هنگامی که در ۷۵ کیلومتری تخت جمشید، راه اصلی اصفهان به شیراز را به سوی پاسارگاد ترک می کنیم و از میان درختان بلند و سرسبزی که بر این راه خاطره انگیز سایه افکنده اند، پیش می رویم، به نظر می آید که در اعماق تاریخ دور و دراز و پر فراز و نشیب و رنگارنگ این سرزمین کهن فرو می رویم
این مقاله به مشکلات برنامه ریزی شهری، چگونگی یافتن و چگونگی گشودن آن مشکلات می پردازد. فرضی اصلى این است که شهرها و مناطق شهری داراى مشکلات برنامه ریزی شهری هستند که در صورت نگشودن آن مشکلات و باقی ماندن در یک وضعیت مشکل زا و تداوم مسیرهاى عمل و رهیافت هاى موجود، نه فقط مشکلات جدیدى پدیدار خواهد شد، بلکه مشکلات موجود نیز تشدید شده و شهرها، به طور کلى، و شهر تهران – همچون نمونه مورد بررسى در این مقاله – بیش از پیش در یک دور باطل مشکلات خواهند افتاد. این مقاله با تاکید بر اهمیت آشنایی تحلیل گر شهری با اصول پایه بیانگر مشکلات شهری پیش از هرگونه فعالیت "مشکل- یابى" و "مشکل- گشایى"، بر اهمیت "مشکل- یابى" شهرى و مبتنى نمودن شیوه هاى "مشکل- گشایى" بر اصول "مشکل- یابى"، به معرفی شیوه ای مناسب "مشکل- یابى" برای یک شهر می پردازد. سپس کوشش می شود که به شهر تهران همچون زمینه ا ی برای برقراری مناسبت بین چارچوب های انگاشتی و جهان واقع نگریسته شود و بنابراین با معرفى شیوه اى گزینه و جایگزین رهیافت های سنتی و جامع نگر برنامه ریزی شهری – یعنی شیوه اى گام به گام و مبتنی بر اختیار یک "فرایند مشکل- یابى- مشکل- گشایى" که در عین رعایت اصول مشکل- یابی و مشکل- گشایى توان بهره گیری از تفکر راهبردی را نیز دارا باشند، شیوه تدبیر شده "مشکل- یابی" در مورد تهران به کار می رود تا شرایط لازم برای پرداختن به "مشکل- گشایی" فراهم گردد.
امروز در ادبیات «هنر شهری» کشورمان یا اهداف آثار هنر شهری را در تأثیرات آن بر ارتقای کیفیت منظر شهر مبنای تعریف قرار می دهند و یا انواع آثار هنری حاضر در شهر را به عنوان هنر شهری قلمداد می کنند. اما نکته قابل تأمل این است که در پژوهش های صورت گرفته مشخص نیست هنر شهری چیست؟ چگونه بر کیفیت منظر شهر اثر می گذارد؟ و آیا همه آثار هنری موجود در شهر موجد چنین کیفیاتی می شوند؟
با گسترش حضور آثار هنری در سطح شهرهای کشور و عدم موفقیت حداکثری آنها در حصول اهداف تعیین شده به نظر می رسد هنر شهری از جوهره اصلی خود فاصله گرفته و مقهور اعمال سلیقه هایی شده است که گاه آنها را تا حد تزیین و بزک شهر تقلیل داده است. از این رو نه تنها حضورش در شهر هدفمند نبوده، بلکه منجر به اغتشاشاتی نیز شده است.
این مقاله پیشنهاد می کند امروز برای دستیابی به اهداف مورد نظر لازم است به «هنر شهری» به عنوان یک پدیده منظرین نگریست. زیرا به دو مؤلفه شهروند (انسان) به عنوان «مخاطب هدف» که آثار هنر شهری برای او خلق می شود و «فضای جمعی» به عنوان محیط شکل گیری ادراکات و تعاملات اجتماعی و نه صرفاً بستر حضور آثار وابسته است. در آخر نتیجه می گیرد در دوران معاصر، مناسب ترین بستر برای هنر شهری نه هر فضای شهری و فضای عمومی که فضای جمعی است تا ضمن برقرارساختن ارتباطات اجتماعی به عنوان والاترین هدف حیات مدنی بتواند مخاطبان هدفمند را به درک آثار هنری دعوت کند و در این فراخوانندگی به کیفیات شهری مورد نظر نایل شود.
پژوهش حاضر در پی شناخت ویژگیهای طراحی معماری و منظر دو باغ «تخت» شیراز و «قصر قجر» تهران، و دستیابی به الگوهای ساختاری و ماهوی و نیز نحوه ارتباط آنها بایکدیگر با هدف احیای الگوی باغ تخت، و بهرهگیری از آنها در طراحیهای نوین منظر است؛ چراکه این دو باغ از شاخصترین و اصیلترین نمونههای باغ تختی است که خود از زیباترین و کمیابترین انواع باغ ایرانی است. فرضیه تحقیق، بهرهگیری از الگوهای طراحی باغ تخت شیراز در باغ قصر قجر است. سیر این پژوهش که با روش کتابخانهای انجام گرفته، به تعیین حدود این تأثیرپذیری پرداخته و نشان داده است که آیا حدود الهامگیری تنها در زمینه الگوهای ساختاری و کالبدی محدود شده، و یا باغ قصر قجر پذیرای الگوهای ماهوی و اصول اصلی طراحی معماری و منظر باغ تخت نیز بوده است. تشریح تعریف و تاریخچهای از باغ تخت و نیز توصیف دقیق ساختاری هر دو باغ به عنوان پیشدرآمدی برای ارائه تحلیلها و مقایسههای تطبیقی میان الگوهای مذکور در آنها مطرح شده است. نتیجه تحقیقات نشان میدهد که باغ قصر قجر با توجه به تحلیلها و مقایسههای انجامشده و نیز تأخر زمانی نسبت به باغ تخت شیراز، تنها در زمینه ساختاری و کالبدی طراحی منظر از آن تأثیر پذیرفته است. تفاوتهای ماهوی میان الگوهای طراحی این دو باغ نیز دیده میشود که زمینهساز دو گونه متفاوت از ارتباط باغ و طبیعت میان آنها شده است. باغ تخت طبق الگوهای رایج ارتباطی میان باغ و طبیعت در باغ ایرانی، دارای الگوی «با طبیعت» است، اما باغ قصر قجر برخلاف بسیاری از باغهای ایرانی به الگوی «بر طبیعت» نزدیک شده است.
در مطالعه آن دست از بناهای تاریخی ایران که بخش هایی از آن با همه آن از میان رفته است، نقش منابع مکتوب و تصاویر بسیار پررنگ می شود. ازآنجاکه در مطالعه این نوع بناها، کوچک ترین اطلاع افزون تری نیز می تواند مفید باشد، شناسایی و بررسی همه منابع موجود بسیار اهمیت دارد. یکی از انواع کمتردیده منابع تاریخ معماری که گاه ممکن است درباره گونه ای بناهای تاریخی یا یک بنای خاص اطلاعاتی به دست دهد، متون ادبی منظوم است. هدف از این مقاله، معرفی و بررسی قابلیت های یک نمونه از این متون است. منظومه گلزار سعادت اثر میرزامحسن تأثیر تبریزی (۱۰۶۰ ۱۱۲۸ق)، در وصف باغ سعادت آباد اصفهان سروده شده، و جزو آثار منظوم اندک شماری است که به طور کلی به وصف معماری چند بنا می پردازد. به جرئت می توان گفت که برخی اطلاعات موجود در گلزار سعادت، در هیچ یک از منابع درجه اول و درجه دوم دیگر نیامده و از این نظر بی همتاست. همچنین، ازآنجاکه همه بناهای وصف شده در این منظومه از میان رفته، اهمیت اطلاعات آن دوچندان می شود. در این مقاله، ابتدا به معرفی مختصر باغ سعادت آباد و مثنوی گلزار سعادت می پردازیم، و سپس می کوشیم تا از طریق تحلیل محتوای این متن، و در موارد ممکن با تطبیق اطلاعات آن با دیگر منابع، تصویری از اجزای معماری باغ سعادت آباد به دست دهیم؛ و در نهایت، طرحی کلی از پلان این باغ ترسیم کنیم. متن گلزار سعادت نشان می دهد که در زمان شاه سلطان حسین بخش هایی به این باغ افزوده شده که تاکنون در هیچ منبع دیگری از آن نامی برده نشده است.
شهر یزد و بافت قدیمی آن در میان سایر شهرهای ایران واجد ویژگی هایی است که آن را از سایر شهرها متمایز ساخته است. تنوع بیشمار بادگیرهای یزد یکی از عوامل مهم جذابیت سیمای شهر یزد می باشد.