فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۵۷
103 - 135
حوزههای تخصصی:
گاو عنبری موجودی است افسانه ای با ویژگی های خاص که حکایت آن در متون نظم و نثر فارسی بازتابی گسترده دارد؛ به طوری که از قدیم ترین منابع موجود تا به امروز می توان نشانی از آن بازیافت. البته علی رغم قدمت این افسانه و اشارات پربسامد مربوط به آن در متون مختلف و نیز برداشت اشتباه از ماهیت آن، مایه شگفتی است که تاکنون پژوهش درخوری درباره این موجود انجام نگرفته است. این پژوهش با هدف بررسی منشأ، قدمت و روایت های گوناگون این موجود افسانه ای و نیز تعیین ویژگی های آن براساس منابع و اسناد مختلف، به چگونگی بازتاب حکایت این گاو پرداخته است. نویسندگان با بررسی منابع مختلف، ازجمله عجایب نامه ها، متون روایی، اساطیری، افسانه ای، تاریخی و غیره، مطالب مرتبط با موضوع را گردآوری کرده و به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از مطالعه کتابخانه ای و فیش برداری، دسته بندی و تحلیل کرده اند. از یافته های این پژوهش ارائه سیر تاریخی این حکایت و تغییرات مربوط به آن در متون دوره های مختلف و نیز تعیین هویت این گاو و تمییز آن از حیوانات مشابه و گاو دریایی واقعی است.
بررسی سطوح کارکردی ارتباطات غیرکلامی زبان بدن؛ با تکیه بر کتاب ثَلاثَهُ العَرایِس وَ لِذَّهُ النَفایِس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
220 - 251
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های مشترک داستان ها و روایات، کمیّت و کیفیّت روابط میان شخصیت های داستان است که به دو شیوه کلامی و غیرکلامی آشکار می شود؛ اما میزان بهره بردن از این دو نوع ارتباط و چگونگی ترکیب آن ها در روایت، با توجه به اهداف نویسنده و نوع مخاطب تغییر می کند. نسخه خطی ثَلاثَهُ العَرایِس وَ لِذَّهُ النَفایِس، اثر حاجی علی بن حاجی الله وردی کاشی ساز مشهدی، یکی از نویسندگان گمنام عصر صفوی در قرن دوازدهم هجری قمری است. این اثر، کتابی مهم و ارزشمند در زمینه داستان نویسی و رمان است که با قلم توانمند خود نویسنده به کتابت و نگارش درآمده است. موضوع کتاب، افسانه و حکایاتی است که مؤلف، آن را از جرح و تعدیل و تحریف و تغییر وقایع معروف تاریخی، فراهم آورده و با سود جستن از اشعار فردوسی و دیگر شاعرانی همچون سعدی، حافظ و مولانا و ضرب المثل های گوناگون، روح حماسی و ادبی در آن دمیده است. نویسنده در این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی عناصر ارتباطات غیرکلامی و تأثیر آن بر عناصر داستانی ثَلاثَهُ العَرایِس وَ لِذَّهُ النَفایِس بررسی و تحلیل کند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که نویسنده با توجه به زمان و مکان قرارگرفتن افراد از روابط غیرکلامی خاص همان شرایط استفاده کرده و در میان فرآیندهای ارتباطات غیرکلامی، از حرکات و اشارات مختص چهره، دست و پا و چشم، بیشتر استفاده نموده است به گونه ای که نقش به سزایی در جریان انتقال مفاهیم و پیام ها داشته اند.
کاربردهای زبانی-روایی جمع های قراردادی در داستان پردازی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
169 - 202
حوزههای تخصصی:
از صورت ضمیر اول شخص جمع همیشه معنای جمعی افاده نمی شود. ماحصل موقعیت هایی که این ضمیر به شکل مجازی برای ارجاع به اول شخص مفرد به کار می روند، پدید آمدنِ شبه -جمع ها است. این شبه -جمع ها که به ضمیر "ما" حالتی قراردادی می دهند در پرداخت روایی کاربردهای گوناگونی دارند. به شکل عمده می توان بر مبنای اتّکای ارجاعیِ ضمیر جمع به درون یا بیرون متن، آن را به دو دسته "انحصاری" و "فراگیر" تقسیم کرد. گونه های شاخص "ما"ی منحصر، جز کاربرد صورت متواضعانه آن به صورت عمومی، سه شکل های "ملوکانه"، "صوفیانه" و "مؤلفانه" دارد که تشکیل هر یک تابع زمینه های ذهنی-اجتماعی منحصر به فردی است و در پرداخت های روایی به انواع گوناگونی چون شخصیت پردازی و ایجاد سبک روایی از آن ها بهره برده می شود. از سوی دیگر "جمع عالمانه" صورتی از دسته فراگیر است که امروزه در داستان نویسی به عنوان تمهیدی برای بازنمایی از آن بهره برده می شود و ظرفیت های جالب توجهی به روایت می افزاید. پژوهش حاضر تلاش می کند زمینه های ذکر شده را با استفاده از پارادایم های مترتبی چون روان شناسی و جامعه شناسی بکاود و سپس ظرفیت های روایی ذکرشده را با استفاده از نمونه های داستانی معاصر تبیین کند.
