فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
113 - 146
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بهره گیری از آراء میخائیل باختین و به طور خاص نظریه چندصدایی، سعی دارد به صورت تطبیقی گفتمان های موجود در رمان های سووشون اثر سیمین دانشور و میرامار اثر نجیب محفوظ را واکاوی نماید و با استفاده از روش توصیفی _تحلیلی به بازتاب چندصدایی در این رمان ها بپردازد. نگارنده بر اساس منطق مکالمه ای باختین و مؤلفه های موجود در آن این رمان ها را مورد ارزیابی قرار می دهد و در ضمن پژوهش به این پرسش پاسخ داده است که چگونه چندصدایی در رمان های منتخب بازنمایی شده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که در داستان های فوق ما شاهد چندصدایی هستیم، اما شکل و نحوه بیان این چندصدایی باهم متفاوت است و در هر داستان عواملی چون: جنسیت ، ساختار اجتماعی و اقتصادی، جریانات روشنفکری در قالب دو قطب خودآگاهی و ازخودبیگانگی فرهنگی، در به ثمر رسیدن چندصدایی در قالب مؤلفه ها خود را بیش از سایر عوامل بازنمایی می کنند. زنان غالباً نقش دنباله رو اندیشه ای که از مرجع اخلاقی داستان صادر می شود، دارند و عموماً با سبک بخشی موجب تقویت چندصدایی در داستان می شوند. ساختار اجتماعی و اقتصادی و تقابل و تضاد طبقاتی و جریانات روشنفکری در داستان ها هرکدام با ایجاد دو قطب متقابل به عنوان دیگری، زمینه تنوع گفتمانی را ایجاد می کنند.
نگاهی به تمثیل براساس گزاره های معقول و محسوس در اشعار فخرالدین عراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آنچه که شعر و نوشته یک هنرمند را از باقی شاعران و نویسندگان متمایز می کند و او را دارای سبک می نماید، تأکید بر نوع خاصّی از اصول بلاغت است. برای مثال شاعری چون حافظ؛ با ایهام های منحصربه-فرد خود شهره گشته و شاعری دیگر در به کار بردن تشبیه و استعاره و باقی ص ناعات ادبی. تمثیل یکی از مقوله های گسترده و پرکاربرد در اشعار شاعران دوره های مختلف است که در اکثر آثار انواع آن را م شاهده می کنیم. عراقی که یکی از شاعران بلندآوازه و صاحب سبک قرن هفتم هجری می باشد به مبحث تمثیل دیدی عمیق و ژرف داشته و از آن استفاده های منحصر به فردی در اشعارش داشته است. این مقاله با مطالعه کلّیات دیوان عراقی، سعی کرده تا تمثیل را ازطریق آوردن شاهد مثال تحلیل نماید. یافته های تحقیق نشان داده است که عراقی با بهره از آرایه های رایج عهد خود بیشترین بسامد و تنوّع مضامین و ساختار را در تمثیل داشته که ثابت می کند او در آوردن تمثیلات، علاوه بر حافظه و مطالعه، خلاقیت هم داشته؛ چراکه تنها تمثیلات مشهور را استفاده نکرده؛ بلکه تمثیلاتی خاص خود هم دارد که ازطریق گذاره های معقول و محسوس؛ پیوند شباهت، علت و اثبات دعوی را برقرار کرده است. با بررسی اشعار عراقی این حقیقت آشکار می شود که وی مانند بسیاری از شاعران عارف مسلک، بیشتر تمثیلاتش جنبه عرفانی و نظری دارد و به همین دلیل می توان وجه مشترکی بین شاعران عارف مثل: سنایی، مولوی، نظامی، عطار و حافظ با عراقی در مضامین عرفانی پیدا کرد.
کاربرد مکر و مکراندیشی در حکایت تمثیلی بوم و زاغ در کلیله و دمنه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
114 - 134
حوزههای تخصصی:
کلیله و دمنه اثر داستانی تمثیلی است که از زبان حیوانات بیان شده است. حیوانات در آن تمثیل هستند و آفریننده آن، توانسته از این نقشها برای هشدار به انسانها و داشتن زندگی بهتر بهره جوید. یکی از حکایتهای زیبای این کتاب ارزشمند، داستان بوم و زاغ است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است. هدف از این مقاله، بررسی عنصر مکر در رفتار و گفتار شخصیت مکراندیش در داستان بوم و زاغ است. حکایتهای مرتبط با مکر در داستان بوم و زاغ، چگونگی آغاز دشمنی بوم و زاغ، مکر رسول ملک خرگوشان، مکر گربهی روزهدار، مکر دزدان برای بردن گاو زاهد، مکراندیشی در داستان بوم و زاغ و تمثیلهای زاغ و بوم از بخشهای مختلف این پژوهش است. این پژوهش بر آن است که با روش تحلیلی- توصیفی و ابزار کتابخانهای به بررسی عنصر مکر در شخصیت مکراندیش داستان تمثیلی بوم و زاغ کلیله و دمنه پرداخته شود و در پی پاسخ به این سؤالات بوده است که شخصیت مکراندیش و ویژگی آن در داستان تمثیلی بوم و زاغ چگونه ترسیم شده است و چگونه از عنصر مکر برای غلبه بر دشمن استفاده کرده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که چند چیز باعث پیروزی مکراندیش است: علم، حلم، سیاست و مکر، رازداری و استقبال از خطر. دلیل گزینش این حکایت، وضوح بیشتر عنصر مکر در شخصیتهای تمثیلی آن است که جذّابیت داستان با وجود آن بیشتر شده است.
بن مایه های تمثیلی در نفثه المصدورزیدری نسوی(مطالعه ی موردی :شمشیر ،قلم ،گیاه ،طبیعت،نام های خاص ،ابزار جنگی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نفثه المصدور زیدری نسوی با برخورداری از ساختاری تمثیلی، بستر مناسبی را جهت کشف مبانی اجتماعی وتاریخی یک دوره فراهم می سازد .هدف پژوهش حاضر انعکاس مبانی تمثیلی جامعه ی یک دوران و شناخت ارزش های متعدد آن در افکار، اندیشه ها و فرهنگ مردم یک دوره از زبان نویسنده ی این اثر، زیدری نسوی است. ضرورت پرداختن به چنین پژوهش هایی، بهره وری از شیوه های بیانی نثر مصنوع و متکلف، به عنوان یکی از اصلی ترین مباحث انتقال ساز وکارهای مبانی تمثیلی کلام است. مساله ی اصلی پژوهش حاضر جستجوی تمهیداتی است که زیدری نسوی جهت بیان مقاصد درونی کلام خویش بر اساس دغدغه های حاکم در ذهن، از آن بهره برده است. تا کنون تحقیق مستقلی در خصوص ساختار تمثیل در این اثر صورت نگرفته است. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که مضامین کتاب نفثه المصدور بر مبنای عناصر تمثیلی کلام تا چه حد قابلیت نقد و بررسی دارند؟ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و به روش کتاب خانه ای (مطالعات کتاب ها و پایان نامه ها)، به تبیین جلوه های تمثیلی این اثر پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که این کتاب، با ساختار استوار خود، بر مبنای فرم و ساختاری منحصر به فرد، توانسته است روابط و مناسبات تاریخی و اجتماعی را با تکیه بر لغات واصطلاحات ویژه به زبان تمثیل بیان نماید.
واکاوی جایگاه ابزار تمثیل در شکل دهی به اشعار اخوان ثالث و سهیل محمودی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
صنعت ادبی تمثیل ابزاری برای تبیین زبان شعر است و می تواند جنبه ی رمزی نیز بیابد. مسئله ی اصلی این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و به صورت کتاب خانه ای صورت گرفته، بررسی جایگاه تمثیل در اشعار اخوان ثالث و سهیل محمودی است و این که هر دو شاعر به چه شکل از تمثیل در شعر خود بهره گرفته ا ند. اهمیت این پژوهش به جهت ارزش و اهمیت صنعت تمثیل به عنوان زبانی شعری و نیز جایگاه ارزشمند دو شاعر در ادب معاصر است. پرسش اصلی آن است که اخوان ثالث و محمودی در مقایسه با یک دیگر چگونه از تُمثیل بهره جسته اند؟ فرضیه آن است که گرچه اخوان و محمودی هردو تمثیل را در اشعار خود به کار برده اند اما مسلما چگونگی کاربرد ایشان نسبت به یک دیگر دارای وجوهی از تفاوت و شباهت است. هدف این پژوهش شناخت چگونگی کاربرد تمثیل در شعر دو شاعر مورد نظر و ضرورت انجام تحقیق آن است که به جهت کاربرد بسیار تمثیل توسط هردو شاعر، این پژوهش موجب درک ژرف تر خواننده از شعر این دو شاعر معاصر خواهد شد. برخی از یافته های تحقیق؛ زبردستی اخوان در سرایش تمثیلات توصیفی و روایی، محتوا و فضای تمثیلات اخوان؛ بسیار محزون، سیاسی- اجتماعی و ملی گرایانه و محتوا و فضای تمثیلات محمودی؛ آیینی، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، عشق و سیاسی- اجتماعی، ساختار تمثیلات اخوان و محمودی در هردو محور افقی و عمودی، از نظر چگونگی وضوح تمثیل ها؛ تمثیلات اخوان اغلب رمزگونه و به ندرت تمثیل گویا اما تمثیلات محمودی بیش تر تمثیل گویا و واضح و به ندرت رمزگونه و دیریاب است.
نقاب و پرسونای انتقادی عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین ادبیات و شرایط اجتماعی همواره ارتباطی متقابل و تأثیرگذار وجود دارد. از آغاز شعر فارسی جوهره اعتراض و تعهد اجتماعی در آثار شاعران دیده می شود. اعتراض، مقوله ای از ادبیات است که طی آن روشن فکر به منظور بیان مشکلات جامعه و روشنگری و آگاهی بخشی، نارضایتی خود را از وضع موجود ابراز می دارد؛ از آن جمله شاعران متعهد، به واسطه رسالت و مسؤولیتی که بر دوش خود احساس می کنند، به فراخور شرایط، نسبت به ناهنجاری های گوناگونی که به ویژه در ساختار اجتماعی و سیاسی می بینند بی تفاوت نمی نشینند و واکنش نشان می دهند، در این بین گاهی شرایط جامعه زمینه پیدایش برخی از شگردهای ادبی را فراهم می سازد. از جمله این شگردها، نقاب است که شاعر از میان شخصیت های اسطوره ای و تاریخی فرهنگ خود یکی را برمی گزیند و در پس نقاب او به انتقاد از جامعه خویش می پردازد تا هم به رسالت شعری خود عمل کرده باشد و هم از آسیب در امان بماند. در این نوشتار، کوشش می شود تا با روش توصیفی تحلیلی زمینه ها و عوامل اجتماعی مؤثر در شکل گیری نقاب های شخصیتی در مثنوی های عطار و ارتباط آن با مکتب اعتراض مشخص شود و انواع نقاب های مورد استفاده عطار را بیان می کند.
بررسی تطبیقی قهرمانان اسطوره ای گرشاسب و اولیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سعی ادبیات تطبیقی بر زمینه های آفرینش، تشابهات، تفاوت ها و اثرگذاری های آثار است تا به رهیافت هایی از نوع ادبی و حماسی دست یابد و اشتراکات فرهنگی و بن مایه های فکری آنرا کشف کند. این پژوهش سه موضوع اصلی جنبه های محتوایی، ادبی و داستانیِ شباهت ها و تفاوت های «گرشاسپ و اولیس» را بر می رسد و شیوه رفتار اجتماعی پهلوانان دو حماسه را که شباهت های فراوانی به یکدیگر دارند، ارائه می دهد. شباهت های محتوایی از قبیل: عبور از دریا، تقدیر و سرنوشت، مرگ و جهان واپسین، خواب و رؤیای بی هنگام، مبارزه با عوامل غیر معمول و جادو. شباهت های ادبی مانند: روح حماسی و اسطوره ای، جنگ برای حفظ استقرار خود و توصیف. شباهتهای داستانی به مثابه: جنبه داستانی و ایستایی شخصیت ها را ارائه می دهد. روش مقاله با رهیافتی توصیفی-تحلیلی؛ به صورت تطبیقی و مقایسه ای به شباهت ها و تفاوت های دو حماسه «گرشاسب» ایرانی و «اولیس» یونانی به بن مایه های مشترکی چون: سفر به جهان زیر زمین و خواب بی موقع، موجودات شگفت آور و غیر طبیعی و جنگ با دیوان و اژدها می پردازد. محقق در این جستار درصدد تبیین تشابهات بین آثار ادبی و استفاده از معیارهای محتوایی، ادبی و داستانی در حماسه معروف ایرانی و یونانی است. گیلگمش نخستین حماسه جهان با اساسی ترین مسائل انسانی است. که جامعه هومری یونان از آن تأثیر پذیرفته و بر اودیسه ی هومر نیز تأثیر گذاشته است. با توجه به اینکه هر متنی صورت دگرگونی یافته متن دیگر است؛ بدون شک بر ادبیات حماسی ما نیز تأثیرگذار بوده است.
داروین و ادبیات معاصر ایران (تأثیر داروین و نظریۀ نو بر ادبیات معاصر ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در توجه نخبگان ایرانی دوره قاجار و پهلوی به دانش های نوین نظامی، سیاسی و اقتصادی غرب، جای تردیدی وجود ندارد؛ اما این توجه تنها به این دانش ها محدود نبوده است. نخبگان آن دوره به دانش های دیگری چون نجوم و پزشکی مدرن هم بی علاقه نبودند. یکی دیگر از این دانش ها جانورشناسی و به ویژه آراء جانورشناس بزرگ قرن نوزدهم، چارلز داروین، بود تا آنجا که بسیاری از پژوهشگرانِ معاصر افرادی چون انصاری کاشانی را متأثر از داروین و جانورنامه او را ملهم از منشاء انواعِ داروین دانسته اند. ادبیات فارسی نیز یکی از حوزه هایی بود که تأثیرگذاری داروین و نظریه او در آن مشهود و آشکار است. تأثیر نظریه داروین بر ادبیات معاصر را از چند جهت می توان بررسی نمود؛ الف) محتوا و درونمایه: نویسندگان و شاعرانی چون میرزاده عشقی و صادق هدایت بر اساس آراء داروین آثاری خلق کرده اند. ب) تجدد ادبی: برخی از نوگرایانِ معاصر برای اثبات درستی ادعای خود به داروین و نظریه او استناد کرده اند و بر اساس آن تنها تجددی را درست دانسته اند که همچون تحول انواع موجودات آرام و تدریجی باشد. پ) سبک شناسی: پیدایش سبک شناسی در دوره معاصر بی گمان بدون آشنایی با اندیشه های داروین ممکن نبود. بهار در سبک شناسی خود به پیروی از داروین اشاره کرده است. ت) نقد ادبی: بررسی نقد ادبی مدرن ایران به خوبی نشان از غلبه جهان نگری داروینی بر ذهن و زبان ناقدان معاصر دارد.
Literary Disability Studies in John Steinbeck’s Of Mice and Men(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۶, No ۲, Spring ۲۰۲۴
131 - 148
حوزههای تخصصی:
Disability has an omnipresence in our daily lives, from our encounters with people with disabilities in real-life experiences to encountering them in novels, movies, and video games. After the Vietnam War was pursued by movements like Civil Rights and social discourses revolving around race, gender, and sexuality gained momentum in the 1970s, there was an urge for a civil rights-based model for disability. Previously, disability was considered a physical or mental deviance in the individual, an affliction to be cured or eliminated. This medical model gave its place to a social model, in which the social, political, and cultural environment rendered people with impairments disabled. Recently, some theorists have denounced drawing lines between the social and medical models and instead propose a liminal cultural model, believing that this mixed paradigm is the only model that does justice to the lived experiences of people with disabilities. The present study aims at analyzing John Steinbeck’s novella, Of Mice and Men. It investigates how Lennie, a person with a cognitive disability, is treated and the challenges he faces, grounded on Garland-Thomson’s cultural theorization of disability through three concepts of feminism, otherness, and disability.
کاربست روان کاوی شخصیت یونگ در غزلیات عطار و مولانا با تکیه بر دو مقوله وصل و هجر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
349 - 376
حوزههای تخصصی:
با وجود اندیشه های مشترک شاعرانی که در مسیر عرفان گام نهاده اند، هر یک از آن ها در به تصویر کشیدن تجربیات عارفانه و شناسایی راه های سیر و سلوک، سبکی خاص داشته اند. علاوه بر ویژگی های سبکی یک اثر که در به وجود آمدن اثری متفاوت نقشی تعیین کننده دارد، خصایص روحی و ویژگی-های شخصیّتی خالق اثر نیز بر این امر اثرگذار است. در این مقاله، شخصیّت عطّار و مولانا براساس نظریه روان شناس مشهور، گوستاو یونگ از بُعد درون گرایی و برون گرایی در مواجهه با دو مقوله وصل و هجر، مورد واکاوی قرار گرفته است. با توجّه به تأثیر محیط دوران کودکی، رخدادها و رویدادهای متفاوت زندگی دو شاعر، تفاوت نگاه و روایت آن ها درباره شخصیّت عاشق که محور اصلی غزلیات عاشقانه است و حالات مربوط به آن و نیز شیوه شاعری و تیپ شخصیّتی دو شاعر، می توان چنین اذعان داشت که عطّار، شخصیّت درون گرای احساسی دارد و از هجران، بیش تر از وصال سخن گفته است و مولانا نیز با وجود توصیفات بسیار در باب هجران، وصال را دور از دسترس نمی شمارد و شخصیّت برون گرای احساسی دارد.
خوانش اسطوره آرش بر اساس نظریه «اسطوره شناسی خورشید» ماکس مولر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
115 - 144
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به روش تحلیلی تطبیقی به خوانش و تحلیل اسطوره آرش کمانگیر، بر اساس دیدگاه اسطوره شناسی خورشید ماکس مولر پرداخته است. ماکس مولر از بنیانگذاران اسطوره شناسی تطبیقی است که با بررسی اقوام گوناگون در حوزه های انسانشناسی تطبیقی، فیلولوژی تطبیقی و دین شناسی تطبیقی به اسطوره شناسی تطبیقی درحوزه طبیعت پرداخته است. وی اسطوره شناسی تطبیقی را محور اصلی تفکّر و تخیّل اقوام هندواروپایی می داند. ماکس مولر با طرح نظریه «بیماری زبانی» معتقد است که اسطوره ها، جز یک صورت کهن از زبان نیستند که با فیلولوژی تطبیقی اسطوره ای مانند آرش، می توان به واکاوی آن پرداخت؛ چراکه اسطوره شناسی از یک نوع بیماری زبانی ناشی می شود که موجب از دست رفتن شفافیت اوّلیه از واژه ها می شود. با توجّه به دیدگاه مولر می توان گفت که خدایان و قهرمانان اسطوره ای، صرفاً نامهایی برای پدیده های طبیعی بوده اند؛ نام هایی که به تدریج از هیبت و تکریم برخوردار شده و در پسِ کاربرد زبانی پنهان مانده و به دور از درک مستقیم با گذر زمان به اشتباه تفسیر گردیده و تشخّص یافته و الهه و یا قهرمانی اسطوره ای انگاشته شده اند؛ اسطوره آرش از این قاعده مستثنا نیست. برپایه اسطوره شناسی خورشیدی ماکس مولر، جاودانگی، تطهیرکنندگی، تندتازی و مرزبانی، ازجمله ویژگیهای مشترک اسطوره خورشید و اسطوره آرش است.
