فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۷٬۵۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تعاملات اجتماعی، روابط و علقه های محله ای، مشارکت و بسیاری مفاهیم اجتماعی دیگر که همگی تحت عنوان سرمایه اجتماعی مطرح هستند از جمله مهم ترین دلمشغولی های طراحان، برنامه ریزان و مدیران شهری است که نقش به سزایی را در آفرینش و تقویت حس مکان، دلبستگی مکانی، رضایتمندی سکونتی، هویت مکانی و بسیاری کیفیت های مکانی دیگر عهده دار است. بر همین اساس چنانچه تقویت این عوامل اجتماعی را که در این تحقیق از آنها تحت عنوان سرمایه اجتماعی یاد می شود به عنوان یکی از اهداف طرح ها و برنامه های شهری در نظرگیریم، نگاه به گذشته جامعه ایرانی، نقاط قوت و ضعف بسیاری را در توانایی ارتباطات اجتماعی ایرانیان در جهت همسایگی اجتماعی، مشارکت شهروندی و زندگی جمعی نشان خواهد داد که می تواند روشنی بخش جامعه امروز در نیل به اهدافش باشد. در این بین ادبیات نیز به عنوان میراثی مکتوب از گذشتگان می تواند نقش مهمی در شناسایی روندها و رویه ها عهده دار باشد. در واقع همواره بخشی از ادبیات به اجتماعیات اختصاص دارد و بیانگر راز و رمزهای نهفته در مناسبات میان مردم است.
از این رو پژوهش حاضر با هدف واکاوی مناسبات اجتماعی در جامعه سنتی ایران با مروری بر تعاریف سرمایه اجتماعی به ارزیابی مؤلفه های سه گانه آن در متون کهن پارسی پرداخته است. بر این اساس در یک سامانه پژوهش کیفی مبتنی بر رویکرد پژوهش تفسیری- تاریخی، با استفاده از روش تحلیل محتوا تلاش شده تا به بررسی هر یک از مؤلفه های سه گانه سرمایه اجتماعی در متون کهن ادبی ایران همچون خمسه نظامی، مثنوی معنوی و گلستان سعدی پرداخته شود. نتایج مطالعات حاضر حکایت از آن دارد که محلات به عنوان مهم ترین تجلی شبکه های اجتماعی در زندگی شهری جامعه ایرانی مهم ترین عامل تعیین کننده دیگر مؤلفه های سرمایه اجتماعی روابط و تعاملات اجتماعی، هنجارهای همیاری و اعتماد هستند. بر این اساس برخلاف جوامع غربی که تعاملات میان شهروندان عمدتاً به صورت میان گروهی، در مقیاس شهر و در فضاهای شهری صورت می پذیرفته است، تعاملات ایرانیان به صورت درون گروهی و در مقیاس محلات تحقق می یافته است به گونه ای که در شکل گیری شبکه های اجتماعی، ارتباطات افقی بسیار قویی تر از ارتباطات عمودی( آوندی) بوده است. همچنین در حالی که هنجارهای همیاری و اعتماد در دو سطح خرد و میانه از سطح مطلوبی برخوردار است لیکن اعتماد در سطح کلان سست و شکننده است. علاوه بر این به نظر می رسد مشارکت دادن مردم در مدیریت فضاهای شهری از طریق شکل گیری و اولویت دادن به سازمان های مردم نهاد به مثابه حلقه واسطه عرصه عمومی و دولتی نقش به سزایی در تقویت سرمایه اجتماعی بین گروهی می تواند عهده دار باشد.
چارچوب مفهومی برنامه ریزی پایداری محیط تعالی خواهی عملکرد شبکه سامانه های بومی – انسانی محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طرح مشکلات محیطی شهرها و منطقههای شهری، اکثر برنامههای توسعه محیط که به دنبال تخریب وسیع ساختارهای طبیعی اعمال میشوند، تداخلی بین اصول ساختاری و اصول بهرهوری قلمروهای فضایی پدید میآورند که در نهایت هدایت و کنترل عملکردی ساختهای فضایی-اجتماعی در تولید و بازتولید سامانههای پایدار محیطی را عقیم میسازند. با طرح این مسأله که شبکهبندی نوین شهرها و منطقههای شهری نوع جدیدی از پراکندگی سیمایسرزمینها را در رابطه با تبدیل محلهای اسکان طبیعی به اشکالی مختلفی از پایداری سامانههای بومی-انسانی محیط میطلبد، هدف این مطالعه، ضمن تأکید بر پیوند دانشهای طبیعی با دانشهای اجتماعی و دانشهای مسئول مدیریت منابع سیمایسرزمین، اشاره به حضور دانشهای بومی در شناسایی ارجعیتهای محلی پاسخگو به مشکلات سیمایسرزمین و تعیین نقش اجتماعی گروههای ذینفع در تعالیخواهی عملکرد شبکهسامانههای بومی-انسانی محیط میباشد. روش انجام این مطالعه، برگرفته از نتایج بررسیهای توصیفی-استنتاجی، کتابخانهای طرحریزی شده و روش تحلیلی آن استنتاجی-مدلسازی سازماندهی گردیده است. فرضیه تحلیلی آن در راستای "اتحاد بین علم و سیاست محیطی" و بر مبنای "همبستگی بین علوم مختلف محیطی"، درصدد است چارچوبی عِلمی در ارائه یک برنامه عَملی معرفی نماید تا ضمن مشخص نمودن طبیعت میاندانشی-تبادلدانشی مطالعات تغییر بومشناختی-انسانشناختی سیمایسرزمینها، مفهوم نوین "تعالیخواهی عملکرد شبکهسامانههای بومی-انسانی محیط" در چارچوب مفهومی "برنامهریزی پایداری محیط" را معرفی نماید.
کاربرد تحلیل های بلورشناسی در مطالعات فنی آثار تاریخی گچی (مطالعه ی موردی گچ بری کوه خواجه ی سیستان، ملات گچ شادیاخ نیشابور و ملات گچ قلعه الموت قزوین)
حوزههای تخصصی:
پژوهش و شناخت آثار تاریخی گچی در ایران دو مشکل فنی و واژه شناسی دارد. مشکل فنی موضوع این مقاله، عموماً ناشی از شناخت خصوصیات بلور گچ، هم چون تغییرات حلالیت یا شکل بلوری در اثر حضور مواد افزودنی یا تغییرات محیطی است. در این مقاله 3 نمونه ی تاریخی جمع آوری شده از کوه خواجه ی سیستان، قلعه الموت قزوین و شادیاخ نیشابور، و 3 نمونه ی مدلسازی شده ی جدید با توجه به ریزساختار بلوری آن ها بررسی می شود. آزمایش XRD حضور فاز غالب انیدریت (CaSO4) را برای هر دو لایه ی گچ بری کوه خواجه نشان می دهد؛ در حالی که ملات مربوط به شادیاخ دارای فاز غالب ژیپس (CaSO4.2H2O) است. پس از تشخیص عدم حضور ماده ی افزودنی آلی در نمونه های تاریخی با روش سوختن تر، از هر نمونه تصاویر SEM تهیه شد. این تصاویر در تشخیص کیفی شکل بلورهای گچ، کنارهم نشینی آ ن ها در ریزساختار نمونه های مختلف و سنجش فشردگی ریزساختار بلوری آن ها به کمک نرم افزار پردازش تصویر به صورت کمّی کمک می کنند. در تصاویر SEM تهیه شده از دو لایه ی گچ بری کوه خواجه، بلورهای منوکلنیک ژیپس دیده نمی شوند و ملات های گچ شادیاخ و قلعه الموت نیز فقط ساختاری فشرده را نشان می دهند؛ در حالی که در نمونه های مدلسازی شده، بلورهای گچ به وضوح قابل شناسایی هستند. نتیجه ی این مشاهدات بیان می کند که هرچند استفاده از تصاویر SEM و تحلیل بصری یا پردازش تصویری آن ها، نتایج ارزشمندی در بررسی و شناسایی ریزساختار مواد تاریخی گچی دارند، اما نتایج آن ها باید در کنار آزمایش XRD و پس از تشخیص حضور یا عدم حضور ماده ی افزودنی آلی، تفسیر و بررسی شوند.
