فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
نحوه منفی در زبان فارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ویژگی های نحو منفی در زبان فارسی و انگلیسی مورد مقایسه و مقابله قرار می گیرد و وجود دستور جهانی در مراحل فراگیری ساختارهای منفی در زبان اول و دوم بحث می شود. شواهد نشان می دهد که ساختار نحو منفی در زبان فارسی در جایگاه فرافکن منفی معین می شود و نیازی به انتقال افعال زماندار و غیر زماندار به جایگاه فرافکن زمان ندارد این در حالی است که در زبان انگلیسی جهت منفی کردن، افعال زماندار باید به جایگاه فرافکن زمان منتقل شوند. برای اثبات این موضوع در زبان فارسی وجود و عدم وجود نشانه منفی با نشانه استمراری "داشتن" بررسی می شود.
دستور زبان همگانی و شکل گیری دانش زبانی
حوزههای تخصصی:
مشاهدات عادی نشان می دهد که شکل گیری دانش زبانی در روند زبان آموزی همانند رشد اندامها و فعالیتهای زیستی دیگر به طور طبیعی و کم وبیش یکسان نزد همه افراد به انجام می رسد؛ به این معنی که در ذهن سخنگویان هر زبان به طور ناخوداگاه و کاملا طبیعی دانش مشترکی درباره زبان محیط شکل می گیرد که آنان را تا پایان عمر به تولید و درک گفتار و نوشتار و نیز تنظیم اندیشه و برخی کارکردهای دیگر توانا می سازد. همچنین پژوهشهای بیشتر نشان داده است که تنها با فرض وجود اصلها و ویژگیهای زبانی همگانی که از راه وراثت زیستی در ذهن انسان پدید می آید، توضیح شکل گیری دانش زبانی ممکن می شود. توصیف دقیق دانش دستوری زبانهای گوناگون که به آن دستور زبان زایا گفته می شود و جستجوگری در آنها، نظام اصلها و ویژگیهای زبانی همگانی را نیز آشکار می نماید.در این مقاله، کوشش می شود که با اشاره به برخی داده های زبان فارسی، اثبات فرض دستور زبان همگانی و شکل گیری دانش زبانی به عنوان ویژگی خاص نوع انسان بررسی و ارائه گردد.
رده شناسی واژه بست در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ساختواژه، واژه بست به واحدی اطلاق می شود که حد واسط تکواژهای آزاد و وابسته است و تفکر سنتی تقسیم تکواژها به دو گروه آزاد و وابسته را بطور جدی مورد سؤال قرار می دهد. واژه بست ها، هم بعضی از خصوصیات واژه ای و هم برخی از ویژگیهای تکواژهای وابسته را دارند. مطالعه واژه بست ها حوزه مهمی از زبانشناسی از جمله ساختواژه و نحو را در بر می گیرد. در مقاله حاضر تأکید بیشتر بر ساختار ساختواژی واژه بست های زبان فارسی است، اما بحث های نحوی نیز به ناگزیر دنبال شده است و سعی بر آن است تا واژه بست های زبان فارسی بر اساس متغیرهای رده شناختی که ماهیتی جهانی دارند، مورد مطالعه قرار گیرند. از این رو واژه بست های زبان فارسی بر اساس الگوهای رده شناختی آیخن والد (2003)،بیکل ونیکلز (2007)، و کلاونس (1985) مورد مطالعه قرار گرفته اند. مقاله حاضر ثابت می کند که می توان از الگوی پیشنهادی آیخن والد به عنوان ابزاری علمی و البته مناسب جهت تشخیص و مطالعه واژه بست های زبان فارسی استفاده کرد.
تحلیل انتقادی زندگینامه های مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است تا دو چهره کاملا متفاوت از مولانا جلال الدین محمد را از خلال آثار و زندگینامه های معتبر وی، ترسیم نماید و فرآیند حرکت خلفای مولوی را از تجربه های معنوی مولانا به سوی نهادسازی و تدارک ایدئولوژی فرقه ای نشان دهد. برای این منظور سبک و لحن نگارش و شیوه روایت و رویکرد گفتمان مدار را در سه زندگینامه مشهور مولانا (ولدنامه، رساله سپهسالار و مناقب العارفین) بررسی می کند تا فرآیند ایدئولوژی سازی و زمینی شدن (سکولاریته) ارزشهای معنوی وی را در میان پیروانش در آسیای صغیر نشان دهد. بر اساس این پژوهش، مثنوی ولدنامه، شخصیت و رفتار مولوی را نزدیک به واقعیت ترسیم کرده است. فریدون سپهسالار تا حدودی به اسطوره پردازی دست زده، ولی شمس الدین افلاکی از مولوی و خانواده وی مردانی قدیس و مقتدر ساخته و با لحن و سبک مبالغه آمیز خود، از سلوک و اندیشه های مولوی و فرزندانش یک گفتمان ایدئولوژیک بلامنازع و اقتدارگرا تدوین کرده است.
بررسی معناشناختی استعاره زمان در داستان های کودک به زبان فارسی (گروه های سنی الف، ب، ج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره یکی از مهم ترین موضوعات مورد بحث در زبان شناسی شناختی است. هدف از مقاله حاضر بررسی وجود و کیفیت استعاره ی مفهومی «گذر زمان به مثابه حرکت در مکان» در قصه های کودک در گروه های سنی الف، ب و ج، در چارچوب معناشناسی شناختی بر اساس نظریه معاصر استعاره ی لیکاف است.
روش انجام این مقاله به صورت توصیفی– تحلیلی بوده است. در این مقاله داده ها به روش کتابخانه ای و از 60 کتاب کودک گرفته شده است.
به طور کلی می توان از این مقاله چنین نتیجه گیری کرد که: الف) به نظر می رسد، کودک فارسی زبان، در گروه های سنی مورد بررسی، مفهوم زمان را به واسطه ی حرکت در مکان درک می کند و این نه تنها از طریق حرکت خطی، در راستای افقی و عمودی امکان پذیر است بلکه جهت حرکت از لحاظ کیفی می تواند متفاوت باشد؛ بدین معنی که حرکت می تواند به صورت حجمی، فضا یا ظرفی را پُر کند، سطحی را بپوشاند یا به صورت تغییر حالت و وضعیت خود را نشان دهد. ب) کودک فارسی زبان، در گروه های سنی مورد بررسی، نه تنها مفهوم زمان را به واسطه ی حرکت در مکان درک می کند بلکه عملکرد الگوی نگاشت "" زمان چیز است""، ""آن چیز در حرکت است"" در استعاره زمان، با فرافکنی هستی شناسانه به ماه و خورشید و اشیاء پیرامون کودک وابسته است و بر درک مفهوم زمان تأثیر مستقیم دارد.
تحلیل داستان در نظریه جهان های متن: مطالعه موردیِ وداع اثر جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل داستان «وداع»، اثر جلال آل احمد، با رویکرد شعرشناسی شناختی می پردازد. این تحلیل برمبنای نظریه جهان های متن (ورث، 1999) صورت می پذیرد. جهان های متن بازنمودهایی ذهنی اند که از جهان گفتمان پدید می آیند. چیدمان اصلی جهان متن به وسیله عناصرِ جهان ساز ایجاد می شود و موضوع گفتمان، به وسیله گزاره های نقشی و پیش برنده شکل می گیرد. وقتی مرزهای جهان ِ متن به وجود آمد، لایه های مفهومی دیگری قابل شناسایی است که جهان های فرعی نام دارند و بر سه نوع اند: جهان فرعیِ اشاره ای، جهان فرعیِ نگرشی و جهان فرعیِ معرفت شناختی. تحلیل داستان «وداع» براساسِ این نظریه نشان داد که هرچند بسط جهان های فرعیِ اشاره ای و نگرشی در داستان «وداع» بسیار محدود بود، ولی جهان های فرعیِ معرفت شناختی که لایه های معنایی عمیق تر ی را نشان می دهند، در این داستان به طورِ گسترده ای قابل شناسایی اند. این نتیجه نشان دهنده آن بود که داستان «وداع» متضمن لایه های عمیق معناست که به وسیله نشانه های مشخصِ متنی قابل دستیابی اند.
ریشه شناسی واژه های آب و آتش و باد در فرهنگ و ادبیات ایرانیان از دیدگاه زبانشناسی زیست محیطی
حوزههای تخصصی:
بررسی تعامل زبان و محیط جغرافیایی و اکولوژیکی و ارتباط فعال بین آن دو یکی از رویکردهای جدید در مطالعات زبانشناسی است. وجود اقلام زبانی در هر محیط جغرافیایی و فرهنگی می تواند شباهتها و تفاوتهای نگرش اقوام مختلف را نسبت به پدیده های طبیعی و اکولوژیکی نشان دهد. این اقلام زبانی از فرهنگ، نیاز، شناخت و عوامل انسانی و محیطی گرفته شده است؛ لذا در زبانهای مختلف، واژگان و مقولـه بندیها و طبقه بندیها در تعامل با محیط اکولوژیکی متفاوت عمل می کنند. هر عنصر واژگانی انعکاس یک جهان بینی فرهنگی و محیطی در یک جامعه زبانی قلمداد می شود؛ لذا، برای آنکه فرهنگ قومی را دریابیم باید نخست معلوم سازیم که قدرت زندگی بخش واژگان چگونه با ساختار دنیای پیرامون آنها ارتباط می یابد و چگونه آن را شکل می دهد. این مقاله در پی آن است که با بررسی و تحلیل برخی از واژه ها مانند آب و آتش و باد در فرهنگ بومی ایرانیان و نیز استعاره ها و عبارتهای مشتق از آنها، ارتباط بین ویژگیهای محیطی و زبان و چگونگی تکوین و شکل گیری نگرش مردم نسبت به پدیده های طبیعی را نشان دهد.
بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی جهتی در زبان های اسپانیایی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر با هدف بررسی تطبیقی استعاره های مفهومیِ جهتی، در دو زبان فارسی و اسپانیایی به نگارش درآمده است. در این مقاله تلاش شده تا از میان طبقه بندی لیکاف و جانسون (1980) از استعاره های مفهومی، در قالب استعاره های ساختی، جهتی و هستی شناختی، تنها طبقة استعارة جهتی بر داده هایی از زبان اسپانیایی مورد سنجش قرار گیرد و کاربرد این استعاره در سطح نگاشتِ استعاری و بازنمود زبانی در زبان فارسی بازکاویده شود.
تحلیل 38 نمونه استعارة مفهومی جهتی در قالب 15 اسمِ نگاشت، که از رمان اسپانیایی گفت وگو در کاتدرال اثر ماریو بارگاس یوسا، مجموعه مقالاتی دربارة استعاره های مفهومی به زبان اسپانیایی و برخی داده های شفاهی استخراج شده بود، این نتیجه را به دست داد که شباهت ها میان استعاره های مفهومی مبتنی بر درک انسان از مقولة «جهت»، در بین دو زبان به مراتب بیشتر از تفاوت هاست. این نتیجه، جایگاه بنیادین درک مکان و درک جهت به عنوان خاستگاه شکل گیریِ استعاره های مفهومی در حوزه های انتزاعی را می نمایاند. از سوی دیگر، توجه به تفاوت های دو زبان فارسی و اسپانیایی در ساخت استعاره های مفهومی، مؤید تأثیر فرهنگ بر ساخت استعاره های مفهومی است.
تطبیق شخصیتهای اساطیری انئید و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تطبیق مبانی اساطیری آثار حماسی جهان می تواند در شناخت هرچه بیشترشان مؤثر باشد، با این رویکرد است که شناخت وجوه عظمت شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از برترین نمونه های حماسی جهان آسان تر شده و لایه های تو در توی آن کتاب آشکارتر می شود. در مقاله حاضر، شاهنامه که نمونه ای از آثار حماسی غیر مصنوع است، با برترین نمونه حماسه کلاسیک مصنوع، یعنی انئید ویرژیل سنجیده شده است. در این سنجش کنار هم نهادن و مقایسه شخصیت های اصلی و حماسه ساز آن دو اثر و بیان شباهت ها و اختلافات اسطوره شناختی مد نظر است، اما در این سنجش، برای نشان دادن ابعاد گوناگون شخصیت ها و عناصر تشکیل دهنده و وجوه بارز رفتار آنان در داستان، از قیاس یک به یک، یعنی برابر نهادن یک شخصیت از شاهنامه با شخصیتی دیگر از انئید پرهیز شده است، چرا که نمی توان شخصیت های اسطوره ای را که در حماسه ملتی ظهور می یابند با شخصیت های اسطوره ای ملتی دیگر با دقت برابر نهاد و از مطابقت کامل آن ها سخن راند، بلکه مقایسه خصایص یک شخصیت، برای مثال در شاهنامه از طریق دریافت عناصر هویت ساز او و تمییز آنها در شخصیت های گوناگون که با هم پیوند اسطوره شناختی دارند، در عرصه تحقیق رهگشا تر است. از این رو با توجه به ذو ابعاد بودن انئاس در انئید ویرژیل و این حقیقت که این قهرمان در زمان واحد مظهر شاه و پهلوان است، وجوه گوناگون وی با توجه به جنبه های نمادین در برابر عناصر هویت ساز قهرمانان شاهنامه قرار داده شده و عوامل افتراق و شباهت آنان مورد بررسی قرار گرفته است.
فرایند واجی همگونی همخوان با همخوان در زبان فارسی: بررسی صوت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، فرایند واجی همگونی [3] همخوان با همخوان را در گفتار فارسی زبانان، به لحاظ صوت شناختی [4] بررسی کرده ایم. در این راستا، تحلیل صوت شناختی در حوزه های شدت [5] صوت، دیرش [6] ، سازه اول [7] ( F1 )، سازه دوم [8] ( F2 ) و سازه سوم [9] ( F3 ) آواهای هم جواری انجام شده است که در آن ها، فرایند همگونی اِعمال می شود. درباره همخوان های سایشی بدون سازه، بسامدهایی از نوفه همخوان سایشی اندازه گیری شده و بدین منظور، چهار گفته ضبط شده، به لحاظ صوت شناختی تجزیه و تحلیل شده است. این بررسی در آغاز، شامل تحلیل ویژگی های صوت شناختی هریک از آواهای مورد نظر در بافت غیرهمگون در مواضع آغازین [10] ، میان دو واکه [11] و نیز پایانی [12] است و سپس ویژگی های به دست آمده از آواهای مورد نظر، با ویژگی های صوت شناختی همان آواها در بافت همگونی مقایسه می شود. در این حالت، در مواردی که ارزش میانگین هر یک از مشخصه های صوت شناختی آوای همگون شده، به مشخصه های صوت شناختی آوای اثر گذار بر فرایند همگونی در بافت همگون نزدیک شود، آن متغیر خاص، در فرایند مورد نظر، نوعی همگونی ایجاد کرده است. نتایج تحلیل های این تحقیق نشان می دهد که در زیربنای فرایند واجی همگونی همخوان با همخوان در فارسی محاوره، نوعی همگونی صوت شناختی در متغیرهای فیزیکی شدت، دیرش، سازه اول، دوم، و سوم وجود دارد.
وام واژه های روسی در زبان فارسی و فرهنگ بزرگ سخن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ بزرگ سخن پژوهشی به نسبت جدید در زمینة فرهنگ نویسی زبان فارسی به شمار می آید که ضمن بهره گیری از دستاوردهای فرهنگ های پیشین، دارای نوآوری های برجسته ای است. این فرهنگ ضمن استفاده از پیکرة زبانی در انتخاب واژه ها، به آوانویسی، ترکیبات واژه ها و ارائة مثال ها و شواهد مناسب پرداخته است. یکی از ویژ گی های این فرهنگ، ریشه یابی واژه ها به ویژه واژه های دخیل در زبان فارسی است که در میان آن ها نَود واژة روسی نیز دیده می شود. اما با بررسی دقیق، در شناسایی ریشة این واژه ها کاستی هایی مشاهده کردیم که در مقالة حاضر به آن می پردازیم. هم زمان با بررسی این گونه واژ ها در فرهنگ بزرگ سخن، موارد دیگری را نیز تحلیل می کنیم. در بعضی از وام واژه های روسی تغییرات معنایی و یا حوزة معنایی، در برخی از آن ها گاه تغییرات آوایی و در گروهی دیگر نیز تغییرات دستوری پدیده آمده است. وام واژه هایی نیز روسی انگاشته شده اند؛ ولی پس از بررسی مشخص شدند که آن ها واژ ه های اصیل فارسی بوده اند که به زبان روسی وارد شده و سپس با تغییرات آوایی به زبان فارسی بازگشته اند.
آواشناسی و واج شناسی همخوان های چاکنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله رفتار واجی همخوان های چاکنایی را در جایگاه های واجی مختلف در چارچوب واج شناسی آزمایشگاهی از طریق مشاهده الگوی تغییرات شدت انرژی طیف فرکانسی مورد بررسی قرار می دهیم. نتایج به دست آمده نشان می دهد که همخوان های چاکنایی در جایگاه آغاز کلمه و میان کلمه بعد از همخوان به صورت سخت تولید می شوند؛ در جایگاه میان کلمه بین دو واکه از میزان فعالیت چاکنای برای تولید /Ɂ/ و /h/کاسته می شود ولی این همخوان ها به کلی از زنجیره گفتار حذف نمی شوند؛ و در پایانه هجا از میزان فعالیت الگوهای بست و سایش چاکنایی کاسته می شود ولی اثر این الگوها در پایانه هجا همچنان باقی می ماند. بر این اساس هر قدر میزان فعالیت الگوهای بست و سایش چاکنایی کاهش یابد، بر میزان ارتعاش تارآواها افزوده شده و به این ترتیب شباهت این همخوان ها با واکه قبل بیشتر می شود که این مسئله باعث می شود واکه قبل کشیده تر درک شود.
دریدا و نظریه معنا در هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی نقد دریدا بر نظریه معنا نزد هوسرل است. از میان سه جزو زبان در تقسیم بندی کلاسیک آن(دستور زبان، منطق، فن سخنوری) هوسرل معنا را در جزو دوم یعنی منطق استوار می سازد. او معنای منطقی را از جنس" بیان" می داند اما میان بیان و بروز خارجی آن در "نشانه ها" و در ارتباط میان انسانها پیوندی ذاتی مشاهده نمی کند. از نظر هوسرل ارتباط و نشانه اقشاری خارجی نسبت به بیان اند و بنابراین، می توان بیان(معنا) را مستقل از ارتباط نشانه ای تصور کرد. شکل خالص بیان که در دیالوگ آلوده نشده است سخن بدون مخاطب خارجی یا "تنهاگویی" یا حضور بی واسطه معناست. اما به عقیده دریدا میان معنا(بیان) و نشانه های آن نوعی درهم تنیدگی ذاتی وجود دارد. معنا هرگز نمی تواند مجرد از بافت زبان شناختی، نشانه شناختی و تاریخی اش در نظر گرفته شود. هر یک از این بافتها نظامی از ارجاع است که به فراسوی خود - حضوری معنا اشاره دارد. دریدا می کوشد با نشان دادن پیوند ذاتی نشانه و معنا، کل برنامه پدیده شناسی هوسرل را مورد سوال قرار دهد.
بررسی کاهش واکه ای در زبان فارسی محاوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاهش واکه ای فرایندی است که همواره در گفتار سریع محاوره ای، در هجاهای بدون تکیه صورت می گیرد و طی آن واکه های بدون تکیه تغییر یافته و به واکه های دیگر گرایش می یابند. کاهش واکه ای در زبان فارسی در برخی موارد عبارت است ازگرایش واکه ها به سوی واکه های دیگر که در هجاهای بدون تکیه و گفتار سریع محاوره ای روی میدهد، به این نوع کاهش، کاهش واکه ای آوایی گویند. نوع دیگری از کاهش، تغییر و دگرگونی واکه ها در هجاهای بدون تکیه است که به دلیل افزوده شدن وند یا وندهایی صورت می گیرد که سبب جذب تکیه از هجای حامل واکه به سمت وند شده و درنتیجه واکه در هجای ضعیف و بدون تکیه قرار گرفته و به واکه دیگری تغییر می یابد. این نوع کاهش را کاهش واکه ای واجی مینامند. در این مقاله کاهش واکه ای آوایی با توجه به نظریات کراسوایت (2000) و هریس (2005) بررسی شده است. در زبان فارسی واکه های پایدار در هجاهای بدون تکیه تغییر چندانی نمییابند، در حالی که واکه های ناپایدار به ویژه واکه های /e/ و /a/ در چنین هجاهایی به نسبت بسیار زیادی به یکدیگر و به واکه های پایدار گرایش مییابند. از این رو کاهش واکه ای در فارسی از یک رویکرد تلفیقی (hybrid) تبعیت میکند.
ساختمان اسم
منادا نقش دستوری ناشناخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش نهادی اسم را دستوریان سنت گرا نشناخته اند. زبانشناسان نیز به غلط آن را مربوط به انتقال تکیه اسم به هجای اول می دانند. در این گفتار ثابت شده است که منادا شدن اسم در فارسی مربوط به آهنگ ندایی است.