فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲٬۰۴۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیکره دانش رشته های علمی از مجرای نگارش کتاب های تخصصی آن حوزه عرضه می گردد. در این بین، نخستین کتاب های هر رشته علاوه بر جایگاه علمی به لحاظ تاریخی نیز از اهمیت بالایی برخوردار هستند. مقاله حاضر با کاربست روش پژوهش تاریخی به معرفی و بررسی نخستین کتاب مدیریت آموزشی در کشور تحت عنوان «سازمان فرهنگ و رهبری آن» که «محمدعلی طوسی» در سال 1342 آن را تالیف کرده، پرداخته است. یافته ها نشان می دهد کتاب مذکور از ویژگی هایی از جمله «شیوه نگارش روان و زبان سلیس»، «استفاده از مثال های محلی و بومی»، «وجود مطالب منظم و منسجم»، «بهره مندی از منابع اصیل مدیریت آموزشی و جامعه شناسی» و «توجه همزمان به مبانی علمی و تجربی مدیریت آموزشی» برخوردار است. در پایان، به شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر دهه چهل شمسی که بر نگارش کتاب مذکور تأثیرگذار بوده، اشاره شده است.
بررسی برخی از پیامدهای ابعاد بی نزاکتی بین کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
166 - 187
حوزههای تخصصی:
امروزه آموزش و پرورش بنا به ضرورت تغییرات اجتماعی یکی از سازمانهای پیچیده و بزرگ در هر کشوری محسوب می شود و ثمربخشی آن از یک سو تبدیل کردن انسانهای مستعد به انسانهای متعادل و رشد یافته و از سوی دیگر تأمین کننده نیازهای نیروی انسانی جامعه در بخشهای متفاوت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. در این راستا، کارکنان توانمند و مسلط به وظایف فردیشان با ارائه عملکردهای بهتری از خود، سازمانها را در بحرانهای احتمالی نجات دهند و موقعیت های طلایی را برای سازمان ایجاد کنند. بنا بر آنچه بیان شد، تحقیق حاضر با هدف بررسی ابعاد بی نزاکتی در محل کار بر تسلط به وظایف فردی و انطباق کاری فردی از طریق نقش میانجی اعتماد به سرپرست در بین کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان صورت پذیرفته است. که از نظر هدف کاربردی، توصیفی-همبستگی و از نظر نحوه جمع آوری اطلاعات از نوع میدانی می باشد. جامعه آماری این تحقیق کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان و به تعداد 265 نفر می باشد که بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای تناسبی تعداد 174 نفر از آنان به عنوان نمونه آماری مورد مطالعه قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهند که اعتماد به سرپرست در رابطه بین بی نزاکتی سرپرست بر تسلط وظایف فردی و همچنین انطباق کاری فردی نقش میانجی جزئی دارد ولی اعتماد به سرپرست در رابطه بین بی نزاکتی همکار بر انطباق کاری فردی نقش میانجی کامل دارد.
چند فرهنگی گرایی در نظریه و عمل رهبری آموزشی: یک مطالعه سیستماتیک
حوزههای تخصصی:
این بررسی رابطه پیچیده بین چندفرهنگی و رهبری آموزشی را با خلاصه کردن تحقیقات موجود از جوامع مختلف بررسی می کند. این مطالعه با تجزیه و تحلیل تفاسیر، کاربردها، رهیافت های مختلف چندفرهنگی، رویکردهای رهبری، تعاملات هویتی و تأثیرات جهانی، پیچیدگی ها و ظرفیت ترویج تنوع در محیط های آموزشی را روشن می کند. یافته ها اهمیت تعیین و تبیین استراتژی های رهبری مبتنی بر بافت بر مبنای نیازها و تجربیات متنوع دانش آموزان و ذینفعان را نشان می دهد. همچنین این مطالعه بر اهمیت درک چند فرهنگی گرایی در پرداختن به نابرابری های سیستمی و پیشبرد عدالت اجتماعی تأکید می کند. همانطور که نهادهای قانون گذار آموزش و پرورش چالش های جهانی شدن و تأثیرات فراملی را بررسی می کنند، رهبران آموزشی باید بتوانند روندهای جهانی را با پاسخگویی به زمینه های محلی متعادل کنند. با پرورش شیوه های رهبری چند فرهنگی، رهبران آموزشی می توانند محیط های یادگیری فراگیر را ایجاد کنند که در آن به تنوع ارزش داده می شود و کل جامعه مدرسه را توانمند می سازد. این بررسی بر نیاز مداوم به تحقیق و گفتگو برای پیشبرد سیستم های آموزشی عادلانه و اجتماعی در سطح ملی و فراملی تأکید می کند.
طراحی و اعتباریابی الگوی تحول فرهنگ سازمانی مبتنی بر بهره وری نظام آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۹
60 - 91
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی تحول فرهنگ سازمانی مبتنی بر بهره وری انجام شد. جهت طراحی الگو از روش نظریه زمینه ای و جهت اعتباریابی آن، از روش تحلیل عاملی تأئیدی مرحله اول و دوم استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، متخصصان رشته های مدیریت آموزش عالی، برنامه ریزی توسعه آموزش عالی، جامعه شناسی، مدیریت آموزشی و مدیریت رسانه بود. جامعه آماری بخش کمی پژوهش، نیز معلمان، کارشناسان، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، مدیران ستادی و کارکنان وزرات آموزش و پرورش بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی پژوهش، نمونه گیری هدف مند غیر احتمالی؛ و در بخش کمی، با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای بود. تعداد نمونه بخش کیفی و کمی، به ترتیب برابر با 20 نفر و 384 نفر بود. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند؛ و در بخش کمی، پرسشنامه 53 سؤالی در مقیاس لیکرت بود. بر اساس یافته های بخش کیفی پژوهش، الگوی تحول فرهنگ سازمانی مبتنی بر بهره وری با یازده عامل رسالت سازمان، تکنولوژی و نوآوری، فرایند استخدام و به کارگیری نیرو، آموزش و مهارت، مبانی اعتقادی، ارزشی و اخلاقی، ساختار سازمان، نظام تشویق، ارتباطات درون سازمانی، بازخورد عملکرد، تعامل سازنده با محیط و حمایت سازمانی طراحی شد. یافته های بخش کمی، نیز نشان داد، الگوی پیشنهادی تحول فرهنگ سازمانی مبتنی بر بهره وری از نظر خبرگان دارای اعتبار بسیار مطلوب است. در نتیجه، بر اساس نظر متخصصان، می توان از این الگوی یازده عاملی برای تحول فرهنگ سازمانی مبتنی بر بهره وری نظام آموزش و پرورش ایران بهره گرفت.
طراحی و رواسازی مدل شایستگی های عمومی مدیران دانشگاه های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
50 - 72
حوزههای تخصصی:
اکثر مدیران دانشگاه ها، اعضای هیئت علمی هستند و به طور سازمان یافته آموزش های موردنیاز را دریافت نکرده و مورد ارزیابی قرار نگرفته اند. نظر به اهمیت توجه به شایستگی در انتخاب مدیران کارا و اثرگذار و باتوجه به نقش خطیر دانشگاه ها در جامعه، هدف پژوهش حاضر طراحی و رواسازی مدل شایستگی های عمومی برای مدیران دانشگاه های دولتی شهر تهران است. در این پژوهش از رویکرد کیفی استفاده شد؛ جهت طراحی مدل شایستگی روش تحلیل مضمون و به منظور رواسازی مدل طراحی شده تکنیک دلفی مورداستفاده قرار گرفت. نمونه پژوهش مدیران دانشگاه های دولتی تهران بودند که با 27 نفر از آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. پس از تحلیل کیفی مصاحبه های پیاده سازی شده، با استفاده از تحلیل مضمون مدل اولیه استخراج گردید. جهت رواسازی مدل استخراج شده از تکنیک دلفی استفاده شد و با نظر متخصصان مدل شایستگی نهایی که متشکل از ۱۲ شایستگی است، تدوین شد. شایستگی ها در سه دسته کلی شایستگی های مدیریتی، شایستگی های بین فردی و خصایص فردی طبقه بندی شدند. شایستگی های مدیریتی شامل رهبری، آگاهی سازمانی، حل مسئله، برنامه ریزی و ساماندهی و نظارت و کنترل؛ شایستگی های بین فردی شامل مهارت ارتباطی، شبکه سازی و مذاکره و متقاعدسازی و خصایص فردی نیز شامل نتیجه گرایی، یادگیری مستمر، تاب آوری و حرفه ای گرایی است. باتوجه به نقش کلیدی مدیران در نیل به اهداف دانشگاه ها توصیه می شود جهت انتصاب و ارتقای مدیران مدل شایستگی استخراج شده در این پژوهش مورداستفاده قرار گیرد.
شناسایی و اعتباریابی مؤلفه های فرهنگ یادگیری در مدارس دوره ابتدیی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
74 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اعتباریابی مولفه های فرهنگ یادگیری در مدارس بود بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی بود، جامعه آماری پژوهش نیز کلیه معلمان دوره ابتدایی شهر اردبیل به تعداد2730 نفر بود. که از این تعداد با استفاده از فرمول کوکران3500 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها نیز از پرسشنامه محقق ساخته فرهنگ یادگیری با آلفای کرونباخ 88/. استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز متناسب با سوالات پژوهش از تحلیل عاملی تأییدی و تی تک نمونه ای استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد اکثر گویه ها دارای بار عاملی مناسبی (بالاتر از 7/0) بر متغیر مکنون مربوط به خود هستند و این بارهای عاملی در سطح 01/0 معنی دار می باشند. به عبارتی دیگر، مقدار تی متناظر با هر بار عاملی بیشتر از مقدار بحرانی آن (58/2) در سطح 01/0 است. درنتیجه، این نشانگرها از دقت لازم برای اندازه گیری سازه مربوط به خود برخوردار هستند. یافته ها و نتایج پژوهش بیانگر آن است که استقرار فرهنگ یادگیری در مدارس منوط به تحقق عوامل و مولفه های مورد مطالعه می باشد. بنابراین، مدیران و مسئولان آموزش و پرورش با نهادینه کردن فرهنگ یادگری در مدارس گامی در جهت توسعه فرهنگ کیفیت یادگیری در مدارس بردارند.
تحلیل تجارب مدیران مدارس در به کارگیری سبک های رهبری آموزشی: یک مطالعه کیفی مبتنی بر تحلیل مضمون
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
137 - 154
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با بررسی تجربیات مدیران مدارس در اجرای سبک های رهبری آموزشی، عوامل کلیدی مؤثر بر بهبود عملکرد آموزشی را شناسایی می کند. روش این پژوهش کیفی (تحلیل مضمون) و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۱۰ مدیر مدارس در مناطق مختلف ارومیه، که به صورت نمونه گیری تصادفی هدفمند و بر اساس حداقل پنج سال سابقه مدیریتی و تجربه در به کارگیری سبک های رهبری آموزشی انتخاب شده اند، پنج مضمون اصلی استخراج شد: ارتباطات مؤثر و دوسویه، مدیریت تغییر و نوآوری، رهبری تحول گرا و انگیزشی، مشارکت و دموکراسی سازمانی، و چالش ها و مقاومت ها. معیار های ورود شامل سابقه مدیریتی، تجربه عملی در رهبری آموزشی و تمایل به همکاری و معیار های خروج شامل عدم تجربه کافی، عدم تمایل به مشارکت یا ارائه پاسخ های سطحی بود. یافته ها نشان داد که رهبری تحول گرا با تعیین اهداف شفاف، راهبرد های انگیزشی و مأموریت مشترک، هماهنگی آموزشی، مشارکت معلمان و والدین، و کیفیت تدریس را ارتقا می دهد. با این حال، موانعی نظیر مقاومت فرهنگی (نگرش های سنتی، آمادگی روانی پایین) و محدودیت های ساختاری (کمبود بودجه، ضعف زیرساخت) اجرای این سبک ها را مختل می کنند. این پژوهش با اعتبارسنجی از طریق بازبینی مشارکت کنندگان، بررسی همتایان و مثلث سازی داده ها تأکید می کند که تلفیق راهکار های نوین رهبری (تصمیم گیری مشارکتی، پذیرش نوآوری، ارزیابی مستمر) با غلبه بر چالش های سیستمی، بهبود پایدار در محیط آموزشی را ممکن می سازد. این مطالعه نقش رهبری انطباق پذیر را در هماهنگی روش های نوین با محدودیت های زمینه ای برای تحول آموزشی برجسته می کند.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه بدبینی سازمانی (OCQ) در بین کارکنان دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
82 - 103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ی بدبینی سازمانی (OCQ) انجام شد. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی کارکنان ستادی دانشگاه های جامع وابسته به وزارت علوم در چهار سطح طراز عملکرد بین المللی، ملی، منطقه ای و محلی در سراسر کشور بود. داده های تحقیق از 430 کارمند ستادی که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند، با استفاده از پرسشنامه ی بدبینی سازمانی جمع آوری گردید. نتایج حاصل از اعتبارسنجی به دو شیوه ی همسانی درونی و ثبات زمانی نشان داد که اعتبار پرسشنامه ی بدبینی سازمانی بر اساس آلفای کرونباخ 93/0 و با استفاده از روش بازآزمایی، ۹۵/0 است. بررسی های مربوط به روایی محتوا، تفکیکی و سازه-ی پرسشنامه ی بدبینی سازمانی (OCQ) مؤید روایی پرسشنامه مذکور بود. همچنین یافته های حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی با استفاده از نرم افزارهای Spss.v.23 و Lisrel8.50 همانند فرم اصلی، سه عامل همبسته ولی مجزای «بدبینی عاطفی»، «بدبینی شناختی» و «بدبینی رفتاری» را آشکار ساخت. نتایج این مطالعه نشان داد که پرسشنامه ی بدبینی سازمانی (OCQ) ابزاری قابل اعتماد و روا برای سنجش و غربال گری میزان بدبینی سازمانی (OCQ) کارکنان ستادی دانشگاه است.
مقایسه صلاحیت های حرفه ای مدیران سازمان های ورزشی دولتی برحسب سطوح مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدوین شایستگی های موردنیاز برای تصدی پست های مدیریتی و نیز ارائه مدل انتخاب فرد مناسب از میان مستعدین، اصلیترین شرط برای تحقق نظام شایسته سالاری است. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه صلاحیت های حرفه ای مدیران سازمان های ورزشی دولتی بر حسب سطوح مدیریت انجام گردید. این پژوهش از نوع پژوهش های ترکیبی به شمار می رود و طرح پژوهش از نوع اکتشافی است. همچنین از نظر هدف و ماهیت، کاربردی است. برای این منظور ابتدا با مطالعه عمیق ادبیات موضوع، معیارهای اولیه صلاحیت های حرفه ای استخراج و مدل اولیه تدوین گردید. در بخش کیفی، 18 نفر (16مرد و 2 زن) از استادان و خبرگان مدیریت ورزشی در دانشگاه های سراسر کشور، وزارت ورزش و جوانان و باشگاه های فرهنگی و ورزشی با روش نمونه گیری شبکه متخصصان انتخاب و برای اصلاح یا تعدیل معیارها و زیرمعیارهای مدل اولیه با آنها مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام گرفته و نتایج تحلیل مصاحبه پیش مدل اصلاح و زیرمعیارها تعیین شدند. در نهایت جمع آوری داده ها با استفاده از ابزار تحقیق پرسشنامه پژوهشگر انجام شد. در بخش کمی، جامعه آماری مدیران سازمان های ورزشی در استان اصفهان به تعداد 5101 نفر بودند. روش نمونه گیری این تحقیق تصادفی طبقه ای متناسب با حجم نمونه و با استناد به جدول کرجسی و مورگان تعداد 361 نفر حجم نمونه آماری بدست آمد. پس از انجام یک مطالعه مقدماتی و تعیین واریانس سؤالات؛ از طریق ضریب آلفای کرونباخ، ضریب پایایی پرسشنامه 91/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل از آزمون تحلیل واریانس استفاده گردید.صلاحیت های حرفه ای در مدیران سازمان های ورزشی دولتی عبارت بودند از: رویه تجاری سازی ورزش، مهارت های مدیریت با ریسک پذیری، فرهنگ سازمانی مبتنی بر اخلاق حرفه ای، مسئولیت پذیری همراه با نتیجه گرایی و مدیریت عملکرد همراه با یادگیری که در سطوح مختلف مدیریتی (بالایی، میانی و پایینی) تفاوت معنی داری داشتند. مدیران ورزشی در سطوح مختلف می توانند با کسب مهارت های لازم در این حیطه، شرایط بهبود و ارتقای فنی و رفتاری خود را مهیا کنند و با شناخت پیامدهای حاصل از رفتار های واکنشی مثبت مدیران در ارائه بازخورد از رفتار های واکنشی مثبت و طبیعی استفاده کنند.
بررسی انتقادی نظام ملی نظارت و ارزیابی در آموزش عالی ایران: ارائه پیشنهادات سیاستی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۰
94 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی انتقادی نظام ملی نظارت و ارزیابی در آموزش عالی ایران است که از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. که در سال 1401 تعداد 16 نفر از خبرگان دانشگاهی و پژوهشگاهی آگاه به حوزه مورد مطالعه در پژوهش مشارکت داشتند. روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی بود. در راستای جمع آوری داده ها، از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری استفاده شد و به منظور تحلیل داده ها روش تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی مبتنی بر الگوی گرانهایم و لاندمن انجام شد. نتایج نشان داد چالش های نظام ملی نظارت، ارزیابی و اعتبارسنجی در نظام آموزش عالی ایران شش مقوله تعدد نهادهای نظارت و ارزیابی و عدم وجود یک نهاد و متولی ملی نظارت و ارزیابی دانشگاه ها، مراکز و مؤسسات آموزش عالی؛ نبود معیارهای شفاف، مشخص و استاندارد برای سنجش، نظارت، ارزیابی و رتبه بندی دانشگاه ها؛ تمرکزگرایی در حوزه ارزیابی دانشگاه ها، مؤسسات و مراکز آموزش عالی از جانب دولت؛ اعتقاد، اعتماد و باور ضعیف دانشگاهیان نسبت به اهمیت و فایده نظارت و ارزیابی؛ عدم وجود یک پایگاه اطلاعاتی مناسب و جامع به منظور ارزیابی و اعتبارسنجی؛ ضعف فرهنگ پاسخگویی، پیگیری، مطالبه گری و ارزیابی در نظام آموزش عالی تقسیم بندی شدند با توجه به بررسی های صورت گرفته، مشکلات موجود در نظام ارزیابی آموزش عالی کشور اگر به درستی مدیریت نشوند تجربه آسیب جمعی در قالب بسیاری از ابعاد آموزش عالی بروز می دهد؛ در صورتی که می توان با اتخاذ سیاستهای مناسب در جهت بهبود کیفیت سیستم ملی ارزیابی آموزش عالی حرکت نموده و به یک فرصت تبدیل شوند.
طراحی الگوی استقرار سازمان یادگیرنده با تاکید بر رهبری دانش و سطوح یادگیری در سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی استقرار سازمان یادگیرنده با تاکید بر رهبری دانش و سطوح یادگیری در سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور با رویکرد آمیخته صورت گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها از نوع اکتشافی است که با رویکرد آمیخته (کیفی- کمی) مورد تحلیل قرار گرفته است. در مرحله اول جهت شناسایی مولفه های الگو، از روش کیفی و مصاحبه های عمیق استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، 15 نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران ارشد سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. جهت تحلیل داده های بخش کیفی از روش تحلیل تم و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. در ادامه جهت برازش الگوی طراحی شده در بخش کیفی، از روش کمی با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. مشارکت کنندگان در این بخش شامل 340 نفر از مدیران و کارشناسان سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور بودند که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی، پرسشنامه مبتنی بر یافته های بخش کیفی بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. تحلیل داده های بخش کمی به وسیله نرم افزار اموس انجام شد. نتایج بخش کیفی نشان داد عوامل مرتبط با یادگیری با سه مقوله اصلی ویژگی های سازمان یادگیرنده، ابعاد سازمان یادگیرنده و عوامل محیطی شناسایی شد. سطوح یادگیری مشتمل بر سه مقوله اصلی فردی، گروهی و سازمانی است. رهبری دانش شامل سه مقوله اصلی رهبری، مشارکت و ادغام دانش و نوآوری است. در نهایت سازمان یادگیرنده دارای 5 مقوله اصلی قابلیت های شخصی، آرمان مشترک، تفکر سیستمی، الگوهای ذهنی و یادگیری جمعی است. در بخش کمی مشخص شد مدل عوامل مرتبط با سازمان یادگیرنده مبتنی بر رهبری دانش و سطوح یادگیری در سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور از برازش خوبی برخوردار است.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های ارتباط مراقبتی معلمان مدارس ابتدایی (مروری نظام مند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: بهبود روابط دانش آموزان با معلم، پیامدهای مهم، مثبت و طولانی مدتی برای آنها دارد. لذا، این مطالعه با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های ارتباط مراقبتی معلمان مدارس ابتدایی صورت گرفت.روش شناسی پژوهش: شیوه ی به کار رفته در این مطالعه، مرور نظام مند، با تکیه بر روش پتی کرو و رابرتز (2006) در بررسی های نظام مند در علوم اجتماعی است. برای شناسایی ابعاد و مؤلفه های ارتباط مراقبتی معلمان مدارس ابتدایی، ابتدا سؤالات پژوهش تنظیم و اصطلاحات جستجو در زبان فارسی و انگلیسی مشخص و پایگاه های مناسب برای دریافت منابع مربوط (شامل اریک، اسکوپوس، ساینس دایرکت و گوگل اسکالر) مشخص شدند. برای انتخاب و تعیین مقالات مناسب، معیارهایی تعیین تا بر اساس آنها کیفیت علمی مطالعات مربوط مورد سنجش قرار گرفته و پاسخ سؤالات تحقیق استخراج گردید. جستجوی نظام مند با توجه به کلمات کلیدی به 148 تحقیق رسید که در نهایت 13 تحقیق منطبق با معیارها جهت تحلیل عمیق تعیین گردید.یافته ها: با استخراج ابعاد ارتباط مراقبتی در مجموع 29 مؤلفه استخراج گردید که مؤلفه های وجود رابطه دوطرفه بین معلم-دانش آموز و نه روابط بالا-پایینی؛ مدیریت مؤثر کلاسی؛ شناخت توانایی ها، نیازها و ترجیحات دانش آموزان؛ میزان توانایی تحصیلی و پیشرفت دانش آموزان؛ پاسخگویی به نیازهای فرهنگی، تحصیلی و شخصی دانش آموزان؛ خوش خلقی و مهربانی در رفتار با دانش آموزان؛ برون گرایی و تمایل دانش آموزان به حمایت عاطفی یا تحصیلی؛ و نگرش و دیدگاه معلم-دانش آموز به یکدیگر، دارای بیشترین تکرار در بین منابع مورد بررسی بودند.بحث و نتیجه گیری: شناسایی و استخراج عناصر تشکیل دهنده یک رابطه مؤثر و مثبت برای تأکید و تمرکز بر تقویت مؤلفه های این رابطه ضروری است.
ارزیابی و رتبه بندی کارایی معاونت تربیت بدنی آموزش و پرورش استان های کشور با استفاده از الگوی CCR (تحلیل پوششی داده ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تعیین کارایی معاونت تربیت بدنی آموزش و پرورش استان های کشور با استفاده از مدل CCR می باشد. تحقیق حاضر از منظر پارادایم از نوع تحقیقات فرا اثبات، رویکرد کمی، از لحاظ هدف کاربردی و تکنیک مورد استفاده در تحقیق تحلیل پوششی داده هاست. جامعه آماری این پژوهش شامل معاونت های تربت بدنی آموزش و پرورش 31 استان کشور بود. ابزار مورد استفاده پرسشنامه پنج-ارزشی و در قالب روش فازی مورد ارزیابی قرار گرفت. روایی محتوی و صوری پرسشنامه توسط گروه کانونی تحقیق شامل اساتید راهنما و مشاور و دو تن از خبرگان حوزه مدیریت ورزشی در قالب فرم های CVR و CVI مورد تایید قرار گرفت. در نهایت کارشناسان و خبرگان شامل 30 تن از مدیران ارشد وزارت آموزش و پرورش، معاونین تربیت بدنی آموزش وپرورش در سطح کشور و معلمان ورزشی که دارای قهرمانی بین المللی بودند نسبت به اهمیت هر کدام از شاخص های ورودی و خروجی اظهار نظر کردند. نتایج مربوط به کارایی معاونت تربیت بدنی آموزش وپرورش استان ها بر اساس الگوی CCR در سال های 1394-98 نشان داد که استان های اردبیل، ایلام، تهران، خراسان رضوی و شمالی و خوزستان از کارایی لازم برخوردار بودند. نتایج تحلیل حساسیت ورودی ها و خروجی ها در الگوی CCR به ترتیب «بودجه» و«ورزش قهرمانی» نقش بیشتری در تعیین میزان کارآیی معاونت ها داشته است. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین میانگین ورودی ها و خروجی های معاونت ها با میانگین کارآیی معاونت ها در الگوی CCR ارتباط معنی دار وجود داشت.
مؤلفه های ارتقای کیفیت کاری مدیران و کارکنان دانشگاه کابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
136 - 159
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مؤلفه های ارتقای کیفیت کاری مدیران و کارکنان دانشگاه کابل و به روش تحقیق کیفی با رویکرد تحلیل مضمون و با استفاده از منابع و بانک های اطلاعاتی معتبر علمی به منظور ارتقای کیفیت کاری کارکنان در سازمان، انجام شده است. ضمن بررسی دیدگاه و نظریات معتبر در موردبررسی مؤلفه های ارتقای کیفیت کاری مدیران و کارکنان دانشگاه کابل به طورکلی، در گام دوم ضمن جمع آوری داده ها با ابزار روش مصاحبه و با شناسایی و دسته بندی مقوله ها و مضامین، از دل اطلاعات جمع آوری شده که شامل مؤلفه و مقوله کلی در قالب مدل پارادایمی ازجمله: 1- عوامل فردی: قابلیت ها و مهارت های اداری و روابط کاری (برنامه های آموزشی بر ایجاد مهارت ها و قابلیت ها روابط کاری مدیران و کارکنان) 2- عوامل اداری: بررسی روش های مشخص بر ارتقای کیفیت کاری مدیران و کارکنان (ارتقای کیفیت کاری و فرهنگ همکاری، روش های تشویق مالی- معنوی، مشارکت مدیران و کارکنان در تصمیم گیری اداره) 3- شناسایی نقاط قوت و ضعف عملکردها و بهبود کارکردهای مدیران و کارکنان (نقاط قوت اداره، نقاط ضعف اداره، بهبود عملکرد کاری مدیران و کارکنان) 4- ایجاد انگیزه کاری میان مدیران و کارکنان از طرف رهبری دانشگاه (انگیزه کاری و تشویق مسئولین، روش های ایجاد انگیزه، ارتباط انگیزه با عملکرد) چگونگی و فرایند جامع مدیریت منابع انسانی در راستای ارتقای کیفیت کاری مدیران و کارکنان و روابط میان ابعاد و مؤلفه های مختلف آن را منعکس می نمایند.
Explaining the Structural Relationship of Teachers' Readiness for Change, Their Perception of Social Capital, and Teachers' Tendency to Participate: The Case Study Education in Fars Province(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۲, Summer ۲۰۲۳
24 - 45
حوزههای تخصصی:
The current study explained the structural relationship between readiness for change, social capital, and teachers' tendency to participate. The current research was applied in terms of purpose and was a correlation type in descriptive-survey research. This study's statistical population includes all education teachers in Fars province in 2021-22, and 500 were selected using random class sampling. The research tool included three questionnaires on readiness for organizational change, the tendency to participate, and social capital, which were distributed and collected after calculating validity and reliability. This research showed 1) a positive and significant relationship between teachers' perception of social capital and teachers' tendency to participate and 2) a positive and significant relationship between teachers' readiness for change and their tendency to participate. In addition, the simultaneous relationship between readiness for change and social capital with teachers' tendency to participate concluded that the variable of readiness for change is a positive and significant predictor of the tendency to participate, but social capital does not significantly predict the tendency to participate
ارائه الگوی آموزش مهارت محور مدارس بر مبنای نیازهای واقعی جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
90 - 127
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی آموزش مهارت محور در مدارس بر مبنای نیازهای واقعی جامعه با استفاده از تئوری داده بنیاد است. برای پاسخ به این سؤال از روش پژوهش نظریه داده بنیاد و با رویکرد کیفی و برای تحلیل داده ها از نرم افزار MaxQDA استفاده شد. روش نمونه گیری، از نوع هدفمند بود که در مجموع با انجام 10 مصاحبه با اساتید و خبرگان حوزه های مدیریت آموزش و آموزش مهارت محور به اشباع رسید. نتایج و یافته های پژوهش نشان داد که پدیده محوری آموزش مهارت محور دارای سه مؤلفه تسهیل کننده زندگی فردی و اجتماعی؛ مهارت ارزش آفرین و مهارت انسان ساز است. شرایط علّی که سبب بروز پدیده الگوی آموزش مهارت محور در مدارس بر مبنای نیازهای واقعی جامعه می شود، در چهار دسته فشارهای عصر جدید برای تغییر؛ فشار نیازمندی های جامعه؛ عملکرد ضعیف نظام آموزشی غیر مهارتی در برابر نظام مهارت محور؛ باورهای فرهنگی جامعه قرار گرفتند. شرایط زمینه ای دارای 5 مؤلفه اصلی شامل سیاست گذاری برای سیستم های نوین آموزشی؛ ارتقا منابع انسانی مهارت محور؛ تأمین امکانات و زیرساخت های مادی؛ بستر مناسب تکمیل کنندگان آموزش مهارت محور و باورهای فرهنگی جامعه و خانواده ها بود. راهبردهای مناسب برای دستیابی به آموزش مهارت محور بر مبنای نیازهای واقعی جامعه در شش دسته اصلاح فرآیندهای غلط دولتی و حمایت همه جانبه دولت؛ فرهنگ سازی همه جانبه در جامعه؛ تقویت و غنی سازی منابع انسانی مهارت محور در جامعه؛ تغییر در رویه ها و فرایندهای آموزش و پرورش؛ تغییر بنیادی در سیاست های آموزش و پرورش و جذب حمایت مکمل های موثر جای گرفتند. پیامدهای حاصل از اجرای راهبردها در چهار مؤلفه منافع اقتصادی؛ پیامدهای مثبت اجتماعی و فرهنگی؛ پیامدهای مثبت فردی و پیامدهای آموزشی جای گرفتند.
الوی ارتقای مهارت آموزی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مهارت آموزی دانش آموزان در مدارس یکی از مباحثی است که در سال های اخیر به دلیل رشد بیکاری و افزایش شکاف بین آموزش های مدارس و نیاز بازار کار مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش ارائه الگویی برای ارتقاء مهارت آموزی به منظور اشتغال زایی دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود.روش شناسی پژوهش: پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا آمیخته اکتشافی بوده است. در بخش کیفی از روش تحلیل اسنادی و روش تحلیل مضمون استفاده شده است و در بخش کمی از روش پیمایشی استفاده شده است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی را سند برنامه درس ملی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تشکیل می دهند و در بخش کمی نمونه آماری شامل 300 نفر از معلمان دوره دوم متوسطه می باشد که به روش طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. ابزار گرداوری اطلاعات تحلیل کیفی اسناد و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته است. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی به روش کدگذاری، مقوله بندی با بهره گیری از چک لیست محقق ساخته انجام شده است در بخش کمی از شاخص های آمار توصیفی مانند میانگین، فراوانی، انحراف معیار و درصد و آزمون آمار استنباطی تی تک نمونه ای استفاده شده است. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل اسناد 93 مضمون پایه در 4 مضمون سازمان دهنده هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی ویادگیری و ارزشیابی شناسایی کرده است که حول مضمون فراگیر الگوی ارتقاء مهارت آموزی جهت اشتغال پذیری دانش آموزان دوره متوسطه گرد آمده است. یافته های پژوهش مؤلفه های ویژگی های برنامه مهارت آموزی برای اشتغال زایی را قالب عناصر هدف (شناختی، عاطفی و مهارتی)، محتوا، راهبردهای یاددهی و یادگیری و ارزشیابی شناسایی کرده است. با توجه به نتایج پژوهش میانگین وضعیت برنامه مهارت آموزی در مدارس دوم متوسطه 96 /1 است که پایین تر از حد متوسط است. الگوی پیشنهادی در قالب چهار عنصر هدف ( شناختی، عاطفی و مهارتی )، محتوا، راهبردهای یاددهی و یادگیری و ارزشیابی اقدام گردید و اعتبار الگوی پیشنهادی نیز از نظر متخصصان از اعتبار لازم برخوردار بود.بحث و نتیجه گیری: بکارگیری این مدل در نظام آموزشی مدارس می تواند منجر به افزایش بهره وری، کارایی ، تحرک اجتماعی، پیشرفت شغلی، خلاقیت و نوآوری شود.
عوامل موثر بر ایجاد نظام استعدادیابی ورزش در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بر ایجاد نظام استعدادیابی ورزش در استان فارس با استفاده از الگوریتم ترکیبی بود. این پژوهش مبتنی بر مطالعه ای توصیفی، اکتشافی و با رویکردی توسعه ای، کاربردی انجام شده است، که جهت تجزیه و تحلیل داده ها از رویکرد کیفی و مبتنی بر الگوریتم ترکیبی روش شناسی سیستم های باز و پیرانسه و در بخش کمی از تحلیل عاملی استفاده شد، به این طریق که با مطالعه ی پیشینه موضوع و مصاحبه های عمیق با خبرگان، ابعاد و مولفه های مورد نیاز برای طراحی نظام استعدادیابی مشخص شد. نمونه بخش کیفی این تحقیق با کاربست روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی انتخاب و به منظور اعتباریابی نظام داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی، مولفه ها تایید شد. براساس یافته های پژوهش ابعاد نظام استعدادیابی در سه بعد(ساختاری، محتوایی، زمینه ای،) تدوین شد. در نتیجه گیری کلی می توان گفت که ایجاد نظام استعدادیابی ورزش در استان فارس یک امر پیچیده، زمان بر و طولانی بوده و به دلیل عوامل متفاوت در آن بر پویایی آن نیز افزوده و موجب استفاده از رویکرد متدلوژی سیستمی باز شده است تاکنون کلیه طراحی و تدوین ها در این زمینه معطوف به فاکتورهای جسمانی بوده و به امر مدیریتی آن توجهی نشده است که شایسته است در پروسه ی بلند مدت استعدادیابی در صدر سایر موارد قرار گیرند.
Designing and Validating a Model of Professional Learning Community for Secondary Technical and Vocational Schools(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۲, Summer ۲۰۲۳
120 - 158
حوزههای تخصصی:
The present review aims at designing and validating a model of Professional Learning Community for the technical and vocational schools of the upper secondary level.This research is conducted through a qualitative approach and applies the method of Grounded Theory. A Targeted Selection approach was applied for selecting the documents, including all academic sources related to the subject, which constituted the research statistical population of the study. Sixty titles were selected. In addition, Chain Sampling, one of the methods of Targeted Sampling was applied to select the individuals for the interviews and validation sections. Using the Theoretical Saturation method, seventeen individuals for designing the model and for the first phase of validation and forty-two individuals for the second phase of the validation (which assesses the extent to which the model can be executed) participated. Also, the data collection methods employed in each phase included a Semi-Structured Interview for the first phase and a Researcher-Made Questionnaire for the second phase. For analyzing the documents, Qualitative Content Analysis and for analyzing the interview transcripts Inductive Analysis and the coding of Grounded Theory was applied. Results: The results demonstrated that the structure of the professional learning community includes 21 elements that were identified. The model is delineated in 5 steps Plan, Establish, Implement, Modify and Assess, and is validated in two phases. Validation results illustrated a remarkable degree of consistency between the interviewees in the first (structure and elements of the model) and the second (the degree to which the model is executable) phases
تدوین الگوی مفهومی ارتقا کیفیت عملکرد اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان مبتنی بر رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی یکی از عوامل کلیدی کیفیت دانشگاه به شمار می رود. ارتقا کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان در بهره گیری بهینه از منابع دانشگاهی و تحقق سند تحول بنیادین و چشم انداز دانشگاه فرهنگیان نقش بسزایی دارد و کیفیت عملکرد را به طور موثر بهبود بخشیده و منجر به ارتقا کیفیت خروجی دانشگاه فرهنگیان (معلمان آینده) خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی مفهومی برای ارتقای کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان انجام شد.
روش شناسی پژوهش: در این پژوهش از رویکرد پژوهش کیفی نظریه داده بنیاد استفاده گردید. مشارکت کنندگان بالقوه اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان فارس در سال تحصیلی1399- 1398 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند درمجموع 15نفر از اعضای هیأت علمی در فرایند مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت نمودند.در انتخاب نمونه از اعضایی استفاده شد که در زمینه موضوع پژوهش از دانش و تخصص لازم برخوردار بودند. جمع آوری داده ها تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. داده های حاصل از مصاحبه طی مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل گردید.جهت اطمینان از کیفیت یا اعتبار پژوهش، از روش های درگیری طولانی مدت و مشاهده مداوم ، بررسی توسط اعضاء و مثلث سازی منابع داده ها استفاده شد. پس از شناسایی عناصر تشکیل دهنده کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی و عوامل مؤثر بر کیفیت عملکرد، الگوی ارتقای کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان تدوین گردید.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان به عنوان متغیر اصلی پژوهش تحت تأثیر عوامل مختلفی است. این عوامل مشتمل بر 5 مولفه اصلی: موجبات علی(2 مقوله)، راهبردها (2 مقوله)، شرایط زمینه ای، (6 مقوله)، شرایط مداخله گر(3 مقوله) و پیامد ها (2 مقوله) در سطح فردی و سازمانی می باشد، که در این پژوهش به تفصیل بیان شده است.
بحث و نتیجه گیری: مدل مفهومی ارتقاء کیفیت عملکرد اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان چارچوب مناسبی برای در پیش گرفتن رویکردی جامع نگر در سیاست گذاری ها، طراحی، اجرا و ارزیابی برنامه توسعه دانشگاه فرهنگیان است. ارتقاء کیفیت عملکرد اعضای هیات علمی این دانشگاه موجب بهبود کیفیت فعالیت ها و خدمات و بویژه ماموریت اصلی دانشگاه در تربیت معلمان آینده به عنوان تربیت کنندگان نسل آینده کشور است.