فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
135 - 165
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بازکاوی معنای عشق در گذر از متون عرفانی می پردازد. نظریه ربط اسپربر و ویلسون که بنیادی زبانی دارد و در گروه مقولات کاربردشناسی شناختی قرار می گیرد، چارچوب نظری این پژوهش را شکل داده است. ماحصل این پژوهش نشان می دهد در بازخوانی متون عرفانی (بررسی موردی در یک غزل از دیوان حافظ) از منظر مخاطب، عشق، معنایی تجویزی و از پیش معین ندارد و در اصل پدیده ای متکثر است و ازآنجاکه بیان تجربه های متافیزیکی در حوزه عرفان چنان که عرفا گفته اند با کلمات و عبارات غیرممکن است، پیام عارف در قالب نظام متشکل از انگاره های بافتی به صورت تلویحی به مخاطب عرضه شده و همین مسئله سبب ایجاد تکثرات معنایی بیرون از جهان عرفان شده است. براساس نظریه ربط این تلویحات طیفی از اشارات قوی و ضعیف را شامل می شوند که خواننده متن بسته به اطلاعات دانشنامه ای و داشته های حافظه بلندمدت و کوتاه مدت و نیز بافت ادراکی خود و موارد دیگر، آن ها را تفسیر می کند و هر زمان که انتظار وی از ربط پیام گوینده کافی به نظر برسد، دست از تلاش برمی دارد. علاوه بر آن با استفاده از پرسش نامه ای که بر مبنای نظریه ربط و اهمیت دلالت های بافتی بر روش فهم اکتشافی کلام تهیه شد عواملی همچون سن، جنس، تحصیلات، اعتقادات و... بررسی شد و نشان داد که برخی از این عوامل می تواند بر دریافت خواننده از عشق در بازخوانی متون عرفانی و جز آن اثرگذار باشد.
«داستان تحول» در کشف الاسرار و عدة الابرار میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۸
167 - 197
حوزههای تخصصی:
در برخی حکایت های صوفیانه شاهد تغییروتحول یکی از شخصیت ها هستیم؛ هرچند انتظار می رود در قصه با شخصیت های ایستا روبه رو شویم. در این موارد شخصیت دگرگون می شود و برخلاف ساختار قصه ها، به جای وقایع و حوادث، شخصیت، در مرکز و محور حکایت قرار می گیرد. برخی از این تحول ها ناگهانی و در اثر کرامت یا معجزه و برخی با سیر منطقی و علّی رخ می دهد. در نوبت سوم جلدهای اول تا دهم کشف الاسرار و عده الابرار میبدی (نگارش: حدود سده ششم) 37حکایت ازاین دست وجود دارد. مسئله اصلی پژوهش افزون بر اشاره به دلایل و خاستگاه تحول، بازتاب مکاشفه و تحول درونی بر ساختار روایت و عناصر داستانی است که به شیوه تحلیلی و توصیفی و به کمک جدول و شکل بدان پرداخته شد. دستاورد پژوهش نمونه هایی از حقیقت مانندی نسبی، همدلی مخاطب با حکایت، جوانی جامعه تحول یافته، حضور کم رنگ زنان در ماجرای تحول، لزوم زمینه و استعداد درونی، تحول در جهت مثبت، نقش اراده و اختیار، ماندگاری تجربه، بازگشت به خداوند به عنوان درون مایه کلی حکایات و شگردهایی چون کاربرد پی رنگ پیچیده تر و حکایت های طولانی تر، زاویه دید اول شخص یا ترکیبی، پرداختن به جزئیات حالات شخصیت ها و فضاسازی دقیق تر را نسبت به سایر حکایت های کتاب نشان می دهد. می توان گفت «داستان تحول» یا «رشد و کمال» افزون بر ایجاد بستری مناسب برای نوآوری در قلمرو عناصر داستان با روشنی بخشیدن به منظومه فکری نویسنده، مفهوم تحول، سویه های ادبی، هنری و گفتمان غالب روزگار میبدی به دریافت و فهم کامل تر تفسیر می انجامد.
