فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۸۵۰ مورد.
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
156 - 166
حوزههای تخصصی:
از منظر تاب آورانه می توان هجرت را تصمیمی برای کاهش فشارهای اجتماعی، دست یابی به زمینه های مساعد و بستر مطلوب برای جامعه سازی، رشد و توسعه جامعه شهری و مدنی که اسلام در آن اوج می یابد، دانست. در این نوشتار سعی شده تا با تبیین انگیزه ها و اهداف هجرت، این حرکت را با ابعاد تاب آورانه تفسیر و تشریح کرد که چگونه خروج از بن بست سیاسی، اجتماعی، باوری و... در مکه با ورود به مدینه تبدیل به فرصت و توسعه در تمامی جوانب می گردد. روش تحقیق پژوهش از نوع تفسیری- تاریخی و با استناد به آیات قرآنی، احادیث و منابع کتابخانه ای است. نتایج بیانگر این است که هجرت جدای از فرار از وضع موجود؛ یک استراتژی برای حرکت به سوی جامعه ای متعالی است که در آن برپایی تمدن اسلامی آغاز می گردد که پس از مدتی ثمرات آن تغییر طلایی نمود پیدا می کند. تبیین، تشریح و تفسیر هجرت به عنوان یکی از اصلی ترین و اساسی ترین سیاست ها و راهبردهای صدر اسلام می تواند از طریق بازتعریف و تطبیق با مولفه های تاب آوری، تعریفی جدید از خود پدیده هجرت را به دست دهد و پلی مابین این مفهوم و تاب آوری باشد و به عنوان یک مولفه برای پایداری و اهداف تاب آورانه در زمان ها و مکان های مختلف به کار رود.
سنجش پایداری توسعه در کلانشهرها با رویکرد طراحی یک فضای رقابت پذیر در سطح منطقه ای و ملی؛ مطالعه موردی: منطقه بزرگ کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
113 - 129
حوزههای تخصصی:
رشد شهرنشینی و جهانی شدن شبکه شهرها، رقابت اقتصادی برای ارتقاء جایگاه رقابت پذیری را میان شهرها اجتناب ناپذیر کرده است. با توجه به اینکه جهانی شدن بستری برای تحلیل رقابت پذیری شهری فراهم کرده است، نادیده گرفتن آن تحلیل های بعدی در خصوص رقابت پذیری شهرها را ناقص می کند؛ از این رو در این پژوهش یک چشم انداز توسعه پایدار که ابعاد اقتصادی، اجتماعی ، کالبدی رقابت پذیری شهری را در بر می گیرد، در نظر گرفته شده است. هدف این پژوهش ارزیابی مقایسه ای شاخص توسعه پایدار شهری چهار کلانشهر(تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز) می باشد، برای سنجش پایداری با رویکرد رقابت پذیری از 33 شاخص مختلف اقتصادی اجتماعی و کالبدی استفاده شد. در ابتدا شاخص ها به شیوه پایه اطلاعاتی، وارد سیستم اطلاعات جغرافیایی شد و با یکدیگر مقایسه گردید سپس با استفاده از مدل AHP هریک از مولفه ها وزن دهی شدند و با بکارگیری از مدل ویکور چهار کلانشهر از لحاظ توسعه پایدار رتبه بندی گردیده اند و در پایان از نرم افزار میک مک برای استخراج ماتریس تاثیر گذارشاخص ها بر یکدیگر با روش مستقیم و غیرمستقیم پیشران موثر و کلیدی از جمله: نرخ رشد جمعیت در آینده، بعد خانوار، میزان مهاجران وارد شده، میزان جوانی جمعیت، تراکم جمعیتی، افزایش نرخ فعالیت، افزایش درصد باسوادی در میان مردان و زنان، کاهش نرخ بیکاری وکاهش نرخ بیکاری در میان افراد تحصیل کرده و همچنین کاهش درصد مهاجران خارج شده به عنوان عامل و پیشران های موثر بر توسعه پایدار انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد کلانشهر مشهد با شاخص 0.00 در رتبه 1 و کلانشهر تبریز با شاخص 0.989در رتبه4و کلانشهر اصفهان و شیراز با شاخص 133/0و 989/0 به ترتیب در رتبه 3 و 4 قرار گرفته اند.
شناسایی پیشران های کلیدی توسعه شهر هوشمند با استفاده از ترکیب روش های فراترکیب و ایداس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت شهری در دهه حاضر با پیچیدگی های بسیار زیادی در حوزه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، مسایل قانون گذاری و تکنولوژیک همراه است. شهر هوشمند به عنوان یک چارچوب نوین مدیریت شهری می تواند بسیاری از چالش ها و مشکلات مدیریت شهری را کاهش دهد. در فرایند توسعه شهر هوشمند، روابط درهم تنیده بین عناصر اثرگذار بقدری زیاد می گردد که نوعی از سیستم های دینامیکی پیشرفته برای ارزیابی و سنجش تغییرات این عوامل و اثرات تبعی بالقوه آن ها لازم خواهد بود. برای تحقق توسعه شهر هوشمند، لازم است تا از ابزارهای آینده نگرانه جهت ایجاد و خلق آینده های موجه و مطلوب با مشارکت تمامی ذینفعان کلیدی استفاده نمود. این پژوهش، با رویکرد آینده نگاری راهبردی به شناسایی و اولویت بندی پیشران های مدیریت شهر هوشمند با استفاده از روش های فراترکیب و ایداس پرداخته است. در پژوهش حاضر برای گردآوری داده ها و اطلاعات از ترکیبی از روش های مختلف استفاده شده است. ابتدا با استفاده از روش فراترکیب با استفاده از مرور ادبیات و پیشینه پژوهش های صورت گرفته، شاخص های کلیدی مدیریت شهر هوشمند شناسایی شده اند. بر این اساس با استفاده از روش فراترکیب تمامی اطلاعات و داده های بدست آمده از پژوهش های پیشین در خزانه جمع آوری شده و پس از تحلیل، جدول فراوانی عوامل اثرگذار بر مدیریت شهرهوشمند شناسایی شده است و در ادامه خروجی های روش فراترکیب برای رتبه بندی و شناسایی پیشران های کلیدی در اختیار روش ایداس قرار می گیرد. در نتایج پژوهش حاضر، با استفاده از یک فرایند ترکیبی گام به گام نه پیشران اساسی برای توسعه شهر هوشمند استخراج شده است. EDAS
بررسی تطبیقی ارزش حال انواع استراتژی های سرمایه گذاری در شبکه حمل و نقل کشور (نمونه موردی آزاد راه های بین شهری ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
