فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
آفرینندگان متون ادبی برای بیان نگرش خود به پدیده ها، گاه معانی برخی نشانه ها را گسترش می-دهند تا آنجا که گاه این معانی را دگرگون می کنند. این نشانه ها واژگان کلیدی هستند که دسترسی به معانی آن ها دشوار به نظر می رسد. امروزه معناشناسی و روابط مفهومی میان واژگان و جملات، می تواند امکان تحلیل عینی روند گسترش یا دگرگونی معنایی نشانه ها را فراهم کند و با بررسی روابط مفهومی نشانه ها، به نگرش آفرینندگان این متون نیز دست بیابد. در میان روابط مفهومی تضاد معنایی و شمول معنایی میان واژگان و از میان روابط مفهومی میان جملات، تضمن معنایی از کارآیی ویژه ای در تحلیلِ معنای نشانه های زبانی در متن برخوردارند. برای بیان نقش روابط مفهومی درگسترش و دگرگونی معنایی نشانه های زبانی، «نیاز» در شعر حافظ برگزیده شد. یافته ها نشان می دهند؛ روابط مفهومی میان واژگان و میان جملات، پیوندهای معنایی میان؛ «زهد» و« عُجب»، «خودبینی»، «کبر»، «فریبکاری» و «ریا»، معنای «زهد» را گسترش داده چنانکه با «ریا» شمول معنایی پیدا کرده و ترکیب «زهد ریا» را پدید آورده است. معانی بافتی کلید واژگان؛ «زهد» و «ریا» و «نیاز» نشانگر آن است که حافظ در کنار روند آسیب شناسی اجتماعی و فردی «زهد»، پیوندهای پیچیده ای از دلالت ها و ارجاعات معانی ضمنی مبتنی بر تقابل میان «نیاز» و «زهد» آفریده که معنای نشانه ی «نیاز» را گسترش داده است و با پیوند و همپوشانی معنایی « نیاز» با اصطلاح «فقر عرفانی» مفهوم «زهد حافظانه» را در آن گنجانده است. بنابراین روابط مفهومی علاوه بر توان دستیابی بر نگرش شاعر، زمینه ی شناخت معانی گوناگون واژگان کلیدی متن را نیز فراهم می کند.
کارآیی انگارة صرف واژگانی؛ تحلیلی براساس داده های زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به دنبال بررسی نظام ساختواژی زبان فارسی در چارچوب انگاره صرف واژگانی- مطرح شده توسط کیپارسکی- است. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان کارایی این انگاره در تحلیل داده های زبان فارسی است. بدین منظور، پس از معرفی این انگاره در قالب سه پرسش به تحلیل داده هایی پرداخته می شود که در نگاه نخست انطباق چندانی با انگاره موردنظرِ این مقاله ندارند. در ادامه به کمک معیارهای مختلف نحوی، معنایی و شناختی آشکار می شود که اغلب داده ها نهایتاً نوعی همسویی و انطباق با انگاره موردنظر نشان می دهند. تأکید می شود که میزان کارایی این انگاره در تحلیل داده های زبان انگلیسی- زبانی که انگاره براساس آن بنا شده بیشتر از کارایی آن در زبان فارسی است. افزون بر این، نگارنده در جهت رفع نقصی که انگاره کیپارسکی در تحلیل گروه واژه ها در زبان فارسی دارد، پیشنهادِ وجود حلقه ای ارتباطی داده است که بتواند نمایانگر نوعی حرکت چرخه ای یا رفت و برگشتی میان دو سطح واژگان و نحو زبان باشد؛ زیرا خاستگاه اولیه گروه واژه ها سطح نحو زبان است که پس از واژگانی شدن بار دیگر به سطح نحو بازمی گردند. به نظر می رسد وجود این حلقه، ضریب کارآمدیِ الگوی کیپارسکی را افزایش می دهد.