بررسی اشتراکات ساختاری بین مداحی سنتی و قصاید مدحی فاطمی در شعر سه شاعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران آیینی و مداحان سنتی در سبک های ادبی، به ویژه در زمینه ساختار، اشتراکاتی دارند. این اشتراکات ناشی از استفاده مداوم مداحان از اشعار آیینی و قالب های سنتی است. حفظ و جلوگیری از تحریف این اشتراکات اهمیت دارد. این پژوهش با روش کیفی-نظری و به شیوه کتابخانه ای و تحلیل محتوا، به بررسی اشتراکات ساختاری بین مداحی سنتی و قصاید مدحی فاطمی در شعر سه شاعر معاصر (علی آهی، غلامرضا سازگار و سیدرضا مؤید) می پردازد. یافته ها نشان می دهد که هر سه شاعر، قصاید مدحی فاطمی خود را با ساختار مرثیه ای که در پایان بندی مجلس مداحی رایج است، به پایان می رسانند. این ساختار و یا ساختارهای مشابه آن، وجه اشتراک ساختاری بین مداحی سنتی و قصاید مدحی فاطمی را روشن می سازد. تحلیل سبک زبانی این ساختارها، یازده ساختار فرعی را آشکار می کند: توحیدی، مدحی، مذمتی، محاجه ای، مرثیه ای، تغزلی، پندی، مفاخره ای، تحسری، انتظاری و تضرعی. روش ارائه شده در این مقاله، می تواند الگویی برای بررسی و بازیابی سبک های دیگر در شعر آیینی باشد.
نگاهی به سیر مطالعات بودایی در غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
97 - 110
حوزههای تخصصی:
مطالعات مربوط به دین بودا همراه با توجه غربیان به اندیشه های شرق و نیز پیداشدن علاقه به بررسی و فهم فرهنگ ها و عقاید بارز و پرطرف دار نزد مردم مشرق زمین به وجود آمد و این چیزی است که امروزه با اصطلاح شرق شناسی شناخته می شود. حال پرسش این است که آن بخش از شرق شناسی که به مطالعات دین بودا اختصاص یافته، چه سابقه و سیری داشته است؟ تحقیق پیش ِرو با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با به کارگیری ابزار کتابخانه ای، سیر پیدایش و دوره های مختلف این دانش به عنوان یک رشته آکادمیک در جهان را بررسی کرده است. براساس پژوهش حاضر، نخستین آشنایی ها با دین بودا به دوران باستان بازمی گردد؛ زمانی که مورّخانِ عمدتاً یونانی تبار در آثار خود به سرزمین هند و فرهنگ های رایج در آن اشاره کردند. تا اوایل قرن نوزدهم این مطالعات شکل آکادمیک و علمی نداشت؛ اما با تأسیس بنیادهای تحقیقاتی و ظهور محققان و مستشرقان برجسته، ماهیت این مطالعات تغییر کرد. کشف متن های فراوان و کهن از ادبیات سانسکریت و پالی موجب شد تا دین بودا نزد اروپاییان بهتر شناخته شود و به ترجمه متون آن اهتمام ورزند. همه این ها به رسمی و علمی تر شدن این مطالعات به شکل یک رشته آکادمیک مدد رساند.
بررسی و تحلیل سبکی نسخه خطی «قضایای حضرت موسی (ع) و گریز به وقایع شهادت حضرت حسین (ع)»
حوزههای تخصصی:
نسخه خطی «قضایای حضرت موسی (ع) و گریز به وقایع شهادت حضرت حسین (ع)» از جمله متون تاریخی- دینی است که در قرن سیزدهم هجری به رشته تحریر درآمده است. در این مقاله برآنیم تا علاوه بر معرفی این نسخه خطی با رویکرد بررسی سبک شناختی متون، به ذکر برخی ویژگی های ادبی و زبانی این اثر بپردازیم. پژوهش پیش رو، مطالعه ای نظری است که به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی- تحلیلی انجام یافته است. جامعه و محدوده مورد مطالعه، نسخه خطی «قضایای حضرت موسی و ...» است که در کتابخانه مجلس به شماره 208153 نگهداری می شود. از نظر اصول نگارشی، رعایت پیوسته نویسی در کلمات مرکب و جدانویسی در پیشوندهای فعلی، نوشتن حرف «گ» بدون سرکش، متصل نوشتن پیشوندها و ... برخی از ویژگی های رسم الخطی این نسخه است. در این اثر اشتباهات نگارشی و املایی از قبیل: دوروغ: دروغ، خاب: خواب، می خواستند: می خاستند، سوزنده گی: سوزندگی، عظیم الجسه گی: عظیم الجثگی، عرزه: عُرضه، طلاطم: تلاطم و همچنین لغزش در ذکر برخی آیات و اشعار نیز یافت می شود که دلالت بر بی دقتی کاتب دارد. نویسنده به دور از تکلف و تصنّع از زیورهای کلامی مانند سجع، تلمیح، تجنیس، استشهاد، تضمین، اقتباس، تمثیل، اسلوب الحکیم، تشبیه، کنایه، مجاز و ... در نوشته خود هر چند به صورت اندک بهره برده و از امکانات زبانی برای بیان اندیشه های حکمی و تعلیمی استفاده کرده است.