41 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با توجه به اهمیت آزادراه ها در اتصال سکونتگاه های شهری و نقش آن ها به عنوان زیرساخت اصلی حمل ونقل جاده ای کشور در توسعه شهرک ها، مدل سازی جدید مبتنی بر ریسک برای تصمیم گیری بهینه در مورد انتخاب استراتژی ساخت و بهره برداری - وانت از آزادراه ها در داخل شهرک ها کشور ارائه شده است. حداکثر کردن ارزش فعلی خالص سود برای جامعه عمومی تابع هدف اصلی است.هدف: حداکثر کردن ارزش فعلی خالص سود برای جامعه عمومی تابع هدف اصلی است.روش: در اینجا ارزش فعلی خالص پروژه های آزادراه با توجه به جریان درآمد و هزینه های پروژه به عنوان معیاری برای انتخاب استراتژی دولتی-خصوصی یا سنتی تعیین می شود. عوامل موثر بر مدل شامل طول و تعداد خطوط آزادراه، مدت زمان مشارکت بخش خصوصی، کشش تقاضا، سقف حجم ترافیک، نرخ تورم سالانه، حجم ترافیک سالانه و ساعات اوج مصرف برای محورهای موازی، درصد اجتناب از عوارض، نرخ عوارض سالانه. نرخ بهره بدون ریسک سالانه، نرخ تنزیل سالانه بخش دولتی و خصوصی، رشد اقتصادی و جمعیت سالانه کشور، رشد اقتصادی و جمعیت دو استانی که توسط آزادراه به هم متصل می شوند. میزان افزایش نرخ عوارض، وام ها و مالیات بخش خصوصی در نظر گرفته شده است. حجم تقاضا برای ترافیک در حین بهره برداری از آزادراه ها به عنوان یک عدم قطعیت و ریسک کاهش درآمد مربوطه از طریق سناریوی درخت احتمال در مدل پیشنهادی وارد شده و برای حل آن از الگوریتم ژنتیک استفاده شده است.یافته ها: نتایج شبیه سازی برای مطالعه موردی 1 نشان می دهد که ساخت هر پنج آزادراه، استراتژی PPP بهتر است. برای مطالعه موردی 2، با توجه به احتمال وقوع و شدت تقاضای سناریوهای مختلف برای استفاده از آزادراه های مورد مطالعه، مقدار ارزش فعلی خالص برای ساخت و بهره برداری از پروژه آزادراه چه با استراتژی PPP و چه با استراتژی سنتی تغییر می کند.. در این تحقیق مشاهده می شود که به جز آزادراه قم – مرکزی، بقیه آزادراه های مورد مطالعه دارای ارزش خالص فعلی منفی برای استفاده از استراتژی سنتی هستند. ارزش فعلی خالص ساخت و بهره برداری از پروژه آزادراه قم – مرکزی با استراتژی سنتی نسبت به استراتژی دولتی – خصوصی ارزش مثبت تری دارد، بنابراین بهتر است. این پروژه به صورت سنتی ساخته شود. از نتایج شبیه سازی بر اساس اطلاعات موجود می توان دریافت که به دلیل زمان کوتاه ساخت و شروع سریع بهره برداری و کیفیت تعمیرات، نگهداری و تعمیرات، بهترین گزینه برای ساخت و بهره برداری تمامی آزادراه ها، استراتژی دولتی-خصوصی است. بهبود زیرا ارزش فعلی خالص پروژه آزادراه با استفاده از این استراتژی نسبت به تدارکات سنتی مثبت تر می شود. در این مقاله مدل احتمالی برای انتخاب یک استراتژی دولتی-خصوصی یا سنتی برای پنج آزادراه مذکور در داخل کشور با توجه به عدم قطعیت تقاضای ترافیک توسعه داده شده و نتایج شبیه سازی نشان می دهد که ارزش فعلی خالص یک پروژه آزادراهی تحت تأثیر قرار گرفته است. احتمال و شدت سناریوهای تقاضای ترافیک از سوی دیگر، مدت زمان مشارکت بخش خصوصی عامل بسیار مهمی است که می تواند تأثیر زیادی بر سود بخش خصوصی و انگیزه آن ها داشته باشد و افزایش این عامل می تواند موجب افزایش سود آن ها شود.نتیجه گیری: نتایج شبیه سازی این واقعیت را ثابت می کند که ارزش فعلی خالص پروژه آزادراه تحت تأثیر مقادیر پیش بینی شده احتمال و شدت وقوع سناریوهای بهره برداری قرار می گیرد و از سوی دیگر، مدت زمان مشارکت عامل مهمی است که می تواند تاثیر زیادی بر سود داشته باشد. بخش خصوصی و انگیزه مشارکت آن ها باید موثر باشد و افزایش این مدت حداکثر سود را برای بخش خصوصی به همراه خواهد داشت.
سنجش شاخص های خلق حس مکان در توسعه های جدید شهری، نمونه مورد مطالعه: شهرک قدس قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
51 - 64
حوزههای تخصصی:
امروزه تضعیف ماهیت مکان یکی از مهمترین چالش های پیشِ روی شهرهای معاصر است. به گونه ای که ادراکات ساکنان را در رابطه خاصِ بین فرد و محیط، تحت الشعاع قرار داده است. مقاله حاضر در نظر دارد تا با شناسایی شاخص های تأثیر گذار به سنجش حس مکان در توسعه های جدید شهری بپردازد. به این منظور شهرک قدس واقع در شهر قم به عنوان نمونه مطالعاتی این پژهش انتخاب شده است. این مطالعه، ابتدا به تشریح مفهوم حس مکان، سطوح و مؤلفه های تشکیل دهنده آن از دیدگاه صاحبنظران حوزه های مرتبط علمی می پردازد و سپس در قالب چارچوبی مفهومی، متشکل از سه مؤلفه اصلی (کالبد، فعالیت و ادراک)، 12 شاخص و 45 زیرشاخص، به ارزیابی حس مکان در ساکنان شهرک قدس می پردازد. روش تحقیق مقاله حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است که از نظام آمیخته بهره می برد. روش گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی است که در بستری پیمایشی با جامعه آماری 245 نفر از ساکنان شهرک قدس و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انجام شده است. روش های تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز در قالب دو گونه تحلیل توصیفی و استنباطی و با بهره از روش های آماری مدل سازی معادلات ساختاری و آزمون همبستگی پیرسون در نرم افزارهای SPSS23 و Amos Graphic26 صورت گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش از میان سه مؤلفه سازنده حس مکان، مؤلفه های کارکردی_ فعالیتی، ادراکی_معنایی و کالبدی_بصری به ترتیب وزن بیشتری در سنجش حس مکان ساکنان کسب کرده اند. همچنین مطلوبیت برازش مدل مفهومی پژوهش با توجه به شاخص های طرح شده در مدل سازی معادلات ساختاری تأیید می گردد.
راهکارهای ارتقای جایگاه طراحان شهری در نظام ساخت سازهای شهری ایران
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
120 - 136
حوزههای تخصصی:
فرایند ساخت وساز در شهرهای ایران در وضعیت فعلی به طراحی و نظارت مهندسان عمران، معمار، تاسیسات برقی و مکانیکی محدود می شود. در این فرایند جایگاه چندانی برای رشته طراحی شهری در نظر گرفته نشده است. نابسامانی منظر شهری، فضاهای شهری آشفته یکنواختی و اغتشاش بناها و نادیده گرفته شده الگوها و زمینه های بومی و ساخت وسازهای با کیفیت پایین گواهی بر خلاء کیفیات طراحی شهری است. فعالیت مهندسان شهرساز دارای پروانه اشتغال نظام مهندسی محدود به انطباق کاربری زمین و تفکیک اراضی است. توجه صرف بر نیازها و ملاحظات فضاهای خصوصی در حداقل سطوح و کم توجهی به نیازها و ملاحظات عمومی مساله مورد تاکید این پژوهش می باشد. هدف این مقاله تبیین ضرورت ارتقای جایگاه طراحی شهری در نظام مهندسی ساختمان و ارائه راهکارهای پیشنهادی در این حوزه است که با روش تحقیق توصیفی و تحلیلی با استفاده از شیوه های مطالعه اسنادی و میدانی انجام می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که تدوین و تصویب قوانین و مقررات طراحی شهری می تواند با ایجاد نظم، هماهنگی و تنوع به ارتقای کیفیت های محیطی منجر شود. این قوانین می تواند در موضوعات تراکم، ارتفاع ساختمان ها، طراحی نما، لفاف حجمی ساختمان ها، طراحی فضاهای شهری و نظارت در اجرای آن، طراحی و ساماندهی منظر شهری، از طراحان شهری در نظام مهندسی ساختمان استفاده شود.
الزامات معماری در تحقق مدرسه به عنوان کانون محله بر اساس مبانی نظری و سند تحول بنیادین آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
103 - 116
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که الزامات معماری برای تحقق «مدرسه به عنوان کانون محله» چیست؟ مطابق دیدگاه برخی از محققان، رویکرد بوم شناسی یادگیری و نیز سند تحول بنیادین آموزش وپرورش، معماری هر دوره محصول فلسفه تربیتی آن دوره است؛ بنابراین برای طراحی مدرسه باید از فلسفه تربیتی آن شروع کرد که فیشر آن را پداگوژی روانی_ اجتماعی فضا می نامد. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی از نوع اسنادی_ تحلیلی، با هدف کاربردی و با استفاده از رویکرد بوم شناسی یادگیری و برنامه ریزی به روش دورک به این صورت انجام گرفته که ابتدا سند تحول برای استخراج مأموریت، مبانی، اصول و اهداف مرتبط موردبررسی قرار گرفت. سپس داده های لازم از طریق سندکاوی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با اطلاع رسان ها اخذ گردید. اطلاع رسان ها شامل 23 نفر از معلمین بودند که به صورت هدفمند و با به کارگیری راهبرد نمونه گیری ملاک محور، گلوله برفی و با حداکثر تنوع برای تأمین مقبولیت داده ها، انتخاب گردیدند. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل محتوا و برای باورپذیری یافته ها، از راهبردهای چندسویه سازی و ممیزی همگنان بهره گرفته شد. به منظور تأمین معیار اعتمادپذیری، فرایند تحلیل داده ها تا حد ممکن توصیف شد. درنهایت فهرستی از الزامات معماری، برای تحقق مدرسه به عنوان کانون محله در سه موضوع اصلی و نُه مقوله شامل ویژگی محیط فیزیکی (عملکردی، انعطاف پذیری، تنوع و خوشایند بودن)، تأمین نیاز کاربر (فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی و مشارکت) و ویژگی های سازمانی (فرهنگی و همه جانبه نگری) ارائه گردید. الزامات معماری ارائه شده شباهت ها و تفاوت هایی با اسناد قبلی داشته که با توجه به منبع جمع آوری داده ها، به سه گروه مختص مصاحبه ها (ناشی از تأثیر فرهنگ و تمدن اسلامی _ ایرانی)، مختص اسناد قبلی (شامل نیازهای رده های بالاتر هرم مازلو) و مشترک (شامل نیازهای رده های پایین تر هرم مازلو) تقسیم گردیدند. مهم ترین ویژگی مدارس محله برای موفقیت، گسترش و تأمین همه جانبه عدالت بوده که برجسته ترین اصل آن تنوع و انعطاف پذیری در همه ابعاد آن ازجمله معماری است.