نثر شاعرانه در دو رمان «ذاکرة الجسد» و «یک عاشقانه آرام»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
166 - 184
حوزههای تخصصی:
نظم و نثر دو گونه ادبی هستند که هر یک ویژگی وکارکرد خاص خود را دارند؛ نثر با رویکردی منطقی به بیان تحلیلی و تعلیلی یک موضوع می پردازد، امّا شعر غالباً بر محور و بنیاد عاطفه، احساس و خیال حرکت می کند. در پاره ای از موارد، نثر از ویژگی های استدلالی و تحلیلی خارج می شود و با بهره گیری از صورخیال و آرایه های لفظی و بدیعی، احساس و عاطفه خواننده را تحت تأثیر قرار می دهد. این نثر، نثر شاعرانه نام دارد. رمان ذاکره الجسد، نوشته احلام مستغانمی (1953) و رمان یک عاشقانه آرام، نوشته نادر ابراهیمی (۱۳۱۵-۱۳۸۷)، دو اثری هستند که باور بر آن است؛ نثر آنها رنگ و بوی شاعرانه دارد. پژوهش حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که دامنه آن محدود به تأثیر و تأثر نیست، بلکه بر تشابه، تباین و زیبایی شناسی ادبی تأکید دارد، دو رمان مزبور را از نگاه مؤلفه های نثر شاعرانه بررسی کرده است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که موسیقی درونی(تکرار، واج آرایی)، کاربرد استعاره، تشبیه، تضاد واژگان، تضاد فعلی و حسّامیزی از برحسته ترین نمودهای نثر شاعرانه هستند که در نثر شاعرانه احلام مستغانمی و نادر ابراهیمی به کار رفته است. حضور این ویژگی ها، نثر ایشان را شاعرانه، جذّاب، خیال انگیز، زیبا و پرطروات نموده است. با این تفاوت که کاربرد استعاره های مکنیه در نثر مستغانمی، شاخص تر و ممتازتر است.
پژوهشی در واژه های دیوان ذوالفقار شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
53-74
حوزههای تخصصی:
سید قوام الدین حسین بن صدرالدین علی معروف به ذوالفقار شروانی (د: 689ه.ق.) و متخلص به ذوالفقار و قوام از شاعران فصیح فارسی گو و از مادحان خوارزمشاهیان و اتابکان لُر و قراختائیانِ کرمان است. با وجود اینکه وی از شاعران توانا و دانشمند ادب فارسی به شمار می رود، پژوهشگران چندان به آثار وی توجّهی نشان نداده اند چرا که تا امروز چاپی حروفی از دیوان وی در دسترس نیست و چاپ عکسی نسخه دیوان وی تنها یک بار در 1934م. منتشر شده است. با بررسی دیوان وی درمی یابیم که تعداد قابل توجّهی واژه بسیط یا بسیط گونه که در فرهنگ های رایج فارسی مدخل نشده است و یا شواهد چندانی در متون فارسی ندارد در اشعار وی به کار رفته است. وجود این لغات در دیوان ذوالفقار شروانی می تواند ناشی از گویش ذوالفقار شروانی باشد. پژوهش حاضر که از روش کتابخانه ای بهره برده است کوششی است برای خوانش صحیح دیوان ذوالفقار شروانی و بحث درباره لغات نادرِ اشعار وی. در این پژوهش با مراجعه به پیکره های زبانی و فرهنگ های متداول فارسی، درباره این لغات صحبت شده است تا راه برای افزودن این لغات و شواهد به فرهنگ های فارسی و نیز تصحیح انتقادی و شرح این دیوان در آینده هموار شود. همچنین نویسندگان مقاله حاضر با بررسی دقیق دیوان ذوالفقار شروانی، نکاتی را درباره زندگی وی یافته اند که از دید تذکره نویسان و پژوهشگران پیشین پنهان مانده است.