چهره دوگانه «مطرب» در ادب فارسی (با تاکید بر ادب عرفانی تا سده هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
27 - 48
حوزههای تخصصی:
در بخش بزرگی از ادب فارسی مخصوصاً شعر، تیپ «مطرب» حضور برجسته دارد. حافظه شعری ایرانی مأنوس با ادب کلاسیک (سعدی و حافظ و مولوی)، سیمایی بشکوه و اثیری از او می یابد، اما به محض ورود به سطح زبان جامعه، متوجه بار معنایی تحقیرآمیز آن می شود. این تحقیق در پی آن است تا با بررسی متون مشهور ادبی تا سده هشتم، به این سؤال های اصلی پاسخ دهد: «مواجهه دوگانه با «مطرب» در ادب و فرهنگ قدیم ایران چگونه نمود می یابد؟»، «آبشخورهای این رویارویی متناقض کدام است؟» این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و با اسناد کتابخانه ای انجام شده و دایره زمانی آن از آغاز ادب فارسی دری تا سده هشتم است. فراوانی منابع ادبی، نویسنده را وادار کرده تا به امهات متون بپردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در بخشی از ژانر ادب عرفانی و ادب درباری، مطرب چندان چهره ارجمندی ندارد، اما در سایر ژانرها، چهره او تابناک و ارزشمند است. آنچه باعث ایجاد سیمایی منفی از مطرب در ادب صوفیانه شده، علاوه بر تأثیر نصوص دینی در شکل گیری این نگاه، توأمانی مطربی با حواشی فساد آلود بزم های طرب و درآمیختگی مفهوم مطرب و لولی است.
ساختار شکنی فرمی و ملودیک در تصنیف های عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" تصنیف" که در دوره های مختلف با عناوین " ترانه " یا " ترنگ " از آن یاد می شده است در عصر مشروطه تجلی و تکامل حقیقی می یابد. با حفظ تقدم " شیدا"، عارف قزوینی نقش مهمی در نبوغ و شکوفایی تصنیف به عنوان یک ژانر ادبی مهم، موثر ومردمی دارد. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی – تحلیلی هنجارشکنی های ساختاری تصنیف های عارف را ، به ویژه در حوزه فرم و ملودی ،در قیاس با شعر مجرد بررسی و تحلیل کند و شاخصه های برجسته آن را که حاصل تقارن بلا فصل کلام و ملودی است، نمایان سازد.یافته های این جستار نشان می دهد که تصنیف با توجه به شاکله ترکیبی آن یعنی باهم آیی ملودی،ریتم،میزان و کلام، دارای فرم و ساختار منحصر به فرد و متفاوت از شعر مجرد است که کاملا تحت سیطره ریتم و ملودی قرار دارد ؛ حاصل این سیطره ملودیک ،هنجار گریزی های زبانی،موسیقایی و فرمی است که در قالب نوجویی های ویژه وقاعده افزایی های خاص عروضی ،غلبه خوانش موسیقایی تصنیف بر صورت مکتوب آن ،پیوند معنایی و صوری قالب و وزن و همراهی کلام با ریتم و ملودی نمایان می گردد.
بررسی تصحیح لطائف التفسیر زاهد درواجکی؛ نمونۀ موردی سورۀ صافّات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لطائف التفسیر از تفاسیر کهن و کامل فارسی است که این سال ها توسّط خانم سعیده کمائی فرد و به همّت مؤسّسه میراث مکتوب و عمدتاً بر پایه استفاده از دو نسخه به زیور چاپ آراسته و در پنج جلد منتشر شده است. بنای این نوشتار بر آن است که درباره تصحیح این اثر با تکیه بر تصحیح سوره صافّات[i]، نظر خود را اعلام کند. گزینش این نمونه، کاملاً، اتّفاقی بوده و حجم نسبتاً مناسب سوره و تنوّع مسائل مطرح شده در آن و افتادگی نسخه اساس در نیمه پایانی سوره در انتخاب سوره بی تأثیر نبوده است. نویسندگان این نوشته بر این باورند که کاستی های متنوّعی در تصحیح این اثر رخ داده، این کاستی ها را عمدتاً به دو دسته «صوری» و «محتوایی» می توان دسته بندی کرد. مقاله شواهد و یا به عبارتی مستندات مربوط به هر دسته را از متن بیرون کشیده، در جای مناسب آن قرار داده و بنای کار را بر اختصار و تکیه بر بدخوانی هایِ قطعی گذاشته است. تنگی فضای مقاله پرداختن به علل کامل بدخوانی ها را سلب کرده و زمینه را بر اشاره کوتاه به آن علّت ها فراهم کرده است. نتیجه ای که از این گفتار حاصل می شود این است که تصحیح مجدّد لطائف التفسیر، کاملاً، محسوس است؛ امّا در صورتی هم که درباره روایی یک سوره نسبت به تمام تفسیر تردیدی باشد، دلایل محکم و معتبر دیگری در حوزه تصحیح از قبیل کنارگذاشتن نسخه بدل قدیمی متعلّق به آستان قدس رضوی، در اختیار نداشتن نسخه کامل و خوش خط مربوط به کتابخانه ابوریحان بیرونی تاشکند، عدم مراجعه مصحّح به متون کهن تفسیری و لغوی و بدخوانی های ناشی از کم توجّهی به سیاق و بافت کلام، مخاطب را به سوی چنین باوری سوق می دهد.