تأثیر آیین محرم بر کالبد شهر سنتی در دوره معاصر (مورد مطالعه: شهر آران و بیدگل)
حوزههای تخصصی:
آیین به عنوان موضوعی جدانشدنی از زندگی بشر از دیرباز تاکنون در ارتباطی تنگاتنگ با وی بوده است. در ایران پس از اسلام مهم ترین و تأثیرگذارترین آیین، دین اسلام و آیین محرم است. استخوان بندی شهرهای سنتی ایران براساس همین نگرش شکل گرفته و به همین خاطر دارای اصولی است که به آن نام شهر اسلامی داده شده است. گرچه عوامل مؤثر دیگری نیز در ساخت شهر اسلامی نقش داشته، اما همان طور که از اسم آن برمی آید مهم ترین عامل اسلامی بودن، دیدگاه مردمان شهر است. آیین محرم نیز در واقع یک آیین دسته جمعی است که هر ساله تکرار می شود. این مراسم هم بصورت ثابت (همچون ایجاد حسینیه ها و تکایا) و هم بصورت موقت (همچون بیرق و خیمه در زمان اجرای مراسم) بر روی کالبد و ظاهر شهر تأثیر گذاشته است. تمامی این عناصر بر روی مخاطب مؤثر بوده و هر بار با تکرار این مراسم در ذهن وی زنده می گردد و پس از سال های متمادی به شکل عناصری خاطره برانگیز و هویّت بخش در آمده اند و منظری آیینی را برای شهر به وجود آورده اند. آنچه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است یافتن عامل اصلی تأثیرگذار بر کالبد امروز شهر سنتی است. در کالبد بافت های تاریخی در دوره معاصر در شهرهای مختلف تغییر و تحولات بسیاری رخ داده است که با نگرش ها و روش های مختلفی انجام گشته است. اما آیا این تغییرات بر اساس اصل اولیه ایجاد این بافت ها یعنی همان آیین ایجاد گشته و یا از عاملی دیگر سرچشمه می گیرد. برای پاسخ به این پرسش شهر کوچکی به نام آران و بیدگل به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است که در جوار کویر مرنجاب در نزدیکی کاشان قرار گرفته و در مسیر عبوری نبوده و هنوز بسیاری از نشانه های فرهنگی برخاسته از هویّت شهری خود را حفظ نموده است. یکی از همین نشانه های فرهنگی، آیین های مذهبی است که منظر شهرهای اسلامی ما بر اساس آن شکل گرفته است. آیین های مذهبی و به طور اخص آیین محرم اثر گذاری بسیاری بر فرهنگ مردمان این دیار داشته و خود عاملی مؤثر در بالا بردن سطح سرمایه های محلی بافت تاریخی فرسوده این شهر نسبت به موارد مشابه آن بوده است. برای شناخت تأثیرات آیین بر کالبد محلات امروز آران و بیدگل، بایست ابتدا فرهنگ مردمی را بشناسیم که این آیین در میان آنهاست. به همین علت از مشاهده و بررسی حضوری برای کسب دانش محیطی- اجتماعی استفاده شد. با حضور در شهر و میان مردم در زمان محرم و غیر آن، سعی در درک هر چه بهتر این آیین، نحوه برگزاری آن و شناخت بافت اجتماعی شده است. بنابراین روش تحقیق کیفی می باشد. در همین راستا چند مرکز محله قدیمی شهر به عنوان قطب های اصلی تأثیر آیین بر کالبد شهر در دو دوره تاریخی (معاصر و 1335) از دیدگاه کالبدی مورد تحلیل قرار گرفت و تغییرات آن در دوره معاصر مشخص شد. همراه با این موضوع، ویژگی های اجتماعی مردم و نحوه برگزاری آیین محرم با حضور در کنار مردم، مورد تحلیل قرار گرفت. در عین حال چگونگی احیای بافت تاریخی فرسوده شهری آران و بیدگل توسط مدیریت شهری و تعامل میان مردم و مدیریت شهری مورد کنکاش قرار گرفت. نتایج این تحلیل ها در کنار هم نشان دهنده تأثیر آیین محرم به عنوان قوی ترین عامل اثرگذار بر تحولات بافت تاریخی دوره معاصر در این شهر است.
تحلیل نابرابری فضایی در محیط های پیرا - شهری کوششی در استفاده از رهیافت برنامه ریزی و مدیریت راهبردی در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخوردگاه شهر و روستا یا در هم آمیختن سیستم هاى شهرى، روستایى و طبیعى، با پیشروى سکونتگاه هاى انسانى، پیوستارى است که از اثر گذارى شهر و شهر- نشینى بر روستا و محیط طبیعى شکل مى گیرد. یکى از جلوه هاى مهم این رویارویى، نابرابرى فضایى – نه فقط در درون شهر ها بلکه در محیط پیرامون یا محیط پیرا- شهرى نیز هست: نابرابرى که بازتاب نابرابرى هاى اجتماعى- اقتصادى جوامع است. شهر تهران با دو پدیده ى جابجایى جمعیت از درون به محیط پیرا-شهری و مهاجرت به مقصد شهرتهران که به دلیل عدم تطابق شرایط اجتماعى-اقتصادى جمعیت مهاجر با ویژگى هاى سکونتى دردرون شهر تهران، به محیط پیرا-شهرى تهران رانده مى شوند، رو به رو بوده و هست. تداوم نابرابرى ها، کیفیت نازل شرایط زیست و تداوم صدمات وارد بر طبیعت در محیط پیرا-شهرى تهران، نارسایى شیوه هاى موجود، ضرورت تمهید و اختیار شیوه هایى متفاوت اما امکان پذیر در برنامه ریزى و مدیریت – نه فقط در محیط پیرا-شهرى بلکه در کل منطقه ى شهرى تهران – را مطرح مى کند. بنابراین، هدف این مقاله تاًکید برضرورت توجه به محیط پیرا- شهرى همچون یک سیستم یکپارچه که خود، همچون شهرها، داراى نابرابرى فضایى بوده ونیازمند تحلیل، تفسیر و تبیین ساختار ویژه ى خود، علل پدیدار شدن ساختار نابرابر، بروز تهدیدها و مشکلات، حضور فرصت ها و مهم تر از همه، دورى جستن از رویکردى سنتى در برنامه ریزى و مدیریت محیطى می باشد، است.
مفهوم معماری در برهه گذار از دوره ساسانیان به دوران اسلامی، درآمدی بر تاریخ مفهومی معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقطیع تاریخ معماری ایران به پیش و پس از اسلام، امری اعتباری است که اگرچه روزگاری زاینده و کارآمد بود، اکنون به قالبی تکراری بدل شده است. ازجمله پیامدهای این تقطیعِ قالبی غفلت از معماری، خود برهه گذار از دوره ساسانیان به دوران اسلامی است. پی بردن به گسستگی ها و پیوستگی های حقیقی در فرهنگ ایرانی در این سوی و آن سوی این مرز، نیازمند تحقیق و تدقیق بیشتر است؛ تحقیقی که ناگزیر باید از مفروض نگرفتن وجود این مرز آغاز شود. انسان ها پیش و پس از معماری و در هنگام معماری کردن به آن می اندیشند و درباره آن سخن می گویند. سخن گفتن ایشان درباره معماری گواهِ فهم آنان از معماری است. مفهوم معماری امری ثابت و بی زمان نیست و در طی تاریخ دگرگون می شود. از راه های شناخت معماری ایران در برهه گذار، تحقیق درباره مفهوم معماری در این دوره است؛ آن چنان که در سخن ایرانیان آشکار شده است. در این تحقیق، ضمن معرفی تاریخ مفهومی و پیشنهاد وارد کردن آن به مطالعات معماری ایران، به تاریخ مفهومی معماری ایران در برهه گذار می پردازیم. کار تاریخ مفهومی معماری برهه گذار را از واژه ها و الفاظ آغاز می کنیم؛ اما در آن بازنمی مانیم، بلکه به واژه ها و معانی و حوزه های معنایی به منزله مدخلی برای شناخت تغییر و تحول فرهنگیِ معماری می نگریم. منابع اولیه این تحقیق منابع پهلوی و فارسی و عربی، از اواخر دوره ساسانیان تا اوایل دوران اسلامی است. رویکرد آن تاریخ مفهومی و چهارچوب نظری آن نظریه حوزه های معنایی است. در این تحقیق، روشن می شود که مردم ایران زمین در برهه گذار از حوزه معنایی معماری، با مقوله معنایی آبادانی یاد می کنند و تلقی آنان از معنای آبادانی اعم از تلقی امروزی ما از معماری است. همچنین آشکار می شود که با ورود اسلام به ایران، در این حوزه معنایی، تغییری اساسی رخ نداده است.
استحاله ی قداست مسجد
معماریِ گم شده: خانقاه در خراسان سده پنجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانقاه در طی تاریخ ایران، به ویژه تا پیش از صفویه، در زمره بناهای پرشمار بوده است. بااین حال، از معماری آن چندان چیزی نمی دانیم. برای شناخت معماری خانقاه باید در طی چندین تحقیق در برهه های گوناگون تاریخی و مناطق جغرافیایی ایران و جهان اسلام، همه منابع نوشتاری عربی و فارسی و ترکی و نیز آثار مرتبط معماری را بررسی کرد. در این تحقیق، به مرحله نخست پیدایی خانقاه در زادگاه آن در ایران، یعنی در سده های نخست هجری در خراسان (ربع نیشابور) می پردازیم. روش این تحقیق تفسیری تاریخی و منبع اصلی آن، منابع اولیه نوشتاری مرتبط با خراسان سده های نخست است. صوفیان از سده دوم به بعد، در مکان هایی جز مسجد استقرار یافتند و از حدود سده پنجم بود که بنای خاص صوفیان، خانقاه خوانده شد. مظروف یا سازمان خانقاه در خراسان سده پنجم به دست ابوسعید ابوالخیر قوام یافت. این سازمان ارکانی دارد؛ از ارکان انسانی گرفته تا رسوم خانقاه. کارکردهای خانقاه دامنه ای دارد: از عمومی همچون مجلس گویی تا خصوصی همچون زاویه نشینی و سماع. بنای خانقاه این کارکردها را تحقق می بخشید. جای این بنا در درون یا بر کرانه شهر یا روستا بود نه در بین راه. اجزای کالبد خانقاه، همچون سازمان آن، طیفی داشت: مکان های باز، نیمه باز و بسته. مکان های باز، یعنی صحن و بام، به کارکردهای عمومی اختصاص داشت و مکان های بسته، یعنی جماعت خانه و حجره ها و صومعه، به کارکردهای خصوصی. مکان های نیمه باز، یعنی صفه (ایوان) و رواق، مقامی بینابینی داشت. جماعت خانه، به مقتضای نیازها و کارکردش، به صورت گنبدخانه بود. صحن در میان کالبد خانقاه قرار می گرفت و صفه بر صدر صحن. جماعت خانه مستقیماً یا به واسطه صفه، به صحن مرتبط می شد. حجره ها بر گرد صحن یا در دو سوی آن می نشستند و درآیگاه (دستگاه ورودی) در میانه یکی از اضلاع صحن.
کاخ شکوهمند تخت جمشید
کاروانسرای دیر گچین
منبع:
اثر سال ۱۳۵۸ شماره ۲۱
حوزههای تخصصی:
طرح خواناسازی و مرمت فضای عمومی و احیای معماری گوشه شمال شرقی؛ معبد آناهیتا کنگاور
منبع:
اثر پاییز ۱۳۸۱ شماره ۳۵
حوزههای تخصصی:
روشی نوین در بهینه سازی پنجره های تکجداره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از کل انرژی مصرفی کشور، حدود40% آن صرف سرمایش و گرمایش ساختمان ها میشود که یک سوم اتلاف حرارتی از طریق پنجره ها صورت میپذیرد. از آنجاییکه بسیاری از ساختمان های موجود مطابق با استانداردهای مصرف انرژی ساخته نشده و به ناچار برای ایجاد شرایط آسایش حرارتی مجبور به مصرف انرژی بیش از حد هستند، بنابراین موجب به هدر دادن ذخایر انرژی شده و با واقعی شدن تعرفة حامل های انرژی، بالا رفتن هزینه ها را نیز سبب میشوند. پنجره ها عناصری از بنا هستند که نور، حرارت و زیبایی مناظر را به درون دعوت میکنند. پنجره ها همچنین بزرگترین عناصر اتلاف حرارت نیز به شمار میروند. در ساختمان های موجود، راه های پیش گیری، تعویض و یا بهبود کارایی پنجره ها است. عدم وجود راهکار مناسب جهت بهینه سازی بازشوها و جدار های نورگذر ساختمان های موجود یکی از نقاط ضعف فرایند بهینه سازی مصرف انرژی در ساختمان به شمار میرود. مقاله حاضر تلاشی برای ارایة راهکاری ساده و اجرایی برای بهینه سازی درها و پنجره های موجود در ساختمان با حداقل هزینه است. این روش شامل افزودن شیشه دوم به همراه پروفیل های پوشاننده میباشد. فرایند اجرای آن نیازمند تجهیزات پیچیده و آموزش متخصصان نبوده، همچنین موجب اتلاف مصالح اولیة پنجره نمیشود. این روش در نهایت باعث کاهش اتلاف انرژی و افزایش کیفیت آسایش فضای داخلی می شود. نتایج مدل سازی رایانه ای میزان کاهش ضریب انتقال حرارت (سطحی) حاصل از این روش را 37% نشان میدهد.
مطالعه تطبیقی الگوهای معماری و شهرسازی باغشهر طبس در دوره زندیه و باغشهر اصفهان در دوره صفویه
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به شهرسازی ایران، با مفهومی به نام توسعه شهری به معنی تغییرات در کاربری زمین و سطوح تراکم، جهت رفع نیازهای ساکنان شهر مواجه می شویم که در برخی از شهرها شباهت زیادی با باغشهر در معنای امروزی دارد. امروزه، عدم الگوگیری از ارزش های موجود در معماری و شهرسازی گذشته کشور، سبب بروز مشکلاتی در معماری و شهرسازی شده است. این در حالیست که با تأمل در معماری و شهرسازی سنتی ایران، می توان چنین الگوگیری هایی را در اعصار مختلف به وضوح مشاهده کرد. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که توسعه باغشهر طبس در دوره زندیه و اصفهان در دوره صفویه از چه الگوی مشترکی تبعیت کرده است. برای دستیابی به این هدف، با بهره گیری از منابع مکتوب و مصور و استفاده از روش توصیفی -تحلیلی به مقایسه تطبیقی این دو باغشهر پرداخته شده است. یافته های حاصل از این تحقیق مهمترین تشابهات باغشهر طبس و اصفهان را نشان داده که به صورت: 1- الگوی توسعه شهر 2- نقاط ابتدایی و انتهایی محور توسعه 3- کاربری های همجوار محور توسعه 4- الگوی کلی پلان باغ های انتهایی محور توسعه 5- الگوی کلی ورود آب به شهر، است. به نظر می رسد با توجه به وجود چنین تشابهات و تأخر زمانی باغشهر طبس نسبت به باغشهر اصفهان، الگوی توسعه شهر طبس در دوره زندیه ملهم از اصفهان در دوره صفویه بوده است.
درباره فضا
منبع:
هنرنامه ۱۳۸۲ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
به کارگیری عبارت « فضای شخصی » تعمیم نوعی احساس مالکانه بر فضا را به دنبال داشته است . حال آنکه مطابقت آن با مفهوم « قلمرو » ، نشان دهنده ی وجود خصایصی به کلی متفاوت در آنها خواهد بود . این مقاله با طرح انگاره های « فضای فردی » و تأکید بر مفهوم مشارکت در فضا در تقابل با احساس مالکانه بر آن ، سعی در ارائه روشنتر وجوه و حدود مفهوم فضا و نحوه ی وجود انسان در آن خواهد داشت ...
تاثیر آلودگی هوا بر آجرنمای بناهای تاریخی اصفهان
منبع:
هنرنامه ۱۳۷۸ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
مجموعه حاضر به عنوان کنکاشی اکولوژیک در مورد ابنیه تاریخی و فرهنگی در شهر اصفهان با تاکید بر آلودگی هوا در این شهر و ردیابی اثرات آن بر روی آجرنمای بناهای تاریخی از جمله مدرسه چهارباغ انجام شده است . با توجه به میزان آلودگی و پس از بررسی موقعیت جغرافیایی اصفهان و منطقه تاریخی و همچنین وجود کوهها ، میزان رطوبت نسبی و بارندگی ، سرعت و جهت بادها و تعداد دفعات وقوع اینورژن با استفاده از دستگاهها و تکنیکهای زیر به شناسایی قشر آلوده پرداخته شده است ...
بررسی ساختار و مفصل بندی ترکیب «انسان-خط»نگاری در هنرهای صناعی دوره سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش ترکیبی و تزیینی «انسان-خط» در هنرهای صناعی دوره سلجوقیان ترکیبی از سر و بدن انسان ها به صورت استیلیزه و انتزاعی در حالات و موقعیت های مختلف، به همراه خطوط نوشتاری رایج آن دوران همانند خط کوفی و خط نسخ است. این نقش با ساختاری متنوع از نقوش پیشین آن دوران، هماهنگ با اجزا، کادر و حتی مکان نقش اندازی شده، به کار رفته است. عناصر بصری و نقوش هندسی نقش اصلی را در قسمت های مختلف این ترکیب تزیینی به عهده گرفته اند که این ویژگی آن را به یکی از نقوش متمایز، مناسب در بسیاری از زمینه های طراحی گرافیک نیز تبدیل کرده است. بررسی ساختار و مفصل بندی این خط نگاره هایی که به تصویرسازی بسیار نزدیک شده و در پژوهش های هنر اسلامی کمتر بدان پرداخته شده است، می توانند علاوه بر آشنایی با نوآوری ها و کیفیت خاص شیوه های هنری این دوره به دلیل قابلیت های گرافیکی بالای ساختار این ترکیبات در جهت بهره گیری در انواع آثار هنری من جمله آثار گرافیکی و گرافیک های متحرک نیز رویکردی نوین محسوب شوند. سؤالاتی که مطرح می شوند عبارتند از : 1. نحوه اتصالات در ترکیبات «انسان-خط»نگاری چگونه است؟ 2. کدام شیوه خطاطی و حساسیت بخشی در ترکیبات «انسان-خط»نگاری بیشتر مؤثر بوده است؟ فرضیات مطرح : در این نقش ترکیبی، نحوه اتصالات نقوش انسانی به کتیبه ها در چهار حالت کلی : اتصال کامل صورت های انسانی به ساقه های حروف نوشتاری، تقسیم فضا به دو بخش بالایی و پایینی، تلفیق فیگورهای انسانی و خطوط نوشتاری و در نهایت جاسازی نقوش انسانی درمیان کلمات و عبارات به صورت تفکیک شده، مشاهده می شود. از میان شیوه های خطاطی، خط نسخ در میان این کتیبه ها بیشتر دیده می شود، همچنین در ابتدای کار، استفاده از تنوع نقوش در ترکیب کلمات و قرارگیری در شکل مشخص، به عنوان شیوه هایی بارز از نظر نگارندگان در ساختار کلی و حساسیت بخشی به ترکیبات «انسان-خط»نگاری بسیار مؤثر بوده اند. هدف از این تحقیق شناخت مبنای ساختار نقوش ترکیبی «انسان-خط» در هنرهای صناعی دوران سلجوقی است، که می توانند قابلیت های تجسمی بالایی را در شاخه های گوناگون هنرهای معاصر نیز داشته باشند. در خصوص ساختار و مفصل بندی نقوش ترکیبی «انسان-خط»سلجوقیان به صورت خاص تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و منابع کتابخانه ای، مقالات و سایت های معتبر مورد استفاده قرار گرفته اند.
معرفی و تحلیل: نخستین نقشه مسطحه شهر تهران
حوزههای تخصصی: