فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۷٬۵۷۷ مورد.
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
55 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزیابی ادراک شهروندان از عوامل مؤثر بر بازآفرینی در سکونتگاههای غیررسمی با رویکرد فرهنگ مبنا کلانشهر تبریز میباشد.
روشها: روش تحقیق بر مبنای استفاده از ابزار پرسشنامه و استفاده از روشهای آمار استنباطی علی الخصوص روش تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم است جامعه آماری تحقیق 450 هزار نفر میباشدکه حجم نمونه براساس فرمول کوکران برابر 384 نفر بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و SmartPlas استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان میدهد که عوامل مؤثر بر بازآفرینی در سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز با رویکرد فرهنگ مبنا در 4 شاخص اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیرساختی قابل طبقه بندی است. این4 عامل در مجموع 04 / 67 درصد از واریانس کل را تبیین میکند که درصد قابل توجهی میباشد. همچنین نتایج نشان داد که شاخص زیرساختی با بار عاملی 901 / 0 مجموع میانگین 61 / 3 به عنوان رتبه اول و شاخص اقتصادی با بارعاملی 860 /0 و مجموع میانگین 1.51 رتبه چهارم عوامل مؤثر بر بازآفرینی سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز با رویکرد فرهنگ مبنا را کسب کرده اند.
نتیجه گیری: این تحقیق ادراک شهروندان و ساکنین در سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز را مورد تحلیل قرار داده است. درنتیجه میتوان گفت ضعف زیرساختهای شهری از منظر ساکنین به عنوان مهمترین چالش در ساماندهی و بازآفرینی این بافتها مطرح شده است که این نشان دهنده این مهم است که در حقیقت این بافتها آنچنان از نظر زیرساخت های شهری مورد غفلت مدیریت شهری قرار گرفته است که به عنوان مهمترین پیشران بازآفرینی از طرف ساکنین معرفی شده اند.
نقش طبیعت در سازگاری محیط با مخاطب در فضاهای اداری شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
57 - 98
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدفِ اصلی این پژوهش ایجاد هم آوایی و همگامی طراح با طبیعت و هوشِ زیستی آن و تعریف یک تعامل صحیح و عمیق بین خالق اثر با طبیعت و هدفِ کاربردی آن ارتقاء سازگاری انسان و محیط با حضور طبیعت در فرآیند تولید اثر معماری و استفاده هوشمندانه از زیست افزارها در طراحی محیط های اداری بود.
روش ها: این پژوهش از بُعد هدف، پژوهشی کاربردی و از بُعد ماهیت پژوهشی توصیفی بود، ماهیت داده ها کیفی و کمی، روش گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای (فیش برداری) و میدانی (پرسشنامه)، تحلیلِ نتایج درنرم افزار spss صورت گرفته است. جمعیت هدف، کارمندان ادارات دولتیِ شهر همدان بوده و جمعیتِ مورد مطالعه، 350 نفر از جمعیتِ هدف بود که تعداد آن به روش کوکران و به روش طبقه ای انتخاب گردید.
یافته ها: بیشترین سازگاری محیط با مخاطب در فضاهای اداری با استفاده از طبیعت، "ایجاد فضای داخلی با تاکید بر درخت (گیاه) در فضای تراس" با امتیاز 2/131، جایگاه دوم "فضای داخلی با تاکید بر درخت در فضای اتاق" با امتیاز 8/98 و جایگاه سوم "فضای داخلی با تاکید بر صرفاً منظر طبیعی" با امتیاز 2/97 بود.
نتیجه گیری: تاثیر طبیعت در قالبِ زیست افزار بر سازگاری محیط و مخاطب در فضای اداری دارای تفاوتی معنادار با دیگرِ روش های استفاده از طبیعت، مانند الگو برداری، الهام و . . . داشت، اگر از پتانسیل های موجود در طبیعت و هوش زیستی ارگانیزم های طبیعی در مقام یک زیست افزار در حوزه طراحی معماری استفاده نماییم شاهد ارتقاء سازگاری انسان و محیط در فضاهای اداری خواهیم بود.
مکان یابی پایگاه مدیریت بحران و با استفاده از روش سلسله مراتب تحلیل AHP در منطقه 3 شهر تهران
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
140 - 156
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انسان همواره با بلایا و بحران های طبیعی و انسان ساخت رو به رو بوده است. هر چند اجتناب از بحران ممکن نیست اما با طراحی مناسب می توان از صدمات این بحران ها کاست. مخاطرات محیطی یکی از موانع اصلی تحقیق توسعه پایدار در سکونتگاه های انسانی است. برای کاهش صدمات ناشی از بحران هایی نظیر زلزله، سیل، و کاهش میزان خسارت وارده به شهرها ساخت و نحوه رشد در شهر و سکنی گزینی جمعیت عواملی مانند مکان یابی مناسب پایگاه مدیریت بحران نقش بسزایی در کاهش صدمات دارد، چرا که استقرار پایگاه های مدیریت بحران یکی از عوامل مهم برای مقابله با بحران های احتمالی در مناطق بحران زده، اسکان موقت حادثه دیدگان است.
هدف پژوهش: هدف این پژوهش مکان یابی مناسب جهت احداث پایگاه مدیریت بحران در منطقه 3 شهر تهران و با در نظرگرفتن معیارها و زیرمعیارهای مختلف از جمله عوامل طبیعی و انسان ساخت شامل، کارایی، سازگاری، ایمنی در این منطقه است.