بررسی تطبیقی رمان طلسمات و بوف کور از دیدگاه افسانه گردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر کریستوا، هر متنی حاصل شبکه ی متنی قبل از خود است؛ بنابراین، برای رمزگشایی باید سراغ این شبکه برویم. نویسندگان و شاعران همواره از متون قبلی بهره مند شده اند. این بهره بهرداری گاه به صورت افسانه گرایی است که جز بازنویسی و بازآفرینی افسانه ها نیست و کمک چندانی به ادبیات نمی کند، اما افسانه گردانی رویکرد متفاوتی دارد که مایه تحول ادبیات است. افسانه گردانی تنها یادآور افسانه ها به گونه ی تلمیح و اشاره نیست، بلکه با بهره گیری از بینامتنیت، متن گذشته را دگرگون می سازد، تا آنجا که خواننده به سادگی نداند در پیدایش متن جدید چه متن ها و چه افسانه هایی دخیل بوده اند. در رمان طلسمات با سه رویکرد افسانه گویی، افسانه گرایی و افسانه گردانی مواجهیم. در رمان بوف کور نیز نویسنده با استفاده از افسانه ها و اسطوره های بسیار متن پیشین را دگرگون کرده است. از نتایج این مقاله نیز بهره بردن هردو رمان از افسانه ها حتی علیه افسانه ها است. در نوشتار حاضر، این رمان ها از دیدگاه افسانه گردانی یا بینامتنیت افسانه ای تحلیل شده اند.
ساخت آغازگرها و نقش آن در شکل گیری گفتمان ایدئولوژیک فتوّت نامه شیخ ابوحفص شهاب الدین عمر سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۵
127 - 161
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، به منظور تحلیل گفتمانی متن فتوّت نامه سهروردی و کشف سازوکارهای میان ذهن و زبان نویسنده و بافت فرهنگی-اجتماعی متن و نیز تحلیل مؤلفه های اندیشگانی پنهان در آن، به روش زبانشناسان سیستمی-نقشی (نقشگرا)، از تحلیل آغازگرها استفاده شده است؛ زیرا آغازگر به عنوان نقطه عزیمت پیام، امکان پردازش پیام متنی را برای گوینده و نیز تعیین جهت گیری کنشی و فکری پیام را برای مخاطب فراهم می آورد. از تحلیل انواع آغازگرها در این متن، این نتایج به دست آمد: فراوانی آغازگرهای تجربی در این متن، نشانگر غلبه کنش ایضاحی و اثباتی در گفتمان مؤلف است که اهدافی چون تشریع نهاد فتوّت، یک سویگی بخشیدن به نهادهای اخلاق، عرفان و سیاست و نیز مشروعیت بخشی به پایگاه شیعی این نهاد را (تحت حمایت مستقیم خلیفه الناصر لدین الله) تقویت می کند. کاهش معنادار آغازگرهای میان فردی، نشانگر پایین بودن کنش های ارتباطی و تعاملی در متن و مؤید تقویت منظورهای گفتمانی تک صدایی و اقتداری موجود در سازه های تجربی (تشریعی، مشروعیت بخشی و کنش های اثباتی و ایضاحی) است. از میان آغازگرهای متنی، عناصر ساختاری به جهت نقشی که در پیوستگی و توسعه متن ایفا می کنند، پررنگتر از دو نوع دیگر (تداومی و افزوده پیوندی) است. در این متن، فراوانی آغاگرهای ساده و بی نشان، بیشتر از آغازگرهای مرکب و نشاندار است که تاثیر آن در متن، به شکل سهولت و قاعده مندی زبانی و دستوری در عین انسجام متنی در بافت گفتمان ایدئولوژیک متن مشاهده می شود.
یادآوری و بازآفرینی انسان از دست رفته: بررسی رمان آدم نما از منظر مطالعات حافظه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
41 - 82
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی رمانِ آدم نما، نوشته ضحی کاظمی، از چشم انداز مطالعات حافظه می پردازد و دو هدف کلیدی را در نظر دارد. هدف نخست، کنکاش در تأثیر فناوری های پیشرفته در جامعه پادآرمان شهریِ آدم نما بر حافظه شخصیت ها و تغییر هویت انسانی آن هاست. هدف دوم بررسی ارتباط عمل روایت پردازی و روایتگری رمان با حافظه و کارکردهای آن و در نگاه گسترده تر ارتباط آن با شکل گیری عمل سیاسی و ایجاد تغییر در اجتماع است. ضرورت این پژوهش در آن است که آدم نما در دورانی نگارش می یابد که پیشرفت ِ پرشتاب فناوری های گوناگون خواه ناخواه به دغدغه های بسیاری پیرامون تأثیر این پیشرفت ها بر ذهن، حافظه، هویت فردی و جمعی، و فرهنگ دامن می زند، و به این ترتیب، بررسی این دغدغه ها در بوته ادبیات پاسخی طبیعی و بهنگام است. در این راستا، مطالعه حاضر از چارچوب نظری موجود در حوزه مطالعات حافظه بهره می برد و به فراخور نیاز، خوانشی نزدیک از بخش هایی از رمان ارائه خواهد کرد. به این ترتیب، موضوعات کانونی چون حافظه آشکار و حافظه روندی، ارتباط حافظه با فناوری و شکل گیری هویت، و نیز پیوند حافظه با سیاست و روایت در رمان تبیین خواهد شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فناوری های نوین در حوزه زیست شناسی در جامعه پادآرمانیِ آدم نما ابزاری برای مهار و شکل دهی به هویت انسانی است که او را در مسیر تکوین به سوی وضعیت پساانسان قرار می دهد. در مقابل، روایت می تواند ابزاری برای حفظ هویت انسانی محسوب شود و با خلق نگرش و کنش سیاسی، جامعه را به سوی آگاهی، مقاومت و تغییر پیش برد.
تجربه زیسته مهاجران قوم لَک از روابط و پیوندهای خویشاوندی و قومی (مطالعه موردی: مهاجران کوهدشتی ساکن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه پیوندها و روابط خویشاوندی و قومی مهاجران لَک ساکن محله نظام آباد شهر تهران با روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است. داده ها با روش مصاحبه عمیق با 21 شرکت کننده جمع آوری و با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شدند که نُه مقوله فرعی و یک مقوله مرکزی به دست آمد. مقولات فرعی شامل غلبه ازدواج درون گروهی (درون قومی)، اختلاف نسلی، احساس تعلق اجتماعی و مکانی، استمرار مناسبات با زادگاه، استمرار روابط با هم محله ای ها، ساده کردن ارتباطات، محدود شدن تعاملات، پای بندی به رسوم قومیِ محلی و حفظ هم بستگی و مقوله مرکزیِ «کوشش برای حفظ پیوندهای محله ای و زادگاهی» بود. مهاجران به ویژه نسل اول، بر نگهداشت و تداوم تعاملات و ارتباطات خود با لک های ساکن محله نظام آباد و با خویشاوندان ساکن شهرستان کوهدشت تمایل و تأکید داشتند و به شیوه های مختلفی احساس تعلق خود را به زادگاه نشان می دادند. با توجه به تفاوت ملموس در تجربه جامعه پذیریِ نسل اول و نسل های بعدی مهاجران، ممکن است منابع هویت بخشِ سنتی به تدریج مورد بازاندیشی قرار بگیرند و به دنبال آن پیوندها و روابط آنان با هم و با زادگاه دگرگون شود و چه بسا نوع و شیوه عمل نسل های بعدی، بیشتر در راستای همگونی با فرهنگ جامعه میزبان باشد و تعلق و پای بندی آنان به مؤلفه های فرهنگِ زادگاه قومی شکل نمادین به خود بگیرد.
تطوّر شخصیّت لیلی در منظومه های لیلی و مجنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسامد داستان لیلی و مجنون در ادبیات فارسی بسیار است. داستان لیلی و مجنون از قرن چهارم هجری قمری مورد توجّه شاعران و ادیبان ایرانی قرار گرفته و در آثار آنان آمده است. تحول و تطور روایت و شخصیّت ها و مضامین در داستان ها و حکایت های لیلی و مجنون در ادب پارسی و هچنین ارتباط آن منظومه ها با شرایط مکانی و زمانی که داستان در آن سروده شده است و تفاوت آن با اصل روایت و مکان وقوع داستان عربی آن می تواند در شناخت بهتر و متفاوت از حکایت های نگاشته شده با نام مشترک لیلی و مجنون کمک کند. در این پژوهش بررسی تغییرات شخصیّت لیلی در بیان شاعران پارسی زبان هدف اصلی نگارش آن به شمار می آید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که منظومه لیلی و مجنون در طول تاریخ ادب فارسی در اشعار شاعران، با توجه به آن چه که از نظامی تقلید کرده اند، جز در موارد جزئی تغییر آن چنانی نداشته است و همگی در مورد وضعیت مکانی و فرهنگی و نیز محتوای منظومه که عشق بی بدیل است، اتفاق نظر داشته اند. لکن تفاوت های باریک و جالبی در شخصیّت لیلی در اشعار شاعران وجود دارد.
بازتاب تمثیل دنیا و آخرت در مثنوی معنوی مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های پرکاربرد تمثیل مربوط به کاربرد آن در شعر است. شاعران برای تجسّم بخشیدن به تصورات ذهنی خود با مخاطب، از روش تمثیل استفاده می کنند. مولانا از جمله شعرایی است که ابیات زیادی از او به عنوان تمثیل در نزد مردم رایج شده است. تمثیل رمزی از شیوه های مولوی است که به جهت ملموس شدن جهان بینی خود با تمثیلات، تعبیرات و تشبیهات به بیان فکر و ایده های خود در مباحث گوناگون می پردازد. زیرا این تجسّم سبب می شود مفاهیم عرفانی، راحت تر درک شود و با کاربردتمثیل به موضوع جنبه عینیت می بخشد. بنابراین ضرورت دارد تصاویر ذهنی مولانا که با روش تمثیل بیان شده، تبیین گردد؛ تا مشخص شود به چه میزان در این راه موفق بوده است. با توجه به شیوه شاعری مولوی، محقق در این پژوهش کوشیده است به شیوه ی گردآوری کتابخانه ای مبتنی بر مطالعه ی کتب و با روش توصیفی- تحلیلی عمل نماید. هدف از انجام پژوهش حاضر، میزان بهره گیری ازصورخیال مربوط به دنیا و آخرت در مثنوی معنوی، بسامد و کثرت صنایع ادبی استفاده شده و مقیاس تأثیرپذیری از آیات، احادیث، اساطیر و چگونگی کاربرد هریک از موارد ذکر شده توسط این شاعر پرآوازه ی زبان فارسی پرداخته و مشخص نماید. نتیجه ی تحقیق نشان می دهد مولوی با زبان تمثیل و با استفاده از انواع مجاز، استعاره، تشبیه،کنایه و...در بیان معارف بلندی که در ذهن دارد به خوبی سود جسته و از میان انواع صور خیالی که درباره ی دنیا و آخرت به کار می گیرد و از تشبیه و کنایه بیش ترین سهم و بهره را برده است.
قاف و البرز در بستر باورهای گذشته و حال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
109 - 125
حوزههای تخصصی:
ق نام سوره ای با موضوع معاد است. ق در پهلوی کوف و با واژه قفقاز در ارتباط است. گذشتگان ذهنیّت داشته اند که: قاف زمین را احاطه کرده و آسمان بر آن قرار دارد و منشاء پیدایش کوه هاست. گاهی آن را قرارگاه فرشتگان و اَجنّه، جایگاهی از طلا، نقره و مُشک، غروب، آب حیات و محلّ سکونت سیمرغ پنداشته اند. زرتشتیان، آن را البرز و جایگاه ایزد مهر می شمردند. شهرت برخی کوه ها از جمله جودی، صفا، م روه، طور سینا، زیتا و حرا و ... به علّت ارتباطی است که با پیامبران داشته اند. از نظر ایرانیان باستان، کوه عامل ارتباط انسان و خداوند است و در اساطیر ایرانی، البرز، مکان سنجیدن اعمال نیکان و بدان، است. در متون صوفیه، ترکیباتی که یک بخش آن قاف است مثل قاف حیرت، معرفت، صبر و ... قاف به معنای مرحله است و بعضی مانند قاف قهر، ذوالجلال، قدرت، و ... صفات خداوند، هستند. از تشابه البرز و قاف، می توان گفت که: انگاره بالندگی کوه، از اسطوره ایرانی البرز، به روایات اساطیری قاف، راه یافته است و اصالتاً اندیشه ای ایرانی است و دگردیسی البرز ایرانی در قاف و ادامه زندگی اساطیری آن، با پذیرش دین اسلام از سوی ایرانیان، بعضی جنبه های فرهنگ ایران اسلامی، از بدنه فرهنگ ایرانیان حذف نشدند بلکه به لایه های عمیق تر، پیوستند. تأثیر این دو کوه بر تزکیّه پیامبران، بزرگان و ارتباط آن با انسان و خداوند، نگارندگان را بر آن داشت تا در قالب مقاله ای با روش توصیفی و تحلیلی، به واکاویی ویژگی ها و دیدگاه های مختلف درباره این دو کوه بپردازند.
بررسی نفثه المصدور بر اساس رویکرد نشانه شناسی اجتماعی پی یر گیرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
77 - 92
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی اجتماعی از جمله رویکردهای انتقادی بازخوانی متون ادبی است که در صدد بررسی و کشف نشانه های درون متنی می باشد تا بتواند به لایه های مفهومی پنهان آن دست یافته و معانی نهفته در این نشانه ها را درک نماید. پی یر گیرو، نشانه های اجتماعی را به دو گروه هویت و آداب معاشرت تقسیم می کند. نفثه المصدور اثر ارجمند شهاب الدین محمد زیدری نسوی، منشی سلطان جلال الدین خوارزمشاه، کتابی است که در مورد حمله مغول به ایران و سقوط سلسله خوارزمشاهیان نوشته شده است و با توجه به موضوع آن که مضمونی تاریخی- اجتماعی دارد، می توان جلوه هایی از فرهنگ، هویت، و آداب و رسوم دوره خوارزمشاهیان را در آن به وضوح دید و از این رو، کتاب مذکور دارای رمزگان های اجتماعی بسیاری است که نیاز به استخراج و تحلیل دارد. بر این اساس، نگارندگان این پژوهش کوشیده اند تا با بهره گیری از روش تحلیل کیفی و با تکیه بر دیدگاه پی یر گیرو، نشانه های اجتماعی را در نفثه المصدور بررسی و تحلیل نمایند. بر اساس یافته های این پژوهش، نشانه های اجتماعی در نفثه المصدور در مقوله هویت و آداب معاشرت بازتاب یافته و در قالب عواملی چون لحن سخن، حالات و اطوار، خوراک، پوشاک و ... بروز یافته است که به نوعی بیانگر تنوع رمزگان های زمان نویسنده و توجه شایان او به اوضاع اجتماعی جامعه است.
بازخوانی تطبیقی نمود روانی اندیشه فرود و تباهی در شعر سیاب و اخوان بر اساس نظریه اگزیستانسیالیستی اروین د. یالوم.(اضطراب مرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 123
حوزههای تخصصی:
طبق نظریه روانشناختی اروین د.یالوم،«اضطراب مرگ» یکی از اساسی ترین دغدغه های وجودی انسان است؛ که بسته به چگونگی رویارویی با آن، سبک زندگی و برخورد و تعامل با هستی در فرد متفاوت خواهد بود. در پژوهش حاضر نمود روانی اندیشه فرود و تباهی و ارتباط آن با اضطراب مرگ، براساس نظریه اگزیستانسیالیستی اروین د. یالوم در شعر دو شاعر عربی و فارسی بدرشاکرالسیاب و مهدی اخوان ثالث بررسی شده است؛ نگارندگان کوشیده اند تا با کاربست روش توصیفی- تحلیلی و بر بنیاد مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به تحلیل روانشناسانه، انگیزه های گرایش به موضوع مرگ و مکانیزم های دفاعی که دو شاعر در برابر اضطراب مرگ به کار گرفته اند، بپردازند و به این نتیجه دست یافتند که دو شاعر متأثر از انگیزه مرگ آگاهی و اضطراب وجودی ترس از مرگ به مکانیزم های دفاعی روی آوردند و اندیشه های فرود و تباهی در اشعارشان فضای بسزایی را به خود اختصاص داده است. به دلیل فقدان پژوهشی در زمینه تطبیق این نظریه بر اشعار سیاب و اخوان طرح این موضوع اهمیت می یابد.
بررسی نقش آثار تولید شده ی موسیقایی در ادبیات پایداری ایران و شیلی با تکیه بر شعر حمید سبزواری و ویکتور خارا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
64 - 94
حوزههای تخصصی:
هر مبارزه ای به سلاح و ابزار مناسب نیازمند است و عموماً یکی از دلایل برتری یک طرف مبارزه با دیگری، نوع ادوات جنگی و کارآیی آن است. این رسالت همواره بر دوش هنر و ادبیات ملت ها بوده است تا روح سلحشوری و حماسه ها، نبردها و شجاعت های ملت هایشان را جاودانه کنند. هنگامی که اشعار شاعر، تبدیل به آهنگ و موسیقی می شوند، به بی مرزی و وسعت می رسند و مرزهای جغرافیایی و تعریف شده ی معمول را در می نوردند. نویسنده در این پژوهش به شیوه ی توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه ای در صدد آن است تا به بررسی آثار تولید شده ی موسیقایی که برگرفته از شعر دو تن از شاعران بزرگ معاصر به نام های حمید سبزواری از کشور ایران و ویکتور خارا از کشور شیلی، بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اشعار حمید سبزواری در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به اثر حماسی و موسیقایی تبدیل گردید و نقش بی بدیلی را در پیروزی های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ایفا نمود؛ اما به دلیل عدم ترجمه ی آثار این شاعر، میزان تاثیرگذاری آن به درون مرزهای کشور محدود گردید. اما در طرف مقابل، شعر و موسیقی ویکتور خارا به دلیل جنبه ی جهانی داشتن و ترجمه ی آن ها در کشورهای مختلف دنیا به ویژه آمریکای لاتین و حتی ایران مورد توجه و اقبال فراوان قرار گرفته است.
دگردیسی اسطوره در غزل های حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حسین منزوی (۱۳۲۵- ۱۳۸۳) با به کارگیری زبان امروزی و تحوّلاتی که در عرصه غزل به وجود آورده است، جزءِ نوآوران این عرصه شمرده می شود. از ویژگی های بارز غزل های منزوی استفاده از اساطیر به ویژه اسطوره های ملی و حماسی است. شیوه پردازش این اسطوره ها و گاه گزینش یکی از ویژگی های این اساطیر، نشان دهنده اهمیت آن جنبه، از نظر منزوی است؛ هرچند عناصر اسطوره ای رایج نیز در غزل های منزوی حضوری پررنگ و برجسته دارند. نگارندگان با روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر متن غزلیات منزوی با پاسخ به این پرسش بنیادی که منزوی چگونه و با چه شگردی، ساختار دیگری از تلمیحات اسطوره ای را در غزلیات خود طرح می کند؟ می کوشند نگاه دیگرسانِ شاعر به این عناصر اسطوره ای را کشف و استدلال کنند، تلفیق اساطیر سبب درهم شکستن زمان و مکان در غزل های منزوی شده و این کارکرد، به بازآفرینی اسطوره ها و بازتولید روایات تاریخی و داستانی در بافتی نو و دارای ظرفیّت های معنایی و دلالت گریِ تازه در شعر منزوی منجر شده است. تغییر نقش اسطوره ها به صورت کاربرد اساطیر مذهبی در شعر تغزلی یا اساطیر عرفانی در شعر ملی، تلفیق اسطوره ها با طبیعت، تبدیل شدن اسطوره به استعاره مفهومی، شکل گیری خیال های نو سوررئالیستی و اندیشه تکامل به واسطه توجه خاصّ وی به کارکردهای اساطیری خورشید از جمله مواردی است که از شگردهای نوگرایانه منزوی در کاربرد عناصر داستانی و اسطوره ای شمرده می شود.
تصویر زنان در «سه قطره خون»، «علویه خانم» و «بوف کور» از صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر زنان در داستان های کوتاه صادق هدایت کلیشه های مختلفی را پشت سر گذاشته و در هر داستان بنا به وضعیت حضور زنان در عرصه های مختلف، بازنمایی های متفاوتی از آنان صورت گرفته است. پژوهش پیش رو با هدف پی بردن به نحوه بازنمایی نقش اجتماعی زنان در داستان های «سه قطره خون»، «علویه خانم» و «بوف کور» از صادق هدایت و شناخت ایدئولوژی نویسنده در پشت این بازنمایی ها انجام گرفته است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی سعی بر آن دارد تا به این سؤال پاسخ دهد که زنان در داستان های یاد شده چگونه بازنمایی می شوند و ایدئولوژی نویسنده در این بازنمایی ها چیست؟ یافته ها حاکی از آن اند که بازنمایی های ارائه شده از زنان در داستان های کوتاه صادق هدایت در راستای تحکیم و تثبیت کلیشه های جنسیتی قدم برداشته اند و چهره ای در راستای باورهای سنتی جامعه داشته اند. در بیشتر این داستان ها مردان سنتی و زنان منفعل به نمایش درآمده اند و نقش پر رنگ سنت و تأثیر آن در تصمیمات شخصیت های آن ها به خوبی مشاهده می شود.