تحلیل حوزه های معنایی اشعار باقی مانده از رابعه بنت کعب قزداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابعه بنت کعب قزداری، براساس اسناد موجود، نخستین شاعر زن پارسی گوی است. پژوهش ها دربارة او بیشتر به زندگی او معطوف بوده تا شعرش. نگارندگان در این پژوهش با روشی زبان شناختی، یعنی تحلیل حوزه های معنایی، به بررسی علمی شعر او می پردازند. نظریة حوزه های معنایی یکی از نظریات برجسته در معنی شناسی ساختگراست، که خود زیرمجموعة زبان شناسی ساختگرا قلمداد می شود. تحلیل حوزه های معنایی شعر رابعه گامی است به سوی سبک شناسی لایه های فکری او. در این پژوهش چندوچون آن دسته از حوزه های معنایی شعر رابعه که بالقوه مشخصة سبکی اند آشکار می شود. از قِبَل این فرآورده، زنانه یا مردانه بودن زبان رابعه، عارفانه یا غیرعارفانه بودن شعر او، و متمایزبودن یا نبودن وصف عشق در شعر او در مقایسه با شعر هم عصرانش نیز مشخص می شود.
نشانگرهای تعدیل در کنفرانس های مطبوعاتی سیاسی رئیس جمهور دورة دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانگر تعدیل، یک راهبرد بلاغی است که سخنگو آن را در جهت عدم تعهد به گفته ای یا عضویت کامل در گروهی، یعنی تعدیل محتوا یا به منظور تعدیل نیروی غیر بیانی گفته به کار می برد. نشانگر تعدیل را باید به عنوان یک عمل عمدی تلقی کرد که سخنگو با انتخاب یک ابزار زبانی، ورای محتوای گزاره ای پیام، بر تعبیر گفته تأثیر می گذارد؛ چنان که محتوا یا نیروی آن را اصلاح می کند. نشانگرهای تعدیل علی رغم فقدان معنی واژگانی مشخص، دارای معنی نقشی و کاربردشناختی قدرتمندی هستند. مقالة حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با هدف تعریف و معرفی کاربردهای نشانگرهای تعدیل بر اساس الگوی فریزر (2009) و درنهایت، تحلیلی موردی از این کاردبردها در گفتمان سیاسی از کنفرانس های مطبوعاتی داخلی رئیس جمهور (دورة دهم) با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی به نگارش درآمده است. یافته های تحلیل موردی نشان می دهد که رئیس جمهور (دورة دهم) در راستای پایبندی به زبان دیپلماتیک از نشانگرهای تعدیل، به عنوان یکی از تدابیر ماهرانه در گفتار سیاسی در جهت ابهام و طفره، بهره برده است و نشانگرهای مجهول و ضمایر مبهم بیش از سایر انواع نشانگرها در گفتمان او مشاهده می شود.
Прагматический подход к анализу произведения «Слово о полку Игореве» (رویکرد کاربردشناختی در تحلیل اثر «کلامی درباره هنگ ایگور»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی اثر «کلامی درباره هنگ ایگور» از دیدگاه کاربردشناختی خواهیم پرداخت. مبنای کار، ترجمه واژه به واژه لیخاچف از این اثر است. این اثر به عنوان گفتمان و در چهارچوب تئوری کنش گفتاری جان سیرل بررسی شده است و کنش های گفتاری به کاررفته در آن تفکیک شده اند. چنین رویکردی در تحلیل اثر، این امکان را فراهم می آورد تا بلوک های ارتباطی متن را تفکیک و مقاصد نویسنده را تعیین کنیم که چگونه از طریق تغییر استراتژی ارتباطی گفتار، سعی در تأثیرگذاری بر روی مخاطبان دارد. علاوه براین در مقاله حاضر اهداف منظوری گفتار سایر شخصیت های اثر تعیین شده و تحلیل آماری انواع کنش های گفتاری به کاررفته در آن ارائه می شود. نتایج این پژوهش می تواند برای ترجمه این اثر به زبان های دیگر و نیز برای اهداف آموزشی در کلاس های خارجی زبانان سودمند باشد.
بررسی معنی شناختی حسن تعبیرات مرتبط با مرگ در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ واژه ای ناخوشایند و نامطلوب است و در اغلب زبان ها از گفتن صریح این واژه پرهیز، و برای اشاره به آن، از فرآیند حسن تعبیر استفاده می کنند. حسن تعبیر عبارت است از کاربرد عبارت و کلمه ای نیکو به جای واژه ا ی ناخوشایند. در این نوشتار، چگونگی سخن گفتن از مرگ در غزلیات حافظ براساس مقولة حسن تعبیر مورد بررسی قرار می گیرد. شگردهای بسیاری در ایجاد حسن تعبیر دخیل اند. مؤلفه هایی که حافظ برای ایجاد حسن تعبیر به کار می گیرد، عبارت اند از: وام واژه، واژگان کلی، عبارات اشاره ای، رد خُلف، استلزام معنایی، ترادف، متناقض نما، تلویح، لحن و قید حالت. این مؤلفه ها بیانگر غلبة شور زندگی بر مرگ در اندیشة حافظ است. قبح تعبیر هم که نقطة مقابل حسن تعبیر است، در سخن حافظ بسیار اندک است و عواملی چون شرایط نامساعد روحی، مقابله با دشمن، تذکر و هشدار و مبالغه در عشق در ایجاد آن نقش دارند.
