(کیفی- کمی) از نوع راهبرد اکتشافی متوالی هست به این صورت که روش مرحله کیفی تحلیل محتوای عرفی بوده و در تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری باز و محوری استفاده شد. در این مرحله ۱۴ مصاحبه شونده که شامل کارآفرین ها، مدرسان مباحث کارآفرینی در مدارس، مدرسان آشنا به کارآفرینی در دانشگاه، مدیران و مسئولان مدارس فنی و حرفه ای و کاردانش شهر تبریز، به صورت هدفمند انتخاب و برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شدکه در نتیجه مرحله کیفی 5 عامل آموزشی، پرورشی، نگرشی، مالی و ساختاری به عنوان عوامل موثر بر فرهنگ کارآفرینی شناسایی شدند. روایی یافته های حاصل از این مرحله با روش تطبیق توسط اعضا و بررسی همکار تضمین شد. در مرحله کمی پژوهش که روش آن توصیفی پیمایشی بود از بین ۱۱۵۲ نفر از معلمان نواحی آموزش و پرورش شهر تبریز ۲۸۸ نفر با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم نمونه انتخاب گردیده و با استفاده از پرسشنامه ای که از نتیجه تحلیل یافته های مرحله کیفی تنظیم گردیده بود مورد آزمون قرار گرفتند. جهت تعیین روایی صوری و سازه پرسشنامه در بخش کمی از نظرات خبرگان و تحلیل عاملی تاییدی و پایاییآن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 91/0 برآورد گردید. نتایج پژوهش نشان داد که وضعیت عوامل آموزشی، پرورشی، نگرشی و اعتقادی در حد مطلوبی قرار دارند و عامل مالی در حد متوسط و عامل ساختاری در حد مطلوبی نیست و نتایج آزمون فریدمن نشان داد که عامل آموزشی از میان عوامل موثر فرهنگ کارآفرینی در بالاترین رتبه و عوامل پرورشی، نگرشی و اعتقادی، مالی و ساختاری در رتبه های بعدی قرار دارند.
بررسی نقش انعطاف پذیری سازمانی و سواد سازمانی در وضعیت عملکرد مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
178 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین رابطه انعطاف پذیری سازمانی و سواد سازمانی با وضعیت عملکرد مدیران مدارس شهرستان گیلانغرب بود. روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی وجامعه آماری این پژوهش همه مدیران مدارس شهرستان گیلانغرب بودند(135=N)، که در نهایت 100 نفر به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از سه دوره تحصیلی انتخاب شدند. ابزار پژوهش مشتمل بر پرسشنامه های استاندارد تک مولفه ای 20 سوالی انعطاف پذیری گاردنر(1999)، پرسشنامه عملکرد سازمانی 42 سوالی هرسی و گلداسمیت (۲۰۰۳) و پرسشنامه سواد اطلاعاتی 20سوالی محقق ساخته که پایایی هریک از آن ها با آلفای کرونباخ محاسبه و به ترتیب 88/0، 93/0 و90/0و در حد مطلوب گزارش شده است. همچنین روایی همگرا و روایی واگرای پرسش نامه از طریق نرم افزار اسمارت پی. ال. اس مورد تأیید قرار گرفت. اطلاعات بدست آمده از این پرسشنامه ها از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد متغیرهای برون زای انعطاف پذیری سازمانی و سواد سازمانی می توانند تغییرات متغیر عملکرد مدیران را پیش بینی کنند، همچنین سایر نتایج نشان داد که مؤلفه احساس نیاز به اطلاعات و کاربرد صحیح و مؤثر اطلاعات بر عملکرد مدیران تأثیر مثبت ومعناداری دارد به عبارتی هراندازه مؤلفه های ( احساس نیاز به اطلاعات و کاربرد صحیح و مؤثر اطلاعات) افزایش یابد میزان عملکرد مدیران نیز افزایش می یابد.
آگاهی و نگرش معلمان نسبت به مفاهیم و احکام سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
57 - 31
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است که با رویکرد آمیخته با طرح اکتشافی انجام شد. مطالعه در بخش کیفی، توسط مصاحبه نیمه ساختار یافته با 100 نفر از خبرگان جامعه علمی و متخصصان آموزش و پرورش که از سوابق اجرایی برخوردار بودند، انجام شد و در بخش کمّی نیز، جامعه آماری شامل کلیه مدیران مدارس و معلمان استان کردستان به تعداد 24125 نفر بود که 1000 نفر از آنان جهت پاسخگویی به پرسشنامه های محقق ساخته، انتخاب شدند برای گردآوری داده های تحقیق در بخش کیفی از دو ابزار فیش و مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد و در بخش کمی از دو پرسشنامه محقق ساخته " آگاهی سنجی " و " نگرش سنجی " که مبتنی بر معیارهای استخراج شده از مرحله کیفی و با مطالعه مبانی نظری سند و مصاحبه با خبرگان آموزش و پرورش در خصوص احصای مفاهیم کلیدی و احکام سند تحول می باشد استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی پژوهش از تحلیل محتوا و بخش کمی از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج نشان داد که در کل میزان آگاهی معلمان استان کردستان نسبت به تمامی مفاهیم و احکام سند تحول بنیادین به طور میانگین، پایین است که نمره آگاهی آنان نسبت به مفاهیم کمی بیشتر از آگاهی آنان نسبت به احکام بوده است اما میزان نگرش معلمان نسبت به مفاهیم و احکام سند تحول مثبت است و در مقایسه با نمرات کسب شده از پرسشنامه سنجش آگاهی، نتایج حاصله در بخش نگرش نشان دهنده دیدگاه مطلوب اکثریت آنان نسبت به احکام و مفاهیم سند می باشد.
نقش تعدیل کنندگی جو یادگیری در تأثیر کیفیت زندگی در مدرسه بر خودکارآمدی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
120 - 100
حوزههای تخصصی:
روش پژوهش برحسب هدف از نوع کاربردی و براساس شیوه اجرا، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 22025 دانش آموز دوره ابتدایی دوم نواحی یک و دو آموزش و پرورش همدان در سالتحصیلی96-95 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی، نمونه ای به حجم 384 نفر(188 دختر و 196 پسر) با استفاده از جدول کرجسی و مورگان انتخاب شد. ابزار های گردآوری اطلاعات شامل سه پرسشنامه ی کیفیت زندگی درمدرسه، جو یادگیری و خودکارآمدی تحصیلی بود. داده های جمع آوری شده بر اساس شاخص های آمار توصیفی وآزمون های استنباطی کولموگروف_اسمیرنوف، همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته های پژوهش نشان داد بین متغیرهای کیفیت زندگی در مدرسه با خودکارآمدی، کیفیت زندگی در مدرسه با جویادگیری و خودکارآمدی با جو یادگیری همبستگی مثبت و معنادار در سطح (01/0≤ p) وجود دارد. همچنین یافته های حاصل از ضرایب تحلیل مسیر حاکی از آن است تاثیرکیفیت زندگی بر خودکارآمدی، جویادگیری بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی برجویادگیری مثبت و مستقیم است. بعلاوه، کیفیت زندگی در مدرسه بر خودکارآمدی تاثیر غیر مستقیم نیزدارد و جو یادگیری در رابطه بین کیفیت زندگی و خودکارآمدی، نقش تعدیل کنندگی دارد. پیشنهاد شد، مدارس از طریق طراحی تجربیات آموزشی لذت بخش، بازخورد مناسب و حمایت گرانه، علاوه بر تأمین کیفیت زندگی در مدرسه، به تقویت باورهای دانش آموزان از توانایی خود و ایجاد جو یادگیری اثربخش به عنوان مهم ترین شاخص های اثربخشی مدارس بپردازند.
پیوند نظریه و عمل در مدیریت آموزشی: کاوشی در تعامل مدیران مدارس با اساتید دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
44 - 23
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور شناسایی زمینه های همکاری و تعامل آموزشی بین مدارس متوسطه و دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی شهر تهران و با استفاده از روش کیفی داده بنیاد انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دست اندرکاران و صاحبنطران دانشگاهی و آموزش و پرورش می باشد که در ارتباط با موضوع تعامل آموزشی بین مدارس و دانشگاه ها، به نوعی دارای سابقه اجرایی و یا علمی هستند. از میان جامعه آماری، 26 نفر از طریق نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، از کدگذاری استفاده شده است. برای بررسی روایی و پایایی پژوهش، از تأیید مصاحبه شوندگان برای کنترل روایی پژوهش بهره گرفته شده است و در ارتباط با پایایی نیز، توافق یا همخوانی بین دو کدگذار در کدگذاری چهار مصاحبه، محاسبه گردیده است. ضریب توافق به دست آمده، 85/0 بوده که حاکی از توافق و همخوانی بالا و نیز ضریب پایایی مناسب می باشد. یافته های پژوهش نشان داد که مدارس متوسطه و دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی شهر تهران می توانند در سه زمینه کلی پشتیبانی از دانش آموزان، آماده سازی دانش آموزان برای دانشگاه، و حمایت و پشتیبانی از معلمان و کارکنان مدرسه و 31 زمینه جزئی با یکدیگر همکاری و تعامل آموزشی داشته باشند.