محققان مسلمان در بحث از "ظهور و بطون" که دو سطح از لایههای معنایی قرآن را تشکیل میدهند و رابطة میان این دو سطح معنایی اختلاف نظر دارند. تعریف دقیق ظاهر و باطن، درک روشن رابطه و راه دستیابی به آنها نقش مهمی در فهم قرآن و معرفت دینی و داوری در این ساحت دارد. عدم تفکیک بین ظهور و بطون و عدم توجه به اختلاف مبانی در تعریف بطون نزد عرفا و غیر آنها، نه تنها باعث برخی اشتباهات در عرصة دینشناسی شده، بلکه سبب برخی قضاوت¬های نادرست در فهم قرآن و دین گردیده است. در این مقاله سعی شده است بعد از تعریف ظاهر و باطن قرآن، رابطة بین آن دو روشن و همچنین به راه دستیابی به آنها اشاره شود.
کتاب "" بیان معانی الفاظ القرآن "" تصنیف علی ابن عبدالله بن عباس ( فو : 118 ه.ق)- که در ضمن مجموعه ای مخلوط از رسائل قرآنی است – در اصطلاح قرآن پژوهان ، در فن وجوه و نظائر قرآن کریم است . این کتاب ، اثری مستقل و ارزشمند در این زمینه به شمارمی آید و در آن ، وجوه معنایی 72 واژه از قرآن آمده است . دانشمندان ، کهن ترین اثر در این فن کتاب را "" الاشباه و النظائر "" مقاتل ابن سلیمان بلخی (فو : 150 ه.ق.) میدانند و در این نظر ، همداستانند . اگر صحت انتساب رساله مذکور به علی بن عبدالله بن عباس ، ثابت شود باید آن را کهن ترین نگاشته در این زمینه به حساب آورد که به نوبه خود ، ارزشی ویژه خواهد داشت . هیچ کدام از پنج نفری که در مصادر تراجم و رجال به این نام و نام پدر و جد ، نامبرده اند ، صاحب تالیف ، شمرده نشده اند ، با این وصف می توان قراین متعدد درون متنی و برون متنی برای صحت انتساب این رساله به علی بن عبدالله بن عباس ، اقامه کرد .
تنقسم بلاد العرب ـ بسبب الظروف الطبیعیة ـ إلی قسمین کبیرین یختلفان اختلافاً متبایناً فی الحیاة عامة، و تبعا لذلک ینقسم سکانها إلی قسمین أیضاً هما الجنوبیون فی الیمن المتحضرون و هم القحطانیون أو الحمیریون، و الشمالیون فی الحجاز الذین یعیشون معیشة بداوة و هم العدنانیون و هذه الظروف التی سببت اختلاف حیاتهم لاشکّ و لاریب سببت اختلاف لغتهم.
فالقحطانیون و العدنانیون شعبان عرفهما التاریخ و خلّفا لنا من لغتیهما نصوصاً لا تقبل شکاًولا جدالاً و اذا اخضعنا هذه النصوص للدرس العلمی فنستخلص من هذا الدرس نتائج مختلفة فی اللغة و الادب و التاریخ ایضاً، و العلماء اللغویون القدماء کانوا یرون أن لسان قحطان غیر لسان عدنان و إنما کانوا یقولون إن العرب العدنانیین اخذوا عربیتهم من القحطانیین، ولکنهم لم یحاولوا معرفة لغة قحطان، و کان ابوعمرو بن العلاء مطمئناً الی وجود اختلاف جوهری بین العربیة و الحمیریة، لکن المستشرقین المحدثین وُفِّقوا الی اکتشاف اللغة القطحانیة بل وُفِّقوا الی اکتشاف اللغات القحطانیة و هی اللغة الحمیریة و السبئیة و المعینیة و عُنوا باللغة الحمیریة خاصة فعرفوا نحوها و صرفها فکانت النتیجة ان الحمیریة لغة و العربیة الفصحی لغة اخری و اذا کانت اللغة الحمیریة تختلف عن اللغة العدنانیة فنحن بإزاء لغتین کانت احداهما فی شمال الجزیرة العربیة و هی هذه التی نسمیها لغة القرآن و الثانیة کانت فی الجنوب و هی هذه التی تمثلها النصوص الحمیریة و السبئیة و المعینیة.
و هذا المقال یُعنی بنصّ او نصّین لتبیین الفروق الأساسیة بین القحطانیة أو الحمیریة و بین الفصحیٰ أو لغة القرآن الکریم.