ترتیب واژه در سمنانی از منظر رده شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رده شناسی زبان هم بر همگانی های زبانی و هم بر تنوعات زبانی تأکید دارد وهمگانی های زبانی در رده شناسی زبان بر اساس ملاحظات معنایی، کاربردشناختی، گفتمانی، پردازشی و شناختی تبیین می شوند. در تحقیق حاضر، ترتیب واژة زبان سمنانی بر اساس مؤلفه های بسیت و چهارگانة درایر (1992) از منظر رده شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. هدف این تحقیق تعیین ترتیب واژة زبان سمنانی از منظر رده شناسی است که نتایج تحقیق می تواند در مطالعات رده شناسی زبان تأثیرگذار باشد. داده های تحقیق نیز از طریق مصاحبه با گویشوران سمنانی جمع آوری شده است. داده های تحقیق حاکی از آن است که زبان سمنانی دارای 17 مؤلفه از مؤلفه های فعل پایانی قوی و 16 مؤلفه از مؤلفه های فعل میانی قوی در مقایسه با گروه زبان های اروپا- آسیا و همچنین دارای 16 مؤلفة فعل پایانی قوی و 14 مؤلفة میانی قوی در مقایسه با گروه زبان های جهان است. بنابراین زبان سمنانی گرایش به ردة زبان های فعل پایانی دارد. البته فاصلة چندانی بین مؤلفه های فعل پایانی قوی و فعل میانی قوی در تحقیق نیست که این نکته نشان دهندة تحول و تغییر زبان سمنانی به سمت ردة زبان های فعل میانی است. همچنین داده های تحقیق نشان می دهد که مطابقة جنسیت دستوری بین فاعل و فعل وجود دارد و تمامی مصدرها دارای نشانة نمود کامل هستند.
رویکردی زبان شناختی پیرامون چند معنایی واژه «رحمه» در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان مجموعه ای از واژگان زنده و پویاست که همواره در حال نوزایی و گسترش معنایی هستند. در بررسی های معناشناختی مطالعات زبان شناسی، چند معنایی ««Polysemy یکی از مهم ترین موضوعات قابل طرح در همة سطوح زبانی بوده که از آن جمله، می توان به چند معنایی واژگانی یا همان چند معنایی جانشینی اشاره نمود. در رویکردهای زبان شناختی نسبت به مفهوم واژگان، همواره با معانی ای روبرو هستیم که تحت تأثیر عناصر هم نشین خود در یک نظام ساختاری قرار گرفته اند و تحلیل معناشناختی آن ها با توجه به رابطة دو سویه میان عناصر این نظام و فرایند گفتمان متن صورت می پذیرد. توجه به بافت زبانی و کلیت متن پس از بررسی ریشه شناختی و کشف میدان معنایی یک واژه، سیر معنایی و در نتیجه چند معنایی آن را به خوبی نشان می دهد.
یکی از مهم ترین محورهای بررسی و پژوهش قرآنی، کشف و تبیین دقیق معانی واژگان در ساختار کلام الهی است تا بدین طریق، درک و دریافت گزاره های دینی برآمده از آن ها هموار گردد. آنچه در این جستار بدان پرداخته می شود بررسی زبان شناختی
چند معنایی واژة «رحمة» در قرآن کریم است که سیر معنایی این واژه را در ساختار آیات قرآن تبیین نموده و وجوه متعدد معنایی آن را در ارتباط با هستة مرکزی معنا و همچنین تأثیر واحدهای هم نشین با تکیه بر کتب تفسیری قرآن کریم مشخص می نماید. در این بررسی، واژة «رحمة» در قرآن کریم وجوه معنایی متعددی چون دین اسلام، بهشت، ایمان، باران، روزی و ... دارد که همة این معانی در ارتباط با هستة اصلی معنا و روابط مفهومی با دیگر واحدهای زبانی در ساختار کلام پردازش می شوند.
بررسی ویژگی های واکه های زبان فارسی در حالت های واضح و وُکودشده و مقایسه مقدماتی آن با واکه های زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک واکه ها به واسطه انتقال اطلاعات طیفی و زمانی صورت می گیرد. وجود اطلاعات طیفی برای درک واکه ها حائز اهمیت است، اما با تضعیف آن در سیگنال های ساختگی (مانند گفتار وُکودشده)، وجود اطلاعات زمانی در پوش، هنوز می تواند سیگنال را قابل فهم گرداند. هدف این مطالعه تعیین ویژگی های آکوستیکی واکه های واضح و وُکود شده در گویشوران فارسی زبان و مقایسه مقدماتی آن با واکه های گویشور انگلیسی زبان، برای نخستین بار بود. ده گویشور فارسی زبان (5 زن و 5 مرد) و یک گویشور مرد انگلیسی زبان، واکه های ساده زبان خود را سه بار تولید کردند. سپس واکه ها با استفاده از نرم افزار متلب (MATLAB) وُکود شدند. شکل موج، طیف نگاشت و نمودار LPC واکه های واضح و وُکودشده، توسط نرم افزارPraat اندازه گیری و سپس مقایسه و تحلیل شد. براساس نتایج این تحقیق، در گویشوران فارسی زبان F0 و F1 فضای واکه ای و دیرشِ واکه های واضح در زنان بیشتر از مردان بود،F2 و F3 تفاوتی نداشت، ولی شدت کمتر بود. همین طور، فرکانس سازه های اول تا سومِ فارسی با انگلیسی تفاوت داشت. فضای واکه ای فارسی از انگلیسی بزرگتر بود. دیرش واکه های انگلیسی از فارسی بیشتر، اما شدت آنها کمتر بود. در واکه های وُکودشده هردو زبان، F0 و فرکانس سازه ها قابل شناسایی نبوده است و نمودار LPC آنها برخلاف واکه های واضح، قله های گردشده با دامنه های کمتر داشتند. دیرش واکه های وُکودشده با واضح تفاوتی نداشت، اما شدت آنها در فارسی کاهش و در انگلیسی افزایش یافت.نتایج وُکودکردنِ واکه های زبان های فارسی و انگلیسی نشانگر تفاوت های طیفی واکه های وُکودشده نسبت به واکه های واضح بود
عوامل مؤثر بر تناوب سببی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از زبان شناسان، ساخت موضوعی و تظاهر موضوع ها را در تناوب های سببی/ خودانگیخته ازمنظر رویکردهای واژگان گرا بررسی کرده اند. در مقاله حاضر، انشعاب های مختلف رویکردهای واژگان گرا را بررسی، نقد و مقایسه می کنیم و سپس فرضیه اصلی این رویکردها را مورد آزمایش قرار می دهیم. در این رویکردها، فرض این است که ویژگی های معنایی و واژگانی فعل تعیین کننده ساخت موضوعی و تناوب موضوعی است. در این مقاله، مبتنی بر داده های زبان فارسی نشان می دهیم که ویژگی های معنایی فعل نقشی اساسی در تعیین تناوب موضوعی ایفا می کنند؛ اما نمی توانیم شرکت یا شرکت نکردن فعل در تناوب سببی را تنها به محتوای واژگانی فعل نسبت دهیم. به طور کلی، یافته های این پژوهش بر نتایج پژوهش های پیشین سایه تردید می افکنند و نشان می دهند که عوامل دیگری ورای ویژگی های واژگانی فعل در تعیین ساخت موضوعی و شرکت فعل در تناوب سببی ایفای نقش می کنند. در این ارتباط، هدف دیگر این مقاله تعیین عوامل مؤثر بر شرکت افعال زبان فارسی در تناوب سببی است.ازمیان این عوامل می توانیم به عوامل بافتی، همچون ویژگی معنایی موضوع های فعل و سازه های غیرموضوع و همچنین دانش دایرة المعارفی که در سطح بازنمون منطقی در تعامل با یکدیگرند، اشاره کنیم.
جمله واره های متممی در کوردی سورانی و سلسله مراتب مرجع گزینی متمم ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
توزیع رسایی در خوشة دوهمخوانیِ مرز هجا در زبان فارسی- افشین رحیمی، محرم اسلامی،(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، توزیع رسایی درخوشه های دوهمخوانی مرز دو هجای CVC-CVC در واژه های زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. محدودیت رسایی در مرز هجا بیانگر تمایل جهانی در جهت تغییر افتان رسایی همخوان ها در مرز هجا است. در این بررسی، تعداد 4202 واژه از واژه های زایای زبان فارسی که دارای ساختار هجایی CVC.CVC بودند، مطالعه شده اند. همخوان های زبان فارسی از نظر رسایی به 5 طبقة مختلف تقسیم شده و ارتباط شیب رسایی در مرز هجا و بسامد در واژگان مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که بی نشانی یک ساختار باعث افزایش بسامد آن به صورت هم زمانی و در زمانی می گردد، می توان میزان بی نشانی یک ساختار را از بسامد آن دریافت. نتایج به دست آمده نشان می دهد که افتان بودن شیب رسایی در خوشه های دوهمخوانی در مرز هجاهای CVC در زبان فارسی به صورت مقوله ای عمل نکرده و ساختارها را به دو طبقة خوش ساخت و غیرخوش ساخت تقسیم نمی کند. هم چنین، در سطح واژه ها، بسامد خوشه های دوهمخوانی با کاهش شیب رسایی (از +۴ به -۴) افزایش می یابد. دلیل افزایش بسامد تمایل بیشتر همخوان های با رسایی پایین، مانند انفجاری ها و انسایشی ها، به حضور در جایگاه آغازه و عدم تمایل آنها به حضور در جایگاه پایانه می باشد. هم چنین، همخوان های رساتر، مانند سایشی ها، خیشومی ها و روان ها، تمایل بیشتری به حضور در جایگاه پایانه نسبت به جایگاه آغازه دارند. بسامد واحد (بسامد در پیکره) ساختارهایی که از همخوان های نارسای انفجاری استفاده می کنند در مقایسه با ساختارهایی که از سایر همخوان ها استفاده می کنند به شدت کاهش می یابد. استفاده از بسامد نرمال (معیار اطلاعات مشترک نقطه ای) نشان می دهد که تمایل به هم رخدادی در خوشه های با شیب رسایی افتان بیشتر از خوشه هایی با شیب رسایی خیزان نبوده و حضور گروه های مختلف رسایی در پایانه و آغازه در مرز هجا مستقل از یکدیگر صورت می گیرد. با توجه به تمایل همخوان های نارسا به حضور در جایگاه آغازه و تمایل همخوان های رسا به حضور در جایگاه پایانه و نقش مهم این تمایل در شکل گیری الگوهای مرز هجا، به نظر می رسد توصیف مبتنی بر آواشناسی ادراکی این پدیدة واج شناختی (نظریة جواز ادراکی) قابل قبول تر از توصیف این پدیده با استفاده از محدودیت های واج شناختی باشد.
نقش زدودگی و همتابینی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رده شناسی سنتی، زبان ها بر اساس تصریفی و غیرتصریفی بودن طبقه بندی می شوند اما نه تنها بر این اساس نمی توان مرز دقیقی بین زبان ها قائل شد بلکه در الگوهای تصریفی نیز یکدستی مشاهده نمی شود. با طرح مفهوم «گونة متعارف تصریف» می توان تعاریف مشخصی برای تعیین محدودة صرف تصریفی و غیرتصریفی ارائه کرد اما تعیین معیارهایی که ابعاد مختلف گونة متعارف را مشخص می کنند، می تواند به تشخیص و تعریف مواردی بیانجامد که از این گونة متعارف و استاندارد تخطی کرده اند و نوعی گونة غیرمتعارف به شمار می روند. در این پژوهش سعی بر آن است که الگوی تصریف در صیغگان تصریفی برای یک واژة واحد و نیز برای واژه های متفاوت در یک طبقة تصریفی بررسی گردد، بر اساس معیارهای مطرح در هر الگوی تصریف، موارد انحراف از گونة متعارف دسته بندی شود و نهایتاً با تمرکز بر معیارهای موجود، دو نوع خاص از این گونه های غیرمتعارف یعنی نقش زدودگی و همتابینی در داده های زبان فارسی مورد بررسی قرار گیرد.
همخوان انسدادی چاکنایی در پیوستار وضعیت چاکنای
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی گونه های همخوان انسدادی چاکنایی در جایگاه های مختلف واژه، در گونة گفتاری فارسی تهرانی، می پردازد. بررسی شواهد صوت شناختی نشان می دهد که تولید گونه های آوایی متنوع این همخوان، شامل انسداد چاکنایی، واک بازداشته یا جیرجیری و کشش واکه به جبران حذف یا تضعیف آن، در مجموع بافت های مستعد وقوع همخوان انسدادی چاکنایی در جایگاه های آغازی، میانی و پایانی واژه، منطبق بر پیوستار واک سازی در حنجره است. پرده های صوتی در حنجره، به هنگام عبور جریان هوای ششی، وضعیت های مختلفی به خود می گیرند که این امر، به نوبة خود، باعث تغییر در میزان باز بودن فضای چاکنای می شود. این تغییر به صورت پیوستاری است؛ به طوری که با تغییر وضعیت چاکنای، به تدریج از حالت کاملاً بسته به نیمه باز و سپس به کاملاً باز، به ترتیب، جلوه های آوایی انسداد کامل (وضعیت بی واکی)، واک جیرجیری، واک اصلی و در مواردی نیز واک نفسی بروز می کنند که هر یک متناظر با یکی از واجگونه های همخوان انسدادی چاکنایی است.
معرفت شناسی زبانی درون ماندگار نزد سوسور و یلمزلف: یک بررسی تطبیقی
حوزههای تخصصی:
ایده پردازی های اساساً بدیع سوسور در باب زبان و مسئلة نشانه که با انتشار کتاب گردآوری شدة دورة زبان شناسی عمومیبه ساحت علوم انسانی معرفی شد، نوید چرخشی پایه ای در معرفت شناسی و ایجاد یک علم عمومی نوین جبرگون و رابطه بنیاد را می داد. این ایده ها را خیل عظیمی از زبان شناسان و دیگر دانشمندان علوم انسانی پی گرفتند که به طور کلی از ایشان با عنوان «ساختارگرا» (و بعضاً «پساساختارگرا») یاد می شود. در این میان، لویی یلمزلف از جایگاه بسیار ویژه ای برخوردار است. برخی اندیشمندان وی را خلف راستین سوسور می دانند. پیوندگاه راستین نظرگاه سوسور و یلمزلف پیرامون معرفت شناسی علم زبان (و متعاقباً معرفت شناسی عمومی) حول مفهوم «درون ماندگاری» قابل بازیابی است. در پژوهش حاضر، ما ابتدا مؤلفه های بنیادی معرفت شناسی زبانی سوسور را با تمرکز ویژه بر دست نوشته ها و دوره های درسی ارائه شدة وی و با توجه به پژوهش های جدید سوسورشناختی استخراج کرده ایم و آنگاه جرح و تعدیل های اساسی مربوط به هر یک را در نظرگاه گلوسم شناسی یلمزلف ردیابی نموده ایم. سپس اهمیت تغییرات معرفت شناختی اعمال شده از سوی یلمزلف را بررسی کرده ایم. در پایان، بر پیامدهای مثبت نظرگاه معرفت شناختی گلوسم شناسی برای نیل به «علم جبر زبانی درون ماندگار» صحه گذاشتیم و توجه دوباره به اندیشه های یلمزلف این مهرة کلیدی و مغفول ماندة نظریه پردازی زبان را پیشنهاد داده ایم.
Exploring Persian Commercials Based on the Halliday’s Systemic-Functional Grammar(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Advertisement has long been used as a tool for informing and attracting audiences in different ways. This study aims at investigating the linguistic tools of advertisement in Persian on the basis of Halliday’s systemic-functional grammar theory. The data of this study were gathered from written and verbal commercial advertisements which were recorded and rewritten in order to investigate verbal groups in the sentences in terms of process and function types and subsequently compare the two bodies. The results showed that material and relational processes had highest frequency in Persian language in terms of ideational metafunction. From the interpersonal metafunction perspective, information function was frequent in most cases. Regarding these factors, there was no significant difference between verbal and written bodies.
A Study on Morpho-Syntactic Patterns: A Cohesive Device in Some Persian Live Sport Radio and TV Talks(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Morpho-syntactic patterns device encompasses a subcategory of the cohesive devices that assists hearers to have an adequate mental representation for understanding speech. This article investigates the morpho-syntactic patterns employed in some Persian live sport radio and TV programs adapting Dooley and Levinsohn’s theoretical and analytical framework. The research data includes around 30,000 words extracted from 20 live sport radio and TV recorded programs. The morpho-syntactic patterns functionality is presented via comparing their frequency using descriptive statistics. The t-test is run to evaluate whether the differences in the utilization of morpho-syntactic patterns used in live radio and TV talks is significant or not. The results show that such patterns in Persian can be studied in the same way as Dooley and Levinsohn’s perspective, among which consistency of inflectional categories receives the most frequency while echoic utterances do the least. The consistency of inflectional categories catches a meaningful difference between its applications in the research data. Furthermore, there are not significant differences between the application of echoic utterances and discourse-pragmatic structuring in the corpora. Finally, morpho-syntactic patterns device, generally speaking, is reported as not having any significant relation in its applications in Persian live radio and TV talks under study.
Syllable structure in Old, Middle and Modern Persian: A contrastive analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Evolution of languages has always been of interest to linguists. In this paper we
study the natural progress of the syllable structure from Old Persian (O.P) to
Middle Persian (Mi.P) and up to the Modern Persian (Mo.P). For this purpose all
the words containing consonant sequences are collected from specific sources of
each of these languages, and then analysed according to the syllabification
principles. Pulgram (1970) distinguishes three principles for this matter which is
stated in Hyman (2003:279).The first one, is the maximum open syllable
principle, the second, the minimum coda and maximum onset principle and the
last one is the irregular coda principle. In addition , to find the syllable structure
of the words, phonological rules are also applied. Greenberg (1978) suggests a
number of rules specifying the collocation constraint of phonemes and
phonological structure of the word, which are: Obligatory Contour Principle
(OCP), Sonority Sequencing Principle (SSP) and Syllable Contact Law (SCL).
On basis of these rules and principles the clusters are separated from sequences,
and the syllable structure of each language is acquired. Finally the progress of the
syllable structure change is studied through representing the data from all three
languages, and investigating the process taken for clusters to reach the present
time. As the data exhibits, in O.P initial consonant clusters are frequently
observed and also, through syllabification, some final syllable clusters will be
obtained. In Mi.P also both initial and final clusters fully exist, with growing
number of final ones. Initial consonant clusters are completely omitted in Mo.P
and only final clusters remain. Deletion and vowel insertion are the two most
occurring processes in these processes.
نقش های ارتباطی سکوت بلیغ در زبان فارسی؛ مطالعة موردی: فیلم «جدایی نادر از سیمین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة حاضر بررسی نقش های ارتباط سکوت بلیغ در زبان فارسی را هدف خود قرار داده است. بر این اساس و به کمک چارچوب افرات (2008) که سکوت بلیغ را ابزاری فعال در انتقال پیام و بر آوردن نقش های ارجاعی عاطفی، ترغیبی، شعری، همدلی و فرازبانی می داند، فیلم «جدایی نادر از سیمین»، به عنوان اولین فیلم ایرانی برندة جایزة اسکار، به دلیل برخورداری از روایت های پنهانی که به واسطة سکوت شکل می گیرند، در چارچوب پیشنهادی افرات (2008) مورد بررسی قرار گرفت تا مشخص گردد که اولاً این موارد، منتقل کنندة کدام معانی و نقش های ارتباطی هستند و ثانیاً عوامل بافتی، اعم از زبانی و موقعیتی و کاربرد شناختی، چه نقشی در انتقال معنا و نقش آفرینی سکوت بلیغ در ارتباطی موفق بر عهده دارند. نتایج مطالعه حاکی از آن است که سکوت بلیغ به شکل تأثیر گذاری در این فیلم در خلق و انتقال انواع مختلف نقش ها و معانی، مورد استفاده قرار گرفته است که این خود می تواند از عوامل زبانی برای موفقیت فیلم یاد شده باشد. از طرفی مشاهده گردید که هدف ارتباط، بافت موقعیتی، نوع مخاطب، روابط قدرت بین مشارکان و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی، از جمله عوامل بافتی و کاربردشناختی بودند که در ترجیح استفاده از سکوت بلیغ بر کلام صریح برای برآوردن یک نقش ارتباطی، سهم به سزایی دارند.
بازشناسی نوع دستوری واژه «یعنی» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: