فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۵٬۵۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیرامون حجیت خبر واحد درتفسیر قرآن دودیدگاه وجود دارد: دسته اول کسانی که حجیت خبرواحد را مختص به آیات فقهی دارای اثرشرعی میدانند ودسته دوم کسانی که قائل به حجیت خبرواحد درآیات غیر فقهی ازجمله تفسیر نیز می باشند.ازآنجاکه روایات در تفسیر و تببین کلام الهی از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و بخش قابل توجهی از این روایات از نوع اخبار آحاد می باشد، بررسی دیدگاه های هر کدام از صاحبان این دو قول ضروری می نماید؛بر این اساس در این مقاله دیدگاه آیت الله فاضل لنکرانی(ره)به عنوان یکی از موافقان حجیت خبر واحد در تفسیر بیان شده و ادله ایشان مبنی بر حجیت روایات تفسیری مورد ارزیابی قرار می گیرد.ایشان دراثر ارزشمند مدخل التفسیر که از آن به عنوان اصول التفسیر تعبیر شده است،برای اثبات مدعای خویش دو دلیل ذکر مینمایند؛ دلیل اول عمومیت سیره عقلا و دلیل دوم اطلاق ادله شرعی تعبدی می باشد.در نتیجه هر کدام از این ادله در اثبات حجیت خبرواحد مورد پذیرش قرار گیرد،به دلیل اطلاقشان،حجیت خبر واحد هم مطلقا باید پذیرفته شود.بنابراین خبر واحد درتفسیر هم حجت می باشد.در نتیجه اعتبار بخشی به روایات آحاد،گنجینه عظیم معارف اهل بیت(ع)در تفسیرآیات الهی به کار گرفته شده و بهره مندی از کلام الهی را دو چندان می نماید.
جایگاه مخاطب حدیث در حدیث شناسی با مطالعه موردی مسأله امامت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تعریف و تحلیل یک گزارش تاریخی به صورت عام و یک گزارش حدیثی به صورت خاص، از دو منظر کلی امکان پذیر است: از جهت خاستگاه صدور آن و از جهت انعکاس و بازتاب آن در ذهن مخاطب (تحلیل انعکاسی). با تمرکز بر تحلیل انعکاسی، نقش مخاطب در شکل گیری ماهیت و تعریف حدیث در دو مرحله صدور و تلقی، موضوع اصلی این نوشتار است. در تعریف حدیث که البته متاثر از نگاه فقهی به حدیث است جنبه انتساب حدیث به معصوم، دیده شده است؛ اما نباید از سویی دیگر، جنبه تلقی را که جنبه بشری است در تحلیل ماهیت حدیث، نادیده گرفت. به عنوان نمونه حساسیت مسأله «امامت» و در کنار فهم و برداشت مسلمانان اولیه از این اصل مورد توجه قرار می گیرد. «قصدماندگاری»، «سطح درک مخاطب» و «تلقی حدیث»، سه مولفه ای است که در ضمن «جایگاه مخاطب در حدیث»، مورد بررسی قرار می گیرد و نشان می دهد که توجه به مخاطب در تحلیل روایات از اهمیت ویژه ای برخوردار است و نباید تحت تاثیر جایگاه معصومانه مصدر حدیث گردد. از همین رو طرح مسأله امامت در عصر نبوی با طرح آن در دوره های بعدی تاریخ تشیع توسط امامان پسین کاملا متفاوت است.
آغازه زمانی مسّ شیطان تحلیل و سنجش حدیث «ما من بنی آدم مولود الا یمسه الشیطان حین یولد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
217-240
حوزههای تخصصی:
موضوع تسلط شیطان از جمله موضوعاتی است که در شماری از آیات قرآن و احادیث اسلامی مطرح شده است. برای اشاره به تسلط شیطان بر انسان در روایات، از لفظ مسّ استفاده شده است؛ از جمله در روایتی منسوب به پیامبر 2 به نقل از ابوهریره چنین آمده است: «ما من بنی آدم مولود الا یمسه الشیطان حین یولد.» روایت مذکور با توجه به معنای غالبی مسّ در لغت که به معنای برخورد فیزیکی بین دو چیز به کار رفته است، به تسلط شیطان به صورت مطلق بر تمام بشر از زمان طفولیت اشاره دارد. این برداشت از روایت ابوهریره، با آیات قرآن و دیگر روایت هایی که تسلط شیطان بر انبیا و بندگان مخلص خداوند را نفی می کنند، در تعارض است. رویکرد شارحان در رفع تعارض مذکور به سه گونه قابل تقسیم است: رویکرد قبول و تصحیح، رویکرد توجیه معناشناختی و رویکرد تضعیف و رد. رویکرد توجیه معناشناختی به عنوان نظریه معیار، ضمن پذیرش صدور روایات با رد کردن رویکرد های جعل و ضعیف بودن روایت و عدم پذیرش معنای ظاهری در دیدگاه قبول و تصحیح، به جمع بین آیات و روایات پرداخته و دیدگاه مقبولانه تری را ارائه کرده و تعارض ظاهری بین آیات و روایت «ما من مولود الا أن یمس الشیطان» را رفع کرده است. در واقع مراد از مسّ در این روایات معنای تماس فیزیکی نیست، بلکه امید به اغوا و وسوسه کردن هریک از اولاد بشر توسط شیطان از آغاز تولد است و هیچ ارتباطی بین مس در این روایت و تسلط داشتن شیطان بر اولاد بشر از زمان کودکی وجود ندارد.
تقییم الانسجام النحوی غیر الهیکلی فی ترجمه خطبه الجهاد (شهیدی وغرمارودی نموذجًا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثانیه ربیع و صیف ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ق) العدد ۲ (المتوالی ۴)
13 - 27
حوزههای تخصصی:
من بین القضایا التی أثیرت فی علم اللغویات القائم على النصوص، وکانت دائمًا محور اهتمام محللی مختلف النصوص، الانسجام أو الالتحام (Cohesion) فی النص. ویکمن الانسجام فی أدوات نظام اللغه مثل الإحاله والحذف والتبدیل والربط، والتی تکمن فی اللغه نفسها. ونظرًا لأن نهج البلاغه نص منسجم ملتحم یتضمن أنواعًا مختلفه من الانسجام، فمن المتوقع أن تعکس الترجمات عناصر هذا الانسجام. یعتمد هذا المقال على المنهج التحلیلی الوصفی لتقییم وجود مکونات الانسجام النحوی غیر الهیکلی فی ترجمه خطبه الجهاد لشهیدی وغرمارودی. قمنا من خلال هذا البحث بدراسه مدى التزام المترجمین بتجسید مکونات الانسجام هذه وأخیرًا توصلنا إلى النتیجه التی تفید بأن ترجمه غرمارودی تمکنت فی ظل الحرکه القریبه من النص الأصلی وباختیار العناصر المناسبه، من تجسید الانسجام الموجود فی النص الأصلی. فی الوقت نفسه، لوحظ أن المترجمین تأثرا فی بعض الحالات بعوامل مثل الأسلوب الخاص للمترجم والسعه اللغویه النحویه للغه الهدف فی العثور على العناصر بصوره متساویه.
معنى تجنب الکریم الجائع واللئیم الشبعان (الحکمه ۴۱ من نهج البلاغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثالثه خریف و شتاء ۱۳۹۸ (۱۴۴۱ق) العدد ۱ (المتوالی ۵)
139 - 156
حوزههای تخصصی:
ینصح الإمام علی (ع) بتجنب الکریم الجائع واللئیم الشبعان فی الحکمه ۴۹ من نهج البلاغه للوهله الأولى، تحیط بسبب هذا التحذیر، وخاصه بالنسبه للفرد الکریم، هاله من الغموض. لأن فضائل الکریم تتطلب منا أن نتوقع عکس ذلک فی مثل هذا الموقف. وفی حاله الشخص اللئیم، وعلى الرغم من أنه أقل غموضًا، فإنه بحاجه للتبریر. بشکل عام، هناک استخدامان، حقیقی وافتراضی لجوع الشخص الکریم. وخلال هذه الدراسه، واستنادًا إلى الأسباب اللغویه والأدبیه والعقلیه والنقلیه، رُفض الاستخدام الحقیقی لجوع الکریم وحظی استخدامه الافتراضی بالتأیید. ویجدر بالذکر أن المعنى الأصلی لهذه الحکمه لم یتوضح بالاستعمال الافتراضی الذی یتطابق مع عرف العرب بالبحث عنها فی المعاجم والشعر والأمثال. لکن یتضح من الروایات أن جوع الکریم فی الروایات هو موقف تعرض فیه للإهانه والتحقیر والذل مما أدى إلى تدنی مکانته عن قصد. وبطبیعه الحال، فإن تصرفه الشدید فی مثل هذا الموقف هو نتیجه لکیفیه تفاعل الآخرین معه بشکل غیر لائق، وإلا فإن سلوک الکریم نفسه بعید عن العنف والحده. لکن شبع اللئیم یستعمل بالمعنى الحقیقی والافتراضی. مع توضیح أن هذا التحذیر یجب أن یؤخذ فی الاعتبار فی جمیع الأوقات فیما یتعلق بالصفات التی یتسم بها اللئیم، ولکن فی ظروف الشبع والسلطه، یصبح الأمر أکثر ضروره.
نقش تلاش در نظام روزی رسانی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
29 - 49
حوزههای تخصصی:
خداوند متعال، همچنان که مدت عمر هر انسانی را معین نموده، میزان روزی آن ها را نیز مشخص و معین نموده است. اما خداوند، روزی را به دو صورت مقدر نموده است، علاوه بر صورت اول یعنی «رزق مقدر مقطوع» که بدون تلاش به انسان خواهدرسید صورت دیگری از روزی بوده که منوط به تلاش انسان بوده که از آن به «رزق مقدر مشروط» نام برده می شود و البته تنها راه رسیدن به این نوع از روزی، اجمال در طلب یا تلاش متعادل است و برخلاف آنچه که تصور می شود، تلاش بیش ازاندازه، مکر و حیله و نیز راه های حرام، تأثیری در افزایش رزق نداشته و آنچه که سبب افزایش روزی می شود، شیوه هایی است که در احادیث بیان شده که آن هم مربوط به فضل و بخشش خداوند و مازاد بر دو قسم مذکور است که «رزق مفضول» نامیده شده است.
التحلیل اللغوی للدعاء فی نهج البلاغه من منظور علم اللغه الاجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثالثه خریف و شتاء ۱۳۹۸ (۱۴۴۱ق) العدد ۱ (المتوالی ۵)
55 - 69
حوزههای تخصصی:
إن التعالیم العقائدیه لنهج البلاغه هی مفاهیم معرفیه قیّمه وعمیقه من هذا الکتاب. ویمکن أن یساعد تحلیل هذه المفاهیم والمقولات وشرح أوجه التشابه والتعبیر عن الاختلافات اللغویه بینها وبین غیرها من مفاهیم نهج البلاغه للحصول على فهم مؤثر للتعالیم العلویه. فتقدم هذه الدراسه من خلال النظر فی أنواع اللغات المختلفه من منظور اللسانیات الاجتماعیه، تعریفًا شاملًا "للغه العرفیه" و "اللغه المجازیه" محاوله الإجابه على هذا السؤال: "هل لغه الدعاء فی نهج البلاغه عرفیه أم مجازیه؟" من خلال استخدام منهج البحث الوصفی التحلیلی واستخدام موارد المکتبات فی مجال اللغویات والاستشهاد بتعالیم أمیر المؤمنین (ع) فی نهج البلاغه لنثبت أن لغه الدعاء فی نهج البلاغه مجازیه. ومع الوصف الصحیح للغه نهج البلاغه فی الدعاء المناجاه فنلاحظ أن "الیقین والحقیقه" و"التعبیر الفطری" و"التعبیر عن المشاعر والعواطف" و"نقاء اللغه وانسجامها" و"المتعه والسرور" هی من المیزات البارزه للغه الدعاء فی نهج البلاغه .
اعتبار سنجی خبر واحد در فقه و تفسیر، با تأکید بر نظر آیت الله فاضل لنکرانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از منابع استنباط احکام شرعی و اثبات آموزه های دینی، احادیث می باشد. احادیث متواتر و اخبار آحاد، کاربرد فراوانی در مسائل علم فقه، تفسیر، کلام، تاریخ و ... دارد و مورد بهره برداری دانشمندان این علوم قرار می گیرند. مسأله مقاله حاضر بررسی حجیت خبر واحد در علم فقه و تفسیر با تأکید بر نظر آیت الله فاضل لنکرانی می باشد. اگر چه در علم فقه، اکثر فقها بر حجیت و اعتبار خبر واحد در استنباط احکام شرعی صحه گذاشته اند، اما شمول این حجیت، در علوم دیگر؛ نظیر علم تفسیر، موجب پدید آمدن دیدگاه های متفاوتی میان اندیشمندان اسلامی شده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، با هدف ارائه پاسخی درخور به سؤال مذکور، سامان یافته است. عمده دلیل مطرح شده مخالفان حجیت شمول خبر واحد در ابواب تفسیر، این است که خبر واحد موجب علم نمی گردد و دارای اثر شرعی نمی باشد؛ لذا نمی توان از آن در مسائل تفسیر آیات بهره جست. اما موافقان حجیت شمول از جمله آیت الله فاضل لنکرانی، در مقام پاسخ دهی برآمده و بیان کردند که مهم ترین دلیل حجیت و اعتبار خبر واحد، سیره و روش عقلا است و عقلا بدون توجه به اینکه آیا آن خبر، دارای اثر شرعی و عملی است یا خیر، شمول حجیت خبر واحد را به صورت مطلق پذیرفته اند. بنابراین از منظر آیت الله فاضل لنکرانی، خبر واحد در تفسیر قرآن نیز همانند فقه، از اعتبار و حجیت برخوردار می-باشد.
طبقه بندی موضوعی احادیث قدسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۹۴)
114 - 149
حوزههای تخصصی:
احادیث قدسی بخش مغفول مانده گنجینه پربار روایات معصومان و سرشار از نکته ها و لطیفه های اخلاقی است که می تواند راهنمای انسان در کسب معرفت الهی باشد. مطالعه و پژوهش درباره احادیث قدسی به منظور کاربردی کردن و سهولت در استفاده و فهم معارف عمیق آن امری است که ضرورت آن قابل انکار نیست و بهره گیری از انواع روش های تحلیل متن در این مسیر می تواند راهگشا باشد. از آنجا که احادیث قدسی در منابع مختلف پراکنده است و به لحاظ موضوع نیز دارای تنوع زیادی است، به نظر می رسد پیش از به کار گیری روش های تحلیلی ارائه نوعی دسته بندی از این احادیث ضروری است. رده بندی یک متن، اجزای مختلف آن را حول اشترکاتی که دارند، جمع کرده و دسترسی به آن را آسان می کند. مطالعات انجام گرفته در این پژوهش، احادیث قدسی را در سه موضوع کلی اعتقادات، اخلاق و عبادات طبقه بندی می کند و رویکرد غالب این دسته از احادیث را نمایان می سازد.
تحلیل انتقادیِ روایت قصاص خواهی «عکاشه» و چرایی انتقال آن به شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
193-216
حوزههای تخصصی:
یکی از رخداد هایی که در برخی از منابع تاریخی و جوامع روایی از اواخر زندگی رسول گرامی اسلام 2 نقل شده، جریان قصاص خواهی پیرمردی به نام عکاشه از ایشان است. بر اساس این نقل ها، پس از درخواست رسول اکرم 2 مبنی بر ادای حقوق احتمالی، عکاشه مدعی شد که روزی تازیانه حضرت به وی اصابت کرده است، ولی در نهایت با بوسیدن بدن پیامبر 2 از حق خود گذشت. این روایت از حیث سند مردود است؛ اما صرف نظر از سند، متن این حدیث نیز مشکلات متعدد دارد، زیرا اولاً با آیات قرآن که دلالت بر عصمت پیامبر 2 دارند، ناسازگار است؛ ثانیاً هیچ یک از عالمان شیعه آن را نقل نکرده اند و فقط شیخ صدوق، آن هم فقط در کتاب امالی خودش آورده است؛ ثالثاً تهافت در نقل های مختلف روایت به چشم می خورد، که می تواند قرینه ای بر جعل باشد. مقاله حاضر پس از اثبات این دلایل، به بررسی علت وجود این روایت در کتاب شیخ صدوق پرداخته، به این نتیجه می رسد که قصه فوق، از احادیث منتقله است و به دلیل وجود مشایخ عامه در بین اساتید صدوق و نیز راویان مشترک، در منابع شیعه ورود پیدا کرده و عالمان خَلَف، با وجود تفرّد صدوق در نقل این حدیث، بدون توجه لازم، آن را نقل کرده اند و لذا تلقّیِ به قبول شده است.
دراسه الاغتراب الذاتی فی نهج البلاغه (تأکیدًا على آراء هایدغر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثانیه ربیع و صیف ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ق) العدد ۲ (المتوالی ۴)
49 - 57
حوزههای تخصصی:
فی فلسفه هایدغر یُعرف الکائن البشری بأنه فاعل یواجه حقیقه الحیاه فی تجربه الوجود ومعنى الوجود مباشرهً ویفهم سخافه حیاته. ویمکنه عندما یدرک أنه وجوده متناهٍ إلى الموت ومحدود من حیث الوقت أن یعتمد على حمایه جوهره "الحریه" واستخدام إمکانیه الاختیار لتحدید هدفه فی الحیاه والتحرر من الاغتراب الاجتماعی لاختیار الحیاه الأصیله. من ناحیه أخرى، فإن جمیع المواضیع فی نهج البلاغه ترکز على حقیقه الإنسان والمواهب والإمکانات والوجود الإنسانی. وقد أوصى نهج البلاغه بتجنب نهج التغریب التربوی والصحه النفسیه ولهذا السبب یدعو الناس إلى معرفه الذات والزهد حتى یتمکنوا من اختیار الطرق الصحیحه للحیاه. فیهدف هذا المقال إلى شرح الاغتراب فی نهج البلاغه استعانهً بمنهج الدراسات المکتبیه والمقارنه النظریه ترکیزًا على آراء هایدغر.
بررسی تطبیقی قلمرو حجّیت روایات تفسیری با تأکید بر دیدگاه آیت الله فاضل لنکرانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از مباحث مهم در اصول تفسیر، مطالعه حجیت روایات تفسیری و انتخاب مبنا در مورد آن است. گروهی از دانشمندان معتقدند حداکثر نتیجه ی حاصل از خبر واحد، ظن و گمان است که به حسب اصل اولی، استناد نمودن به آن در احکام شرعی، حرام است. اما مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی اعتقاد به حجیت خیر واحد در تمامی عرصه ها یعنی هم در فقه و هم در غیر فقه مثل تفسیر دارد که عمده دلیل ایشان بنای عقلا در عدم تفکیک بین احکام عملی و غیر آن است؛ هر دلیلی که عمل به خبر واحد در فقه را حجت می شمارد، همان هم در غیر فقه قابل استفاده است و تقییدی در آن به جهت انحصار حجیت خبر واحد در فقه ندارد. بنابراین لزوم اثر شرعی داشتن یک قضیه –چنانکه برخی ادعا کرده اند-، ضرورت تمسک به خبر واحد محفوف به قرینه نیست و خبر واحد جامع شرایط اعتبار، در همه زمینه ها از جمله در تفسیر معتبر است. گرچه ایشان خبر واحد در موضوعات را حجت نمی داند؛ اما عمومیت ملاک حجیت خبر واحد، موضوعات را نیز شامل گردد. سیره عقلاء و روایات حجیت خبر واحد، عام بوده و دلیلی بر تقیید این عموم وجود ندارد.
معمم نمودن امیرالمؤمنین (ع) توسط پیامبر (ص) و تأثیر آن در شرح حدیث غدیر در منابع فریقین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در صدور حدیث غدیر که مهم ترین مستند مسأله خلافت پیامبر است، هیچ تردیدی وجود ندارد. از نظر دلالت فریقین قبول دارند که مولا بودن علی بن ابی طالبg با این حدیث اثبات می شود، اما اهل تسنّن معنای مولا را دوستی و محبت می دانند و امامیه بر این باورند که مولویت به معنای سرپرستی همه جانبه است. دو طرف برای اثبات سخن خود به شواهد گوناگونی استناد می کنند. فریقین گزارش کرده اند که پیامبرa در هنگام ایراد خطبه غدیر، علی بن ابی طالبg را با عمامه معروف خودشان معمم کردند. فرضیه این تحقیق آن است که معمم کردن علی در حین ایراد خطبه غدیر به مثابه قرینه ای متصله برداشت امامیه از حدیث غدیر را اثبات می کند. نویسنده با جستار در منابع روایی و ادبی سعی نموده، نماد معمم کردن را در فرهنگ جاهلی و اسلامی معنا و این فرضیه را اثبات کند که پیامبر با معمم کردن علی بی ابی طالبg در روز غدیر و برجسته کردن این پدیده، در روزهای پس از واقعه غدیر خواستند ریاست ایشان را در حافظه جامعه ماندگار کنند.
مفاد اعداد و خصال در روایات اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
28 - 47
حوزههای تخصصی:
گاهی در آیات و روایات برای بیان موضوعی اخلاقی، به موارد آن با ذکر عدد اشاره شده است. مواردی وجود دارد که عدد، گویای همه اطراف موضوع نیست. در اینجا نوعی تعارض بدوی هست؛ زیرا از یک سو ظاهرِ عدد بر حصر دلالت دارد و از سوی دیگر، با توجه به قراین ، یقین داریم آن موضوع به این موارد منحصر نمی شود.اصولیان در مباحث الفاظ، دلالت عدد بر مفهوم را بررسیده و نوعاً آن را، جز در مقام تحدید، نپذیرفته اند. مشابه این داوری را به احکام اخلاقی نیز می توان تعمیم داد. ذکر اعداد در متون دینی بیشتر به اهداف بلاغی صورت گرفته، مراد جدی متکلم نیست و پیام ویژه ای جز بیان اهمیت و محوریت، درجه فراگیری و ابتلا یا امثال آن ارائه نمی دهد. بر این اساس، تا زمانی که قرینه قاطعی در میان نباشد، نمی توان این اعداد را در استنباط آموزه اخلاقی از متون دینی لحاظ کرد. البته انکار نمی توان کرد که در مواردی، قراین موجود در کلام نشان دهنده اراده جدی معنای عدد است.
تبارشناسی و بررسی حدیث گفتگوی خداوند با عقل (اَقبِل فَاَقبَلَ)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
5 - 37
حوزههای تخصصی:
احادیثی با مضمون سخن گفتن خداوند با عقل و اطاعتش از خدا، از معصومان صادر شده است. خداوند در روایات مذکور به عقل فرمان می دهد «اَقبِل: روبیاور» و عقل نیز رو می آورد: «فَاَقبَل». احادیث یادشده به مدح عقل پرداخته و آن را ملاک ثواب و عقاب می شمارد ولی با اینکه در کتب حدیثی به صورت فراوان نقل شده، مقاله ای یافت نشد که احادیث «اَقبِل فَاَقبَلَ» را به صورت مستقل تخریج کرده و اعتبار حدیثی اش را بیان کرده باشد. کثرت اسناد متفاوت یا مشترک و صحّت آن، سبب اطمینان به صدور حدیث می شود. نوشتار حاضر با هدف بیان حکم اسناد و اعتبارسنجی روایات «اَقبِل فَاَقبَلَ» به نگارش درآمده و ذکر متون مختلف احادیث از فواید آن است. این مقاله از سه بخش تشکیل شده و در مجموع به 55 سند مستقل و غیر مستقل از احادیث مذکور در کتاب های حدیثی فریقین و زیدیه دست یافته که تواتر آن را ثابت می کند.
انعکاس القصائد فی نهج البلاغه على أساس منهج نظریه التناص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثالثه خریف و شتاء ۱۳۹۸ (۱۴۴۱ق) العدد ۱ (المتوالی ۵)
25 - 40
حوزههای تخصصی:
یعرف «التناص» فی اللغه العربیه بألفاظ الآخری منها «النصوصیه» و«التناصیه» و«تداخل النصوص» وباللغه الإنجلیزیه «intertextuality» ویعتبر التناص طریقه لفهم النصوص بدقه أکبر حیث یتم دراسه العلاقات بین النصوص فی هذا النهج ویسعی أن یذکر لنا بأن کل نص وکل راوی یأثر بنصوص ورواه آخرین من الماضی أو الحاضر ویستفاد بوعی أو بغیر وعی من کلماتهم وأفکارهم. فی نهج البلاغه ، یقتبس الإمام علی (ع) أحیانًا کلمات وعبارات من نصوص قدیمه أی القرآن، الأحادیث النبویه، الأمثال والقصائد العربیه) أو یذکر محتواها وموضوعاتها فی کلماته. هناک ۱۵ بیتًا و ۴ مصاریع شعریه فی نص نهج البلاغه التی أخذ الإمام علی (ع) عددا کبیرا منها من الآخرین والتی تصور نهج التناص فی نهج البلاغه . ننوی فی هذه المقاله فحص هذه القصائد من منظور روابط التناص الموجوده بین النصوص والإجابه على هذا السؤال، ما هو التناص الذی یجد بین القصائد العربیه فی نهج البلاغه ؟ وثانیًا، ما أثر استخدام هذه الطریقه فی فهم کلمات الإمام علی (ع)؟ لذلک، أولًّا، نسعی من خلال إستخدام المنهج الوصفی التحلیلی، إستخراج جمیع القصائد التی لم یکن الإمام علی (ع) من یکتبها، ومن خلال فحص الخلفیه والمعنى لتلک القصائد، نسعی أن ندرک ارتباط تلک القصائد بکلمات الإمام علی (ع) تظهر عملیات التناص فی هذه الدراسه أن أکثر أشکال التناص فی نهج البلاغه هی التناص اللفظی من نوع النفی الجزئی وفی المرتبه التالیه هی التناص اللفظی من نوع النفی الموازی. وبناءً على ذلک الإمام علی (ع) فی معظم حالات التناص لقد استخدم کلمات قصائد الشعراء الآخرین فی خطابه، ولکن أنشأ نوعًا من الحل الوسط اللفظی والدلالی بین المعنى الذی یقصده المتحدث الرئیسی ولکن تم إستخدام هذا القصائد بطریقه لا یعرف المخاطب أن هذه القسم من القصیده من شخص آخر، فلا یمکنه التعرف على کیفیه دمج بنیه القصیده فی النص والکلام، وهذه الفئه هی واحده من أجمل کلمات الإمام علی (ع) فی نهج البلاغه .
روش شناسی فهم حدیث در فرایند سه گانه تحلیل متن، تحلیل محتوا و تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
291-320
حوزههای تخصصی:
از آنجا که علم فقه الحدیث به دنبال ارائه خوانش و فهمی صحیح و کامل از احادیث به عنوان بخش مهمی از منابع متون دینی است، تلاش برای تجزیه و تحلیل دقیق و روش مند آن ها نیازمند آشنایی با روش های تحقیق متعدد در حوزه متن پژوهی می باشد. حدیث پژوهان نیز با تأکید بر این مسئله که فهم احادیث، نیازمند منطق خاص خود بوده و از قواعد مشخصی تبعیت می کند، با پرداختن به موضوع «قواعد فهم حدیث» از این فرایند و روش های آن یاد کرده اند. با این حال به دلیل غلبه نگاه سنتی، کمتر به روش های تحقیق میان رشته ای توجه داشته و همچنان زمینه های استفاده از روش های متن پژوهی در حوزه نصوص دینی فراهم نشده است. به همین دلیل در این مقاله تلاش شده تا با استفاده از برخی روش های تحقیق میان رشته ای و پُرکاربرد در حوزه متن پژوهی، به ارائه الگویی برای فرایند فهم حدیث پرداخته و گامی در راستای بومی سازی کاربست این روش ها در علوم اسلامی برداریم. مثال های بیان شده، مستخرج از دیگر آثار پژوهشی مؤلف با استفاده از روش های معرفی شده است.
رجعت و مستندات روایی آن در تفسیر قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
349-366
حوزههای تخصصی:
رجعت که در حیطه معناشناختی بازگشت به مبدأ است، در اصطلاح امامیه، به معنای بازگشت دوباره رسول خدا 2 ، ائمه k و گروهی از دینداران حقیقی برای رسیدن به بخشی از پاداش، و گروهی از کفرگرایان و معاندان ایشان به دنیا برای رسیدن به عذاب استحقاقی است. این دیدگاه، با مخالفت اهل سنت مواجه شده است. علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود روایاتی ذکر کرده که بر قطعیت رجعت تأکید می کند. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی به بررسی روایات و استنادات علی بن ابراهیم قمی در خصوص مسئله رجعت در تفسیر قمی پرداخته است. در این پژوهش، روشن شد که قمی با استناد به روایات ائمه k که از جهت سند حمل بر صحت می شود و از جهت فراوانی به تواتر می رسد، وقوع آن را قطعی می داند. در بررسی گونه شناسی مباحث رجعت در تفسیر قمی دانسته شد که مسائل استدلال بر صحت رجعت، گروه های مشمول رجعت، رجعت به مثابه وعده الهی به آل محمد 2 و فلسفه رجعت که انتقام از معاندان است، مورد توجه قمی قرار گرفته است.
تحلیل العوامل المؤثره على تضعیف وتقویه التعقل فی نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثالثه خریف و شتاء ۱۳۹۸ (۱۴۴۱ق) العدد ۱ (المتوالی ۵)
41 - 53
حوزههای تخصصی:
من أعظم برکات الله الإلهیه للبشر هی امتلاک قوه العقل. إن امتلاک قوه التعقل المستقره وهذه الموهبه الغنیه، بالإضافه إلى الحفاظ على عظمه الإنسان، سوف تنظم شؤون مختلفه فی مجالات حیات الإنسان. ذکر العدید من الوصایا فی النصوص الدینیه حول قوه التعقل وتم إدانه اللاعقلانیه فی المقابل. من ناحیه أخرى، نظرًا لوجود میول واتجاهات مدمره فی البشر أو من حوله قد یصبح المجال ضیق على العقلانیه وقد تتضرر هذه الموهبه. فی المقال الرئیسی الذی یستند إلى أقوال الإمام علی (ع) فی نهج البلاغه ، لقد أثیرت أسئله أساسیه حول قیمه العقلانیه فی فکر الإمام علی (ع) ما الضرر الذی یهدد قوه التعقل فی تعلیمات الإمام علی (ع)؟ وما هی الحلول التی یقدمها الإمام لحمایه العقل البشری من المخاطر؟ تم هذا البحث باستخدام النهج الوصفی التحلیلی. لقد تبین فی هذا البحث بأن تعانی قوه الفکر البشری من بعض الأمور: مثل الشهوه، الکبریاء والعناد، النرجسیه، البذخ، الرفقه مع الجهله، الأمیال الطویله، الأهواء ولبرغبات، الفوضى والاضطرابات والخفه والسکون المقطعی وفی أسباب تعزز قوه التعقل منها ملاحظه الأدب وذکر الله وتعلم العلوم والمشوره والمجالسه مع الحکماء والعلماء واستخدام مصابیح الهدی.
مبالغه و گزافه آرایی در قرآن و احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)
23 - 50
حوزههای تخصصی:
صنعت مبالغه به عنوان یک آرایه ادبی به شیوه های مختلف در کلام خدای متعال و امامان معصوم: به کار رفته و شیوع فراوانی دارد. این اسلوب بیانی گاهی همراه با اراده معنای ظاهری است و گاهی بدون اراده معنای ظاهری؛ اما حتی در صورت عدم اراده معنای ظاهری به معنای دروغ و گزاف و به هدف فریب نیست.برای اثبات این مدعا دو راه موازی طی شده است. از یک سو ثابت کرده ایم که استفاده از صنعت مبالغه با مقام عصمت و مرتبه معصوم منافات ندارد؛ بنا بر این مانعی از آن وجود ندارد. از سوی دیگر به روش استقرایی و با ارائه نمونه های متعدد وقوع این پدیده در سخن خدای متعال و ائمه معصوم: را نمایانده ایم.با شناخت این موضوع در فهم آیات و احادیث، به معنای پشت پرده و حقیقی کلام توجه می کنیم و از اصرار بر معنای ظاهری چشم می پوشیم. این آگاهی ما را از تکلف مدلول مطابقی کلام نجات می بخشد و تفسیر روان، طبیعی، متین و معقولی را از سخن معصوم ارائه می دهد.