فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۲٬۰۴۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
خلاقیت به یکی از موضوعات داغ در زمینه رشد کودکان تبدیل شده و در مطالعات روانشناسی و طراحی محیطی ویژه ویژه یافته شده است. تحقیقات بر روی محیط کودک بر رشد خلاقیت او وجود دارد. بنابراین هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین خلاق و محیط آموزشی کودکان 2 تا 10 ساله و شناسایی و تبیین مولفه های محیطی برای خلاقیت با محیطی است که بر اساس ساختار جسمی و روانی کودک و نیاز به استفاده از محیط معماری است. است. پژوهش کیفی حاضر با استفاده از روش اکتشافی و تحلیل کیفی، تغییرات اساسی در تحقیقات مربوط به رابطه محیط و خلاقیت کودکان را شناسایی کرده و سعی کرده است با استدلال منطقی به بررسی و جمع بندی روابط بین آنها بپردازد. از آنجایی که نتایج این پژوهش بر اساس تحلیل تحلیلی بر اساس نظریه ها و نتایج تحقیقات قبلی است، می توان آن را یک فراتحلیل کیفی تلقی کرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که محیط با ویژگی هایی مانند جامعه پذیری، احساس فضا، حس پذیری، تنوع و پیچیدگی، امنیت، حرکت، خوانایی و ارتباط با طبیعت در افزایش خلاقیت کودکان خلاق است. همچنین اگر محیط آموزشی به گونه ای طراحی شود که اصول روانشناسی محیطی مرتبط با وضعیت جسمی و روانی کودک رعایت شود.
اثربخشی آموزش معلمان در مدیریت مؤثر کلاس درس بر پیامدهای شناختی: ادراک از محیط یادگیری و زمان انجام تکلیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه مداخله آموزش معلمان در مدیریت مؤثر کلاس درس بر پیامدهای شناختی(ادراک از محیط یادگیری و زمان انجام تکلیف) دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر سمنان بود .
روش شناسی پژوهش : جامعه آماری پژوهش شامل همه معلمان دارای سابقه زیر 10 سال و دانش آموزان کلاس های درس آن ها در دوره دوم (پایه های چهارم تا ششم) مدارس ابتدایی شهر سمنان در سال تحصیلی(98-97) بود. شرکت کنندگان در برنامه مداخله40 نفر از معلمان و دانش آموزان کلاس های درس آن ها به تعداد 1200 نفر بودند که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند و به دو گروه آزمایش و کنترل(20 نفر برای هر گروه) تقسیم شدند. برنامه مداخله آموزشی مدیریت مؤثر کلاس برای معلمان گروه آزمایش طی 15 جلسه دوساعته اجرا شد .کلیه دانش آموزان در کلاس های درس پرسشنامه ادراک از فعالیت های کلاس درس جنتری گابل و ریزا(2001) را تکمیل کردند. زمان انجام تکلیف دانش آموزان در کلاس های درس هردو گروه آزمایش و کنترل توسط مشاهده گران تعلیم دیده اندازه گیری شد. از آزمون تحلیل کوواریانس اندازه های تکراری چند متغیری برای تحلیل داده ها استفاده شد. داد ه ها به صورت دو ماهه پیگیری شد.
یافته ها : بررسی دو گروه ا ز نظر میانگین ادراک از محیط یادگیری و زمان انجام تکلیف در مرحله پس آزمون و پیگیری، حاکی از افزایش در ادراک از محیط یادگیری در ابعاد علاقه ، انتخاب و چالش انگیزی بود. همچنین زمان انجام تکلیف در گروه آزمایش در پس آزمون و پیگیری به شکل معناداری بیشتر از گروه کنترل بود(001/.P<). آموزش طی یک دوره زمانی دو ماهه ثبات داشت.
بحث و نتیجه گیری: توانمند سازی معلمان در راهبرهای مدیریت مؤثر کلاس درس نقش مهمی در افزایش پیامدهای شناختی در دانش آموزان دارد. تلویحات کاربردی یافته ها مورد بحث قرار گرفت.
