فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۵٬۴۲۱ مورد.
منبع:
قبسات ۱۳۷۶ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
اندیشه دینی و سکولاریزم در جهان معاصر
منبع:
قبسات ۱۳۷۵ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
نگاهی به معرفت شناسی معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۷۹ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
آنچه از نظر خوانندگان فرهیخته میگذرد، مصاحبهای است که نشریة ذهن با آقای دکتر محمد لگنهاوزن، از صاحبنظران مسلمان در حوزة معرفتشناسی، انجام داده است.
آنچه در این گفتوگو آمده مسائلی است در باب معرفتشناسی جدید، تعریف، اهداف، تقسیمات و مباحث مختلف آن همچون باورها، توجیه، صدق و نظریات مختلف در توجیه همچون برونیگرایی و درونیگرایی، سرنوشت نزاع معروف مبناگروی و انسجامگروی، رابطة معرفتشناسی با معرفت دینی و متافیزیک، تقسیم تاریخ معرفتشناسی به سه دوره و بیان ویژگیهای هر دوره، اعتنا و اقبال مجدد معرفتشناسی معاصر به ارسطو. و در پایان، مباحث مهم و تأثیرگذار فلسفة اسلامی در معرفتشناسی معاصر مورد توجه قرار گرفته است.
اومانیسم و حقگرایى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۴ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
اومانیسم شالوده فرهنگ و فلسفه بعد از رنسانس در غرب است که بر اساس آن، انسان میزان کلیه ارزشها و فضایل از جمله حق و حقگرایى است. در طول چند قرن که اندیشه مزبور در شاهرگهاى جوامع غربى جریان دارد تحولاتى اساسى در این نگرش رخ داده است.
اومانیسم علاوه بر شمول بر اصولى چون اختیار و آزادى و فردگرایى انسان، به علت وجود اصل مداراى دینى با هر دین و آیینى از توحیدى گرفته تا الحادى قابل جمع است. در تلقى اومانیستى مفاهیم ارزشى تعاریف خاصى پیدا مىکنند؛ براى مثال حق و حقگرایى با محوریت انسان تعریف مىشود که در مقاله حاضر به نحوى اجمالى به آن پرداخته شده است.
بررسی برهان وجودی آنسلم برای اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
نوشتاری که پیش رو دارید به بررسی یکی از براهین پرسابقه اثبات وجود خداوند در تاریخ فلسفه غرب میپردازد که با عنوان «برهان وجودی» معروف بوده و از زمان کانت به این نام موسوم شده است. در این نوشتار به سابقه تاریخی این برهان در فلسفه مسیحی پرداخته شده و وجود و تقریرهای گوناگون برهان اشاره شده و به تفصیل به بیان دو تقریر آنسلم از برهان توجه شده است . آنسلم در تقریر اول از تصور خدا بهعنوان بزرگترین موجود ممکن قابل تصور به اثبات وجود خدا میپردازد و در تقریر دوم به وجوب وجود آن تأکید میکند. ما در این مقاله به نقطه نظرات فلسفه درباره وجود یک یا دو نوع تقریر از برهان وجودی توجه کرده و دو تقریر را پذیرفتهایم. در طول پیدایش و تکوین، این برهان مورد انتقاد فراوانی واقع شده است که از زمان خود آنسلم با گونیلو شروع و با توماس آکوئینی و کانت ادامه یافته و هنوز مورد بحث افرادی نظیر جان هیگ و دیگران نیز قرار گرفته است. جوهر این نقدها این است که از صرف تصور چیزی، نمیتوان به وجود عینی آن راه یافت. ما نتیجهگیری کردهایم که شارحان و پذیرندگان، هر چقدر تلاش کردهاند نتوانستهاند مشکلات برهان را بر طرف نمایند و آن چیزی جز، خلط میان مفهوم، مصداق و انتظار آثار وجود خارجی از وجود ذهنی و نیز خلط مرز منطق مابعدالطبیعه است.
تبیین مفهوم «سلامت» براساس مفهوم وابستگی وجودی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۳ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
مفهوم سلامت و بیماری، دو مفهوم بسیار مهم در پزشکی هستند که در مشخص ساختن حدود فعالیّت پزشکی، کنترل متخصصان و وظیفة اجتماعی، نقش محوری دارند. در این سی سال اخیر و با تولد رشتهای به نام فلسفة پزشکی، این مفاهیم مورد بازبینی جدی قرار گرفتهاند. در این مقاله تلاش میشود بر اساس مفهوم «وابستگی وجودی» (supervenience)، که مفهومی در فلسفة ذهن و برای حل مسئله ذهن و جسم است، «سلامت» با چهار بعد «زیستی ـ روانی ـ محیطی ـ معنوی» تبیین شود.
عدالت اجتماعی و مسائل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۳
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است که عدالت اجتماعی یا عدالت توزیعی را مورد بحث قرار دهد.
عدالت توزیعی با تئوری عدالت جان رالز، وارد مرحله جدیدی شده است.
مطابق نظر رالز، عدالت یک ارزش ساده در میان ارزشهای دیگر که بر نظم اجتماعی و روابط انسانی اثر میگذارد، نیست. بلکه یک ارزش اجتماعی متعالی و اساسی است.
اهمیت و جایگاه ارزش اجتماعی آن همسان با اهمیت مسأله حقیقت در معرفت انسانی است. همانگونه که اعتبار مشروعیت هر تئوری وگزاره شناختی به واسطه مسأله حقیقت، محک زده میشود مشروعیت و کمال هر ساختار اجتماعی نیز مبتنی بر سازگاری و انطباق آن با اصول عدالت است
فلسفه حق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۱ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
مفهوم ((حق)) در علم حقوق, اخلاق و سیاست کاربرد وسیعى دارد و منشإ همه حقوق قانونى, اخلاقى و سیاسى, قواعدى است که پیکره این علوم را تشکیل مى دهد; براى مثال حق امنیت جسمانى اشخاص از قاعده کیفرى ممنوعیت ایراد ضرب و جرح به دست مىآید. با این وصف, هیچ حقى را نمى توان بر اساس قاعده مربوط توجیه کرد, زیرا خود این قواعد, بر اساس منطق و مبنایى وضع شده اند که در فلسفه هر یک از این علوم, از آن به نظریه حق تعبیر مى شود. در این مقاله تلاش شده است تا مهم ترین نظریه هاى حق, مبانى فلسفى وضع قواعد مذکور و ریشه هاى پنهان حق, تفکیک هر یک از حقوق از دیگرى و نسبت آنها با آزادى و... تبیین گردد.
نسبیت فرهنگی , مبانی و نقدها
منبع:
قبسات ۱۳۷۸ شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی هستی شناسی از منظر کانت و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
سهروردی و کانت، به عنوان دو فیلسوف از دو مکتب فلسفی متفاوت، هر کدام اندیشمندانی بزرگ و صاحب نظرانی نامآور در حوزة فلسفی خویش هستند. این دو فیلسوف با فاصلة زمانی بیش از شش قرن در موضوع هستیشناسی، تا اندازهای نظراتی همانند دارند، هر دو وجود را امری اعتباری و منحصر به نسب و اضافات و روابط میدانند که بودن آن در گزارهها، تنها بیانکنندة نسبت موضوع ومحمول گزارهها است که نه چیزی بر موضوع میافزاید و نه چیزی از آن میکاهد.
دقت در نظرات سهروردی به ویژه در مسألة نور ولوازم آن، ما را نسبت به آن چه گفته شد به تردید واداشته و وی را از کانت جدا میسازد و او همان گونه که ویژگیِ یک حکیم اشراقی است، هستیشناسی شهودی را ارائه میکند.
واقعگرایی، عینیت و شکگرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۲ شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
این مقاله دربارة این پرسش است که «به چه چیز میتوانیم معرفت پیدا کنیم؟» در اینجا مسئله اصلی رئالیسم هستیشناختی است. رئالیسم هستیشناختی، دیدگاهی دربارة سرشت متعلق معرفت است. پال موزر در این مقاله نوعی رئالیسم به نام رئالیسم معتدل را مطرح میکند که براساس آن برخی از اموری که باورهایمان از آنها حکایت میکنند عینیاند. وی سپس از این رئالیسم دربرابر اعتراض فهمناپذیری دفاع میکند. در بخش دوم، نویسنده به بررسی مواردی میپردازد که میتواند بهعنوان معارضه جدی شکگرایانه در قبال «رئالیسم معتدل» تلقی شود. موزر در بخشهای بعدی، پاسخهایی را که میتوانیم در قبال چنین چالش شکگرایانهای ارائه کنیم بیان میکند. «استنتاج بر مبنای بهترین تبیین» در زمرة این پاسخها قرار دارد.
براهین اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
این مقال بر آن است تا افق روشنی از براهین اثبات وجود خدا به دست دهد. در باب وجود خدا از دیرباز تا کنون دیدگاههای متفاوتی وجود داشته است. برخی وجود خدا را بدیهی و بینیاز از استدلال میدانند، زیرا چیزی روشنتر از خدا وجود ندارد تا از طریق آن به خدا پی ببرند. برخی دیگر بر وجود خدا استدلال اقامه کردهاند که آنها خود بر دو دستهاند: أ. وجود خدا را میتوان به صورت پیشبینی اثبات نمود، یعنی در این راهها مخلوقات واسطه اثبات وجود خدا نیستند. این براهین عبارتند از: برهان صدیقین، 2. برهان وجودی، 3. برهان فطرت، 4. .برهان تجربه دینی، 5. برهان اخلاقی، 6. برهان معقولیت. ب. وجود خدا را میتوان به صورت انّی اثبات نمود، یعنی در این راهها مخلوقات واسطه اثبات وجود خدا هستند. این براهین عبارتند از: 1.برهان علّی، 2.برهان امکان و وجوب، 3. برهان نظم، 4. برهان حرکت، 5. برهان درجات کمال، 6. برهان معجزه، 7. برهان فسخ عزایم. در این مقال سعی شده است که به همه براهین به صورت اجمال اشاره شود.
نسبت علم اخلاق و فلسفه اخلاق
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۱شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
واژه دیر آشناى اخلاق آنگاه که با کلماتى چون فلسفه ترکیب مىشود، گاه با کج فهمىهایى همراه مىگردد; چنان که بسیارى را گمان بر این است که «فلسفه اخلاق» چیزى جز فایده و ضرورت رعایت آداب اخلاقى نیست . نویسنده در این مقاله وجوه تمایز علم اخلاق و فلسفه اخلاق را بر مىشمارد و بر آن است تا به صورتى گذرا، تفاوت آنها را تبیین نماید .
پیش از بیان تفاوت علم اخلاق با فلسفه اخلاق شایسته است ابتدا نگاهى گذرا به مفردات این دو اصطلاح یعنى واژههاى «علم» ، «اخلاق» و «فلسفه» بیافکنیم تا با دقت و بصیرت بیشترى به بحث اصلى بپردازیم .
ساختار منطقی معرفت شناسی افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۷۹ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
معرفتشناسى همواره یکى از مهمترین مباحث فلسفى به شمار رفته است. توجه فیلسوفان از آغاز تدوین فلسفه تاکنون به معرفتشناسى متفاوت بوده است، در این میان افلاطون یکى از برجستهترین شخصیتهایى است که معرفتشناسى دغدغه اصلى و اساسى او بوده است. و اندیشههاى بدیع و ژرفى را از طریق روش «دیالکتیک» پیرامون چیستى معرفت و ویژگیها و واقع نمایى آن ارائه نموده. اما با توجه به این که افلاطون مباحث گوناگونى را در معرفتشناسى مطرح نموده ابتدا باید عناصر و سازههاى مختلف تفکر افلاطونى را در هر یک از مباحث فلسفى به دست آورد و سپس، با ترکیب آنها ساختمان فکرى او را در آن خصوص نشان داد. براساس این روش، سازههاى معرفتشناسى افلاطون به ترتیب عبارتند از:
1- ادراک حسى و نقد آن 2- عقیده و پندار 3- ریاضیات 4- شناخت ایدهها و نیز آثار آنها و بیان روابط آنها با یکدیگر و با اشیاء محسوس 5- یادآورى 6- دیالکتیک. در این مقاله پیوند منطقى بین این مراحل در گذر از هر مرحله به مرحله بعدى آشکار گردیده است