کارکرد حقوقی، قانونی و قضایی آتشکده ها در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آتشکده ها در شاهنامه، افزون بر جایگاه دینی خود از کارکردهای دیگری ازجمله کارکرد حقوقی، قانونی و قضایی نیز برخوردارند. اشاراتی که در این باره وجود دارد از اهمیت نقش و جایگاه آتشکده ها به عنوان بخشی از مراکز مهم اجرای قانون و امور قضایی، عمل به تعهدات فقهی- حقوقی، و پیوستگی فراوان میان قوانین و مجازات های صادره از سوی شاهان با رویکردهای مذهبی خبر می دهد. مقاله پیش رو با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نقش آتشکده ها در زمینه «قواعد قضایی»، «قراردادهای اجتماعی» و «پیمان های دینی» براساس اشارات شاهنامه خواهد پرداخت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در شاهنامه، پیوند عمیقی میان کارکردهای اقتصادی - سیاسی آتشکده ها با کارکرد فقهی- حقوقی، قضایی وجود دارد و آتشکده ها، بستر مناسبی برای عمل به تعهدات دینی و اجتماعی (وقف، اَدای نذر و سوگند)، و پیشگیری از وقوع جرائم و یا کاهش آن ها به شمار می آیند که این مهم، در سیاست شاهان ساسانیِ شاهنامه به روشنی آشکار است؛ از طرفی، آتشکده ها محل هایی برای زدودن جنبه اجتماعی و فقهی گناه و جرم از افراد (گناهکار/ مجرم)، یا آمرزش روانِ درگذشتگان بوده اند که این امر در قالب مجازات های گوناگون، و همچنین کفاره و وقف در شاهنامه انجام می گیرد که هر دو این موارد، به صورت مالی (نقدی و غیرنقدی) و غیرمالی (تنبیه گناهکار/ مجرم) مرسوم اند.
نگاهی تحلیلی به تمثیل سازی پروین اعتصامی با واژه « میوه»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
110 - 125
حوزههای تخصصی:
شاعران ازتمثیلات مختلفی درآثار خود استفاده کرده اند. و از شگردهای ادبی بهره مند شده اند. یکی از این شاعران پروین اعتصامی است که اشعاری زیبا و مؤثر دارد، و در مواردی ذهن هر انسان آگاه را به تأمل وامی دارد. او در آثار خود به کارگیری تمثیلات را به شیوه ای نوآورانه به نمایش گذاشته است.این مقاله، به بررسی تمثیل سازی پروین با استفاده از واژه «میوه» پرداخته است. هدف آن، تحلیل نقش واژه «میوه» در شعر او و نحوه به کارگیری آن به منظور انتقال مفاهیم و انتقادات اجتماعی است. ضرورت این پژوهش نشانگر آنست که تمثیل ها نقش مهمی در فهم بهتر مخاطبان از شعر و ادبیات دارند و می توانند به عنوان ابزاری برای انتقال پیام های پیچیده به کار روند، نتیجه پژوهش نشان داد که پروین اعتصامی با استفاده از تمثیل های میوه ای، به تصویرکشی مسائل اجتماعی و اخلاقی پرداخته و به نقد رفتارهای زمان خود اشاره کرده است. بنابراین نه تنها زیبایی بصری و حسی را به شعر افزوده اند، بلکه ابزاری برای انتقاد و آموزش هستند. تحلیل های انجام شده بر روی اشعار اعتصامی نشان دهنده تسلط او بر زبان و به کارگیری تمثیل ها به شیوه ای نوآورانه است. از تحلیل شعرهای او مشخص شد که میوه ها نه تنها به عنوان عناصری تزئینی، بلکه به عنوان نمادهایی از تجدید حیات، تحول و حتی فساد استفاده شده اند. همچنین اعتصامی با استفاده از میوه ها در تمثیلات خود، به طور موثری پیام هایی درباره جایگاه زنان، اخلاق اجتماعی و اهمیت طبیعت را منتقل کرده است. پژوهش حاضربه روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی -تحلیلی صورت گرفته است.
تأثیر تجربه های تلخ زیسته بر درون مایه، لطافت زبان و تصویر های شعری با تأملی درکابوس نمایی های موجود در شعر شفیعی کدکنی و امل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
103 - 128
حوزههای تخصصی:
اهی رخدادهای تلخ زندگی، روح انسان و به ویژه روح لطیف شاعران را که عاطفهای به شدت شکننده دارند، به اندازهای مکدر میکند که پدیدهها و اشیای زیبای طبیعت، در چشم و دل آنها به کلی، رنگ می- بازد و شکلی کابوسگونه به خود میگیرد. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی مبتنی بر مقایسه، این رویکرد را در نمونه اشعاری، از دو شاعر برجسته معاصر، شفیعی کدکنی و امل دنقل بررسی نموده و کوشیده به این پرسش، پاسخ گوید که کابوسگونگی در شعر این دو شاعر، چگونه نمود پیدا کرده و چه تأثیری بر زبان و تصویرهای شعری آنها گذاشته است. یافتههای پژوهش نشان میدهدکه در شعر این دو شاعر دغدغهمند معاصر، کابوسهای شعری ترسناک بسیاری یافت میشود و در بسیاری از اوقات، رخدادهای ناگوار زندگی، شاعر را مجبور به انتخاب درونمایهای خشن و زمخت و به تبع آن، نواختن نغمه- هایی ناهمسو با لطافت ذاتی شعر سوق داده است در این نمونه اشعار، بیرحمی و تلخی حوادث، احساس شاعر را به گونهای ناگوار ساخته که وصف دلپذیر پدیدههای زیبای طبیعت و لطافت زندگی که ویژگی اتی شعر است، جای خود را به توصیف رخدادهای دلخراش داده و در پی آن، لطافت زبان و خیال شاعرانه، دستخوش یک نوع دگردیسی بنیانی شده است.
تحلیل مؤلفه های کاربردی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
9 - 28
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی فرهنگی آن بخشی از دیپلماسی است که پیگیر توسعه مناسبات بین المللی و بین الدولی از دریچه فرهنگ، هنر و مؤلفه های تمدن ساز است. جمهوری اسلامی ایران با دارا بودن مؤلفه های فرهنگی، تمدنی، دینی و اشتراکات فراوان قادر به نقش آفرینی فعال تر در حوزه دیپلماسی فرهنگی در هند است. در این پژوهش کاربردی سعی می شود با استفاده از مهم ترین آثار و منابع کتابخانه ای دردسترس به روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش باشد که مؤلفه های کاربردی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در هند کدام است؟ فرضیه این پژوهش عبارت از این است که مؤلفه های دینی-ارزشی، فرهنگی-هنری و تمدنی-هنجاری می تواند با توجه به روابط فرهنگی و تمدنی چندهزارساله، وجود جامعه گسترده مسلمان، حضور هشتصدساله زبان و ادبیات فارسی و شخصیت های فرهنگی و ادبی مشترک، به ارتقای قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران کمک شایانی کنند؛ بنابراین پژوهش حاضر از منظر نظریه سازه انگاری به تحلیل موضوع خواهد پرداخت.
حکایات الصّالحین به مثاب منبعِ جنبی در تصحیحِ پند پیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پند پیران یکی از متون کهن صوفیّه است که بیست باب دارد و هر بابِ آن حاوی ده حکایت از پارسایان و زاهدان است. جلال متینی این کتاب را براساسِ یک نسخه خطی تصحیح و منتشر کرد؛ امّا چون در آن نسخه نام کتاب مذکور نبود، مصحّح عنوانِ «پند پیران» را بر آن گذاشت. این کتاب پیش از سال 1060ق به دستِ مترجمی ناشناس به عربی ترجمه شده است که عنوانِ آن «حکایات الصّالحین» است. از آنجاکه حاجی خلیفه در کشفُ الظُّنّون کتابی به فارسی با نامِ «حکایات الصّالحین» و با همین ساختار، تألیفِ عثمان بن عمر الکهف معرّفی کرده است، به احتمالِ قوی نامِ اصلیِ پند پیران، حکایات الصّالحین و نامِ نویسنده آن نیز عثمان بن عمر الکهف است. ضمناً در شبه قارّه هند، حبیب رکن الدّین پهواری قریشی که از وجودِ اصلِ فارسیِ حکایات الصّالحین بی خبر بوده، متن عربی را در سال 1060ق به فارسی ترجمه کرده است. در تصحیحِ پند پیران، استفاده از حکایات الصّالحین به عنوانِ منبعِ جنبی ضرورت دارد و ضبط های صحیح و شایان توجّه متنِ عربی، به ویژه در اسامی خاص، می تواند در تصحیحِ متن فارسی یاریگرِ مصحّح باشد.
کاربرد ان. ال. پی در حکایت های گلستان سعدی با تأکید بر الگوی سوئیش (جابه جایی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
207 - 236
حوزههای تخصصی:
الگوی سوئیش(جابه جایی) برای اوّلین بار در سال 1985 توسط ریچارد بندلر(روان شناس) و جان گریندر (زبان شناس)، بنیان-گذاران رشته ان. ال. پی مطرح شد. بر اساس این الگو، رفتارهای خوشایند و هدفمند، با کمک منابع درون جایگزین رفتارهای ناخوشایند، اجباری و ناخواسته می شوند. در میان شاعران و نویسندگان بزرگ ادبیات فارسی هم سو با این شیوه درمان، سعدی استادی کارآزموده و عمل گراست که در گلستان با به کارگیری الگوی جابه جاییِ آنی، رفتارهای خوشایندِ شادی آفرین را با کمک منابع درون، جایگزین رفتارهای ناخوشایند و بازدارنده می کند. هدف تحقیق حاضر که با روش تحلیلی - توصیفی همه ابواب گلستان را مورد واکاوی قرار داده است، کاربرد ان. ال. پی در حکایت های گلستان سعدی با تأکید بر الگوی سوئیش است. فرضیه پژوهش تأکیدی است بر این مسئله که هرکس برای خلقِ تصاویر خوشایند و نتایجی که دنبال می کند، منابع لازم و کافی در اختیار دارد و می تواند با شناخت دقیقِ محرّک های مهاجم و مزاحم برای تولید تصاویر مثبت و نشاط آفرین از منابع درون اقدام کند و خود را از هرگونه ترمز ایست(عدم تحرّک، تنبلی) و تله های ذهنی دور کند. با این هدف، نتیجه یافته ها درگلستان نشان داد که مواجهه مؤثّر با تله و رهایی ذهن از اسارتِ تصاویرِ مهاجم می تواند دلیل بروزِ تصوّرات خوب و رشد احساسات خوشایند در ذهن باشد و به تبع آن دلیلی مؤثّر در جلوگیری از سرایت آن به دیگران خواهد بود. همچنین این رویارویی قدرتمند، نشاط، سرزندگی و عزّت نفس پایدار را به دنبال خواهد داشت.
تحلیل عواطف در داستان های محمود دولت آبادی (رمان جای خالی سلوچ و داستان های کوتاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
197 - 216
حوزههای تخصصی:
آدمی با ابراز عواطف به جهان خود روح می بخشد. «ابراز عاطفه» یکی از شیوه های ارتقاء کیفیّت زندگی و برقراری ارتباط های مؤثر انسانی است. در ادبیات داستانی معاصر، آثار محمود دولت آبادی به لحاظ واقع گرایانه بودن، متونی مناسب برای بررسی عواطف انسان ها و تعامل های عاطفی آنان است. نویسنده در مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی به «بررسی کمی و کیفی عواطف شخصیّت ها» در داستان های دولت آبادی (رمان جای خالی سلوچ و نه داستان کوتاه) پرداخته است. مهم ترین هدف؛ یافتن پاسخ این پرسش هاست: «چه عواطفی» «چرا»، «چگونه» و با «چه پیامدهایی» در اشخاص داستان های منظور بروز می یابند؟ نتایج نشان می دهد: در داستان های برگزیده، عواطف منفی خاصه «خشم و ترس» غالباً به علل: مشکلات اقتصادی، قهر طبیعت، فقر فرهنگی، جامعه ارباب-رعیتی، و... به شیوه های مختلف مانند: آشوب و نزاع های جمعی، خشونت های کلامی و غیرکلامی (آزارهای جسمی و روحی) بروز یافته، بر عواطف مثبت چیره می گردند. عواطف مثبت همچون: «شادی و عشق» نسبتا اندک و اغلب در رفتارهای غیر کلامی اشخاص داستان و گاه در برخی سنت های محلّی و ملّی- غالباً به صورت «غیرمستقیم»- نمایان می شوند. آثارعواطف که گاه خود، عامل پیدایی یا دگرگونی عواطف دیگرند، در حیطه های زیستی-فرهنگی-اجتماعی اشخاص داستان به اشکال مختلف ظهور می یابند
تحلیل ساختار و کارکردهای کلان روایت ها در قصاید مدحی( مطالعه موردی قصاید فرخی سیستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
47 - 66
حوزههای تخصصی:
متن و معنی قصاید مدحی، در ساختاری روایی ساماندهی می شود. شاعر تلاش می کند تا بر اساس تاریخ، تجربه و علوم مختلف، روایت های خرد را که قدرت نظام سازی ندارند به حاشیه براند یا آنها را در روایتی جامع و واحد که سیاست و مذهب حاکم از آن حمایت می کنند، حل نماید. همین امر موجب شکل گیری کلان روایتهایی مانند آزادی و عدالت، رفاه و توسعه و در نتیجه «سایه خدا بودن پادشاه» در قصاید مدحی است. این روایت های ساخته شده، دیگر نیاز به تایید یا تصدیق علمی و بیرونی ندارد، بلکه بلاغت درونی شعر و قرارداشتن شاعر در ساختار قدرت، مشروعیتی درونی به آن ها می دهد. در این مقاله تلاش شده تا با روشی توصیفی و تحلیلی و با تأسی از اندیشه های فرانسوا لیوتار، به این پرسش پاسخ داده شود که ساختار و شیوه های شکل گیری کلان روایت ها در قصاید مدحی چگونه است؟. می توان کلیت سازی، بدیهی جلوه دادن حقیقت های ایدئولوژیک، مشروعیت بخشی های زبانی، طرد و جذب، گفتمان سازی و نفی تناقضات اجتماعی، از مهمترین پیامدهای زبانی و معنایی شکل گیری کلان روایت در قصاید مدحی دانست.
Re-reading the Position of Women in Islamic-Iranian Mystical Texts (With Reference to Attar and Rumi’s Works)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Contrary to the traditional disciple-making efforts presented by commentators of mystical works, which aim to consolidate a fanatical attitude towards mysticism and hide any epistemological defects, these works have their own disadvantages, similar to any other knowledge system. One of these disadvantages is the categorization of "women," which, due to the continuation of the patriarchal worldview and the Mithraic origin of Iranian-Islamic mysticism, has been approached with a dogmatic and gender-oriented perspective. Therefore, within the mystical tradition, despite occasional praises given to women in Sufi works, they are generally regarded as symbols of evil passion, and the love for them is seen as figurative and lustful. In these instances, the mystical texts acknowledge their own stance, and, often in contrast to the efforts of their fanatical admirers, provide an opportunity for so-called "destructive" analyses. The present article examines the contradictions within the works of two renowned mystical poets, Attar and Rumi, specifically regarding their portrayal of "woman". By adopting a deconstructive approach, often utilizing textual evidence, it aims to highlight their patriarchal attitude. Consequently, it concludes that while researchers of mystical works have often attempted to absolve the mystic poets of their patriarchal or misogynistic gender-oriented views, the mystics themselves have not done so.
بررسی آرا و اندیشه های سیمین بهبهانی درباره گذشته ادبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
203-220
حوزههای تخصصی:
سیمین بهبهانی جزو شاعران شاخص معاصر است که مخصوصاً در حوزه غزل دستاوردهای قابل توجهی داشته است. بررسی آثار سیمین نشان می دهد که وی علاوه بر سرودن شعر، در زمینه نقد ادبی نیز اندیشه ها و آرای مهمی دارد. هدف ما در این پژوهش، بررسی و ارزیابی دیدگاه های سیمین درباره ادبیات کلاسیک است. اهمیت این مسئله از آن روست که معمولاً شاعرانی که داعیه نوآوری دارند، ادبیات قدیم را مانع خود می بینند و گاه با نظرات و تحلیل های خود درصدد تخریب آن برمی آیند؛ اما سیمین به عنوان شاعری نوآور، نگاهی معتدل به این قضیه دارد و ضمن ارج نهادن به ادبیات گذشته، به نوآوری نیز می پردازد. در این پژوهش با روش تحلیلی – انتقادی، تلاش شده است نظرات و آراء سیمین که به شکل پراکنده در مقدمه کتاب های شعر، مصاحبه ها، یادداشت ها و گفت وگوهایش طرح شده است به شکلی نظام مند و منسجم استخراج، رده بندی و تحلیل شود. برای رسیدن به این هدف ابتدا زندگی و عوامل مؤثر بر شکل گیری ذهنیت او بررسی شده، سپس دیدگاه ها و نظرات او درباره دوره های ادبی، سبک ها، گونه های ادبی، شاعران و قالب های ادبی قدیم، رده بندی و تحلیل شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که زیستن سیمین در خانواده ای علمی و انس و مطالعات عمیق او در ادب قدیم، باعث شکل گیری ذهنیتی پخته و معتدل در او شده است و داوری ها و ارزیابی های او در باب شعر کلاسیک فارسی، می تواند الگویی مناسب برای نقد گذشته ادبی ما باشد.
مقاله ی کوتاه: پیوند واژگانی و معنایی بیتی از حافظ با آیین مهرپرستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۱)
147 - 154
حوزههای تخصصی:
هرچند در قلمرو شعر حافظ، پژوهش های فراوانی انجام شده است، هنوز می توان از زاویه های مختلف به آن پرداخت و مطالب تازه ای در پیوند با آن ارائه کرد. در این مقاله یک بیت از غزل حافظ، یعنی: «ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر/ سپیده دم که هوا چاک زد شعار سیاه»، به منظور نشان دادن پیوند میان آن با آیین مهرپرستی موردتوجه و تحلیل قرار گرفته است. شیوه ی رسیدن به هدف مورداشاره، ازطریق مشخص کردن ضبط دقیق واژه های بیت و خوانش درست تر آن، نقد نظر چند تن از حافظ شناسان درباره ی آن و اثبات پیوند میان واژه های کلیدی و مهم بیت با نمادهای مطرح در آیین مهرپرستی به کمک نشانه های درون متنی و برون متنی صورت گرفته است. دستاورد عمده ی این پژوهش، تقویت نظریه ی توجه و رویکرد حافظ به آیین میتراییسم یا مهرپرستی و روشن تر از پیش نمودن فضای نیمه تاریک مسئله است.
آیین سماع و موسیقی عرفانی ایران در آثار فارسی شهاب الدین یحیی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزد برخی صاحب نظران، موسیقی یادآور آواز کیهانی است که همه هستی بهره مند از این آواز، در چرخش و گردش اند. سماع نزد صوفیان یادآور سماع عارفانه انسان و خدا در عالم ذر و عهد الست است. در آثار به جا مانده از دیرزمان در فرهنگ ایرانی به مسئله سماع پرداخته شده است. سهروردی احیاگر حکمت اشراق در آثار عرفانی فارسی اش از دیدگاه ویژه خود به سماع می پردازد. با توجه به اهمیت این مسئله، ما در این پژوهش در پی پاسخگویی به دو پرسش هستیم؛ اول این که موسیقی عرفانی (سماع عارفانه) از دیدگاه سهروردی چه کارکردهایی دارد و دوم، موسیقی عرفانی چگونه ما را تا رسیدن به حقیقت یاری می دهد. در این مقاله روش پژوهش، مراجعه مستقیم به آثار فارسی عرفانی سهروردی و توصیف و تحلیل دیدگاه وی درباره سماع است. در نگاه سهروردی برای سماع سه کارکرد می توان قائل شد؛ نخست، جان افسرده و خاطر حزین او را شادی و طرب می بخشد. دوم، برای رسیدن به حقیقت و درراه رسیدن به آن در او ایجاد انگیزه و شوق می کند و سوم، برای رسیدن به حقیقت به او توان می بخشد و زمینه لازم جهت دریافت معارف معنوی را در وی فراهم می آورد.
خوانش بیش متنی داستان دو جانور: ایخنیلات نوشته آلِکسِی رِمیزوف و کلیله ودمنه با تکیه بر گونه شناسی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
171 - 194
حوزههای تخصصی:
کلیله ودمنه به عنوان اثری فاخر و ارزشمند، یکی از متون تأثیرگذار بر آفریده های ادبی گوناگون در دوره های مختلف تاریخ ادبیات جهان بوده است. دامنه این تأثیر در ادبیات روسیه در حکایت های اخلاقی ایوان کریلوف و قصّه های فسیوالود گارشین و لِف تالستوی در قرن نوزدهم و حتی، آثار برخی نویسندگان قرن بیستم روسیه، از جمله آلِکسِی رِمیزوف قابل مشاهده است. در این جُستار برآنیم تا با به کارگیری شیوه تحلیل تطبیقی محتوا و تکیه بر نظریه ترامتنیت ژرار ژنت و رویکرد رِمیزوف به اقتباس ادبی از متون کهن و با اتکاء به تحلیل عناصر داستان، میزان و چگونگی تعامل داستان دو جانور: ایخنیلات نوشته آلِکسِی رِمیزوف را با پیش متن کلیله ودمنه مورد توجّه و مداقه قرار دهیم. برایند یافته های پژوهش حاکی از آن است که طبق فرضیه تحقیق، رابطه بیش متنیت از میان زیرشاخه های نظریه ترامتنیت ژنت، مصداق بیشتری درخصوص رابطه دو متن نامبرده دارد و دو باب شیر و گاو و بازجُستِ کار دمنه از کلیله ودمنه به عنوان پیش متن داستان نویسنده روسی مشخص می شوند. بررسی ها نشان داد در رابطه بیش متنی میان دو اثر مذکور، تراگونگی بر همان گونگی غلبه داشته و بنا بر گونه شناسی ژنتی، شاهد کارکرد تفنّنی، گشتار کمّی کاهش و گونه پارودی در رابطه بیش متنی آن ها هستیم.
بررسی عناصر ادبیات اقلیمی در داستان های محمود دولت آبادی و علی عباس حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
503 - 525
حوزههای تخصصی:
بازتاب حال و هوا، اوضاع و موقعیت های اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی پیرامون یک هنرمند، در زندگی شخصی و آثار هنری او مشهود است. یکی از این عوامل بیرونی تأثیر گذار بر افکار هنرمند، جغرافیای طبیعی محل تولد یا زندگی وی است. ادبیات اقلیمی یکی از شاخه های ادبیات است که ویژگی های طبیعت و افراد ساکن در منطقه ای خاص را بیان می کند. این نوع ادبی در ادبیات تمام مناطق جهان از جمله ادبیات فارسی و ادبیات اردو دارای اهمیت زیادی است. علی عباس حسینی در شبه قاره هند و پاکستان و محمود دولت آبادی در ایران به خلق آثار بسیاری منطبق با ادبیات اقلیمی پرداخته اند و از ارزش بالایی در این حوزه ی ادبی برخوردار هستند. داستان های دولت آبادی اغلب در فضای استان خراسان و داستان های حسینی در فضای اوتارپرادش جریان دارند. در این پژوهش ابتدا تعاریف موجود از ادبیات اقلیمی و سپس تاریخچه این نوع ادبی در ادبیات فارسی و اردو به طور مختصر بیان شده است و سپس به شیوه ی تحلیلی و استنباطی، عناصر و ویژگی های ادبیات اقلیمی در داستان های علی عباس حسینی و محمود دولت-آبادی به شکل تطبیقی مورد بررسی قرار خواهد گرفت که ضمن مطالعه ی این نقد و بررسی، زمینه ی آشنایی با فرهنگ و اقلیم مناطق توصیف شده توسط داستان های این دو نویسنده امکان پذیر می گردد.
زن افغان در آیینه ادبیات، خوانش نقد جغرافیایی در هزار خورشید تابان و مدرسه ی زیبایی کابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
673 - 688
حوزههای تخصصی:
زنان افغانی در دوره های مختلف شرایط متفاوتی را تجربه کرده وطی دو مرحله حکومت طالبان بر افغانستان، فعالیت و حضور آنان در جامعه به شدت سرکوب شده است. محرومیت از تحصیل، کار و فعالیت اجتماعی، اسارت در خانه، ازدواج های اجباری، خشونت در مقابل عدم تمکین وغیره از جمله مشکلاتی است که زنان افغانی با آن دست و پنجه نرم می کنند. به همین دلیل نویسندگان و مدافعین حقوق زنان، با نوشتن رمان ها و مقالات، فضای مرد سالارانه افغانستان را به تصویر کشیده و با نقل روایت های واقعی به دفاع از زنان این سرزمین می پردازند. خالد حسینی نویسنده افغان-آمریکایی با رمان معروف خود به نام هزار خورشید تابان سعی در بازنمایی سرگذشت این زنان و فضای مردسالارانه در کشور افغانستان دارد. دبورا رودریگز به عنوان یک آرایشگر آمریکایی با نوشتن کتاب مدرسه ی زیبایی کابل به شرح خاطرات اقامت خود در افغانستان پرداخته است و روایت نقش زنان این سرزمین و رنج و مشقت هایشان را در آیینه ی ادبیات به منصه ی ظهور می رساند. در این میان نقش مکان و فضا در ایجاد این دو اثر ادبی با بهره گیری از نقد جغرافیایی بسیار حائز اهمیت است. این پژوهش، با بررسی تصویر «خود» و «دیگری» در دو اثر و نمودهای آن در فضای کشور افغانستان سعی دارد؛ تأثیر مطالعات فرااستعماری در تحلیل نگاه مهاجر و نگاه بومی را مورد بررسی قرار دهد. همچنین چگونگی گذار از توصیف فضای واقعی به فضای خیالی در خصوص زن افغان در ذهن مهاجر غربی و تاثیر آن بر خواننده مورد تحلیل قرار می گیرد.