بررسی ابعاد موثر بر سنجش میزان دلبستگی ساکنان به محله های مسکونی؛ مورد مطالعه: محله هفت چنار- منطقه 10 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
33 - 46
حوزههای تخصصی:
بحران دلبستگی به مکان به مفهوم بحران معنی اجتماعی از فضا و زمان، از بارزترین مشکلات شهرسازی معاصر است. بحرانی که در ایجاد محلات شهری، فاقد تاریخ و فاقد ارتباط تبلور یافته است. شهرسازی سده بیستم بیش از آن که معطوف به کیفیت ارتباطات باشد، متوجه کمیت ارتباطات بوده و از این رو پیوستگی احساسی با مکان یا به عبارتی دلبستگی مکان به عنوان مهم ترین ابعاد ارتباط انسان و محیط فضایی در آن مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته است.کمااین که با بررسی محلاتی با سطح بالای دلبستگی به مکان میان ساکنان و بررسی و شناسایی ابعاد مؤثر می توان به افزایش دلبستگی مکانی و تقویت ارتباطات عاطفی در محلاتی با سطوح پایین از ارتباطات دامن زد. از این رو، این پژوهش با هدف ارزیابی عوامل مؤثر بر دلبستگی مکانی ساکنان در محله هفت چنار در ناحیه یک از منطقه ده شهرداری تهران انجام گرفته است. حجم نمونه 687 عدد بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نسخه 22 نرم افزار Spss انجام شد. بدین منظور از تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان می دهد که هریک از ابعاد چهارگانه شامل هویت مکانی، وابستگی مکانی، پیوند اجتماعی با مکان و عاطفه مکانی مناسب ارائه ساختار دلبستگی مکانی به عنوان یک مؤلفه درجه دوم در مطالعات محلات شهری هستند. علاوه بر آن، مدل معادلات ساختاری پژوهش حاکی از برازش خوب مدل و تأیید نقش همه ابعاد در شکل گیری دلبستگی مکانی است. همچنین در میان چهار بعد شناسایی شده عاطفه مکانی و پیوند اجتماعی با مکان بیشترین امتیازات و به ترتیب وابستگی مکانی و هویت مکانی کمترین امتیازات را به خود اختصاص دادند.
شکل گیری و گسترش مفهومی از پرفورمنس در مطالعات شهری با تمرکز بر «یله گردی» گی دبور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۵۹-۴۴
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله: بررسی و تحلیل چگونگی شکل گیری و بسط مفهومی از «پرفورمنس» در مطالعات شهری، با تمرکز بر حوزه بلاغی «پیاده روی شهری» و تأثیر این مفهوم بر شکل گیری برداشت های جدید از شهر و روال های شهری، مسئله این تحقیق است. اهداف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تأثیر مفهوم «پرفورمنس» در گفتمان شهری و معرفی کارآیی آن در مطالعه پدیده های شهری و طراحی فضاهای عمومی شهری انجام شده است. روش ها: روش پژوهش حاضر کیفی است. بر پایه مطالعه کتابخانه ای، نحوه شکل گیری این مفهوم و تأثیرات آن در حوزه مطالعات شهری تحلیل شده است یافته ها: پیاده روی شهری (به ویژه «یله گردی» دبور) به واسطه برخورداری از ظرفیت های درونی، خاستگاه مفهومی از پرفورمنس بوده که نه تنها زمینه ساز تغییر مناسبات شهر با ساکنانش شده، بلکه در پیدایش روال ها و اشکال جدید رفتاری در شهر مؤثر بوده است. یله گردی عناصری چون بازی، نمایش، مداخله و موقعیت را به نظام شهر تحمیل کرده و شهر را نه بر اساس روایت مسلط پیشین، بلکه بر پایه تجربه ورزی های کنشگران مورد خوانش قرار می دهد. نتیجه گیری: توجه ویژه به فعالیت ها و امور روزمره، مواجهات زودگذر، فرایندهای عمل و کنش های متقابل اجتماعی درزمینه شهر، نیازمند رویکردی است که بتواند منطق عملکردی این فعالیت ها را رمزگشایی کند. پرفورمنس هم به عنوان نوعی رفتار و هم به عنوان نوعی قیاس و روش کارآمد، ظرفیت های خود را در مطالعات شهر نشان داده و به اثبات رسانیده است.
شهر مولد مبتنی بر طبیعت، رویکردی نوین در حوزه توسعه پایدار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
90-60
حوزههای تخصصی:
اهداف: شهرها و مناطق اطراف آن ها مراکز ایجاد فرصت و شکوفایی هستند و در واقع به عنوان قطب های مهم برای فرصت های اقتصادی، نوآوری، کار آفرینی، تولید و تعامل اجتماعی و فرهنگی عمل می کنند. در عین حال شهر ها کانون هایی هستند که اکوسیستم ها از آستانه های عملکردی خود عبورکرده و با افزایش تقاضاها و فشارها بر منابع طبیعی، نابرابری ها و آسیب پذیری ها را بیش از پیش تقویت می کنند. از این رو زمان آن است تا از مدل مبتنی بر استخراج به یک مدل تجدید پذیر، انعطاف پذیر و مبتنی بر طبیعت که محدودیت های جهان ما را می پذیرد،حرکت کنیم. روش ها: این پژوهش با هدف شناسایی مفهوم شهر مولد به عنوان مفهومی بدیع در حوزه شهرسازی، از طریق روش مرور نظام مند مبتنی بر الگوی چهار مرحله ای با تدوین استراتژی جستجوی مقالات و فرآیند جستجو با واژگان «شهرمولد»، «شهرسازی مولد»، «بهره وری شهری» و «شهر طبیعت» در پایگاه های استنادی برتر آغاز گردید، در جستجوی اولیه 214 مقاله در سالهای 2013 تا 2022 شناسایی شدند که از این تعداد، 68 مقاله به منظور پاسخ به سؤالات پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش مبین آن است که سازگاری با تغییرات آب و هوایی و تاب آوری در برابر مخاطرات زیست محیطی مستلزم یک دیدگاه بلندمدت مبتنی بر درک طبیعت است. نتیجه گیری: ازاینرو بکارگیری مفهوم شهرمولد در قالب یک رویکرد مبتنی بر طبیعت وآینده نگر که قادر است طبیعت را به عنوان نیروی محرکه در خود جای دهد و ضمن کاهش فشار ها بر منابع طبیعی، باز آفرینی اجتماعی، دوام پذیری اقتصادی، پایداری اکولوژیکی و تداوم عملکردی - فضایی شهر ها را در مقابله با چالش ها و مخاطرات زیست محیطی پیش رو تضمین نماید، در برنامه های توسعه شهری معاصر ضروری به نظر می رسد.
اثر انواع هنرعمومی در فضاهای شهری بر نشاط درک شده بانوان شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
55 - 68
حوزههای تخصصی:
در سه دهه اخیر هنر عمومی و ظهور آن در فضاهای شهری توجه بسیاری از متخصصان از جمله طراحان و برنامه ریزان شهری، معماران، روانشناسان، جامعه شناسان و سیاستمداران را به خود جلب کرده است. هرچند هنر عمومی به عنوان هنر تلفیق شده با فضای عمومی شهرها که در فضاهای سبز شهری، خیابان ها، ساختمان های عمومی و مجموعه های مسکونی قرار دارد، مفهوم جدیدی نیست اما توجه به رویکرد تعاملی بودن و کنش متقابل این نوع هنر با مردم استفاده کننده از فضای شهری کمتر در نظر گرفته شده است. این پژوهش با هدف بررسی اثر انواع هنر عمومی در فضاهای شهری بر ارتقای نشاط درک شده بانوان شهر اردبیل ارائه شده است. این تحقیق به لحاظ ماهیت موضوع از نوع بنیادی_توسعه ای و به لحاظ نتایج از نوع پژوهش های کاربردی است. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی_تحلیلی است. داده های مورد نیاز در این بررسی از طریق روش های میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. جامعه آماری پژوهش بانوان(متخصص و غیرمتخصص هنر و معماری) در شهر اردبیل است که به روش نمونه گیری تصادفی ساده صورت گرفته است. برای تحلیل داده ها از نرم افزارspss و آزمون آماری(t) تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که هنر انتزاعی، هنر تعاملی_ ایستا و هنر ایستا(مجسمه و تندیس فرهنگی_ محلی) بیشترین تأثیر را بر نشاط بانوان داشته و تمایل به ایجاد و گسترش چنین المان هایی در فضای شهر اردبیل بیشتر احساس می گردد. بر اساس نتایج پژوهش با تلفیق هنرعمومی در فضای شهر اردبیل می توان سرزندگی و کیفیت زندگی نیمی از قشر جامعه که بانوان هستند را بهبود بخشید.
سیر دگرگونی تصویر بازنمایی شده از بافت تاریخی تهران در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
79 - 90
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری به ویژه در بافت های تاریخی، تحولی را از سر گذرانده اند که حاصل فرایندهای معنازدایی و ارائه صورت بندی های جدید از بافت های ناکارآمد شهری است. فرایندی که به افول کیفیت و به تبع آن دگرگونی زندگی روزمره ساکنین در این بافت ها می انجامد. از آن روی که فضاهای سینماتیک به عنوان یک فضای برساخته، به بهترین نحو، منطق سرشت نمای زندگی روزمره شهری را منعکس می کنند، نگاه به فضاهای شهری از دریچه سینما، شاید رهیافتی باشد که شیوه نوینی از مواجهه با فضا و تاریخ را ممکن می کند. از این رو شناسایی و طبقه بندی مضامین شهری و الگوهای غالب زیست روزمره ساکنین بافت تاریخی تهران، از خلال داده های تصویری و روایی فیلم های سینمای ایران هدف اصلی پژوهش است. نوشتار حاضر از روش تحلیل مضمون بهره می برد و می کوشد تا نگرشی نوین نسبت به تحولات فضایی در محدوده تاریخی تهران اتخاذ نماید. برای این منظور تعداد 30 اثر سینمایی داستانی از سینمای ایران بین سال های 1398- 1343 به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. بر اساس یافته های پژوهش، سینمای ایران تصویری واجد معنا از ارتباط میان سیر تحول فضاهای شهری و الگوهای زیست روزمره ساکنین بافت تاریخی تهران، ارائه می نماید. این الگوها در قالب پنج مضمون با عناوین استحاله شهری، تحولات بافت اجتماعی محلات تاریخی تهران، گشتن و کاویدن در شهر، زندگی جمعی در خانه کاروان سراگونه و مقاومت در متن زندگی روزمره محلات تاریخی تهران صورت بندی می گردد. به نظر می رسد که تصویر بازنمایی شده از زندگی روزمره ساکنین این محدوده در فیلم های سینمای ایران، با عبور از دهه های 70 و 80 به شدت دچار خدشه شده و فضاهایی که روزگاری به عنوان جایگاه تعاملات روزمره و شکل گیری کنش و دادخواهی بازتاب می یافتند، امروزه با تزریق معنای جدید به درون بافت و دست کاری تصویر ذهنی شهروندان از این محدوده، به فضاهایی ناامن و جداافتاده از جریان زندگی شهر بدل شده اند.
تبیین مفهوم شکنندگی شهر و بررسی ابعاد و مؤلفه های های شهر شکننده مبتنی بر مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه بیش از نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی می کنند و با توجه به روندهای جمعیت شناسی، شهرها به شدت تحت فشار هستند. بااین حال تنها تعداد کمی از آن ها به اندازه کافی مجهز به ابزاری برای مقابله با چالش های جهانی قرن بیست و یکم هستند و اگر به درستی مدیریت نشوند، ممکن است به طور فزاینده ای شکننده شوند.
هدف: این پژوهش در راستای درک شکنندگی و شناسایی عوامل ایجاد شکنندگی در شهرها در جهت معکوس ساختن روند شکنندگی گام برمی دارد.
روش: پژوهش حاضر از طریق مرور نظام مند مبتنی بر الگوی 7 مرحله ای با توجه به گزارش ترجیحی برای رهنمودهای بررسی سیستماتیک، با تدوین استراتژی جستجوی مقالات بر اساس واژگان «شکنندگی»، «شهر شکننده»، «شکنندگی شهر» و «شکنندگی کشور» در پایگاه های استنادی معتبر آغاز گردید، که در مجموع به یافتن 722 منبع (اعم از مقاله، کتاب و گزارش های رسمی) انجامید. پس از طی مراحل 7گانه از این تعداد، 86 منبع برگزیده به منظور بررسی عمیق تر انتخاب شد.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که شکنندگی شهر به معنای شکسته شدن شهر در برابر انباشتی از خطرات چندگانه است؛ بااین حال اجتناب ناپذیر و برگشت پذیر است. در ادامه ی بررسی های انجام شده شش بعد (نهادی؛ اقتصادی؛ اجتماعی؛ زیست محیطی؛ شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی افراد؛ و روابط بین المللی) شناسایی شد که فاکتورهای احصا شده در این ابعاد دسته بندی شدند و در نهایت چارچوب مفهومی شکنندگی شهر شکل گرفت.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر بیان می کند که شهرهایی که در جهت رفع شکنندگی سرمایه گذاری می کنند، بیشتر در آینده رشد خواهند کرد. بر این اساس، برنامه ریزان شهری باید سیاست هایی با هدف کاهش شکنندگی شهر را در برنامه ریزی های توسعه بگنجاند و در تلاش گسترده تری برای تقویت زیرساخت های ضعیف و گسترش معیشت گام بردارد.
ویژگی های محیطی موثر بر تحرک و فعالیت فیزیکی کودکان در محله از نگاه آنان؛ نمونه مورد مطالعه: شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
3 - 16
حوزههای تخصصی:
باوجود نقش معنادار تحرک و فعالیت فیزیکی کودکان در سلامت و بهزیستی آنان، این نوع فعالیت ها در همسایگی ها و محلات مسکونی رو به کاهش است. یکی از راه های جبران این مسئله، تقویت آن دسته از ویژگی های محیطی مورد نظر کودکان است که آنان را به تحرک و فعالیت فیزیکی در محله هایشان ترغیب می کنند. بدین منظور، این پژوهش نظرات 450 کودک نُه تا 13 سال (8/43 درصد دختر و 2/56 درصد پسر) را درباره مجموعه ای از این ویژگی ها در شهر مشهد جمع آوری کرده است. در نهایت پاسخ های کودکان به کمک تحلیل عامل اکتشافی دسته بندی و در قالب یک مدل توسعه یافت. این مدل نشان می دهد که تحرک و فعالیت فیزیکی کودکان در محله هایشان می تواند متأثر از هفت عامل زیر باشد: 1) اجازه والدین برای حضور بیرون از خانه، 2) مسیر پیاده امن و لذت بخش به ویژه از خانه به مدرسه و برعکس، 3) امنیت اجتماعی به کمک فضاهای شاد و اجتماع پذیر، 4) قابلیت های محیطی قابل استفاده در شب و روز، 5) خوانایی به کمک مغازه ها در تراز همکف درکنار ساختمان های نشانه ای، 6) محیط متنوع و طبیعی برای کاوشگری و ماجراجویی و 7) ایمنی هنگام حرکت در فضا و بازی با وسایل. نکته مشترک این هفت عامل، تقاضای مکرر برای انجام فعالیت های بازی وار حین فعالیت فیزیکی (تفریح، شادابی و بازی با دوستان) بود. سیاست گذاران حوزه سلامت و برنامه ریزان و طراحان شهری زمانی می توانند به خلق یک محله حامی تحرک و فعالیت فیزیکی کودکان نزدیک شوند که شرایط لذت بخشی را برای حضور و فعالیت مستقل آنان در فضاهای باز آن محله فراهم کنند.
تحلیل تبعیت از معیارهای الگوی شهر ایرانی - اسلامی در طرح توسعه راهبردی شهری؛ مورد مطالعه: طرح توسعه راهبردی شهر سهند
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شهرها ازجمله بارزترین جلوه های فرهنگ بشری هستند که با نمایش فضاهای عینی و قابل ادراک، بسیاری از مؤلفه های ذهنی متأثر از آن را بیان می کنند. نوع ارتباط فضاهای شهری، محیطی فرهنگ ساز هستند که می توانند در شکل گیری نظام زیرساختی و ذهنی جامعه اثربخش باشند. شهرهای اسلامی از این قاعده مستثنی نیستند. بین اسلام و زندگی شهری، رابطه خاصی وجود دارد و ترویج اسلام با توسعه زندگی شهری متجلی شده است. طبق تفاوت در دیدگاه ها که در برنامه ریزی شهر اسلامی - ایرانی وجود دارد، شناسایی الگوها می تواند در ایجاد شهرهای جدید صورت گیرد.هدف پژوهش: تحلیل تبعیت از معیارهای الگوی شهر ایرانی اسلامی در طرح توسعه راهبردی سهند است.روش شناسی: این تحقیق به لحاظ ماهیت کاربردی و به لحاظ روش توصیفی – تحلیلی است. داده های مورد تحلیل از پیمایش حاصل شده و نمونه آماری متشکل از 80 نفر از کارشناسان حوزه برنامه ریزی شهری سهند بوده است. توزیع نمونه به صورت خوشه ای تصادفی، روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه است.یافته ها و بحث: نوآوری پژوهش در تحلیل تمام ابعاد محیطی، کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی و ... شهر ایرانی- اسلامی در طرح توسعه راهبردی شهری است. برای تحلیل معیارها از مدل TOPSIS استفاده شده است. تحلیل یافته ها نشان می دهد که از معیارهای ارزیابی شده، ساخت خانه ها و کاربری مسکونی بر اساس الگوی شهر اسلامی با کسب امتیاز (967/0) جایگاه اول را به خود اختصاص داده است.نتیجه گیری: معیارهای استخراج شده در تمام ابعاد مذکور در مدل تاپسیس تحلیل شد. نتایج یافته ها نشان می دهد که ساخت خانه ها و کاربری مسکونی بر اساس الگوی شهر اسلامی رتبه اول را به خود اختصاص داده است. تأثیر شرایط اقلیمی بر ساخت و سازها در قالب کاربری های متنوع رتبه دوم را کسب کرده و مسجد به عنوان هسته ی مرکزی فضایی هر شهر اسلامی در رتبه سوم قرار دارد. سایر معیارها رتبه بندی و اولویت کمتری را به خود اختصاص داده اند.
سنجش میزان زیست پذیری در بافت های از پیش طراحی شده و خودرو شهر قزوین با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی (نمونه موردی: محله های مینودر و غیاث آباد)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با مطالعه ادبیات نظری، هفت مؤلفه اصلی برای سنجش میزان زیست پذیری در محلات مسکونی در نظر گرفته شد، که عبارتند از: سرمایه اجتماعی، عدالت اقتصادی، سرزندگی، هویت، محیط کالبدی سازگار، دسترسی و تاب آوری بافت. آن گاه با استفاده از آمارهای موجود، برداشت میدانی و پرسشنامه هر یک از سنجه ها را در دو بافت خودرو (محله غیاث آباد) و از پیش برنامه ریزی شده (محله مینودر) اندازه گیری شد. با استفاده از تکنیک AHP مؤلفه ها و شاخص های فوق الذکر وزن دهی و امتیاز نسبی هر یک از بافت های مورد نظر محاسبه شده است. بر اساس نتایج حاصل، میزان زیست پذیری محله غیاث آباد به عنوان بافت برنامه ریزی نشده معاصر شهر قزوین نسبت به محله مینودر با بافت برنامه ریزی شده، بالاتر است. به نظر می رسد یکی از دلایل مهم پایین بودن میزان زیست پذیری در محلات برنامه ریزی شده عدم توجه به مسائل اجتماعی-فرهنگی در فاز طراحی است. این بررسی اولویت های برنامه ریزی را در این دو بافت جهت دستیابی به زیست پذیری بالاتر را مشخص می سازد. براین اساس در بافت طراحی شده توجه به راهکارهایی جهت ارتقاء سرمایه اجتماعی، ارتقاء سرزندگی محیط شهر و ایجاد هویتی منحصر به فرد اشاره نمود. در بافت طراحی نشده، برنامه ریزی جهت ارتقاء سطح تاب آوری و حذف کاربری های ناسازگار می بایست در اولویت قرارگیرد.
فراتحلیل چالش ها و موانع اصلی طرح ها و برنامه های حفاظت از بافت های تاریخی در ایران؛ چشم اندازی برای مطالعات و اقدامات آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
114 - 137
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: طرح ها و برنامه های حفاظت از بافت های تاریخی در ایران همواره در راستای تحقق بخشیدن به اهداف خود از مرحله ی تهیه تا اجرا با چالش هایی مواجه بوده اند که این چالش ها اغلب مانع اجرای طرح ها می شده و یا اجرای آن ها را با شکست مواجه کرده است. شناسایی و درک صحیح این موانع گامی اساسی در راستای چگونگی رفع آن هاست.
هدف: پژوهش حاضر به دنبال شناخت چالش ها و موانع اصلی طرح ها و برنامه های حفاظت از بافت های تاریخی در ایران به منظور یافتن اولویت های پژوهش های آینده از طریق فراتحلیل مطالعات انجام شده در این حوزه است.
روش: روش پژوهش «فراتحلیل بر مبنای نظریه ی زمینه ای» است. نمونه گیری و غربال مقالات با استفاده از معیارها و در طی چند مرحله صورت گرفته است. در تجزیه و تحلیل نمونه ها، از طریق کدگذاری باز، اشارات مستقیم و غیرمستقیم مطالعات به موانع و علل عدم تحقق برنامه های حفاظت استخراج گردیده است و در گام بعد، با استفاده از کدگذاری محوری و انتخابی، کدها دسته بندی شده، رابطه بین مقوله ها تحلیل و مفاهیم اصلی شکل داده شده است.
یافته ها: یافته های پژوهش در قالب 9 مقوله ی «چالش نهادی و مدیریتی میراث»، «چالش محتوایی و معنایی طرح ها و برنامه ها»، «چالش رویه ای و روش شناختی»، «چالش فرهنگی و اجتماعی»، «چالش های اقتصادی»، «چالش حقوقی، قانونی، ضوابط ومقررات حفاظت و توسعه»، «چالش قدرت و سیاست»، «چالش زمان» و «چالش دانش و تخصص» استخراج و طبقه بندی شدند. در این راستا مقوله ها و کدهای مربوطه دارای هم پیوندی عمیقی بوده و بعضاً از هم تأثیر گرفته و برهم تأثیرگذارند، به نحوی که برطرف نکردن یک مانع یا چالش، موجب ایجاد یا تشدید مانعی دیگر خواهد شد.
نتیجه گیری: چهار مؤلفه «چالش نظری و ادبیات بومی در حوزه ی مرمت و حفاظت شهری»، «چالش معنایی واژگان مرمت و حفاظت»، «شکاف بین تئوری و عمل» و «نوآوری و تکنولوژی» به عنوان خلأهای اصلی مطالعات پیشین و لزوم در اولویت قرار گرفتن آن ها به منظور بررسی در مطالعات آتی معرفی گردیدند.
ارزیابی میزان تحقق پذیری چشم اندازهای توسعه شهری برمبنای نگرش شهروند و کارشناس شهری (مطالعه موردی: شهر بندر انزلی)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چشم انداز توسعه شهری به عنوان یک عنصر حیاتی برای رشد و پیشرفت شهرها به شدت اهمیت دارد. بدون چشم انداز مشخص و جامع، تصمیم گیری های مربوط به توسعه شهری به صورت پراکنده و گاهاً تصادفی انجام می شود. این موضوع باعث تضییع فرصت های مناسب و بروز مشکلات جدی در آینده منجر شود.هدف پژوهش: هدف این پژوهش ارزیابی میزان تحقق پذیری چشم اندازهای توسعه شهری بر اساس نگرش شهروند و کارشناس شهری در شهر بندر انزلی است. روش شناسی: این پژوهش، کاربردی و از نظر نگرش، توصیفی-تحلیلی است. حجم نمونه آماری از روش کوهن، 355 نفر تعیین شده است. نمونه گیری در پژوهش حاضر بصورت نمونه گیری احتمالی و از نوع روش نمونه گیری طبقه ای است. جهت دستیابی به اهداف و سوالات پژوهش نیز از نرم افزار SPSSو آزمون لوین، تی دو نمونه مستقل و میانگین داده ها استفاده شده است. یافته ها و بحث: میانگین چشم اندازهای توسعه شهری بندر انزلی بیشتر از حد متوسط هستند که در این بین چشم انداز V1 «انزلی شهری با مشارکت مطلوب میان مدیریت شهری، شهروندان و سازمان های مردمی»، با میانگین کلی 79/3 از دیدگاه هر دو گروه، بیشترین ارزش را بدست آورد و چشم انداز V4 «انزلی شهری موفق در توسعه فعالیت های شیلات مانند پرورش ماهی» با میانگین کلی 15/3 براساس نظرات دو گروه آماری، کمترین میانگین و ارزش گذاری را کسب کردند. در تمامی چشم اندازهای توسعه شهری بجز چشم انداز «V4» بدلیل سطح معناداری بیشتر از 05/0 در سطح اطمینان 95 درصد، فرض H1 رد و فرض H0 تایید می شود. به عبارتی، تفاوتی در میانگین دو گروه وجود ندارد.نتیجه گیری: چشم انداز توسعه شهری به عنوان یک ابزار استراتژیک می تواند به مدیران و برنامه ریزان شهری کمک کند تا راهبردهای مناسبی را برای مدیریت بهینه و پایدار شهرها شکل دهند. در این بین مشارکت مطلوب بین مدیریت شهری، شهروندان و سازمان های مردمی در توسعه شهری انزلی بسیار ارزشمند است و بهبود کیفیت زندگی شهروندان و توسعه پایدار شهر را تضمین می کند.
ارایه مدل مفهومی توسعه شهری دانش بنیان به منظور برنامه ریزی و مطلوبیت بخشی شهرهای آینده: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول سه دهه گذشته، دانش ، خلاقیت و اطلاعات بیشترین تأثیر را بر توسعه شهرها گذاشته اند. به گونه ای که راهبردهای توسعه دانش بنیان نقش مهمی در حمایت از توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محلی شهرها ایفا می کنند. بر همین اساس، شهرها برای جذب و حفظ صنایع و کارکنان دانش بر، راهبردهای مختلفی را اتخاذ می نمایند. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل مفهومی توسعه و تحقق پذیری شهر دانش بنیان جهت کاربست آن برای برنامه ریزی و مطلوبیت بخشی به شهرهای آینده کشور می باشد. پژوهش حاضر از نوع بنیادی و از لحاظ هدف، اکتشافی است. پارادایم حاکم بر این پژوهش، تفسیرگرایی است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش شناسی آن، نمونه کاوی می باشد. از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای برای گردآوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری شامل پژوهش هایی است که از سال 2005 تا 2023 در حوزه شهر دانش بنیان انجام شده است. از روش مرور سیستماتیک ادبیات برای تحلیل داده ها استفاده شده که دارای پنج مرحله متشکل از تعریف، جست و جو، انتخاب، تحلیل و سنتز می باشد. بر اساس نتایج، بیش از 60 درصد منابع پژوهش مربوط به 10 سال اخیر(2013-2023) بوده اند. سهم مقاله ها، کتاب و پایان نامه ها از منابع پزوهش، به ترتیب برابر با 83 درصد، 10 درصد و 7 درصد می باشد. نتایج حاصل از کدگذاری باز نشان دهنده آن است که 96 کد برای توسعه و تحقق پذیری شهر دانش بنیان وجود دارد. این کدها در نه مفهوم (عوامل سیاسی-قانونی، برنامه ریزی استراتژیک، رویکرد، پیشران های توسعه دانش بنیان، شاخص های کارکردی، پایه علمی، ابعاد، بستر جغرافیایی- کالبدی و مجموعه های سیاست گذاری و راهبردی) و شش کد محوری(شرایط علّی، شرایط زمینه ای، مقوله محوری، شرایط مداخله گر(میانجی)، پیامدها و راهبردها) طبقه بندی شده اند. در نتیجه، مدل نظری توسعه شهری دانش بنیان منوط به وجود شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، مقوله محوری، پیامدها و راهبردها است.
واکاوی مفهوم محله در محلات تاریخی ایران مبتنی بر اصول نوشهرسازی
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
85 - 105
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حافظت از محلات تاریخی ایران باوجود ارزش های غنی، یکی از چالش های اساسی درزمینه شهرسازی است.باتوجه به تغییرات ساختاری،کالبدی و...در بافت های تاریخی در دوران معاصر و در نتیجه تضعیف روابط اجتماعی درون محلات،این مساله،خود را به مثابه یکی از چالش های جدی پیش روی برنامه ریزان شهری نشان داد.این چالش، نیاز به بازآفرینی محلات براساس مکتب نوشهرسازی و احیای هویت تاریخی آن ها را مطرح می کند.هدف پژوهش: هدف، واکاوی مفهوم محله در محلات تاریخی ایران مبتنی بر اصول نوشهرسازی است که از نوع بنیادی بوده و برای دستیابی به مفاهیم اصلی مرتبط با بازتولید مفهوم محله در مکتب نوشهرسازی،بررسی ویژگی های آن از طریق بازخوانی و تحلیل مطالعات موجود ضروری است.روش شناسی: روش تحقیق، کیفی و مبتنی بر تکنیک های مرور نظام مند، مطالعه تطبیقی و روش پژوهش اِسنادی استفاده شد. یافته ها و بحث: در راستای هدف اصلی، دو هدف فرعی مطرح شد:1)استخراج اصول شهرسازی در محلات تاریخی ایران و مقایسه آن ها با اصول نوشهرسازی.با استفاده از مرورسیستماتیک،قواعد شهرسازی در محلات تاریخی ایران بر اساس اصول مکتب اصفهان تعریف و سپس مفهوم محله در گذشته و حال بر اساس6متغیر مقایسه شدند.متغیرها؛شامل:مفهوم، تعریف، جایگاه، ساختار هندسی،عنصر شاخص و اصول شکل دهنده بودند.2)از مرور سیستماتیک و روش تحلیل مضمون و با کمک روش اِسنادی به منظور مقایسه تطبیقی این اصول باهم، تعداد 10 شاخص استخراج گردید که نشان دهنده هم پوشانی این اصول بایکدیگر میباشد که عبارتند از: پیوستگی، مرکزیت و قلمرو محله اى، پیوند میان شبکه راه های بین شهری با شبکه گذرهای اصلی محلات، سلسله مراتب دسترسی، سلسله مراتب فضایی، انعطاف پذیرى ساختارکالبدی، ساختاراجتماعى قوی ،پایداری و معماری با هویت .نتیجه گیری: نتایج نشان داد که اصول نوشهرسازی شباهت های زیادی با اصول شهرسازی در محلات تاریخی ایران دارند و این تشابهات منجر به استخراج اصول ده گانه شد که تداعی اصول شهرسازی بومی و ایرانی است.در نتیجه می توان به محله ای دست یافت که با احیاء میراث به جامانده، هویت تاریخی و متعاقب آن هویت ایرانی- اسلامی خود را علاوه براینکه حفظ می-نماید، ویژگی های محله های معاصر را با توجه به نیاز امروز ساکنان آن طراحی و برنامه ریزی می کند.