تحلیل گفتمان سیاسی اجتماعی شعر فردای انقلاب فریدون توللی بر اساس روش مربع ایدئولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶
81 - 94
حوزههای تخصصی:
فریدون تولّلی از نخستین طرفداران نوآوری های نیمایوشیج در شعر فارسی است که در عرصه شعر معاصر به عنوان شاعری رمانتیک نیمه س نتی شناخته می شود. وی در کنار فعالیت های مستمر سیاسی و اجتماعی، تلاش داشت در قامت شاعر و منتقد به توضیح و تبیین نوع شعر دلخواه خود بپردازد و چند مجموعه شعری وی با مقدمه و یادداشت همراه است. مقدمه مبسوط توللی بر مجموعه شعر رها در شناخت و دفاع از شعر نو و انتقاد از شاعران کهنه گرا و انجمن های ادبی آن دوره به نوعی مانیفست شاعران رمانتیک به حساب می آید. اما در این مجموعه در کنار اشعار رمانتیک و عاشقانه، اشعار سیاسی و اجتماعی هم دیده می شود که شعر فردای انقلاب از مشهورترین این اشعار است. هدف اصلی در این پژوهش، بررسی شعر فردای انقلاب به روش مربع ایدئولوژیک و تحلیل این موضوع است که شاعرِ وابسته به اندیشه های حزب توده، در این شعر، از چه تمهیداتی برای پیشبرد اهداف حزبی خود بهره برده است. نتایج بررسی این شعر نشان می دهد که شاعر بیشترین تمرکز را بر تقویت نقاط قوت خودی و تضعیف نقاط قوت غیرخودی دارد و به نقاط ضعف خودی و غیرخودی توجه کمتری دارد. اما از سوی دیگر این نتیجه نیز حاصل شد که روش مربع ایدئولوژیک را می توان به جای چهار ضلع به شش ضلع ارتقا داد و گسترش رفتار سیاسی و اجتماعی شاعر در توصیف نیروهای خودی و غیرخود ذیل شش ضلع می تواند به ارتقای روش مربع ایدئولوژیک منجر شود.
بررسی وتحلیل ویژگی های زبانی در نسخ خطی شروح شرف نامه نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
78 - 97
حوزههای تخصصی:
مشتاقان فرهنگ و ادب ایرانی همواره در کشورهایی مانند هند، پاکستان، افغانستان و ... در پی التذاذ ادبی و دریافت صحیح از متون فارسی بوده، در تفهیم آن ها اهتمام ورزیده و به شرح آثاری مثل شرفنامه نظامی گنجوی پرداخته اند. نگارندگان در این مقاله به روش کتابخانه ای به کاربرد واژه ها، ریخت شناسی نوشتاری و دستور زبان در نسخ خطی شروح شرفنامه نظامی گنجوی تأکید نموده با توجه به ویژگی های زبانی و سبکی آن ها را به دلیل هم-پوشانی و همسانی نثرشان توصیف می کنند. نتایج این بررسی بعد از معرفی مختصر نسخ خطی شروح شرفنامه به عنوان متون علمی- ادبی نشان دهنده آن است که همه شارحان با نگرش به محدوده مکانی آن ها، شبه قاره هند، بر زبان فارسی تسلط خوبی داشته و معانی و مفاهیم را با واژگان و جملاتی ساده، قابل فهم، صریح، روشن و منطبق با زبان معیار هند و حتی ایران آن زمان مستقیم انتقال داده اند. در عین ساده نویسی، از واژه های عربی و بومی یا اصطلاحات فنون ادبی و دیگر علوم و نیز آیات قرآنی و احادیث و عبارت های عربی بهره برده، از اطناب و زیاده گویی و کاربرد واژه های مترادف و پی درپی پرهیزکرده اند. علاوه بر این در شروح خطی مختصات دستوری مانند ترکیبات نحوی اضافی وصفی، ترکیبات و تکیه کلام های عربی، آیات و احادیث، افعل تفضیل، حروف و اسامی و افعال ساده و کهن استفاده شده و نثر آن ها را از یکدستی دور کرده است پس سبک آن ها ازنظر واژگان و ریخت شناسی، در مؤلفه های گزینش، ابداع و ساخت واژگان و رسم الخط بیشتر منطبق با ویژگی های نثر دوره غزنوی و سلجوقی (بینابین) بوده، نشانگر علمی بودن نثرآن هاست.
بررسی درهم تنیدگی- مهاجرت در آثار نویسندگان زن نسل سوم کارائیبی-آمریکایی: جامائیکا کینید و الیزابت نونز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
289 - 314
حوزههای تخصصی:
با در نظر گرفتن تبعیض ها و محرومیت های افراد مهاجر، این مطالعه موارد نابرابری و بی عدالتی مهاجرین را بررسی می کند. نظریه اینترشکشنال- دیاسپورا برای بررسی نقش همپوشانی عوامل دخیل در طرد اجتماعی، درحاشیه قرارگرفتن، تبعیض و نابرابری شغلی، تبعیض طبقاتی، جنسیت و جایگاه اجتماعی شخصیت های زن در آثار دو نویسنده زن مهاجر کارائیبی جامایئکا کینکید و الیزابت نونز مطرح می شود. نظریه اینترسکشنالیتی، بررسی شکل دهی هویت افراد مهاجر در بافت دیاسپورا و نقش اینترسکشنال عوامل متعدد که منجر به در حاشیه قرارگرفتن این گروه وهمچنین نحوه ایجاد و خنثی کردن بی عدالتی و نابرابری اجتماعی توسط سیستم های قدرتهای مسلط را امکان پذیر می سازد. چندین شاخص در دو روایت مشابه برای نشان دادن پتانسیل سیاسی و ضد هژمونیک نظریه اینترسکشنالیتی مورد مطالعه قرار گرفته است. این مطالعه به این نتیجه رسیده است که مفاهیم دوگانه قدیمی سفیدپوست/سیاهپوست، اربابی/برده گی و مرد/زن جای خود را به ابعاد متعدد درهم تنیده ای داده اند که هویت دیاسپوریک را برافراد مهاجر تحمیل می کنند. در مقایسه دو روایت، مشخص می شود که هر دو هویت دیاسپوریک کارائیبی در اینترسکشن وپیوستگی سلسله مراتب های اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و جنسیتی بوجود آمده اند که در جایگاه یک مهاجر لاجرم تجربه هایی از قبیل عدم تعلق، غرابت، در حاشیه قرارگرفتن ، بی عدالتی و نابرابری اجتماعی خواهند داشت. علاوه بر این، این مطالعه نشان داد که وقتی حس عدم تعلق به مکانی که به عنوان خانمان (وطن) تصور می شود رخ می دهد، مفاهیم تغییر، جایگاه سیال و دگرگونی هویتی به طرز محسوسی پدیدار می شوند.
تحلیل کارکرد اصطلاحات موسیقی در شعر صیدی تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
127 - 167
حوزههای تخصصی:
پیوند و درآمیختگی شعر فارسی و هنر موسیقی، برآمده از همنشینی دیرینه این دو مقوله فرهنگی، در طول تاریخ کهنِ ایران زمین می باشد که در همه ادوار شعر فارسی جاری بوده است. شاعران سبک هندی برای خلق مضامین تازه و ثقیلِ خود، از علوم مختلفی بهره می برند که در این میان موسیقی یکی از پرکاربردترین آن هاست. صیدی تهرانی یکی از شاعران خوش ذوق و کم گوی این سبک است که در مضمون سازی های خود از تلمیحات و اصطلاحات علوم مختلف، از جمله موسیقی بهره برده است. در این پژوهش، دیوان اشعار این شاعر را برای دستیابی به اصطلاحات موسیقایی به کار رفته در آن به روش کتابخانه ای و به صورت تحلیلی-توصیفی مورد بررسی قرار داده ایم تا به تبیین کارکرد این واژه ها در اشعار وی بپردازیم. پس از احصاء و بررسی ابیات شاهد، نتایج نشان می دهد که اگرچه صیدی، در مضمون پردازی های خود به اصطلاحات موسیقی توجه داشته و از موسیقی زمانه خود تأثیر پذیرفته است، ولی این تأثیر نتوانسته به مختصات زبانی وی تبدیل شود. چنانکه از بسامد اصطلاحات مستخرج در می یابیم، صیدی تنها 14/2 درصد از مضامین خود را که شامل 58 بیت از 2700 بیتِ دیوان اوست، به اصطلاحات موسیقایی اختصاص داده است. همچنین صنایع ادبی متنوعی که در اشعار این شاعر دیده می شود، اغلب در خدمت مضامین غنایی، به کار گرفته شده اند.
بررسی و تطبیق عنصر پِی رنگ در داستان «من قاتل پسرتان هستم» احمد دهقان با اقتباس سینمایی «پاداش سکوت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
197 - 219
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بحث درباره شیوه های اقتباس ادبی می پردازد، و می کوشد که از این منظر شناخت و تسلط نویسنده بر عناصر داستان را نشان دهد. شناختی که سبب موفقیت به تصویر کشیدن آثار ادبی او می شود. این مقاله با استفاده از روش تحلیلی-تطبیقی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و آرشیوی، ضمن مقایسه، بررسی و تطبیق کهن الگوی پِی رنگ داستان من قاتل پسرتان هستم از احمد دهقان، روند تبدیل این متن ادبی، به فیلمنامه پاداش سکوت را بازکاوی و تحلیل می کند. برآیند تحقیق، با توجه به دلالت های متنی نشان می دهد که پِی رنگ منسجم در ساختار داستان پردازی دهقان به خوبی رعایت شده و تسلط نویسنده بر عنصر پِی رنگ و شناخت کهن الگوهای آن، داستان کوتاه برجسته ای را در عرصه ادبیات دفاع مقدس عرضه کرده است. همچنین تاثیر و توانایی نویسنده داستان در خلق پِی رنگ مناسب، یکی از دلایل عمده در موفقیت اقتباس سینمایی آن با عنوان پاداش سکوت است. از این رو؛ این مقاله بر پایه یک چارچوب نظری و نظام مند، تلاش می کند به این پرسش ضروری پاسخ دهد که تسلط نویسنده ادبی بر ساختار و عناصر داستان، تا چه اندازه می تواند در تبدیل آثار او به متن سینمایی نقش داشته باشد؟ همچنین فیلمنامه نویسان برای انتخاب اثر مورد نظر، باید به دنبال شناخت و انتخاب چه مولفه هایی در متن ادبی باشند که موفقیت فیلمنامه اقتباسی را تضمین کند؟
معناپردازی در پس حوادث جنگ (بازخوانی رمزگان در رمان سفر به گرای 270 درجه با رویکرد ساخت شکنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۴) ویژه نامه ادبیات انقلاب اسلامی
120 - 142
حوزههای تخصصی:
در رویکرد ساخت شکنی، معنا، از کشاکش تقابل بنیادِ دال های حاضر و غایب متن، ماهیّتی چندوجهی و دیگرگون و گاه متضاد به خود می گیرد و عرصه متن، با رهایی از تمرکز بر معنایی خاص، به روی خوانش هایی تازه گشوده می گردد. در رمان سفر به گرای 270 درجه، تلخی ها و ناکامی های دفاع مقدّس در فضایی واقع گرایانه با دیگر لایه های جنگ پیوند خورده است؛ روندی که برخی منتقدان، با نسبت دادن مؤلّفه های ناتورالیستی به آن، معتقدند تأکید بر صحنه های مرگ و خشونت و فقر و ... نویسنده را از طرح دیگر مفاهیم مرتبط با دفاع مقدّس غافل ساخته. جستار حاضر خوانشی است متفاوت، با وام گیریِ مؤلّفه های رویکرد ساخت شکنی در نشانه شناسی و کاربرد روش توصیفی₋ تحلیلی، در پاسخ به اینکه مهم ترین اجزای رمزگانی و عوامل کنشگر در پردازش معنا در گوشه و کنار رمان کدام اند؛ ترکیب اجزاء و عوامل یادشده چه حاصلی با خود دارند یا به چه سرانجامی می رسند؟ در بررسی متن، به حضور فعّال سه گروه رمزگان «رمزگان فرهنگی اجتماعی» (خانواده، شگردها، خرده فرهنگ ها، اسامی)؛ «رمزگان مرتبط با جنگ» (عام، ویژه، لایه های خشن، لایه های افتخارآمیز)؛ و «رمزگان فنّی» (نمادها، جملات کوتاه، واژگان خاص، تیپ ها) اشاره شد. در نهایت، با طرد ذهنیّت های ناتورالیستی، از هویّت سازی و معناپردازی و سبک آفرینی به مثابه سه دستاورد مهمّ مفصل بندی اجزای رمان یاد شد. بنابراین، رمان، با دارابودن مجموعه ای از کنشگران، می تواند متنی پویا و متنوّع در حوزه دفاع مقدّس به شمار آید.
بلاغت وقوعی (مطالعل موردی: سبک شناسی بلاغی شعر محتشم کاشانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مکتب های شعر پارسی که ظاهراً با تعریف جدید و اروپایی آن نیز تا حدی همخوانی دارد، مکتب وقوع است. واسوخت هم نوعی از وقوع گویی است که به عقیده پژوهندگان، محتشم کاشانی این سبک را ابداع کرده و به اوج رسانیده است. تأملی گذرا در مطالعاتی که در زمینه شعر مکتب وقوع و واسوخت انجام شده، نشان می دهد که غالب آن ها به «عدم بهره گیری شاعران این مکتب از شگردهای بلاغی» اتفاق نظر دارند. بر اساس این پژوهش ها، زبان شعر وقوعی عاری و خالی از شگردهای ادبی است. پرسش این پژوهش این است که آیا به راستی شعر مکتب وقوع، خاصه شعر محتشم، شعری ساده، بی پیرایه و خالی از صناعات ادبی و اغراق های شاعرانه است؟ برای تبیین صحّت یا عدم راستی ادعاهای کلی گویانه، نیاز به یک کار آماری با معیار دقیق است. این جستار که با شیوه کمّی آماری و با رویکردی سبک شناختی نوشته شده است، با بررسی چند هنرسازه ادبی در مقداری مشخص از شعر محتشم و مقایسه آن با مقیاس شاعران برجسته سبک های عراقی و هندی نشان می دهد که نه تنها شعر محتشم خالی و عاری از شگردهای بلاغی نیست، بلکه شمار و بسامد صناعات شعر او گاه بیشتر از میزان شاعران سبک های عراقی و هندی است. هم چنین بر مبنای داده ها و نتایج این جستار بایسته است که با تشکیک در قول معروف و نقیضِ فرضِ رایج، با بازبینی آثار شاعران وقوعی و انجام پژوهش هایی دقیق و آماری، بلاغت راستین شعر آنان را معین کرد.