فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۳, ۲۰۲۱
44 - 54
حوزههای تخصصی:
Purpose : The purpose of this study was to investigate the effect of self-esteem on jealousy and organizational citizenship behaviors of the staffs of general sport and youth departments of western provinces of Iran. Methodology : The research method is descriptive-correlational. The statistical population of this study includes all managers, presidents and staffs of sport and youth departments in west of Iran with 300 persons (Kermanshah 72 people, Ilam 68 people, Hamedan 57 people, Lorsan 53 people and Kordestan 50 people) and the sample was considered as the whole population. The instruments used in this study were standard questionnaires of Rahmani et al. (2010) anti-citizenship behavior questionnaire, Vecchio organizational jealousy questionnaire (2000) and Gardner self-esteem questionnaire (2000) that their reliability was 0.962, 0.849 and 0.921, respectively. The questionnaires were reviewed by eight experts in management and their ambiguities were somewhat resolved. This demonstrates the acceptable appearance and content validity of the compilation tool. Descriptive and inferential statistics (variance-based structural equation modeling) were used to analyze the data. In addition, the research hypotheses were analyzed at the 0.05 level of error using Smart PLS3 software. Findings : The findings showed that organizational self-esteem had a significant and negative effect on organizational citizenship behavior and organizational jealousy, meaning that with increasing self-esteem, organizational citizenship and organizational jealousy would decrease. Conclusion : Organizations today are looking for new approaches in management, so that they can make the best use of their human and physical resources and increase their work efficiency. The main purpose of this study is to identify the effect of organizational self-esteem on organizational jealousy and anti-organizational citizen behavior.
طراحی و اعتباریابی میدانی الگوی اجرای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۲
83 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، ارائه الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دوره ابتدایی است. برای تدوین این الگو از پژوهش آمیخته اکتشافی استفاده شد. داده های مورد نیاز از متخصصان حوزه ارزشیابی با مصاحبه و پرسشنامه گردآوری گردید. در بخش کیفی و کمی با هجده نفر مصاحبه های نیمه ساختاریافته شد و پرسشنامه محقق ساخته را سی نفر از متخصصان تکمیل کردند. نظرات پانصد نفر از معلمان جمع آوری شد. برای تحلیل اطلاعات بخش کیفی از روش کدگذاری باز و برای تجزیه و تحلیل داده های بخش کمی از روش تصمیم گیری چندمعیاره با استفاده از مدل الکتروتکنیک AHP در نرم افزار expert choice استفاده شد. مشخص شد اجرای ارزشیابی دوره ابتدایی با مؤلفه های انسانی، سازمانی و زیرساختی ارتباط دارد. مؤلفه «انسانی» با امتیاز 2، بیشترین اهمیت را در ارتباط با اجرای الگوی ارزشیابی تحصیلی دوره ابتدایی دارد و در بین 13 بُعد، امکانات با امتیاز 0.524 بالاترین وزن را داشت.
تحلیل زیرساخت های درس تربیت بدنی در نظام آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۱
151 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله تحلیل زیرساخت های درس تربیت بدنی در نظام آموزش و پرورش ایران بود. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی است و به لحاظ روش ترکیبی می باشد. جامعه آماری شامل صاحب نظران حوزه تربیت بدنی بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و از طریق تکنیک گلوله برفی و بر اساس معیار اشباع نظری انجام شد (18 نفر). ابزارگردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساخاریافته و پرسشنامه ماتریس خودتعاملی ساختاری بود. داده ها در بخش اول با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند و یافته ها در قالب مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر دسته بندی، و شبکه مضامین سازماندهی شدند. همچنین با استفاده از مدل ساختاری تفسیری اقدام به سطح بندی زیرساخت ها شد. نتایج نشان داد که زیرساخت های درس تربیت بدنی به عنوان مضمون فراگیر شامل 127 مضمون پایه و 11 مضمون سازمان دهنده می باشد که می تواند در 5 سطح طبقه بندی شوند و زیرساخت های مالی پایدار، زیرساخت اداری-مدیریتی و زیرساخت امکانات و تجهیزات اساسی ترین زیرساخت ها هستند.
بررسی میزان (عدم) هم پوشانی محتوایی کتب تازه تالیف زبان انگلیسی در مقطع متوسطه اول و دوم با اصول سیاست گذاری آموزش زبان های خارجی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۱
129 - 150
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، با اتخاذ رویکردی کلی و دربرگیرنده به مفهوم سیاست گذاری آموزش زبان های خارجی در محیط ایران، بر آن است تا به بررسی میزان و ماهیت هم خوانی یا عدم هم خوانی کتب تازه تالیف زبان انگلیسی در مقطع متوسطه اول (Prospect Series) و متوسطه دوم (Vision Series) با اصول مصرح در برنامه درسی ملی و اسناد مرتبط با آن بپردازد. بدین منظور، متون سیاست گذاری آموزشی (شامل بخش زبان های خارجی برنامه درسی ملی و توضیحاتی که در مجموعه کتب فوق خطاب به معلم آمده) مورد تحلیل محتوا قرار گرفته اصول آنها استخراج گردید. متعاقب آن، برای اطمینان از وجود یا عدم وجود اصول مستخرج در قالب شکلی و محتوایی کتب و ماهیت آنها، درس های دو مجموعه ذکر شده آموزش زبان مورد بررسی دقیق قرار گرفتند. نتایج تحقیق مبین این نکته است که، به رغم تلاش مولفان در گنجاندن بسیاری از اصول و فرضیات رویکرد ارتباطی مورد اشاره و تاکید برنامه درسی ملی در کتب، پیاده سازی و به کارگیری آن ها سنخیت زیادی با یافته های تحقیقات آموزش زبان و نظرات متخصصان امر ندارد. مضافاً اینکه اصول مهمی دیگری هم هستند که یا به کل نادیده انگاشته شده اند و یا توجه مقتضی بدان ها صورت نگرفته است.
طراحی و اعتبار سنجی برنامه درسی با تأکید بر دانشگاه کارآفرین (مطالعه موردی دانشگاه های شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، تلاش شده به تحلیل رابطه بین متغیرهای موثر بر برنامه درسی با تاکید بر کارآفرینی دانشگاه های شهر تهران پرداخته شود. در ابتدا با مطالعه پیشینه پژوهش های مرتبط متغیرها شناسائی و با نظرات خبرگان و به روش دلفی فازی غربالگری شدند. جامعه آماری، در بخش کیفی 30 خبره شامل اعضای هیات علمی دانشگاهی و خبرگان و در بخش کمی با فرمول کوکران 385 نفر می باشند و از تحلیل شبکه فازی برای تعیین وزن و از معادلات ساختاری تفسیری برای سطح بندی و تحلیل روابط بین متغیرها استفاده شده است. بر اساس یافته های تحلیل شبکه فازی، زیر متغیر های تعامل با موسسات حامی اجرای فعالیتهای مشترک بین المللی، نگرش کار آفرینی، اعطای وام از طریق بانکها، میزان استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات در تدریس و هماهنگی دروس اختیاری با نیازهای فرد از نظر معلمین بیشترین وزن و اهمیت را دارد
طراحی و اعتباریابی الگوی بسته آموزشی خودآموز کلاس های چندپایه در دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف طراحی الگوی بسته خودآموزبرای کلاس های چندپایه دردوره دوم ابتدایی وبررسی اعتباردرونی آن انجام شد.روش پژوهش حاضرآمیخته از نوع طرح اکتشافی متوالی بود.دربخش کیفی پژوهش ازروش تحلیل محتوای کیفی ودربخش کمی ازروش پیمایشی برای اعتباریابی درونی استفاده گردید.دربخش کیفی شرکت کنندگان پژوهش شامل کلیه معلمان، راهبران آموزشی،متخصصان وکارشناسان آموزشی چندپایه وکلیه اسنادومنابع نظری وپژوهشی کلاس های چندپایه بودکه بااستفاده ازروش نمونه گیری هدفمند15نفرومنابع مرتبط به عنوان نمونه انتخاب شدند.حجم نمونه نیزبراساس اصل اشباع نظری تعیین شد.ابزارگردآوری داده ها،مروراسناد،مبانی نظری وپژوهشی ومصاحبه نیمه ساختاریافته بود.دربخش کمی،به منظوراعتباریابی درونی،جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان ومتخصصان کلاس های چندپایه وطراحی آموزشی بودکه 30 نفرازآن هاباروش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدندکه دردومرحله اولیه ونهایی درموردالگونظردادند.ابزارگردآوری داده ها دربخش کمی،پرسشنامه محقق ساخته بود.یافته های تحلیل محتوای کیفی8 مؤلفه اصلی رانشان دادکه عبارت بودنداز: تعیین موضوع آموزشی،احصااهداف آموزشی،تعیین انتظارات عملکردی،تعیین پیش نیازهای یادگیری،بازتألیف محتوا،تعیین موادورسانه های آموزشی،ارزشیابی وبازخورد.یافته های اعتباریابی درونی بااستفاده ازآزمونtتک نمونه بیانگرآن بودکه میانگین به دست آمده کل گویه هابالاترازمیانگین فرضی3 است واین تفاوت میانگین معنادارمی باشد.براین اساس،الگوی بسته خودآموزدارای اعتباردرونی است.
مطالعه فرایند تربیت جنسی نوجوانان ایرانی: نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
126 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل نظریه برای مطالعه فرایند تربیت جنسی نوجوانان ایرانی است. پارادایم حاکم بر مطالعه حاضر کیفی و با استفاده از روش تحقیق گراندد تئوری انجام شده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی، متخصصان حوزه تربیت جنسی، برنامه ریزی درسی، روان شناسی تربیتی، معلمان و والدین دارای تخصص علمی یا تجربه عملی بودند که با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری نظری 20 نفر به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختارمند بود که با این تعداد نمونه اشباع تئوریک در داده ها حاصل شد. تجزیه وتحلیل داده ها در قالب مدل پارادایم اشتراوس و کوربین انجام گرفت. پس از تحلیل داده ها محقق به 169 گزاره مفهومی اولیه در قالب 59 کد باز، 18 کد محوری در قالب 6 کد انتخابی بر اساس مدل داده بنیاد دست یافت. نتایج تحلیل داده ها در قالب مدل الگوواره ای بیانگر آن است که عوامل علی (شناخت دقیق نوجوانان، شناخت ضرورت های تربیت جنسی و هدایت و جهت دهی به رفتار مناسب جنسی)، پدیده اصلی (طرح ریزی تربیت جنسی کارآمد)، شرایط مداخله گر (تعصبات مذهبی و اعتقادی نادرست، دیدگاه های اجتماعی- فرهنگی، سیاست های آموزشی – سازمانی)، عوامل زمینه ای (نبود سیاست های روشن و جسورانه، ناکارآمدی والدین، منابع اطلاعاتی نامعتبر)، راهبردها (غلبه بر موانع فرهنگی، رعایت ملاحظات فرهنگی – اجتماعی، ظرفیت سازی در نظام آموزشی و والدین، همکاری بین بخشی، راهکارهای آموزش، اصول آموزش) و پیامدها (فردی و اجتماعی) الگوی فرایند تربیت جنسی نوجوانان را منعکس می نماید. بر مبنای مدل ارائه شده، ضرورت و نیاز آموزش و ساختارهای فرهنگی اجتماعی حاکم بر جامعه ایرانی بر مؤلفه محوری (تربیت جنسی کارآمد در نوجوانان) تأثیرگذار است.
تأثیر آموزش مبتنی بر ایفای نقش بر اشتیاق به برقراری ارتباط و عملکرد تحصیلی در درس جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
287 - 308
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تأثیر تدریس به شیوه ایفای نقش بر عملکرد تحصیلی و اشتیاق به ارتباط در درس جامعه شناسی در بین دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر یزد بود. پژوهش حاضر، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر یزد بودند که به طور تصادفی یک مدرسه و تعداد 49 دانش آموز پسر انتخاب و به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. در نهایت پس از ریزش آزمودنی ها 17 نفر به عنوان گروه کنترل و 19 نفر به عنوان گروه آزمایش مورد تحلیل قرار گرفتند. گروه کنترل به شیوه مرسوم و مبتنی بر سخنرانی و گروه آزمایش به شیوه ایفای نقش آموزش دیدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس اشتیاق به ارتباط مک کروسکی و آزمون محقق ساخته عملکرد تحصیلی بود. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد تحصیلی دانش آموزان در تدریس مبتنی بر ایفای نقش در مقایسه با تدریس سنتی به صورت معنی داری افزایش یافته است. اما روش تدریس ایفای نقش در مقایسه با روش تدریس سنتی بر متغیر اشتیاق به ارتباط تأثیر معنی داری نداشت. بنابراین بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که معلمان درس جامعه شناسی به منظور بهبود کیفیت یادگیری به جای استفاده از روش های تدریس سنتی، تدریس خود را به شیوه ایفای نقش اجرا کنند.
بررسی اعتیاد به فضای مجازی و رابطه ی آن با ویژگی های شخصیتی دانشجومعلمان دختر و پسر دانشگاه فرهنگیان
منبع:
پژوهش در برنامه درسی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
43 - 56
حوزههای تخصصی:
اعتیاد در معنای کلی آن، یعنی یک نوع عادت اجباری در انجام دادن فعالیتها و یا مصرف موادی خاص که علارغم پیامدهای ویرانگر فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی، روحی و روانی به صورت مستمر ادامه پیدا می کند. ویژگی های شخصیتی صفاتی پایدار در طول زمان هستند که از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر چندانی نمی کنند. تحقیقات بسیاری نشان داده است که ویژگی های شخصیتی تاثیر مهمی بر استفاده از اینترنت دارند، لذا این پژوهش برای ارزیابی این ارتباط در دانشجومعلمان شهر اردبیل طراحی گردید. روش کار: نمونه ی پژوهش که در بهار سال ۱۴۰۰ انجام گرفته است، در بر گیرنده ی ۲۱۱ نفر از دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان شهر اردبیل بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به وسیله ی پرسش نامه ی ۲۰ سوالی اعتیاد به اینترنت یانگ و پرسشنامه ی ۶۰ سوالی نئو مورد سنجش قرار گرفتند. آزمودنی ها در پاسخ گویی مختار بودند و اطلاعات آن ها محرمانه ثبت و نگهداری گردید. روش های آماری مورد استفاده شامل ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون هم زمان و گام به گام می باشد. یافته ها: ارتباط معنی داری میان روان رنجورخویی و اعتیاد به اینترنت در دانشجویان دختر و پسر در ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون هم زمان و گام به گام ( ۰۱/۰P<، ۴۵/۰r=) وجود دارد. همچنین ارتباط معنی داری میان وظیفه شناسی و اعتیاد به اینترنت در دانشجویان دختر و پسر در ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون هم زمان و گام به گام ( ۰۱/۰P<، ۵۰/۰-r=) به دست آمد. نتیجه گیری: اعتیاد به اینترنت با برخی از صفات شخصیتی دانشجویان از جمله روان رنجورخویی و وظیفه شناسی ارتباط دارد.
واکاوی برنامه های درسی تجربه شده نظام آموزش عالی مهارت محور؛ از منظر دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی برنامه های درسی تجربه شده نظام آموزش عالی مهارت محور از منظر دانشجویان بود؛ بنابراین، از رویکرد کمی و روش توصیفی - پیمایشی بهره گرفته شد. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه های جامع علمی – کاربردی کشور بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی و فرمول کوکران، تعداد 660 دانشجو به عنوان نمونه انتخاب شد. داده ها توسط پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی مهارت محور در آموزش عالی گردآوری و از طریق ، آزمون های فریدمن، ( t ) تک گروهی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. روایی محتوایی، توسط متخصصین برنامه درسی و روایی سازه ای با استفاده از نرم افزار ( PLS ) بررسی و تائید شد. ضریب پایایی نیز با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه و (86/0) به دست آمد. یافته ها نشان داد، وضعیت برنامه درسی تجربه شده در ابعاد «تطبیق برنامه درسی با اهداف دانشگاه»، «تطبیق برنامه درسی با اهداف نظام مهارت محور» و «جنبه های اجرایی برنامه درسی جدید» نسبتاً مطلوب بوده است. بر این اساس، نظام آموزش عالی مهارت محور کشور، نیازمند توجه بیشتر و تغییرات اساسی در برنامه های درسی و شیوه های آموزش است؛ بنابراین پیشنهاد می شود، برنامه های درسی دانشگاه جامع علمی – کاربردی که باهدف یادگیری مهارت های مختلف و کاربست آن در زندگی شغلی و اجتماعی طراحی شده است؛ در محیط های آموزشی شبیه سازی شده و عملی تدریس شود تا اهداف موردنظر نظام مهارت محور محقق شود.
اثربخشی برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
209 - 232
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان پایه نهم بود. روش پژوهش حاضر از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ اجرا جزء تحقیقات نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر پایه نهم دوره متوسطه اول در نواحی شهری سنندج تشکیل دادند که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند که 60 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند، به دانش آموزان گروه آزمایش 11 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی ارائه شد. اعضای هر دو گروه در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسش نامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری را تکمیل کردند. داده ها نیز با روش آماری تحلیل کواریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان دادند که میانگین نمرات سرزندگی تحصیلی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معناداری داشته است. با توجه به یافته های به دست آمده از اجرای برنامه آموزشی مسئولیت پذیری تحصیلی و افزایش معنادار نمرات سرزندگی تحصیلی دانش آموزان در مراحل پس آزمون و پیگیری، می توان گفت که برنامه مذکور اثربخش بوده است. بنابراین برای افزایش سرزندگی تحصیلی دانش آموزان باید مسئولیت پذیری تحصیلی آنها را مد نظر قرار داد.
واکاوی تجارب معلمان علوم در عبور دانش آموزان از فرهنگ بومی به فرهنگ علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
201 - 230
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر واکاوی تجارب معلمان علوم دوره متوسطه اول (معلمان علوم پایه هفتم، هشتم و نهم) درباره عبور دانش آموزان از فرهنگ بومی به فرهنگ علمی است. رویکرد تحقیق کیفی و پارادیم آن تفسیری مشارکتی است و از روش پدیدارنگاری تفسیری استفاده شده است. تعداد ده نفر از معلمان علوم به صورت هدفمند و با روش ملاکی تا حد اشباع داده ها به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد که تجارب معلمان علوم در زمینه عبور دانش آموزان از فرهنگ بومی به فرهنگ علمی شامل این مولفه هاست؛ بحران فرهنگی معلمان بومی، باور به فرهنگی بودن علم، ارزش فرهنگ بومی، حل تعارضات دانش آموزان در انتقال فرهنگی، آماده سازی دانش آموزان برای تلفیق فرهنگ بومی و علمی که در پایان با ترسیم فضای نتیجه گیری الگویی برای تجارب معلمان در انتقال فرهنگ بومی به فرهنگ علمی ارایه شده است.
مؤلفه های الگوی برنامه درسی کارورزی مبتنی برخودشرح حال نویسی مورد مطالعه: مدرسان دانشگاه فرهنگیان و صاحب نظران برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
91 - 116
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، تبیین مؤلفه های الگوی برنامه درسی کارورزی مبتنی بر خود شرح حال نویسی بود. این تحقیق نوعی تحقیق کاربردی و از لحاظ راهبرد، رویکردی کیفی با راهبرد پدیدار شناختی است. مشارکت کنندگان متخصصان برنامه ریزی درسی و اساتید کارورزی در دانشگاه فرهنگیان بودند که با رویکرد هدفمند انتخاب گردیدند و با آنها به روش نیمه ساختار مصاحبه به عمل آمد. مصاحبه با آنها ادامه یافت تا به نقطه اشباع (9 نفر) رسیدیم. با توجه به کدگذاری ها و مضامین به دست آمده از متون علمی و مصاحبه متخصصان، مدل های مناسب ذهنی، تفکر تأملی، پویش روایی، شایستگی های حرفه ای، و تجربه زیسته به عنوان مؤلفه های الگوی برنامه درسی مبتنی بر شرح حال نویسی به دست آمد. با عنایت به یافته ها پیشنهاد می شود مؤلفه های پنج گانه فوق به عنوان سرفصل دروس یا به عنوان دروس پیشنهادی در برنامه درسی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان امکان سنجی و گنجانده شود.
تحلیل برنامه ی درسی کاوشگری موسیقایی در برنامه ی درسی فلسفه برای کودکان (فبک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر،بررسی امکانات کاوشگری موسیقایی برای یادگیری به شیوه ی فبک بود. پرسشهای پژوهش عبارت اند از کاوشگری موسیقایی چیست؛چه امکاناتی برای آموزش موسیقی فراهم می کند.روش شناسی پژوهش،کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است.مقاله با کاربرد مؤلفه های دانش موسیقایی به طراحی سه شیوه ماهیت هستی شناختیِ اثر موسیقایی؛موسیقی چونان اثر زیباشناختی؛موسیقی بمثابه کنش اجتماعی به استخراج مفاهیم از محرکها پرداخت.شیوه ی گردآوری اطلاعات،کتابخانه ای با بررسی سبک های موسیقی کلاسیک جهانی1900تا1950میلادی و پس از1950بود.محرک ها:دو اثر از جان کیج،اثری از کلود دبوسی، اثری از پندرسکی بود.کاوشگری موسیقایی،روش تجهیز دانش آموزان به توانایی های زبانی و شناختی،با ترکیبی از تحلیل های تکنیکی و تجربه های زیباشناختی است؛نتیجه ی یادگیری موسیقی با کاوشگری به دانش آموزان می آموزد چگونه موسیقی بمنزله ی یک پدیده ی اجتماعی عمل می کند؛با ارائه ابزاری از جمله مفاهیم و واژگان موسیقایی به آنها مهارت و قدرت گفتگو پیرامون آثار موسیقایی می بخشد. برای نهادینه کردن مفاهیم تاریخی در ذهن و افزایش توانایی دانش آموزان در آهنگسازی یا تنظیم،فعالیت هایی با تلفیق کاوشگری اجتماعی و موسیقایی پیشنهاد می شود.
ارزشیابی برنامه درسی ریاضی پایه هفتم: یک مطالعه ترکیبی در مدارس دخترانه شهرستان اسلامشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بکارگیری یک رویکرد پژوهشی ترکیبی از نوع طرح همسوسازی همگرا جهت ارزشیابی برنامه درسی ریاضی پایه هفتم بود. بخش کیفی روش مطالعه موردی بود، در حالیکه مرحله کمی یک مطالعه ارزشیابی با مدل سیپ (CIPP) بود. جامعه پژوهش شامل معلمان و دانش آموزان ریاضی دختر پایه هفتم شهرستان اسلامشهر بودند. نمونه گیری هدفمند یک استراتژی جهت جمع آوری داده های کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته بود، در حالیکه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای جهت تکمیل پرسشنامه ها و تحلیل امتحانات نهایی جریان داشت. نتایج نشان داد که کیفیت زمینه بالا و مطلوب است، در شرایطی که کیفیت درونداد پایین و نامناسب می باشد. بعلاوه، کیفیت فرایند و برونداد (مهارت) از نگاه معلمان و دانش آموزان قابل قبول بود. همچنین، تحلیل امتحانات ریاضی نشانگر دانش ناکافی دانش آموزان بود، در حالی که ایشان نگرش مثبتی نیز نسبت به ریاضیات نداشتند.
Designing and Validating the Optimal Model of Extracurricular Curriculum for Junior High School Students with a Social Harms Prevention Approach(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۴ , ۲۰۲۱
18 - 31
حوزههای تخصصی:
Purpose : The aim of this study was to design and validate an extracurricular curriculum model in junior high school with a social harm prevention approach. Methodology : In this study, the methods of qualitative content analysis, documentary method and descriptive-inferential method were used. The samples for data collection were 20 experts in the field of education and 10 sources related to extracurricular activities in education who were selected by non-probability sampling method of snowball or chain. Data collection techniques were semi-structured individual interviews with extracurricular curriculum specialists and qualitative analysis of texts. The data obtained from the interviews were analytically coded and analyzed using SPSS software. Findings : The findings of this study identified the characteristics of extracurricular curriculum elements with social harm prevention approach for purpose, content, teaching learning strategies and evaluation, respectively, and the initial model of extracurricular curriculum with harm prevention approach. The model was approved after validation by experts and experts and the implementation of adjustments. The results of this research can be used in the design of extracurricular curriculum in junior high school. Conclusion : According to the research findings, students who participate in extracurricular activities have more social adjustment.
تبیین پیامدهای ضمنی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان: روایت دانشجویان و استادان دانشگاه فرهنگیان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی و تبیین پیامدهای ضمنی برنامه درسی رشته آموزش ابتدایی در دانشگاه فرهنگیان انجام شده است. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناختی و در قالب مصاحبه نیمه ساختاریافته با 32 نفر از استادان و دانشجویان آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان کرمان انجام شد. تحلیل مصاحبه به سه شکل کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان دارای پیام های ضمنی متعددی است. این پیام ها در شش حوزه: استادان، روابط اداری- اجتماعی، واحدهای درسی، فضای کالبدی، دانشجویان و فرایند یاددهی - یادگیری قرار داشت. پیام های ضمنی در مؤلفه های مهم برنامه درسی شامل یادگیری جانشینی استاد مدرسه ای، یادگیری و تسهیل روابط اداری - اجتماعی، فاصله گرفتن از رشته تحصیلی، تمرکز بر فضای کالبدی و دور شدن از تربیت معلمان، دوگانگی در مفهوم دانشجو و معلم و به حاشیه رفتن دانش نظری در فرایند یادگیری می باشند.
The Effectiveness of Teaching Learning Strategies on the Professional Competence of Adult Education Educators of the Literacy Movement Organization(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۱, ۲۰۲۱
65 - 72
حوزههای تخصصی:
Purpose : The purpose of this study was to explain the effectiveness of teaching learning strategies on the professional competence of adult education educators of the Literacy Movement Organization. Methods : The method of this research was quasi-experimental pre-test post-test with control group and had a follow-up stage. The statistical population of this study was all educators of the literacy movement in the cities of Tehran province in the academic year of 1998-99. In this study, 60 people were selected by purposive sampling method and two equal groups were divided into one group (30 people) as the experimental group and the other group (30 people) as the control group. Teachers' Professional Qualifications Questionnaire Sharifi and Islamieh (2013) were used to collect data. The independent variable (teaching learning strategies) was performed on the experimental group in 10 sessions of 90 minutes. In the follow-up step, the dependent variable was performed only on the experimental group. The obtained information and results were analyzed using descriptive and inferential statistics.. Finding : The results showed that the professional competencies of adult education educators of the Literacy Movement Organization who received training in learning strategies are significantly higher than the professional competencies of educators who did not receive this training and training strategies for learning professional skills. Adult educators are effective and have good stability over time (p <0.05). Conclusion : The results showed that teaching learning strategies is effective on the professional competence of adult education educators of the Literacy Movement Organization
شناسایی و بررسی مولفه های دانش شخصی پداگوژی محتوای آموزشگران رشته آموزش ابتدائی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایده دانش پداگوژی محتوا، در سه بعد «دانش جمعی پداگوژی محتوا»، «دانش شخصی پداگوژی محتوا» و «دانش در عمل پداگوژی محتوا»، دریچه ای به قلمرو دانش حرفه ای آموزشگران است. هدف از این پژوهش شناسایی و بررسی مؤلفه های دانش شخصی پداگوژی محتوا است که نقش مهمی در فهم و جهت گیری آموزشی آموزشگران در موقعیت های واقعی کلاس درس فراهم می کند. در این پژوهش برای شناسایی و بررسی مؤلفه های دانش شخصی پداگوژی محتوا، از رویکرد کیفی استفاده و به شیوه هدفمند یازده نفر از آموزشگران انتخاب شدند. جمع آوری و تحلیل داده ها از طریق مصاحبه و مشاهده کلاس، به طور هم زمان، صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد عناصر و مؤلفه های سازنده دانش شخصی پداگوژی محتوای آموزشگران شامل پنج مؤلفه اصلی: «هدف از پداگوژی محتوا»، «قلمرو محتوا»، «محتوا و پداگوژی»، «محتوا و برنامه درسی» و «محتوا و ارزشیابی» است. بر اساس تفسیر آموزشگران از مؤلفه های شناسایی شده، آموزشگران در دو گروه دیسیپلین محور و زمینه محور دسته بندی شدند.
شناسایی عوامل و راهبردهای مؤثر در فرایند شکل گیری، آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
268 - 302
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل و راهبردهای مؤثر در فرایند شکل گیری، آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان دوره ابتدایی است. برای مطالعه هدف مورد نظر، از رویکرد کیفی و روش داده بنیاد استفاده شد. مشارکت کنندگان این پژوهش شامل 20 معلم باتجربه دوره ابتدایی بالای 15 سال، از شهر یاسوج بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع نظری انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. روش تحلیل داده ها بر اساس الگوی کدگذاری سه مرحله ای نظریه داده بنیاد انجام گرفت. به طور کلی یافته ها نشان داد که برای عوامل مؤثر در فرایند شکل گیری دانش ضمنی معلمان ابتدایی 8 مقوله؛ مطالعه و به روز کردن دانش و سواد رسانه ای، خلاقیت و انعطاف پذیری در تدریس، تعامل معلم با همکاران و محیط های گوناگون، تجربه های عملی و شخصی در گذشته، تجربه های عملی کلاس درس، بینش و شهود، چالش های کلاس درس، انگیزش درونی و بیرونی و برای ویژگی های دانش ضمنی معلمان خبره 9 مقوله، تجربیات معلمان از به کارگیری دانش ضمنی در کلاس 8 مقوله و برای راهبردهای آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان 14 مقوله اصلی استخراج شده است. در انتها مقوله های شناسایی شده در قالب مدل مفهومی ارائه شد و نتایج به دست آمده از اعتبارسنجی مدل بر اساس نظر متخصصان با استفاده از فن دلفی نشان می دهد که این الگو از اعتبار مناسبی برخوردار است.