روش شناسی: در این مقاله برای شناسایی اراضی مناسب جهت احداث پایگاه پشتیبانی مدیریت بحران، نه معیار محیطی و انسانی انتخاب شده است، که با استفاده از روش AHP و تلفیق لایه ها در محیط نرم افزار GIS نقشه تناسب سازگاری استخراج شده و در نهایت مکان بهینه انتخاب شده است. همچنین برای وزن دهی معیارها از نظرات 20 نفر از خبرگان و اساتید دانشگاه که در این حوزه فعالیت داشته اند، استفاده شده است.
یافته ها و بحث: یافته های پژوهش بیانگر این موضوع است که در معیارهای اصلی، شاخص دسترسی بیشترین اهمیت را با امتیاز (443/0) و در زیر معیارها تعیین شده شریانی درجه یک با امتیاز (667 /0) ، معیار سازگاری فضای سبز با امتیاز (415/0)، در مشخصات زمین شناسی نیز شیب زمین با امتیاز (400/0) بیشترین امتیاز را در مکان یابی پایگاه مدیریت بحران برخوردارند.
نتیجه گیری: نتیجه پژوهش بیانگر این موضوع است که محدوده های شمالی و محدوده های شمال شرقی این منطقه مکان مناسب برای احداث پایگاه های مدیریت بحران هستند.
ارزیابی وضعیت پیاده مداری محله های شهر بوشهر
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
81 - 100
حوزههای تخصصی:
انقلاب صنعتی و سلطه روزافزون اتومبیل ها بر شهرها موجب کمرنگ شدن بحث پیاده مداری و حضور عابرین پیاده در شهرها گردید. از سوی دیگر، جمعیت رو به رشد شهرها و همچنین سهم روزافزون معابر سواره در ساختار شهر، مشکلات عدیده ای را برای شهرها پدیدار ساخته است. در شهرسازی معاصر ایران، نیازها و حقوق طبیعی انسان پیاده، کمتر مورد توجه برنامه ریزان و طراحان شهری بوده و معابر پیاده نه به عنوان بخشی مستقل از فضای شهری، بلکه به عنوان تابعی از حرکت سواره به حساب آمده و همین امر سبب ایجاد مشکلات عدیده ترافیکی، زیست محیطی، اجتماعی و ... در شهرها شده است. هدف از این پژوهش ارزیابی وضعیت پیاده مداری در محله های بافت جدید و تاریخی شهر بوشهر است. از این رو محله های کوتی، دهدشتی، شنبدی و بهبهانی از بافت تاریخی و محله های سنگی، عاشوری، باغ زهرا و بیسیم از بافت جدید انتخاب شده است. برای ارزیابی وضعیت پیاده مداری در این محله ها تعداد 160 پرسشنامه میان ساکنین توزیع گردید و داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از آزمون تی مستقل و آزمون تحلیل عاملی اکتشافی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج آزمون تی مستقل نشان می دهد که بین محله های بافت تاریخی و جدید از لحاظ پیاده مداری تفاوت معناداری وجود ندارد و تنها در شاخص فضای سبز در مسیر پیاده رو، تفاوت وجود دارد. در نهایت نیز بر اساس عوامل استخراج شده 6 گانه تحلیل عاملی اکتشافی، به ارائه راهبردها و سیاست های طراحی شهری به منظور ارتقاء پیاده مداری در محله های شهر بوشهر پرداخته شده است.
تبیین تأثیر عوامل کالبدی آتریوم بر عملکرد حرارتی و تهویه ساختمان های بلند در اقلیم شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: باوجود تأثیرات قابل توجه آتریوم ها بر تهویه طبیعی و شرایط حرارتی داخل ساختمان، دانش کافی در مورد تأثیر پارامترهای مختلف طراحی بر عملکرد انرژی و تهویه آتریوم ها وجود ندارد. این پژوهش، به بررسی تأثیر عوامل کالبدی آتریوم بر عملکرد حرارتی و تهویه ساختمان های بلند در اقلیم شهر رشت می پردازد. هدف: هدف این پژوهش، به بررسی تأثیر عوامل کالبدی آتریوم بر عملکرد حرارتی و تهویه ساختمان های بلند است. روش شناسی تحقیق: رویکرد اصلی روش تحقیق این مطالعه کمی بوده و از روش شبیه سازی استفاده می کند. ساختمان مرجع شبیه سازی، ساختمان بلند با ده طبقه و پلان مربع با طرح باز، دارای یک آتریوم مستطیل در مرکز ساختمان، تعریف شده است. شاخص های عملکرد حرارتی و عملکرد تهویه به عنوان متغیرهای وابسته و ابعاد و جهت گیری آتریوم به عنوان متغیر مستقل موردبررسی قرارگرفته است. نتایج به دست آمده از شبیه سازی علاوه بر بررسی در قالب آمار توصیفی، مورد آزمون های همبستگی و رگرسیون قرار می گیرد.. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهر رشت است. یافته ها: یافته نشان می دهد که متغیرهای طول و عرض آتریوم، محیط و مساحت آتریوم در مدل مرجع در اقلیم شهر رشت، رابطه معنادار و مستقیم با نیاز انرژی و حجم تهویه ساختمان دارد. اگرچه افزایش ابعاد آتریوم باعث کاهش نیاز روشنایی و افزایش توان تهویه ساختمان می شود، اما تا حد قابل توجهی باعث افزایش نیاز حرارتی و به تبع آن، نیاز انرژی کل ساختمان می شود. نتایج: بر اساس یافته ها، نتیجه گیری می شود که در یک مساحت مساوی استفاده از آتریوم مربع شکل به طورکلی نتایج بهتری را رقم می زند. همچنین آتریوم های مستطیل شکل با کشیدگی در محور شمالی-جنوبی، پاسخ بهتری ازنظر عملکرد انرژی نسبت به سایر جهت گیری ها در شهر رشت دارا است.
تعیین عوامل مؤثر بر باز تعریف الگوی فضایی کاربری های درمانی کلان شهرها زمان پیدایش بیماری پاندامیک با رویکرد تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
87 - 100
حوزههای تخصصی:
بازتعریف و بازبینی تاب آوری فضاهای کاربری بهداشتی و درمانی رویکردی نوین برای کاهش آسیب پذیری و افزایش انعطاف پذیری شهرها در مواجهه با تنش ها و حوادث انسانی و غیرانسانی است. این رویکرد هدف دارد شهرها بتوانند در مواقع بحران به سرعت به شرایط جدید پاسخ داده و با کمترین آسیب به فعالیت خود ادامه دهند. به دلیل اهمیت ویژه فضاهای بهداشتی و درمانی در شرایط پاندمی، لازم است تدابیر و الگوهای اختصاصی برای افزایش تاب آوری این فضاها تدوین شود. در این مطالعه، برای شناسایی روابط و تعیین اولویت معیارها، از مدل های تصمیم گیری چند معیاره AHP و ANP با رویکرد فازی استفاده شده است. فضاهای کاربری درمانی منتخب تهران به دقت تحلیل و ارزیابی شوند.همچنین روش گردآوری اطلاعات با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و اساس هدف نظری کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی و تحلیلی و نیز روش تجزیه وتحلیل اطلاعات مورداستفاده قرارگرفته است.
تبیین مدل نظری جایگاه معماری در ارتقاء کیفیت های کالبدی فضاهای عمومی به مثابه میراث شهری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
۶۲-۴۳
حوزههای تخصصی:
اهداف: فضاهای عمومی شهری که در تجربه های قرن اخیر شهرسازی ایران شکل گرفته اند، بخشی از حافظه تمدنی معاصر و بستر زیست اجتماعی شهری پس از تحولات مدرنیته هستند. معماری به عنوان یک مؤلفه شهری، پیوسته جایگاهی مؤثر بر کیفیت فضاهای عمومی و ارتقاء مدنیت در آن ها داشته که در دهه های اخیر به دلایلی نظیر غلبه بعد اقتصادی فضا و فرهنگ مصرف گرایی، این نقش کمرنگ شده است. هدف این پژوهش ارائه مدلی نظری در جهت تبیین جایگاه معماری در ارتقاء کیفیات کالبدی فضاهای عمومی است. روش ها: پژوهش در قالب منطق پارادایمی اثبات گرایی، رابطه علت و معلولی میان عناصر معماری و کیفیات کالبدی فضای عمومی را بررسی کرده و با روشی توصیفی-تحلیلی به ارائه طرح نظری منسجم در این ارتباط می پردازد. یافته ها: نظام کالبدی شهر در سه مقیاس کلان، میانی و خرد مورد خوانش قرار می گیرد. مقیاس خرد مربوط به چگونگی ایفای نقش معماری در کیفیت کالبدی فضاهای عمومی است. این نقش معماری از طریق پنج دسته کلی از عناصر کالبدی یعنی پیکره، توده و فضا دیالکتیک درون و بیرون، اندازه فضا، و مؤلفه های فضا صورت پذیرفته که به طور مستقیم بر سه دسته کلی از کیفیات کالبدی فضاهای عمومی یعنی ماهیت عناصر (دسترسی و انعطاف پذیری)، روابط میان عناصر (محصوریت، پیوستگی، تحرک) و سکانس بندی (توالی، سلسله مراتب، و تضاد و تباین) تأثیر می گذارد. نتیجه گیری: معماری و فضای عمومی دو میراث مهم شهری معاصر هستند که در نظمی هم پیوند بر یکدیگر تأثیرگذارند. بیان هویت شهر، در گرو برقراری نسبتی متناسب و صحیح بین نظام کالبدی معماری و کیفیت زیست اجتماعی در شهر است.
ماهیت حقوقی قراردادهای بهره برداران بازارهای بزرگ کلان شهرها (مگامال ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
۷۴-۶۵
حوزههای تخصصی:
وسعت و تعداد رو به افزایش بازارهای بزرگ (مگامال ها) و تنوع بهره برداران واحد های تجاری، اداری و خدماتی که شرایط هر واحد با واحد دیگر کماً و کیفاً متفاوت است و هر یک از بهره برداران نیز دارای عقیده و سلیقه خاص خود هستند. ضرورت تدوین و تنظیم قراردادهایی را می طلبد: که از یک سو وظیفه مالکین را در برابر بهره برداران و از سوی دیگر تکالیف هر بهره بردار را در برابر بهره برداران دیگر مشخص کند. در حال حاضر قراردادها بین مالکین و بهره برداران در چارچوب عقود معین مانند عقد اجاره، عقد مشارکت، عقد قائم مقام تجاری، عقد وکالت، صلح و جعاله خاص و یا در قالب ماده ده قانون مدنی با بهره گیری از احکام عقود معین تنظیم می شود. این قراردادها با شکل و قالب کنونی، قدرت پاسخگویی به نیازهای ذینفعان را ندارد. با توجه به اینکه شروع ساخت و بهره برداری از بازارهای بزرگ (مگامال ها) در دنیای معاصر است؛ به نظر می رسد برای نظم بخشیدن به روابط مالکین و بهره برداران از یکسو و نیز روابط بین بهره برداران از سوی دیگر قوانین یا آئین نامه های جدید در قالب نهاد خاص ماده ده قانون مدنی تدوین شود. در مقاله حاضر از روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از استدلال منطقی استفاده شده است. و موضوع ماهیت حقوقی قراردادهای بهره برداران بازارهای بزگ در کلان شهرها مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است و در انتها نتیجه گیری و پیشنهادات در زمینه پژوهش حاضر ارائه شده است.
