فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
عصیان اساس و بن مایه حماسه و عامل پیش برنده آن است. کارکرد عصیان در حماسه مانند پیرنگ در داستان است که توالی منطقی رخدادها را سامان می بخشد. به بیانی دیگر، در صورت فقدان عصیان، حماسه قادر به صیرورت نیست. یکی از انواع گونه گون عصیان در متون حماسی ملی ایرانی، عصیان با هدف جابجایی ساختار حاکمیتی و تحصیل قدرت است که بر پایه انگیزه-های مختلف، نظیر بیداد پادشاهان، آزمندی عاصیان و... صورت می گیرد. پاره ای از براندازی ها وجه نظامی داشته، توسط درباریان، بزرگان، وزیران و پهلوانان تمهید و انجام می شود و برخی دیگر از براندازی ها توسط اقشار عادی و عمومی جامعه محقق می شود. در ادبیات سیاسی امروز، از نوع اول ذیل عنوان «کودتا» و از نوع اخیر به نام «انقلاب» یاد می شود. در پژوهش حاضر، هجده حماسه ملی ایرانی مورد بررسی قرار گرفته و جز در شاهنامه که جزو منظومه های مورد کنکاش در این پژوهش نیست، چنین عصیان هایی در کوش نامه، بهمن نامه و گرشاسپ نامه یافت شده است که نوشتار زیر، ناظر بر توصیف و تشریح آنهاست. در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده، عصیان ها از منظر انواع (فردی، گروهی و اجتماعی)، ادوار، انگیزه و محرک، تعلق طبقاتی عاصی/عاصیان، نتایج نهایی عصیان و وضعیت اجتماعی بعد از آن در سه منظومه یاد شده مورد بحث، بررسی و نتیجه گیری قرار گرفته است.
جایگاه فرزند در منظومه فکریِ عبدالرّحمن جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
87 - 110
حوزههای تخصصی:
عبدالرّحمن جامی شاعر و نویسنده سده نهم هجری، شاعر پرتلاشی در حوزه ادبیات تعلیمی و اندرزی است. فرزندان و کودکان در این حوزه، اهمیت بسیاری دارند. در این پژوهش، آثار فارسیِ جامی به روش تحلیلی-توصیفی بررسی شد. جامی نکات مهمی هم در حوزه آموزش و هم در حوزه تربیت فرزندان بیان کرده است: مانند بهره از روش های بازی، نمایش، طنز، گفتگو در آموزش و یادگیری فرزندان، پاسخ گو بودن والدین در برابر مطالبات و قوانین وضع شده خود، اهمیّت عمل خودِ والدین در بیان اندرزها، توجه خاص به ادبیات کودک هر چند به اشاره در سده نهم هجری، مشورت کردن با فرزندان در امور مهم، قدرت انتقاد فرزندان از رفتارها و عقاید نادرست والدین و انتقادپذیریِ والدین، اقرار به وجود شکاف و فاصله فکری در عقاید و دیدگاه های والدین با فرزندان، کنترل فرزندان به موازات مستقل کردن تدریجیِ آنان، ایجاد محیط لذّت بخش برای فرزندان با بهره از طنز و حکایت و تمثیل، دل سوزیِ والدین و صمیمیّت با فرزندان یافته های پژوهش نشان دادکه نظریات جامی درباره تربیت فرزند، با روش های نوین آموزش فرزندان هماهنگی دارد و هم چنین شیوه تربیتیِ جامی بسیار نزدیک به شیوه تربیتیِ والدین مقتدر است؛ شیوه ای که بهترین نوع تربیت است و سازگار با برخی از نظریه های روان شناسان حوزه تربیتی.
تمثیل ؛ قدرت زبان سعدی و زبان قدرت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سعدی در اثر برجسته ی خود گلستان، قدرت خلاًقه ای را به میانجی تمثیل به نمایش می گذارد. شمول آگاهی سعدی بر ظرفیت های زبان فارسی، همراه با قدرت زبان آوری او جایگاه ویژه ای به این سخنور چیره دست بخشیده است. هنر تمثیل به طور اعم، از جمله در گلستان سعدی، افزون بر حوزه ی زیبایی شناسی، متضمن ابزار کارآمدی است در باور پذیری اندیشه ها و عقاید مختلف که طی آن خالق اثر، اقناع مخاطب را به مدد تمثیل محقق می سازد. هدف از این تحقیق، با رویکرد کیفی و به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، عبارت است از ارزیابی یکی از ارکان بلاغت سعدی، یعنی انتخاب " تمثیل" به مثابه ی یک فرم در مقام گزاره ای هنری و موثر در کلام، به منظور نشان دادن ظرفیت های زبان سعدی و ارتباط آن با زبان قدرت. ضرورت این جستار آشنایی مخاطب با توانایی های گسترده ی زبان فارسی در خلق آثار برجسته و پیوند این زبان با عناصر زیبایی شناسی است در بازنمایی فرهنگ و مناسبات اجتماعی و تاریخی که از این منظر می تواند رهگشای تحقیقات مشابه باشد.
مطالعه تطبیقی استعاره های مفهومی در رمان های آینه های دردار و اللّص والکلاب با تأکید بر مضامین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
49 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ،بررسی استعاره های شناختی است که با محوریت مضامین اجتماعی در دو رمان آینه های دردار از هوشنگ گلشیری و اللّص والکلاب از نجیب محفوظ –دو نویسنده رئالیستی که اوضاع اجتماعی را در آثارشان بازتاب داده اند- به کار رفته اند. بنیان نظری پژوهش، نظریه استعاره های مفهومی در معنی شناسی شناختی است که استعاره را از حد ابزاری صرفا زیباشناسانه، به رویکردی برای شناخت و اندیشیدن، برتری بخشیده است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و کمی و با رویکرد تطبیقی مکتب اروپای شرقی، در پی پاسخ به این سؤال است که، مضمون های اجتماعی مشترکی که هوشنگ گلشیری و نجیب محفوظ در دو رمان خود به کار برده اند چگونه و با چه بسامدی مفهوم سازی شده اند؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که پرداختن به مسائل اجتماعی به ویژه عشق، زن، انسان گرایی، میل به گذشته، محیط اجتماعی دو نویسنده و ذهن گرایی از جمله همسانی های دو نویسنده است که در قالب استعاره مفهومی، مفهوم سازی شده اند. در این دو رمان استعاره هستی شناختی و ساختاری بسامد بالایی دارند اما استعاره جهتی نمود کم رنگ تری دارد.
بررسی شهرها و کشورها در مقامات حمیدی
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۴
78 - 98
حوزههای تخصصی:
بررسی شهرها و کشورها در مقامات حمیدی چکیده مقامات حمیدی یکی از کتاب های منثور فنی ادبیات فارسی است که قاضی حمیدالدین در قرن ششم آن را در ۲۴ مقامه نگاشته است. یکی از محتویات این کتاب که در این پژوهش شایان توجه است، ذکر نام کشورها و شهرهاست؛ البته بعضی از آن شهرها و مکان ها تغییر نام داده و بعضی دیگر از سرزمین پهناور ما جدا شده اند؛ ازاین رو پرداختن به ذکر نام شهرها و کشورها و جغرافیای شهری در این کتاب به لحاظ اسناد تاریخی سرزمین پهناور ما پراهمیت است. این پژوهش با روش تحلیل محتوا و با ابزار کتابخانه به معرفی مکان های جغرافیایی اشاره شده در مقامات حمیدی می پردازد. باید گفت که مطالب جغرافیایی در مقامات حمیدی نسبت به کتاب هایی چون المسالک و الممالک اهمیت کمتری دارد؛ اما پرداختن بدان شهرها و کشورها چه واقعیت خارجی داشته باشد و چه محصول ذوق و ذهن خلاق نویسنده باشد، خالی از لطف نیست. هدف اصلی مقاله پیش رو معرفی شهرها، کشورها و مکان های ذکرشده در مقامات قاضی حمید الدین است؛ چراکه کتاب های ادبی به نوبه خود بستری مناسب را برای تحلیل و بررسی جنبه های متفاوتی از آثار ادبی فراهم می سازند. بررسی های این مقاله نشان می دهد مکان های جغرافیایی مانند فلسطین، چین، سوریه و عراق که امروزه از نظر سیاسی برای کشور ما مهم است، در این کتاب از نگاه نویسنده دور نمانده است.
جبرِ فقر یا فقر اراده؟: مطالعه ی جامعه شناختی سنگ صبور و جود گمنام بر اساس نظریه پی یر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
193 - 217
حوزههای تخصصی:
مطالعه انسان در جامعه به عنوان موجودی جمعی تنها به رشته جامعه شناسی محدود نمی شود. بازنمایی انسان ها در جوامع و بررسی دغدغه ها، نگرانی ها و ترس های آنها در ارتباط با دیگران همیشه یکی از تلاش های عمده آثار ادبی بوده است. نقد جامعه شناسانه آثار ادبی حوزه مطالعاتی جدیدی است که با تمرکز بر این ارتباط درک متفاوتی از دو حوزه را سبب شده است. پی یر بوردیو، جامعه شناس فرانسوی، جامعه را متشکل از میدان های مختلفی می داند که افراد برای کسب مرتبه و جایگاه بهتر (سرمایه ها) در آن تلاش می کنند. سرمایه ها در نظریه او، به سرمایه اقتصادی محدود نمی شود و سه شکل دیگر، یعنی سرمایه اجتماعی، فرهنگی و نمادین را نیز شامل می شود. در مقاله حاضر، نگارندگان با استفاده از مفاهیم نظریه بوردیو تلاش می کنند تحلیل و خوانش متفاوتی از رمان های سنگ صبور اثر صادق چوبک و جود گمنام اثر تامس هاردی ارائه کنند. هر دو رمان از برجسته ترین آثار مکتب ناتورالیسم ایران و انگلستان به شمار می روند که همیشه در نقدها بر جبرگرایی زیست محیطی آنها تأکید شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که شخصیت های اصلی رمان ها از انباشت اولیه سرمایه برخوردار نیستند و تلاش آنها برای کسب این سرمایه ها، خصوصا سرمایه فرهنگی، نه کاملا به خاطر جبر زیست محیطی که به دلیل حماقت ها و بهره نبردن از فرصت های زندگی-شان به نتیجه نمی رسد. نتیجه دیگر آنکه جامعه ایران در سنگ صبور بسیار سرکوبگرتر از جامعه انگلستان در جود گمنام است. در جامعه ایران، با وجود جبر سنگین حاکم، شخصیت های مرد در ناکامی خود مقصرند و زنان چاره ای جز تسلیم سرنوشت رنج آور تحمیل شده به آن ها توسط جامعه مردسالار و خرافه پرست را ندارند.
بررسی شیوه پیوند «متن و شبکه» در قصه حمزه (تحریر کهن حمزه نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲۴
155 - 131
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، تأملی در متن «قصه حمزه» (تحریر کهن حمزه نامه) و نسبت آن با شبکه متون عیاری پهلوانی است. از یکجانب، کوشیده ایم با تمرکز بر شکل متن موجود و شیوه محاکات در آن، مختصات اشکال متقدم و ناموجود آن را دریابیم و از جانبی دیگر، تلاش کرده ایم شیوه اتصال فرم این قصه به زمینه اجتماعی را نشان دهیم. این اتصال را با بحث در باب ایده های پیشینی و شبکه تخیل روایی پیگیری کرده ایم. برای این منظور، چهار مسأله را در نسبت با یکدیگر بررسی کرده ایم: نسبت حمزه بن عبدالمطلب قصه با حمزه آذرک؛ کلی گویی در محاکات و ضعف در دراماتیزه کردن قصه و تکرارهای روایی کم جاذبه؛ ردّپای اشکال ناموجود قصه به قراین متن موجود و ناهمگونی و ناهماهنگی روایی آن و اتصال ایده های پیشینی و الگوی زیرساختی این متن با شبکه متون عیاری پهلوانی و تفاوت آن با متون دیگر در روساخت روایت و شیوه اجرا. در «قصه حمزه» چند ایده پیشینی ، بازنمایی و انضمامی شده اند: «هماهنگ شدن جهان»، «سازگاری پدران و پسران»، «طلب معشوق از سرزمین بیگانه»، «محوریت شاه/پهلوان در نظم اجتماعی»، «ورود تفکر عامه در روایت رسمی در قالب عنصر عیار»، «فهم ناشدگی مناسبات عینی و واقعی اقتصادی» و «ارجاع به زمان و مکان دیگر به منظور مصون ماندن از اعمال قدرت». علیرغم اتصال شبکه ای «قصه حمزه» با دیگر متون عیاری پهلوانی، و هماهنگی آنها در انضمامی کردن ایده های مشترک پیشینی، این قصه در تنظیم و پرداخت روساخت و در شیوه اجرای مؤلفه های روایی، اختصاصاتی ویژه دارد.
نشانه های اساطیری در سام نامه و گرشاسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
45 - 61
حوزههای تخصصی:
حماسه و اسطوره پیوندی استوار دارند؛ چنان که گاه حماسه را برآمده از بطن اسطوره دانسته اند. بسیاری از داستان های کهن عامیانه و حماسی زیربناهایی اساطیری دارند. شخصیت ها، موجودات و حوادث این گونه داستان ها اغلب در لایه ای اساطیری پیچیده شده اند تا مؤثرتر واقع شوند. هر دو داستان سام نامه و گرشاسب نامه آثاری برآمده از مواریث اساطیری، تاریخی و فرهنگی ایران باستان هستند که کمابیش با جهان بینی توحیدی سرایندگان خود درآمیخته اند. با بررسی تطبیقی میان نشانه های اساطیری موجود در این دو اثر و آن چه به عنوان ویژگی متن حماسی شناخته می شود، جایگاه این متون را در میان متون حماسی و اساطیری بررسی می کنیم. با این بررسی مشخص می شود که روند حوادثی که قهرمانان در گرشاسب نامه با آن مواجه می شوند تا حدودی در جهت اهداف ملی و قومی و کاملاً مطابق با ویژگی های متون حماسی است، اما در سام نامه همه چیز حول محور عشق شخصی سام می گردد و با وجود استفاده استعاره گونه ای که سراینده آن از اساطیر کرده است، می توان سام نامه را در ردیف متون نیمه حماسی- نیمه غنایی طبقه بندی کرد.
Domestic Violence in Allende's Violeta(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Domestic is a term that encompasses intimate partner violence wherever it occurs and in whatever form. Galtung categorizes violence into three types of direct, structural, and cultural violence. The purpose of this article is to analyze Allende's Violeta (2022) based on Galtung's category of violence and Simeon de Beauvoir's feminist theory. This is a qualitative library-based study. Allende presents female characters who are victims of domestic violence at the hands of their husbands, their partners, and not their fathers. There are different types of domestic violence practiced against women and children in the novel due to the patriarchal perspective, culture, norms, and customs. Structural violence makes the role of cultural violence transparent. It is the role of cultural violence that legalizes structural violence. It is concluded that in order to eliminate domestic violence against women, the cultural violence resulting from the patriarchal system must be replaced with a new culture of anti-oppression, non-violence, and mutual understanding toward women.
Communicative Ethics as the Aura of Post-Postmodern Morality: A Study of Amy M. Homes’ This Book Will Save Your Life and Philip Roth’s Everyman(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the postmodern era, there seems to be a pervasive decline of concept of ethics and community, leading to the devaluation of human life and moral values. The recent ethical turn in literary climate, however, has acknowledged a new version of ethics whose very quiddity needs further research. The present study aims to not only elucidate the moral codes of post-postmodern ethics, but also depict the significant role of communicative ethics, considered by the authors to be the infrastructure of the contemporary moral issues. Ergo, this article explores the theories of Habermas in two contemporary American novels in 2006, Amy M. Homes’ This Book Will Save Your Life and Philip Roth’s Everyman , so as to shed light on the resemblance of post-postmodern moral frames and Habermasian communicative ethics. Although the characters are initially illustrated in a postmodern setting with social alienation, solipsism, and instrumental actions, they undergo an ethical turn that is a manifestation of social and individual interactions, thus developing a cure and self-creation in the lives of the fractured characters. Finally, protagonists turn to be a self-satisfied and integrous people by maintaining the criteria of communicative ethics comprising the priority of well-being of others, empathy, and situational morality.
مقایسه واژه های تفسیر گازر و تفسیر ابوالفتوح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر رَوضُ الجِنان و رَوحُ الجَنان فی تَفسیرِالقُرآن از مهم ترین و برجسته ترین تفسیرهای شیعه به زبان فارسی است. اهمیت و ارزش والای این اثر سبب شده تا برخی آثار، مانند تفسیر جِلِاء الاذهان و جَلاء الاحزان فی تَفسیر القُرآن ، از آن تأثیر بپذیرند. اگرچه تفسیرهایی که به زبان فارسی تألیف شده اند معمولاً از زبان عربی و قرآن کریم تأثیر بسیار گرفتند، در متن تفسیرها واژه های فارسیِ بسیاری دیده می شود که برخی از آن ها منحصربه فرد و برخی در دوره های دیگر بسیار کم کاربرد بوده است. باتوجه به اینکه بسیاری از پژوهشگران و فهرست نگاران بر این باورند که تفسیر جِلِاء الاذهان و جَلاء الاحزان تلخیصی از تفسیر رَوضُ الجِنان و رَوحُ الجَنان است، نگارنده بر آن شده ضمن معرّفی مختصری از دو تفسیر یادشده، موارد اختلاف برخی از واژه ها و ترکیب های به کاررفته در متن تفسیرها را نشان دهد.
دگردیسی یک روایت: جانور همسری در اسطورۀ «کوپید و سایکی» و قصّه های پریان «دیو و دلبر» و «میرزا مست وخمار و بی بی مهرنگار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۱۱
97 - 134
حوزههای تخصصی:
جانورهمسری یکی از برجسته ترین نمودهای دگرپیکری است که در روایات گوناگون در دگردیسی دیو یا جانور به شاهزاده ای زیبا نمایان شده است. ریشه های جانورهمسری را می توان در ازدواج انسان ها و خدایان در اساطیر و افسانه ها دانست. روایت اسطوره ای «کوپید و سایکی» یکی از مهم ترین اسطوره هایی است که در آن ازدواج یکی از خدایان و یک انسان رخ داده است. برخی این اسطوره را سرمنشأ روایات جانورهمسری می دانند، حال آن که در اساطیر و قصّه های عامیانه کهن تر از «کوپید و سایکی» نیز می توان ریشه های جانورهمسری را کاوید. در ادبیات عامیانه فرهنگ های گوناگون، به ویژه ایران، می توان قصّه های شفاهی یا مکتوب فراوانی از جانورهمسری مشخص کرد که بسیاری از آن ها شباهت های فراوانی به اسطوره «کوپید و سایکی» دارند. «دیو و دلبر» و «میرزا مست وخمار و بی بی مهرنگار» دو مورد از قصّه هایی است که اشتراکاتی با اسطوره «کوپید و سایکی» دارند. در این پژوهش با رویکرد فرانسوی ادبیات تطبیقی به تأثیر و تأثرهای موجود در میان این روایات پرداخته شده است و با رویکردهای روان کاوانه و کهن الگویی نقد و تحلیل شده اند تا برخی از زوایای پنهان آن ها که نشان دهنده اشتراکات و تفاوت هایشان است، آشکار شود. قصّه های جانورهمسری فارسی، بیش و پیش از آن که متأثر از اسطوره رومی «کوپید و سایکی» دانسته شوند، متأثر از یکی از قصّه های پنچه تنترا هستند؛ البته می توان قصّه هایی را که ترکیبی از اسطوره رومی و قصّه هندی باشند هم در میان آن ها دید. عقده ادیپ، ترس از ازاله دوشیزگی، سفر قهرمانی زنانه، مواجهه با آنیموس و گذار از جوامع مادرسالار اشتراکاتی است که در این روایات وجود دارد.
RÉINVENTION DE L'ANTI-HÉROS : ARSÈNE LUPIN DE MAURICE LEBLANC À LA SÉRIE NETFLIX(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cet article examine l'évolution du personnage d'Arsène Lupin, créé par Maurice Leblanc, en mettant l'accent sur ses représentations littéraires et médiatiques. L'étude débute par une analyse des romans originaux de Leblanc, explorant comment Lupin incarne les traits d'un antihéros par son intelligence, son charme et ses actes illégaux justifiés par des motifs moraux complexes. Ensuite, l'article se penche sur l'adaptation contemporaine de Netflix, qui réinvente le personnage pour un public moderne tout en conservant ses caractéristiques essentielles. Cette série est analysée pour voir comment elle met en avant les thèmes de justice sociale et de lutte contre l'injustice, actualisant ainsi le personnage pour résonner avec les préoccupations actuelles. L'article explore également la manière dont les diverses représentations de Lupin influencent la perception du public et contribuent à la durabilité de ce personnage dans la culture populaire. En intégrant des perspectives littéraires, médiatiques et socioculturelles, cette étude offre une vue d'ensemble sur la complexité et l'évolution fascinante d'Arsène Lupin en tant qu'antihéros à travers le temps et les supports. Les résultats montrent que l'adaptation et la réinvention de personnages classiques peuvent revitaliser leur pertinence et leur popularité dans des contextes contemporains.
واکاوی تطبیقی نگاشت عناصر سازه ای قلمرو ملموس «شیء گم شده» بر عناصر سازه ای حوزه ناملموس «عشق» در اشعار سعدی یوسف و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
225 - 242
حوزههای تخصصی:
سعدی یوسف و احمد شاملو از بزرگترین شاعران دوران معاصر هستند که با به کارگیری ابزار استعاره مفهومی، مفاهیم مجرّدی همچون عشق را در قالبی قابل لمس و درک به مخاطبان شعر خویش عرضه داشته اند. واکاوی شناختی استعاره مفهومی در اشعار اینان، تنها شیوه ای برای فهم مفاهیم انتزاعی ای مانند عشق در چارچوب مفهومی مادّی به نام «شیء گم شده» نیست؛ بلکه روشی برای نقب زدن به لایه های زیرین مفهوم انتزاعی عشق و فهم عمیق تر آن نیز است. انعکاس تصویر غیرمحسوس عشق در آئینه محسوس «شیء گم شده»، مخاطب را در درک هرچه ساده تر و محسوس تر این مفهوم پیچیده و غیرمحسوس یاری می کند. پژوهش حاضر با شیوه ای استقرایی و به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی، به بررسی نحوه سازماندهی خلّاقانه مفهوم عشق به عنوان قلمرو مقصد در قالبِ تجربی «شیء گم شده» به عنوان قلمرو مبدأ می پردازد؛ ضمن اینکه به ترسیم نگاشت این نام نگاشت نیز به صورت کمّی و در قالب نمودار همّت می گمارد. مهم ترین نتایج کاربردی پژوهش حاضر این است که با شناسایی تناظرهای نظام مند بین مفهوم انتزاعی عشق و مفهوم مادّی «شیء گم شده»، علاوه بر اثبات انسجام متنی و نشان دادن پیوند اندام وار سازه ای، در بُعد اجتماعی نیز وجه مفقود بودن این مفهوم زندگی ساز برجسته شده و مخاطرات دنیای بدون عشق، گوشزد می شود؛ امری که مخاطبان را به اهمیّت حضور این مفهوم در دل زندگی آگاه می کند و باعث می شود به صورت فردی و جمعی به جست وجو و بازنشانی مفهوم عشق در دل زندگی بپردازند.
منجی در کالبد روشنفکر: بررسی نقش اجتماعیِ منجیِ روشنفکر در «منجی در صبح نمناک» اثر اکبر رادی از دید ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۴
۱۳۰-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
«منجی در صبح نمناک»، داستان نویسنده روشنفکری ست که خود را نجاتبخش جامعه می داند؛ ولی سرانجام شکست می خورد. این پژوهش در پی یافتن رابطه منجی در عنوان نمایشنامه و روشنفکری که شخصیت اصلی نمایشنامه است از اسطوره کاوی ژیلبر دوران استفاده کرده است تا مشخص سازد منجی کیست؛ چه رابطه ای با اوضاع جامعه ای دارد که اثر در آن شکل گرفته و چه چیز باعث شکستش شده است. برای تحلیل نمایشنامه، بعد از ارائه پیرنگ، عناصر بینامتنی اثر مطالعه و مشخص می شود منجی که در ارتباط با مسیح است در شخصیت روشنفکر نمایشنامه تجلی یافته است. ولی از دید جامعه شناسی، روشنفکر تنها در صورتی می تواند در جامعه اش تأثیرگذار باشد که از دل آن جامعه و برای آن جامعه باشد و هر جایی که ارتباط روشنفکر و جامعه اش قطع شود، او معنایش را از دست می دهد و درست به همین دلیل است که منجی معناباخته در این نمایشنامه، شکست می خورد. این پژوهش، توصیفی-تحلیلی، و از روشهای کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری شده است.
گونه شناسی تطبیقی درد و رنج در اشعار نیما یوشیج و نزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تاکنون، درد و رنج یکی از جلوه های برجسته زندگی بشری بوده است. این دو مفهو،م همواره معانی و مصادیق متعددی در زندگی انسان ها داشته که گاهی مخرب و گاهی سازنده بوده و طی ادوار گوناگون نیز همواره، بازتاب گسترده ای در ادبیات داشته است. با بررسی آثار نویسندگان و شاعران، می توان به گونه های متفاوت و مشخصی از درد و رنج در این آثار دست یافت. در پژوهش پیش رو، به روش تحلیلی- توصیفی، به گونه شناسی درد و رنج در آثار دو شاعر معاصر ایرانی و عربی، یعنی «نیما یوشیج» و «نزار قبانی» به طور تطبیقی پرداخته شده است. بررسی ها نشان می دهد، می توان به گونه های مشترکی از ساحات گوناگون درد و رنج، مانند رنج های ناشی از عشق، شاعر بودن، رنج ظلم و استبداد و درد اجتماعی در آثار هر دو شاعر دست یافت که دو گونه نخست از درد و رنج های یادشده، بیشتر ماهیتی شخصی و فردی دارند و دو گونه دیگر، بیشتر ناظر بر رنج های کلی و بشری هستند که این امر مهم گویای این است که درد و رنج در نظام فکری این دو شاعر، ساحتی چندگانه دارد و تک بعدی نیست. دغدغه مندی و تصویرگری نیما یوشیج و نزار قبانی از مسائل جامعه سبب شده تا اشعار هر دو شاعر با انعکاس درد و رنج فراوان همراه گردد که البته این درد و رنج، از ناامیدی و بداندیشی سرچشمه نمی گیرند و به پوچ گرایی نیز منتهی نمی شوند؛ بلکه اغلب ریشه در امید به ایجاد تغییر دارند.
مطالعه تطبیقی متن و تصویر در نسخه چاپ سنگی امیر ارسلان نامدار از منظر هویت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
143 - 181
حوزههای تخصصی:
داستان امیرارسلان نامدار از داستان های عامیانه ادبیات ایران در دوره قاجار است که این مقاله تلاش می کند با تطبیق متن و تصویر، ساختارهای پنهان و آشکار فرهنگی و هویتی آن را واکاوی و ضمن بازیابی ریشه های فرهنگی مستتر در این داستان، نمودهای آن را در تصاویر نسخه چاپ سنگی سال 1317 ه . ق معرفی و مطالعه کند. داستان امیرارسلان از مشهورترین قصه های بلند رمانس وار است که در دوره گذار از قصه به رمان جای می گیرد. امیرارسلان در میانه دوره قاجار نوشته شده و برخی ویژگی-های داستان های سنتی و کهن ایران و برخی ویژگی های رمان و داستان جدید در آن قابل مشاهده است. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی با رویکرد تاریخی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که به علت وجود هویت های چندگانه در فرهنگ و جامعه دوره قاجار، لایه های هویتی متعدد در ادبیات و هنر این دوره قابل بازیابی است. از این رو، در داستان امیرارسلان نامدار، سه لایه وجود دارد: لایه هویتی فرنگی مآبی در اولین سطح قرار دارد و پس از آن لایه هویتی ایرانی-اسلامی در دومین سطح و لایه هویتی باستان گرایی در سطح زیرین یا ضعیف تر هویت های ادبی و بصری قرار گرفته است.
نقد عرفان خراسان در مقالات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
295 - 321
حوزههای تخصصی:
جریان عرفان عاشقانه خراسانی دارای سنّت سلوکی خاصی با محوریت مفهوم عشق است. پس از انتشار مقالات شمس تبریزی یکی از موضوعات مورد توجه این بود که شمس امثال بایزید از پیران خراسان و حتی جنید، حلاج و ابن عربی را نیز قبول ندارد. در این پژوهش مشخص می شود که عمده نقد شمس به شخصیت این افراد نیست، بلکه به شیوه عرفانیِ ایشان است. واقعیت این است که شمس تبریزی یکی از برترین منتقدان عرفان خراسان بود که خود نیز به این جریان تعلق داشت. برای اثبات این مدعا ابتدا ویژگی های مهمِ سلوک خراسانی همچون تأکید بر ریاضت، سکر، شطح و فنای در پیر بیان شده آنگاه دیدگاه های شمس درباره این ویژگی ها تبیین و تحلیل شده است. شمس با نظام خانقاهی مستقر در عرفان خراسان و سنّت هایی چون خرقه دادن و خرقه گرفتن مخالف بود. وی ریاضت ها و چله نشینی های متداول را یک انحراف جدی می دانست. احوالی چون سکر و شطحیات ناشی از آن را نیز از ناکارآمدی ها و نواقص این سنّت سلوکی می دانست. از مهم ترین دستاوردهای بحث آن است که شمس به دنبال رجعت به سنّت نخست خراسانی بود؛ زیرا اتکای تصوف را به نظام خانقاهی موجود، قابل قبول نمی دانست. او می کوشید تصوف را به سوی وابستگی به ولایت معنوی مشایخ و آموزه فنای در پیر سوق دهد.
بازشناسی عناصر هویت بخش شیعی در شعر جاسم الصحیح، شاعر معاصر عربستانی
حوزههای تخصصی:
شعر شیعه به عنوان گونه ای مهم از ادب دینی و با ویژگی های منحصر به خود نقشی حائز اهمیت را در گفتمان پردازی شیعه در تمام ادوار تاریخی داشته است. عناصر هویت بخش ادب شیعی، شاعران شیعی را صرف نظر از جنسیت، تبار، زبان و قومیتشان ، از طریق باورها، عواطف، نمادها و مناسک مذهبی مشترک به هم پیوند می زند و از آن ها یک جامعه شیعی می سازد. شاعران شیعه، شعر را رسانه ای بلیغ برای ترسیخ و نشر مؤلفه های مذهبی خود قرار داده اند تا سلاحی برای مبارزه با انحرافات، ظلم و تعبد بوده و یادآور مبدأ ظلم ستیز و حرکت زای تشیع باشد. جاسم الصحیح شاعر عربستانی وشیعی اهل احساءنیز در شعر خود به مؤلفه های هویت بخش شیعی، پرداخته و در میان مسلمانان اهل سنت بر عقاید شیعی خویش، پابرجا مانده و منقبت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اهل بیت: را یکی از مقوله های اصلی شعر خود قرار داده است. هدف جستار حاضر بررسی چگونگی به کارگیری و پردازش این مؤلفه ها با روشی تحلیلی-توصیفی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که قالب های زبانی شاعر سرشار از عاطفه ی صادق، می باشدو به طور کامل ودقیق، هدفمند و برنامه ریزی شده ایدئولوژی وی را البته غیر مستقیم و بسیار گیرا منتقل می کند و تربیت ذوق و معرفت مخاطب را به همراه دارد.
اهمیت فرهنگ عامه و نقش آن در آفرینش آثار ادبی از دیدگاه شاعران برجسته معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵۹
143 - 182
حوزههای تخصصی:
فرهنگ عامه از دیرباز عنصری اثرگذار در آفرینش آثار ادبی بوده است. زبان، آداب و رسوم، سنت ها، باورهای عامه و... همه از عناصری هستند که شاعران در طول تاریخ ادب فارسی در راستای اهداف خود از آن ها بهره گرفته اند. با گسترش نقد و نظریه های ادبی در روزگار معاصر، شاعران نیز در کنار منتقدان ادبی، درباره رازهای آفرینش آثار ادبی، منابع خلق آن، عناصر اثرگذار آن و... اظهار نظر کرده اند. یکی از مواردی که شاعران برجسته معاصر درباره آن سخن گفته اند، فرهنگ عامه و نقش آن در آفرینش شعر است. با توجه به اهمیت مسئله، هدف ما در این پژوهش بررسی دیدگاه ها و نظرات شاعران برجسته معاصر درباره اهمیت و ارزش فرهنگ عامه و نقش آن در آفرینش شعر است. در راستای این هدف با روش تحلیلی توصیفی تلاش شده است تئوری ها و دیدگاه های شاعران برجسته ای مانند نیمایوشیج، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، احمد شاملو و سیمین بهبهانی از لابه لای مصاحبه ها و آثار آنان استخراج، تحلیل و توصیف شود تا از این طریق نقش و اهمیت فرهنگ عامه در خلق آثار ادبی از دیدگاه آنان روشن گردد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که شاعران جریان ساز روزگار معاصر، علاوه بر اینکه از ظرفیت ها و قابلیت های فرهنگ عامه در خلق آثار خود استفاده کرده اند، نگره ها و نظرات مهمی نیز درباره اهمیت زبان عامه، زبان آرگو، نقش زبان عامه و آرگو در ترجمه آثار ادبی، ظرفیت فرهنگ عامه در گسترش تخیل هنری و ادبی، دلایل ماندگاری فرهنگ عامه و ... ارائه کرده اند که بیش از پیش اهمیت فرهنگ عامه و زیرمجموعه های آن را در آفرینش آثار ادبی نشان می دهد.