بررسی ابعاد فساد آکادمیک در نظام آموزش عالی: یک پژوهش آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: این پژوهش مطالعه و شناسایی ابعاد و مولفه های فساد آکادمیک در آموزش عالی ایران است. روش شناسی: رویکرد پژوهش از نوع آمیخته است که از طرح اکتشافی (ابزارسازی) بهره گرفته شده است. در بخش کیفی از روش تحقیق نظریه داده بنیاد بهره گرفته شد. میدان تحقیق در این بخش شامل اساتید حوزه آموزش عالی در دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی، صنعتی امیرکبیر، کردستان و دانشگاه سمنان بودند که از این میان با استفاده از روش نمونه گیری نظری، 20 نفر به عنوان مشارکت کننده انتخاب و داده ها با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری شد. تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و منتخب و با استفاده از نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA انجام شد. در نهایت مضامین و مقوله های اصلی بر اساس الگوی سه بعدی شرایط / فرآیند / پیامد استخراج و مدل نظری حاصل از داده ها ترسیم گردید. بخش کمی با استفاده از روش توصیفی و با بهره گیری از پیمایش انجام شد. در بخش کمی جامعه آماری شامل استادان و صاحب نظران در دانشگاه های مذکور بودند که از این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، به ترتیب دانشگاه، دانشکده ها و گروه های آموزشی به عنوان خوشه انتخاب و پرسشنامه ها به صورت کاملا تصادفی در بین خوشه های منتخب اجرا شد. در این بخش، بعد از طراحی ابزار پرسشنامه بر اساس یافته های بخش اول، آزمون نرمال بودن داده ها انجام و از روش تحلیل عامل تاییدی برای روایی پرسشنامه استفاده شد که این کار برای بخش مفهوم فساد؛ عوامل موثر بر فساد علمی و همچنین پیامدها انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که مضامین و مقوله های مربوط ابعاد مفهومی فساد آکادمیک عبارت از ابعاد ساختاری؛ ابعاد غیرساختاری- علمی می باشند. هم چنین مقوله های اصلی فساد آکادمیک در بعد شرایط علی؛ شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر ترسیم و در نهایت، پیامدهای حاصله هم استخراج گردید. نتایج نشان می دهد که در بعد ساختاری- اداری، عامل توسعه کمی آموزش عالی با میانگین (4.0489) بیشترین اهمیت را دارند و در بعد غیرساختاری- علمی، سرقت ادبی با میانگین (4.0326)؛ بیشترین نوع فساد علمی و جعل با میانگین (3.6304) کمترین نوع از این گونه است. هم چنین در بین عوامل علی، مکانیسم های تولید علم با میانگین (15.7011) ؛ در عوامل زمینه ای، آموزش عالی توده ای و مدرک گرایی با میانگین (15.7880) و در بین عوامل مداخله گر، ساختارهای معیوب و فساد اداری در بخشی ازبدنه اجرایی با میانگین (11.6739) بیشترین اهمیت را دارند. . نتیجه گیری: نتایج پژوهش منعکس کننده ابعاد فساد آکادمیک در آموزش عالی کشور است و حاوی نکات ارزشمندی برای تصمیم گیران و سیاست گذاران این عرصه است.
ارائه مدل استقرار مدیریت ناب در مدارس متوسطه دوره اول شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: از رویکردهای نو و موثر که امروزه در بسیاری از سازمان ها و شرکت های تولیدی ، خدماتی ، تجاری وحتی اداری مورد توجه قرار گرفته مدیریت ناب است که با شناسایی و حذف اتلاف ها از طریق نو آوری و بهبود مستمر ، موجب افزایش بهره وری در سازمان ها شده است. هدف اصلی این پژوهش ارائه مدل جهت استقرار مدیریت ناب در مدارس متوسطه دوره اول است.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی؛ از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی؛ از نظر نوع داده ها آمیخته( کمی و کیفی ) است. در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته با 15 نفر از متخصصین حوزه مدیرت که به روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند، صورت گرفت و با استفاده از نتایج حاصل از تحلیل محتوا، پرسشنامه ای مشتمل بر 7 بخش و 60 سئوال مبتنی بر مقیاس لیکرت ایجاد گردید. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها توسط خبرگان حوزه مدیریت آموزشی مورد تایید قرار گرفت، علاوه بر آن برای بررسی روایی سازه از دو معیار روایی همگرا و روایی واگرا استفاده شد. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 98/0 برآورد گردید. در بخش کمی جامعه آماری پژوهش شامل 1059 نفر از همه مدیران متوسطه دوره اول شهر تهران بودند که از طریق نمونه گیری خوشه ای و با استفاده از فرمول کوکران 283 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و LISREL صورت گرفت و از روش های آماری توصیفی و استنباطی، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و معادلات ساختاری برای تجزیه تحلیل پژوهش استفاده شد.
یافته ها: در بخش یافته ها مدل مدیریت ناب برای مدارس با 7 مولفه اصلی مدیریت و رهبری، ساختار، منابع انسانی، ارتباطی، تکنولوژی، فرهنگ سازمانی و فرایند و 60 مولفه فرعی شناسایی شده، ارائه گردید
شناسایی عوامل موثر در تصمیم گیری های غیرمتمرکز مدیران آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف :در نظام های آموزشی نا متمرکز، تصمیم گیری از طریق نهادهای قانونگذار، شوراهای منتخب مردمی و هیئتهای امنا عملی می شود. هدف اصلی این تحقیق شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر تصمیم گیری های غیر متمرکز مدیران آموزش و پرورش است.
روش شناسی :این پژوهش از نوع کاربردی و به صورت کیفی انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه بود که روایی آن توسط اساتید و کارشناسان به صورت محتوایی مورد تائید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 87/0 محاسبه شد.تجزیه و تحلیل به صورت کیفی که به شناسایی عوامل موثر بر تصمیم گیری غیرمتمرکز مدیران با استفاده از روش تحلیل مضمون و اولویت بندی آن ها از طریق آزمون فریدمن انجام شد برای بررسی اعتبار شبکه مضامین به دست آمده، از معیارهای اعتبارسنجی کیفی "قابل قبول بودن" و "قابل اعتماد بودن " و همچنین "ممیزی بیرونی" استفاده شد
یافته ها: . نتایج حاصل از یافته های تحلیل مضمون، به شناسایی 4 مضمون سازمان دهنده، 17 مضمون پایه اصلی و 81 مضمون پایه فرعی منجر شد و در نهایت اولویت بندی نتایج با آزمون فریدمن نشان داد که از دیدگاه خبرگان، نبود قوانین و مقررات جامع در ارتباط با تمرکززدایی(عامل محیطی) در اولویت اول و دارای بیشترین تاثیر گذاری بر تصمیم گیری های غیرمتمرکز مدیران آموزش و پرورش و مهارت فنی(عامل مدیریتی) در اولویت آخر و کمترین تاثیرگذاری بر تصمیم گیری های غیرمتمرکز مدیران آموزش و پرورش می باشد.
نتیجه گیری : برای اثربخش نمودن نظام آموزش و پرورش حرکت بسوی کاستن تمرکز ضروری است.در این خصوص شناسایی موانع کم شایان توجهی به مسئولین و سیاستگذاران آموزش و پرورش می کند که در این مقاله بیان شده اند.
شناسائی و اولویت بندی نشانگرهای کلیدی عملکرد در مدارس ابتدایی با روش های دلفی فازی و سوآرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
489 - 455
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور شناسایی و اولویت بندی نشانگرهای کلیدی عملکرد در مدارس ابتدایی به روش اکتشافی و با بهره گیری از روش های دلفی فازی و سوآرا انجام شده است. خبرگان(جامعه آماری پژوهش)، شامل اساتید مدیریت آموزشی و متخصصان تعلیم و تربیت در وزارت آموزش و پرورش هستند که از طریق روش نمونه گیری هدفمند تعداد 15 نفر تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه ساختاریافته است. از مولفه ها و نشانگرهای استخراج شده از ادبیات پژوهش به عنوان پایه و اساس طراحی مصاحبه ساختاریافته استفاده شد. برای شناسائی و غربالگری نشانگرها، از روش دلفی فازی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که مدارس دوره ابتدایی دارای 102 نشانگر در 6 مولفه توسعه روابط انسانی، برنامه ریزی استراتژیک، رشد و یادگیری، آموزش و ارزشیابی، مدیریت و رهبری و محیط و جامعه هستند. در پایان با روش سوآرا وزن نهایی مولفه ها و نشانگرهای کلیدی موردنظر به دست آمد که مولفه های مدیریت و رهبری، رشد و یادگیری و محیط و جامعه با اهمیت ترین مولفه ها معرفی شدند. با توجه به نتایج پژوهش می توان اذعان نمود، مدارس و نهادهای بالادستی آن هنوز نیازمند اقدامات مؤثرتری در زمینه مدیریت عملکرد در مدارس ابتدایی هستند.
بررسی فرسودگی شغلی معلمان با توجه به نقش واسطه ای خودکنترلی و حمایت اجتماعی در همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری کرونا ازنظر برنامه های آموزشی فش ار زیادی بر معلمان وارد کرده اس ت. لذا پژوهش حاضر باهدف بررسی فرسودگی شغلی معلمان با توجه به نقش واسطه ای خودکنترلی و حمایت اجتماعی در همه گیری کرونا انجام شد. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آن شامل 110 نفر معلمان مقطع ابتدایی شهر بروجرد در سال تحصیلی 1400-1399 بود. حجم نمونه 86 نفر تعیین شد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. پرسشنامه های مورداستفاده شامل مقیاس حمایت اجتماعی شربورن و استوارت (1991)، خودکنترلی تانجی (2004)، فرسودگی شغلی مسلش (1981) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-21 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از پژوهش رابطه معنی دار منفی به میزان (752/0-r=) میان خودکنترلی با فرسودگی شغلی معلمان را نشان داد. همچنین بین حمایت اجتماعی با فرسودگی شغلی معلمان رابطه منفی و معنی دار (821/0-r=) وجود داشت؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که خودکنترلی بالا و حمایت اجتماعی اطرافیان با کاهش فرسودگی شغلی معلمان رابطه دارد. با توجه به همه گیری کرونا این بحران بر عملکرد معلمان تأثیر داشته و زمینه فرسودگی شغلی آنان فراهم می نماید. با توجه به این مسئله ارائه آموزش ها و ایجاد سیستم های حمایتی و آموزش خودکنترلی بر پیشگیری فرسودگی شغلی معلمان در همه گیری کرونا ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی حافظه کاری بر کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مسئولیت پذیری دانش آموزان شهرستان باخزر
حوزههای تخصصی:
روش تحقیق حاضر، یک مطالعه نیمه تجربی از نوع مداخله ای همراه با گروه کنترل فعال با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود که با هدف بررسی تاثیر حافظه کاری بر کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مسئولیت پذیری دانش آموزان شهرستان باخزر در سال تحصیلی 1400-1399 انجام شد. لذا دو کلاس پایه ششم ابتدایی انتخاب گردید و یک کلاس به عنوان گروه آزمایشی در معرض متغیر مستقل قرار گرفت یعنی حافظه کاری اجرا گردید و کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل تعیین گردید به این منظور 50 نفر از دانش آموزان پایه ششم ابتدایی از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند(25 نفر گروه آزمایش و 25 نفر گروه کنترل). داده های بدست امده به وسیله آزمون کواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که حافظه کاری باعث کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مسئولیت پذیری دانش آموزان شهرستان باخزر می شود می توان گفت که حافظه کاری بر کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مسئولیت پذیری دانش آموزان شهرستان باخزر تاثیر دارد.
سواد رهبری آموزشی مدیران مدارس در نظام آموزش وپرورش: رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
539 - 498
حوزههای تخصصی:
روش پژوهش، فراترکیب تبدیلی بود که در گام اول و پس از ارائه سؤال پژوهش، اعضای تیم فراترکیب مشخص شدند. در گام دوم و سوم، منابع معتبر داده های پژوهش بر اساس دو معیار شمول و خروج شامل انتخاب پایگاه های معتبر لاتین اسکوپوس، اشپرینگر 2005 تا 2019 و فارسی مگیران و نورمگز و ... در بازه زمانی 1378 تا 1398، جستجو و 600 مقاله بررسی شد که بر اساس فهرست الف (مرتبط)، ب (تا حدودی مرتبط) و ج (نامرتبط)، در نهایت، تعداد 42 مقاله انتخاب شد. در گام چهارم، با تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا 331 مضمون پایه سواد رهبری آموزشی استخراج شد. سپس با شیوه فراچکیده نویسی و دسته بندی، این 331 مضمون پایه در20 مضمون سازمان دهنده با عنوان سواد اطلاعاتی، سواد ارتباطی، سواد رهبری، سواد اخلاقی، سواد شخصیتی، سواد اعتقادی، سواد حرفه ای، سواد اقتصادی، سواد دیجیتال، سواد سلامت، سواد اجتماعی، سواد بین المللی، سواد اداری، سواد تفکر، سواد فرهنگی، سواد آکادمیک، سواد نگرشی و ارزشی، سواد حقوقی، سواد پژوهشی و سواد هنری قرار گرفت و چارچوب سواد رهبری آموزشی مدیران مدارس را تشکیل دادند. چارچوب طراحی شده می تواند به عنوان معیاری برای انتخاب و یا طراحی دوره های آموزش ضمن خدمت مدیران مدارس در نظام آموزش و پرورش قرار گیرد.
ارائه یک مدل مفهومی دینامیکی برای تبیین الگوی سبک زندگی با رویکرد مصرف (با تاکید بر مصرف آموزشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : انتخاب» مهم ترین ویژگی زندگی در دوره مدرن است و انسان ها با انتخاب های خود زندگی خود را می سازند و این انتخاب ها تفاوت های آن ها و شیوه های زندگی شان را ایجاد می کند. انسان ها با انتخاب های خود، سبک زندگی خود را می سازند و هر فرد با سبک زندگی خود، روایت منحصر به فردی را که از هویت برای خود برگزیده است، به دیگران نشان می دهد. یکی از عوامل مهمی که نمایان گر سبک زندگی هر فرد و یا هر خانواده است، «مصرف» است. امروزه مصرف به جز بقا، انگیزه های مختلف دیگری نیز دارد. از لذت و تفریح تا تمایز و تظاهر و... و نیز اهمیت مورد مصرف. امروزه با ظهور جوامع مصرفی و نیز بر اساس نظرات صاحب نظران برجسته سبک زندگی، مصرف مهم ترین بعد و مولفه سبک زندگی است. این مقاله می کوشد تا با مدل سازی مفهومی سبک زندگی مصرفی خانوار و جامعه به شناخت مکانیسم پویای آن دست یابد. روش شناسی پژوهش : بدین منظور با دسته بندی مصارف خانوارهای ایرانی به چهار نوع مصرف؛ مصرف آموزشی، مصرف زیستی، مصرف رسانه ای و مصرف فرهنگی، مکانیستم پویای عمل هر یک از این چهار نوع مصرف (با تاکید بر مصرف آموزشی) را به عنوان زیرسیستم های الگوی سبک زندگی مصرفی خانوار، بیان کرده و در نهایت مدل مفهومی دنیامیکی آن را ارائه می کند و با استفاده از رویکرد سیستم های پویا، مکانیسم عمل آن را تبیین می کند. یافته ها : مصرف خانوار از یک مکانیسم دینامیکی پیروی می کند و چهارنوع مصرف یاد شده در تعادل با یکدیگر در سطوح مختلف درآمدی، سطوح مختلف را به خود اختصاص می دهند. از آنجا که بودجه (درآمد) محدود است، افزایش یکی از انواع مصرف، موجب کاهش انواع دیگر می شود و ترکیب جدیدی را شکل می دهد. ترکیب و جایگاه انواع مصارف در آن، رویکرد غالب و اهمیت و گرایش خانوار به آن زمینه را نمایان می کند. بحث و نتیجه گیری: این مدل می تواند در امور سیاست گذاری فرهنگی در جهت ایجاد جامعه آموزش محور و فرهنگی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
ارائه مدل ارزیابی آمادگی الکترونیکی جهت استقرار آموزش مجازی در ادارات ورزش و جوانان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : این پژوهش با هدف ارائه مدل ارزیابی آمادگی الکترونیکی جهت استقرار آموزش مجازی در ادارات ورزش و جوانان فارس انجام شد. روش شناسی پژوهش : جامعه آماری در بخش کیفی شامل افراد خبره در حوزه آموزش مجازی و در بخش کمی شامل مدیران و کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان فارس به تعداد 320 نفر بود. حجم نمونه در بخش کیفی با توجه به اصل اشباع (30 نفر) و در بخش کمی با استفاده از فرمول کوکران ، 175 نفر برآورد شد. برای انتخاب نمونه در بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند و دربخش کمی از نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. ابزار گرد آوری داده ها دربخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختمند و در بخش کمی، پرسش نامه محقق ساخته برمبنای مقیاس پنج گزینه ای لیکرت بود. روایی صوری پرسش نامه از طریق اجرای آزمایشی و روایی محتوایی از طریق قضاوت خبرگان به تایید رسید. پایایی پرسش نامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ 84/0 به دست آمد. یافته ها : برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از کد گذاری باز ، کد گذاری محوری و کدگذاری انتخابی و در بخش کمی از تحلیل عاملی اکتشافی ، تحلیل عاملی تاییدی و t تک نمونه ای استفاده شد. نتایج به دست آمده به شناسایی 6 بعد و13 مولفه و57 شاخص منجر شد. مدلی شش بعدی درجهت ارزیابی آمادگی الکترونیکی جهت استقرار آموزش مجازی ارائه شد و درجه تناسب آن با اطمینان 95 درصد از نظر متخصصان مورد تایید قرار گرفت.
نقش میانجی پیوند با مدرسه در رابطه میان سرسختی روان شناختی با پرخاشگری دانش آموزان دختر متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی پیوند با مدرسه در رابطه میان سرسختی روان شناختی با پرخاشگری انجام شد. روش این مطالعه از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر رامسر بودند. تعداد 217 نفر به عنوان حجم نمونه آماری و به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های پیوند با مدرسه رضایی شریف و حاجیلو (2016)، سرسختی روان شناختی لانگ و گولت (2003) و پرخاشگری آیزنگ و گلین ویلسون (1975) بود که روایی آن ها توسط صاحب نظران دانشگاهی و پایایی آن ها نیز از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss استفاده شد. یافته های کمّی حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که میان سرسختی روان شناختی با پیوند با مدرسه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. میان پیوند با مدرسه با پرخاشگری دانش آموزان رابطه منفی و معناداری وجود دارد. میان سرسختی روان شناختی با پرخاشگری دانش آموزان رابطه منفی و معناداری وجود دارد و نهایتاً پیوند با مدرسه در رابطه میان سرسختی روان شناختی با پرخاشگری دانش آموزان نقش میانجی داشته است.
رابطه سواد اطلاعاتی و کیفیت تدریس معلمان با بهزیستی تحصیلی با نقش تعدیلگر راهبردهای مطالعه دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، سنجش رابطه سواد اطلاعاتی و کیفیت تدریس معلمان با بهزیستی تحصیلی با نقش تعدیلگر راهبردهای مطالعه دانش آموزان مدارس دخترانه مقطع متوسطه اول تنکابن است. روش پژوهش به لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی و از حیث هدف کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان تنکابن به تعداد 2571 نفر و معلمان مدارس دخترانه مقطع متوسطه اول شهرستان تنکابن به تعداد 322 نفر تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش برای دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 193 نفر و برای معلمان به روش نمونه گیری تصادفی ساده 175 نفر بدست آمد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد کیفیت تدریس کریاکدز و همکاران (2000)، بهزسیتی تحصیلی پیترنین و همکاران (2014)، سواد اطلاعاتی یزدانی (1391) و راهبردهای مطالعه و هاراکویچ و همکاران (2000) استفاده گردید. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بین سواد اطلاعاتی معلمان با بهزیستی تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین کیفیت تدریس معلمان با بهزیستی تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین سواد اطلاعاتی معلمان با بهزیستی تحصیلی دانش آموزان با نقش تعدیلگر راهبردهای مطالعه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین کیفیت تدریس معلمان با بهزیستی تحصیلی دانش آموزان با نقش تعدیلگر راهبردهای مطالعه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحقیق حاکی از این امر است که راهبردهای مطالعه در رابطه بین سواد اطلاعاتی و کیفیت تدریس معلمان با بهزیستی تحصیلی دانش آموزان نقش تعدیلگر داشته است.
بررسی تأثیر آموزش الکترونیکی بر ایجاد انگیزه دانش آموزان ابتدایی
حوزههای تخصصی:
مطالعات نشان می دهد که در میان عوامل متعدد و گوناگون تأثیرگذار بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی یاد گیرندگان، انگیزش نقش برجسته و بلکه، مهم تری را ایفا می نماید. لذا، شناخت و تحلیل مناسب انگیزش فراگیران برای کارآیی و اثربخشی فعالیت های یاددهی و یادگیری اهمیت زیادی دارد و ورود فن آوری اطلاعات و ارتباطات به عرصه آموزش و پرورش یکی از مهمترین ارمغانهای دنیای اطلاعاتی است. در این پژوهش به بررسی تاثیر آموزش الکترونیکی بر ایجاد انگیزه دانش آموزان ابتدایی پرداخته شد. روش پژوهش حاضر مروری و ابزار گردآوری اطلاعات منابع دست اول، پژوهش های معتبر و مقاله های علمی-پژوهشی بود. نتایج تحقیق نشان داد که آموزش الکترونیکی به عنوان یک شیوه آموزشی یادگیرنده محور، باعث ایجاد انگیزه در دانش آموزان ابتدایی شده است.
تحلیل ارتباط بین فرهنگ سازمانی با خودکارآمدی و تنیدگی شغلی کارکنان دانشگاه فرهنگیان شهر تهران
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مهمی که موفقیت سازمانها، افزایش خودکارآمدی و کاهش استرس های شغلی را تضمین می کند، فرهنگ سازمانی و خرده فرهنگ های ارزشی در سازمانهاست. وجود فرهنگ قوی عامل مثبتی در جهت عملکرد بهتر و بهره وری بیشتر می باشد و در نتیجه استرسهای کاری کاهش می یابد. هر چه فرهنگ قوی تر باشد، تعداد بیشتری از کارکنان با اهداف سازمانی آشنا شده، ارزش های فرهنگی آن را پذیرفته و نسبت به آن احساس مسوولیت و تعهد می کنند. این تحقیق که هدف آن بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی با خودکارآمدی و تنیدگی کارکنان دانشگاه فرهنگیان شهر تهران بود، به روش کتابخانه ای- پیمایشی (توصیفی- تحلیلی) انجام شده است. جامعه آماری شامل مسئولین، مدیران و کارکنان دانشگاه فرهنگیان شهر تهران و پردیس های مرتبط با آن شامل پردیس نسیبه تهران، پردیس شهید چمران تهران، پردیس زینبیه شهرستان های تهران (پیشوا) و پردیس شهید مفتح شهرستان های تهران (شهر ری) بود که تعداد آنها 432 نفر بوده است که با استفاده از فرمول کوکران و احتساب درصدی پرسشنامه های پرتی 210 نفر آنها به عنوان نمونه انتخاب و به پرسشنامه های استاندارد فرهنگ سازمانی رابینز (1998)، پرسشنامه استرس شغلی کاهن 1964 و پرسشنامه خودکارآمدی البرت بندورا (1992) پاسخ داده اند. در تعیین پایایی پرسشنامه ها، ضریب آلفای کرونباخ گویه ها بالاتر از 71% بوده که نشان داد پرسشنامه ها از پایایی مورد قبول برخوردارند. یافته های تحقیق نشان داده است که بین فرهنگ سازمانی با خودکارآمدی و تنیدگی (استرس) شغلی به ترتیب ارتباط معنی داری از نوع مثبت و منفی وجود دارد. همچنین بین فرهنگ سازمانی و هر یک از ابعاد سه گانه باور به توانایی فرد، مقاومت در رویارویی با موانع و عمل به تکلیف کارکنان آن دانشگاه رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد. بین فرهنگ سازمانی و هر یک از ابعاد عملکرد کاری و تصمیم گیری کاری رابطه منفی و نیز با هر یک از ابعاد تراکم کاری، زمینه سازمانی ارتباط منفی دارد. بین خودکارآمدی کارکنان و هر یک از ابعاد هشت گانه خلاقیت و نوآوری، توجه به جزئیات، توجه به ره آورد، تعامل با اعضا و تیم، جاه طلبی و تهورطلبی، خطرپذیری و ریسک، نتایج تصمیمات بر کارکنان و پایداری رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و در نهایت بین استرس شغلی کارکنان و ابعاد هشت گانه خلاقیت و نوآوری، توجه به جزئیات، توجه به ره آورد، تعامل با اعضا و تیم، جاه طلبی و تهورطلبی، خطرپذیری و ریسک، نتایج تصمیمات بر کارکنان و پایداری رابطه منفی وجود دارد. بنابراین نتیجه گرفته می شود که ایجاد فرهنگ سازمانی قوی و خرده ارزش های مناسب سازمانی در دانشگاه فرهنگیان منجر به افزایش خودکارآمدی کارکنان و کاهش استرس شغلی آنها خواهد شد.
ارزیابی راهبردهای توسعه منابع انسانی در فضای معماری تغییرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور ارزیابی بسترها و فضای راهبردهای توسعه منابع انسانی برای تغییرات احتمالی در آموزش وپرورش اجرا شد. رویکرد پژوهش کمّی و راهبرد بکار رفته توصیفی– ارزیابی بود. جامعه آماری کارکنان آموزش وپرورش خرم آباد بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم تعداد 215 نفر از کارکنان انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده دو پرسشنامه «ارزیابی فضای توسعه منابع انسانی» و «ارزیابی راهبردهای توسعه منابع انسانی» بود. روایی سازه ابزار با روش تحلیل عاملی تأییدی مورد آزمون قرار گرفت. پایایی نیز با ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید واقع شد. نتایج نشان داد که کارکنان آموزش وپرورش فضای توسعه منابع انسانی را در محیط کار خود ازلحاظ مطلوبیت در سطح متوسط ارزیابی کرده اند. یافته ها حاکی از آن بود که کارکنان میزان رضایت خود را از مطلوبیت راهبردهای توسعه منابع انسانی در سطح پایین تر از سطح متوسط ارزیابی نموده اند. تحلیل واریانس یک راهه نیز نشان داد که بین دیدگاه کارکنان آموزش و پروش در متغیرهای فضای توسعه منابع انسانی و راهبردهای توسعه منابع انسانی برحسب مدرک تحصیلی و سابقه خدمت تفاوت معناداری وجود نداشت. به نظر می رسد فضا برای ایجاد تغییرات راهبردی در حوزه منابع انسانی در سازمان آموزش و پرورش چندان مطللوب نیست. برای ایجاد یک تغییر کلی در سازمان لازم است تا فرایند آن از طریق راهبردهای منابع انسانی به کار گرفته شود. سازمان دهی فرایند تغییرات نیازمند ایجاد توازن ظریف میان ذی نفعان سازمان است. تحول در راهبرد منابع انسانی منجر به ایجاد تغییر در تمامی جنبه های مربوط به منابع انسانی، نظام ها، باورها، ساختارها و هم چنین انتظارات تجاری سازی می شود این تحول مشابه معماری ایجاد تغییرات است.
طراحی الگوی برون سپاری در وزارت آموزش وپرورش (رهیافتی نو در آموزش و پرورش استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : برون سپاری رهیافتی نو و خلاقانه در مدیریت سازمان هاست. هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی برون سپاری در آموزش و پرورش استان لرستان بود. روش شناسی: روش پژوهش، تحلیل مضامین کیفی دو مرحله ای (دستی و نرم افزار MAXQDA)، به همراه همسو سازی داده های پژوهش با پیشینه و مستندات بومی بود. روش نمونه گیری طبقه ای، حجم نمونه آماری 152 نفر، که به منظور جلوگیری از تشدد آراء تا اشباع داده های نظری، مصاحبه نیمه ساختارمند با 14 نفر از خبرگان و آگاهی دهندگان کلیدی (اساتید دانشگاهی، کارشناسان ستادی، مدیران هنرستان ها و مدیران مدارس غیردولتی) ادامه یافت. پیش از مصاحبه، روایی (دقت و صحت داده ها) و پایایی (اعتبار، قابلیت اطمینان، تأییدپذیری و انتقال پذیری) سوالات تعیین شد. به منظور افزایش اعتبار داده ها، از فرایند نظام مند ثبت، ضبط و نوشتن، استفاده گردید. یافته ها: پس از بازبینی و تحلیل داده ها، مضمون فراگیر، 5 مضمون سازمان دهنده (آموزش، منابع انسانی، اماکن وتجهیزات، فرایندهای داخلی و امورمالی) و 48 مضمون پایه شناسایی شدند. نتیجه گیری: برون سپاری علاوه بر کاهش هزینه ها و مشکلات نقدینگی در تجهیز مدارس، تامین نیازهای پشتیبانی، خدماتی و فناورانه می تواند در جذب نیروی متخصص و ایجاد زمینه های کارآفرینی، موثر واقع گردد. البته طی مصاحبه با متخصصان معایبی مانند کاهش نظارت و کنترل، تضعیف روحیه کارکنان، از دست رفتن مزایای رقابتی و عدم اعتماد جامعه به برون سپاری مطرح گردید. که در نهایت فوائد به دست آمده در مقایسه با معایب، اجرای برون سپاری را برای آموزش و پرورش ارزشمند می سازد.
ارائه مدل ارزشیابی مدرسین نظام آموزش الکترونیکی با استفاده از سیستم استنتاج عصبی فازی تطبیقی (ANFIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : با توجه به تحول قابل ملاحظه نظام های یادگیری در سال های اخیر و شرایط حاکم بر زندگی بشر به واسطه همه گیری ویروس کوید 19، اهمیت آموزش مجازی در سیستم مدیریت یادگیری غیر قابل انکار است. این مساله نقش مدرسان در سیستم های آموزشی را برجسته تر از هر زمان دیگری کرده است. بر این اساس، هدف تحقیق حاضر، ارائه یک سیستم استنتاج عصبی فازی تطبیقی (ANFIS) هوشمند برای ارزیابی عملکرد مدرسان سیستم های آموزش الکترونیک به ویژه در موسسات دانشگاهی است.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر روش، توصیفی و از نظر هدف کاربردی است. در این پژوهش از یک رویکرد کمی برای طراحی مدل ارزیابی عملکرد مدرسان در نظام آموزش الکترونیک استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل خبرگان حوزه مدیریت فناوری اطلاعات دانشگاه آزاد اسلامی استان یزد بوده اند بر اساس مشخصات تعریف شده، شامل 29 نفر است. با توجه به محدود بودن تعداد عناصر مورد بررسی، جهت انتخاب عناصر نمونه، برای همه عناصر جامعه آماری پرسشنامه ارسال شد که 17 نفر به سئوالات طرح شده پاسخ دادند. در این پژوهش برای تحلیل عملکرد مدرسان در موسسات آموزشی از یک سیستم استنتاج فازی عصبی تطبیقی (ANFIS) استفاده شده است.
یافته ها: سیستم استنتاج فازی عصبی تطبیقی (ANFIS) ارایه شده، بر مبنای ۴ عامل اصلی (فرایند یادگیری تدریس، شیوه تدریس، گرایش پژوهشی و قابلیت های فردی) و ۱۶ عامل فرعی در فرایند ارزیابی مدرسان استفاده می کند. این سیستم ANFIS، عملکرد مدرسین را در چهار دسته از پیش تعریف شده، یعنی: مدرس نیازمند آموزش، مدرس با مهارت های خوب، مدرس بسیار خوب و مدرس عالی طبقه بندی می کند.
نتیجه گیری: سیستم طراحی شده ابزار مفیدی در ارزیابی مدرسان و ارائه بازخورد مناسب از نقاط قوت و ضعف آن ها جهت بهبود عملکرد است.
طراحی مدل عِلّی عوامل موثر بر انتقال یادگیری الکترونیک ادراک شده در بین کارکنان شرکت های توزیع نیروی برق جنوب و جنوب غرب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : در سال های اخیر انتقال یادگیری به محیط کار به عنوان معیار مهم موفقیت در دوره های آموزشی مطرح شده است. هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل عِلّی عوامل موثر بر انتقال یادگیری الکترونیک ادراک شده در بین کارکنان شرکت های توزیع نیروی برق جنوب و جنوب غرب کشور بوده است. روش شناسی پژوهش : این پژوهش از لحاظ هدف تحقیق کاربردی و از لحاظ روش تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی و از نوع همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه کارکنان شرکت های توزیع نیروی برق جنوب و جنوب غرب کشور 1400 نفر بوده است که از این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 384 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه های فرهنگ یادگیری سازمانی(مارسیک و واتکینز،2003)، سیستم انتقال یادگیری(هالتون و بیتس،2000)، سهولت انتقال ادراک شده(هسوولو،2004)، هنجارذهنی آژان و هارتشورن(2008)، قصد انتقال (سامی نتو،2009)، جذب شناختی(اگاروال و کاراهانا،2000)، لذت انتقال ادراک شده(ناسورا و وسلو، 2012) و سودمندی انتقال ادراک شده(کیم و دیگران،2007) انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS ،LISREL صورت پذیرفت. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد: که مدل ارائه شده برازش مناسبی برخودار بوده و قابلیت تعمیم به جامعه پژوهش را دارد و همه مولفه های مدل ارائه شده از نظر آماری معنادار هستند. هم چنین همه ی فرضیات تحقیق مورد تائید قرار گرفتند و در مدل ارائه شده، ۴۹/0 درصد از واریانس انتقال یادگیری ادراک شده توسط متغیرهای پژوهش تبیین می شود. بیشترین میزان واریانس تبیین شده در این مدل مربوط به انتقال یادگیری ادراک شده (۵۰ درصد) و کمترین میزان واریانس تبیین شده در مدل کلی مربوط به انگیزه انتقال( 13 درصد) است. بحث و نتیجه گیری: ارائه مدلی از انتقال یادگیری الکترونیک می تواند فراگیران را با فضای مشارکت و تعامل در محل کار آشتی دهد و راهگشای بسیاری از مسائل و مشکلات ناشی از آموزش الکترونیک کارکنان صنعت برق باشد.
تأثیر آموزش های پژوهش محور بر خودراهبری دانش آموزان دختر پایه نهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش پژوهش محور بر خودراهبری دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان تنکابن انجام شد. پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان تنکابن بود. حجم نمونه شامل 40 دانش آموز بود که به شیوه تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه خودراهبری در یادگیری فیشر و همکاران (2001) بود. دانش آموزانی که یک نمره انحراف استاندارد پایین تر از میانگین داشتند به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برنامه آموزش پژوهش محور با گروه آزمایش، به مدت هفت جلسه و هر جلسه یک ساعت کار شد اما در گروه کنترل هیچ گونه آموزشی صورت نگرفت. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد آموزش پژوهش محور بر رغبت به یادگیری، خودکنترلی و خودمدیریتی دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان تنکابن مؤثر است (05/0>P). درنتیجه، به منظور افزایش خودراهبری دانش آموزان پیشنهاد می شود از روش آموزش پژوهش محور و سایر شیوه های فعال استفاده شود.