سرزندگی با ارتقاء کیفیت و اثربخشی فضاهای باز مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
101 - 115
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فضاهای باز مجتمع های مسکونی به عنوان بخش جدایی ناپذیر از این مجتمع ها، بخشی از زمان و محیط زندگی روزمره ساکنان را به خود اختصاص می دهد و ارتقای کیفیت این فضاها می تواند در سلامت روانی، تقویت تعاملات اجتماعی، سرزندگی، خلاقیت و... مؤثر باشد.
اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی مؤلفه های موثر بر ارتقا کیفیت و اثربخشی فضاهای باز مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه می باشد.
روش تحقیق: با استفاده از روش تحقیق توصیفی- پیمایشی برخی از عوامل مؤثر و هم چنین ترتیب اهمیت هرکدام از این مولفه ها که در ارتقای کیفیت این فضاها مدنظر باید باشند؛ ارائه شده است. جامعه آماری تحقیق شامل ساکنان مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه و جهت تحلیل اطلاعات دریافتی از 298 پرسشنامه، ابتدا از نرم افزار SPSS استفاده گردید و سپس معادلات ساختاری به روش تحلیل عاملی مرتبه دوم با نرم افزار AMOS انجام گرفت.
یافته ها: براساس نتایج پژوهش می توان گفت؛ طراحی این فضاها باید به گونه ای باشد که ضمن برقراری حس امنیت ساکنین، حس تعلق به مکان را برای سکنه به وجود آورد. ایجاد فضاهای خوانا، با پوشش گیاهی سبز که نورپردازی و مبلمان مناسب داشته باشد و امکان تغییرپذیری در فضا نیز وجود داشته باشد، نیز باید مدنظر قرار گیرد. هم چنین این فضاها می بایست زمینه ساز مشارکت و فعالیت گروهی و مکان تعاملات عمیق اجتماعی باشد.
نتایج: از میان مولفه های موثر در ارتقای کیفیت فضاهای مذکور؛ مؤلفه تعاملات اجتماعی با مجموع اثرات 0.924، بیشترین اثرگذاری در ارتقای کیفیت محیط دارد و سپس به ترتیب انعطاف پذیری فضا با 0.903، حس تعلق به مکان 0.864، حس امنیت 0.812، نورپردازی و مبلمان 0.791، فضای سبز و پوشش گیاهی 0.706 و خوانایی فضا با 0.631، مؤثرترین مؤلفه ها در ارتقای کیفیت فضاهای باز مجتمع های مسکونی بوده است.
جایگاه مفهوم «مکان» درطرح های هادی روستایی (نمونه مطالعاتی: روستاهای ابوالوفا و هُرین خلیفه، کوهدشت، لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۸
48 - 53
حوزههای تخصصی:
عدم تحقق برنامه های توسعه فضایی روستا (طرح های هادی) در ایران یکی از چالش های مهم توسعه پایدار روستاها هستند. این برنامه ها که به منظور مدیریت توسعه کالبدی و عملکردی روستاها طراحی و اجرا می شوند، باوجود تلاش ها برای بهبود و اصلاح فضا کارکردهای روستا به نتایج مورد انتظار دست نیافته اند؛ طی بازدید به عمل آمده از روستاهای بخش مرکزی شهرستان کوهدشت (ابوالوفا، هُرین خلیفه، دم سرخ و...) ضمن تصدیق این پیش فرض به نظر می رسد عدم تحقق اهداف توسعه در مرحله اقدام عمدتاً ناشی از ناتوانی برنامه ریزان در ادراک و شناسایی ویژگی های محیطی و ارزش های سرزمینی روستا در مرحله تدوین برنامه باشد. بر اساس تعریف مکان و منظر، برنامه ریزی بر اساس مفهوم مکان نقش مهمی در تعیین هویت و موفقیت فضا دارد. مکان معادل فضای فیزیکی نیست؛ بلکه ادراک ناظر از آن حاوی ارزش ها و معانی مختلف است. مقایسه تطبیقی طرح های هادی دو روستای ابوالوفا و هُرین خلیفه در بخش مرکزی کوهدشت نیز مؤید این موضوع است که شکل برخورد با مفهوم مکان چه تأثیری بر روند توسعه روستا داشته است، به نظر می رسد تحقق پذیری اهداف توسعه روستایی (طرح های هادی) مستلزم شناخت دقیق مکان و توجه به لایه های منظر در فرایند برنامه ریزی است. لازمه این امر قرارگیری مرحله ای ویژه در شرح خدمات برنامه ریزی فضایی تحت عنوان «خوانش منظر» است که ضمن آن متخصص منظر با مشارکت جامعه محلی لایه های منظر را کشف کرده و ارزش های سرزمینی هویدا می گردد، این روند منجر به تهیه یک برنامه مبتنی بر مکان (مکان محور) خواهد بود که توسعه پایدار روستا را تضمین می کند.
مطالعه ای بر نقش آثار سینمایی به عنوان منبعی جهت برانگیزش مولدهای اولیه در طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
19 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نقطه آغازین طراحی، مرحله ای پیچیده ، مهم و مبهم است. پژوهشگران معتقدند که طراحان در ابتدای طراحی، از فکر بسیار ساده ای استفاده می کنند تا زنجیره راه حل های ممکن را محدود کنند که به آن مولد اولیه می گویند. مولدهای اولیه منابع مختلفی دارند که یکی از آن ها رجوع به سایر عرصه هاست و در این میان، سینما زمینه ای است که گستره وسیعی از فضاهای نامکشوف را در اختیار قرار داده است. بنابراین، سؤال این پژوهش عبارت است از اینکه چگونه می توان آثار سینمایی را به عنوان یکی از منابع شکل گیری مولدهای اولیه در نظر گرفت؟ هدف پژوهش: این پژوهش سعی دارد تا نقش سینما را به عنوان یکی از منابع شکل دهنده به مولدهای اولیه، بررسی کند تا به واسطه آن، یک منبع قابل اعتنا برای تسهیل گام نخست طراحی که با پیچیدگی های زیادی روبه روست مطرح شود.روش پژوهش: این پژوهش ابتدا مبتنی بر مباحث نظری موجود در منابع کتابخانه ای، مفهوم مولد اولیه را شرح می دهد، سپس با به کارگیری روش پژوهش کیفی و تحلیل محتوای سکانس های برخی از آثار سینمایی، امکان بهره گیری از سینما به عنوان یکی از منابع مولدهای اولیه را بررسی می کند.نتیجه گیری: پس از حصول شناختی از مفهوم مولد اولیه، دسته بندی از آن ارائه می شود و برای هر دسته، شواهد نظری از متون سینما ارائه شده است. چهار نظرگاه مختلف با تکیه بر همین دسته بندی، شامل زیست انسان، استعاری- فلسفی، مباحث محیطی و مباحث شکلی برای بررسی مصادیق سینمایی اتخاذ شده و برای هر یک، مصادیقی از آثار سینمایی ارائه شده است. طبق این نکات، نشان داده شد، سینما منبعی قابل اعتنا برای مولدهای اولیه بوده و می تواند برانگیزاننده طیف وسیعی از مولدهای اولیه باشد.
تحلیل ساختاری محرک های مؤثر بر وضعیت آینده توسعه شهری دانش پایه در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
277 - 289
حوزههای تخصصی:
شهرها کانون اندیشه، رقابت و رشد در سرتاسر جهان هستند. توسعه شهری دانش پایه از ابعاد کاربردی توسعه پایدار است که امروزه گره گشای مشکلات شهری است. شهر دانش پایه خروجی توسعه شهر دانش پایه، شهری مبتنی بر اقتصاد منطقه ای دانش پایه با صادرات با ارزش افزوده بالا که از طریق تحقیق، فناوری و قدرت فکری ایجاد و برای تشویق و تقویت دانش طراحی شده است. هدف از این پژوهش شناخت و تحلیل محرک های توسعه شهری دانش پایه در کلان شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بوده و به لحاظ هدف، کاربردی می باشد. محرک ها مؤثر از طریق تحلیل محتوی کیفی استخراج و با روش دلفی توسط 20 متخصص غربال گری و در سه مرحله با ماتریس دوسویه، در 9بعد و 43 شاخص امتیازدهی شده و از روش تحلیل ساختاری با نرم افزار MicMac بر پایه روش تحلیل اثرات متقاطع مورد تحلیل قرار گرفت و در ادامه اثرات مستقیم و غیرمستقیم این محرک ها بر آینده توسعه شهری دانش پایه در شهر تهران مشخص شد. از میان متغیرهای بررسی شده بیشترین متغیرهای مؤثر شناسایی شده، متغیر مدیریت بازار محور از بعد زیرساخت سیاسی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 408 در جایگاه اول، متغیر تقویت سرمایه انسانی از بعد زیرساخت انسانی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 400 در جایگاه دوم و متغیرهای مدیران دانشی و یکپارچه سازی فعالیت های سیاسی از بعد زیرساخت سیاسی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 361 در جایگاه سوم، متغیر یکپارچه سازی فعالیت های سیاسی از زیرساخت سیاسی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 361 در جایگاه چهارم و متغیر کیفیت اجتماعی از زیرساخت انسانی با تأثیرگذاری مستقیم 356 در جایگاه پنجم قرار گرفتند. به این ترتیب محرک های مؤثر در توسعه شهری دانش پایه در شهر تهران در ابتدا زیرساخت سیاسی و بعد زیرساخت انسانی می باشد. در نهایت می توان اشاره کرد که شهر تهران هنوز شرایط لازم برای رسیدن به شهر دانش پایه را ندارد زیرا هنوز توسعه شهری دانش پایه در این شهر شکل نگرفته است.
واکاوی مفهوم اصالت در معماری مبتنی بر مراتب ادراک از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شناخت اصالت در معماری از موضوعات مهم و چالش برانگیز است، امروزه این موضوع بیشتر در حوزه مرمت و میراث فرهنگی بررسی و اظهارنظر در مورد اصالت یک بنای میراثی به کرات در گفتمان معماری مطرح شده است، اما به دلیل نظرات مختلف، گستردگی حیطه موضوع و عدم وجود معیار هایی دقیق برای پاسخگویی به مسائل مطرح شده در مورد اصالت آثار معماری، این موضوع در عین اهمیت مورد غفلت صاحب نظران واقع شده است، به طوری که در اکثر پژوهش های مرتبط با این موضوع تأثیرپذیری آنها از یکدیگر و تکرار کلیات به چشم می خورد. هدف پژوهش: از منظر این پژوهش یکی از مهم ترین حوزه هایی که می تواند در فهم چیستی اصالت و درک آن به پژوهشگران کمک کند، فلسفه است. مفهوم ادراک در معماری یکی از مهم ترین مسائل این حوزه است و شناخت دقیق آن نقش تأثیرگذاری در بازخوانی فرایند اصالت آثار معماری دارد. این پژوهش در تلاش برای پاسخ به این سؤال است که مفهوم اصالت در معماری براساس مراتب ادراک در نظریه ملاصدرا واجد چه وجوهی است؟روش پژوهش: در این پژوهش با مبنا قراردادن دیدگاه حکمت متعالیه ملاصدرا به عنوان شالوده نظری با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به تعریف مراتب ادراک انسان و شناسایی فرایند تحقق پذیری مراتب اصالت پرداخته و از روش استدلال منطقی تناظر میان مفاهیم اصالت و ادراک در معماری بیان می شود. نتیجه گیری: بنابراین متناظر با سه مرتبه ادراکات حسی، خیالی و عقلی از نظر ملاصدرا، سه مرتبه اصالت در مرتبه صورت، مفهوم و معنا تعریف می شود.
تحلیل فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری اخلاقی برنامه ریزان و مدیران شهری براساس یافته های بررسی طرح تفصیلی منطقه 22 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۴
97 - 114
حوزههای تخصصی:
نقش برنامه ریزان و مدیران شهری به عنوان متخصصانی که مسئولیت تهیه، هدایت و اجرای برنامه های توسعه شهری را برعهده دارند، در جهت گیری برنامه ها غیرقابل انکار است. روابط و مناسبات کنشگران و توزیع قدرت میان آن ها که به تصمیم هایی مغایر با چارچوب اخلاق حرفه ای و درنتیجه عدم دستیابی به نتایج مورد انتظار منجر شده اند، چالش های اخلاقی متعددی به همراه دارد. نقطه شروع پژوهش، بررسی کدهای اخلاقی در برنامه ریزی شهری و تأثیر آن بر برنامه های توسعه شهری است. تصمیم سازی برنامه ریزان و تصمیم گیری مدیران در طرح تفصیلی منطقه 22 شهرداری تهران در دو بعد محتوایی و رویه ای مورد ارزیابی قرار گرفته است. به منظور دستیابی به اهداف، از رهیافت کیفی بهره گرفته شده است. یافته های حاصل از 15 مصاحبه نیمه ساختاریافته با استفاده از نرم افزار MaxQDA طبقه بندی و با بهره گیری از روش تحلیل محتوای قیاسی تحلیل شده است. براساس یافته های پژوهش، نفوذ جریان های دارای قدرت، تأثیر قابل توجهی بر جهت دهی طرح مغایر با اصول اخلاقی گذاشته است. پیوند مدیران با یکدیگر و نهادهای سیاسی، دامنه انحصار تصمیم ها را رقم زده است و عدم هماهنگی میان مدیران و برنامه ریزان به وضوح ازسوی مشارکت کنندگان مطرح شده است. غلبه ساختار تمرکزگرای حاکم بر نظام تصمیم گیری، وابستگی تصمیم ها به منفعت گروهی خاص را در پی داشته است. به طور کلی به کارگیری موضوع های اخلاقی در برنامه ریزان، در سطح مطلوب تری ارزیابی شد و این تفاوت در دیدگاه مدیران، با اشاره به موضوع ملاحظات اجرایی توجیه شده است.
مسئله سیاست اجتماعی مسکن در ایران: بررسی اثرات اجرای پروژه مسکن مهر بر گسترش پدیده جدایی گزینی فضایی-اجتماعی در مجموعه کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۰
199 - 244
حوزههای تخصصی:
در سه دهه گذشته، چیرگی کامل دینامیز های بازار-محور بر نظام مسکن ایران به افول شدید استطاعت پذیری خصوصاً برای اقشار کم درآمد منجر شده است. در نتیجه این امر نیاز های مسکن فراوان و رو به تزایدی، عمدتاً از طرف اقشار کم درآمد جامعه، بی پاسخ مانده است. از طرف دیگر کاهش شدید استطاعت پذیری باعث گسترش پدیده جدایی گزینی اجتماعی-فضایی شده است. بروز این پدیده علاوه بر جدایی گزینی فضایی طبقات جامعه از یکدیگر، باعث می شود تا تعاملات و کنش های اجتماعی بین آن ها نیز محدودتر شود. از طرف دیگر، جدایی گزینی باعث محدود شدن بهره مندی اقشار کم درآمدتر به خدمات شهری و زیر ساخت های اجتماعی ضروری برای بازتولید اجتماعی نیروی کار می شود. بر اساس برخی از تجارب جهانی، مداخله دولت در بازار مسکن باعث افزایش استطاعت پذیری و کاهش جدایی گزینی می شود. بر همین اساس پروژه عظیم مسکن مهر طرح ریزی شد تا با آنچه شکست بازار نامیده می شود مقابله کند؛ اما این مقاله آشکار می سازد که پروژه مسکن مهر علاوه بر آنکه تا حد زیادی نتوانست با دینامیز های بازار مقابله کند، بلکه با تقویت این نیروها به گسترش پدیده جدایی گزینی فضایی-اجتماعی شهرها سرعت بخشید. این مقاله با بررسی چگونگی شکل گیری پدیده افتراق فضایی-اجتماعی در مجموعه شهری تهران، اثرات اجرای پروژه مسکن مهر را بر گسترش این پدیده بررسی می کند.
سنگ قبرهای صفوی و قاجاری روستای استرک کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
225 - 248
حوزههای تخصصی:
استرک روستایی باستانی در کاشان است که بنابر کاوش های باستان شناختی، سابقه زندگی در آن تا عصر آهن امتداد دارد. در قبرستان قدیمی این روستا نزدیک به چهل سنگ از دوران صفوی و قاجاری باقی مانده است. این سنگ قبرها متعلق به سده یازدهم تا چهاردهم هجری است که در بیشتر آن ها به جز کتیبه نام متوفا و تاریخ وفات، کتیبه های دینی شامل عبارت های قرآنی و شعارها و ادعیه شیعی و اشعار فارسی به چشم می خورد. هدف اصلی این مقاله، بررسی نقوش و خوانش کتیبه ها و تحلیل محتوای آن هاست. این پژوهش به دو صورت مشاهده ای و اسنادی انجام شده است. این پژوهش با روشی تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که سنگ قبرهای صفوی تا قاجاری قبرستان قدیم استرک به لحاظ فرمی و نقوش دارای چه ویژگی هایی است و در کتیبه های آن، چه محتوای دینی و فرهنگی بازتاب یافته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که در سنگ قبرهای سده یازدهم که عموماً به صورت صندوقی و طرح سرو است، صلوات کبیره و آیت الکرسی کار شده است. در سده دوازدهم که سنگ ها به صورت تخت قدی است، آیت الکرسی حذف و فقط صلوات کبیره کتیبه کاری شده است. در سده سیزدهم با نوعی از سنگ قبر قدی روبه رو هستیم که دارای نقوش گیاهی و حیوانی است. سرو و محراب این دسته سنگ ها ملهم از نقوش سده یازدهم این مزار است، اما در آن مرغ و مار نیز کار شده است، کتیبه های صلوات کبیره نیز جای خود را به نمونه های جدیدتر شعارهای شیعی و اشعار فارسی رثا داده است. شعر فارسی در سنگ قبرهای سده چهاردهم چشمگیر است. در برخی از این سنگ قبرهای کوچک نقوش آینه، شانه و تسبیح کار شده است. این سنگ قبرها تصویری از وضعیت دینی و فرهنگی یک آبادی شیعی در دوران صفوی و قاجاری را به تصویر کشیده و نشان می دهد که در طول این چند قرن سنگ قبرها کوچک تر و نقوش آن ساده تر شده و کتیبه های دینی جای خود را به اشعار فارسی شخصی و غیردینی داده است.
Factors Influencing the Place Attachment & rsquo;s Users of Social Housing Complexes From the Perspective of Residents (Case Study: Residential Complexes in Districts 3, 7, 9 and 11 of Shiraz City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present research aims to determine the factors influencing the place attachment users of social housing complexes from the residents' perspective using the content analysis research method. From the research methodology perspective, this research is qualitative research conducted with the help of library and field studies by studying documents related to the topic, taking photographs, and semi-structured interviews with 387 residents of social housing complexes in Shiraz who were selected by random probability method. The interviews, which were in the form of audio and video files, were converted into text and entered into the ATLAS-TI 9 software. After coding and determining the validity of the subcategories, concepts, and codes by ten experts in the design of residential complexes, they were extracted in the form of diagrams. The data coding by subcategories and concepts is also compared with the effective components of designing social housing complexes. It is worth mentioning that the selection of social housing complexes in Shiraz was done by the AHP method with the help of Expert Choice 11 software. The findings revealed that the components related to the place attachment of the residents's social housing complexes based on interviews with their users include social connections, emotional connection with the place, the meanings of the place, and the dark side of the attachment to the place.
کاربست نظریل تاب آوری در مطالعات تاریخ معماری؛ با تمرکز بر سرمایه های نهفته در ساخته های اصفهان سده نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات تاریخ معماری اگر بخواهیم از بررسی های کالبدی فراتر رویم و معماری را در پیوند با زندگی اجتماعی بررسی کنیم، آن دسته از مفاهیم علوم اجتماعی که در مورد جوامع تاریخی نیز مصداق می یابد، می تواند ابزاری سودمند در فهم و تفسیر به دستمان دهد. یکی از این مفاهیم، مفهوم تاب آوری است که در سال های اخیر مورد توجه پژوهشگران حوزه های مختلف علوم انسانی قرار گرفته است و برای تفسیر و توضیح چگونگی رفتار جوامع انسانی در زمانه بحران به کار گرفته م یشود. از این مفهوم بسته به زمینه ب هکارگیری، تعاریف و رویکردهای مختلفی پیشنهاد م یشود. هدف از پژوهش پیش رو، جستجو و پیشنهاد یک چهارچوب مفهومی کاربردی است که امکان به کار گرفتن مؤثر مفهوم تاب آوری را در مطالعات تاریخ معماری ایران فراهم آورد. پرسش این است که در مطالعه معماری ایران، در بررسی و شرح تحولات دوره های مخاطره آمیز، اگر بخواهیم نظریه تاب آوری را به کمک بگیریم، سراغ بررسی چه موضوعاتی باید رفت؟ برای پاسخ به این پرسش از از بررسی یک نمونه تاریخی استفاده شد: اصفهان سده نهم هجری و ساخته های آن. سده نهم هجری، یکی از بحرانی ترین دوره ها در تاریخ اصفهان بود. وقوع حوادث متعدد در طول این دوره، منجر به تخریب گسترده بخش هایی از محلات شهر و کاهش شدید جمعیت شد، تا جایی که اصفهان با خطر زوال مواجه شد. اما این شهر به کمک عواملی، دوره بحرانی را پشت سر گذاشت و دوباره شکوفایی خود را بازیافت. در طول این سده تنها تعداد معدودی بنای عمومی در شهر احداث شد، اما به نظر می رسد این بناها، همه، با اوضاع و زمانه شهر پیوندی قوی داشته اند و عملکرد آ ن ها را می توان در راستای تاب آوری کلی شهر مطالعه کرد. بررسی ها نشان داد که مجموعه ای از سرمایه ها در تاب آوری شهر نقش کلیدی داشته اند. در این میان، بناهای ساخته شده و شبکه انسانی هم پیوند با آنها، هم در مقام سرمایه ای اجتماعی و هم به عنوان سرمایه ای مالی و فیزیکی، در افزایش تاب آوری شهر نقش داشته اند. حمایت هم زمان مادی و معنوی از سوی اقشار مختلف شهر نیز در عبور از دوره بحران کمک شایانی کرده است. چهارچوب مفهومی پیشنهادی این پژوهش، احتمالا میتواند به عنوان یک مدل کاربردی برای پژوهش های مشابه مورد استفاده قرار گیرد.
بازتعریف اصطلاح بافت تاریخی
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی از واژگان مصطلح و پرکاربرد در ادبیات معماری است. این در حالی است که منظور از آن، حتی در نوشته های یونسکو و ایکوموس که اساساً سازمان های معطوف به شناسایی و حفاظت از آن هستند، از حدّ توصیف فراتر نرفته است. این یعنی بدون اینکه مشخص شود بافت تاریخی دقیقاً چیست، در موردش نظریه پردازی شده و حتّی شناسایی و از آنچه که هست، حفاظت می شود. و همه ی اینها با اعتماد به تصویر مبهمی از آن است که گمان می شود بین الاذهانی است. از این رو، این نوشتار در پی رفع این ابهام و تدقیقِ منظور از اصطلاحِ بافت تاریخی در قالب یک تعریف است. این گونه به جای وضع یک تعریف قراردادی از نزد خود، که روش رایج و صحیح در تعریف اصطلاحات است، تعریف بافت تاریخی با تدقیق تصویر مبهم موجود، حاصل می شود. بنابراین ابتدا واژگانی که در منابع، ویژگی های معرّف بافت تاریخی اند، استخراج و بر اساس محتوا دسته بندی شدند. سپس امکانِ تطبیقِ همجواری نظری شان هم بررسی شد تا هم ویژگی های معرّفِ جاافتاده از توصیفات پیدا و هم مشخص شوند که کدام یک از شروط تعریف را تامین می کنند؛ این چنین معلوم می شود در کجای تعریفِ جنس و فصل که کاراترین نوع تعریف بر اساس هدف نوشتار حاضر است، باید قرار گیرند. نتایج این بررسی نشان می دهد که بافت تاریخی میراث فرهنگی غیر منقول در قالب مجموعه اصیل و منسجم از فضاهای تاریخی است که فرآیند شکل گیری آن ادامه دارد، نسبت فضاهای تاریخ دورش به تاریخ نزدیک بیشتر و به طور بالقوه یا بالفعل مناسب زندگی روزمره است.
واکاوی الگوهای فضاهای آستانه ای در بافت قدیم شهر بابل بر اساس نظریات الکساندر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
71 - 86
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: به مرور زمان از اواسط دوره قاجار تا دهه اول حکومت پهلوی، فضاهای عمومی و خصوصی، سلسله مراتب فضایی بین این دو و کالبدشان تغییر یافته و سبکی تلفیقی به وجود آمده است. یکی از فضاهایی که دستخوش تغییرات شده، فضای آستانه ای است که به عنوان یک مفهوم و کالبد، می تواند طیف وسیعی از مفاهیم مرتبط با عرف و فرهنگ را در برگیرد و فضا را واجد کیفیت کند. در باب اهمیت فضای آستانه ای می توان به دردسترس بودن فضای عمومی و ادغام آن با فضای خصوصی و ارتباط آن با کیفیت محیط شهری اشاره کرد تا جایی که کریستوفر الکساندر در مجموعه کتاب های سرشت نظم به مفاهیمی از حوزه معماری اشاره دارد که یکی از آنها مفهوم پیچیده آستانه است. هدف پژوهش: هدف از این مقاله، بررسی طبقه همکف و اول در مناطق مسکونی از منظر ارتباط با فضای عمومی در مقیاس ساختمان و همچنین ارتباط بین محلات و ساختمان ها با یکدیگر در مقیاس خیابان و انطباق آن با نظریات کریستوفر الکساندر در زمینه آستانه است. ازاین رو این پژوهش عمدتاً بر فضاهای آستانه ای تمرکز می کند و الگوهای بین این دو مؤلفه را مبتنی بر نظریه کریستوفر الکساندر بررسی می کند. روش پژوهش: فرایند این پژوهش کیفی است و داده های آن با بررسی ادبیات موجود، مصاحبه و مطالعه مدارک ثبت شده (اسناد، نقشه ها و تصاویر)، مشاهده شخصی، عکاسی، ترسیم و تحلیل وضعیت موجود فضاهای آستانه ای جمع آوری شده است. بخش تاریخی شهر بابل در استان مازندران به عنوان مطالعه موردی این پژوهش انتخاب شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که سلسله مراتب دسترسی به فضای خصوصی خانه از فضای عمومی شهری و ارتباط بین محلات مسکونی در دوران قاجار باوجود تأثیر مدرنیته بر معماری آن دوران، منطبق بر نظریه الکساندر و متناسب و درخور با عرف، فرهنگ و نیازهای ساکنان بوده است.