دگردیسی اسطوره یونانی از رهگذر دو اقتباس منظوم شکسپیر و ایرج میرزا از منظر راهکارهای ترجمه آندره لفویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله دگردیسی اسطوره یونانی را از رهگذر دو اقتباس منظوم شکسپیر و ایرج میرزا و از منظر راهکارهای ترجمه پیشنهادی آندره لفویر بررسی تطبیقی می کند. ایرج میرزا چه از طریق ترجمه فرانسوی آثار شکسپیر و چه از طریق دو ترجمه منثور و منظوم لطفعلی صورتگر از این دو منظومه، می کوشد اقتباس منظوم و البته ناتمام زهره و منوچهر را بسراید. در هر سه اثر، ماجرا حول محور شخصیت اصلی ونوس و زهره می چرخد. در هر سه اثر، راز و نیاز با ونوس و زهره است و امتناع از عشق با آدونیس و منوچهر. تمناهای زنانه در گذار از آوید به شکسپیر شدت و حدت رمانتیک تری پیدا می کند. در منظومه ایرج، این تمناهای زنانه رنگ و بوی تنانگی می یابد. دگردیسی اصلی در گذار از آوید به شکسپیر و ایرج به بهره مندی ایرج از فضاسازی ایرانی مطابق با سنت و فرهنگ ایرانی مربوط می شود. در مجموع، اسطوره یونانی در گذار از رنسانس انگلیسی به رنسانس ایرانی، که نوعی ترجمه آزاد از ترجمه آزاد است، خود دچار دگردیسی هایی می شود. این مقاله می کوشد این دگردیسی را از منظر یکی از راهکارهای ترجمه ای یعنی راهکار اقتباس بررسی و تبیین کند.
مفهوم سازی اصطلاحات (ضرب المثل های) حیوانات در کوهمره سرخی (تعامل میان مجاز و استعاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۵۶
107 - 145
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به نحوه مفهوم سازی اصطلاحات در گویش کوهمره سرخی از دیدگاه شناختی می پردازد. نحوه مفهوم سازی در اصطلاحات، پیچیده بوده و لازم است علاوه بر نقش استعاره یا مجاز، تعامل میان استعاره و مجاز هم لحاظ شود تا داده های بیشتری قابل توجیه شوند. روش این پژوهش میدانی و کتابخانه ای است. نخست به روش میدانی 283 ضرب المثل گردآوری شده و سپس به روش کتابخانه ای و با رویکرد شناختی براساس الگوی مجاز، استعاره و تعامل میان آن ها از دیدگاه رویز د مندزا و دیز (Ruiz de Mendoza & Díez, 2002) داده ها تحلیل و برای هر مبحث نمونه هایی ذکر شده است. در کوهمره سرخی نیز تعامل میان مجاز و استعاره در زیربنای فرایندهای مفهوم سازی اصطلاحات، نقش اساسی بازی می کند. در گویش کوهمره سرخی، اصطلاحات مبتنی بر استعاره تنها یا مجازِ تنها کم هستند. اصطلاحات شفاف و ترکیب پذیر بالا بیشتر استعاره ای ظهور می کنند و گسترش و کاهش در محدوده مفهومی هم در محدوده مبدأ (مجاز) و هم مقصد (استعاره) از مهم ترین فرایندهای شناختی در مفهوم سازی هستند. در اصطلاحات بسیار تیره که محدوده مجاز قادر به گسترش مفهومی نیست و نمی توان از الگوی شناختی آرمانی شده یا فریم، مجاز را گسترش داد، معنا به طور قراردادی با اصطلاحات در ارتباط است و دلیل آن فقدان ریشه های تاریخی فرهنگی اصطلاحات است؛ ولی در مواردی که اصطلاحات فرهنگی و تاریخی موجود است، تیرگی ازبین می رود و گسترش مفهومی نه از فریم بلکه از دانش کلی امکان پذیر است. بیشتر اصطلاحات این منطقه از نوع هستی شناختی است و طرح واره های تصویری کم تر مشاهده می شود.